کیفرهاى دنیوى گناه
در قرآن، دهها آیه پیرامون آثار و کیفر گناه آمده و در اینجا به ذکر چند نمونه مىپردازیم:
«فَاَنزلنا عَلى الّذینَ ظلموا رِجزاً مِنَ السّماءِ بِما کانوا یَفسقُون» (403)
«بر ستمگران بخاطر نافرمانى عذابى از آسمان فرستادیم.»
«یرید اللّه اَن یُصیبَهم بِبَعض ذُنُوبهم» (404)
«خدا مىخواهد آنان را به پارهاى از گناهانشان مجازات کند.»
«...فَاهلَکناهُم بِذُنوبِهم» (405)
«آنها را به خاطر گناهانشان نابود ساختیم.»
«فاَخذناهُم بِما کانُوا یَکسِبون» (406)
«آنها را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.»
«فَتِلکَ بُیوتَهم خاوِیه ً بِما ظَلموا» (407)
«این خانههاى آنهاست که بخاطر ظلم و ستمشان خالى مانده است.»== «ممّا خطیئاتِهم اُغرِقُوا» (408)
«آنها به خاطر گناهانشان غرق شدند.»
«فَدَمدَم عَلیهِم رَبّهم بِذَنبِهم فَسوّاها» (409)
«آنها (قوم ثمود) را به خاطر گناهانشان درهم کوبید و سرزمینشان را صاف و مسطح کرد.»
«اِنّ اللّه لایُغَیّرُ ما بقَوم حتّى یُغَیّروا ما بِاَنفُسهم» (410)
«خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملتى را تغییر نمىدهد، مگر آنکه آنها خود را تغییر دهند.»
«کلاّ بَلْ رانَ على قُلوبِهم ما کانوا یَکسِبون» (411)
«چنین نیست که آنها مىپندارند، بلکه اعمالشان همانند زنگارى بر دلهایشان نشسته است.»
«و ما اَصابَکم مِن مُصیبَه فَبِما کَسبتْ اَیدیکُم و یَعفُوا عن کثیر» (412)
«و هر گرفتارى که به شما رسد به خاطر اعمالى است که انجام دادهاید و بسیارى را نیز عفو مىکند.»
جالب اینکه حضرت على علیه السلام به نقل از رسول خداصلى الله علیه وآله مىفرماید:
«خیر آیه فى کتاب الله هذه الایه »
«بهترین آیه خدا در قرآن همین آیه است.»
سپس فرمود:
«یا على!
ما من خدش عود و لانکبه قدم الا بذنب» (413)
«اى على!
هر خراشى که از چوبى به انسان مىرسد و هر لغزش قدمى بر اثر گناهى است که از او سرزده است.»
کیفرهاى اُخروى گناه
«و مَن جاءَ بِالسَّیّئه فَکُبّت وُجوههُم فى النّارِ هَل تُجزَون الاّ ما کُنتُم تَعمَلون» (414)
«آنانکه اعمال بدى انجام دهند، به رو در آتش افکنده مىشوند، آیا جزایى جز آنچه عمل مىکردید خواهید داشت.»
«و مَن یَعصِ اللّه و رَسُوله فَاِنّ لَه نار جَهنّم خالِدینَ فِیها اَبداً» (415)
«و هر کس نافرنانى خدا و رسولش کند، آتش دوزخ از آن او است، جاودانه در آن مىمانند.»
«یَودُّ الُمجرم لو یَفتَدى من عَذابِ یومئِذ بِبَنیه و صاحِبَته و اَخیه و فَصیلَتِه الَّتى تؤْویه و مَن فى الاَرضِ جَمیعاً ثُمّ یُنجیه کلاّ انّها لَظّى نَزّاعَه لِلشَّوى» (416)
«گنهکار دوست مىدارد که فرزندان خود را در برابر عذاب آن روز فدا کند و (نیز) همسر
و برادرش را و قبیلهاش را که همیشه از او حمایت مىکردند و تمام مردم روى زمین را تا مایهى نجاتش شود.
اما هرگز چنین نیست، شعلههاى سوزان آتش است که دست و پا و پوست سر را مىکند و مىبرد.»
«تَلفَحُ وُجوهَهم النّار و هم فیها کالِحُون» (417)
«شعلههاى سوزان آتش همچون شمشیر به صورت آنها نواخته مىشود و آنها در دوزخ چهرهاى درهم کشیده دارند.»
احباط و پوچ شدن اعمال نیک
یکى از پىآمدهاى گناه این است که موجب پوچى و بىخاصیت شدن کارهاى نیک مىشود، یعنى گنهکار اگر کار خیرى انجام دهد، بىنتیجه و بىپاداش مىگردد.
در قرآن 16 بار سخن از «حبط عمل» به میان آمده است که از مجموع آنها چنین نتیجه مىگیریم گناهان بزرگى همچون: کفر، شرک، تکذیب آیات الهى و انکار معاد، ارتداد، مخالفت با پیامبران موجب حبط است.
در دنیا نیز اگر کسى سنگى را از وسط جادهاى کنار ببرد تا رهگذرى از آن، آسیب نبیند، این کار او را نیک مىشمرند، ولى اگر همین شخص در چند قدمى آن سنگ، جادهاى را خراب کرده و مانع عبور و مرور شود، در این صورت - ارتکاب گناه بزرگ و خراب کردن جاده - انجام
کار نیک - سنگ برداشتن از جاده - را خنثى مىنماید.
بنابراین گناهان بزرگ موجب بىاثر شدن اعمال نیک و پوچ شدن آنها مىشوند، چنانکه تکبر و سرکشى ابلیس از فرمان خدا در مورد سجده کردن آدم موجب پوچى شش هزار سال عبادت او گردید.
(418)
روى این اساس باید توجه داشت که آدم گنهکار نمىتواند به کارهاى نیکش دل ببندد زیرا چه بسا گناهان او ثواب کارهاى نیک او را از بین ببرند.
آثار گناه در روح و روان
تکرار گناه و مداومت آن موجب تیرگى و واژگونى قلب و مسخ انسان از حالت انسانیت به حالت درندهخویى و حیوان صفتى مىگردد، و نیز باعث گناهان بزرگتر مىشود.
به عنوان مثال: گنهکارى که براى اولین بار لب به شراب مىزند، چون مسلمان است، آشامیدن چند قطره از شراب براى او بسیار سخت است، ولى بار دوم کمى آسان مىشود و وقتى زیاد تکرار شد، آشامیدن چند لیوان از آن براى او از آب خوردن آسانتر مىگردد.
آرى!
تداوم گناه حتى گناهان بزرگ را براى انسان آسان مىگرداند.
در قرآن آیات متعددى در این رابطه وجود دارد، از جمله:
«ثمَّ کانَ عاقِبه ُ الَّذینَ اَساؤا السُوأى اَنْ کَذَّبوا بِآیاتِ اللّه و کانوا بها
یَستَهزِءُون» (419)
«سپس سرانجام کسانى که اعمال بد مرتکب شدند به جایى رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به سخریه گرفتند.»
در تاریخ بسیار دیده شده که افرادى بر اثر تداوم گناه و طغیان کارشان به کفر و انکار حق و به مسخره گرفتن آن رسیده است، اینها از آثار شوم گناه است که دامنگیر گنهکار مىگردد، چنانکه مداومت بر کارهاى نیک و عبادات، موجب صفاى دل و نورانیت بیشتر روح و جان مىشود.
در این باره به روایات زیر توجه کنید:
امام صادق علیه السلام فرمودند، پدرم مىفرمود:
«ما من شىء اَفسَد لِلقَلب من خَطیئَه ٍ اِنّ القَلب لَیُواقِع الخَطیئَه َ فما تَزالُ به حتّى تَغلبَ علیه فَیصیرُ اَعلاهُ اَسفَله» (420)
یَستَهزِءُون» (419) «سپس سرانجام کسانى که اعمال بد مرتکب شدند به جایى رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به سخریه گرفتند.» در تاریخ بسیار دیده شده که افرادى بر اثر تداوم گناه و طغیان کارشان به کفر و انکار حق و به مسخره گرفتن آن رسیده است، اینها از آثار شوم گناه است که دامنگیر گنهکار مىگردد، چنانکه مداومت بر کارهاى نیک و عبادات، موجب صفاى دل و نورانیت بیشتر روح و جان مىشود.
در این باره به روایات زیر توجه کنید: امام صادق علیه السلام فرمودند، پدرم مىفرمود: «ما من شىء اَفسَد لِلقَلب من خَطیئَهٍ اِنّ القَلب لَیُواقِع الخَطیئَهَ فما تَزالُ به حتّى تَغلبَ علیه فَیصیرُ اَعلاهُ اَسفَله» (420) «چیزى بیشتر از گناه، قلب را فاسد نمىکند، قلب گناه مىکند و بر آن اصرار مىورزد و در نتیجه سرنگون و وارونه مىگردد.
و موعظه در آن اثر نمىنماید.» امام کاظم علیه السلام مىفرماید: «اذا اَذنَب الرّجُل خَرجَ فى قَلبه نُکتَهٌ سَوداء فاِن تابَ اِنمَحتْ و ان زاد زادتْ حتّى تَغلِب على قَلبه فَلا یُفلِح بَعدها ابداً» (421) «وقتى که انسان گناه مىکند، در قلب او نقطهى سیاهى پدید مىآید، اگر توبه کرد، آن نقطه پاک مىشود و اگر بر گناه خود افزود آن نقطه گسترده مىگردد به طورى که همه قلب او را فرامىگیرد و بعد از آن هرگز رستگار نمىشود.» به طور کلى هرگونه نکبت و بلا، خواه روحى و خواه جسمى از گناه سرچشمه مىگیرد که امام باقر علیه السلام فرمود: «و ما مِن نِکبَهٍ تُصیبُ العَبد الاّ بِذَنب» (422) «هیچ نکبتى به بنده نرسد مگر به خاطر گناه.» آثار گوناگون گناه با بررسى روایات بدست مىآید که گناهان مختلف، داراى آثار گوناگون است، که ما در اینجا به ذکر چند اثر شوم گناه مىپردازیم: 1- قساوت قلب امیرمؤمنان على علیه السلام فرمود: «ما جَفَّت الدّموعُ الاّ لِقَسوه القُلوب و ما قَست القُلوب الاّ لِکَثره الذّنوب» (423) «اشک چشمها نخشکد مگر به خاطر قساوت و سختى دلها و دلها سخت نشود مگر بخاطر گناهان بسیار.» 2- سلب نعمت امام صادق علیه السلام مىفرماید: پدرم همواره مىفرمود: «اِنّ اللّه قَضى قَضاء حَتماً الاّ یُنعِمُ على العبد بِنِعمهٍ فَیَسلُبها ایّاه حتّى یُحدِث العبد ذَنباً یَستَحقّ بذلک النّقمه» (424) «خداوند حکم قطعى فرموده که نعمتى را که به بندهاش داده، از او نگیرد، مگر زمانى که بنده گناهى انجام دهد که بخاطر آن سزاوار کیفر گردد.» 3- عدم استجابت دعا امام باقر علیه السلام فرمودند: «همانا بنده از خدا حاجتى مىخواهد، اقتضا دارد که زود یا دیر برآورده شود، سپس آن بنده گناهى انجام مىدهد خداوند به فرشته مىفرماید: حاجت او را روا مکن و او را محروم ساز زیرا در معرض خشم من درآمد و سزاوار محرومیت شد.» (425) 4- الحاد و انکار رسول اکرم صلى الله علیه وآله در ضمن گفتارى فرمودند: «فاِنّ المَعاصى تَستَولى الضَّلال على صاحِبها حتّى تُوقِعُه رَدّ ولایَه وصىِّ رسول اللّه و دفع نبوه نبى اللّه و لا تزال بذلک حتّى توقعه فى ردّ توحید اللّه و الالحاد فى دین اللّه» (426) «همانا گناهان گمراهى را بر گنهکار مسلط مىنماید تا آنجا که او را به رد ولایت و امامت وصى رسول خدا و انکار نبوت پیامبر و به همین منوال انکار یکتایى خدا و الحاد و کفر در دین خدا، آلوده مىگرداند.» 5- قطع روزى امام باقر علیه السلام مىفرماید: «إنّ الرّجُل لَیَذنب الذَّنْب فَیَدرء عنه الرّزق» (427) «مردى گناهى انجام مىدهد و در نتیجه روزى از او دور مىشود.» 6- محرومیت از نماز شب امام صادق علیه السلام مىفرماید: «إنّ الرّجل یَذنب الذَّنْب فَیحرم صَلاه اللیل» (428) «انسان بر اثر ارتکاب گناه از نماز شب محروم مىگردد.» 7- عدم امن از حوادث امیرمؤمنان على علیه السلام فرمودند: گنهکار نباید خود را از بلاهاى شبانه و حوادث ناگهانى ایمن بداند.
(429) و عواقب شوم دیگر که آنها را فهرستوار ذکر مىکنیم؛ 8 - قطع باران.
9- ویرانى خانه.
10- حبس صدساله قیامت.
11- خشم و لعن الهى.
12- بلاهاى بى سابقه.
13- پشیمانى.
14- پرده درى و رسوایى.
15- کوتاهى عمر.
16- زلزله.
17- فقر عمومى.
18- اندوه.
19- بیمارى.
20- تسلط اشرار روایات در این زمینه، بسیار است.
(430) براى رعایت اختصار این فصل را با پنج روایت ذیل به پایان مىبریم: الف پیامبر صلى الله علیه وآله مىفرماید: هرکس در امر نماز سستى کند و آن را سبک شمرد خداوند او را به پانزده بلا گرفتار مىکند: 1- کوتاهى عمر.
2- کمى روزى.
3- زدودن سیماى صالحان از چهرهاش.
4- عدم پاداش براى اعمالش.
5- عدم استجابت دعا.
6- عدم بهرهمندى او از دعاى صالحان.
7- مرگ ذلیلانه.
8- مرگ در حال گرسنگى و تشنگى.
9- ماموریت فرشتهاى از طرف خدا که او را در قبرش شکنجه دهد.
10- قبر را بر او تنگ نماید.
11- قبرش تاریک است.
12- ماموریت فرشتهاى براى کشاندن او بر زمین از ناحیه صورت در منظر مردم.
13- حسابرسى شدید قیامت.
14- سلب نظر و توجه خدا به او.
15- ابتلا به عذاب سخت.
(431) ب پیامبر صلى الله علیه وآله فرمود: زنا کردن داراى شش اثر است که سه اثرش در دنیا است و سه اثرش در آخرت مىباشد، اثر دنیوى آن عبارتست از: رسوایى، کوتاهى عمر و قطع روزى.
و اما اثر اخروى آن عبارتست از: سختى حساب، خشم خدا و جاودانگى در آتش دوزخ و همچنین اعمال نیک او بدون پاداش است و دعایش به استجابت نمىرسد و بهرهاى از دعاى صالحان نمىبرد.
(432) ج معاذبن جبل مىگوید: در منزل ابوایّوب انصارى و در محضر پیامبر صلى الله علیه وآله بودم که از آن حضرت پرسیدم، منظور این آیه چیست؟
«یوم یُنْفخ فى الصّور فَتَأتون أفْواجاً» (433) «روز قیامت در صور دمیده مىشود، پس مردم گروه گروه مىآیند.» آن حضرت صلى الله علیه وآله در پاسخ فرمود: ده گروه از امت من در قیامت که به چهرههاى مخصوصى از سایرین متمایز هستند وارد صحنه مىشوند؛ 1- میمون.
2- خوک.
3- واژگونه.
4- کور.
5- گنگ و کر.
6- زبانشان را مىجوند و از دهانشان چرک که همه را ناراحت مىکند بیرون مىآید.== 7- بدبوتر از مردار گندیده.
8- پوشیده به لباسهاى آتشین و مس گداخته و چسبان.
9- با دست و پاى بریده.
10- آویخته شده بر دارهاى آتشین.
گروه اول؛ سخنچینان، گروه دوم؛ حرام خوران، گروه سوم؛ رباخوران، گروه چهارم؛ ستمگران در قضاوت، گروه پنجم؛ از خود راضى و خود بینان، گروه ششم؛ علما و قاضیان بىعمل، گروه هفتم؛ آزار دهندگان به همسایه، گروه هشتم؛ جاسوسان نزد ظالم، گره نهم؛ شهوترانان و مانع اداى حق خدا از اموال خود و گروه دهم؛ متکبران مىباشند.
(434) د رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمودند: «مَن وَلِىَ عَشرهً فلم یَعدِل فیهم جاءَ یومَ القِیامه وَ یَداه و رِجلاه و راسُه فى ثقْب فأس» (435) (1) «هر کس سرپرست ده نفر شود ولى رفتارش با آنها عادلانه نباشد روز قیامت در حالى بیاید که دست و پا و سر او در سوراخ تبرى باشد.» ه امام صادق علیه السلام فرمود: «مَن سوّد إسمه فى دیوان ولد فُلان حَشَره اللّه یَوم القِیامه خِنزیراً» (436) «کسى که نام خود را در دفتر ادارى فرزندان فلان (یعنى حکومت طاغوتى بنى عباس و هر طاغوت دیگر) ثبت کند، خداوند او را در روز قیامت به صورت خوک محشور مىکند.» و رسول خدا صلى الله علیه وآله فرمودند: هنگامى که عمل زنا آشکار شود، مرگ ناگهانى زیاد مىگردد...
و هنگامى که در ترازو کم فروشى شود، خداوند قحطى و کمبود را بر مردم فرود مىآورد و هنگامى که مردم زکات اموال خود را ندهند زمین برکتهاى خود، از زراعت و میوه و معادن را بروز نمىدهد، ....و هنگامى که قطع صلهى رحم رواج یافت ثروتها در دست اشرار قرار مىگیرد و هنگامى که امر به معروف و نهى از منکر ترک گردید خداوند اشرار را بر مردم مسلط مىکند، که هر چه نیکان آنها دعا کنند به استجابت نمىرسد.
(437) فردوسى مىگوید: به رستم چنین گفت دستان (438) که کم کن اى پور بر زیردستان ستم اگر چه ترا زیردستان بسى است فلک را در این زیر دستان بسى است مکن تا توانى دل خلق ریش وگر میکنى میکنى بیخ خویش مکن تا توانى ستم بر کسى ستمگر به گیتى نماند بسى توبه و پاکسازى از نشانههاى رحمت و لطف وسیع الهى، نعمت توبه و پذیرش آن از سوى خداوند.
«فکر آینهى صاف است.» و نیز: «ما زل من احسن الفکر» (349) «کسى که نیکو بیندیشد، دستخوش لغزش نمىشود.» 2- توجه به حضور خدا در همه جا ایمان به خدا، و یاد او در همه حال و اعتقاد به اینکه همه ما در محضر خدا هستیم از اساسى ترین اهرمهاى بازدارنده از گناه است، اثر و نقشى که این عقیده در کنترل انسان و جلوگیرى از طغیان غرائز حیوانى دارد، هیچ چیز چنین اثر و نقش را ندارد.
و قدرت ایمان به خدا و یاد او در ریشهکن نمودن گناه از همهى قدرتها نیرومندتر است.
سازمانهاى پلیسى و انتظامى با فقدان ایمان و تکیهگاه معنوى هرگز نمىتوانند در اصلاح فرد و جامعه توفیق یابند.
ایمان به خدا و اعتقاد به آگاهى او بر همه چیز و حضور او در همه جا، در انسان آنچنان نیرویى در برابر گناه به وجود مىآورد که او را همچون سپرى فولادین و نفوذ ناپذیر در برابر گناهان مىکند.
نیروهاى انتظامى و امنیتى، هر چند قوى و گسترده باشند قادر به جلوگیرى از گناهان مخفى نیستند و هرگز نمىتوانند در کنترل گناهان در خلوت نقشى داشته باشند.
ولى ایمان درونى مىتواند نقش خلل ناپذیرى در بازدارى انسان از گناهان آشکار و پنهان ایفا کند، بر همین اساس در آیات و روایات بر نقش ایمان در بازدارى از گناه بسیار تکیه شده است؛ به عنوان نمونه قرآن مىفرماید: «ألَم یَعلَم بِأنّ اللّه یَرى» (350) «آیا انسان نمىداند که خداوند همه اعمالش را مىبیند؟» «إنّ ربّکَ لَبِالمِرصاد» (351) «قطعاً پروردگار تو در کمینگاه است.» «یَعلَم خائِنَه الاَعیُن و ما تُخفِى الصُّدور» (352) «خداوند چشمهایى را که به خیانت گردش مىکند، مىداند و بر آنچه در سینهها پنهان است.
آگاه مىباشد.» در قرآن واژهى «بصیر» «خدا بیناست» 51 بار، و واژه «سمیع» «خدا شنواست» 49 بار آمده است.
این آیات به روشنى بیان مىکند که همه ما در محضر خداى بزرگ هستیم.
در هرجا، در خلوت و جلوت، هر کارى بکنیم و حتى اگر در فکر و مغز خود، مطلبى را تصور کنیم، خداوند به آن آگاه است و در کمین انسان گنهکار است؛ br> «نعم انه کان فى خلقه مع اهله سوء» «آرى قبر او را فشار داد، زیرا او با خانوادهاش بد اخلاقى مىنمود.» (347) اهرمهاى بازدارندهى گناه همان گونه که ترمز در اتومبیل لازم است تا آن را از سقوط در پرتگاهها و خطرات کنترل کند، غرائز و خواستههاى انسان نیز، نیاز به کنترل دارد.
خطوط کلى کنترل انسان در برابر گناه را مىتوان در امور زیر خلاصه نمود: 1- تفکر در امور گوناگون.
2- توجه به حضور خدا در همه جا.
3- خودشناسى و توجه به شخصیت خود.
4- ایمان به معاد و روز حساب.
5 توجه به عرض اعمال بر پیشوایان.
6- نزدیک دیدن مرگ.
7- ترس از عواقب گناه.
8- توجه به نقش عبادت ترک معصیت.
تفکر در امور گوناگون تفکر در عاقبت گناه، عامل توبه است.
تفکر در فناى دنیا، عامل زهد است.
تفکر در نعمتها، عامل حب خداست.
تفکر در حوادث عبرتآموز، عامل تواضع است.
تفکر در مرگ عامل کنترل هوسهاى نفسانى است.
تفکر در احوال بزرگان، عامل مقایسه و رشد است.
تفکر در عواقب کار، عامل مصونیت از گناه است.
تفکر در عذاب الهى، عامل خوف از خداست.
تفکر در ضعفها، عامل توکل است.
تفکر در تاریخ، عامل عبرت است.
تفکر در آفریدهها، عامل ایمان به خدا است.
تفکر در مفاسد اخلاقى، عامل تهذیب است.
تفکر در سختىهاى دیگران، عامل استقامت است.
تفکر در نیکى و مهربانىهاى والدین، عامل احسان به آنها است.
از خصوصیات فکر و تفکر این است که: فکر عبادتى است بى ریا، زیرا پیدا نیست تا ریا بردار باشد.
فکر عبادتى است بىوسیله، هر چیز مانند نماز و حج، نیاز به وسیله مانند مهر و لباس و وسایل نقلیه و...دارد، ولى فکر نیاز به وسیله ندارد.
بطور کلى تفکر و اندیشهى صحیح، بطور مستقیم یا غیر مستقیم عامل بازدارنده از انحرافات و گناهان مىشود، و همچون آینهى صاف نشان دهندهى زیبایىها و زشتىها است.
چنانکه حضرت على علیه السلام مىفرماید: «الفکر مرآه صافیه» (348) «فکر آینهى صاف است.» و نیز: «ما زل من احسن الفکر» (349) «کسى که نیکو بیندیشد، دستخوش لغزش نمىشود.» 2- توجه به حضور خدا در همه جا ایمان به خدا، و یاد او در همه حال و اعتقاد به اینکه همه ما در محضر خدا هستیم از اساسى ترین اهرمهاى بازدارنده از گناه است، اثر و نقشى که این عقیده در کنترل انسان و جلوگیرى از طغیان غرائز حیوانى دارد، هیچ چیز چنین اثر و نقش را ندارد.
و قدرت ایمان ت.
این دستورات بیانگر انواع برخوردهاى اسلام با گنهکار است، که هر کدام به نحوى نقش باز دارندگى و کنترل گناه را در فرد و جامعه دارند.
آثار و پىآمدهاى گناه از مسلمات دین و علم و تجربه است که کردار انسان خواه نیک و خواه بد داراى پىآمد و نتیجه، در دنیا و آخرت است و همچون بذرى است که در مزرعهى جهان کاشته مىشود، اگر بذر گل بود، نتیجهاش گل است و اگر خار بود، نتیجهاش خار است.
به قول مولوى: این جهان کوه است و فعل ما ندا سوى ما آید نداها را صدا و به قول سعدى: دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر اى نور چشم من بجز از کِشته ندروى به عبارت دیگر، هر عملى داراى عکسالعمل و هر کنشى داراى واکنش است و باید توجه داشت که مکافات عمل هم در دنیا وجود دارد و هم در آخرت، با این فرق که مکافات در دنیا نسبت به آخرت بسیار کمرنگتر مىباشد.
و نیز باید توجه داشت که کیفر یا پاداش عمل به صورتهاى گوناگون به سراغ انسان مىآید.
گرفتارىهاى گوناگونى که در دنیا دامنگیر انسان مىگردد، گاهى مکافات عمل است و گاهى براى امتحان است و براى بعضى مایه و پایهى ترقّى و تکامل و پاداش افزون و مضاعف است؛ چنانکه در قرآن به این مطلب اشاره شده است؛ «وَ لَنَبلُوَنّکم بِشَىء مِنَ الخَوف و الجُوع ...» (401) و روایات متعدد نیز دلالت بر آن دارد.
از جمله؛ امام صادق علیه السلام فرمودند: «إنّ أشدّ النّاس بلاء الأنبیاء ثمّ الّذین یَلونهم ثمّ الأمثل فَالأمثل» (402) «سختترین مردم از نظر بلا پیامبرانند سپس کسانى که در پى آنانند، سپس کسى که از دیگرى بهتر است به ترتیب.»