مدیریت کارآفرینی :
کارآفرینی به عنوان یک پدیده نوین در اقتصاد نقش موُثری را در توسعه و پیشرفت اقتصادی کشورها یافته است. کارآفرینی در اقتصاد رقابتی و مبتنی بر بازار امروزه دارای نقش کلیدی است. به عبارت دیگر در یک اقتصاد پویا ، ایده ها ، محصولات ، و خدمات همواره در حال تغییر می باشند و در این میان کارآفرین است که الگویی برای مقابله و سازگاری با شرایط جدید را به ارمغان می آورد.از این رو در یک گسترده وسیع تمام عناصر فعال در صحنه اقتصاد (مصرف کنندگان ، تولید کنندگان ، سرمایه گذاران) باید به کارآفرینی بپردازند و به سهم خود کارآفرین باشند.
آنچه دراین رابطه اهمیت دارد این است که علیرغم اهمیت روزافزون این پدیده و نقش فزاینده آن در اقتصاد جهانی کمتر به این موضوع پرداخته میشود. وضعیت اقتصادی کشور و ترکیب جمعیتی امروزه بیش از پیش مارا نیازمند یافتن زمینه های پیشرو در صحنه اقتصادی می کند و در این راستا ضرورت داشتن مدل ، الگوها و راهکارهای مناسب جهت آموزش ، تربیت و استفاده بهینه از نیروی فعال و کارآفرین بیشتر می شود.
در این رابطه با استفاده از منابع موجود و تجربیات حاصله فهرستی از موضوعات قابل تحقیق در سطح کارشناسی ارشد( و بعضا " در سطح دکتری) بصورت پروژه تحقیقاتی یا پایان نامه یا هر گونه تحقیق دیگری بطور خاص و در سطح مشخصی باید مورد توجه قرار گیرد.
واژه کارآفرینی(Entrepreneurship) از کلمه فرانسوی Enterprender به معنای متعهد شدن ﻧﺸﺄﺕ گرفته است و بنا بر تعریف واژه نامه دانشگاهی وبستر کارآفرین کسی است که مخاطره های یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی اداره و تقبل نماید.
کارآفرین و کارآفرینی اولین بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و از قرن شانزدهم به نوعی کارآفرینی را در نظریه های اقتصادی خود تشریح کرده اند در بین نظریات اقتصاددانان میتوان به نظریه توسعه اقتصادی ژوزف شومپیتر (پدر علم کارآفرینی) در سال 1934 اشاره کرد . نظریات وی مبنی بر آنکه کارآفرینان را موتور محرکه توسعه اقتصادی تلقی و عملکرد آنان را تخریب خلاق می داند مورد توجه بسیاری از محققین قرار گرفته است. کارآفرینی از سوی روانشناسان با درک نقش کارآفرینان در اقتصاد و به منظور شناسایی ویژگیها و الگوهای رفتاری آنها مورد توجه قرار گرفت و دانشمندان مدیریت نیز به کارآفرینی تشریح مدیریت کارآفرینی و ایجاد جو محیط کارآفرینانه در سازمانها پرداخته اند. جامعه شناسان کارآفرینی را به عنوان یک پدیده اجتماعی در نظر گرفته و به بررسی رابطه متقابل بین کارآفرینان و سایر قسمتها و گروههای جامعه می پردازند.
تعریف کارآفرینی:
از آنجا که کارآفرینی واژه ای از واژه های مطرح در علوم انسانی است و مفاهیم علوم انسانی بر خلاف مفاهیم علوم تجربی از قطعیت بالایی برخوردار نمی باشند امکان ارایه تعریفی واحد برای مفهوم کارآفرینی وجود ندارد و برای آن در محافل مختلف علمی تعاریف متفاوتی ارایه شده است اما با توجه به نظرات و دیدگاه های مختلف می توان به تعریف زیر اشاره نمود:
کارآفرینی فرایندی است که طی آن فرد کارآفرین با ایده های نو و خلاق و شناسایی فرصتهای جدید و با بسیج منابع مبادرت به ایجاد کسب و کار نو سازمانهای جدید و نوآور ورشد یابنده نموده که توﺃم با پذیرش مخاطره و ریسک است و منجر به معرفی محصول ویا خدمت جدیدی به جامعه می گردد.
دانشگاه کارآفرین:
چشم انداز دانشگاه های آتی بعنوان مولد بنگاه های زایشی است. ایجاد درآمد و اشتغال با القاء یک سری از شرکتهای مبتنی بر علوم در اقتصاد محلی منطقه ای و ملی است.
دانشگاه کارآفرین یک موسسه خود مولد می باشد و در روند گذر از سازمان مبتنی بر هدایا و وابسته به فضای نهادهای دیگر برای منابع اش میباشد. انجام تحقیقات مرتبط اقتصادی دانشگاه را وادار به برقراری ارتباط با محیط بیرونی می سازد. در چنین فضایی تبدیل دانش به کالای اقتصادی از سیاست دولتی بخش خصوصی و دانشگاه ها ترغیب می شود.
کارآفرینی یک علم است:(Entrepreneurship science)
علوم کارآفرینی حاصل همگرایی تحقیقات بنیادی و کاربردی است که فرصتهای تجاری از تحقیقات بنیادی ایجاد می کند. لذا رابطه نزدیکتر بین تحقیقات بنیادی و توسعه صنعتی ظاهر میگردد و فاصله زمانی بین این دو فرآیند کوتاهتر می شود. یعنی تاکید بر فرآیندی که دانش به سرمایه پول و عوامل تولید تبدیل می شود و کشفیات علمی به کاربردها و منبع در آمد منجر می گردند. در واقع علم و تحقیقات علمی به تکنولوژی و دانش به مالکیت معنوی تبدیل می شود.
معرفی مدیریت کارآفرینی
1-کارآفرینی یعنی چه؟
به مانند سایر بحثها در علوم انسانی، از کارآفرینی نیز تعاریف مختلف و متعددی شده است. وجود تعاریف و تعابیر مختلف و متنوع از کارآفرینی، از سویی بیانگر گستردگی و اهمیت موضوع بوده که میتواند از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گیرد. و از سویی دیگر نشاندهنده پویایی آن است که میتواند زمینه ارائه مدلها، تئوریها و نظرات متفاوتی را فراهم آورد. اصطلاح کارآفرینی(Entrepreneurship) در معنا و مفهوم امروزی آن را، شومپیتر(Schumpeter) اطریشیالاصل ساکن امریکا و معروف به پدر علم کارآفرینی برای اولین بار بکار برده است. وی معتقد است که کارآفرینی موتور محرک اصلی در توسعه اقتصادی کشورهاست و نقش کارآفرین عبارت است از: نوآوری و ایجاد ترکیبهای تازه از مواد.
در مجموع، بهترین تعریفی که میتوان از کارآفرینی ارائه کرد این است که کارآفرینی عبارتست از: فرآیند نوآوری و بهرهگیری از فرصتها با تلاش و پشتکار بسیار و همراه با پذیرش ریسکهای مالی، روانی و اجتماعی، که البته با انگیزه کسب سود مالی، توفیق طلبی، رضایت شخصی و استقلال صورت میپذیرد
2- کارآفرینان چه میکنند؟
کارآفرین ایدهای را یافته وآن را تبدیل به فرصتی اقتصادی میکند. در فضای کسبوکار، فرصت، فکر نوینی است که قابلیت تجاری شدن دارد. آگاهی از محیط بازار و نیازهای مشتری به همراه نگرش کارآفرینانه، کارآفرین را در یافتن فرصت و پرداختن به آن یاری میدهد. سپس کارآفرین طرحی تجاری مینویسد که درآن مسائلی چون بازار محصول یا خدمت، مسائل حقوقی و قانونی شرکت، تامین سرمایه، راهاندازی و رشد، سازماندهی، مدیریت کسب و کار و غیره را بررسی و پیشبینی مینماید. در مجموع اینکه کارآفرینان به دو صورت در جامعه ظاهر میشوند که عبارتند از: کارآفرینی شرکتی وکارآفرینی سازمانی. در کارآفرینی شرکتی کسب و کار(شرکت) جدیدی شکل میگیرد و در کارآفرینی سازمانی نوعی نوآوری در درون سازمانها و شرکتهای موجود شکل میگیرد. هدف نهایی و غایی همه کارآفرینان، شناسایی، خلق و استفاده از فرصتهای موجود از طریق تبدیل ایدههای نو و جدید به واقعیتهای سودآور و تجاری در قالب کالاها و خدمات مورد نیاز جامعه است.
3- ضرورت وجودی شرکتها و سازمانها(و مدیریت) در جامعه چیست؟
انسان امروزین از لحظه تولد تا دم مرگ در سازمانها بسر میبرد. زایشگاه، مهدکودک، آمادگی، دبستان، مدرسه راهنمایی و ارشاد، دبیرستان، دانشگاه، سازمان محل خدمت سیساله و در نهایت هم سازمان تدفین و بخاکسپاری، سازمانهای مستقیم محل عبور فرد هستند. افراد بصورت غیرمستقیم با سازمانهای مختلف دیگری نیز در ارتباط هستند. مدیران و سازمانها عمیقاً بر زندگی روزمره ما تأثیر میگذارند زیرا بندرت کسی را در جامعه میتوان یافت که نه مدیر بوده و نه موضوع اتخاذ تصمیم مدیران قرار گرفته باشد.
از مدیریت و سازمان(بعنوان نتیجه مهم عمل کارآفرینی) تعاریف گوناگون و متعددی شده است. بعنوان نمونه میتوان گفت که مدیریت عبارت است از علم و هنر کار کردن با و بوسیله دیگران بمنظور استفاده مناسب از منابع مادی و انسانی در جهت نیل به هدف یا هدفهای سازمان با حداکثر نتایج و حداقل مساعی با استفاده از وسایل و تکنیکهای پیشرفته و مناسب برنامهریزی ، سازماندهی، رهبری، و کنترل، در چهارچوب محیط فرهنگی و خلق و خوی اجتماعی سازمان و جامعه. و سازمان نیز عبارت است از اجتماع دو یا چند نفر که برای دست یافتن به هدفی(اهدافی) مشترک- هرهدفی- کاری را شروع میکنند. که در این حالت لازم است کارهای گروهی بین افراد تقسیم شود، کارشان هماهنگ گردد و بین آنها ارتباط منطقی برقرار گردد. درغیر اینصورت، دوباره کاری و تعقیب هدف یا هدفهای انفرادی، رسیدن به هدف(اهداف) مشترک را دشوار میکند.
سازمان و مدیریت به مفهوم کلی آن، سابقهای به قدمت زندگی اجتماعی انسان و یا حتی بیشتر از آن دارد. از زمانی که انسان زندگی گروهی خود را برای بدست آوردن غذا از راه شکار و نیز تأمین مسکن و دفاع از خود در برابر دشمنانش آغاز کرد مسائل سازمان و مدیریت بشکل ابتدایی آن مطرح شده است. جوزف وارتن(Warton)، در سال 1881 با اهدای هزار دلار به دانشگاه پنسیلوانیا، به تاسیس دانشکدهای برای آموزش و تحصیل در زمینه مدیریت و سازمان اقدام نمود. از اواخر قرن نوزدهم، مدیریت علمی به صورت مقدماتی مطرح شد و به موازات رشد سازمانهای دولتی و خصوصی ، هم از لحاظ وسعت و هم از لحاظ تعداد ، مدیران با مسائل متعددی روبرو شدند، موضوع مدیریت و کارایی از جمله مباحث داغ روز شد و مقالات متعددی در این زمینه منتشر شد. این مباحث رفتهرفته به دانشگاهها راه یافتند و مدیریت و سازمان بعنوان یک رشته مستقل دانشگاهی شناخته شد.
4- اهمیت کارآفرینی و کارآفرینان چیست؟
سه دلیل مهم توجه به موضوع کارآفرینی، تولید ثروت، توسعه تکنولوژی و اشتغال مولد است. کارآفرینی بعنوان سنبل و نماد تلاش و موفقیت در امور تجاری بوده و کارآفرینان پیشگامان موفقیتهای تجاری در جامعه هستند. توانایی آنها در بهرهگیری از فرصتها، نیروی آنها در نوآوری و ظرفیت آنها در قبال موفقیت، بعنوان معیارهایی هستند که کارآفرینی نوین بوسیله آنها سنجیده میشود. کارآفرینان از نظر رهبری، مدیریت، نوآوری، کارایی، ایجاد شغل، رقابت، بهرهوری و تشکیل شرکتهای جدید، سهم مهمی در رشد اقتصادی دارند. کارآفرینان و سازمانهای کارآفرین همواره سعی میکنند تا هزینههای خود را به حداقل برسانند، با توجه به منابع موجود برنامهریزی میکنند و به آنچه که نمیدانند بیشتر از آنچه که دارند میاندیشند. به همین جهت ریسکپذیرند، تحمل ابهام را دارند و به تحقیقات ارج مینهند. بنابر اعتقادی، در جوامع لازم است که انقلاب کارآفرینی رخ دهد بهگونهای که این انقلاب در قرن حاضر، اهمیتی به مراتب بیشتر از اهمیت انقلاب صنعتی دارد.
5- کارآفرینان چه ویژگیهایی دارند؟
برای مدتی نسبتاً طولانی، دانشمندان معتقد بودند که کارآفرینی موضوعی ارثی و وابسته به طبیعت و ذات افراد است و از طرق توارث انتقال مییابد و لذا کارآفرینان از افراد دیگر متمایز هستند. وبر(Weber) اولین محققی بود که بیان نمود ارزشهای عقیدتی و درونی فرد مستقیماً به رفتار کارآفرینانه منتهی میشوند. اما مطالعات و تحقیقات بعدی نشان دادهاند که کارآفرینی و کارآفرینان، علاوه بر ویژگیهای فردی و موروثی، متأثر از محیط نیز هستند. در مجموع اینکه، کارلند(Carland) و دستیارانش انواع ویژگیهای کارآفرینان را جمعآوری نمودند که ذیلاً به تعدادی از مهمترین آنها اشاره می شود:
آیندهنگر بودن و داشتن چشمانداز، مصمم بودن و عزم راسخ داشتن، تمرکز قوی بر کار و نه چیز دیگر، داشتن انگیزه قوی در کار، وقف و ازخودگذشتگی در راستای کار و تحقق هدف، کار را مانند بازی و تفریح دانستن، داشتن کنترل و قدرت درونی لازم به منظور تعیین جهت و مسیر کاری خویش، استقلال فکری در کار، خلاقیت و نوآوری، ریسکپذیری و تحملابهام.
6- چرا آموزشهای مرتبط با کارآفرینی و کارآفرینان مورد نیاز است؟
وبر معتقد بود که یکی از علل مهم و محرک پیشرفت اقتصادی نظام سرمایهداری، وجود صفت و اخلاق وجدان کاری پروتستانی میباشد. این خصیصه اخلاقی موجب میشود که فرد با احساس مسئولیت بوده و در نهایت دقت و کارایی وظایف کاری و شغلی خود را انجام دهد. مطالعات و تحقیقات مختلف نشان دادهاند که علیرغم اینکه روحیه و اخلاق کاری توفیقطلبی انسان در دوران کودکی شکل میگیرد ولی در عین حال میتوان با یک برنامه صحیح آموزشی، روحیه خلاق و رسالت کاری را در افراد بوجود آورد. بر این اساس، و بنابر نظریه مککلهلند(McCelleland)، جوامع غیر پروتستانی نیز میتوانند با ایجاد روحیه کاری لازم، شرایط را برای توسع و صنعتی شدن مهیا سازند.