تاریخچه
بررسی های تاریخی نشان می دهد که انسان و بشر از آغاز زندگی اش بر روی زمین به فرمان فطرت و به جهت تأمین نیاز روحی او به فنا نشدن و ادامه زندگی سؤالاتی در مورد زندگی بعد از مرگ و فانی شدن جسم چه خواهد شد داشته و ...
بنابراین هر قومی در هر یک از ادوار تاریخی، بنا بر مقتضیات زمانی و مکانی، جوابهایی بر اساس سلیقهها و ذوقیات خود برای اینگونه پرسشها طرح کردهاند.
زیرا مسایل ماوراءالطبیعه، مسایل طبیعی نیست تا آن که بتوان با معادلات و آزمایشات مختلف به نتیجهأی قطعی رسید، بلکه آن بستگی به سلیقهها و ذوقیات و قوه تخیل و خیالپردازی هر قوم دارد.
از این روست که تعدد و تنوع عقاید ماوراءالطیبعی به حد تعدد و تنوع ملل و اقوام است.
از این گذشته مسایل طبیعی و سئوالات مربوط به آن حتی ممکن است پس از قرنها تحقیق، کاوش، بررسی و آزمایشات گوناگون به یک جواب و نتیجه مشخص و قطعی که قابل قبول برای تمامی ملل باشد برسد؛ در صورتی که مسایل ماوراءالطبیعه به علت ذهنی و خیالی بودنشان حتی با قدمتی به بلندای تاریخ هنوز تا به امروز به نتیجهأی قطعی و مشخص نرسیده و غالبا شکلی اختصاصی برای هر فرقه و قومی را دارا میباشد.
و لذا خداوند سبحان به ساده ترین صورت جواب بسیاری از سؤالات عمومی و اساسی انسان را در این زمینه و بقیه زمینه های زندگی بیان می نماید و او را از افتادن از چاه ضلالت و گمراهی می رهاند .
خدیجه فارسی
مقدمه
یکی از مسائل بسیار مهم که در طول قرون و اعصار گذشته همواره اذهان عامه مردم بویژه اندیشمندان و خردمندان عالم را به خود مشغول ساخته، مسأله عالم پس از مرگ یعنی روز جزا ورستاخیز است. بعضی می پندارند روز قیامت خیلی دور است، زیرا مثلا حضرت آدم (ع ).
موسی، و...
.قوم خود را از حساب و کتاب روز قیامت می ترساندند، ولی از آن عصر تاکنون هزار ها سال گذشته ولی هنوز، قیامت برپا نشده و شاید میلیون ها سال دیگر نیز، قیامت بر پا نگردد.
بنابراین آیا اکنون برای پاداش صدها هزارسال بعد، عمل نیک انجام دهیم؟
و یا اکنون خود را برای مجازات هزاران یا میلیونهاسال بعد، آماده سازیم؟
مسئله ای که باید مورد بررسی قرار گیرد آن است که کسی که مرده، در فاصله مردن آن تا قیامت، از مردنی که امروز ما میمیریم یا اشخاصی در گذشته مرده ا ند تا قیامت شاید میلیاردها سال طول بکشد در این فاصله وضع ما چگونه است؟
با تدبر و تآمل در آیات قرآن در می یابیم که مردن در منطق قرآن تباهی نیست، صرف خراب شدن نیست، انهدام نیست، بلکه مردن انتقال است وآن که می میرد،در همان لحظه ای که می میرد از اینجا منتقل می شود به جای دیگر و در جای دیگر زنده است، هست وهست تا روز قیامت که مسأله قبور و حشر جسمانی پیدا شود.
یکی از مسائل بسیار مهم که در طول قرون و اعصار گذشته همواره اذهان عامه مردم بویژه اندیشمندان و خردمندان عالم را به خود مشغول ساخته، مسأله عالم پس از مرگ یعنی روز جزا ورستاخیز است.
بعضی می پندارند روز قیامت خیلی دور است، زیرا مثلا حضرت آدم (ع ).
.قوم خود را از حساب و کتاب روز قیامت می ترساندند، ولی از آن عصر تاکنون هزار ها سال گذشته ولی هنوز، قیامت برپا نشده و شاید میلیون ها سال دیگر نیز، قیامت بر پا نگردد.
مسئله ای که باید مورد بررسی قرار گیرد آن است که کسی که مرده، در فاصله مردن آن تا قیامت، از مردنی که امروز ما میمیریم یا اشخاصی در گذشته مرده ا ند تا قیامت شاید میلیاردها سال طول بکشد در این فاصله وضع ما چگونه است؟
با تدبر و تآمل در آیات قرآن در می یابیم که مردن در منطق قرآن تباهی نیست، صرف خراب شدن نیست، انهدام نیست، بلکه مردن انتقال است وآن که می میرد،در همان لحظه ای که می میرد از اینجا منتقل می شود به جای دیگر و در جای دیگر زنده است، هست وهست تا روز قیامت که مسأله قبور و حشر جسمانی پیدا شود.
در این مجموعه که در چهار فصل تنظیم شده از چند منبع کمک گرفته ام و غالبا سعی شده درباره مسائل از روایات واحادیث بهره جویم.
خدیجه فارسی نتیجه گیری : هر چند که تعدادی از آن تصورات و عقاید ذهنی گذشتگان در قالبهایی روایی وارد مذاهب و فرق اسلامی گردیده و باعث ایجاد عقاید گوناگونی در باب عوالم مختلف پس از مرگ شده است لکن اساس دین اسلام از اینگونه خیالات و خرافات عاری است یکی از آن اوهام «عالم برزخ» است که در واقع همان عقیده جانگرایی ابتدایی است که شکلی اسلامی یافته.
در خصوص عالم برزخ سخن بسیار گفته و کتاب بسیار نوشته شده است.
که هر چند نویسندگان اینگونه کتب سعی کردهاند برای اثبات گفتههایشان استنادات قرآنی اقامه کنند، لکن باز مشاهده میشود که اکثر گفتهها بر اساس روایات و داستانهایی استوار است که آیات قرآن نیز بر اساس همان روایات و داستانها معنی و تفسیر میشود.
و حال آنکه قرآن کتابی است میزان1 و میبایست عقاید و اعمالمان را نسبت به آن سنجیده و مطابق نماییم، نه آنکه قرآن را با عقاید و اعمالمان بسنجیم و تطبیق دهیم.
اینجاست که انسان به فراست پیامبر اسلام پی میبرد که احتمال چنین برخوردی را با قرآن میداده لذا میفرماید: اگر حدیث و روایتی از جانب ما به شما رسید آن حدیث و روایت را به قرآن رجوع دهید، چنانچه مطلبق با عقاید قرآن بود آن را قبول کنید و عمل نمایید ولی اگر مخالف بود توجهأی به آن نکرده و محو کنید2.
اما اکنون حتی با وجود چنین احادیثی که غالبا صحیح نیز میباشد، متاسفانه عوض آن که احادیث را به قرآن ارجاع نمایند تا صحت و سقم روایات معلوم گردد، قرآن را به احادیث و روایات ارجاع داده و سعی مینمایند قرآن را با روایات تطبیق دهند.
علت این امر را نیز چنین توجیه میکنند که: قرآن قابل فهم نیست!
و میبایست بوسیلهی احادیث به مفاهیم صحیح آن دست یافت.
بر ما معلوم نیست این عقاید که قرآن قابل فهم نمیباشد و تنها پیامبر و اولیاء به مفاهیم آن واقفند از کجا نشأت گرفته، اما قدر مسلم این است که اینگونه عقاید از جانب پیامبر(ص) یا ائمه(ع) نبوده است.
بلکه از جانب کسانی طرح شده که سعی داشتند قرآن را دستخوش دستبردها و استنساخات نمایند ولی چون این امر مقدور نبوده چارهی کار را در آن دیدند که از قرآن چنان هیبتی بسازند تا مسلمین را از آن کتاب هادی و روشنگر جدا کرده و به مقاصد استثماری خود نایل آیند.
اکنون متاسفانه این عقیده که قرآن قابل فهم نیست به طور گسترده و علمی نمایانهأی حتی در بین خواص و روشنفکران ریشه کرده و به گونهأی شکل گرفته که تصور میکنند مخالفت با آن عقیده مساویست با بیاعتبار و عظمت ساختن قرآن؛ و حال آن که عظمت و معجزه بودن قرآن در گنگ گویی و رمزگویی آن نیست، که اگر چنین بود میبایست قایل به وحی و معجزه بودن بسیاری از گفتههاو شطهیات فلاسفه و عرفا نیز باشیم، بلکه اعجاز قرآن به علتهای دیگری است که از منظور بحث ما خارج است.
قرآن به صراحت قرآن، کتابی است برای هدایت3، با زبانی ساده و قابل فهم4 و امام و پیشوایی الهی برای رهبری تمامی اقوام5.
به هر منوال عالم برزخ از آن گونه عوالمی است که ساخته و پرداخته ذهنیات و سلیقههای جانگرایان ابتدایی است که سعی کردهاند آیات قرآن را نیز با آن همراه و مطابق کنند و در این راه از نام پیامبر(ص) و ائمه(ع) نیز سوءاستفادههای فراوانی کردهاند (این نکته را نیز باید مورد توجه قرار داد که احادیث پیرو قرآن و در امتداد آن میباشند نه در کنار قرآن و هم ردیف آن).
و امام علی ( ع ) نیز می فرمایند : «(انسانهاى اهل ذکر، چنان به آخرت و جهان پس از مرگ، یقین دارند که) گویى دنیا را به پایان رسانده و وارد آخرت شده اند.
آنان، ماوراى دنیا را مى بینند؛ گویا بر حالات پنهانى برزخیان آگاهند؛ آن جهان را مى نگرند و انگار که قیامت، وعده هایش را بر ایشان عملى ساخته است.
پس، پرده از اوضاع آن عالم را از جلوى مردم دنیا برداشته اند (و آنچه را به نور ایمان و یقین دیده اند، فاش کرده اند) به طورى که گویى ایشان مى بینند و مى شنوند چیزهایى را که دیگران نه مى بینند و نه مى شنوند».
تقدیم : تقدیم به عزیز زهرا که تکیه کلام مرحوم پدرم بود و تقدیم به روح زلال و صمیمی مرحوم پدرم که عمرش را در راه تعلیم و تربیت و تحصیل فرزندان خود به پایان رساند .
بار الها !
از تو می خواهم که بوسیله وسعت کرمت عطایی را به من عنایت کنی ، تا چشمم به آن روشن شود و آنقدر از یقین به من عطا کنی ، تا مشکلات دنیا برایم آسان شود و پرد ه های سیاهی و نابینایی از مقابل چشمانم کنار رود ، به رحمتت ، ای مهربان ترین مهربانان .
و تقدیم به مادر ایثارگر و مهربانم .