دانلود مقاله کار درمانی

Word 62 KB 29599 9
مشخص نشده مشخص نشده روانپزشکی - روانشناسی - علوم تربیتی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • کار درمانی       

    کلمه ی کاردرمانی به نظرم حق مطلب را به خوبی Occupational Therapy  ادا نمیکند .

    چرا که در فرهنگ ما اولین مفهومی که از کار در ذهن ها متبادر میشود Job   است  و سپس Work   .

    فرق اساسی JOB  با Work  در این است که Job  اختصاصی تر است و Work  مواقعی گفته میشود که بطور عمومی داریم درباره ی کار صحبت میکنیم و نه لزوما شغل !

    .

    اما Occupation  با هر دوی این ها فرق میکند .

    چرا که بیشتر به معنی اشتغال است .

    یعنی مشغولیت .

    اعم از فیزیکی و ذهنی .  و اشاره ای به امرار معاش نمیکند و این وجه تمایز آن با دو اصطلاح Work  و Job  است .

     

    متاسفم خدمتتان عرض کنم که دوستان کاردرمانگری را میشناسم که وقتی از ایشان بپرسی کاردرمانی چیست ؟

    چون حوصله اش را ندارند و نا امید شده اند از این که طرف واقعا متوجه بشود کاردرمانی چیست ، این گونه جواب میدهند :

     

    -         یه چیزیه توی مایه های فیزیوتراپی  اما روی ذهن و روان هم هست.

    -         همون توانبخشی و معلولین و اینا است ..

    کارمون با معلولاست !

    -         یعنی با کار ، مردم رو درمان میکنیم !

    -         یعنی مردم را میذاریم سر کار تا یواش یواش مهارتمند بشن و بتونن مستقل زندگی کنن

    -         همون فیزیوتراپی است ...

    منتها وقتی آب از سر مریضا گذشته شده !

     

    د ...

    آخه جانم ..

    این چه جور معرفی ای است که میکنید ؟

    این همه مدت ما اصول توانبخشی و مبانی کاردرمانی و ..

    خوانده ایم که وقتی از ما میپرسند کاردرمانی چیست ، این گونه تعریف کنیم ؟

    ..

    با این کار خودمون رو بی اجر نکرده ایم ؟

    رشته مان را ناشناس باقی نگذاشته ایم ؟

     

    به هر حال ، مدتهای طولانی ای به این قضیه فکر کرده ام که چگونه میتوان کاردرمانی را تعریف کرد .

    اما به این نتیجه رسیدم که مردم وقتی میپرسند کاردرمانی چیست ؟

    به این علت میپرسن که تا الان اسمش رو نشنیده اند .

    !

    شما فکر میکنید که یه آدم که تا حالا سرو کارش با فیزیوتراپی نیفتاده است ، چقدر فیزیوتراپی رو درست میشناسه ؟

    چی درباره اش میدونه ؟

    ...

    اما تا حالا دیده اید که یکی بپرسه فیزیوتراپی چی است ؟

    نه !  چون گوش و چشمشون به این کلمه عادت کرده ..

    مثلا توی روزنامه ورزشی خونده که فیزیوتراپیست تیم استقلال از دوره ی سه هفته ای درمان رباط صلیبی زانوی راست آقای جباری خبر داد !

    خب طرف یه چیزی دستش میاد که فیزیوتراپی یعنی این !

    مربوط به عضله و درد و پزشکی و ...  یا این که متخصصین توانبخشی و فیزیوتراپی در تحقیقی در زمینه آرتروز و ..

    دریافتند که ....

    !   یا این که تیم فیزیوتراپی معالج سعید حجاریان پس از ترور ایشان زحمات زیادی کشیده اند تا بیمار توانایی حرکت و ...

    را داشته باشد .

    و ...

    و ...

    فکر میکنید که چند نفر میدانند که مهندسی پلیمر چیه ؟

    اما کمتر پیش میاد که کسی بپرسه یعنی چی !!!  اکثرا به آدم مثل یه فرهیخته و خوشبخت نگاه میکنند و میگویند آفرین ...

    چه رشته ی خوبی !!

    الان  نون توی پلیمره !     

     

    به همین ترتیب ، وقتی کسی از ما میپرسه کاردرمانی چیه ؟

    ما باید توجه داشته باشیم که فردی که از ما سوال پرسیده است خودش چه مدارج تحصیلی داره ؟

    در چه زمینه ای ؟

    علت سوالش چیه ؟

    آیا فقط کنجکاوی و جدید بودن این کلمه است و یا واقعا میخواد بدونه که ما دقیقا چه کار میکنیم ...  و این که حوصله ی این طرف چقدر به ما فرصت میده که مفهوم به این وسیعی و پیچیدگی رو جوری تحویلش بدهیم که احساس نکنه آخرش خودمون هم نمیدونیم که کاردرمانی چیه !

    .. 

    بعضی از ما که خیلی به کاردرمانی عشق میورزیم این اشتباه رو میکنیم که برای هر کسی که پیدا بشه و این سوالو بکنه ، میخوایم تمام سر فصل دروس ۴ سال کارشناسی رو بگیم ..

    اما طرف میخواد اینو بدونه که :

    آخرش بهمون چی میگن ؟

    میگن دکتر ؟

    میگن مهندس ؟

    !!

    میگن تراپیست ...

    ؟

    با چه جور مراجعینی طرف هستیم و ...

    و ما با توضیح های طولانی مون ، فقط این رو در ذهن طرف جا میندازیم که :

     

    عجب رشته ی غریبی ...

    !  تکلیفش معلوم نیست که فیزیوتراپی است یا ارتوپدی یا آموزش کودکان استثنایی یا پزشکی یا روانپزشکی یا هنردرمانی یا هومیوپاتی !!!

     

    گاهی هم پیش میاد که خود شما به عنوان کاردرمانگر ، بدانید که این کاری که الان میکنید ، چقدر مبتنی بر فلسفه ی کاردرمانی است ....

    چقدر کل نگر است و ...

    در همین زمینه ها است که دوست دارم چند تا سوال مطرح کنم ، توی دلمان به این ها فکر کنیم تا ببینیم که چقدر با فلسفه ی کاردرمانی مانوس هستیم !

     

    ۱۰ سوال مهم !

     

     

    -         آیا شما تمایل دارید روی مریضتان  تمرین درمانی انجام دهید یا فعالیت درمانی

    -         آیا شما میتوانید به کسی که نمیخواهد درمان شود ، به کسی که انگیزه ندارد و به کسی که قدرت شناختی و درک اش پایین تر از این است که اصلا بفهمد درمان چیست ، خدمت توانبخشی تان را ارائه دهید ؟

    -          آیا شما در طول جلسات درمانی ، میزان استقلال شخصی فرد را هم به عنوان ملاک پیشرفت او در نظر میگیرید یا نه ؟

    -         آیا وقتی با یک بیمار شاخه ی جسمی کار میکنید ، با او به صحبت و بحث و ارتباط میپردازید و ایا به علایم روانی و روحی او هم توجه دارید یا نه ؟

    -         ایا شب که به خانه بر میگردید همچنان روحتان از کار در محیط کلینیک خسته و افسرده است ؟

    -         آیا میتوانید و حوصله ی این را دارید که نگرش فرد ناتوان را درباره ی ناتوانی اش تغییر داده و تعدیل کنید و ارتباط او را با افراد دیگر منطقی تر کنید یا نه ؟

    -         آیا وقتی که مراجع ، حین فعالیت ، گزارشی واقعی از درد دارد ، او را به ادامه ی همان فعالیت و به همان شدت قبل مجبور و یا ترغیب میکنید یا نه ؟

    -         آیا به این که مغز و دستگاه عصبی ، روان و عاطفه و فیزیک و جسم و ماده همه و همه با هم مرتبط هستند قلبا اعتقاد دارید یا نه .

    -         ایا وقتی که میبینید بیمار نیاز به مدالیته ی درمانی ای دارد که از عهده ی شما خارج است ( مثل اولتراسوند و یا اولتراویولت و ..

    ) او را پیش خود نگاه داشته یا به فرد متخصص ( در این جا فیزیوتراپیست ) ارجاع میدهید ؟

    -         آیا فکر میکنید که دارای گوش سوم و چشم سوم و حس ششم در درمان و بازتوانی هستید یا نه ؟

     

    کار درمانی پیش از هر چیز لازم میدانم تاکید کنم که هدف مقاله ای که درباره ی تفاوتهای فیزیوتراپی و کاردرمانی پیش رو دارید ، هرگز تاکید رجحان و برتری یکی از این دو رشته ، بر دیگری نمیباشد ، بلکه از آن جا که در سیستم بازتوانی بصورت گروهی Teamwork ، شناخت شباهت ها ، تفاوتها ، توانایی ها ، خصوصیات و تخصص های هر رشته ، کمک شایانی به اعضای مجموعه میکند تا در کنار یکدیگر بصورت هماهنگ تر عمل کرده و به هدف اصلی شان که برداشتن درد و رنجی از دوش توانیاب ها است برسند ، قصد دارم تا در این مقاله ، بصورت ساده و خلاصه ، به ذکر پاره ای از مهمترین تفاوتهای دو رشته کاردرمانی جسمانی و فیزیوتراپی بپردازم .

    از همه شما عزیزان تقاضا دارم مرا از نظرات سازنده و آموزنده شان محروم نفرمایند .

    --------------- هنگامی که قصد داریم درباره ی تفاوتهای دو چیز سخن برانیم ، اول باید جستجو کنیم و ببینیم که چه جیزی باعث شده است که ذهن بشر بین آن دو چیز مقایسه ای صورت بدهد و تفاوتهای آن را دریابد .

    در حقیقت قدم اول برای توضیح تفاوتهای دو چیز ، توجه به نقاط مشترک و سنخیت آن دو میباشد .

    برای مثال ، ما هرگز در صدد این بر نمی آییم که به بررسی تفاوتهای کفش و ساندویچ بپردازیم ، چرا که از یک سنخیت ناشی نمیشوند و در حقیقت آنقدر با همدیگر تفاوت ذاتی دارند که هیچ ذهن خلاقی هم در صدد بر نمی آید که به بررسی تفاوتها و مقایسه ی این دو با هم بپردازد .

    چرا که اولی پوشیدنی است و برای محافظت از پاها و از جنس چرم و پلاستیک و ...

    و دومی خوردنی است ، و برای رفع گرسنگی و از جنس نان و مواد غذایی و ..

    !!!

    همچنین است مقایسه رشته شنوایی شناسی با کاردرمانی ، که اولی رشته ای است تشخیصی و دارای یکسری مراجع با دردها و ناتوانی های بسیار متفاوت از رنجهای مراجعین کاردرمانی و دومی رشته ای مداخله ای است و ....

    ، به همین رو است که تاکید میکنم : پیش از بررسی تفاوتهای این دو رشته ، بد نیست اگر گریزی بزنیم به نقاط مشترکی که باعث شده اند این دو رشته ،( فیزیوتراپی و کاردرمانی ) در ذهن مخاطب عام و مراجع عام ، مشمول یک سنخیت واحد باشند .

    با بررسی دو لغت فیزیوتراپی و اکوپیشنال تراپی ( کاردرمانی ) ، اولین نکته ی مشابهی که به نظر میرسد ، کلمه ی تراپی است .

    به معنای درمان .

    همچنین این دو رشته در بسیاری از موارد مراجعین مشابهی با دردهای مشابهی دارند ، هر دو رشته در حیطه ی بازتوانی و توانبخشی محسوب میشوند ، همچنین در هر دو مورد ، هدف هایی چون کاهش درد بیمار ، افزایش توانمندی های فردی و رساندن فرد به استقلال حرکتی به چشم می آید .

    پس با این توصیف ، باید به مخاطب و مراجع عام ، که از بیرون شاهد تلاش کاردرمانگران و فیزیوتراپیست ها میباشند حق داد که این دو رشته را دارای سنخیت و جنس واحدی بدانند .

    اکنون که نقاط تشابه این دو به اجمال ، مرور شد ، به چهارتفاوت عمده بین این دو رشته میپردازم : در تعریف فیزیوتراپی ، اشاره میشود که : علم استفاده از انواع مدالیته ها فیزیکی و تمرینهای فیزیکی برای کاهش درد ، افزایش توانمندی ، اصلاح ساختاری و مستقل ساختن فرد کم توان .

    حال آن که در تعریف کاردرمانی اشاره میشود که : هنر و علم استفاده از فعالیت های هدفمند درمانی ، در جهت مشغول ساختن ذهن ، روان و جسم فرد توانیاب ، برای افزایش هر چه بیشتر استقلال و توانمندی فرد .

    از این دو تعریف ، چه بر می آید ؟

    اولا : کاردرمانی خود به دو شاخه ی کلی و وسیع ( جسمانی و روانی ) تقسیم میشود که خود این دو شاخه نیز به چندین انشعاب دیگر مرتبط هستند ( نظیر ارتوپدی و نرولوژیک برای شاخه جسمانی و ذهنی و روان برای شاخه روانی ) و این خود بیانگر هولیستیک بودن و کل نگر بودن کاردرمانی است ، حال آن که تمرکز هدفی که در فیزیوتراپی وجود دارد تنها بر روی جسم است و با یک رویکرد مکانیکی تامین میشود .

    شاید بررسی تفاوتهای کاردرمانی جسمانی با فیزیوتراپی جای بحث داشته باشد ، اما بررسی دیگر حیطه های کاردرمانی نظیر روان و ذهن با رشته ی فیزیوتراپی بعلت تفاوت سنخیتی فاحش بین این دو ، ممکن نیست .

    ثانیا : ابزار یک کاردرمانگر ، غالبا ابتکار اوست .

    یک کاردرمانگر واقعی باید بتواند با هوشمندی فراوان ، مشکل حرکتی ، روانی ، ذهنی و وابستگی های متعاقب آنها را در بیمار تشخیص دهد ، تجزیه تحلیل کند و سپس فعالیتی را به بیمار ارائه دهد که دارای دو هدف باشد : اول هدفی که بیمار به انگیزه ی آن ، احساس سودمند بودن و کفایت و عزت نفس کرده و از لحاظ جسمی یا ذهنی به آن مشغول شود و دوم هدف درمانی ای که یک کاردرمانگر در پس زمینه ی فعالیتی که ارائه داده است به آن چشم انتظار دوخته است .

    یک کاردرمانگر خوب هم البته از امکانات و تجهیزات بهتر ، نتایج بهتر و بیشتری میگیرد و موفقیت بیشتری کسب میکند ، اما طبق ادعای فلسفه ی کاردرمانی ، روح کاردرمانی در فعالیت هدفمند نهفته است .

    در حالی که در فیزیوتراپی درمان غالبا به دو شکل کلی است ، یا استفاده از مدالیته های درمانی ( نظیر اولتراسوند ، مادون قرمز ، ماورا بنفش ، دستگاههای الکتروتراپی ، استیمولاتورها و تنس ها و هات پک ، آیسینگ ، ویبراتور و ...

    ) و یا تمرینهای درمانی و حرکتی ( نظیر تمرینهای PRE ، تقویت عضلات با تکرار و افزودن وزنه ها ، کشش و مهار عضلانی و افزایش دامنه حرکت و مهار ادم و ...، ) و در هر دو مورد شاهد این هستیم که در فلسفه ی فیزیوتراپی ارائه ی فعالیتهایی که بیمار آن ها را به انگیزه ای به غیر از درمان انجام دهد بی معنی به نظر می آید .

    این به چه معناست ؟

    به این معنا که در مورد بسیاری از بیماران و مراجعینی که از لحاظ اوضاع روحی و روانی ، انگیزه ی کافی برای تمرین درمانی ندارند ، و یا از هوش بهر کافی برای پیروی از دستورات تمرینها برخوردار نیستند و ادراک کلامی مطلوبی برای انجام آنچه به صورت یکنواخت از ایشان خواسته شده است ندارند ، فیزیوتراپی به مشکل برخورد میکند ، چرا که رویکردی مکانیکال دارد و انگیزه دادن به بیمار از طریق ارائه ی فعالیتهای ابتکاری و دو منظوره ، در چارچوب کاریشان نمیگنجد .

    حال آن که در رویکرد هولیستیک کاردرمانی ، این افراد نیز شانس بازتوانی دارند و میتوانند تحت پوشش خدمات کاردرمانی واقع شوند .

    ثالثا : فعالیت هایی که در حیطه ی جسمانی کاردرمانی ، به مراجعین اعم از ارتوپدیک یا نورولوژیک ارائه میشوند ، غالبا فانکشنال ( عملکردی و کاربردی ) هستند .

    برای مثال کاردرمانگر برای بیمار همی پلژی CVA ، که قادر به استفاده از یک دستش نیست ، تمرین و آموزش شانه کردن موی سر ، مسواک زدن با دست ضعیف ، بستن دکمه ها ، گرفتن و پرت کردن توپ ، خوردن غذا ، لباس پوشیدن و در آوردن و نوشتن و نقاشی کشیدن و امضا کردن و ...

    را در دستور کار قرار میدهد .

    چرا که اعتقاد بر این است که مادامیکه استقلال عملکردی فرد کم توان افزایش نیافته باشد ، صرف بالابردن توانایی های غیر عملکردی او ، نظیر افزایش قدرت عضلانی و یا اصلاح ساختاری فاقد ارزش است.

    اعتقاد کاردرمانگر بر این است که اگر نیروی عضله ی بایسپس همان بیمار CVA در جلسات درمانی ، 3 درجه نیز افزایش پیدا کند ، اما همچنان نتواند لیوان آبی که در دستش دارد را کنترل کند ، کار مهمی صورت نگرفته و تغییر مطلوبی رخ نداده است.

    این در حالی است که کمتر پیش می آید که تمرکز خدمات فیزیوتراپی بر روی مسائلی از قبیل Self Care , ADL , Dressing & Toileting و ....

    قرار بگیرد .

    البته بی انصافی است اگر نگویم بنا به تجربه ی شخصی ام دریافته ام که عزیزان فیزیوتراپیست ، در زمینه ی LOCOMOTION بیماران و توانمند سازی ایشان در جابجایی و حرکات ، تا حدودی پیشقراول هستند .

    کما این که کاردرمانگر ها نیز در زمینه ی HAND توجه و حوصله ی بیشتری به خرج میدهند و معمولا راندمان موفقیت نسبتا بالاتری دارند .

    چهارمین و آخرین نکته ای که ترجیح میدهم درباره ی تفاوتهای کاردرمانی با فیزیوتراپی به آن اشاره کنم ، به نگاه و نظر غالب مراجعینی برمیگردد که گذارشان به هر دو کلینیک کاردرمانی جسمانی و فیزیوتراپی می افتد : در نظر اکثر مراجعین ، کار فیزیوتراپی کاری است بسیار تخصصی ، که نمیتوان شبیه آن درمان را در خانه انجام داد ( مخصوصا اگر از دستگاههایی مثل اولتراسوند و الکتروتراپی و ..

    استفاده شده باشد ) ، همچنین گلایه ای که از فیزیوتراپیست ها دارند ( این گلایه بیشتر از طرف افراد سالمند مطرح میشود ) این است که فیزیوتراپیست با ما ارتباط نمیگرفت ، ما را در کابین رها میکرد تا دستگاه برای مدت معینی که تنظیم شده بود تاثیر درمانی اش را بگذارد .

    در طرف مقابل درباره ی کاردرمانی غالبا نظرشان چنین است که با اندکی هزینه که صرف خرید تعدادی وسایل خام و اولیه ، نظیر طناب و توپ و فنر و قرقره و ..

    میشود ، میتوان در خانه روند کاردرمانی را تقلید کرد ، و فعالیتهایی که ارائه شده اند را چندان تخصصی و غیر قابل درک نمیدانستند و حتی بعضی از فعالیت ها را بی فایده و غیر لازم تلقی میکرده اند .

    از طرفی غالبا از رابطه ی یک ساعته ی بین کاردرمانگر با مراجع اظهار خشنودی و رضایت خاطر داشته و احساس میکنند که کاردرمانگر به نسبت فیزیوتراپیست ، وقت بیشتری صرف ایشان کرده است .

    صرف نظر از چهار تفاوت عمده ای که اشاره کردم ، برخی تفاوتها نیز از کشوری به کشور دیگر ، شهری به شهر دیگر ، منطقه ای به منطقه ی دیگر و حتی کلینیکی به کلینیک دیگر و درمانگری به درمانگر دیگر وجود دارد .

    اما علت این که به این موارد در مقاله ام اشاره ی مستقیمی نکرده ام این است که در فلسفه ی هیچکدام از این دو رشته ، مستقیما به این تفاوت ها ی بین کشوری و بین شهری و ...

    اشاره ای نشده است .

    به کرات کاردرمانگرهایی دیده ام ، با رویکردی بسیار مکانیکال تر از هر فیزیوتراپیستی ، و فیزیوتراپیست هایی دیده ام بسیار کل نگر تر از هر کاردرمانگری ..

    اما آنجا که بحث درباره ی تفاوت ذاتی و سنخی این دو رشته پیش می اید ، تفاوتهای فردی و تنوع های سلیقه ای حذف میشوند ، و مستقیما به آنچه فلسفه ی رشته از درمانگر میخواهد توجه میشود .

    همچنین است نفوذ و پیشروی هر یک از این دو رشته در قلمروی رشته ی دیگر که گاهی اجتناب ناپذیر است و گاهی متاسفانه اثرات نامطلوبی چون ناهماهنگی و سر درگمی مراجعین و پایین آمدن بازده درمان را به همراه دارد .

کلمات کلیدی: Occupation - کار - کار درمانی

خشونت در محل کار مسئله اي جدي در ارتباط با سلامت و ايمني محسوب مي شود. در شديدترين شکل ممکن، قتل يا آدم کشي جزء سومين دليل عمده جراحات يا صدمات شغلي کشنده (مرگبار) در ايالات متحده محسوب مي شود. مطابق با گزارش ((اداره آمار جراحات وصدمات شغلي مرگبار))

موسيقي‌درماني رشته‌اي علمي است که متخصصين آن سالها تحصيل مي‌کنند و مدارج عالي و دانشگاهي دارند و شيوه‌ها و روشهاي گوناگون درماني را مي‌آموزند و بکار مي‌برند. در برخي از بيمارستان‌هاي کشورهاي پيشرفته ، متخصصيني در زمينه موسيقي‌درماني مشغول بکار هستند

خشونت در محل کار مسئله ای جدی در ارتباط با سلامت و ایمنی محسوب می شود. در شدیدترین شکل ممکن، قتل یا آدم کشی جزء سومین دلیل عمده جراحات یا صدمات شغلی کشنده (مرگبار) در ایالات متحده محسوب می شود. مطابق با گزارش ((اداره آمار جراحات وصدمات شغلی مرگبار)) (CFOI)، در ایالات متحده در سال 2001، 639 مورد قتل در محل کار اتفاق افتاده است، که این رقم از 8786 مورد جراحات و صدمات مرگبار کاری ...

موسیقی‌درمانی رشته‌ای علمی است که متخصصین آن سالها تحصیل می‌کنند و مدارج عالی و دانشگاهی دارند و شیوه‌ها و روشهای گوناگون درمانی را می‌آموزند و بکار می‌برند. در برخی از بیمارستان‌های کشورهای پیشرفته ، متخصصینی در زمینه موسیقی‌درمانی مشغول بکار هستند و با بیماران ارتباط برقرار می‌کنند. هر چند این موارد تا حدودی اهمیت این رشته را روشن می‌سازد اما توانایی آن زمانی آشکار می‌شود که ...

«دیباچه» پسماند ها از ابتدای خلقت بشری همواره همراه انسان بوده و هستند و با پیشرفت علوم و فنون و گسترش فناوری هم از نظر نرم افزاری و هم از نظر سخت افزاری اشیاء و وسایلی چه در حین تولید و چه پس از مصرف به نظر اضافه و زاید تلقی می‌شود که همواره ذهن انسانها را به خود مشغول کرده است. ابتدا مواد زاید و ضایعات به دلیل توان بالای پالایندگی طبیعت و مکانیسم‌های طبیعی و ساده بودن پسماندها ...

انسانها در تماس با محيط زيست گاهي اثر سوء برآن گذاشته و گاهي نيز در اثر آلودگي هاي موجود در محيط ضرر مي بينند. براي مهندسين بهداشت محيط لغت محيط زيست ممکن است بعد جهاني به خود بگيرد يا ممکن است يک ناحيه اي باشد که مشکلي در آن موجود است و يا راجع به

چکيده : روش بود جه ريزي که هم اکنون در سا زما نهاي دولتي رواج دارد و ترکيبي از روش بودجه ريزي سنتي و بودجه ريزي برنامه اي است که اطلاعاتي جامع در مورد نتايج هزينه صرف شده اعتبارات و ميزان اثر بخشي و کارآيي آن در دست نيست .(1) از طرفي براساس مواد قان

خلاصه افزایش دسترسی به آموزش عالی و حرکت به سوی همگانی کردن آن از پیش شرطهای اساسی توسعه علوم و فناوری در کشور است. با بررسی افزایش تقاضا برای بهره‌مندی از آموزش عالی در علوم پزشکی، موانع اصلی تحقق آن را می‌توان در علل ذیل عنوان نمود: 1- عدم گسترش مناسب دانشگاهها در جهان و بخصوص در ایران. 2- پیدایش رشته های نوظهور و تنوع رشته ها. 3- کاستی بودجه دانشگاهها که تا حدی زمینه رقابت ...

محققان فرانسوی از کشف گونه ای از باکتری ها خبردادند که قادر است خود را در محیط‌های طبیعی فوق العاده شدید نظیر آرسنیک احیا کند. به گزارش خبرگزاری مهر، محققان مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه امیدوار هستند تا این کشف جدید به شکل گیری روشی نوین برای بررسی دقیق محیط های آلوده به چنین موادی منجر شود. تا پیش از این یافتن راه هایی برای بررسی دقیق محیط های طبیعی آلوده به آرسنیک مخصوصا محیط ...

مقدمه قلب شامل چهار حفره ( دو دهلیز و دو بطن چپ و راست ) است و عملکرد آن ، پمپ کردن خون حاوی اکسیژن به داهل شریانها ( عروق یکه خون را تا کنار سلولهای بدن سوق می دهند ) ، می باشد . خون فاقد اکسیژن به طریقه معکوس جمع اوری دشه و به داخل حفره دهلیز راست قلب بازگردانده می شود . به محض پر شدن این حفره و متعاقب انقباض ان خون از طریق دریچه سه لتی وارد حفره بطن راست می گردد . سپس این ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول