دانلود مقاله طلاق

Word 63 KB 29097 10
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • دید کلی

    روز به روز ازدواجهای ناشاد بیشتری به طلاق ختم می‌شوند.

    حدس و گمانهایی راجع به خاستگاه افزایش نرخ طلاق وجود دارند که عبارتند از: افت اخلاقی ، خودخواهی فزاینده نسل من ، جستجو برای تجارب جدید و ناتوانی آدمیان در ایجاد روابط عمیق.

    امروزه تحریم‌های اجتماعی در برابر طلاق از بین رفته است.

    شاید شگفتی واقعی در آن نباشد که نرخ طلاق این چنین افزایش یافته است.

    شگفتی حقیقی آن است که در دوره‌ای که هزینه‌های متارکه که تا چنین حد کافی کاهش یافته ، تا بدین‌اندازه دیرپا و مقاوم است.

    جنبه‌های مختلف طلاق

    محققی به نام بوآن اظهار می‌دارد که وقتی ازدواج از هم می‌پاشد، در اثر آن چندین نوع طلاق ایجاد می‌شود:

    طلاق عاطفی زمانی رخ می‌دهد که ازدواج دستخوشی تباهی می‌شود (اما ممکن است تا بعد از حکم طلاق ادامه یابد.)

    طلاق قانونی

    طلاق اقتصادی ، که در رابطه با پول و توافقهای مالی (مانند مهریه) است.

    طلاق هم والدی ، که در ارتباط با نگهداری و سرپرستی از فرزند ، خانواده‌های تک والدی ، یا حق ملاقات یا فرزندان است.

    طلاق اجتماعی ، که در زمینه تغییر روابط با جمع دوستان همسر رخ می‌دهد.

    طلاق روانی ، که در حضور مسائل مربوط به بازیابی خود پیروی فردی و مشکلات مربوط به فکر کردن براساس ضمیر «من» و نه «ما» است.

    اثرات طلاق

    پس از طلاق ، به دلایل مختلف ممکن است عزت نفس دچار آسیب شود.

    بسیاری از افرادی که متارکه کرده‌اند خود را شخصی ناپسنده و فاقد توان کافی برای ازدواج مجدد می‌دانند.

    مردان و زنان از لحاظ واکنشی که در برابر طلاق از خود نشان می‌دهند، با یکدیگر فرق دارند.

    مردان گرایش به آن دارند که طلاق را به عنوان چیزی به ناگهان رخ کرده است، ادراک کنند.

    زنان بیشتر احتمال می‌رود که آن را به عنوان نقطه پایانی بر یک فرآیند طولانی قلمداد کنند.

    به همین خاطر است که زنها کمتر احساسهای منفی را درباره طلاقشان گزارش می‌کنند.

    طلاق برای زنان تنش‌زاتر و گسلنده‌تر است تا مردان.

    ممکن است این زنی باشد که تردید کمتری درباره نفس طلاق داشته باشد.

    اما هم اوست که در برقراری زندگی جدید مشکلات بیشتری خواهد داشت.

    آدمیان از لحاظ واکنشی که در برابر طلاق از خود نشان می‌دهند، بسیار متفاوت‌اند، بسیاری از هم می‌پاشند، اما برخی دیگر ، نوعی تعالی عاطفی را تجربه می‌کنند.

    اگر طلاق را نقطه مقابل ازدواج موفق و خوب تلقی کنیم، در این صورت ، پدیده‌ای غمبار قلمداد خواهند شد.

    اما برای بسیاری از کسانی که طلاق گرفته‌اند، انتخاب‌هایی که در اختیار واداشته‌اند یا طلاق بوده است و یا یک ازدواج ناموفق و بد.

    با در دست داشتن این انتخابها برخی شواهد حاکی از آن است که طلاق می‌تواند شخصا مفید و سودمند باشد.

    محققین به این نتیجه رسیده‌اند که ممکن است بار آمدن در خانه از هم نپاشیده‌ای که ویژگی آن نزاع و جنجال است، آسیب رسانتر و مضرتر از بزرگ شدن در خانه‌ای باشد که در اثر طلاق فروپاشیده است.

    کنار آمدن با طلاق

    سازگاری با طلاق به عوامل بسیاری وابسته است: نگرش در مورد ازدواج ناموفق ، شخصیت فرد و محیط اجتماعی.

    برای کنار آمدن با طلاق ، کمکهای بیرونی از سوی متخصصان بهداشت روانی و گروههای خود یاری متشکل از افراد مطلقه (مانند والدین بی همسر) در دسترس هستند.

    همچنین حتی هنگامی که طرفین عزم خود را برای طلاق جزم کرده‌اند مشاوره با زوجها می‌تواند مفید واقع شود.

    برخی از فنون مسئله گشایی و مهارتهای حل تعرضی هم که برای بهبود ازدواجها بکار میروند می‌تواند برای کمک به حل آسیبهای ناشی از جدایی موثر باشد.

    حق طلاق یکطرفه بر خلاف تعهدات بین المللی است

    زمستان چند سال پیش بود.

    حوالی نیمه شب بود و برف بی وقفه می بارید.

    از صدای زوزه لاستیک فهمیدم ماشین زمینم گذاشته است.

    پیاده شدم و لاستیک ولو شده بر سفیدی آسفالت را نگاه کردم.

    خیلی هم بی معرفت نبود.

    انگار بوی کلانتری شنیده و نفس آخر را کشیده بود.

    صندوق عقب را بالا زدم و زاپاس و جک را درآوردم اما در آن سکوت و سرما صدای یک نوزاد عجیب بود.

    در تو رفتگی یک خانه، پشت میله ها از میان لحافی گوله شده یک جفت چشم مرا می پائید.

    یک زن بود.

    یک زن جوان که نوزادش را شیر می داد.

    کمتر از سی سال داشت.

    کنارش نشستم و به او گوش دادم : «شوهرم هفته پیش منو از خونه بیرون کرد.

    کتکم زد.

    راضی بودم.

    التماسش کردم تا بیرونم نکنه ، حاضر بودم در هر شرایطی زندگی کنم.

    اما می گفت که از من بدش میاد و می خواد منو طلاق بده.

    بچه رو گذاشت زیر بغلم و شناسنامشو داد دستم.

    چند شب اول پول داشتم.

    رفتم مسافرخونه.

    اما بعدش که بی پول شدم، مسافرخونه چی یادم داد بیام جلوی کلانتری، آخه از دهات اومدم اونجا هم کسی رو ندارم برگردم جز پدر پیرم که خودش هم آوارست.

    دیشب سربازا پول جمع کردن دوباره منو بردن مسافرخونه اما امشب نمی دونم چیکار کنم.

    شیرم خشک شده.

    افسر نگهبان می گه نمی تونه منو راه بده ، خلافه.

    اما بهم ناهار و شام دادن، راستش می ترسم بچم تا صبح از بین بره.

    می دونی خانوم، افسر نگهبان می گه شوهرم می تونه منو طلاق بده.

    اما باید مهر بده.

    اما من که مهر ندارم.

    همون اول بابام سیصد هزار تومان گرفت و منو شوهر داد.

    حالا فردا می خوام برم شکایت کنم، اگه تا صبح زنده بمونم.»

    زمستان چند سال پیش بود.

    کنارش نشستم و به او گوش دادم : «شوهرم هفته پیش منو از خونه بیرون کرد.

    حالا فردا می خوام برم شکایت کنم، اگه تا صبح زنده بمونم.» زن احساساتی زود طلاق می گیرد به موجب ماده 1133 مرد می تواند با مراجعه به دادگاه هر زمان که بخواهد زن خود را طلاق دهد.صراحت این ماده به گونه ای است که در عمل دست محاکم را از رسیدگی به پرونده بسته و رسیدگی شکلی را ممکن می سازد.

    به همین دلیل دادگاه به جای رسیدگی به علت طلاق معمولاً بیشتر وقت خود را صرف مسایلی چون مهریه و نفقه و موارد دیگر می کند.

    در چنین شرایطی با توجه به عدم استقلال اقتصادی زنان در ایران، فرهنگ روستایی و عشیره ای، سنت ها و عرف و آداب و رسوم ، فقر زنانه، فقدان یک نظام حمایتی برای زنانی که طلاق داده می شوند و دلایل متعد دیگر ، حق طلاق یکسویه می تواند شرایط بسیار نامطلوبی برای ادامه زندگی ایجاد کند ،شرایطی چون بی سرپناهی ، بی خانمانی و دهها آسیب اجتماعی که در یک نگاه حداقلی عزت ، کرامت ، آبرو و احترام زن را خدشه دار نماید، بخصوص که اگر گواهی عدم سازش از سوی دادگاه صادر شود و زن در مدت سه ماه به دفترخانه مراجعه نکند.

    صیغه طلاق جاری و به ثبت خواهد رسید و البته حق رجوع که در طلاق های رجعی پیش بینی شده به مرد اختیار می دهد تا یک طرفه تصمیم به برگرداندن وضع سابق نماید.

    در حالیکه اگر زنان قصد طلاق داشته باشند حتماً باید عدم پرداخت نفقه و یا موارد عسر و حرج را برای محکمه اثبات کنند وگرنه قاضی نمی تواند درخواست زن را قبول نماید و چنانچه زن بر طلاق اصرار ورزد می تواند با دادن مقداری مال به شوهر موافقت قاضی و مرد را برای طلاق جلب کند.

    سوال اساسی این است.

    آیا این قانون عادلانه است؟

    آیا مطابق شرع است؟وآیا در قرآن به شکل صریح حق طلاق به مرد سپرده شده است ؟یا آنکه آیات تنها مربوط به احکام طلاق است و راجع به حق طلاق که از آن مرد یا زن است به صراحت مبحثی مطرح نشده است.

    با کمی دقت در قرآن کریم به خوبی می توان مشاهده کرد که قرآن در مقام تبیین حق طلاق نیست و به مسایلی چون عده و متعه و نحله و منع مردان از آزار همسران در هنگام طلاق سفارش کرده است که آن هم با توجه به سنت و عرف زمان عصر نزول طراحی شده و قرآن حکم تاسیسی در این باب نیاورده است و تنها به شکل امضایی و اصلاح پاره ای سنت ها ، احکام طلاق تبیین شده است.

    البته بسیاری در توجیه حق طلاق برای مردان معتقدند که مرد به دلیل عاقبت اندیشی و دور نگری و عملکرد مبتنی بر عقل بهتر است که طلاق را در دست داشته باشد.

    چرا که زنان به دلیل عاطفی و احساسی بودن ممکن است هر لحظه مبادرت به طلاق و ترک زندگی نمایند.

    اما متاسفانه به مسئله هوسرانی و میل مردان به داشتن شرکای جنسی متعدد که می تواند رشته زندگی مشترک را پاره کند اشاره ای نمی کنند.گذشته از آن یک امر استثناء پذیر نمی تواند اساس وضع قوانین باشد.

    البته ممکن است که زنان با انعقاد قرارداد در چارچوب شروط ضمن عقد و یا التزام یک جانبه و تعهد از مرد حق طلاق را به دست گیرند ولی تکلیف عامه زنان و زنانی که به حقوق خود آشنا نیستند یا در ابتدای ازدواج از طرح چنین مسائلی خودداری می کنند چیست ؟

    همچنین در صورتیکه زن به دلیل عسر و حرج که همان ماده 1130 است تقاضای طلاق نماید، مصادیق عسر و حج را چه کسی معین می کند؟

    البته در متن ماده که در سال 1314 تصویب شده این مصادیق معلوم و مشخص بود.

    اما پس از سال 1370 متن کاملاً مبهم و ناقص و غیر فراگیر است و تنها به مواردی چون ترک زندگی ، اعتیاد، حبس به مدت 5 سال و یا بیشتر ، ضرب و شتم مستمر که قابل تحمل نباشد ، بیماری روانی یا ساری و عارضه صعب العلاج آن هم در صورتیکه زندگی مشترک را مختل نماید که معلوم نیست مرز آن کجاست اشاره شده و بسیاری از مواردی که مبتلا به جامعه است را در بر نمی گیرد.

    آیا فی الواقع تحقیر، ناسزا، شک ، خساست ، عصبانیت ، منع زن از خروج از خانه و یا تماس با دیگران ، جدا کردن بستر و قهر ، توقع از زن برای کار خانگی ، عدم توجه به رضایت زن برای همبستری ، درخواست برای حاملگی یا حامله نشدن ، مجبور کردن به سقط جنین ، روابط غیر متعارف جنسی، عادات ناشایست مثل ترک متوالی منزل ، توجه نکردن به نظرات زن و خود محوری و موارد بیشمار دیگر از موارد عسر و حرج نیست؟

    به هر حال اگر شعار تساوی حقوق می دهیم باید وضعیت یکسانی را بر ای طرفین در حق انحلال نکاح در نظر بگیریم.

    اگر مرد و زن در یک توافق دوجانبه زندگی را شکل می دهند می بایست که در طلاق هم حقوق برابری داشته باشند.

    بخصوص که دولت ایران با تصویب اسناد حقوق بشر متعهد شده است که موجبات تساوی حقوق زنان و مردان را فراهم و حتی موقعیت زنان را اصلاح کند.

    به موجب ماده 3 میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی ، دولت ها متعهد شده اند که تساوی حقوق را در استفاده از حقوق مدنی و سیاسی تامین کنند و به موجب ماده 26 کلیه اشخاص باید در مقابل قانون مساوی باشند و بدون هیچگونه تبعیض استحقاق حمایت بالسویه از قانون را داشته باشند.

    بنابراین به نظر می رسد قانون مدنی ایران در باب حق طلاق مطابق تعهدی که جمهوری اسلامی به میثاق های بین المللی دارد نیست و حتی تناقض دارد و باید درصدد اصلاح آن برآید که بدون شک با توجه به ابزار اجتهاد و استنباط و یا قاعده تلفیق می توان قدم های مثبتی برداشت و با بهره گیری مستمر از علوم و معارف بشری استنباط لازم را برای پیشبرد و تحول در حقوق زنان انجام داد.

    تحولی که در دوران پیامبر انجام شد اما بعد از رحلت ایشان متوقف گردید.

    پیامبری که در سال 10 هجری درمراسم حج برای هزاراران نفر صحبت و تاکیدکردند که مردان و زنان حقوق متقابل دارند پس درباره حقوق زنان از خداوند بترسید و با آنها به خیر و خوبی رفتار کنید.

    با در نظر گرفتن فرهنگ اعراب بدوی می توان به شجاعت پیامبر برای احقاق حقوق زنان پی برد ، شجاعتی که بسیاری از مجتهدان ما امروز به آن نیازمند هستند.

    در واقع می توان با توجه به مجوزهای دینی ، مفاهیم مربوط به حقوق زنان را روزآمد کرد، دست به تغییر و اصلاح قوانین زد و با بازخوانی به نقد و بازنگری آنچه امروز در حقوق مدنی آمده است پرداخت طلاق و تاثیرات آن بر فرزندان طلاق یک از پیامدهای ناگوار و تلخ زندگی است که طبعا برای گروهی کثیری از انسانها اجتناب ناپذیر می باشد.

    اگر چه در این پروسه جدایی والدین بعضا کمک می کند تا آینده ای دگرگون داشته باشند اما متاسفانه اغلب فرزندان در این راه صدمه دیده و حتی خود را مقصر و محکوم می بینند.

    بهمین خاطر در اینجا بطور اختصار به این موضوع اشاره شده و سعی داریم تا با بازنگری آن دریابیم که چگونه والدین می توانند علی رغم جدایی شان کمک حال فرزندان خود باشند قبل از اینکه فرزندان دچار صدمات جدی روحی و روانی گردند.

    تأثیر طلاق بر فرزندان چیست؟

    تأثیر مستقیم آن تزریق عواطف رنجور از جمله ترس، خشم، گیجی و بهت‌زدگی است.

    اما باید اذعان داشت که کودکان می‌توانند پس از مدتی به حیات طبیعی خود بازگردند.

    البته در این رابطه نقش والدین بسیار اساسی است.

    آنان باید کودکان خود را زیر چتر حمایت خود قرار دهند و هدایت صحیح را از آنان دریغ نکنند.

    طلاق به‌خصوص بر کودکان در دوران ابتدایی تحصیل تأثیر عمیق‌تری می‌گذارد.

    حس عدم امنیت کودکان را به‌شدت آزار می‌دهد و آنها از بازگو کردن شرایط خانواده خود احساس شرمساری دارند.

    حتی پس از مدتی ممکن است که بچه‌ها خود را سرزنش کنند.

    در این باره، واکنش بچه‌ها متفاوت است.

    برخی غم و دردنهان خود را ابراز می‌کنند و بعضی دیگر آن را پنهان می‌کنند.

    عملکرد والدین چه می‌تواند باشد؟

    به بچه‌ها کمک کنید تا عواطف خود را ابراز کنند.

    چه از طریق بیان و با از طریق نوشتن، نقاشی کردن و یا حتی از طریق موسیقی.

    به عواطف بچه‌ها احترام بگذارید.

    به بچه‌ها اطمینان دهید که احساسات آنها طبیعی است.

    تا آنجا که ممکن است علل جدایی را برای بچه‌ها توضیح دهید تا آنها دریابند که طلاق به‌علت تقصیر آنها صورت نگرفته است.

    اگر امکان دارد فرزندان خود را با بچه‌هایی که تجربه مشترکی دارند آشنا سازید تا آنها بفهمند که تنها نیستند.

    اگر امکان دارد بچه‌های خود را با گروه‌های درمانی مخصوص طلاق آشنا سازید.

    ترس و اضطراب ترس و اضطراب به‌خصوص دامنگیر بچه‌هایی می‌شود که مدارس ابتدایی را می‌گذرانند.

    طلاق با خود حس عدم امنیت را در کودکان می‌پروراند.

    پس از طلاق برخی از بچه‌ها از حس عمیق ناتوانی رنج می‌برند.

    بچه‌های کوچک‌تر گاه فکر می‌کنند که والدین در فکر ترک آنها هستند و این حس ناامنی آنها را تشدید می‌کند.

    درگیری والدین نیز استرس و اضطراب بچه‌ها را شدت می‌بخشد.

    امکان دارد که عوارض فیزیکی از جمله سردرد، درد معده و غیره در کودکان نمایان شود.

    واکنش بچه‌های بزرگ‌تر عموماً انزوا و خلوت گزینی است که خود گواه دیگری بر ترس و نگرانی آنهاست.

    عملکرد والدین در این زمینه در حضور بچه‌ها با یکدیگر دعوا نکنید.

    تا آنجا که ممکن است عناصر تنش‌زا را برای کودکان کم کنید.

    به بچه‌ها پیرامون آینده زندگیشان اطمینان دهید: مثلاً چه کسی از آنها مراقبت می‌کند و یا کجا زندگی خواهند کرد.

    به بچه‌ها اطمینان دهید که آنها را دوست دارید و از آنها مراقبت و حمایت خواهید کرد.

    از بچه‌ها نظر بخواهید و حمایت‌های خود را به‌شکل مداوم و با ثبات تکرار کنید.

    با هریک از بچه‌ها وقت خاصی داشته باشید.

    به بچه‌ها یاد دهید چگونه استرس و نگرانی خود را ابراز کنند.

    خشم و از کوره دررفتگی خشم نیز یکی دیگر از مظاهر رفتاری است که کودکان به‌خصوص در مدارس ابتدایی از خود نشان می‌دهند.

    گاه بچه‌ها از والدین خشمگین هستند و آنها را سرزنش می‌کنند.

    بچه‌های بزرگ‌تر گاه آشکارا والدینشان را شماتت می‌کنند.

    خشم بچه‌ها گاه با زیر سؤال بردن قوانین خانه و یا وظایفشان جلوه‌گر می‌شود.

    گاه نیز به‌شکل فعال فرزندان طلاق با بچه‌های دیگر به زدوخورد می‌پردازند.

    عملکرد والدین در این زمینه بگذارید بچه‌ها بدانند که خشم یکی از مظاهر طبیعی طلاق است.

    راه‌های سالم ابراز خشم را به کودکان آموزش دهید (مثلاً در میان گذاشتن، ورزش و یا کارهای هنری).

    با راه‌های ناسالم ابراز خشم (زدوخورد) مقابله کنید و در پیش گرفتن راه‌های سالم را تشویق کنید.

    به بچه‌ها یاد دهید چگونه با بچه‌های دیگر رفتار کنند.

    معلمان و سایر مددکاران ار از وضعیت طلاق مطلع سازید تا آنها نیز به کمک بچه‌ها بشتابند.

    باید دانست که زمان برای احیای مجدد فرزندان امری ضروری است.

    شواهد نشان داده است که پس از گذر زمان مناسب و تزریق حمایت‌ها و هدایت‌های صحیح، بسیاری از کودکان دوباره به حیات طبیعی خود برمی‌گردند.

    اما اگر اضطراب و تشویش کودکان به‌شکل فزاینده‌ای تداوم یافت، آنگاه باید از مشاورین متخصص در این رابطه کمک جست.

    با امید به آینده ای پر بار و روشن تر برای فرزندان ما که آینده سازان ایران و ایرانی خواهند بود

کلمات کلیدی: جدایی - طلاق

مقدمه يکي از نهادهاي بنيادين حفظ و تربيت نوع انساني خانواده مي‌باشد که در آن بچه‌ها با فراگيري ارزش‌ها و هنجارها و تربيت رواني مناسب براي ايفاي نقش مثبت در بزرگسالي آماده مي‌شوند. نهاد خانواده را از ابتداي خلقت انسان مي‌توان جستجو کرد. مهمترين عامل

طلاق در اصل رها کردن از روي پيمان و قراردارد است ورها کردن از قيد زوجيت نيز طلاق ناميده شده است. و در اصطلاح شريعت، همان مفهوم عرفي رايج ميان عقلاء را مي رساند که شارع مقدس با شرايط خاصّي امضا کرده وبه معناي گشودن پيوند زناشويي با واژه مخصوص يا اشار

سپاس را خدايي که به ما توفيق داد تا بتوانيم با تلاش و فراوان ، بسياري از عوامل مخرب زندگي اجتماعي از جمله طاق را بشناسيم و با آثار آن آشنا شويم. طبق آمار بدست آمده رشد طلاق در ايران رو به افزايش است. به راست علت چيست و چرا خانواده ها سرانجام به اين

طلاق و بزهکاري در مورد ارتباط بين طلاق و بزهکاري در فصلنامه نداي اصلاح تأکيد شده است که طلاق يکي از عوامل بزهکاري در کودکان است ( طلاق به معناي حقوقي ، يعني جدايي قانوني يک زوج ) . طلاق را بايد در بعد وسيع تري ديد که ممکن است چند حالت داشته باشد و

حتما بارها شنيده‌ايد که جدايي والدين زندگي فرزندان را تباه مي‌کند و عامل اصلي تمامي مشکلات روحي و رواني و رفتاري فرزندان به شمار مي‌آيد. تحقيقات بسيار زيادي در مورد تأثير جدايي والدين بر زندگي فرزندان انجام شده است که اغلب آنها بدون بررسي علل مشکلات

. طلاق منفور. 2- طلاق غير منفور گفتارمان را با سخني از پيامبر رحمت, خاتم انبياء (صلي الله عليه و آله) آغاز مي‌کنيم که فرمود: هيچ چيز در پيشگاه خدا محبوب‌تر از خانه‌اي که به ازدواج , آباد شده باشد نيست و هيچ چيز, در پيشگاه خدا منفور

بنام حضرت دوست که خانه فلک را بي‌مدد بر افراشت و چرخ عظيم آسمان را بي‌عروض بپا داشت و در سرزمين تابناک عقل نهالي را بارور ساخت که ريشه‌اش را انديشه ساقه و برگش را سخن و ميوه‌اش را نگارش نام نهاد . خانواده به عنوان باقداست‌ترين نهاد اجتماعي در عرضه م

مقدمه يکي از نهادهاي بنيادين حفظ و تربيت نوع انساني خانواده مي‌باشد که در آن بچه‌ها با فراگيري ارزش‌ها و هنجارها و تربيت رواني مناسب براي ايفاي نقش مثبت در بزرگسالي آماده مي‌شوند. نهاد خانواده را از ابتداي خلقت انسان مي‌توان جستجو کرد. مهمترين عامل

طلاق در اصل رها کردن از روي پيمان و قراردارد است ورها کردن از قيد زوجيت نيز طلاق ناميده شده است. و در اصطلاح شريعت، همان مفهوم عرفي رايج ميان عقلاء را مي رساند که شارع مقدس با شرايط خاصّي امضا کرده وبه معناي گشودن پيوند زناشويي با واژه مخصوص يا اشار

چکيده تحقيق در اين گفتار ابتدا کوشش شده است تعريفي از طلاق به دست داده شود سپس ، اهداف و ضرورت پرداخت به موضوع و پيشينه تحقيق مورد بحث قرار گرفته . در اين تحقيق ، واژگان کليدي خانواده ، ازدواج ، جدايي ، طلاق، نکاح ، نهاد و عرف بکار رفته است. و اق

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول