بیان مسأله
امروزه به موازات آموزشهای مرسوم نظام آموزشی و دانشگاهی، موسسات، ادارات و سازمانهای مختلف برنامههایی را طرح کرده و برای دستیابی به اهداف خاص خود به اجرا درآوردهاند. در اغلب کشورها آموزشهای ارائه شده برای همگان و آموزشهای تخصصی و کاربردی برای کارورزان و کارکنان بخشهای عمومی و خصوصی به عنوان صنعت رشد قلمداد میشود و سالانه بخش زیادی از درآمدهای آنان صرف توسعه و بهسازی فعالیت هایشان می گردد و همگام با رشد جمعیت و توسعه اقتصادی اجتماعی این سرمایهگذاری ها را افزایش میدهند و این همه بر این باور استوار است که سرمایهگذاری در بخش آموزش و تربیت نیروی انسانی همانند سرمایه گذاری در دیگر عوامل رشد و توسعه دارای بازده اقتصادی است و در کنار آن پرورش مردم با فرهنگ و آگاه به عنوان آحاد جامعه، بهرهوری و بهرهگیری بهینه از سایر سرمایه گذاریهای مادی و فرهنگی را افزایش میدهد. به همین دلیل بسیاری از کشورهای جهان سعی دارند به توسعه کمی و کیفی برنامههای آموزشی و تربیتی فرهنگی خود پرداخته و مردم را از نعمت مجموعهای دانشهای عمومی و تخصصی که برای بهزیستن ضروری می باشد، برخوردار سازند.
اساساً هر سازمان بر حسب یک نیاز عمومی و اجتماعی به وجود میآید. آنچه که مسلم است این است که یک سازمان برای این بوجود میآید که کالایی را تولید و یا خدمتی را به جامعه عرضه کند. بدین جهت هر چه نیاز اجتماعی گسترده تر و حیاتی تر باشد امکان افزایش وتوسعه آن سازمان بیشتر است و این در حالی است که سازمانها برای اینکه به اهداف خودشان نائل شوند، مجبورند با بخشها و گروههای مختلف موجود در جامعه ارتباط داشته باشند، به عبارت دیگر سازمانها نمی توانند مستقل از محیط باشند بلکه باید پیوسته با آن تغییر کنند و با آن تطبیق نمایند و تغییر خود را بهبود بخشند. در این زمان است که نیازهای افراد، متناسب با شرایط محیط و نوع کار کارکنان مطرح می شود. این که اموزش ها مطابق با نیازهایی باشد که کارکنان در جریان کار احساس می کنند و در جهت حل مشکلاتی باشد که در جریان کار با آن برخورد داشته اند مسئله مهمی است که اثر بخشی این دوره ها را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد.
در راستای تحقیق اهداف ناجا و با توجه به ضرورت و اهمیت استمرار آموزش های تخصصی، معاونت آموزش ناجا تلاش دارد علاوه بر اجرای آموزش های بدو خدمت دوره های آموزش تخصصی تکمیلی را بطور گسترده ای در طول خدمت کارکنان ناجا به اجرا در آورد. این دوره ها براساس نیازمندی معاونت ها و یگان های مستقل ناجا و با محوریت رشته های شغلی ناجا تعریف شده است.
مجموعه عناوین آموزش های مورد بحث در کتاب حاضر در ذیل رسته های انتظامی، اطلاعات، آگاهی، راهور، عملیات ویژه، مرزبانی، اداری، دارائی، آماد و پشتیبانی، مخابرات و الکترونیک، دریائی، فنی و مهندسی، بهداری، رایانه و سیستم، حقوق، مخارف اسلامی و علوم انسانی و همچنین آموزش های تخصصی تکمیلی مشترک و نیز آموزش های فرماندهی و مدیریت تقسیم بندی شده است.
آموزش های تخصصی تکمیلی با استناد به ماده 38 قانون استخدام ناجا (مصوب خرداد ماه 1383) و به منظور تکمیل آموخته های گذشته و روز آمد نمودن اطلاعات تخصصی کارکنان ناجا برای نیل به ترفیع و یا تصدی مشاغل خاص طراحی گردیده است و لذا همه ساله مورد بازنگری و تجدید نظر قرار می گیرد و آموزش های مورد نیاز به آنها اضافه می گردد.
در راستای تحقیق اهداف ناجا و با توجه به ضرورت و اهمیت استمرار آموزش های تخصصی، معاونت آموزش ناجا تلاش دارد علاوه بر اجرای آموزش های بدو خدمت دوره های آموزش تخصصی تکمیلی را بطور گسترده ای در طول خدمت کارکنان ناجا به اجرا در آورد. این دوره ها براساس نیازمندی معاونت ها و یگان های مستقل ناجا و با محوریت رشته های شغلی ناجا تعریف شده است.
مجموعه عناوین آموزش های مورد بحث در کتاب حاضر در ذیل رسته های انتظامی، اطلاعات، آگاهی، راهور، عملیات ویژه، مرزبانی، اداری، دارائی، آماد و پشتیبانی، مخابرات و الکترونیک، دریائی، فنی و مهندسی، بهداری، رایانه و سیستم، حقوق، مخارف اسلامی و علوم انسانی و همچنین آموزش های تخصصی تکمیلی مشترک و نیز آموزش های فرماندهی و مدیریت تقسیم بندی شده است.
آموزش های تخصصی تکمیلی با استناد به ماده 38 قانون استخدام ناجا (مصوب خرداد ماه 1383) و به منظور تکمیل آموخته های گذشته و روز آمو نمودن اطلاعات تخصصی کارکنان ناجا برای نیل به ترفیع و یا تصدی مشاغل خاص طراحی گردیده است و لذا همه ساله مورد بازنگری و تجدید نظر قرار می گیرد و آموزش های مورد نیاز به آنها اضافه می گردد. (معاونت آموزش ناجا[1]، 1383)
مساله ای که این پژوهش قصد بررسی آن را دارد این است که آیا این برنامههای آموزشی در راستای نیازهای شغلی کارکنان بوده است؟ و آیا کارکنان ناجا نیازهای اموزشی دیگری نیز دارند که باید براورده شود؟
اهمیت و ضرورت مساله:
فعالیتهای آموزشی و فرهنگی مانند هر یک از فعالیتهای وسیع دیگر با مشکلات نیروی انسانی، سازماندهی مواد و تجهیزات و غیره روبرو است. ضرورت انجام این فعالیتها ازیک سو و محدود بودن منابع از سوی دیگر باعث شده است که روشهایی ابداع شود تا بهرهبرداری هر چه بیشتر از منابع برای دستیابی به اهداف امکان پذیر گردد، از جمله این روشها ارزیابی و بررسی نیازها است.
اتفاق نظر برنامهریزان و نظریهپردازان آموزشی، روی بنا گذاری هدف بر پایه نیازها، نشان دهنده اهمیت شناسایی، اولویت بندی و به کارگیری «نیاز» در تدوین برنامه است. تعریف نیاز به عنوان فاصله بین وضع موجود و وضع مطلوب در برنامهریزیهای آموزشی بیشتر استفاده میشود. جایگاه نیاز در تدوین هدف، برای برنامهریزیهای آموزشی آنجاست که بدون اطلاع از کمبودهای موجود امکان تنظیم هر طرح یا نقشهای برای اقدام بیهوده است. زیرا زیربنای منطقی تصمیمگیری را حل مسئله یا بهبود موقعیت تشکیل میدهد. از این رو:
1- هرگاه تصمیم به اقدام گرفته شد،
2- باید به هدفگذاری پرداخت
3- برای این کار اولین گام «سنجش نیاز»[2] است.
این اقدام میتواند از تصمیم یک فرد برای رفع احتیاجات زیستی یا رشد روانی، تا اراده یک جامعه برای توسعه فردی اجتماعی، نوسان داشته باشد. مسلم است هر چه نیاز اساسیتر باشد، هدف کلیتر، دامنه اقدام وسیعتر، حجم عملیات گستردهتر و حساسیت دستیابی به نتیجه افزونتر خواهد بود.
از مشخصههای نظامهای تربیتی و فرهنگی امروز، روز افزونی رسالتهای آن، برای تطابق کارکردهایش با نیازهایی است که جامعه احساس میکند. نتیجه این انطباق، ساخته شدن «شهروند رشید» به تعبیر افلاطونی آن است یعنی کسی که شایستگی زندگی در «نیک شهر»[3] را داشته باشد و به توسعه آن نیز یاری رساند.
ناکارآمدی نظام آموزشی در تشخیص نیازها، آن را دچار ارتجاع و سکون میسازد، غفلت یا خطا در اولویت بندینیازها، از میزان بهرهوری آن به شدت خواهد کاست و منابع بسیار گرانبها و برگشت ناپذیر انسانی و مادی را تباه خواهد ساخت. تشخیص اولویت نیازها، در مرحله بعدی، زیر مجموعههای یکی از مقولههای سه گانه را نیز در بر میگیرد چنانکه پیشتر گفته شد، اولویت بندی به معنی ترجیح مطلق یک نیاز بر دیگری نیست. بلکه
1) تشخیص مهمترین نیازها
2) تعیین نقاط هم پوشی نیازها
3) سنجش نسبت توجه به هر نیاز در هدفگذاری را شامل میشود.
پیمودن دقیق مراحل هدفگذاری برنامه، بویژه در ارتباط با نیازها، میتواند مهمترین منبع صرفهجویی در منابع کمیاب به حساب آید. همیشه در این راه حتی با خرج و تفحصی وسواسی در عملیات، نتیجه بی بنیاد و ظاهر فریب است، ضمن این که جستجوگران را نیز از برآیند رسیدگی خشنود نمیسازد. زیرا گویی پولها آب شدهاند و در زمین رفتهاند. منابعی که در اثر عملیات بی ارتباط با هدفها و هدفهای نامربوط به نیازها، صرف میشود بسیار سنگین است نه تنها منابع مادی بلکه به هزینه کردی ضمنی، اما اساسی و گرانبهاتر از طلا، یعنی زمان یا فرصت از دست رفته[4] نیز پرداخته میشود.
اهداف تحقیق :
هدف کلی تحقیقعبارت است از شناخت نیاز های اموزشی کارکنان اطلاعات سازمان ناجا.
اهداف جزئی طرح عبارتند از :
1 بررسی مطابقت آموزش های ارائه شده در طی دوره های عرضی به کارکنان اطلاعات با نیازهای شغلی آنان
2- بررسی میزان تاثیر اموزش های ارائه شده به کارکنان اطلاعات در طی دوره های عرضی
4 بررسی کفایت اموزش های ارائه شده به کارکنان اطلاعات در طی دوره های عرضی
سوالات تحقیق
- کارکنان اطلاعات استان خراسان رضوی دارای چه نیاز های اموزشی هستند؟
- آموزش های ارائه شده به کارکنان اطلاعات استان چقدر با نیازهای آنان مطابقت دارد؟
- تاثیر اموزش های ارائه شده به کارکنان اطلاعات در طی دوره های عرضی چقدر است؟
- کفایت اموزش های ارائه شده به کارکنان اطلاعات استان در طی دوره های عرضی چقدر است؟
فرضیه های تحقیق:
آموزش های عرضی ارائه شده به کارکنان اطلاعات استان کافی نبوده است.
آموزش های عرضی ارائه شده به کارکنان اطلاعات استان خراسان در افزایش کارایی آنها موثر بوده است.
آموزش های عرضی ارائه شده به کارکنان اطلاعات استان مطابق با ماموریت های محوله آنان نبوده است.
تعریف مفاهیم
- دوره های عرضی
به آموزش های مذکور در تبصره 2 ماده 33 قانون استخدام ناجااطلاق می گردد که به منظور تامین سایر نیازمندی های آموزشی کارکنان ناجا اجرا و مدت آن کمتر از یک ماه می باشد.
آموزش های عرضی دو گونه اند:
الف) آموزش های تخصصی کوتاه مدت
ب) آموزش های ضمن خدمت
- کارکنان اطلاعات
منظور کارکنان رسمی معاونت اطلاعات استان خراسان رضوی و کارکنان معاونت های اطلاعات شهرستان ها و هنگهای مرزی تابعه این استان می باشند.
نیاز
هر موجود زنده نیازهایی دارد که ارضای آن شرط بقاء، رشد و تکامل آن است. این موضوع در مورد انسان نیز صدق میکند. هر نوع فعالیت آگاهانه انسان، در نهایت به سوی ارضای نیازها هدایت میگردد. فن هرمان در سال(١٨٣٢)واژه نیاز را چنین تعریف میکند:احساس کمبود، همراه با کوشش در جهت برطرف کردن آن. بنا به تعریف دیگر، نیاز فاصله و خلا بین واقعیت موجود و شرایط مطلوب است که با توجه به ارزشهای جامعه امکان ظهور مییابد و اگر امکان تغییر شرایط موجود برایارضای آن وجود نداشته باشد به صورت بالقوه باقی میماند. این تعریف از سه بخش تشکیل شدهاست:
١.فاصلهبین شرایط موجود و واقعی(تفاوتهایی که همیشه وجود دارد و افراد را به نیازمند و نیازمندتر تقسیم میکند)و شرایطمطلوب در جامعه باید مشهود باشد.