عقبماندگى هوشى
عقبماندگى هوشى یک بیمارى نیست، بلکه شمارى بیمارىهاى از نظر سببشناختى متفاوت را دربر مىگیرد که در ویژگىهاى زیر مشترک هستند:
نقص اعمال هوشی،
نقص تطابق رفتار با نیازهاى زندگى روزانه،
مزمن بودن
وجود از زمان تولد یا آغاز کودکی.
اکنون توافق همگانى بر آن است که باید هم اعمال هوشى و هم تطابق رفتارى ناقص باشد تا بتوان کسى را دچار عقبماندگى هوشى دانست. و نباید هیچکس بر پایهٔ تصور و گمان ذهنى دچار عقبماندگى هوشى بهشمار رود. باید حتىالمقدور اندازهگیرىهاى عینى براى تعیین اعمال هوشى و تطابق رفتارى بهکار گرفته شود، ارزیابى سطح هوش باید بر پایهٔ اطلاعات در دسترس و از جمله شواهد بالینى (مانند شناخت و ناتوانى مثلاً کلامی)، تطابق رفتارى و یافتههاى روانسنجى باشد .
انواع عقبماندگى هوشى
روانشناسان براى طبقهبندى درجهٔ عقبماندگى هوش مفهوم IQ را بهکار مىگیرند. امتیازهاى IQ بر این فرضیه قرار دارند که پراکندگى درجهٔ هوش در جامعهٔ کلى از منحنى توزیع نرمال یا توزیع گوس - با میانگین صد - پیروى مىکند. نیمى از جمعیت امتیاز بیش از صد بهدست مىآورند و نیمى دیگر کمتر از صد و سه درصد از کمهوشترین مردم امتیازى برابر هفتاد یا کمتر خواهند داشت. این دسته را بهطور معمول عقبماندهٔ هوشى بهشمار مىآورند. سازمان بهداشت جهانى طبقهبندى زیر را براى تعیین عقبماندگى هوشى بهدست داده است
عقبماندگى هوشى خفیف IQ بین ۵۰ تا ۷۰
عقبماندگى هوشى شدید IQ بین ۲۰ تا ۳۴
عقبماندگى هوشى متوسط IQ بین ۳۵ تا ۴۹
عقبماندگى هوشى بسیار شدید IQ کمتر از ۲۰
عقبماندگى هوشى بسیار شدید نادر است و بخش بزرگى از این کودکان بهشدت ناتوان در سراسر زندگى کم یا بیش وابسته باقى مىمانند. بیشتر اوقات عقبماندگى هوشى شامل اختلالات روانى هم هست. عقبماندگى هوشى خفیف بسیار است. باید تأکید کرد که طیف IQ پیشنهاد شده نباید بهصورت انتزاعى و مطلق بهکار گرفته شود. در طول عمر اشخاص سطح IQ ضرورتاً پایدار نمىماند.
دامنهٔ مشکل
برآورد شده است که نزدیک به سه درصد جمعیت جهان عقبماندگى هوشى داشته باشند. در کشورهاى رو به پیشرفت نمىتوان به آسانى رقم عقبماندههاى هوشى تعیین کرد زیرا در سرشمارىها این افراد بهطور مشخص شمارش نمىشوند.
علل عقبماندگى هوشى
عقبماندگى هوشى بیشتر اوقات در نتیجهٔ بعضى جراحات یا بیمارىهاى جسمى است. در بسیارى از بیماران هم علت آن ناشناخته است. عوامل سببى شناخته شدهٔ عقبماندگى هوشى عبارتند از:
بیمارىهاى زاگشناختى (ژنتیک)؛ مانند: نشانگان داون، نشانگان کلاینفلتر، فنیل کتونوری، بیمارى تی-ساش، گالاکتوزومی، میکروسفالی، کمکارى تیروئید بهصورت مادرزادی، این بیمارى یک یا چندژن یا ناهنجارى فامتنى (کروموزومی) را در بر مىگیرند.
عوامل مربوط به دوران بارداری؛ این عوامل عبارتند از: نقیصههاى لولههاى عصبی، ناسازگارى Rh، برخى عفونتها (مانند سرخجه، سیتومگالوویروس، توکسوپلاسموزیس و سِفلیس)، داروها و پرتوتابی.
عوامل حول زایمانی؛ عبارتند از: صدمات وارده، هیپوکسى و فلج مغزی
عوامل پس از زایمانی؛ شامل: صدمات وارده به سر، حوادث، آنسفالیتها، عوامل فیزیکى و شیمیائى (مانند مسمومیت از سرب یا جیوه
عوامل دیگر؛ مانند: سوءتغذیهٔ مادر ، سوءتغذیهٔ پروتئین انرژی، کمبود ید (گواتر بومی)، ازدواج همخون و باردارى پس از سن چهل سالگى (ازدواج دیررس) همگى جزء علل شناختهشدهٔ عقبماندگى ذهنى هستند.
پیشگیرى از عقبماندگى هوشى
هدف نهائى از مبارزه با عقبماندگى ذهنی، پیشگیرى است. شناخت عوامل سببى اساس پیشگیرى مؤثر را تشکیل داده و بسیارى از این عوامل را مىتوان شناسائى کرد. اینک ایمنسازى علیه دو علت اصلى خطر (یعنى سرخجه و سرخک) مقدور است. در کشورهاى رو به پیشرفت ممکن است نقش سوء تغذیه و عفونت بسیار بیش از کشورهاى پیشرفتهٔ صنعتى باشد. در جاهائى که گواتر بومى وجود دارد عقبماندگى هوشى فراوانتر است، گواتر بومى را با مصرف نمک یددار مىتوان از بین برد. خدمات مادر و کودک از جمله برنامهٔ تنظیم خانواده ضرورى است و باید به اندازهٔ کفایت در دسترس باشد. تنظیم خانواده مىتواند نقش خاص و مهمى در تعداد کودکان دختران خیلى جوان یا زنان سالمند داشته باشد. نسبت کمبود وزن به هنگام تولد در نوزادان اینگونه زنان زیادتر است و چنین نوزادانى بیشتر در معرض خطر داشتن نقیصههاى هوشى هستند. کودکانى که پیش از این با عقبماندگى هوشى بهدنیا آمدهاند هم دشوارىهاى اقتصادى و اجتماعى قابل ملاحظهاى بهوجود مىآورند زیرا برنامههاى بازتوانى و آموزشى و مراقبتهاى درازمدت لازم دارند. از اینرو براى دشوارىهاى سببشناسی، پیشگیرى و چارهجوئى اینگونه کودکان کار ردههائى چند ضرورت مىیابد
علل ذهنى و استعدادى
کمهوشى
براساس تجارب کودکانى که دچار کمهوشى و یا افت ذهنى هستند ممکن است از تنبلى سردرآورند. این امر در اغلب عقبماندگان ذهنى حضور دارند. آنها برحسب طبیعت کندذهنى متوجه شیطنتهاى اساسى و بنیادین مىشوند. و البته مىدانیم همه کودکان به یک میزان هوش ندارند عوامل وراثتى و محیطى در این تفاوت مؤثرند.
اختلال در ادراک
برخى از کودکان دچار تنبلى هستند بدانخاطر که اختلالاتى در ادراک دارند و به تناسب وضع حالشان نمىتوانند رشد و پیشرفتى داشته باشند و حتى ممکن است کار و برنامه خود را رها کنند و طبیعى است که به تنبلى متهم گردند
تنبلى ذهنى
ممکن است فردى از نظر هوش و استعداد در سطح مناسبى باشد ولى بعلت کمکارى و یا عدم بکار انداختن ذهن و یا نازپروردگى و لوسى و واگذارى کار خود به دیگران دچار رکود و در نتیجه تنبلى ذهنى گردد و اینامر در عین حسن نیٌت و صداقت برایشان پدیدآید. مخصوصاً اگر در برابر برنامهاى سنگین قرار گیرند
خستگى ذهن
برخى از کودکان بعلت عدمآشنائى با شیوه کار و تلاش ذهن خود را خسته مىکنند.مثلاً با حفظ مسائل پوچ و بىارزش، با حفظ کردن متن یک کتاب داستانى و یا کار و تلاش بسیار، حلٌ معماها و مسائل سخت خستگى ذهنى دارند و رغبت به کار و تلاش پیدا نمىکنند