ایمنی در محیط کار
مقدمه
در بهداشت حرفه ای خطرات را به 4 دسته فیزیکی – شیمیایی – بیولوژیک و ارگونومیک تقسیم بندی می کنند . درست است که این تقسیم بندی تمامی خطرات پیرامون ما را در بر می گیرد و به متخصصین کمک می کند که برای هرگروه از خطرات شیوه و برنامه ای خاص را طراحی کنند تا براساس مداخلات طراحی شده میزان آسیب ناشی از این خطرات درجامعه را کاهش دهند ولی برای آموزش مردم در آشنایی ها خطرات ، پیرامون و اینکه یاد بگیرند چگونه از خطرات محیط زندگی اجتناب کند کمی غیر کاربردی است . درحقیقت خطرات پیرامون ما در بیشتر موارد ترکیبی از این عوامل رابهمراه دارد و گاهی زنجیره حوادث چنان پیچیده بوده که رسیدن به علت اولیه و یا طبق قانون دو مینو اولین قطعه ای که سقوط کرده و زنجیره ای از حوادث را بوجود آورده کاری غیر ممکن خواهد شد. گاهی عوامل خطر نقشی سینرژسیمی بریکدیگر دارند. یعنی با بوجود آمدن یک ریسک جدید دریک محیط و افزایش احتمال آن نسبت به وضعیت سابق – عواملی که تا قبل بعنوان عوامل خطر جزئی محسوب می شوند ، پتانسیل خطرآفرینی بیشتری پیدا می کنند. این موضوع بیان کننده این حقیقت است که خطرات در پشت نگرش ها و رفتارهای ما پنهان شده اند و عامل انسانی با نوع نگرشی که دارد و رفتاری که در هر نقطه زمانی و مکانی از او سر می زند به نوعی علت تقریباٌ تمامی حوادث است . در بعضی آمارها مثلاٌ در حوادث رانندگی خطای استانی را تا 70 درصد عامل ایجاد تصادفات می دانند ولی اگر ژرف بنگریم عامل انسانی در بسیاری موارد نقشی بیش از این دارد. حتی اگر این موضوع را نپذیریم و عواملی خارج از اختیار بشر را بعنوان علت بعضی حوادث بدانیم ، نقش انسان در کنترل و پیشگیری از حوادث را نمی توانیم انکار کنیم . در اینجا غرض بیان درصد نقش عوامل انسانی در ایجاد حوادث نیست بلکه هدف آن است که بگوئیم باور ، نگرش و رفتار هریک از ما تا چه میزان می تواند در ایجاد محیطی خطر آفرین و در نهایت بروز حوادث نقش داشته باشد . همه ما در مقابل رفتار و حرکات خود مسئولیم و باید به این باور برسیم که کوچکترین عمل ما ولو بیان یک کلمه خاص در موقعیت زمانی و مکانی خاص می تواند نتایج دور از انتظاری را به بار آورد. خطر تنها مربوط به تصادفات رانندگی ، سقوط ، غرق شدگی ، خوردن دارو و یا ماده شیمیایی نیست . هرچیزی که جان انسان ها را به هر شکلی تهدید کند خطر محسوب می شود اگر مراکز بهداشتی و بیمارستان های یک شهر تمام اقدامات بهداشتی و درمانی خود را بنحو مؤثر و با کیفیت بالا انجام دهند لزوماٌ سلامت را در یک جامعه ارتقاء نبخشیده اند. ممکن است مردم آن شهر و منطقه جان خود را بعللی غیر از بیماریهای واگیر و غیرواگیر از دست بدهند. عواملی که تنها پس از وقوع حادثه آنها را به مراکز بهداشتی درمانی هدایت کند ، زمانی که شاید برای آموزش روشهای پیشگیری از حوادث بسسیار دیر باشد. اگر در یک شهر کوچک ساحلی در هر ماه از فصل بهار و تابستان ، 10 نفرغرق می شوند سیستم بهداشت و درمان نمی تواند از خود رفع مسئولیت کند چرا که سلامت و ایمنی ، تفکیک ناپذیرند و سیستم بهداشت و درمان همچنانکه در مورد موضوع واکسیناسیون بالاترین خدمات را ارائه می کند و به این حقیقت دست یافته است که ایمن سازی بهتر از منتظر ماندن برای وقوع بیماری و آنگاه درمان است ؛ باید در زمینه های عوامل خطر دیگر نیز جامعه را واکسینه کند ، بهداشت و درمان یک کشور نقش رهبری سلامت در جوامع را بعهده دارد و وظیفه هماهنگی تمامی سازمان ها و نهادها بعهده او خواهد بود.
یکی از مهمترین وظایف پرسنل بهداشتی آموزش سلامت است . درزمینه کاهش آسیب و حرکت به سوی جامعه ایمن همچون دیگر زمینه ها محور کار آموزش سلامت تغییر نگرش در جامعه و توانمند سازی آنها در مقابله با خطرات به شکلی است که باعث تغییر رفتار در حیطه فردی و اجتماعی آنها گردد.
معمولاٌ مردم خطرات را دور از خود می بینند و بقول معروف مرگ خوب است ولی برای همسایه .برای تغییر در باور افراد ، پرسنل بهداشتی می توانند نقش یک تلسکوپ را بازی کنند . آنها خطراتی را که مردم در نگاه عادی نمی بینند به آنها از نزدیک نشان می دهند تا ماهیت آسیب های ایجاد شده را بدرستی برای آنها معلوم کنند . بدین صورت می توان نگرش را در افراد تغییر داد . در عین حال برای اینکه این تغییر نگرش به تغییر رفتار منجر شود باید شرایط محیطی را به دقت بررسی کرد . افراد را توانمند ساخت و موانع اطراف در شکل گیری رفتار صحیح را به کمک خود مردم مرتفع نمود.