وحدت اسلامی و پیامبر اکرم (ص)
در بررسی تاریخ اسلام، سیره نبوی همواره از جمله موضوعات مهم و مورد مطالعه اندیشمندان مسلمان بوده است.
تحلیل رویدادها و حوادث ویژه تاریخ اسلام و نیز بازشناسی کیفیت موضعگیریهای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در برابر رخدادهای گوناگون زمان، همواره موضوع مطالعه تحلیلگران تاریخ اسلام بوده است.
«قل هذه سبیلی أدعوا إلی الله علی بصیرهٔ أنا و من اتبعنی» (۱)
● ضرورت طرح مساله وحدت اسلامی
در بررسی تاریخ اسلام، سیره نبوی همواره از جمله موضوعات مهم و مورد مطالعه اندیشمندان مسلمان بوده است.
تحلیل رویدادها و حوادث ویژه تاریخ اسلام و نیز بازشناسی کیفیت موضعگیریهای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در برابر رخدادهای گوناگون زمان، همواره موضوع مطالعه تحلیلگران تاریخ اسلام بوده است.
مساله «وحدت اسلامی» و نقش مؤثر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در ایجاد و گسترش آن در همین راستا قابل توجه است.
ضرورت طرح چنین موضوعی را از سه منظر میتوان ارزیابی کرد:
الف - اهمیتسیرهشناسی
مساله وحدت اسلامی و نقش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در ایجاد آن در تحلیل و بررسی سیره نبوی از جمله موضوعات بسیار مهمی است که هر متفکر اسلامی در آغاز مطالعه با آن مواجه میشود.
بدون تردید، موضعگیریهای پیامبر صلی الله علیه و آله در این مورد، در نقش مقام نبوت و رسالت، دارای ارزش ویژهای برای مسلمانان خواهد بود; چرا که خداوند میفرماید: «لقد کان لکم فی رسول الله اسوهٔ حسنهٔ لمن کان یرجو الله والیوم الآخر وذکرالله کثیرا» (احزاب: ۲۱) (۲)
«اسوه» یعنی پیشوا، راهنما و نمونه و «تاسی» به معنای چیزی یا کسی را نمونه گرفتن است.
(۳) بنابراین، طبق مفاد این آیه کریمه، این رویدادها مانند تمامی وقایع تاریخی مرتبط با پیامبر صلی الله علیه و آله در بردارنده نحوه عملکرد، کیفیت تصمیمگیری و حیات دنیوی آن حضرت است و از اینرو، دارای اهمیتبوده و به عنوان حجت و شاخص شناخته شده است.
مسلمانان نیز موظف به تعقل و تفکر در ابعاد حیات حضرت رسول صلی الله علیه و آله شدهاند.
(۴)
علامه طباطبائی(ره) مینویسند: «کلمه «اسوه» به معنای اقتدا و پیروی است ...
اسوه در مورد رسول خدا صلی الله علیه و آله عبارت از پیروی اوست و اگر تعبیر به «لکم فی رسول الله» (شما در مورد رسول خدا صلی الله علیه و آله تاسی دارید) کرد، که استقرار و استمرار در گذشته را افاده میکند، برای این بود که اشاره کند ....
شما همیشه باید به آنجناب تاسی کنید.
و معنای آیه این است که به او تاسی کنید، هم در گفتارش و هم در رفتارش.»(۵)
بنابراین، بررسی سیره پیامبر صلی الله علیه و آله در تحقق وحدت اسلامی، به عنوان یکی از زیر مجموعههای بررسی سیره نبوی، ضرورت مییابد.
ب - ضرورت تبیین سیره سیاسی
نقشآفرینی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مسائل سیاسی جامعه، فلسفهیابی و پیجویی حکمتها و اهداف آنها، گویای سیره سیاسی نبوی است.
از این زاویه، تدابیر نبوی در هدایت، ولایت و رهبری جامعه اسلامی، مشخصکننده راهبردهای اداره سیاسی جامعه است و چون مساله «وحدت امت» موضوعی سیاسی است، تحلیل و بررسی نقش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز درباره آن، بهترین راه برای تبیین سیره سیاسی نبوی تلقی میگردد.
تاثیر وحدت اسلامی در ساخت امت اسلام و رهآورد روشن آن برای آینده مسلمانان، نشاندهنده کارکرد سیاسی این موضوع است و بیشک، نظر به نقش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این مسیر، میتواند راهی فراروی تحلیل سیره سیاسی آن حضرت به روی ما بگشاید و مقدمهای برای الگوگیری و نیز اطاعت از خواست و اراده نبوی باشد.
«من یطع الرسول فقد اطاع الله ومن تولی فما ارسلناک علیهم حفیظا» (نساء: ۸۰) (۶)
ج - شناسایی سیره وحدت
سیره پیامبر صلی الله علیه و آله در ایجاد امت واحد، میتواند مبین و مفسر اصول و معیارهایی برای وضعیت کنونی جهان اسلام باشد.
بدین ترتیب، مساله وحدت اسلامی نه تنها در مجموعه مباحثسیره نبوی یا سیره سیاسی، بلکه به عنوان موضوعی که اکنون مورد ابتلای جوامع اسلامی است، مورد توجه قرار میگیرد.
سیره پیامبر صلی الله علیه و آله در ایجاد امت واحد، میتواند مبین و مفسر اصول و معیارهایی برای وضعیت کنونی جهان اسلام باشد.
بدین ترتیب، مساله وحدت اسلامی نه تنها در مجموعه مباحثسیره نبوی یا سیره سیاسی، بلکه به عنوان موضوعی که اکنون مورد ابتلای جوامع اسلامی است، مورد توجه قرار میگیرد.
از اینرو، با نظری به تاریخ اسلام و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، استخراج و استنباط دستورالعملهای لازم برای به کارگیری در زمان معاصر ممکن خواهد شد.
«یا ایها النبی انا ارسلناک شاهدا ومبشرا ونذیرا» (۷) الف - وحدت امت اسلامی سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در ایجاد وحدت امت، از زوایای گوناگونی قابل بررسی است.
بازشناسی این عنوان راهی برای دستیابی به آن ابعاد خواهد بود.
«وحدت امت اسلامی» به معنای تحقق وحدت اسلامی در مجموعه کلی امت اسلام و به صورت کلان، در سرتاسر جهان است، بهگونهای که در نهایت، نوید تشکل امت واحد اسلامی به گوش رسد.
«وان هذه امتکم امهٔ واحدهٔ وانا ربکم فاتقون» (مؤمنون: ۵۲) (۸) با دقت در این مفهوم، روشن میشود که وحدت امت اسلامی قابل تجزیه و تحلیل به مفاهیم دیگری نیز هست: اولا، تحقق وحدت امت، نشان از یک آرمان واحد و مطلوب دینی دارد; یعنی «امت واحد اسلامی».
ثانیا، وحدت امت اسلامی، هدف و آرمانی نهایی برای وضعیت موجود و کنونی مسلمانان است.
قطعا تحقق وحدت متبدون نظر به شرایط کنونی ملتهای مسلمان ممکن نیست; زیرا امت اسلامی، همان مجموعه جوامع اسلامی باحفظ خصوصیت ویژه وحدت اسلامی میباشد.
ثالثا، از مفهوم «وحدت امت اسلامی» میتوان مفهوم دیگری نیز اخذ کرد و آن واژه «وحدت اسلامی» است.
چنانکه وحدت امت را به عنوان حلقه وصل و محور زیربنایی امت واحده جهانی (در قلمرو حکومت الهی جهانی) در نظر آوریم، محتاج راهحلها و راهبردهایی برای تغییر وضعیت موجود به سمت کمال مطلوب (وحدت امت) هستیم و این جزهمان «وحدت اسلامی» نخواهد بود.
بدینسان، ضرورت تفکیک و تعریف سه مفهوم بنیادین به منظور بررسی سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله (در موضوع بحث) روشن میشود; یعنی جامعهاسلامی، امت واحد اسلامی و وحدت اسلامی.
(بحث تفصیلی در اینباره ما را از مقصد این مقاله خارج میسازد.
بنابراین، تنها مروری اجمالی و گذرا به هر یک از این واژهها خواهیم داشت.) ب - جامعه اسلامی جامعه اسلامی مجموعه متشکل از مردم مسلمان در یک قلمرو حکومتی و مرز خاص جغرافیایی است که دارای اعتقادات و آرمانهای دینی باشند.
در واقع، میتوان جامعه اسلامی را تحقق نظام الهی در یک قلمرو خاص دانست، همانگونه که حضرت ابراهیم علیه السلام میفرماید: «...
و من ذریتنا امهٔ مسلمهٔ لک ..» (بقره: ۱۲۸) (۹) وقتی سخن از «نظام» به میان میآید، مجموعهای مرکب از افراد، ارکان و روابط اجتماعی خاصی مورد نظر است که بر اساس یک مبنای وحدتبخش، هدف و جهتخاصی را میپیمایند.
بدین ترتیب، مفهوم جامعه با ویژگی «نظاممندبودن» در برابر مفهوم فرد، قرار میگیرد.
بنابراین، جامعه را نمیتوان جمع عددی افراد و تنها یک تجمع صرف از انسانها دانست; آنگونه که برخی واژه «جامعه» را در استعمال متداول خود مخصوص تجمع افراد انسانی در یکجا دانسته و چنین گفتهاند: «مهمترین پیوند و مبنای این گروه و معنای اساسی این ارتباطات، جمعبودن آنها در یکجاست» (۱۰) برخی نیز گفتهاند: «جامعه منشا ملیت را تجمع - یعنی، از همزیستی با همزیستن - گرفته است ...».
(۱۱) بنابراین، هر جامعهای دارای نظام اجتماعی خاص است که ساختارهای اجتماعی را بر محور آن شکل میدهد.
شبیه این کلام را با تفاوتهایی پنهان، (۱۲) در کتاب نقد دینداری و مدرنیسم میخوانیم: «جامعه یک تجمع صرف از انسانها نیست، بلکه دو خصوصیت مهم جامعه را همراهی میکند: اول، جامعه دارای یک ساختار (نظم) اجتماعی است (Social Order) دوم، نظم اجتماعی جامعه میتواند منشا صدور فعل اجتماعی (دسته جمعی) باشد.
(۱۳) با این همه، آنچه روابط انسان را با انسانها از سایر روابط بشری با موجودات دیگر متمایز میسازد، شاخصه «حب» و فرآیند «تولی انسانی» است: «یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر وانثی وجعلناکم شعوبا وقبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقاکم ان الله علیم خبیر.» (۱۴) بدین ترتیب، تمایلات و گرایشهای انسانی زمینه تعامل اجتماعی را به وجود میآورد و این خود منشا صدور فعل اجتماعی است.
از این رهیافتبه «نظام ولایت اجتماعی» تعبیر میشود.
پس تردیدی نیست که نظم اجتماعی جامعه، منشا صدور فعل اجتماعی نیز خواهد بود; یعنی، مفهوم نظام با مفهوم ولایت اجتماعی همسو میگردد و آشکار است که قید «الهی» صبغه دینی و رویکرد ارزشی تعلقات جامعه اسلامی را نشان میدهد.
البته بحث از «حب» در دین و نقش «تولی انسانی» در جامعه، موضوعی دامنهدار است، ولی اجمالا میتوان گفت: بر اساس آیات الهی، «محبت»، یکی از شاخصهای مهم تمایز انسانی بهشمار میآید.
محبت در اوج تعالی خود تنها به ذات احدیت تعلق میگیرد; زیرا انسان حقیقتی ماورای تعلق و کشش به خدا ندارد: «انا لله وانا الیه راجعون» (۱۵) از همین روست که میفرماید: «الا بذکر الله تطمئن القلوب» (۱۶) پس محبت، مبدا اتصال و حرکت تکاملی انسان به سوی خداست.
همچنین محبت مایه تشکیل نظام اجتماعی هست: «ومن آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها وجعل بینکم مودهٔ ورحمهٔ»; (۱۷) بر این اساس، ملاک تجمع خانوادگی و حتی تجمع بزرگ انسانی ( جامعه)، بر محور محبت و مودت است.
(۱۸) در حدیثی زیبا از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درباره جامعه مؤمنان، همین کلیتبا قید آثار ایمان مطرح شده است: «مثل المؤمنین فی توادهم و تراحمهم و تعاطفهم کمثل جسد واحد.» (۱۹) در نهج البلاغه میخوانیم: «ایها الناس، انما یجمع الناس الرضا والسخط وانما عقد ناقهٔ ثمود رجل واحد فعمهم الله بالعذاب لماعموه بالرضا.
فقال سبحانه: فعقدوها فاصبحوا نادمین ...» ای مردم، محور اجتماع آدمیان خشنودی و خشم است.
آری، تنها یک نفر بود که ناقه ثمود را پی کرد، اما چون تمامی قوم ثمود به کار او رضا دادند، خداوند همه ایشان راسزاوار عذاب ساخت.
و این سخن خدای سبحان است که «پس آن ناقه را پی کردند و همگی پشیمان شدند.» (۲۰) نکتهای که باید درباره تعریف جامعه اسلامی افزود اینکه در این دیدگاه، بین «جامعه دینی» و «جامعه اسلامی» تفاوت است.
در واقع، جامعه دینی، جامعه آرمانی دین است که تعریف آن نیز ناظر به بیان ویژگیها و مطلوبیتهای نهایی دین خواهد بود، (۲۱) در حالی که جامعه اسلامی، تحقق آموزههای جامعه آرمانی در وضعیت موجود جوامع مسلمان است که به سبب اعتقاد امتیا سازگاری نسبی نظامهای اجتماعی با اهداف دینی، عنوان «اسلامی» به خود گرفته است.
اینکه در فرهنگ لغات «جماعهٔ» را به «گروه مردم» معنا میکنند نیز شاهدی بر این مدعاست.
(۲۲) بعضی نیز مفهوم «جامعه اسلامی» را با واژه «امت» در فرهنگ سیاسی اسلام یکسان قلمداد کرده و گفتهاند: «امت (جامعه اسلامی) عبارت از جامعه منظم و هماهنگی است که افراد آن دارای هدف و مقصد مشترک باشند ...
بنابراین، در امت هیچ مرز و مبنایی به جز عقیده و ایمان، که اساس هدف و راه مشترک افراد آن جامعه است، وجود ندارد.» (۲۳) اما با قتبیشتر باید این دو واژه را از یکدیگر تفکیک کرد.
(۲۴) ج - امت واحد اسلامی مفهوم «امت واحده اسلامی» نیز با توضیحاتی که گذشت، روشن میشود.
در واقع، میتوان امت واحده اسلامی را مجموعه متشکل از جوامع اسلامی در سطح جهانی دانست که دارای ویژگی عینیتیابی وحدت امم مسلمان است.
در این صورت، امت واحده، جریان و تحقق نظاممند وحدت امت اسلامی در جوامع جهانی خواهد بود.
امت واحده اسلامی، تسری همان هویتحقیقی جامعه اسلامی در شعاع گسترده و جهان شمول است; یعنی، تحقق و وجود نظام ولایت اجتماعی الهی در سطح جهانی با حفظ ویژگیها و ساز و کارهای خاص خودش: «ان هذه امتکم امهٔ واحدهٔ وانا ربکم فاعبدون.» (انبیاء: ۹۲) (۲۵) همانگونه که گفته شد و این کریمه نیز به خوبی نشان میدهد، تعبیر «امهٔ واحده» حکایت از آن دارد که جامعه اسلامی (و جوامع) در مسیر تحقق وحدت، باید به جایی برسد که یک امت واحد اسلامی تشکیل دهد.
(۲۶) و اصولا این آرمان بلند در متن هدف خلقت انسان نهادینه شده است: «ولو شاء ربک لجعل الناس امهٔ واحدهٔ ولا یزالون مختلفین الا من رحم ربک ولذلک خلقهم» (۲۷) توضیح اینکه «ذلک (در این آیه) اشاره دارد به امت واحدبودن; یعنی، این آرمان که همه مردم پیرو ملت واحد میباشند و خداوند مردم را برای این آرمان والا آفریده است.
(۲۸) حضرت امام خمینی(ره) میفرمود: «اسلام آمده است تا تمام ملل دنیا را، از عرب و عجم و ترک و فارس، با هم متحد کند و یک امتبزرگ به نام امت اسلام در دنیا برقرار کند.»(۲۹) این بعد آرمانخواهی (امت واحدبودن) در کلام شیوای مثنوی نیز تحت عنوان «نفس واحدبودن مؤمنان» مطرح میشود که خود، گویای جامعه آرمانی دینی است: «مؤمنان معدود لیک ایمان یکی جسمشان معدود لیکن جان یکی چون نماند خانهها را قاعده مؤمنان مانند نفس واحده چون از ایشان مجتمع بینی دو یار هم یکی باشند و هم ششصد هزار تفرقه در روح حیوانی بود نفس واحد روح انسانی بود»