دانلود مقاله جدایی واقعی

Word 106 KB 29441 37
مشخص نشده مشخص نشده روانپزشکی - روانشناسی - علوم تربیتی
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • دنیای انسان، دنیای خلق اندیشه های اوست.

    اندیشه های زیبا و مثبت، یک زندگی زیبا را بشارت می دهد و اندیشه های منفی و کریه، یک زندگی نابسامان را تصویر می کند.

    در این راستا بشر به عنوان قائم مقام خدای رحمان، شگفتی های زیبایی از خود نشان داده است و ثابت کرده است آنجایی که بخواهد می تواند واقعیت ها را جادوگرانه خلق کند و به پدیده ای به ظاهر جادویی، رنگ واقعیت بخشد.

    دیگر خود را محدود نخواهید دانست، بلکه درخواهید یافت حقیقتِ وجود و توان شما نامحدود است.

    به جای این که خود را در اختیار وراثت، محیط و عوامل فراطبیعی بدانید، به این مرحله از آگاهی خواهید رسید که، خود شما واقعیت وجود خود را می سازید و به جای این که نیروهای ذاتی و الهی مستقل از شما کار کنند، با شما همراه خواهند بود.

    به جای این که زندگی را آشفته و درهم بدانید، باور خواهید کرد که در هر آشفتگی نظم وجود دارد و در عالمی که بر اساس نظم مطلق است، تصادف معنی ندارد.

    وقتی ما آماده باشیم تا از این زندگی که به آن خو گرفته ایم فراتر رویم، قلمرو دیگری وجود دارد که می توانیم به آن گام نهیم.

    این قلمرو، با قوانین علمی و منطقی هماهنگی ندارد.

    این قلمرو که در درون هریک از ما قرار دارد، از مرزها، قوانین و محدودیت های عادی فارغ است.

    این قلمرو، سرزمین واهی نیست که تنها در تصور بگنجد، بلکه واقعیتی معجزه آساست که در اختیار هرکسی قرار دارد؛ به شرطی که آماده باشد.

    سه مسیر به سوی آگاهی

    1.

    آگاهی از طریق تحمل درد و رنج

    تجربه، شیوه یادگیری از طریق بازاندیشی و درک ماهیت حوادث است که با تکرار پی در پی این الگوی درد و رنج به دست می آید.

    زندگی آزمون است و تا از اشتباهات خود درس نگیریم، محکوم به تکرار آنها هستیم.

    برای کسانی که در این گروه قرار می گیرند، جادوی واقعی دست نیافتنی خواهد بود.

    2.

    آگاهی از طریق توجه به پیامدها

    چه چیزی در این حادثه وجود دارد که می توانم به گونه ای مفید از آن استفاده کنم؛ حتی اگر ندانم چرا این حادثه هم اکنون اتفاق افتاده است؟

    وقتی تمام توجه شما معطوف به این باشد که از هر رخدادی چه می توانید بیاموزید، از این گونه افکار رنج نمی برید که «چرا من؟» ، «من خیلی بدبختم»، «آیا وحشتناک نیست؟» تحول در اندیشه، به شما این امکان را می دهد که به جای غصه خوردن، به پیامدهای هر حادثه و آنچه می توانید از آن بیاموزید بنگرید.

    به جای دیدگاه «بیچاره من»، به دیدگاهی آموزنده روی می آورید.

    مثلاً از خود می پرسید: «چگونه می توانم از این بیماری که هم اکنون با آن دست به گریبانم، نتیجه ای دلخواه به دست آورم؟» یا: «در ممورد خودم چه می توانم یاد بگیرم و برای برخورد مؤثر با این مسئله چقدر از توانم را قادرم فرا بخوانم؟»

    زندگی کردن برای نتیجه بسیار بهتر از زندگی کردن با درد و رنج است.

    3.

    آگاهی از طریق شناختن هدف و رسالت

    «برای غلبه انسان بر مشکلاتش احتمالاً هیچ چیز مهم تر از این نیست که بداند در زندگی رسالتی بر عهده دارد.»

    هر چیزی در این عالم هدفی دارد.

    در واقع، شعور یا عقل ناپیدایی که به گونه ای هدفمند درون همه چیز جاری است، در درون شما نیز جریان دارد.

    شما رسالت زندگی خود را فراتر از موفقیت، پیشرفت و درخشش بدانید و در نتیجه هر لحظه ای را تمام و کمال و یا عشق زندگی خواهید کرد.

    «همواره با عشق و صداقت کار کن و به هیچ وجه به ثمره کار خود وابسته مباش.

    اگر بتوانی به این مرحله از موهبت زندگی برسی، به گونه ای معجزه آسا به آرامش دست خواهی یافت.

    در تمام مراحل زندگی هدف داشته باش.

    از هرگونه شهرتی که حاصل کار توست چشم پوشی کن.

    همواره این احساس را داشته باش که به خداوند نیاز داری و به هر طریقی که می توانی به دیگران خدمت کن.» این شیوه فرد اعجازگر است.

    به جای جمع کردن مال، تصاحب ثروت و رقابت ناسالم، از گذشت، تعاون و فعالیت لذت ببرید.

    دارایی کامل فقط با بخشش محقّق می شود و آنچه نمی توانی ببخشی مالک و صاحب توست.

    دانشجو- همواره دانشجو باشید.

    آماده و مشتاق یادگیری، از هرکسی و در هر جایی باشید.

    دانشجو بودن به این معناست که برای یادگیری آمادگی داری.

    وقتی قلباً این گونه باور داری که با هر فردی که در زندگی خود برخورد می کنی چیزی دارد که به تو بیاموزد، آماده خواهی بود که از پیشنهادهای او به گونه ای مطلوب بهره بگیری.

    اگر دانشجو باشی، می پذیری که هر کسی و هر چیزی به نحوی معلم توست.

    وقتی دانشجوی آماده ای شدی، فردی بیگانه که در مورد چگونگی غلبه خود بر اعتیاد در سال های قبل با شما سخن می گوید، رهنمودی می شود برای شما تا با کمک آن بر عادات بد شخصی خود فایق آیید.

    مجبور نیستی بیش از این منتظر باشی.

    هم اکنون شروع کن، همه کمکی را که نیاز داری خواهی یافت.

    آمادگی یعنی اشتیاق.

    اشتیاق صادقانه و از صمیم قلب.

    وقتی این گونه آماده باشید، معلم خود را خواهید یافت.

    معلم- معلم همه جا هست.

    همین که آمادگی خود را به اشتیاق بدل سازید، کمکی را که نیاز دارید، کائنات در اختیارتان خواهد گذاشت.

    زمانی که مشتاق باشید، در همه مراحل زندگی خود معلم را پیدا خواهید کرد.

    این معلم هم اکنون در زندگی شما وجود دارد؛ هر لحظه که آماده باشید، ممکن است این معلم به صورت حادثه ای بروز کند، یا به شکل اخراج از کار که شاید خواست خدا باشد.

    اما این فرد عاقل در همه حال در دسترس شماست.

    اشتیاق شماست که معلم را قادر می سازد به شما کمک کند.

    غیر از ویژگی هدفمند بودن و آمادگی، برای این که خودتان را در چارچوب فکری و ذهنی مناسب قرار دهید، رهنمودهایی وجود دارد.

    برای این که بتوانید وارد این مرحله شوید و آنچه را پیشتر غیر ممکن می دانستید، حقیقتاً آشکار کنید، آن رهنمودها یا «آگاهی ها» لازم است.

    به یاد حرف های مسیح (ع) در مورد معجزه می افتم: «آن که به من ایمان دارد، آنچه را من انجام می دهم او نیز انجام خواهد داد؛ و او کارهایی بزرگ تر از این نیز به انجام خواهد رساند.»

    هفت باور برای جلوه گر ساختن جادوی واقعی

    1.

    نیروی حیاتی نامرئی، اما قابل شناختی در درون شما وجود دارد.

    2.

    اقکار شما از درونتان سرچشمه می گیرند و در اختیار شما هستند.

    3.

    هیچ گونه محدودیتی وجود ندارد.

    4.

    زندگی شما هدفمند است.

    همه کائنات سامانه ای هوشمند است.

    وجود مادی شما نیز از یک سری نظام تشکیل شده است که در حد کمال مطلوب عمل می کنند.

    باور کنید که هدف دارید و در مسیری هستید که زندگی جادویی را در تمام زمینه های مورد نظر خود ایجاد خواهید کرد.

    5.

    تنها راه غلبه کردن بر ضعف ها، فکر نکردن به آنهاست.

    6.

    اگر به این نتیجه رسیدید که آنچه باور دارید، غیرممکن است، در این صورت باورهای خود را تغییر دهید.

    این باور را که غیرممکن است بتوانید چیزی را در ذهن خود تصور کنید، به فراموشی بسپارید و به جای آن امکان پذیر بودن این باور را جایگزین سازید.

    همین الان و در همین لحظه این حرکت را شروع کنید.

    7.

    شما می توانید به ماورای منطق بروید.

    یک بُعد معنوی و الهی نیز وجود دارد که فراسوی مرزها و حدود دنیای مادی ماست.

    ما در دنیای مادی متولد می شویم؛ تولد دوم ما ورود به دنیای غیرمادی است.

                                                                                 بهاگاواد گیتا

    از شما می خواهم به انسان معنوی بدل شوید؛ زیرا این گونه است که اعجاز و جادوی واقعی عملی خواهد شد و آن گاه که به آگاهی قلبی از خود غیرمادی خویش رسیدید، یعنی همان خویشتنی که محدودیت مکانی ندارد، در این صورت همه اطلاعات به ظاهر علمی مفهوم خود را از دست خواهد داد.

    امام صادق علیه السلام می فرمایند: ما رأیت شیئاً الّا رأیتُ الله قبله و بعده.

    یعنی:

    هیچ چیزی نمی بینم، مگر آن که خدا را پیش و پس از آن ببینم.

    1.

    انسان مادی در زندگی، فقط به حواس پنج گانه خود توجه دارد.

    2.

    انسان مادی بر این باور است که ما در این جهان تنها هستیم، اما انسان معنوی می داند که هرگز تنها نیست.

    3.

    توجه انسان مادی به قدرت بیرونی معطوف است؛ اما انسان معنوی به توانمندی های درونی خود توجه دارد.

    برای انسان معنوی، استفاده از قدرت بر ضد دیگران پذیرفته نیست.

    او علاقه ای به جمع آوری قدرت ندارد، بلکه برعکس، به کمک به دیگران علاقه مند است.

    این قدرت، عشق است.

    در این گونه قدرت، هیچ نوع خشم و عصبانیتی وجود ندارد.

    توانمندی واقعی این است که بدانیم آدمی می تواند با کسانی که دیدگاه های متفاوتی دارند زندگی کند و نیازی نیست که بر دیگران تسلط داشته باشد و آنان را قربانی خواسته های خود سازد.

    انسان معنوی می داند قدرت عظیمی که می تواند دنیای مادی را به طور دقیق مدیریت کند، از ذهن انسان سرچشمه می گیرد.

    ذهنی که در آرامش است، ذهنی که درد دیگران را می فهمد و در فکر آسیب رساندن به دیگران نیست، از هر نیروی مادی دیگری در دنیا قوی تر است.

    هدف از قدرت جسمانی نباید برتری نسبت به حریف و تسلط بر او، بلکه باید بر پایه رفع تجاوز باشد.

    این نوع قدرت، لذت معنوی دارد و برای قدم نهادن در این راه، به قدرت بیرونی نیازی نیست.

    برای انسان معنوی، استفاده از قدرت بر ضد دیگران پذیرفته نیست.

    این نوع قدرت، لذت معنوی دارد و برای قدم نهادن در این راه، به قدرت بیرونی نیازی نیست.

    اگر احساس کردید دیگر لزومی ندارد بر دیگران مسلط باشید، مال بیشتری کسب کنید یا بر محیط اطراف خود تسلط داشته باشید، در این حالت، تمرکز خود را از قدرت بیرونی به قدرت شخصی معطوف کرده اید.

    در این صورت درخواهید یافت که قدرت شخصی شما، شما را ضعیف نمی کند تا قربانی دیگران باشید، بلکه کاملاً برعکس، در خواهید یافت که دیگران نیز در فکر آزار و اذیت شما نیستند و چنین تهدیدهایی را مهار خواهید کرد.

    بی نیازی شما به این که نشان دهید چقدر قدرتمندید، این فرصت را به شما می دهد که به دیگران تفویض قدرت کنید.

    4.

    انسان مادی خود را از همه، جدا و متمایز می داند؛ فردی که فقط خودش را می بیند.

    انسان مادی به گونه ای می اندیشد و عمل می کند که گویی جزیره ای است جدا و دور از دیگران و بی ارتباط با آنان.

    5.

    انسان مادی در زندگی تنها قانون علت و معلول را باور دارد.

    آدمی که تنها با قوانین علت و معلول زندگی می کند، هرگز نمی تواند انتظار داشته باشد که معجزه بیافریند؛ زیرا معجزه و جادوی واقعی، فراتر از منطق فیزیک است.

    6.

    هدف انسان مادی، موفقیت، کارآیی و تملک و هدف انسان معنوی اخلاق، آرامش و کیفیت زندگی است.

    7.

    انسان مادی چیزی از مراقبه یا مدیتیشن نمی داند، در حالی که انسان معنوی نمی تواند زندگی بدون آن را تصور کند.

    8.

    برای انسان مادی، مفهوم شهود یا الهام، تا حد حدس یا فکری که تصادفاً به ذهن انسان برسد، تنزل پیدا می کند.

    اما برای انسان معنوی، الهام خیلی بالاتر از حدس است و رهنمود یا کلام خدا تلقی می شود و این نگرش معنوی هیچ گاه نه خوار شمرده و نه نادیده گرفته می شود.

    9.

    انسان مادی از شیطان تنفر دارد و مصمم است تا با هر آنچه شیطانی است مبارزه کند.

    انسان معنوی می داند که از آن متنفر است و با آن مبارزه می کند، او را ضعیف می کند.

    جادوی واقعی وقتی در زندگی شما اتفاق می افتد که تنفر را از زندگی خود دور کنید؛ حتی اگر تنفر شما از خودِ تنفر باشد!

    10.

    انسان مادی نسبت به عالم هستی هیچ گونه احساس مسئولیتی ندارد.

    از این رو، هیچ حرمتی برای زندگی قایل نیست.

    اما انسان معنوی برای زندگی حرمتی قایل است که به ذات همه موجودات مربوط می شود.

    رفتار انسان معنوی به گونه ای است که گویی خداوند را در تمام مراحل زندگی حاضر می بیند و در مقابل کائنات احساس مسئولیت می کند.

    11.

    انسان مادی مملو از حسادت، تنفر و حس انتقام است.

    در حالی که انسان معنوی، در قلبش برای این پدیده ها که مانع از خلق معجزه و جادوی واقعی است، جایی ندارد.

    12.

    انسان مادی بر این باور است که محدودیت هایی در دنیای واقعی وجود دارد و دیگر آن که، اگرچه ممکن است شواهدی مبنی بر وجود معجزه وجود داشته باشد، این معجزات، رخدادهایی تصادفی هستند برای شماری معدود آدم خوش اقبال، در حالی که انسان معنوی معجزات و توانایی بی نظیر خود را برای بهره مندی از هدایت الهی و ساختن دنیایی از معجزه، باور دارد.

    انسان معنوی: 1.

    از تفکر چندبُعدی بهره می برد.

    2.

    بر این باور است که هدایت الهی وجود دارد.

    3.

    بر قدرت فردی و درونی تکیه دارد.

    احساس می کند با همه انسان ها ارتباط دارد.

    عاملی فراتر از علت و معلول را باور دارد.

    تحت تأثیر اخلاق، آرامش و کیفیتِ زندگی قرار دارد.

    مدیتیشن و مکاشفه می کند.

    شهود و الهام را گفت و گوی با خدا تعبیر می کند.

    تنفر از شیطان را همکاری با شیطان می داند و تمام توجه او معطوف به این موضوع است که برای چه زندگی می کند.

    نسبت به کائنات احساس مسئولیت و تعلق خاطر می کند.

    با بخشش زندگی می کند.

    بر این باور است که می تواند معجزه خلق کند.

    هدف شما همواره باید کمک به دیگران باشد تا بدین ترتیب بهشت روی زمین به وجود آید.

    شما نباید در قلب خود نفرت و دشمنی داشته باشید و این حاصل آگاهی شما از این نکته است که همه ما با یکدیگر مرتبط هستیم.

    اگر روزی عصبانی شدید و احساس کردید از کسی تنفر دارید، باید بدانید که نه تنها به دشمن فرضی خود لطمه می زنید، بلکه به خودتان و همه انسان ها نیز آسیب می رسانید.

    برای این که توجه شما بر هدف معطوف باشد نه بر نتایج: ذهن، جسم و روح خود را در لحظه فعالیت کاملاً بر هدف متمرکز کنید.

    وجود شما در این دنیا حکمتی دارد که این حکمت، مسلماً احتکار این همه وسایل نیست.

    شما بدون این امکانات به این دنیا آمده اید و بدون آن ها نیز این جا را ترک می کنید.

    آنچه اهمیت دارد این است که چگونه در خدمت آرمان های خود بوده اید و نحوه ارتباط شما با دیگران چگونه بوده است.

    برای این که نگرشی عاشقانه و نیروبخش برای خود بپرورانید: رفتارها و نقاط ضعف خود را که از آن ها راضی نیستید، با جملات مثبت و قاطع بیان کنید.

    مثلاً، اگر از سستی و کم تحرکی خودتان ناراضی هستید و احساس ناخشنودی می کنید، با خود بگویید، من می خواهم انسانی پرانرژی باشم.

    وقتی به این که چگونه می توانید پرانرژی باشید توجه می کنید، اقدامات شما در جهت رفع سستی و کم تحرکی خواهد بود؛ اما به شیوه ای مثبت.

    اما اگر همواره به کسالت و سستی خود فکر کنید، از خودتان عصبانی و ناراضی خواهید بود و این امر تصمیم شما را برای اصلاح خود تضعیف می کند.

    من می خواهم یاد بگیرم، از این رو، به جای حرکت با شک و تردید، می خواهم درس های زندگی ام را با اعتماد و آگاهی فرا بگیرم.

    من در ضمیرم، به توانایی بی نظیر خویش در خلق هر آنچه بخواهم، اعتماد می کنم.

    این ضمیر من است و این ها افکار من.

    اگرچه می توانم تردید را انتخاب کنم و یا اعتماد را.

    من اعتماد را انتخاب می کنم.

    من می توانم به توانایی خودم در خلق معجزات تردید کنم و یا به توانایی خویش در انجام دادن چنین کاری اعتماد کنم.

    من می توانم بر اساس هر روشی که برمی گزینم عمل کنم.

    من صحت این گفته را باور دارم که «همان گونه هستی که می اندیشی».

    تغییر نگرش به سوی اعتماد و آگاهی ضروری است.

    به خاطر داشته باشید، وقتی به این آگاهی جدید روی می آورید، دیگر ترس اثر خود را از دست می دهد.

    از هرچه بترسید، خود را در حال جنگ با آن می بینید و جنگ همیشه شما را ضعیف می کند.

    ترس شما را ناتوان می کند و موجب عدم رشد شما می شود.

    اما قدرت و عشق، حاصل اعتماد است.

    پیشداوری نکنید، خشمگین نشوید، تنفر نداشته باشید و نترسید، در این صورت نیازی به جنگ نیست.

    نیت و قصد شما که انرژی روح شماست، بر واقعیت مادی شما تأثیر می گذارد و عامل حرکت شما برای رسیدن به آرزوهایتان است.

    آنچه اطراف خود می بینید، کسانی که با آنان ارتباط برقرار می کنید، نحوه عملکرد روزانه شما، میزان درآمد شما، نحوه ارتباط شما با دیگران، شرایط جسمی شما و تقریباً تمام دنیای مادی شما، حاصل نیت شماست.

    به جای این که اهداف یا آرزوهای خود را تنها برای گذران زندگی به روش دلخواه خود طرح ریزی کنید، بکوشید به عنصر پویای نیت و تصمیم روی آورید.

    میان آرزوها و امیال خود و آنچه واقعاً در صدد تحقق آن هستید، تفاوت قایل شوید.

    وقتی من می خواهم سالم تر باشم، و می دانم که در ذهنم خواستار آن هستم، معمولاً صاف می ایستم، کمی ورزش می کنم یا دست کم مقداری پیاده روی می کنم.

    در واقع، نیت، آنچه را در ذهن می گذرد به عمل در می آورد.

    برای رسیدن به هر چیزی تنها راه ممکن تلاش و کوشش است.

    وقتی شما تصمیم به انجام دادن کاری دارید، به گونه ای عمل می کنید که گویی از آگاهی لازم برای اجرای آن کار برخوردارید.

    در این صورت، نه تنها تخصص لازم را خلق می کنید، بلکه واقعاً معجزه می آفرینید.

    طوری شروع به کار کنید که گویا متخصص هستید.

    حتی اگر لازم باشد که در آغاز کار خود را فریب دهید.

    اگر خودتان را به اندازه کافی باور داشته و آماده باشید، معلم پدیدار خواهد شد و شما درست به هدف خواهید زد و صلاحیت لازم برای انجام دادن کار را کسب خواهید کرد.

    متخصص کسی است که تخصص خود را باور دارد و از این که بر اساس این باور اقدام کند، ترس و هراسی به دل راه نمی دهد.

    اگر در مورد موضوعی خود را باور داشته باشید و برای یادیگری مطالب مورد نیاز به خود اعتماد کنید، کم تر کاری است که در مدت کوتاهی نتوانید انجام دهید.

    اگر می خواهید چیزی را به دست آورید که همیشه از دسترس شما دور بوده است، همین امروز به گونه ای اقدام کنید که گویی هم اکنون آن چیز وجود دارد.

    مسرت و شادمانی و احساس نشاط واقعی ناشی از آرامش درونی و بیرونی برای کسی حاصل می شود که دنیای مادی او از خواسته های روح وی پیروی کند.

    این فضای معجزه و جادوی واقعی است.

    روح شما، آن فضای خالی آرام معنوی، برای مشورت در اختیار شماست.

    او همواره شما را در مسیر صحیح هدایت خواهد کرد.

    او تمام ابزارهای مورد نیاز شما را برای خلق نتایج جادویی در زندگی تان در اختیار شما قرار می دهد؛ به شرطی که اجازه بدهید او در خط مقدم باشد و واقعاً زندگی مادی شما را هدایت کند.

    وقتی من از تعقیب و جست و جوی پول دست کشیدم، پول فراوانی در زندگی ام پیدا شد که هرگز در ذهنم نمی گنجید.

    چرا؟

    زیرا من بر اساس هدفم زندگی می کنم و برای تأمین نیازهایم تسلیم کائنات شده ام.

    از چیزهایی که همچنان به دنبال آن ها هستید، اما واقعاً مورد نیاز شما نیستند، فهرستی تهیه کنید و سپس فهرستی از آن چه دوست دارید.

    مثلاً به جای نوشابه گازدار، هشت لیوان آب در روز میل کنید و به جای خشم، عشق و همدلی را جایگزین سازید.

    هیچ انتظاری از هیچ کس نداشته باش.

    انتظار و درخواست شما از دیگران، شرایطی را فراهم می آورد که در آن معجزه به ظهور نمی رسد.

    من از این افراد انتظاراتی دارم و به دلیل نقشی که بایت دریافت حقوق و دستمزد در زندگی من دارند، از آنان سپاسگذارم، اما این که من حقوق دهنده و آنان دریافت کننده هستند، به هیچ وجه دلیل برتری من نسبت به آنان نیست.

    این ها تنها نقشی است که من و شما داریم و نه چیز بیشتر.

    نکته مهمی که از بسط این نگرش حاصل می شود آن است که، هرچه کم تر انتظار داشته باشید و هرچه کم تر درخواست کنید، زندگی برایتان راحت تر خواهد شد و از خدماتی هم که برای شما انجام می گیرد، رضایت کامل خواهید داشت.

    به جای توقع و انتظار داشتن از دیگران، سعی کنید دست بخشش داشته باشید، بخشنده باشید؛ حتی اگر آنچه می بخشید، تنها پرتو عشق و ایمان بدون قید و شرطی باشد که در درون احساس می کنید.

    آدم های بخشنده هستند که می توانند معجزه کافی را خلق کنند؛ نه آنانی که دستِ بگیر دارند.

    به نظر می رسد آدمی که هدفش در زندگی بخشش است، از آدمی که همواره در جست و جوی مال بیشتر است، روزیِ خیلی بیشتری به دستی می آورد.

    منظور از اقتدار، توانایی حکومت بر دیگران یا تسلط بر آنان نیست.

    برای این که فردی با اقتدار باشید، قدرت شما نباید به واکنش دیگران نسبت به شما یا قدرت بدنی و ظاهری شما بستگی داشته باشد.

    خلاصه ای از چهارده نکته مهم برای ایجاد نظام فکری معجزه آسا 1.

    از شک و تردید بپرهیزید.

    در ضمیر خود جایی برای جادوی واقعی فراهم کنید.

    خود را فردی نامحدود تلقی کنید.

    نداهای درونی و شهود یا الهام را باور داشته باشید.

    کانون اسرارآمیزی را که در درون شماست و کانون آگاهی است، کشف کنید.

    هرچیزی را با آگاهی و اطمینان یاد بگیرید، نه با شک و تردید.

    بپذیرید که نیّت شما واقعیت شما را خلق می کند.

    آگاهی سریع و تسلیم شدن را بیازمایید.

    یاد بگیرید عملتان به گونه ای باشد که گویی بار دوم است که زندگی می کنید.

    اول بر اساس خویشتن الهی و سپس بر اساس خویشتن مادی خود زندگی کنید.

    به این معما دقت کنید «هرگز از آنچه بدان نیاز ندارید نمی توانید به قدر کافی به دست آورید.» 12.

    از دیگران انتظاری نداشته باشید و آنان را بدون قید و شرط بپذیرید.

    13.

    سعی کنید میزان اقتدار خود را افزایش دهید.

    14.

    هر روز به مراقبه بپردازید.

    احساس شما در مورد کسانی که دوستشان دارید از افکارتان ناشی می شود.

    مثلاً ممکن است آنان به گونه ای رفتار کنند که از نظر شما ناخوشایند باشد.

    اما روابط شما با آنان، هنگامی که رفتار بدی دارند، با رفتارشان تعیین نمی شود، بلکه تنها با برداشت شما از آن رفتار تعیین می گردد.

    اگر شما تصور می کنید انسانی متزلزل هستید، این اندیشه شما باعث می شود در عمل نیز همین گونه باشید و غیر از این ممکن نیست.

    اگر خود را مقتدر و بانفوذ، مهربان، با احساس، ملکوتی و فردی می بینید که ممکن است مرتکب اشتباه شود، این گونه نیز عمل خواهید کرد.

    آنچه در درون دارید حاصل افکار شماست؛ هیچ ساز و کار دیگری برای ورود ندارید.

    اگر نفرت را در درونتان می پرورانید، چیزی که عرضه می کنید نفرت است.

    اگر در درونتان دچار تحقیر نفس (خود کوچک بینی) هستید، تحقیر و توهین چیزی است که به دیگران می بخشید.

    اما اگر در درون خود عشق و همدلی می پرورانید، عشق و همدلی به دیگران خواهید بخشید.

    اگر در درون خود فقط عشق و محبت داشته باشید، هر اندازه هم که زیر فشار باشید، نمی توانید نفرت بروز دهید.

    این عجب معمایی است!

    هرچه بیشتر ایثار کنید، بیشتر به دست می آورید.

    هرچه بیشتر سعی کنید به زور منافعی را به دست آورید، کم تر نتیجه می گیرید و کم تر لذت می برید.

    محبت یعنی ایثار کردن، بی توجه به آن که چه چیزی نصیب شما می شود.

    در همه روابطی که با دیگران دارید هیچ انتظاری نداشته باشید، و محبت خود را به دیگران تقدیم کنید، بدون این که در ازای آن چیزی بطلبید.

    محبت کنید؛ حتی هنگامی که برای پیاده روی رفته اید و از کنار بیگانه ای می گذرید.

    بی تردید خودتان نیز دوست دارید با شما این گونه رفتار شود.

    چهار عامل در روابط هدفمند اظهار محبت و نداشتن هیچ گونه انتظاری از دیگران، عامل اصلی روابط هدفمند است.

    1.

    هرگز پافشاری نکنید که حق با شماست.

    یادتان باشد کسانی که اعتماد به نفس دارند، لزومی نمی بینند دیگران را بد جلوه دهند.

    برای دیگران حریم خصوصی و خلوت شخصی در نظر بگیرید.

    تفکرِ تملک بر دیگران را از سر خود بیرون کنید.

    هیچ کس مایل نیست احساس کند دیگری مالک اوست و هیچ کس دوست ندارد احساس کند که به شیئی می ماند که صاحبی دارد، و هیچ کس تمایل ندارد احساس کند که زیر نظر و اختیار دیگری است.

    این که انسان احساس کند فرد دیگری خود را مالک او می داند، بزرگ ترین مانع اوست برای این که خود را در زندگی هدفمند و دارای رسالت بداند.

    بدانید که مجبور نیستید از کار دیگران سر در آورید.

    شیوه کار برای داشتن روابط جادویی از همه کسانی که در زندگی شما حضور دارند، راضی باشید و از بودن با آنان احساس خوشبختی کنید و برخورد نامطلوبی با آنان نداشته باشید.

    شما سرانجام به جایگاهی خواهید رسید که می توانید به گذشته بنگرید و به همه کسانی که در زندگی شما بوده اند نگاهی بیندازید و دریابید که روبه رو شدن شما با آنان به این دلیل بوده است که آنان چیزی به شما بیاموزند.

    شما یاد خواهید گرفت که همه آنان را دوست بدارید؛ حتی کسانی را که هنوز متوجه نشده اید قرار بوده است چه چیزی را به شما بیاموزند.

    وقتی تصمیم گرفتید دیگری را تغییر دهید، تنها هنگامی می توانید موفق باشید که خود او این آمادگی را داشته باشد.

    شما برای خدمت و ابراز محبت به این دنیا آمده اید؛ اما این حرف به این معنا نیست که شما برده کسی باشید.

    حتی در مورد بچه هایم، می توانم آنان را راهنمایی و کمکشان کنم، به آنان درس های اخلاقی بدهم و سعی کنم برای آنان الگویی باشم تا از آنچه من می خواهم، تقلید یا پیروی کنند.

    اما نمی توانم از آن ها انتظار داشته باشم آن گونه که من می خواهم باشند.

    حال این آگاهی و هوشیاری را در ضمیر خود بپرورانید که شما نباید در جست و جوی خوشبختی باشید، بلکه خوشبختی زمانی در زندگی شما وجود خواهد داشت که باور کنید خوشبخت هستید و اگر این را درک کنید، اعمال شما مطابق با این باور خواهد بود.

    همین مطلب در مورد فقر و محرومیت نیز صادق است.

    اگر شما افکار فقیرانه داشته باشید و فقیرانه عمل کنید، زندگی شما فقیرانه خواهد بود.

    شما آن چیزی هستید که در مورد آن می اندیشید؛ زیرا تماماً بر اساس آن عمل می کنید.

    فرهنگ رقابت، با دریدن دیگران به بقای خود ادامه می دهد؛ در حالی که در فرهنگ تعاون و همکاری، مردم با کمک یکدیگر ارزش و قدر خود را می فهمند و احساس شایستگی و اعتبار معنوی می کنند.

    انتخاب با شماست.

    حتی اگر همه کسانی که در اطراف خود می بینید در حال رقابت با یکدیگر هستند، شما نباید آن گونه زندگی کنید.

    این باور را در قلب خود پرورش دهید که هرکسی به خوشبختی رسیده است، استحقاق آن را دارد.

    ضمن این که، موفقیت آنان دلیل نمی شود شما احساس کنید صلاحیت ندارید و یا دارای کمبود و ضعف هستید.

    وقتی دیگران را ارزیابی می کنید و آنان را مورد قضاوت قرار می دهید، شخصیت آنان را بیان نکرده، بلکه شخصیت خود را آشکار ساخته اید.

    آیا دوست دارید خود را انسانی حسود و نامهربان معرفی کنید و بعد در تمام زندگی آن گونه باشید؟

    وقتی دیگران را خیلی خوشبخت می بینید، شاد و خوشحال شوید و هر باوری را که خلاف این باشد، از سر خود بیرون کنید.

    پنج نکته برای رسیدن به تمرکز کامل 1.

    یک هدف معنوی بزرگ داشته باشید که به کار شما معنا دهد.

    منظور این است که خود را کاملاً فراموش کنید و تمام توان خود را به کار ببرید تا به بهترین نحو به دیگران خدمت کنید.

    کار خود را عبادت به شمار آورید و به جای این که خود را مجبور به انجام وظیفه بدانید در ضمیرتان، خود را شایسته آن وظیفه بدانید.

    تمرکز کنید و ضمیر خود را بر روی همه عوامل منحرف کننده حواس ببندید.

    واقعیت ها را بپذیرید.

    باید در برابر وسوسه و خواسته های خود مقاومت کنید.

    در حالت تمرکز کامل، جهان برای شما کار می کند، از این رو، شما باید تسلیم واقعیت ها شوید و از مخالفت با آن ها دست بردارید.

    تسلیم خدا باشید و یا تسلیم قدرت برتر خود.

    تسلیم آن نیروی الهی که همیشه همراه شما و فراتر از حواس پنج گانه شماست.

    راحت باشید و تلاش نکنید که کار را هرچه سریع تر به پایان برسانید، بلکه برعکس از خودِ کاری که دارید انجام می دهید، لذت ببرید و سعی کنید نتایج کار مستقل از تلاش شما برای انجام دادن آن باشد.

    وقتی ذهن شما، به جای آن چه انجام می دهید متوجه نتایج آن باشد، دچار نوعی کشمکش درونی می شود که از بروز هرگونه معجزه ای ممانعت به عمل می آورد.

    شور و شعف داشته باشید.

    شور و شعف نتیجه ای است که در صورت پیروی از رهنمودهای یاد شده خود به خود حاصل می شود.

    دقت کنید و ببینید چگونه بدون هیچ گونه تلاش فوق العاده ای، بهره وری شما به حداکثر می رسد.

    حالت شور و شعف، چشم اندازی جدید از خلاقیت و انرژی بر روی شما می گشاید.

    این احساس لذت طبیعی کلید افزایش بهره وری شماست و افراد بسیار موفق قادرند این حالت را برای خود ایجاد کنند.

    نکته مهمی که در این جا وجود دارد، این است که افزایش بهره وری نتیجه رسیدن به حالت شعف و سرمستی است.

    فرآیند های تسلیم، تمرکز و زندگی هدفمند به شعف و سرمستی منجر می شود.

    اگر کسی با اطمینان خاطر در مسیر رؤیاهای خویش حرکت کند و بکوشد زندگی را آن گونه که در ذهن خود به تصویر کشیده است، به پیش ببرد، در شرایط و زمان عادی به موفقیت هایی خواهد رسید که برایش باورکردنی نیست.

    در باور، جادویی وجود دارد فراتر از منطق.

    موفقیت در هر چیزی، از جمله در کسب پول، از این تصویرها نشئت می گیرد.

    بله، منظور من این است که ما با استفاده از ضمیر خود، حقیقتاً می توانیم بر دنیای مادی و تمام شرایط زندگی مان تأثیر بگذاریم.

    پول درآوردن، مانند خلق هرچیز دیگری در زندگی شما، مسلتزم این است که شیفته آن نباشید و در زندگی خود به هیچ نحوی برای آن قدرتی قایل نباشید.

    با کسب پول، قدرت واقعی نصیب شما نمی شود؛ زیرا در آن صورت بدون پول فاقد هرگونه قدرتی هستید.

کلمات کلیدی: انسان - دنیا - زندگی

گفتگو: شادي زندگي، غم انساني - مقدمتاً بگو چرا در تمامي عمر بي تاب بوده اي و چه حسي تو را به اين آشوب کشانيده است؟ محسن مخملباف : پرسه هاي من خيلي قابل تشبيه است به پرسه هاي سلمان فارسي. کسي که مدام تشنه حقيقت بود و با آغوش باز به سو

علم پزشکي علاوه بر معاينات و تجويز داروها و اعمال جراحي که در مورد بيماري‌هاي مختلف انجام مي‌دهد، از ورزش نيز به عنوان وسيله‌اي در جهت بهبود و سلامتي بيماران بهره مي‌برد. بعضي از پزشکان در مواردي مثل کم‌خوابي ، کم کردن وزن و ضعف‌هاي عضلاني مثل کمردر

خداي تعالي براي ما خير مي‌دهد که انسان از اين دنيا که محل حيات اجتماعي اوست، به عام ديگري به نام برزخ و سپس به عالم آخرت کوچ مي‌کند، ولي روش زندگانيش بعد از اين دنيا، انفرادي است، يعني ارتباطي با تعاون اجتماعي ندارد و به کمک و همکاري ديگران نيازمند

پیشگفتار: هنر ایران به لحاظ قدمت و زیبایی همیشه مورد توجه محققان بوده است. هنر ایرانی هنری اصیل و سنتی است که از دیرباز مورد توجه منتقدان و پژوهشگران قرار گرفته است و در این راستا آثار هنری به جای مانده از جمله نقاشیهای دیواری و سفالها و کاشیها و نقاشیهای مینیاتور که عموماَ برای زینت بخشیدن به نسخ خطی کاربرد داشته است مهمترین نقش را بازی کرده اند و به راحتی اندیشه ها و تفکرات ...

چکیده مقاله : در هر دوره ای از زندگی بشر ، از مجموع عملکرد مدیریتی ، اقتصادی ، تکنولوژیکی و فکری ( عملکرد تولیدی) قوانینی زاده می شوند که به همراه رفتارها و نیازهای ذاتی بشر ، رفتارهایی از پیشینه تاریخی یک کشور در حیات امروزی آن و ارزش های اجتماعی مجموعه قوانینی را تشکیل می دهند که می توان آنها را قوانین حیات نامید . لازمه زندگی شرافتمندانه ، مؤثر و رضامند شناخت این قوانین است ، ...

دردنیای پیشرفته و صنعتی شده امروز، عدم تحرک را می توان هدیه تمدن نوین بشمار آورد. نتیجه این بی تحرکی تنبل شدن عضلات و گرفتگی آنها و خشک شدن مفاصل است. و پنداری جسم انسان از اجزاء سازنده خویش جدا شده و اجزاء با یکدیگر بیگانه هستند. اینگونه جدایی منجر به پیدایش تنش، ترس، نگرانی و فشارهای عصبی می شود که در نهایت امراض گوناگون جسمی و روانی را بوجود می آورد. تمرین های کششی می تواند ...

افزايش شتابان تعداد تصادفات رانندگي ومتعاقباً افزايش مرگ ومير ناشي از اين سوانح وتصادفات درسالهاي اخير،توجه بسياري از مسئولين وبرنامه ريزان کشور را به خود معطوف کرده است.نرخ رشد تصادفات رانندگي و مرگ ومير ناشي از اين سوانح وتصادفات درسالهاي اخيربه ط

مقدمه تلاش برای بهبود و استفاده مؤثر و کارآمد از منابع گوناگون چون نیروی کار سرمایه، مواد، انرژی و اطلاعات، هدف تمامی مدیران سازمانهای اقتصادی و واحدهای تولیدی صنعتی و مؤسسات خدماتی می باشد. وجود ساختار سازمانی مناسب، روشهای اجرائی کارآمد، تجهیزات و ابزار کار سالم، فضای کار متعادل و از همه مهمتر نیروی انسانی واجد صلاحیت و شایسته از ضروریاتی می باشند که برای نیل به بهره وری مطلوب ...

افزايش شتابان تعداد تصادفات رانندگي ومتعاقباً افزايش مرگ ومير ناشي از اين سوانح وتصادفات درسالهاي اخير،توجه بسياري از مسئولين وبرنامه ريزان کشور را به خود معطوف کرده است.نرخ رشد تصادفات رانندگي و مرگ ومير ناشي از اين سوانح وتصادفات درسالهاي اخيربه ط

شايد همه ما کم وبيش با مفهوم برنامه ريزي نيروي انساني آشنائي داشته باشيم. انسان براي رسيدن به هدف نياز به تهيه برنامه اي متناسب با آن هدف را دارد. حال ممکن است اين سؤال پيش آيد که براي هر هدفي آيا لازم است برنامه اي داشته باشيم يا خ

مديريت و زمانبندي و تقسيم کار مقدمه به طور دقيق براي مديريت نمي توان مبدأ مشخصي را تعيين کرد و بشر در طول تاريخ جهت ادامه ي زندگي خود به نحوي از مديريت استمداد جسته است. جهش علمي و شکل پذيري اماکن صنعتي در اواخر قرن 19 زمينه را براي

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول