دانلود تحقیق عطار نیشابوری

Word 80 KB 28739 10
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • فریدالدین ابو حامد محمد بن ابو بکر ابراهیم بن اسحاق عطار نیشابوری یکی از شعرا و عارفان نام آور ایران در اواخر قرن ششم و اویل قرن هفتم هجری قمری است .

    بنابر آنچه که تاریخ نویسان گفته اند بعضی از آنها سال ولادت او را ۵۱۳ و بعضی سال ولادتش را ۵۳۷ هجری.ق ، می دانند .        

    زندگی نامه

    فریدالدین ابو حامد محمد بن ابو بکر ابراهیم بن اسحاق عطار نیشابوری یکی از شعرا و عارفان نام آور ایران در اواخر قرن ششم و اویل قرن هفتم هجری قمری است .

    بنابر آنچه که تاریخ نویسان گفته اند بعضی از آنها سال ولادت او را ۵۱۳ و بعضی سال ولادتش را ۵۳۷ هجری.ق ، می دانند .

    او در قریه کدکن یا شادیاخ که در ان زمان از توابع شهر نیشابور بوده به دنیا آمد .

    از دوران کودکی او اطلاعی در دست نیست جز اینکه پدرش در شهر شادیاخ به شغل عطاری که همان دارو فروشی بود مشغول بوده که بسیار هم در این کار ماهر بود و بعد از وفات پدر فریدالدین کار پدر را ادامه می دهد و به شغل عطاری مشغول می شود .

    او در این هنگام نیز طبابت می کرده و اطلاعی در دست نمی باشد که نزد چه کسی طبابت را فرا گرفته ، او به شغل عطاری و طبابت مشغول بوده تا زمانی که آن انقلاب روحی در وی به وجود آمد و در این مورد داستان های مختلفی بیان شده که معروف ترین آن این است که روزی عطار در دکان خود مشغول به معامله بود که درویشی به آنجا رسید و چند بار با گفتن جمله چیزی برای خدا بدهید از عطار کمک خواست ولی او به درویش چیزی نداد .

    درویش به او گفت : ای خواجه تو چگونه می خواهی از دنیا بروی ؟

    عطار گفت : همانگونه که تو از دنیا می روی .

    درویش گفت :تو مانند من می توانی بمیری ؟

    عطار گفت : بله ، درویش کاسه چوبی خود را زیر سر نهاد و با گفتن کلمه الله از دنیا برفت .

    عطار چون این را دید شدیدا" متغیر شد و از دکان خارج شد و راه زندگی خود را برای همیشه تغییر داد .

    او بعد از مشاهده حال درویش دست از کسب و کار کشید و به خدمت شیخ الشیوخ عارف رکن الدین اکاف رفت که در آن زمان عارف معروفی بود و به دست او توبه کرد و به ریاضت و مجاهدت با نفس مشغول شد و چند سال در خدمت این عارف بود .

    عطار سپس قسمتی از عمر خود را به رسم سالکان طریقت در سفر گذراند و از مکه تا ماورالنهر به مسافرت پرداخت و در این سفرها بسیاری از مشایخ و بزرگان زمان خود را زیارت کرد و در همین سفرها بود که به خدمت مجدالدین بغدادی رسید .

    گفته شده در هنگامی که شیخ به سن پیری رسیده بود بهاءالدین محمد پدر جلال الدین بلخی با پسر خود به عراق سفر می کرد که در مسیر خود به نیشابور رسید و توانست به زیارت شیخ عطار برود ، شیخ نسخه ای از اسرار نامه خود را به جلال الدین که در آن زمان کودکی خردسال بود داد .

    عطار مردی پر کار و فعال بوده چه در آن زمان که به شغل عطاری و طبابت اشتغال داشته و چه در دوران پیری خود که به گوشه گیری از خلق زمانه پرداخته و به سرودن و نوشتن آثار منظوم و منثور خود مشغول بوده است .

    در مورد وفات او نیز گفته های مختلفی بیان شده و برخی از تاریخ نویسان سال وفات او را ۶۲۷ هجری .ق ،دانسته اند و برخی دیگر سال وفات او را ۶۳۲ و ۶۱۶ دانسته اند ولی بنابر تحقیقاتی که انجام گرفته بیشتر محققان سال وفات او را ۶۲۷ هجری .ق دانسته اند و در مورد چگونگی مرگ او نیز گفته شده که او در هنگام یورش مغولان به شهر نیشابور توسط یک سرباز مغول به شهادت رسیده که شیخ بهاءالدین در کتاب معروف خود کشکول این واقعه را چنین تعریف می کند که وقتی لشکر تاتار به نیشابور رسید اهالی نیشابور را قتل عام کردند و ضربت شمشیری توسط یکی از مغولان بر دوش شیخ خورد که شیخ با همان ضربت از دنیا رفت و نقل کرده اند که چون خون از زخمش جاری شد شیخ بزرگ دانست که مرگش نزدیک است .

    با خون خود بر دیوار این رباعی را نوشت :

    در کوی تو رسم سرفرازی این است مستان تو را کمینه بازی این است

    با این همه رتبه هیچ نتوانم گفت شاید که تو را بنده نوازی این است 

    با این همه رتبه هیچ نتوانم گفت شاید که تو را بنده نوازی این است مقبره شیخ عطار در نزدیکی شهر نیشابور قرار دارد و چون در عهد تیموریان مقبره او خراب شده بود به فرمان امیر علیشیر نوایی وزیر سلطان حسین بایقرا مرمت و تعمیر شد .

    ویژگی سخن عطار یکی از شاعران بزرگ متصوفه و از مردان نام آور تاریخ ادبیات ایران است .

    سخن او ساده و گیراست .

    او برای بیان مقاصد عرفانی خود بهترین راه را که همان آوردن کلام ساده و بی پیرایه و خالی از هرگونه آرایش است انتخاب کرده او اگر چه در ظاهر کلام و سخن خود آن وسعت اطلاع و استحکام سخن استادانی هم چون سنایی را ندارد ولی آن گفتار ساده که از سوختگی دلی هم چون او باعث شده که خواننده را مجذوب نماید و همچنین کمک گرفتن او از تمثیلات و بیان داستان ها و حکایات مختلف یکی دیگر از جاذبه های آثار او می باشد و او سرمشق عرفای نامی بعد از خود همچون مولوی و جامی قرار گرفته و آن دو نیز به مدح و ثنای این مرشد بزرگ پرداخته اند چنانکه مولوی گفته است : عطار روح بود و سنایی دو چشم او ما از پی سنایی و عطار آمدیم معرفی آثار آثار شیخ به دو دسته منظوم و منثور تقسیم می شود .

    آثار منظوم او عبارت است از : ۱- دیوان اشعار که شامل غزلیات و قصاید و رباعیات است ۲- مثنویات او عبارت است از : الهی نامه ، اسرار نامه ، مصیبت نامه ، وصلت نامه ، بلبل نامه ، بی سر نامه ، منطق الطیر ، جواهر الذات ، حیدر نامه ، مختار نامه ، خسرو نامه ، اشتر نامه و مظهر العجایب .

    از میان این مثنوی های عرفانی بهترین و شیواترین آنها که به نام تاج مثنوی های او به شمار می آید منطق الطیر است که مموضوع آن بحث پرندگان از یک پرنده داستانی به نام سیمرغ است که منظور از پرندگان سالکان راه حق و مراد از سیمرغ وجود حق است که عطار در این منظومه با نیروی تخیل خود و به کار بردن رمزهای عرفانی به زیباترین وجه سخن می گوید که این منظومه یکی از شاهکارهای زبان فارسی است و منظومه مظهر العجایب و لسان الغیب است که برخی از ادبا آنها را به عطار نسبت داده اند و برخی دیگرمعتقدند که این دو کتاب منسوب به عطار نیست .

    ۲- آثار منثور : یکی از معروف ترین اثر منثور عطار تذکره الاولیاء است که در این کتاب عطار به معرفی ۹۶ تن از اولیاء و مشایخ و عرفای صوفیه پرداخته است .

    گزیده ای از اشعار ای هجر تو وصل جاودانی اندوه تو عیش و شادمانی در عشق تو نیم ذره حسرت خوشتر ز وصال جاودانی بی یاد حضور تو زمانی کفرست حدیث زندگانی صد جان و هزار دل نثارت آن لحظه که از درم برانی کار دو جهان من برآید گر یک نفسم بخویش خوانی با خواندن و راندم چه کار است؟

    خواه این کن خواه آن ، تو دانی گر قهر کنی سزای آنم ور لطف کنی سزای آنی صد دل باید بهر زمانم تا تو ببری بدلستانی گر بر فکنی نقاب از روی جبریل شود به جان فشانی کس نتواند جمال تو دید زیرا که ز دیده بس نهانی نه نه ، که به جز تو کس نبیند چون جمله تویی بدین عیانی در عشق تو گر بمرد عطار شد زنده دایم از معانی * * * گم شدم در خود چنان کز خویش نا پیدا شدم شبنمی بودم ز دریا غرقه در دریا شدم سایه ای بودم زاول بر زمین افتاده خوار راست کان خورشید پیدا گشت نا پیدا شدم ز آمدن بس بی نشان وزشدن بی خبر گو بیا یک دم برآمد کامدم من یا شدم نه ، مپرس از من سخن زیرا که چون پروانه ای در فروغ شمع روی دوست نا پروا شدم در ره عشقش قدم در نه ، اگر با دانشی لاجرم در عشق هم نادان و هم دانا شدم چون همه تن می بایست بود و کور گشت این عجایب بین که چون بینای نابینا شدم خاک بر فرقم اگر یک ذره دارم آگهی تا کجاست چون دل عطار بیرون دیدم از هر دو جهان من ز تاثیر دل او بیدل و شیدا شدم نمونهٔ اشعار بیت آغاز منطق الطیر هفت شهر عشق عطار نیشابوری مراحل 7 گانه عرفان ایرانی که ریشه در آئین کهن میترائیزم باستانی دارد گفت ما را هفت وادی در ره است چون گذشتی هفت وادی،درگه است وا نیامد در جهان زین راه کس نیست از فرسنگ آن آگاه کس چون نیامد باز کس زین راه دور چون دهندت آگهی ای ناصبور؟

    چون شدند آن جایگه گم سر به سر کی خبر بازت دهد ای بی خبر؟

    هست وادی طلب آغاز کار وادی عشق است از آن پس ، بی کنار پس سیم وادی است آن معرفت پس چهارم وادی استغنا صفت هست پنجم وادی توحید پاک پس ششم وادی حیرت صعبناک هفتمین وادی فقر است و فنا بعد از این روی روش نبود تو را در کشش افتی روش گم گرددت گر بود یک قطره قلزم گرددت وادی اول: طلب ملک اینجا بایدت انداختن ملک اینجا بایدت درباختن در میان خونت باید آمدن وز همه بیرونت باید آمدن چون نماند هیچ معلومت به دست دل بباید پاک کردن از هرچه هست چون دل تو پاک گردد از صفات تافتن گیرد ز حضرت نور ذات وادی دوم: عشق کس درین وادی بجز آتش مباد وان که آتش نیست عیشش خوش مباد عاشق آن باشد که چون آتش بود گرم رو و سوزنده و سرکش بود عاقبت اندیش نبود یک زمان درکشد خوش خوش بر آتش صد جهان وادی سوم: معرفت چون بتابد آفتاب معرفت از سپهر این ره عالی صفت هر یکی بینا شود بر قدر خویش بازیابد در حقیقت صدر خویش سر ذراتش همه روشن شود گلخن دنیا بر او گلشن شود مغز بیند از درون نه پوست او خود نبیند ذره ای جز دوست او وادی چهارم: استغنا هفت دریا یک شَمَر اینجا بود هفت اخگر یک شرر اینجا بود هشت جنت نیز اینجا مرده ای است هفت دوزخ همچون یخ افسرده ای است وادی پنجم: توحید رویها چون زین بیابان درکنند جمله سر از یک گریبان برکنند گر بسی بینی عدد، گر اندکی آن یکی باشد درین ره در یکی چون بسی باشد یک اندر یک مدام آن یک اندر یک ، یکی باشد تمام وادی ششم: حیرت مرد حیران چون رسد این جایگاه در تحیر ماند و گم کرده راه گر بدو گویند"مستی یا نه ای؟

    نیستی گویی که هستی یا نه ای؟

    در میانی یا برونی از میان؟

    برکناری یا نهانی یا عیان؟

    فانیی یا باقیی یا هردویی؟

    یا نه ای هردو ، تویی یا نه تویی؟" گوید:"اصلا می ندانم چیز من وان "ندانم" هم ندانم نیز من عاشقم اما ندانم بر کیم نه مسلمانم نه کافر پس چیم لیکن از عشقم ندارم آگهی هم دلی پر عشق دارم هم تهی" وادی هفتم: فقر و فنا بعد از این وادی فقر است و فنا کی بود اینجا سخن گفتن روا عین وادی فراموشی بود گنگی و کری و بیهوشی بود بزرگان ایران پیرامون عطار چنین سروده اند : مولانا جلال الدین محمد بلخی من آن مولای رومی ام که از نطقم شکر ریزد ولیکن در سخن گفتن غلام شیخ عطارم.

    آنچه گفتم از حقیقت ای عزیز آن شنیدستم هم از عطار نیز عطار شیخ ما و سنائیست پیشرو ما از پس سنائی و عطار آمدیم.

    شیخ شبستری مرا از شاعری خود عار ناید که در صد قرن یک عطار ناید سلمان ساوجی روز خاور گو سیه شو کآفتاب خاوری رفت تا صبح قیامت خاوران عطار شد؟

    کمال خجندی یار چون بشنید گفتارت کمال گفت حق گوئی تو چون عطار ما عبدالرحمان جامی بوی مشک گفته عطار عالم را گرفت خواجه مزکوم است از آن منکر شود عطار را نعمهالله ولی گمان کج مبر بشنو ز عطار هر آن کو در خدا گم شد خدا نیست خواجه ابوالوفای خوارزمی از صورت و نقش بگذر اسرار بجو میراث رسول و نقد اخیار بجو در قصه و معرکه چه معجون گیری رو داروی درد را ز عطار بجو کاتبی نشابوری گر چو عطار از گلستان نشابورم ولیک خار صحرای نشابورم من و عطارگل کمالالدین حسین خوارزمی خاموشی به ز درس و تکرار مرا تجرید به از خلوت و ادوار مرا کشاف و هدایه هر که خواهد او را یک بیت ز گفتههای عطار مرا امیرحسینی از دم عطار گشتم زنده دل پاک کردم همچو گل قالب ز گل سید محمد نوربخش آن را که به درگاه خدا یار بود ایمن ز عذاب دوزخ و نار بود تاج سر سروران عالم گردد گر خاک ره حضرت عطار بود قاسم انوار از این شربت که قاسم کرد ترکیب مگر در کلبه عطار باشد نسیمی آن کتابی که پر ز اسرار است منطق الطیر شیخ عطار است جانا، حدیث حسنت، در داستان نگنجدرمزی ز راز عشقت، در صد زبان نگنجدسودای زلف و خالت، در هر خیال نایداندیشهٔ وصالت، جز در گمان نگنجدهرگز نشان ندادند، از کوی تو کسی رازیرا که راه کویت، اندر نشان نگنجدآهی که عاشقانت، از حلق جان برآرندهم در زمان نیاید، هم در مکان نگنجدآنجا که عاشقانت، یک دم حضور یابنددل در حساب ناید، جان در میان نگنجداندر ضمیر دلها، گنجی نهان نهادیاز دل اگر برآید، در آسمان نگنجدعطّار وصف عشقت، چون در عبارت آردزیرا که وصف عشقت، اندر بیان نگنجد آفرین جان‌آفرین پاک راآن که جان بخشید و ایمان خاک را

زندگينامه فريدالدين ابو حامد محمد بن ابوبکر ابراهيم بن اسحاق عطار نيشابوري،يکي از شعرا و عارفان نام آور ايران دراواخر قرن ششم و اويل قرن هفتم هجري قمري است. بنا بر آنچه که تاريخ نويسان گفته اند بعضي از آنها سال ولادت او را 513 و بعضي سال ولادتش را

فريدالدين ابو حامد محمد بن ابوبکر ابراهيم بن اسحاق عطار نيشابوري،يکي از شعرا و عارفان نام آور ايران دراواخر قرن ششم و اويل قرن هفتم هجري قمري است. بنا بر آنچه که تاريخ نويسان گفته اند بعضي از آنها سال ولادت او را 513 و بعضي سال ولادتش را 537 هجري.ق،

زندگي نامه فريدالدين ابو حامد محمد بن ابو بکر ابراهيم بن اسحاق عطار نيشابوري يکي از شعرا و عارفان نام آور ايران در اواخر قرن ششم و اويل قرن هفتم هجري قمري است . بنابر آنچه که تاريخ نويسان گفته اند بعضي از آنها سال ولادت او را 513 و بعضي سال ولادتش

عطار نیشابوری زندگی نامه فریدالدین ابو حامد محمد بن ابو بکر ابراهیم بن اسحاق عطار نیشابوری یکی از شعرا و عارفان نام آور ایران در اواخر قرن ششم و اویل قرن هفتم هجری قمری است. نام پدر عطار هم ابراهیم و کنیه او ابوبکر است و بعضی به اشتباه جز این نوشته‌اند مادر او هم چنانکه از فحوای کلام عطار بر می‌آید، زنی اهل معنی و خلوت گزیده بود. عطار در وصف مادر خود سروده است. اگر چه رابعه صد ...

یگانه اثر از آثار باستانی شهر نوبنیاد نیشابور و مسجد جامع آنجاست. بانی این مسجد و تاریخ بنای آن در سنگ نبشته ای که اکنون بر پایه شبستانی در ضلع جنوبی نصب است طی پنج بیت شعر که بانی آنرا پهلوان علی ولد خاص بایزید و زمان بنای مسجد را سال 899 یاد نمودند. 4590 مترمربع زیر بنا و بقیه صحن مسجد را تشکیل می دهد. این مسجد چهار ایوانی است که از سه ایوان شمالی، مشرق و مغرب دارای دربهای ...

درباه ی زندگی عطار: درمیان بزرگان شعر عرفانی فارسی ، زندگی هیچ شاعری به اندازۀ زندگی عطار دراَبر ابهام نهفته نمانده است. اطلاعات ما در باب مولانا صد برابر چیزی است که در باب عطار می دانیم . حتی آگاهی ما دربارۀ سنایی ،که یک قرن قبل از عطار می زیسته ، بسی بیشتراز آن چیزی است که در باب عطار می دانیم . نه سال تولد ونه سال وفات او را به درستی نمی دانیم .این قدر می دانیم که او در نیمه ...

فريدالدين محمد- فرزند ابوبکر متخلص به عطار شاعر و عارف نام آورد سده ششم و آغاز سده هفتم هجري است. عطار به سال537 هجري در کدکن نيشابور زاده شد روزگار زندگي او آکنده از فتنه و آشوب بود. ده ساله بود که غزان به خراسان تاختند و نيشابور در اين فتنه ويران

به نام خدا خلاصه تاريخ ايران زمان ميلادي زمان هجري سلسله پادشاه رويدادها پايتخت حدود 720 تا 550 پيش از ميلاد مادها ديا اکو ديااکو هفت قبيله آريايي را در

قرن دوم امام مسلم بن حجاج، ابوالحسن الغشيري النيشابوري آن پيشوا و آن حجت در شناخت احاديث «صحيح» از سقيم، مسکن وي در بالاي محله و مجاز بود و تجارتگاه او دَرخان = (کاروانسرا) محمش و زندگيش از ضياعي که در ناحيه استوا داشت گذران مي شد و در شب يکشنبه پنج

عطار فريدالدين محمد بن ابراهيم نيشابوري عطارشاعر و عارف نام آورايران در قرن ششم و آغاز قرن هفتم هجري (‌قرن دوازدهم و اوايل قرن سيزدهم ميلادي ) است .در ابتداي حال شغل عطاري را که از پدر بارث برده بود ادامه مي داد . بعد بر اثر تغيير حال در سلک صوفي

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول