مدیریت و برنامه ریزی استراتژیک
تعریف استراتژی:
واژه استراتژی به چهار مقوله استناد می کند:
نهادینه ساختن خشونت
فعال سازی ذهن
بهبود بخشیدن به تصویرگری ذهن
روش شناسی منفک بودن از زمان
توجه به عامل زمان و تفکیک آن به دو سطح:
زمان تاکتیک، که گردش آن بدون توقف و پیوسته است و انجام امور خرد و بی نهایت مولد در حیات یک موسسه، شرکت و سازمان را شامل می شود.
زمان استراتژیک، که گردش آن ناپیوسته است و برای تصمیمات بزرگ و عمده تنظیم می شود، زیربنای آن مکاتب و اصولی است که تفکر انتقادی مداوم را امکان پذیر می سازد؛ لذا به ایجاد یک دوگانگی می انجامد و در یک زمان گذشته و حال با هم حضور می یابند.
مدیریت استراتژیک از دیدگاه اجتماعی:
مدیریت استراتژیک نوعی مدیریت آینده نگر، انطباق پذیر و خلاق و پویاست.
مدیریت استراتژیک یک فراگرد است نه یک پدیده. فراگردی که از بینش و نگرشی آینده نگر و آینده ساز آغاز می شود.
ویژگی های یک مدیر استراتژیک:
دارای قدرت تخیل وذهن مبتکر و نوآور
اهل خطر کردن
توانمند در تشخیص واقعیتها از امورغیر واقعی و خیالی
شکیبا و پیگیر
دارای ارزیابی درست از امکانات و محدودیتهای محیط بیرونی و درونی
ترسیم آینده قابل تحقق
متوجه زمینه فرهنگی جامعه
استراتژی توسعه
استراتژی توسعه در گذشته اساسا بر رشد اقتصادی پایه ریزی شده بود، در حالی که توسعه فراگردی است جامع و فراگیر که تمامی وجوه زندگی انسانها را دربر می گیرد.
توسعه حقیقی، توسعه ای است متوازن که در آن حوزه های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به صورت اجزاء بهم پیوسته یک کل، همزمان تحول پیدا می کنند.
توسعه را می توان افزایش حق انتخاب یا آلترناتیوها تعریف کرد که هسته اصلی آن خلاقیت و نوآوری است.
توسعه اساسا گسترش توانایی های ذهنی انسان را هدف گرفته است یعنی توسعه فرهنگ را.
توسعه فرهنگی به معنی گسستن ازسنتهای گذشته نیست، زیراسنتها انباشت و ذخیره تجربیات گذشته یک جامعه است.
توسعه بر مبنای گسترش سنتها و تجارب گذشته انجام می گیرد و نه بر اساس نفی آنها.
نظام آموزشی نوین همراه انتقال علوم و تکنولوژی و نظام ارتباط جمعی در کشورهای جهان سوم تا کنون در جهت تقویت دوگانگی فرهنگی (فرهنگ نخبگان و فرهنگ مردم) عمل کرده است.
نظام آموزشی در آینده باید در جهت کاستن این شکاف عمل کند.
نظام آموزشی باید با فراهم کردن زمینه نوآوری و بازاندیشی افراد را برای تغییر آماده کند.
مدیریت استراتریک
مدیریتی است که بتواند روشهای مناسبی برای ایجاد تغییر در سازمان پیدا کند
مدیریت استراتژیک فرایند اتخاذ تصمیماتی است که منجر به توفیق، ادامه حیات و یا مرگ سازمان میشود.
وظیفه استراتژیستها (طرح ریزان) عبارت است از بهترین نوع استفاده از منابع مؤسسه در یک محیط در حال تغییر.
استراتژی یک برنامه واحد، همه جانبه و تلفیقی است که محاسن یا نقاط قوت اصلی سازمان را را با عوامل و تغییرات محیط مربوط می سازد و به نحجوی طراحی شده است که با اجرای صحیح آن از دستیابی به اهداف اصلی سازمان اطمینان حاصل می شود.