دانلود مقاله نظریه اسلام در مدیریت‏ منابع انسانى‏

Word 76 KB 29071 20
مشخص نشده مشخص نشده اقتصاد - حسابداری - مدیریت
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • نظریه اسلام در مدیریت‏ منابع انسانى‏

    نظریه رشد و مدیریت رحمانى
    مدیریت منابع انسانى، که شرح آن رفت، جایگاه مهمى در مکاتب مدیریتى کسب کرده است.

    در این مدیریت، آن‏چه باید اداره شود، انسان‏ها هستند که رکن اصلى هر سازمان به شمار مى‏ روند.

    نظریه اسلام در این باره، «نظریه رشد» است که شامل انسان و مواد، هر دو مى‏شود؛ یعنى رشد انسانى و سازمانى را با هم در نظر مى‏گیرد.

    این نظریه را نخستین بار، استاد شهید مطهرى در بیش از یک دهه پیش از انقلاب، در دو سخنرانى و مقاله «مدیریت و رهبرى» و «رشد» عرضه کرد و با این کار، پیش‏قراول بحث مدیریت اسلامى و عرضه کننده نظریه اسلامى براى آن شد.

    نخست خلاصه‏اى از نظریه «رشد» استاد شهید را مى‏آوریم و سپس به استحصال نتایج و قواعدى از آن مى‏پردازیم.

    نظریه دوم، که از قرآن کریم و معارف توحیدى استنباط مى‏شود،«مدیریت رحمانى» یا «مدیریت رحیمانه» است که شرح مدیریت خداوند تبارک و تعالى بر انسان و جهان است که مدیریت‏پژوهان اسلامى در روند تکاملى مباحث ادارى اسلام، به آن رسیده‏اند و ما با تعریف و تعمیق و گسترش آن، شاهد کشف یک مکتب مدیریتى وحیانى و فطرى خواهیم بود.

    این دو نظریه، به کمک هم، مدیریت اسلامى را معرفى مى‏کنند.

    هر دو نظریه، به اجمال در این تحقیق بررسى خواهند شد.

    - نظریه رشد در مدیریت اسلامى‏
    اگر بخواهیم براى رهبرى و مدیریت، با همه گسترش و شمولى که یافته است، مرادفى در مصطلحات اسلامى پیدا کنیم، باید بگوییم که ارشاد و رشد یا هدایت و رشد، قدرت رهبرى، همانا قدرت بر هدایت و ارشاد است.

    در اصطلاحات اسلامى، قدرت مدیریت، همان است که در اصطلاح فقه اسلامى، «رشد» نامیده شده است.

    «رشد» در اصطلاحات عرفى و معمولى، کیفیتى جسمى و صفتى براى اندام است.

    قامت‏ها و اندام‏ها در اصطلاح و زبان فارسى امروزى، متصف به صفت رشد مى‏شوند؛ ولى در اصطلاح فقه اسلامى، کیفیتى روحى، یعنى نوعى بلوغ است، در مقابل بلوغ جنسى.

    از این رو، گفته مى‏شود که کودک پس از بلوغ جسمى، باید بلوغ روحى نیز پیدا کند تا بتوان اموال او را در اختیارش گذاشت.

    یا گفته مى‏شود که تنها بلوغ جنسى براى ازدواج کافى نیست، بلکه رشد و بلوغ روحى نیز لازم است.

    مقصود از رشد و بلوغ روحى، شایستگى و توانایى تشخیص، درک سود و زیان و لیاقت اداره و رهبرى است.

    به بیان دیگر، رشد عبارت است از شایستگى و لیاقت براى نگهدارى و استفاده و بهره‏بردارى درست از وسایل و سرمایه‏هاى زندگى.

    تعبیر درست درباره اندام زیبا، «رشاقت» است نه «رشادت».(1)

    اگر انسان در یک موضوع به‏خصوص، این لیاقت و شایستگى را داشت، رشد مخصوص به آن موضوع را دارد و براین اساس، مدیریت، یکى از فروع مسأله رشد است.(2)

    - انواع رشد
    رشد به چهار دسته تقسیم مى‏شود: رشد ملى، رشد فردى و اخلاقى، رشد اسلامى و رشد اجتماعى.

    1.

    رشد ملى، لیاقت و شایستگى یک ملت براى نگهدارى، بهره‏بردارى و سود بردن از سرمایه‏ها و امکانات طبیعى و انسانى خویش است.

    2.

    رشد فردى و اخلاقى، استفاده درست از سرمایه‏هاى فردى و اخلاقى درون یک شخص است.

    به بیان دیگر، یعنى خود، احساسات و عواطف، غرایز و سرانجام، قلب و دل خود را خوب اداره کردن؛ مانند رشد در عبادت و رشد در مدیریت حافظه، که هر کدام چگونگى بهره‏بردارى بهتر از این دو امتیاز را بیان مى‏کند.

    3.

    رشد اسلامى، احساس مسؤولیت کردن در برابر اسلام، به عنوان یک سرمایه و ثروت معنوى و یک امکان فوق‏العاده است.

    4.

    رشد اجتماعى، توان مجهز کردن، تحریک و آزاد کردن نیروها و در عین حال، کنترل و در مجراى درست انداختن آن‏ها و سامان و سازمان بخشیدن به آن‏ها است.(3)

    یکى از سرمایه‏ها و بلکه مهم‏ترین آن‏ها، سرمایه انسانى است و اداره این سرمایه و نگهدارى آن و هدر ندادن آن و استفاده و بهره‏بردارى صحیح از آن.

    رشد است بهره‏بردارى از سرمایه‏ هاى انسانى، به کار گرفتن آنها، پرورش دادن آنها و بهره‏بردارى از آنها و سامان دادن به آن‏ها، آزاد کردن، حرارت بخشیدن و از سردى و خمودى خارج کردن آن‏ها و باز کردن آن‏ها، یعنى پاره کردن زنجیرهاى معنوى و روحى آن‏ها، یعنى «یضع عنهم اصرهم و الاغلال التى کانت علیهم» .(4) این چنین رشدى همان است که امروز به نام «مدیریت» و یا رهبرى نامیده مى‏شود.(5)

    قرآن مجید تعبیر عجیبى درباره پیامبر اکرم(ص) دارد، آن‏جا که مى‏فرماید: «الذین یتبعون الرسول النبى الامى الذى یجدونه مکتوبا عندهم فى التوراه و الانجیل یأمرهم بالمعروف و ینهیهم عن المنکر یحل لهم الطیبات و یحرم علیهم الخبائث یضع عنهم اصرهم و الاغلال التى کانت علیهم».

    این پیامبر، که در تورات و انجیل از او یاد شده است، چیزهاى خوب را بر آنان حلال مى‏کند و پلیدى‏ها را حرام مى‏سازد و بار سنگینى را از دوش آنان برمى‏دارد و غل‏ها را از مردم باز مى‏کند.

    پیغمبر این نیروهاى بسته را باز کرده و از ضعیف‏ترین ملت‏ها قوى‏ترین ملت‏ها را مى‏پروراند و این معجزه رهبرى است.

    سیره عملى رسول اکرم(ص) در رهبرى و دستورهایى که در این زمینه مى‏دهد، او بسیار عجیب است.

    روش اداره کردن انسان‏ها را به ما نشان مى‏دهد.(6) این توجه و اهتمام به مدیریت منابع انسانى، مبتنى بر چند امر است:

    الف.

    سرمایه‏هاى انسانى هر اجتماع، بزرگ‏ترین سرمایه آن است.

    اهمیت وجود انسان، به ذخایر و نیروهایى است که در او نهفته است.

    ب.

    این سرمایه‏هاى انسانى، یعنى انسان‏ها نیازمند مدیریت و رهبرى و اکتشاف و استخراج هستند؛ هم‏چنان که مثلا نفت نیازمند اکتشاف، استخراج، تصفیه و بهره‏بردارى است.

    بشر برعکس حیوانات، که مجهز به نیروى خودکار غریزه‏اند، فاقد غریزه است و در هدایت نیازمند تحصیل و اکتساب و به بیان دیگر،نیازمند راهنمایى و رهبرى است و مسأله نیازمندى بشر به رهبرى، اساس تعلیمات ایشان و فلسفه بعثت انبیا است.

    بعثت رسول اکرم(ص) بر اساس فلسفه نیازمندى بشر به رهبرى و مدیریت است.

    ج.

    اصل سوم این است که انسان‏ها و رفتار و حیات روحى آنان داراى قوانین یا راهکارها و فعل و انفعال‏هاى اختصاصى هستند.

    اگر بخواهیم با آنان کار کنیم، باید راهکار و قوانین حاکم بر رفتار آنان را بشناسیم.

    انسان‏ها به مثابه صندوق رمزند.

    گشودن کتاب روح و جلب هم‏کارى آنان بیش از هر چیز، آگاهى و ظرافت مى‏خواهد، نه زور.

    قوانین رفتار انسانى را باید مانند قوانین فیزیک و شیمى و فیزیولوژى کشف کرد، نه وضع.

    در اسلام اهتمام به هر سه اصل، به طور روشن دیده مى‏شود.

    اهمیت ذخایر انسانى، آن چیزى است که در اسلام درباره مقام انسانى آمده است که خلیفه اللَّه و مسجود ملائک و داراى روح الهى است و پیامبران آمده‏اند که دفاین عقول را ظاهر کنند و این‏که اى انسان!

    «خلقت الاشیاء لأجلک و خلقتک لأجلى» و«سخر لکم ما فى السموات و الارض جمیعا» و «جعلنا لکم فیها معایش» و «هو أنشاکم من الارض و استعمرکم فیها».

    اصل دوم، همان فلسفه بعثت انبیا است و اصل سوم، آن چیزى است که امروزه «اصول مدیریت» نامیده مى‏شود.(7)

    - مدیریت مبتنى بر رشد از دیدگاه قرآن
    قرآن مى‏فرماید:«و ما امر فرعون برشید»؛(8) یعنى کار فرعون -که به تعبیر تفسیر المیزان، اعم از قول و فعل و عبارت از سنت و روش و برنامه حکومتى او بوده است - مطابق رشد و صواب نبوده است؛ یعنى حکومت و مدیریت فرعون داراى رشد نبوده تا به حق و صواب و راه راست دعوت کند، در حالى که او ادعاى رشد مى‏کرد: (قال فرعون ما اریکم الّا ماارى وما اهدیکم الّا سبیل الرشاد)؛(9) یعنى فرعون گفت: من جز آن‏چه معتقدم، به شما ارائه نمى‏دهم و شما را جز به راه صحیح راهنمایى نمى‏کنم.

    در حقیقت، خداوند رشد ادعایى او را تکذیب مى‏کند، در حالى که فرعون از لحاظ پیش‏رفت، فناورى، قدرت مدیریت، سیاست، به کارگیرى سازمان‏ها و مردم و اثربخشى حکومتى، بسیار قدرتمند بود.

    او به هامان مى‏گوید: براى من برج و صرحى بساز تا خداى موسى را بشناسم.

    اهرام ثلاثه‏اى که ساخته شده است، در نوع خود، یک طرح بزرگ و ملى بوده است که با تدبیر و به کارگیرى نیروى انسانى عظیمى خلق شده است.

    فرعون حکومت مصر را اداره مى‏کرد و آن‏چنان جذبه و نفوذ داشت که در برابر او سجده مى‏کردند.

    تمدن مصر،که از تمدن‏هاى بزرگ تاریخ است، ناشى از مدیریت مقتدرانه و پر نفوذ فراعنه بوده است.

    به شهادت تاریخ و قرآن، حکومت او بسیار پیش‏رفته و قدرت‏مند بوده است.

    عناصر سیاست‏مدارى چون هامان و مغزى اقتصادى چون قارون در تشکیلات او بوده‏اند؛ اما با وجود این، حکومت او رشید نبوده است، گر چه خود او ادعاى رشد داشته است.

    قرآن علت عدم رشد او را سه چیز مى‏داند:استضعاف انسان، استخفاف مردم و استعباد زیردستان:
    1.

    استضعاف: «یستضعف طائفه منهم»؛(10) یعنى طایفه‏اى از مردم را به ضعف کشیده بود.
    2.

    استخفاف: «فاستخف قومه فاطاعوه»؛(11) یعنى مردم را خوار مى‏کرد تا او را اطاعت کنند.

    شخصیت آنان را منکوب مى‏کرد و سپس بر ایشان فرمان مى‏راند.
    3.

    استعباد: «تلک نعمه تمنّ علىّ ان عبّدت بنى‏اسرائیل»؛(12) یعنى آیا این نعمتى است که بر من منت آن را مى‏نهى که بنى‏اسرائیل را به بندگى گرفته‏اى؟
    علت عدم رشد حکومت و مدیریت فراعنه، عدم اعتنابه شخصیت انسان‏ها و برده دانستن آنان و ایشان را از تعالى و تکامل باز داشتن است.

    در این جا مى‏توان قواعدى را در باب مدیریت منابع انسانى، به دست آورد:
    اول آن که صرف پیش‏رفت و افزایش تولید و اثربخشى سازمانى، علامت رشد نیست.

    دوم آن که لازمه مدیریت رشید، توجه ویژه به ابعاد وجودى انسان‏هاى سازمانى است و هرگونه بى‏توجهى به کرامت و شخصیت آنان ضدرشد است و مدیریت و رهبرى نامطلوب را نشان مى‏دهد.

    سوم آن که مدیریت رشید، مدیریتى است که رشد مادى و معنوى انسان را همراه با یکدیگر ارائه کند و تأمین هر یک به تنهایى، نشانه رشد نیست.

    سوم آن که مدیریت رشید، مدیریتى است که رشد مادى و معنوى انسان را همراه با یکدیگر ارائه کند و تأمین هر یک به تنهایى، نشانه رشد نیست.

    این خلاصه نظریه «رشد مدیریت منابع انسانى»، برگرفته از آیات قرآن و ارزش‏هاى انسانى است.

    بر اساس این نظریه، مدیریت غربى، صرفاً با موفقیت‏هاى ظاهرى و پیش‏رفت‏هاى مادى و تولیدى و آمارى نمى‏تواند موصوف به رشید شود ومورد تأیید قرار گیرد.

    ملاک رشد در مدیریت، توجه به انسانیت انسان است که خوش‏بختانه در مکاتب پیش‏رفته مدیریتى غربى، همواره توجه به انسان بیش‏تر مى‏شود، هر چند این توجه، با هدف رشد خود انسان نیست، بلکه با هدف دست‏یابى به اهداف سازمانى و افزایش تولید و اثربخشى سازمانى است.

    در حالى که انسان در سازمان در نظریه رشد یا پارادایم رشد، طریقیت به اهداف ندارد، بلکه موضوعیت دارد و باید اعتلاى همه‏جانبه او لحاظ شود، آن گونه که پیامبر خدا(ص) و امیر المؤمنین(ع) مدیریت مى‏کردند و اصر و اغلال را بر مى‏داشتند.

    قرآن مى‏فرماید: «استجیبوا لّله والرسول اذا دعاکم لما یحییکم»(13)؛ یعنى از خدا و رسول او اطاعت کنید که شما را مى‏خوانند تا به شما حیات ببخشند.

    زندگى طیبه، حیات، روح و روان و نشاط، دستاورد مدیریت الهى و نبوى است.

    - مدیریت رحمانى یا رحیمانه‏ این مدیریت، بر اساس نظریه رحمت است که بیان‏گر اصلى‏ترین محور براى مدیریت خداوند بر جهان و انسان است: «الّا من رحم ربّک و لذلک خلقهم»(14)؛ یعنى مگر آن کس که خدا به رحمت خاص خود، او را هدایت کند و براى همین (رحمت) خلق شدند.

    «و رحمتى وسعت کل شى‏ء»(15)؛ یعنى رحمت من همه موجودات را فرا گرفته است.

    استاد شهید مطهرى در کتاب عدل الهى به بیان اصل رحمت پرداخته است که ما نخست خلاصه‏اى از آن را نقل مى‏کنیم و سپس به پردازش نظریه مدیریت رحمانى مى‏پردازیم.

    گفتنى است که پردازش این نظریه، از ابعاد گوناگون ممکن است.

    این نظریه، جوان و تازه است و از این پس، از آن بیش‏تر شنیده خواهد شد.

    سبک پردازش این نظریه، در این تحقیق، استنباط نگارنده است.

    - مبانى مدیریت رحمانى جاذبه رحمت: براى نیل به سعادت، علاوه بر جریان اعمال و گام‏هایى که خود انسان برمى‏دارد، یک جریان دیگرى نیز همیشه در جهان است و آن، جریان سابقه رحمت پروردگار است.

    در متون دینى آمده است که «یا من سبقت رحمته غضبه».(16) در نظام هستى، اصالت از آنِ رحمت و سعادت و رستگارى است و کفرها و فسق‏ها و شرور، عارضى و غیر اصیل مى‏باشند و همواره آن‏چه که عارضى است، به سبب جاذبه رحمت تا حدى که ممکن است، برطرف مى‏گردد.

    وجود امدادهاى غیبى و تأییدات رحمانى، یکى از شواهد غلبه رحمت بر غضب است.

    مغفرت پروردگار و زایل ساختن عوارض گناه، یکى دیگر از شواهد تسلط رأفت و مهربانى و رحمت او بر غضب و قهر او مى‏باشد.

    اصل تطهیر: در نظام هستى، یکى از جلوه ‏هاى رحمت الهى، نمود تطهیر است.(17) اصل سلامت: از شواهد غلبه رحمت بر غضب در نظام هستى، این است که همواره در جهان، اصالت از آنِ سلامت و صحت است و مرض‏ ها و بیمارى‏ها استثنایى و اتفاقى‏اند.(18) در سرشت هر موجودى، که از مسیر اصلى خود منحرف گردیده است، کششى وجود دارد که او را به سوى حالت اولیه بر مى‏گرداند.

    همیشه در جهان نیروى گریز از انحراف و توجه به سلامت و صحت حکم‏فرما است.

    این‏ها شواهدى از چیرگى رحمت بر غضب است.

    وجود مغفرت نیز از همین اصل ناشى مى‏شود.

    رحمت عام: اصل مغفرت، یک پدیده استثنایى نیست، یک فرمول کلى است که از غلبه رحمت در نظام هستى نتیجه شده است.

    از این جا دانسته مى‏شود که مغفرت الهى عام است و همه موجودات را در حدود امکان و قابلیت آن‏ها فرا مى‏گیرد.

    و این اصل در فوز به سعادت و نجات از عذاب، براى همه رستگاران مؤثر است.

    لهذا قرآن کریم مى‏فرماید: «من یصرف عنه یومئذ فقد رحمه»؛ هرکس که در آن روز از عذاب خدا نجات یابد، مشمول رحمت خدا قرار گرفته است؛ یعنى اگر رحمت نباشد، عذاب از احدى برداشته نمى‏شود.(19) امکان ندارد هیچ‏یک از جریان‏هاى رحمت پروردگار، بدون نظام انجام گیرد.

    به همین دلیل، مغفرت پروردگار باید از طریق نفوس کمّلین و ارواح بزرگ انبیا و اولیا به گناه‏کاران برسد.

    این، لازمه نظام داشتن جهان است.

    به همان دلیلى که رحمت وحى، بدون واسطه انجام نمى‏گیرد و همه مردم از جانب خدا به نبوت برانگیخته نمى‏شوند، هیچ رحمت دیگر نیز بدون واسطه واقع نمى‏شود.(20) - نظام مدیریتى خداوند آن‏چه در اصطلاح فلسفه، به نام «نظام جهان» و «قانون اسباب» خوانده مى‏شود، در زبان دین، سنت الهى نامیده مى‏شود؛ یعنى کار خدا شیوه مخصوص و فرمول ثابتى دارد و تغییرپذیر نیست.(21) پدیده‏هاى جهان، محکوم یک سلسله قوانین ثابت و سنت‏هاى لایتغیّر الهى مى‏باشند.

    به تعبیر دیگر، خدا در جهان، شیوه‏هاى معیّنى دارد که گردش کارها را بیرون از آن شیوه‏ ها انجام نمى‏دهد.(22) قانون آفرینش، یک قرارداد و اعتبار نیست؛ زیرا از چگونگى هستى اشیا انتزاع شده است.

    به همین دلیل، تبدیل و تغییر براى آن نیز محال است.(23) جهان هستى با یک سلسله نظامات و قوانین ذاتى و لایتغیر اداره مى‏شود و به موجب آن، هر شى‏ء و هر پدیده، مرتبه و مقام و موقع خاصى دارد و تغییر و تبدیل را در آن، راه نیست.(24) - پردازش مدیریت رحمانى بر اساس آن‏چه از عبارت استاد شهید مطهرى بر مى‏آید: اول، هستى داراى نظام است( طولى یاعرضى).

    دوم، اداره نظام هستى با خدا است.

    سوم، در نظام هستى، اصالت از آنِ رحمت است.

    چهارم، هیچ‏یک از جریان‏هاى رحمت پروردگار، بدون نظام و قانون انجام نمى‏گیرد.

    پنجم، رحمت خدا بر غضب او سبقت دارد.

    ششم، اصول سلامت، تطهیر، مغفرت، وحى و...، فرع بر اصل رحمت و ناشى از آن است.

    هفتم، اصول یاد شده بالا، مصادیق و افراد رحمت هستند و هر کدام، یک رحمت محسوب مى‏شوند.

    هشتم، این رحمت‏ها بدون واسطه به انسان نمى‏رسند.

    موارد مذکور، مبانى مدیریت رحمانى خدا بر انسان و جهان را تشکیل مى‏دهند.

    رحمت‏محورى در اداره هستى، به گونه‏اى است که خداوند خود مى‏فرماید: «واذا جاءک الذین یؤمنون بآیاتنا فقل سلام علیکم.

    کتب على نفسه الرحمه انه من عمل منکم سوء بجهاله ثم تاب من بعده و اصلح فانه غفور رحیم»؛(25) یعنى و هر گاه آنان که به آیات ما مى‏گروند، نزد تو آیند، بگو: سلام بر شما باد!

    خدا بر خود رحمت را فرض نمود که هرکس از شما کار زشتى به نادانى کرد و بعد از آن توبه کند و اصلاح نماید، البته خدا بخشنده و مهربان است.

    «قال عذابى اصیب به من اشاء و رحمتى وسعت کلّ شى»؛(26) یعنى گفت: عذاب من به هر که خواهم،رسد؛ ولیکن رحمت من همه موجودات را فرا گرفته است.

    طبق آیات فوق، خداوند رحمت را بر خود واجب کرده است و رحمت، فراگیر بوده و عذاب و غضب، ثانوى، موردى و ضرورتى است.

    از نشانه‏هاى رحمت‏محورى، آیه شریفه «بسم الّله الرحمن الرحیم» است که به قولى خلاصه همه قرآن کریم بوده و آغازگر سوره‏ها و همه کارها است.

    این آیه، 114 بار در قرآن تکرار شده است و خدا خود را با آن مى‏شناساند و خود را رحمان و رحیم مى‏داند که هر دو از «رحمت» اشتقاق یافته‏اند.

    در حقیقت، این آیه، تفسیر آیه «کتب على نفسه الرحمه» است.

    اگر اصل دیگرى غیر از رحمت، محور بود، بیان مى‏شد.

    در سوره حمد، که «فاتحه الکتاب» است، آمده است: «بسم الّله الرحمن الرحیم.

    الحمد لله رب العالمین.

    الرحمن الرحیم».

    خداوند ربوبیت خود را بر عالمیان، بین دو رحمان و رحیم قرار داده است.

    با توجه به این که ربوبیت، همان مدیریت و مدبریت است، مدیریت خود را بر جهان و انسان (عالمین) در میان دو رحمت زینت داده و محفوف به رحمت کرده است.

    این همان نظریه مدیریت رحمانى یا رحیمى و مدیریت رحمت‏محور است.

    مطابق این نظریه، همه قواعد و اصول مدیریتى اسلام، باید مصداقى از «رحمت سابقه» خداوندى باشند.

    بر اساس اصل رحمت، غضب الهى نیز نوعى رحمت است؛ مانند عضب پدرانه که ناشى از شفقت و دل‏سوزى بر فرزند خاطى است.

    سیره مدیریتى رسول خدا(ص) در قرآن و سنت، نشان‏گر حضور رحمت در همه ابعاد و زوایاى انسانى و سازمانى است.

    قواعد ادارى و چگونگى مدیریتى که اعمال مى‏کرد، بازتابى از رحمت بود؛ زیرا خدا او را فقط براى رحمت فرستاده بود: «وما ارسلناک الّا رحمه للعالمین».

    ما در این تحقیق، بر آنیم که نظریه مدیریت در اسلام را از دو سیره الهى و نبوى به دست آوریم.

    روش مدیریت خدا و رسول(ص) قابل تأسى‏ترین نوع مدیریت براى انسان است.

    مدیریت انسان، به علت ناشناختگى و پیچیدگى او بسیار مشکل است و این امر، مورد اعتراف فرهیختگان و دانشمندان است.

    برداشت‏هاى گوناگونى که افرادى مانند ماکیاول، نیچه، کانت و دکارت از انسان داشته‏اند، حاکى از ناتوانى آنان در انسان‏شناسى است.

    مدیریت منابع انسانى، فرع بر شناخت انسان است؛ اما خداوند انسان را خلق کرده و مى‏شناسد و روش اداره او را مى‏داند: «لقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن اقرب الیه من حبل الورید»؛(27) انسان را خلق کرده‏ایم و از وساوس و اندیشه‏هاى نفس او کاملا آگاهیم و از رگ گردن به او نزدیک‏ تریم.

    «ربّکم اعلم بکم ان یشأ یرحمکم او ان یشأ یعذبکم»؛(28) خدا صلاح شما را بهتر مى‏داند.

    اگر بخواهد، شما را مورد رحمت قرار مى‏دهد و اگر بخواهد، عذاب مى‏کند.

    «ربکم اعلم بما فى نفوسکم ان تکونوا صالحین فانه کان للاوابین غفورا»؛(29) خدابه آن‏چه در دل‏هاى شما است، داناتر است.

    پس اگر همانا در دل، اندیشه صلاح دارید، خدا هرکس را که از انانیت پاک و به درگاه او تضرع وتوبه کند، خواهد بخشید.

    وقتى چنین خدایى به اداره انسان بپردازد، او را بر اساس رحمت رشد خواهد داد.

    در پارادایم مدیریت رحمانى، که پاسخ‏گوى پرسش‏هاى بدون پاسخ پارادایم‏هاى مدیریتىِ موجود و معدوم است، قواعدى وجود دارد که اصول مدیریتى خداى رحمان هستند.

    این اصول باید کشف شوند و این تحقیق، تلاشى در این جهت است.

    این قواعد، همان نظام ارزشى هستند که مبناى نظریه مدیریت در اسلام را تشکیل مى‏دهند.

    - چگونگى کشف و تبیین اصول مدیریت رحمانى مدیریت منابع انسانى، عبارت است از مراحل عضویابى، انتخاب، انتصاب، آموزش و پرورش، انگیزش و تشویق و تنبیه و تأمین روحى و جسمى انسان‏هاى سازمان.

    این مراحل، داراى قواعد و اصولى است که در علم مدیریت، به آن پرداخته شده است؛ اما این که خداوند چه قواعدى براى گزینش رهبران و مدیران و کارگزاران دارد، به‏خوبى و روشنى از آیات قرآن قابل استنتاج است، که ما ان شاء اللَّه - در فصل خود، به تفصیل به آن مى‏پردازیم؛ مثلاً خداوند مى‏فرماید: «ما کنت متخذ المضلّین عضدا»؛(30) یعنى من گمراهان را به عنوان عضو و کارگزار انتخاب نمى‏کنم.

    از این آیه، این قاعده استخراج مى‏شود که گمراهان و مضلین نباید گزینش شوند.

    در جاى دیگر مى‏فرماید: «ولا تطیعوا امر المسرفین الذین یفسدون فى الارض و لایصلحون»؛(31) اوامر مسرفان و مفسدان را اطاعت نکنید.

    به بیان دیگر، مدیران نباید اهل فساد و اسراف باشند.

    و درباره انگیزش مى‏فرماید: «قل لعبادى الذین اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمه الّله».(32) قاعده‏اى که از این آیه استخراج مى‏شود، این است که هر کارگزار و مدیرى که خطا کرد، نباید ناامید شود، بلکه راه جبران براى او باز است.

    مهم این است که همه قواعد مدیریت خداوندى، مبتنى بر اصل رحمت هستند.

    بدین رو، نام این مدیریت و این نظریه، «پارادایم مدیریت رحمانى» خواهد بود.

    طبق اصل رحمت.

    - همه خوبند، مگر این که اثبات شود که بد هستند (برائت).

    - عیب‏ها پوشانده و بخشیده مى‏شود (مغفرت).

    - همه به اندازه استحقاقشان از تلاش خویش بهره مى‏گیرند.

    (عدالت و احسان).

    - آبروى افراد، محفوظ نگاه داشته مى‏شود(کرامت).

    - همه از حقوق مساوى برخوردارند (مساوات).

    و هم‏چنین دیگر قواعدى که در این تحقیق به کشف آن‏ها همت گماشته مى‏شود.

    - ویژگى ‏هاى قواعد ادارى مدیریت رحمانى‏ 1.

    همگى از روح رحمت برخوردارند (طبق آن‏چه گفته شد).

    2.

    این قواعد به مثابه یا مشابه قواعد فقهى هستند که پس از گرفته شدن از منابع معتبر، به‏ویژه قرآن، قابل تطبیق بر مصادیق خود هستند.

    3.

    ثابت و تغییرناپذیر هستند و مقررات متغیر، به اقتضاى زمان و مکان، پیرامون آن‏ها خواهد چرخید.

    4.

    وحیانى و برگرفته از وحى و قرآن هستند.

    از این رو، از درستى و اتقان مناسبى برخوردارند.

    5.

    برگرفته از روش مدیریتى خداوند رحمان هستند که بهترین نوع مدیریت بر جهان و انسان است.

    البته همان طور که قبلا نیز بیان شد، مدیریت نبوى نیز مدیریت رحمانى است؛ زیرا مى‏فرماید: «ان اتبع الّا ما یوحى الىّ»؛ یعنى من جز بر اساس وحى عمل نمى‏کنم و«لا ینطق عن الهوى.

    ان هو الّا وحى یوحى»؛ و جز بر اساس وحى سخن نمى‏گوید؛ یعنى رفتار و گفتار او طبق وحى است.

    به این معنا که یا مستقیم از وحى سرچشمه گرفته است و یا چون معصوم است، در چهارچوب احکام الهى عمل مى‏کند و سخن مى‏گوید.

    محال است که سیره مدیریتى نبوى در تعارض با روش اداره خداوندى باشد و همین نسبت، بین حکومت علوى و نبوى هست.

    بنابر این، قواعدى که از مجموعه سیره‏هاى مدیریتى خداوندى و نبوى و علوى کشف مى‏شود، اساس مدیریت اسلامى را تشکیل خواهد داد.

    روش مدیریتى دیگر پیامبران، که خداوند آن را نقل و امضا کرده است، از دیگر منابع کشف قواعد ادارى رحمانى خواهد بود.

    بنابر این، مدیریت اسلامى یا نظریه مدیریت در اسلام، داراى دو شاخصه مدیریت رحمانى و رشد خواهد بود.

    - ارتباط مدیریت رحمانى و نظریه رشد چه بسا هر دو نظریه «رشد» و «رحمت»، در این آیه قرآن جمع شده باشند: «ربنا آتنا من لدنک رحمه و هیى‏ء لنا من امرنا رشداً»؛(33) پروردگارا!

    ما را از سوى خودت رحمتى عطا کن و راه رشد و نجات را برایمان فراهم ساز.

    ارتباط هر دو نظریه با هم مى‏تواند بیان‏گر مدیریتى آسمانى و انسانى باشد.

    نظریه رشد، که توسط استاد شهید مطهرى مطرح شد و نظریه «رحمت»، که محصول طبیعى کوشش‏هاى مدیریت‏پژوهان مسلمان در طى چهل سال است، به ضمیمه یکدیگر، پارادایم مدیریت اسلامى را نشان مى‏دهد.

    اگر اصالت در اداره جهان، با رحمت باشد و دیگر اصول از آن مشتق شده باشند، اصل رشد نیز فرع بر رحمت خواهد بود.

    با این حساب، مدیریت رحمانى، همان مدیریت رشد است.

    به بیان دیگر، نتیجه مدیریت رحمانى، رشد همه‏جانبه انسانى و سازمانى است.

    - مدیریت رحمانى رسول خدا(ص) مدیریت پیامبر اسلام(ص) بر اساس رحمت بوده است: «و ما ارسلناک الّا رحمهللعالمین»؛(34) یعنى و ما تو را نفرستادیم جز رحمت براى جهانیان.

    «لقد جاء کم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رؤوف رحیم»؛(35) همانا رسولى از جنس شما براى هدایت و مدیریت خلق آمد که از فرط محبت و نوع‏ پرورى، فقر و پریشانى و جهل و فلاکت شما بر او سخت مى‏آید و بر (آسایش و نجات) شما بسیار حریص و با مؤمنان مهربان است.

    «فبما رحمه من اللَّه لنت لهم فلو کنت فظاً غلیظ القلب لانفضوا من حولک فاعف عنهم و استغفرلهم و شاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوکل على اللَّه ان اللَّه یحب المتوکلین»؛(36) رحمت خدا تو را با خلق خوش‏خو گردانید و اگر سخت‏دل بودى، مردم از گرد تو متفرق مى‏شدند.

    پس چون امت بد کنند، از آنان درگذر و از خدا براى آنان طلب آمرزش کن و براى دل‏جویى آنان در کار، مشورت نما؛ لیکن آن‏چه خود تصمیم گرفتى، با توکل به خدا انجام بده، که خدا آنان را که بر او اعتماد کنند، دوست دارد.

    «و اطیعوا الرسول لعلکم ترحمون»؛(37) رسول ما را اطاعت کنید، باشد که مورد لطف و رحمت قرار گیرید.

    آیات فوق، رحمت بودن شخص رسول و رحمانى بودن مدیریت او را به‏خوبى بیان مى‏کند؛ یعنى مدیریت رسول خدا(ص) مانند مدیریت خداوند است و رسول، قائم مقام و جانشین خدا در اداره انسان‏ها است، خلیفه او بوده و مانند او مدیریت مى‏کند.

    فلسفه قرار گرفتن رسول (ص) در کنار خدا در بسیارى از آیات، همین است.

    بنابر این، مدیریت الهى و نبوى، هر دو رحمانى است و حاصل آن، رشد همه‏جانبه انسان‏ها است و بر مبناى دو قاعده کلى «تخلقوا با خلاق اللَّه» و «لکم فى رسول اللَّه اسوه حسنه» براى مؤمنان و حاکمان و اداره کنندگان مسلمان، شایسته اقتباس و تأسى است.

    نکته: تلاش استاد شهید مرتضى مطهرى در پردازش نظریه رشد، هم‏سو و مکمل نظریه مدیریت رحمانى است و نباید آن‏ها را دو نظریه متفاوت دانست، بلکه در حقیقت، دو پردازش از یک مدیریتند.

    وظیفه مدیریت‏پژوهان، از این پس، بسط و گسترش نظریه‏هاى «رحمت» و «رشد» است.

    پى نوشت ها: 1) ر.ک.: مرتضى مطهرى، مدیریت و رهبرى، ص‏209 - 228.

    2) فصل نامه مصباح، ج 11، ص‏163.

    3) مدیریت و رهبرى، ص‏209 - 228.

    4) اعراف، آیه 17.

    5) همان، ص‏232.

    6) فصل نامه مصباح، ج 11، ص‏166.

    7) مدیریت و رهبرى، ص‏325؛ فصل نامه مصباح، ج 11، ص‏164.

    8) هود، آیه 97.

    9) مؤمن،آیه 29.

    10) قصص،آیه 4.

    11) زخرف، آیه 54.

    12) شعراء،آیه 22.

    13) انفال، آیه 24.

    14) هود 119.

    15) اعراف،آیه 53.

    16) مرتضى مطهرى، عدل الهى، ص‏273.

    17) همان، ص‏274.

    18) همان، ص‏275.

    19) همان، ص‏276.

    20) همان، ص‏278.

    21) همان، ص 126.

    22) همان، ص 128.

    23) همان، ص 130.

    24) همان، ص 135.

    25) انعام، آیه 54.

    26) اعراف، آیه 153.

    27) ق، آیه 6.

    28) اسراء،آیه 54.

    29) اسراء، آیه 25.

    30) کهف،آیه 51.

    31) شعراء، آیه 151.

    32) زمر،آیه 53.

    33) کهف، آیه 9.

    34) انبیاء، آیه 107.

    35) توبه، آیه 128.

    36) آل عمران، آیه‏159.

    37) نور، آیه 56.

کلمات کلیدی: مدیریت - منابع انسانی

چکیده: امروزه اطلاعات و دانش با زندگی بشر چنان درهم آمیخته شده است که عصر حاضر را عصر اطلاعات نامیده‌اند.طبق گفته آلوین تافلر بی سواد قرن 21،کسانی نخواهند بود که خواندن ونوشتن نمی دانند، بلکه کسانی هستند که نتوانند یاد بگیرند یا یاد دهند. در این شرایط نقش انسان در سازمان و نوع نگاه به او، سهم بسزایی در موفقیت یا شکست سازمان خواهد داشت. در مدیریت علمی تیلور، انسان چیزی جز ابزار ...

تنها زندگي مردم و چهره شهرها نيست که به سرعت دگرگون مي شوند بلکه تئوريها و نظريات علمي نيز با سرعت شگفت آوري متحول و متکامل مي گردند. اين دو پديده ( ارتباطات و اطلاعات ) با کمک يکديگر سرعت تغيير را بيش از هر چيز ديگري افزايش داده اند. در اين ميان،

چکيده سازمانهاي تحقيق و توسعه (R&D) از چهار جنبه منابع انساني، منابع مالي، ارتباطات و فرهنگ سازماني با ديگر سازمانها متفاوتند. منابع انساني سازمانهاي تحقيق و توسعه نيز به دليل اينکه خلاق، خودانگيخته، سيار، يادگيرنده، مستقل، متفکر، انعطاف پذ

در راستاي سياستهاي وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکي جمهوري اسلامي ايران،طرح تحقيقاتي (( مطالعه تطبيقي الگوهاي نوين مديريت منابع انساني و ارائه الگوي مناسب براي ايران )) انجام پذيرفته و با ياري پروردگار متعال به مرحله نهايي رسيده است . در انج

مقدمه : در دهه هاي اخير، موسسات، شاهد تغييرات اساسي در زمينه هاي ساختار، کارکرد و سبکهاي مديريتي خويش بوده اند . اغلب سازمانهاي امروزي دريافته اند که مزيت رقابتي از دانش، توانايي و ارتباطاتي که بوسيله کارکنان ايجاد مي شود، بدست مي آيد . در اين

همان‏طور که بر پويايي و پيچيدگي محيط افزوده مي‏شود،سازمان‏ها هم به منظور شناسايي‏ فرصت‏هاي جديد براي عملکرد بهتر،بايستي کارآفرينانه‏تر عمل نمايند.کارآفريني سازماني، دربردارنده‏ي يادگيري است و به وسيله‏ي همکاري،خلاقيت و تعهد افراد پرورش مي‏يابد.بنابر

مديريت منابع انساني در سازمانهاي تحقيق و توسعه چکيده سازمانهاي تحقيق و توسعه (R&D) از چهار جنبه منابع انساني، منابع مالي، ارتباطات و فرهنگ سازماني با ديگر سازمانها متفاوتند. منابع انساني سازمانهاي تحقيق و توسعه نيز به دليل اينکه خلاق، خود

مقدمه در دنیای رقابت آمیز امروز، بهره وری و بهبود کارایی به عنوان یک فلسفه و دیدگاه مبتنی بر استراتژی بهبود، مهمترین هدف سازمان را تشکیل می‌دهد و این امر همچون زنجیری فعالیتهای کلیه بخشهای یک سیستم را در بر می‌گیرد. بهبود کارایی و بهره وری منابع انسانی یک تفکر و جهان بینی است که مبتنی بر بالا بودن توان آفرینش و قدرت خلق و میزان استعداد تطبیق و تلفیق یک سیستم با تحولات اقتصادی، ...

اهداف یادگیری: ویژگی های اداره انسانی از منظر ادیان تحولات اداری انسانی بعد از انقلاب صنعتی روند تکاملی اداره انسانی بعد از انقلاب صنعتی مفروضات منابع انسانی حرفه ای گرائی در مدیریت منابع انسانی و امور کارکنان اداره انسانی از دیدگاه ادیان: اجتماع انیسانی از نخستین روزی که پدید آمده با همه خواص روحی و فیزیکی همراه انسان رو به کمال می باشد در حقیقت اجتماعی بودن انسان در اول پیدایش ...

علم مدیریت رشته‌ای است که در ارتباط تنگاتنگ با تحقیق در عملیات در دهه 1960 توسعه یافته است. تکنیکهای مورد استفاده در این رشته همان تکنیکهای تحقیق در عملیات هستند اما تفاوت آن با تحقیق در عملیات در حوزه کاربرد آن است که بیشتر در امور اداری، بازرگانی و مدیریت صنعتی مطرح می‌گردند. امروزه تفاوتی بین این دو قائل نمی‌شوند و معمولاً با هم و به شکل OR/MS مطرح می‌گردند اداره نیروی انسانی ...

مدیریت منابع انسانی وظایف و مسئولیتهای دولتها در قبال جامعه, غالباً به وسیله سازمانهای دولتی, صنعتی و بازرگانی موجود در جوامع صورت می‌پذیرد و منابع انسانی, عوامل مهمی برای تحقق اهداف این سازمانها به شمار می‌روند‌. در حقیقت این نیروهای انسانی هستند که سازمانهای یادشده در بالا را به هدفهایشان می‌رسانند و زمانی که سازمانها به هدفهای خود ‌رسیدند, در واقع جامعه و سرانجام دولتها را به ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول