دانلود مقاله نظریه برونر

Word 173 KB 29610 10
مشخص نشده مشخص نشده روانپزشکی - روانشناسی - علوم تربیتی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • نظریه برونر

    جروم برونر یکى از روانشناسان آمریکاست که در زمینهٔ یادگیرى شناختی، بویژه دربارهٔ فعالیت آموزشى و کلاس، به مطالعه و تحقیق پرداخته است.

    او صاحب نظریهٔ یادگیرى اکتشافی (discovery learning) است.

    برونر بیشتر به مطالعهٔ فرایند یادگیرى در کلاس درس مى‌پردازد و به مطالعهٔ یادگیرى حیوانات از جمله موش، میمون و پرندگان کمتر رغبت نشان مى‌دهد.

    او دیدگاه‌هاى خود را در کتابى به نام به سوى یک نظریهٔ آموزشى (Toward a Theory of Instruction) مطرح کرده است.

    وى معتقد است که نظریات آموزشى باید جوابگوى این سؤال باشند که چگونه مى‌توان بهتر و بیشتر آموخت، نه آنکه تنها به توصیف و تشریح یادگیرى بپردازند.

    به اعتقاد او، شاگردان را نباید در برابر دانسته‌ها قرار داد، بلکه باید آنان را با مسأله روبرو کرد تا خود به کشف روابط میان امور و راه‌حل آنها اقدام کنند.

    برونر مى‌گوید: برنامه باید به قدرى منظم و سازمان یافته باشد که شاگرد را به فعالیت وادارد؛ زیرا اگر ما پاسخ را مستقیماً در اختیار شاگردان قرار دهیم، آنان را به کتاب و معلم متکى مى‌سازیم و سبب مى‌شویم که از خود کوششى نشان ندهند و در نتیجه، رضایت‌خاطر از یادگیرى به دست نیاورند و انگیزه‌هاى یادگیرى در آنان تضعیف شود.

     

    رشد ذهنى از دیدگاه برونر

    برونررشد ذهنى کودک را به یک‌سرى گام‌هاى پیاپى (A series of stairsteps) که هر کدام داراى قابلیت‌هاى معینى است، تشبیه مى‌کند که رشد هر یک از این قابلیت‌ها پیش‌نیاز (Prerequisite) رسیدن به گام بالاتر است.

    محیط‌هاى متفاوت در تسریع و کند کردن این گام‌ها نقش مؤثرى دارند.

    بنابراین، اختلاف‌نظر دو دانشمند در میزان تغییرى است که از محیط حاصل مى‌شود.

    پیاژه عقیده داردکه تغییر به مقدار متوسط حاصل مى‌شود، در حالى که برونر به عظمت این تغییر اعتقاد دارد.

    برونر علاوه بر تأکید نقش محیط، مى‌خواهد تغییراتى در این نقش به‌وجود آورد، جائى که پیاژه فقط ناظر به رشد در مراحل مختلف بوده و مى‌خواهد شواهدى از ادراک کودک در این مراحل به‌دست آورد.

    هدف کوشش‌هاى برونر این است که فهم کودکان را فزونى بخشیده و حرکت آنها را در طى این مراحل تسریع نماید.

    با وجودى که برونر معتقد است تغییرات آشکار تفکر کودک یکى در زمانى است که او صحبت کردن را مى‌آموزد و تغییر دیگر در ۵ تا ۷ سالگى و سومین تغییر آشکار در آغاز دورهٔ نوجوانى به‌وجود مى‌آید، معهذا مى‌گوید مراحل متوالى رشد ذهنى کودک به‌طور روشن با سن او ارتباط ندارند.

    این نکات با سنین موردنظر پیاژه براى انتقال از مرحله‌اى به مرحلهٔ دیگر، تقریباً مطابقت دارند.

    او روش‌هاى پیاژه را به‌صورت‌هاى گوناگون ضمن پاره‌اى از کارهاى خویش در هاروارد به‌کار برده است.

    به‌طور مثال، آزمایش پیاژه را دربارهٔ ابقاء ذهنى کمیّت بدین‌صورت تکرار نمود که پردهٔ کوتاهى بین کودک و لیوان‌ها قرار داد تا فقط قسمت فوقانى لیوان‌ها قابل رؤیت باشند.

    او یک لیوان نیمه پر از آب رنگى و یک لیوان خالى بزرگتر از لیوان قبلى را به کودک نشان داد.

    سپس تمام محتواى لیوان کوچک را در پشت پردهٔ داخل لیوان بزرگتر ریخت.

    کودکان قسمت فوقانى لیوان را که آب به داخل جریان داشت، مشاهده مى‌کردند.

    لیکن به سبب وجود پرده، قادر به دیدن ارتفاع آب در داخل لیوان نبودند.

    وقتى دربارهٔ تساوى مقدار آب داخل لیوان با مقدار قبلى از کودکان سؤال شد، نصف کودکان چهار ساله و تقریباً تمام کودکان دیگر جواب صحیح دادند.

    سپس او پرده را کنار زده و سؤال خود را دربارهٔ تساوى مقدار مایع تجدید کرد.

    وقتى کودکان چهار ساله عملاً ارتفاع آب را که در لیوان بزرگتر پائین‌تر از لیوان قبلى بود دیدند، عقیدهٔ خود را عوض کردند و اظهار داشتند که میزان آب کمتر شده است.

    لیکن کودکان بزرگتر همان جواب قبلى را دادند.

    کودکان چهار ساله به سبب بستگى به ادراک (Perception-Bound) خود، تحت تأثیر ظاهر امر قرار گرفته بودند.

    کودکان بزرگتر و افراد بالغ در برابر ظاهر فریبندهٔ این آزمایش نوعى مصونیت در خود به‌وجود مى‌آوردند.

    طبیعت این مصونیت چه بوده و از کجا به‌وجود آمده است؟

    توضیح برونر دربارهٔ این مطلب بستگى به این نظریهٔ او دارد که انسان در فرآیند تجسم از سه نظام متفاوت استفاده مى‌کند: یکى ضمن عمل، دیگرى از راه تصویرهاى بصرى (Visual images) و بالاخره از طریق به‌کار بردن علائم.

    بزرگسالان به آسانى قادر هستند از یک وسیله به وسیلهٔ دیگر متوسّل شده و یا به اقتضاء موقعیت از ترکیب هر سه آنها استفاده به‌عمل آورند.

    لیکن کودکان از این توانائى برخوردار نیستند.

    از آنجائى که نظام علائم سخت‌ترین و بغرنج‌ترین فرآیند تفکر است، لذا کودکان به دو نظام اولی، متوسل مى‌شوند. 

    از آنجائى که نظام علائم سخت‌ترین و بغرنج‌ترین فرآیند تفکر است، لذا کودکان به دو نظام اولی، متوسل مى‌شوند.

    در آزمایش از آنجائى که کودکان نمى‌توانستند بیشترین قسمت لیوان را مشاهده کنند، لذا تصور بصرى که معمولاً براى آنها اولویت دارد، از کار افتاده بود.

    در نتیجه به‌طورى‌که برونر عقیده دارد، آنها نظام علائم (Symbolic system) را به‌کار بردند تا نمایشگر آب غیرقابل رؤیت باشد و بدین‌وسیله توانستند مسئله را در ذهن خود حل نمایند.

    برونر چنین تفسیر کرد که وقتى پرده کنار برود، نظام علائم کودک که هنوز ضعیف است، تحت تأثیر آنچه که به چشم مى‌بیند از بین مى‌رود.

    مصونیت کودکان بزرگتر ناشى از پیشرفت کافى نظام علائم است، به‌طورى‌که آنها قادر هستند در برابر خطاى چشم (Optical illusion) مقاومت کنند.

    علائم که اساساً نوعى رمز و یا کوتاهترین راه نشان دادن اشیاء هستند، احتمالاً انواع گوناگونى دارند.

    معمولى‌ترین و همه‌جانبه‌ترین آنها زبان (Language anguage) است.

    در همین جا است که دوباره نقش زبان در تفکر کودک، راه پیاژه و برونر را از یکدیگر جدا مى‌سازد.

    پیاژه زبان و تفکر را به‌عنوان دو نظام جدا ولى خیلى نزدیک به‌هم قلمداد مى‌کند.

    نظر او این است که هرچند زبان کمک محسوب مى‌شود، لیکن به تنهائى قادر نیست عملیات ذهنى را که جوهر تفکر منقطى است به‌وجود آورد.

    او کسب مرحلهٔ ابقاء ذهنى را به رشد منطق کودک نسبت مى‌دهد نه به پیشرفت مهارت او در زبان.

    چهار عامل مهم در فعالیت‌هاى آموزشى در نظریه برونر جروم برونر با مطالعه و تحقیقاتى که در زمینه یادگیرى شناختى بویژه دربارهٔ فعالیت آموزشى و کلاس انجام داد چهار عامل مهم که فعالیت‌هاى آموزشى را تحت‌تأثیر قرار مى‌دهد را به شرح زیر بیان کرد: تأکید بر اهمیت انگیزش درونى (intrinsic motivation) انگیزه درونى آن است که فعالیت صحیح و موفقیت‌آمیز موجب رضایت‌خاطر و تقویت رفتار گردد، نه پاداش‌هاى بیرونی.

    به اعتقاد برونر، پاداش‌هاى درونى از پاداش‌هاى بیرونى بسیار مؤثرترند.

    در این زمینه، او به چهار نوع انگیزهٔ درونى عمده به شرح زیر اشاره مى‌کند: الف- میل به یادگیرى.

    ب- سائق ذاتى (inherent drive) همکارى با دیگران.

    ج- کنجکاوى و میل به تحقیق براى رفع ابهام.

    د- انگیزهٔ قابلیت یافتن و توانمند شدن.

    به نظر برونر، معلمان توسط این چهار انگیزه براحتى مى‌توانند شاگردان را تشویق کنند یا برانگیزانند و موجب یادگیرى مؤثر شوند.

    تأکید بر اهمیت شهود (intuition) برونر علاوه بر تأکید بر جریان و ساخت یادگیری، بر اهمیت شهود و اشراق و راز آشنایى تأکید مى‌کند و اصرار مى‌ورزد.

    او بر این باور است که حفظ کردن علوم ریاضى و کلامى هدف شایسته‌اى براى آموزش و پرورش نیست، بلکه هدف آموزش و پرورش باید ارتقاى سطح بینش و فهم شهودى باشد.

    وضعیت آموزش باید آنچنان باشد که شاگردان با یک نگاه تیز و ژرف موضوع را درک کنند.

    تأکید بر ساخت یادگیرى (structure of learning) برونر در تأکید بر ساخت یادگیرى چهار نکته را مطرح مى‌سازد: الف- دانستن ساخت اساسى موضوع مورد مطالعه فهم را آسان مى‌سازد؛ به بیان دیگر، اگر مطالب یا محتواى آموزشى به شکل منطقى سازماندهى شود، شاگردان آن را بهتر یاد مى‌گیرند؛ مانند تقسیم موجودات به دو دستهٔ جمادات و جانداران، و جانداران به دو دستهٔ گیاهان و جانوران، و جانوران به دو زیر مجموعهٔ بزرگ مهره‌داران و بى‌مهرگان، و به همین ترتیب تا پایین‌ترین زیرمجموعه‌ها.

    ب- وجود ساخت یادگیرى به معلم کمک مى‌کند تا میان دانش مقدماتى و عالى رابطه برقرار کند و خلأهاى ممکن را پر سازد.

    ج- در هر حال، جزئیات یک ساخت یادگیرى فراموش مى‌شوند، اما زمانى که مطالب به گونه‌اى منطقى سازمان داده شوند، بهتر و بیشتر و آسان‌تر در حافظه نگهدارى مى‌شوند.

    د- فهم اندیشه‌هاى اساسى یک ساخت یادگیرى و دریافت رابطهٔ اجزاء با کل موجب سهولت انتقال مى‌شود و از پیچیدگى مفاهیم آموزشى مى‌کاهد.

    تأکید بر فرایند یادگیرى (process of learning) از نظر برونر، فرایند کسب معرفت مهم است، نه حفظ کردن حقایق.

    به نظر او، کسب معرفت یک فرایند است نه یک محصول؛ از این رو، معلم نباید اصول و قواعدى را که شاگردان باید یاد بگیرند به آنان بیاموزد، بلکه باید سعى کند تا خودشان براى کشف اصول و قواعد، درگیر یک جریان استقرایى شوند؛ زیرا در یادگیرى اکتشافی، بیش از آنچه آموخته مى‌شود، چگونگى یادگیرى مورد توجه و اهمیت است.

    در این نوع یادگیری، مهم نیست که شاگرد چه مى‌آموزد، بلکه مهم این است که چگونه مى‌آموزد.

    در واقع، نگرش شاگردان، بیش از میزان معلومات آنها اهمیت دارد.

    هدفهای آموزشی از دیدگاه برونر برونر تحصیلات آموزشگاهی را وسیله مهم و مؤثری در راه گسترش فرهنگ و مهارتهای هوشی و فکری اعلام می کند .

    به عقیده ی او آموزش و پرورش پیشرو و شاگردان را با توجه به زمینه های فرهنگی و هنری سرزمین آنان به فراگرفتن مهارتهایی که با حواس و رشد مفاهیم و نمادها سر و کار دارند تشویق می کند .

    بررسیهای مقایسه ای که برونر درباره ی شناخت فرهنگهای مختلف انجام داده است وی را بر آن داشت که هوش را همگون سازی ابزارها و امکاناتی بداندکه هر فرهنگ معینی فراهم می آورد .

    به اعتقاد او خلاء فرهنگی خلاء هوش است .

    به این سبب شناخت فرهنگ خاص شاگردان زیر بنا واساس رشد و یادگیری آنان را تشکیل می دهد .

    پرسشی که در اینجا پیش می آید این است که چگونه می توان روح و نیروی یک فرهنگ را به قالب الگوهای آموزشی منتقل ساخت ؟

    نخستین گام این است که قسمتهای کلی واصلی آن را بصورت نظریه ها و ساختارهایی در آورد که کودکان و نوجوانان بتوانند به پیام و هدف آنها دست یابند و سپس به بخشهای تکمیلی و مهمتر آنها بپردازند .

    برای آنکه فرهنگ جامعه بتواند به رشد عقلی و فکری کودکان و نوجوانان یاری دهد لازم است که میان معلمان با تجربه و شاگردان بی تجربه گفت و شنودهای سازنده ای برقرار گردد تا اندیشه ها و راه ورسم آن فرهنگ آسانتر درون سازی شوند .

    به اعتقاد برونر مدارس با وضعی که امروزه دارند نمی توانند آن گونه که شایسته است استعدادهای ذاتی شاگردان را شکوفا سازند و آنچه بیش از همه آنان را از نیل به کمال باز می دارد بی اعتمادی شاگردان به خود و به نیروهای پویای خود برای رشد و پیشرفت است .

    در نتیجه مدارس باید شاگردان را تشویق کنند تا در عمل به استعدادهای نهان خود پی ببرند و با تفاهم و گشاده دستی به حدسها و فرضیه سازی شاگردان ارج نهند و آنان را با مراحل معقول و مستدل حل مسائل آشنا سازند و فرضیه هایشان را هر چند نارسا به بوته محک بگذارند .

    دوّمین هدف مهم مدرسه و آموزشهای تحصیلی باید جلب توجه و اعتماد شاگردان به این امر باشد که مسائل زندگی به نیروهای اندیشه و تعقل حل می شوند .

    برای دست یافتن به چنین اعتمادی باید شاگردان فهم و اداراک لازم را کسب کنند و از چگونگی آموختن و دگرگون سازی معلومات آگاهی کافی داشته باشند .

    چنانکه در درس فیزیک ، نخست از چگونگی نیرو، سپس از دگرگون سازی یا تبدیل و بهره گیری آن آگاه می شوند .

    سوّمین هدف آموزشی باید پرورش خود رهبری باشد ، یعنی شاگرد به گونه ای راهنمایی شود تا با نیرو و به دست خود در درسهای مختلف پیشرفت کند .

    برای رسیدن به این هدف برنامه درسی باید طوری تنظیم شودکه شاگردان در چاره جویی مسائل نظارت مستقیم داشته باشند چهارمین هدف مدارس بهره گیری از اقتصاد فکر و ذهن است .

    بدین معنا که معلمان باید در شاگردان انگیزه ی شایستگی ، نظم فکری و منطق عملی ایجاد کنند و آنان را از قشری گری و گرایش به اندیشه های سطحی و نسنجیده بر حذر دارند .

    پنجمین هدف آموزشی رشد صداقت عقلی و فکری است و عبارت از آن است که شاگردان را به ارزش و اهمیت اصول و روشهای علمی آشنا سازند و آنان را در مسیری قراردهند که برای ارزیابی اندیشه ها و راه حل هایشان از آنها بهره جویند .

    ششمین هدف باید این باشد که در شاگردان انگیزه و علاقه به زندگی و همکاریهای اجتماعی را به وجود آورد و ارزشهای مهم فرهنگ و جامعه ی مربوط را به آنان بیاموزد .

    آنچه بیشتر برای شاگردان اهمیت دارد توجه به حقایق مسلم اجتماعی و ملاکهای موجه و پایدار فرهنگ شان است .

    برونر از بحث خود درباره ی هدفهای آموزشی و پرورش تأکید می کند که اگر بخواهیم شاگردان در درس و مدرسه پیشرفت کنند و افرادی سودمند بار آیند باید به آنان بیاموزیم که فقط در پرتو عقل و هوش و اعتماد به خود و صداقت علمی می توانند به نتایج مطلوب دست یابند .

    یادگیری در واقع کسب صلاحیت و شایستگی است ، نه اجرای یک رشته اعمال برای نیل به این هدفها .

    معلم خود باید هر روز برای شاگردان یک سرمشق داد و ستد علمی و عقلی باشد .

    نه یک نمونه ی تقلید و اطاعت کورکورانه .

    نظریه مفهوم گرایی ابزاری جروم برونر پیشرو نظریه ی مفهموم گرایی ابزاری ، یکی دیگر از روان شناسان رشد و شناخت به شمار می آید که در زمینه های ادراک ، انگیزش ، تفکر و تنظیم مسائل یادگیری پژوهشهای فراوانی انجام داده است .

    او انسان را موجودی اندیشه ور ، آفریننده و دانش پژوه می شناسد .

    برونر اعتقاد دارد هر یادگیرنده ای را باید شریکی فعّال در کسب معلومات به شمار آورد تا بتواند اطلاعات لازم را برگزیند ، دگرگون کند ، فرضیه بسازد و چنانچه با مدارک و دلایل مغایر آنها برخورد کند فرضیه ی خود را تغییر دهد .

    برونر می گوید : یادگیری علاوه بر کسب یک رشته معلومات باید انسانی بهتر ، خوشبخت تر ، شجاعتر ، مسئولتر و شرافتمند بوجود آورد .

    بنابراین ، برنامه های آموزشی باید آن چنان تنظیم شوند که معلومات را وسیله و ابزار اجرای ارزشها قرار دهند .

    در واقع آموزش محض برخی از رشته های دانش و فن زمینه ساز بهروزی وکامیابی نخواهند بود .

    زیرا وقتی دانش بکار نیاید و در پیشرفت و خوشبختی انسانها نقشی نداشته باشد ، جز اتلاف وقت وزحمت بیهوده ثمری نخواهد داشت .

    به این جهت ، کسب معلاومات ضمن آنکه به شاگردان راههای پیروزی و شکست را می آموزد ، باید بی چون و چرا در خدمت آموزش ارزشها قرار گیرد .

    برونر معتقد است که آموزش تا آن حدی مطلوب است که شاگرد نه دلسرد و بی احساس و نه دستخوش هیجان شدید واقع شود ، بلکه در میان این دو حد در جائی مکان یابد که اختیار خود را داشته باشد .

    فعالیتهایی که رقابت شدید ، برانگیختگی و آشفتگی پدید می آوردند برای اندیشه ی درست ، ارزشیابی استوار وتعمیم اصول عوامل اطمینان بخشی نیستند .

    از سوی دیگر ، انضباط و سختگیریهای بیش از حد موجب دلزدگی و بی علاقگی شاگردان می شود .

    منابع : سایت اطلاع رسانی آفتاب : www.aftab.ir سایت اطلاع رسانی دانشنامه رشد : www.daneshnameh.roshd.ir

سازندگی یا ساختن گرایی ( Constructivism) یعنی ساختن دانش و مکتب ساخت گرایی ( structuralism) دراواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی به وسیله ادوارد براد فوردتیچنر شاگرد ویلهلم و ونت بنیانگذاری شد وهدف آن شناسایی ساختمان یا اجزای تشکیل دهنده ذهن و هوشیاری بود اعتقاد پیروان این نظریه آن است که یاد گیرندگان براساس تجارب شخص خود دانش ( یعنی مفاهیم - اصول- فرضیه ها - تداعی ها و ...

مهارتهاي يادگيري نظريه هاي يادگيري اصولاً هر فعاليتي يک مبناي نظري دارد که منتج از يک سري تحقيقات و تابع يک اصول و شناخت کليت يافته­اي است . نظريه به معناي وسيع عبارتست از تعبير و تفسير حوزه اي از شناخت . در نتيجه براساس اين تع

مقدمه آیا روانشناسی تربیتی خوانده اید؟ آیا با نظریه ها و مفاهیم یادگیری آشنایی دارید؟ خواننده این کتاب لازم است ابتدا از کفاهیم و نظریه هاب یادگیری اطلاعاتی داشته باشد بدین منظور بخش اول کتاب را به مفاهی و نظریه های یادگیری اختصاص داده ایم. این بخش شامل دو فصل است . در فصل اول نظریه ها و در فصل دوم الگوهای یادگیری به اختصار توضیح داده شده است. فصل اول شامل بحثهای زیر است : الف ) ...

«نقش والدين و مردمان در رشد زباني کودک» «آيا به نواي ديگران به ترنم مي آييم» گويند مرا چو زاد مادر پستان به دهان گرفتن آموخت دستم بگرفت و پا به پا برد تا شيوه ي راه رفتن آموخت يک

«نقش والدين و مردمان در رشد زباني کودک» «آيا به نواي ديگران به ترنم مي آييم» گويند مرا چو زاد مادر پستان به دهان گرفتن آموخت دستم بگرفت و پا به پا برد تا شيوه ي راه رفتن آموخت يک

مقدمه هر جا سخن از ترجمه و تبدیل علوم محض و یافته های علوم نظری به علوم کاربردی و تجویزی به میان آید، در حقیقت از تکنولوژی بحث شده است. تکنولوژی گرچه جدید است ولی کاربرد این مفهوم شاید همزاد تاریخ بشری باشد. بشر از ابتدایی ترین مراحل زندگی خود هر گاه به پدیده ای راه می یافت، یا رابطه بین دو یا چند عامل را شناسایی می کرد، برای حل مشکلات مختلف زندگی خود از این دانش استفاده می کرد. ...

مقدمه: یک کشف بزرگ سبب حل شدن یک مسأله بزرگ می‌شود، ولی در حل هر مسئله حبه‌ای از اکتشاف وجود دارد. مسئله شخص ممکن است چندان پیچیده نباشد، ولی اگر کنجکاوی وی را برانگیزد و ملکه‌های اختراع و اکتشاف را در فرد به کار وادارد، و اگر آن را با وسایل و تدابیر خود حل کند ممکن است از تنش و شادمانی حاصل از پیروزی در اکتشاف شاد شود، چنین حال و تجربه‌ای در سالهای تجربه‌پذیری می‌تواند شوق و ...

موضوع ارتباطات و وسائل ارتباط جمعی در گذر از پایان دو هزاره میلادی به جایی رسیده که با بسیاری از پدیده ها و امور دیگر حیات ما مرتبط شده و بر آنها تأثیر گذارده است. امروزه رسانه هایی مانند تلویزیون، رادیو، ماهواره، روزنامه ها، مجلات، رایانه و اینترنت باعث شده است که نوع ارتباطات بیشتری متفاوت از گذشته شده و نوع نگاه انسان به ارتباطات نسبت به گذشته نگاه دیگری باشد. این رسانه ها ...

پیشگفتار: تجارب قبلی ، بینایی ، ادراک، و طرز فکرها، شکل گیری رفتارهای ما را تشکیل می دهند در دنیایی که هر روز پیچیده تر می شود شاگردان مدرسه نیازمندند که بیشتر و بهتر درباره محیط خود بیاموزند و چون امکان آموختن از طریق تجربه در همه موارد وجود ندارد. لذا نحوه تدریس این پدیده ها بسیار پیچیده می گردد . هدف این است که شاگرد بتواند تا حد امکان پدیده های علمی را توسط تجارب به دست ...

آیا به نوای دیگران به ترنم می آییم» گویند مرا چو زاد مادر پستان به دهان گرفتن آموخت دستم بگرفت و پا به پا برد تا شیوه ی راه رفتن آموخت یک حرف و دو حرف بر زبانم الفاظ نهاد و گفتن آموخت «ایرج میرزا» تا مدتی نه چندان پیش عقیده ی عامه و بعضی از خواص همنوا با شاعر خوشکدام و بذله گوی تما ایرج میرزا بود که «زبان» نیز در راستای دیگر مهارت ما یاد دادنی است یعنی مادر با گذاشتن الفاظ بر ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول