تخلیه ناگهانی فشارهای متمرکز شده در زیر پوسته زمین برای ایجاد تعادل در یک مکان مشخص ، ممکن است سبب شکستگی پوسته زمین شود و امواج ناشی از این انفجار درونی و شکستگی پوسته زمین ، در بخش بالایی این گونه نقاط لرزش ها و تکانهای شدیدی به وجود آورد . به نسبت اندازه انرژی تخلیه شده ، در بخشهای روی زمین و هر آنچه که بر آن بنا شده باشد ، ویرانی روی خواهد داد . از این رو ، در نقاطی که قبلا پوسته زمین دچار شکستگی شده است (گسل های قدیمی ) ، این امکان وجود دارد که پوسته زمین یک دست نیست و از تعدادی صفحات به هم پیوسته تشکیل شده است. در محل اتصال این قطعات نیز معمولا
لرزش هایی به وقوع می پیوندد. به طوری که امروزه توانسته اند ،کمربندهای زلزله خیز جهان
را در مقیاس قاره ای مشخص کنند. و از آن جا که در این محل ها امکان خروج مواد مذاب درون زمین بیشتر است ، نوعی قرابت بین کمربند زلزله خیز و کمربند آتشفشان های روی کره زمین به وجود آمده است.
در مقیاس های کوچک تر،رشته کوه های اصلی در هر منطقه می توانند ،مؤید وجود شکستگی در بخش زیرین ان ها باشند . براساس نظریۀ (تکتونیک صفحه ای)، به وجود آمدن کوهها از برخورد لبه های دو صفحه از صفحات پوستۀ زمین ناشی است. و بازهم در مقیاسی کوچک تر، در هر منطقه از زمین می توان انتظار وجود گسل ، شکستگی یا درز را در پوستۀ زمین داشته باشیم که در اعماق متفاوت به وجود آمده اند ، مگر آن که مطالعات علمی معتبر خلاف آن را ثابت کرده باشند .
بنابراین در همه جای کره زمین ، امکان وقوع زلزله وجود دارد ، اما این امکان در محل شکستگی ها و گسل های موجود بیشتر است . بر این مبنا اگر بخواهیم انتشار جغرافیایی زلزله ها را در دنیا به طور مشخص بیان کنیم ، به این ترتیب خواهد بود :
1 – کمربند اطراف اقیانوس آرام که 80 درصد از انرژی آزاد شده و 68 درصد از زلزله های دنیا در این کمربند مشاهده می شوند . این کمربند بر دایره آتش یا محل وقوع آتشفشان های فعال و نیمه فعال دنیا تطبیق دارد .
2 – منطقه بین مدیترانه تا جزایر ساندی در اقیانوس آرام که 21 درصد زمین لرزه های جهان در آن به وقوع می پیوندد .
3 – سایر مناطق شامل اقیانوس منجمد شمالی ، اقیانوس اطلس ، اقیانوس هند غربی و آفریقای شرقی که 11 درصد زمین لرزه ها را بروز می دهد .
اندازه گیری زلزله :
برای اندازه گیری دقیق یک زلزله از دو کمیت ( بزرگی ) و( شدت ) استفاده می کنند .
از سال 1890 ، زلزله نگارهایی در جهان وجود داشته اند که نسبت به پیشرفت علوم فناوری زمان خود می توانستند ، نسبت به وقوع و بزرگی یک زلزله واکنش نشان دهند . اما تا سال 1930 که چارلزاف . ریشتر ، زمین شناس کالیفرنیایی ، موضوع بزرگی زلزله را مطرح نکرده بود ، مسأله تعیین بزرگی زمین لرزه بدون حل باقی بود . مبانی ایده ریشتر بسیار ساده بود . او توانست ، با اندازه گیری فاصله میان کانون یک زلزله و دستگاه زلزله نگار و ابعاد منحنی های ثبت شده روی آن ، بر اساس یک ریشتر از تجربه های بدست آمده تا آن زمان ، زلزله ای را در کالیفرنیا اندازه گیری کند .
واضح است که هر قدر قدرت زلزله زیادتر باشد ، ارتعاشات ناشی از آن شدید تر است . به علاوه ، دامنه امواج ناشی از هر زلزله به قدرت ارتعاشات آن بستگی دارد . چون دامنه امواج زلزله بر حسب ازدیاد فاصله از کانون کاهش می یابد – یعنی هر چه از کانون زلزله دور می شویم ، امواج کم دامنه تر می شوند – هنگامی که از دامنه صحبت می شود ، باید فاصله ثابتی از کانون مورد توجه باشد . به این ترتیب طبق قرداد ، دامنه حرکات زمین را از فاصله 100 کیلومتری کانون اندازه گیری می کنند . با اندازه گیری بزرگی ، به آسانی می توان مقدار انرژی حاصل از یک زلزله را بدست آورد . انرژی زلزله ای که بزرگی آن 5 باشد ، تقریبا معادل انرژی بمب اتمی است که در هیروشیمای عمل کرد . اما باید بدانیم که اندازه گیری بزرگی یک زلزله ، روش تعیین شدت را کامل می کند ، در حالی که بیشتر اوقات ، شدت را بزرگی اشتباه می گیرند ؛ یعنی مقیاس مرکالی را با مقیاس ریشتر مخلوط می کنند . هر قدر لرزش زمین شدیدتر باشد ، خسارت ناشی از آن بیشتر خواهد بود . بنابراین ، اگر چه بین بزرگی و شدت رابطه ای وجود دارد ، اما این رابطه روشن و مشخص نیست .
امواج تولید شده در یک زلزله :
یک زلزله سه نوع موج تولید می کند که عبارت اند از : امواج اولیه یا تراکمی که به آنها امواج "p" گویند . امواج ثانوی یا مارپیچی که به آنها امواج "s" گویند .
و بالاخره امواج طولی که به آنها امواج "L" گویند . امواج L امواجی هستند که در پوسته زمین منتشر می شوند . بنابراین نسبت به امواج P وS که از درون زمین عبور می کنند ، مسیر شان کوتاهتر است . سرعت امواج P وS با افزایش عمق زیادتر می شود . یعنی هر چه به سطح نزدیکتر می شوند ، از سرعت شان کاسته می شود . علت آن نیز مشخص است ؛ انرژی آنها به وسیله لایه های گوناگون زیر زمین مستهلک می شود . به طوری که تنها 10 درصد از انرژی ساطح شده در یک زلزله ، به صورت انرژی لرزشی که به نوعی بیانگر شدت زلزله است ، در سطح منطقه ای که زلزله رخ داده است ، نمایان می شود .
سؤالاتی که غالبا در مورد زلزله پرسیده می شوند :
از میان سؤالات متنوعی که به خصوص هنگام وقوع زلزله های مهیب بین مردم مطرح می شود ، دو سؤال عمومیت بیشتری دارد . البته باید به تفکیک سؤالات عمومی از تخصصی نیز توجه داشت . این دو از مجموعه سؤالات عمومی هستند .
1 – آیا امکان دارد زلزله را پیشگویی کرد ؟
پاسخ این سؤال منفی است . اگر چه زلزله ها در مناطق معینی از زمین همچنانکه اشاره شد ، رخ می دهد ، اما پیشگویی زلزله در همین مناطق امری نا ممکن است ؛ همانطور که در افتادن یک لیوان به زمین نمی دانیم که آیا خواهد شکست یا خیر ، ولی همیشه احتمال شکستن آن بیشتر از نشکستن آن است . با این حال ، برخی مواقع لیوان روی زمین سالم باقی می ماند. در این مثال ساده یک تفاوت دیگر وجود دارد . در مورد لیوان ، همه چیز عیان و آشکار است، اما نیروهایی که در وقوع زلزله دخالت دارند ، معمولا پنهان هستند و نمی توان آنها را به درستی اندازه گرفت . روشهای آماری هم که برای احتمال وقوع زلزله ها به کار برده می شوند ، بسیار مبهم و غیر قابل اعتماد هستند . از این رو ، به جای پیشگویی زلزله باید آمادگی لازم برای مواجهه با آنها را فراهم آوریم .
2- آیا هیچ اخطاری در مورد وقوع یک زلزله وجود ندارد ؟
پاسخ این سؤال نیز منفی است اگر چه سرعت امواجی که از بین لایه های زمینی عبور می کنند ممکن است برای مردمی که متوجه وقوع زلزله شده اند ، فرصتی را فراهم آورد که در بهترین شرایط ، چند دقیقه قبل از وقوع زلزله اصلی پیش می آید ، اما واضح است ، معمولا پس از هر زلزله بزرگی ، تعداد زیادی پس لرزه به وقوع می پیوندد که بعضی ممکن است قدرت تخریبی زیادی داشته باشند . این پس لرزه ها گاه تا چندین ماه پس از وقوع لرزش اصلی ادامه می یابند و کارهای خاک برداری و ساختمان سازی را مختل می کنند .
بد نیست بدانیم که به طور متوسط هر سه روز یک بار ، زلزله ای با بزرگی 6 ریشتر در نقطه ای از کره زمین رخ می دهد .البته ممکن است همه این زلزله ها در خشکی ها و یا در نقاط مسکونی رخ ندهد . میل طبیعی بشر از گذشته های دور بر آن بوده است که بداند ، آیا بین پدیده های طبیعی و وقوع زلزله رابطه ای وجود دارد ، یا نه . بر اساس یک بررسی آماری این نتیجه ها بدست آمده اند :
احتمال وقوع زلزله
1 – در پاییز و زمستان بیشتر از بهار و تابستان است ( نسبت 4 به 3 )
2 – هنگام هلال و بدر ، امکان وقوع زلزله بیشتر از سایر روزهای ماه است (5 دی ماه 82 برابر با2 ذیقعده 1424 بود )
3 – هنگام حضیض ، یعنی موقعی که ماه بیش از همیشه به زمین نزدیک است ، احتمال وقوع زلزله بیشتر است .
4 – هنگامی که ماه روی سطح نصف النهار محل مورد نظر باشد ، تکانهای زمین لرزه فراوان تر و شدید تر هستند .
5 – بین زمین لرزه و باد ، بارش و تغییرات فشار رابطه ای وجود دارد . باد های شدید پس از بارش های بزرگ یا بالا و پایین رفتن ناگهانی فشار ، موجب کم شدن فشار روی چین خوردگی و گسل ها می شوند . فشار باد و فزونی کشند ها بر حسب وضع ماه ، در به وقوع پیوستن زمین لرزه مؤثرند .