دانلود تحقیق تاریخ

Word 98 KB 29228 30
مشخص نشده مشخص نشده تاریخ
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • هویدا و وزیرانش

    در اواخر سال 1968 میلادی (1347 شمسی) پیش‌بینی افکار عمومی در کشور چنین بود که (هویدا) به زودی از صحنه سیاسی کنارگذارده خواهد شد، زیرا ناسازگاری‌هایی که به تدریج در داخل هیئت دولت و همچنین در خارج از آن ریشه بسته بود ظاهر می‌شد.

    از همه مهم‌تر آن که چند وزیر حاضر در دولت هم به رقابت با یکدیگر و نیز با نخست‌وزیر برخاسته بودند و با وجود آنکه دوست هویدا بودند ولی خود را کاندیدای نخست‌وزیری کرده و هر کدام هم تک‌روی‌هایی داشتند.

    در کتاب ابوالهول پارسی که به زبان انگلیسی تالیف گردیده، دکتر عباس میلانی با استناد به مدارک و اسناد و مصاحبه‌هایی که در اختیار داشته در صفحه 242 می‌نویسد:

    دو وزیر حاضر در کابینه‌ی هویدا که داوطلب پست نخست‌وزیری بودند و از هیچ کوششی در رسیدن به آن مقام فروگذاری نداشتند عبارت بودند از:

    اول- جمشید آموزگار که خود سال‌ها در کابینه‌ی هویدا وزیر بود.

    دوم- هوشنگ انصاری که کوشش فراوانی می‌کرد تا راه نخست‌وزیریش را هموار نماید.

    در کتاب «سرآمدان یا نخبگان ایران و تقسیم قدرت قبل و بعد از انقلاب ایران» که وسیله‌ی مقامات آمریکا تهیه گردیده و براساس گزارش‌های «سیا» تنظیم شده زیر کد نمره‌ی 3510 آمده است:

    «آموزگار مردی بود سرد و گرم چشیده، سال‌ها در مقامات مختلف به خدمت دولتی اشتغال داشت و در محافل سیاسی و اقتصادی شخصیت موجهی بود، پادشاه هم با دیدی دگرگونه به او نگاه می‌کرد، شخصیتی بود جدی، پرکار، اقتصاددان، ولی تندخو و عصبی.

    انصاری به عنوان تکنوکرات شناخته شده بود، با استعدادی که در زمینه‌های مختلف از خود بروز می‌داد خیلی زود راه ترقی خویش را باز کرد، به ویژه در مسائل نفت که مورد علاقه‌ی پادشاه بود گزارش‌های روشنی تهیه می‌نمود که وسیله‌ی تثبیتش در مقام وزارت و سپس مدیریت عامل شرکت ملی نفت ایران گردید.»

    توضیح: آموزگار همچنان که در کتاب نخبگان ایران آمده سال‌ها مراتب اداری را در زمینه‌های مختلف طی کرده بود و استعداد خویش را به ویژه در امور اقتصادی نشان می‌داد و مهمترین امری که آموزگار را در بین رجال عصر پهلوی کاملاً ممتاز و مشخص می‌کرد آنکه با وجود دوران طولانی که در مقامات مختلف بود، ظاهراً هیچ شائبه‌ی آلودگی مالی پیدا ننمود.

    هوشنگ انصاری در یک برخورد و تصادف، در زمانی که در ژاپن ماموریت داشت مورد توجه پاره‌ای از مقامات قرار می‌گیرد، بدون ان که سلسله مراتبی را در خدمات دولتی طی کرده باشد به سرعت به وزارت رسید و شایعاتی هم درباره‌ی ترک خدمتش از شرکت ملی نفت در روزهای بحرانی کشور بر سر زبان‌هاست که هنوز روشن نشده است.

    هویدا بین این دو وزیر با سایر وزرا فرق بسیار می‌گذاشت، به طوری که بین مردم آن دو نفر به «سوپر وزیر» معروف شده بودند.

    دکتر میلانی در صفحه‌ی 243 کتاب ابوالهول پارسی می‌نویسد: «آن دو نفر نخستین وزرایی بودند که بی‌اعتنا به مسئولیت نخست‌وزیر و نقش مسئولیت مشترک وزرا مستقیماً به نزد شاه می‌رفتند و گزارش‌های خویش را ارائه می‌نمودند»، که متأسفانه سهل‌انگاری شخص نخست‌وزیر درباره‌ی رفتار ان دو به اصطلاح سوپروزیر سایر وزرا را هم وادار به چنان اقدامی می‌نمود، یعنی ویروس قدرت‌طلبی از راه ناصحیح به سایرین هم سرایت کرد و موجب شد تا هر یک از وزرا به محض آنکه فرصتی می‌یافت گزارش ویژه‌ای را بهانه قرار می‌داد و خود را به دربار می‌رساند و پس از آنکه فرصتی می‌یافت گزارش ویژه‌ای را بهانه قرار می‌داد و خود را به دربار می‌رساند و پس از آنکه نظر موافق پادشاه را به گزارشش جلب می‌نمود، فرمان یا دستوری را که لازم بود مستقیماً دریافت می‌کرد و آن وقت برای ان که موقعیتش را به رخ سایرین بکشد قضیه را در نشست هیئت دولت طرح می‌کرد و پس از خواندن گزارشش نظریه‌ی پادشاه را نیز اعلام می‌نمود که با چنین وضعی دیگر مطرح شدن مسئله در هیئت دولت به عنوان یک امر جدی و قابل بررسی به کلی منتفی می‌گردید، زیرا هیچ یک از وزرا یا کارشناسان قدرت و جرأت نمی‌یافتند که با چنان طرحی مخالفت کنند و یا نظری ولو با عنوان کارشناس خلاف دستور پادشاه بیان نمایند، زیرا در آن سال‌ها تجربه نشان داده بود که سخن گفتن برخلاف نظر و عقیده‌ی پادشاه چه عواقبی در پی دارد که «حداقل مجازاتش خانه‌نشینی بود».

    دکتر میلانی می‌نویسد: هویدا غالباً از چنین وضعی که پیش آمده بود مکدر و مغموم می‌شد اما «دیگر نه کاری از او بر می‌آمد و نه قادر بود به پادشاه متذکر بشود که چنین روشی تمام امور کشور را از مسیر صحیح منحرف می‌نماید». جالب آن بود که هر گاه اقدام صحیحی انجام می‌گرفت، یا پروژه‌ای به موقع به ثمر می‌رسید، یا آنکه طرحی باب نظر پادشاه تهیه شده بود، وزرای دولت بدون اطلاع نخست وزیر، مستقیماً نزد پادشاه می‌رفتند و مورد را به نظر ایشان می‌رساندند. اما، به محض آنکه در یک امری اشکالی تولید می‌شد یا امر خاصی مانع از اجرا قضیه می‌گردید، دیگر جرات نمی‌کردند به پادشاه مراجعه کنند تا برای رفع مشکل چاره اندیشی بنمایند، سریعاً خود را به دفتر نخست‌وزیر می‌رساندند و از هویدا می‌خواستند که در حل مسئله به ایشان کمک نماید، و این امر برای هویدا دردسر بزرگی شده بود، زیرا گاهی در مقابل مسائلی قرار می‌گرفت که از بن و ریشه با انجام آن امر مخالف بود، و یا آن که اشکالات روشن قانونی و حقوقی داشت، در عین حال چون امریه پادشاه به آن الصاق بود ناگزیر می‌شد تا به هر کیفیت در رفع اشکال کوشش نماید در غیر آن به شاه وانمود می‌کردند که هویدا مخالف نظریه پادشاه می‌باشد.

    دکتر میلانی می‌نویسد: طبیعتاً چنان رویه‌ای موجب شده بود که نخست‌وزیر:

    اولاً- به موقع در جریان بسیاری از امور قرار نگیرد، و بی‌اطلاع بی‌خبر بماند.

    ثانیاً- برای رفع مشکلات دست به اقداماتی بزند که نه مورد پسند خودش بود نه با موارد جریانات روز همخوانی داشت.

    بسیاری از رجال و زعمای ایران اعتقاد داشتند که «سر بقای طولانی هویدا» در سمت نخست‌وزیری همین روش ناصحیحی بود که هویدا به خاطر خوش‌آیند پادشاه بر خودش تحمیل کرده بود.

    و چنان که بر هیچ‌کس پوشیده نمانده، پادشاه علاقمند بود در تمام زمینه‌های امور کشور به جای «هیئت دولت، مقامات ذیصلاح، کارشناسان و مشاوران، نخست‌وزیر» شخصاً تصمیم‌ بگیرد.

    در پاره‌ای از کابینه‌ها که آخرین آن نخست‌وزیری دکتر امینی بود پادشاه با احتیاط و با رعایت در امور مداخله می‌نمود، ولی پس از آن تا زمانی که بحران سراسر کشور را فرا گرفت، وی خود را تنها مرجع صاحب صلاحیت در همه‌ی امور می‌شناخت و تا آخرین روزها این روش را برای پیشبرد امور موثرترین می‌دانست و متاسفانه بله بله گویانی هم که اطراف او قرار داشتند جز تعظیم و دست‌بوسی کاری دیگر را نمی‌شناختند.

    هویدا که تصور می‌کرد «رئیس یک شرکت تعاونی سیاسی» می‌باشد، با چند تن از همان سوپر وزرا و دوستانش سرگرم کار خودش بود و هر یک از آنها هم سهم خودشان را داشتند. در عین حال هم این نمایش صوری مانع از آن نبود که هر کدام از قدرتمندان با روش خاص خود جنگ پنهانی و پشت صحنه را اداره کنند که این اقدامات پس پرده‌ی آن‌ها اغلب برای رسیدن به مقام نخست‌وزیری صورت می‌پذیرفت، که گاهی هم با شیطنت‌های خاصی توام می‌شد که همه‌ی استعداد و توانایی هویدا و همچنین خود آن‌ها فقط در راه خنثی نمودن «چغلی»ها و خلاف‌گویی‌ها به هدر می‌رفت و عملاً سد راه پیشرفت امور کشور به طور صحیح می‌گردید.

    زمانی که هویدا به نخست‌وزیری رسید، هنگامی بود که پادشاه خود را از هر حیث حاکم بر کلیه‌ی امور می‌شناخت دیگر نه در مجلس شورای ملی و نه در سنا شخصیتی وجود داشت که خود را به دردسر بیاندازد و موارد و اصول قانون اساسی را به پادشاه یادآوری بنماید.

    در آن‌ روزها اصولاً پادشاه حاضر نبود تا مجال و فرصتی به هیچ سیاستمدار ورزیده و یا حتی غیر ورزیده‌ای مانند هویدا بدهد تا در امور کشور بر اساس قانون و به اعتبار سمت‌های قانونی مداخله کنند، مگر آنکه قبلاً در جزئیات امور از پادشاه اجازه گرفته باشند.

    در این‌جا سخنی از دکتر اقبال را یاد‌آوری می‌نمایم، دکتر اقبال وقتی از نخست‌وزیری کنار رفت، برای دوستانش تعریف کرده بود که پیش از نخست‌وزیری برای خودم تصوراتی داشتم، ولی سه روز پس از نخست‌وزیر شدن فهمیدم که تمام تصوراتم پوچ بود، زیرا حتی نتوانستم پیشخدمت در اتاقم را بدون اجازه‌ی مقامات عوض کنم. مسلماً خود هویدا هم بر این نکته به خوبی آگاهی داشت که نمی‌تواند یک نخست‌وزیر مقتدری باشد و در چهارچوب قانون عمل نماید، بلکه باید «چشم و گوش بسته» بماند، در غیر آن نمی‌توانست بر صندلی نخست‌وزیری تکیه بزند، مردی که ظرف چند ماه از گوشه‌ی یک اتاق گرد گرفته‌ی شرکت ملی نفت ایران ناگهان به وزارت و سپس به نخست‌وزیری رسیده بود. بدون آنکه تجربه و ظرفیت لازم را برای به دست گرفتن چنین پستی را داشته باشد، پس باید گوش به فرمان باقی بماند.

    هویدا لااقل ماه‌های اولیه‌ی نخست‌وزیری‌اش نه آمادگی لازم را داشت و نه شاید باورش می‌شد که چنین سهل بر کرسی نخست‌وزیری کشور بزرگی تکیه زده باشد، به همین جهت در تمام مدت و برای هر اقدامی خود را زیر چتر حمایت پادشاه قرار می‌داد.

     

    منبع: کتاب قله‌های قدرت

کلمات کلیدی: تاریخ - جمشید آموزگار - هویدا

به نام خدا خلاصه تاريخ ايران زمان ميلادي زمان هجري سلسله پادشاه رويدادها پايتخت حدود 720 تا 550 پيش از ميلاد مادها ديا اکو ديااکو هفت قبيله آريايي را در

پس از اينکه تشکيل احزاب دولتي مردم به رهبري اسدالله علم و ملّيون به رهبري منوچهر اقبال نتوانست مردم را به سوي آن احزاب و رژيم شاه جذب کند و حتي پيدا شدن حزب ايران نوين به رهبري حسنعلي منصور نخست‌وزير وقت فاقد هرگونه جاذبه براي مردم بود، شاه به فکر ا

در اواخر سال 1968 ميلادي (1347 شمسي) پيش‌بيني افکار عمومي در کشور چنين بود که (هويدا) به زودي از صحنه سياسي کنارگذارده خواهد شد، زيرا ناسازگاري‌هايي که به تدريج در داخل هيئت دولت و همچنين در خارج از آن ريشه بسته بود ظاهر مي‌شد. از همه مهم‌تر آن که

پس از اینکه تشکیل احزاب دولتی مردم به رهبری اسدالله علم و ملّیون به رهبری منوچهر اقبال نتوانست مردم را به سوی آن احزاب و رژیم شاه جذب کند و حتی پیدا شدن حزب ایران نوین به رهبری حسنعلی منصور نخست‌وزیر وقت فاقد هرگونه جاذبه برای مردم بود، شاه به فکر ایجاد یک حزب فراگیر و رسمی افتاد، تا اینکه در روز یازدهم اسفند ماه 1353 با سخنان شاه فعالیت حزب رستاخیز شروع شد و احزاب موجود همگی ...

جمشيد آموزگار از جمله سياستمداراني است که هم خود او و هم پدرش اکثر سالهاي عمر را در خدمت رژيم پهلوي سپري کرده اند. آموزگار در چهارم تير 1302ش در تهران متولد شد. پدرش حبيب الله خان که از قضات وزارت عدليه رضاخان بود، هم در دوران سلطنت رضاخان و هم در

فصل اول – مقدمه تاریخ هر قوم و ملتی شناسنامه آن قوم و ملت است و هر موجود بی‌شناسنامه ، گمنام و بی اعتبار است . گذشت قرون و اعصار نمایانگر آن است که آدمی به همان اندازه که نگران آینده خویش است ، به گذشته خود نیز دلبستگی دارد . گویی گذشته او پشتوانه زندگی حال و آینده اوست . بنابراین ، تاریخ و شناخت‌ آن جزء جداناپذیر زندگی انسان است . تاریخ با تمام لعزندگی و ابهامش جالب است . هیچ‌ ...

پیروزی انقلاب اسلامی در ایران انقلاب ۱۳۵۷ انقلاب ۱۳۵۷ (خورشیدی) ایران، همچنین شناخته شده به انقلاب اسلامی، قیامی بود که با شرکت اکثر مردم و احزاب ملی، مذهبی، کمونیستی، و روشنفکران ایران، نظام پادشاهی این کشور را سرنگون، و پیش‌زمینهٔ روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی در ایران را فراهم کرد. ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ را روز پیروزی این انقلاب می‌دانند. این انقلاب به رهبری آیت‌الله خمینی به ...

نگاهي به زندگي مولانا جلال الدين محمد بلخي نفس عارفي،نفس حماسي، عشق شورانگيزي متمايز از هر عشقي؛سرشته در وجود کسي،که از هر سويش همه چيز و همه اشياء به ناگهان به رقص و ترنم در مي آيد؛همه چيزي که از او زنده گي ميافت،و به همه چيز جهان نيرو و شکوه مي

در جريان طولاني تاريخ همواره انسان هايي وجود داشته اند که در تعيين سير اين جريان نقش هاي بسزا و مطرحي داشته اند نام و عملکرد آنها همواره مورد توجه بسياري از مورخين و تاريخ نويسان بوده است بعضي از شخصيتها در مدت زمان طولاني وارد اين عرصه شده اند و بع

انقلاب اسلامي دهه? فجر (در اصطلاح رسانه‌هاي ايران: ايام‌الله دهه فجر) به فاصله? ?? تا ?? بهمن ماه هر سال که از سال ???8 آغاز شده‌است، گفته مي‌شود. ??بهمن روز ورود آيت الله خميني بعد از تبعيد پانزده ساله به ايران بود. طي اين ده روز شاپور بختيار که در

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول