جایگاه آمایش در نظام برنامه ریزى کشور
به لحاظ مفهوم آمایش سرزمین ایجاد تعادل بین سه عنصر انسان، فضا و فعالیت تعریف شده و مقوله آمایش، تلفیقى از سه علم اقتصاد، جغرافیا و جامعه شناسى است. ظهور رویکرد آمایش سرزمین در نظام برنامه ریزى کشور ماحصل ضرورت هایى بود که از دیرباز در نظام برنامه ریزى احساس مى شد. اکنون که بیش از ۳۰ سال از پیدایش این ایده در نظام برنامه ریزى مى گذرد فرصت مناسبى است تا سه بار تجربه مطالعات آمایش در کشور به بوته نقد سپرده شود تا از این طریق بررسى جایگاه آمایش سرزمین در نظام برنامه ریزى با توجه به الزامات عملیاتى و قانونى موجود واقع بینانه تر صورت پذیرفته و زمینه تنظیم هر چه منطقى تر روابط میان سطوح مختلف برنامه و تعیین جایگاه مناسب براى آمایش سرزمین به وجود آید.
آمایش سرزمین به عنوان بالادست ترین سند توسعه کشور از جایگاه خاصى در نظام برنامه ریزى کشور برخوردار است. اگر ابعاد مختلف برنامه ریزى و توسعه را در سطوح مختلف بررسى کنیم جایگاه آمایش سرزمین در نظام برنامه ریزى ایران به روشنى قابل تشخیص خواهد بود. علاوه بر روابط افقى که در ارتباط میان نظام برنامه ریزى و نظام اجرایى کشور در قالب سطوح مختلف برنامه (اعم از بلندمدت، میان مدت، کوتاه مدت) وجود دارد، وجود ارتباطاتى عمودى در درون نظام برنامه ریزى که جایگاه هر یک از سطوح برنامه را تبیین کرده و چگونگى تاثیرگذارى و تاثیرپذیرى این سطوح را از یکدیگر تشریح مى کند ضرورى است. بدون شناخت این نوع از روابط درک کافى از نحوه عملکرد و وظایف مورد انتظار نظام برنامه ریزى نمى توان داشت. براساس تقسیم بندى چهار سطح برنامه ریزى را مى توان از هم تفکیک کرد.
۱- خرد ۲- کلان ۳- توسعه ۴- آمایش
هرکدام از سطوح فوق نیز مشخصات و ویژگى هاى خاصى دارند که آمایش را از سایر سطوح تفکیک مى کند. اهداف تعیین شده در برنامه ریزى هاى سطوح مختلف حاکى از جایگاه بالاى آمایش به عنوان چارچوب توسعه بلندمدت کشور و در واقع راهنماى تدوین سایر سطوح برنامه ریزى است. بهره ورى از منابع و ظرفیت هاى اقتصادى و اجتماعى و محیطى سرزمین هدف اصلى آمایش سرزمین است که سایر اهداف سطوح توسعه، کلان و خرد را نیز دربر مى گیرد، در واقع رسیدن به هدف آمایش در یک افق بلندمدت ۲۰ساله مستلزم رسیدن به اهداف برنامه هاى پنج ساله، سالانه، بخشى و منطقه اى است و ضرورى است جهت گیرى این برنامه ها در راستاى اهداف آمایش صورت گیرد. از طرف دیگر مطالعه پیامدهاى فضایى هرکدام از سطوح فوق در تبیین بهتر جایگاه آمایش در نظام برنامه ریزى و در بین سطوح برنامه ریزى کمک شایانى خواهد کرد. سازماندهى مناسب فعالیت و انسان در پهنه سرزمین غایت اصلى تمام برنامه ریزى ها در سطوح مختلف است. اگرچه در سطح خرد مکان یابى جهت حداکثر کردن سود بنگاه و در واقع جانمایى بهتر فعالیت ها پیامد فضایى این نوع برنامه ریزى است ولى این جانمایى در راستاى هدف بالاتر یعنى چیدمان منطقى فعالیت ها در پهنه سرزمین ایفاى نقش مى کند. به عبارت دیگر فرآیند برنامه ریزى صحیح و سلسله مراتبى از سطح آمایش ملى شروع و با تدوین برنامه هاى میان مدت توسعه اى و برنامه ریزى کلان اقتصادى به سطح برنامه ریزى خرد منتهى مى شود. اتکا به این سلسله مراتب نه تنها به اجرایى شدن مطالعات کلان و بلندمدت کمک شایانى مى کند بلکه روند توسعه کشور را منطقى، هماهنگ و پویا مى سازد و عناصر توسعه یک کشور همانند اجزاى یک سیستم یا اندام هاى یک بدن داراى عملکردى تخصصى بوده و چارچوب هاى توسعه مناطق و اهداف بلندمدت آنها متاثر از اهداف بلندمدت ملى بوده و برنامه ریزى هاى محلى نیز از چارچوب هاى توسعه منطقه اى پیروى خواهند کرد. بنابراین در رویکردهاى مختلف توسعه نگاه برنامه ریز به برنامه ریزى متفاوت خواهد بود.
بسته به آنکه چه حدى از تاثیر گذارى آمایش را بر نظام برنامه ریزى کشور مى پذیریم نحوه استفاده از اسناد آمایشى در تنظیم روابط سرزمینى بخش ها تفاوت مى کند. در یک تعبیر نسبتاً محدود مى توان آمایش را صرفاً به منظور شناسایى تاثیرات فضایى و جغرافیایى جهت گیرى هاى برنامه به کار گرفت و در یک تعبیر نسبتاً وسیع مى توان انتظارات برنامه ریزان در زمینه تلفیق دیدگاه هاى سرزمینى یا بخشى و ایجاد هماهنگى هاى بین بخشى، بین منطقه اى و بخشى- منطقه اى و با استفاده از رویکرد آمایشى را برآورده ساخت. گونه بندى و شناسایى مجموعه رویکردهاى ممکن در این زمینه به تعدیل انتظارات برنامه ریزان از آمایش سرزمین و به طور متقابل آمایش گران از نظام برنامه ریزى کمک مى کند.
طراحى نظام برنامه ریزى مبتنى بر آمایش سرزمین و ارتقاى جایگاه آمایش سرزمین به عنوان بالادست ترین سند توسعه بلندمدت کشور در راستاى اعتلاى نظام برنامه ریزى کشور از طریق نهادینه سازى رویکرد آمایشى در بدنه نظام برنامه ریزى به منظور تنظیم رابطه دیدگاه هاى درازمدت و میان مدت و تنظیم روابط بین برنامه ریزى بخشى و منطقه اى و تعیین نقش و جایگاه بخش هاى مختلف و عرصه هاى مختلف جغرافیایى در چارچوب مبانى آمایش سرزمین صورت مى گیرد.
در واقع آمایش و اسناد آن در سطح ملى یک سند بالادست در افق بلندمدت ۲۰ساله است که اصولاً جهت تحقق اهداف و آرمان هاى آن باید تمام برنامه ریزى هاى سطح پایین آن با استناد به این اسناد تهیه شود و نهایتاً به مرحله اجرا برسد