دانلود مقاله عجائب هفت گانه

Word 709 KB 30089 17
مشخص نشده مشخص نشده جغرافیا - زمین شناسی - شهرشناسی - جهانگردی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مجسمه‌ زئوس

     

    در یکصد و پنجاه کیلومتری غرب آتن در یونان، شهری تاریخی به نام المپیا (Olympia) قرار دارد، شهری که جایگاه اولیه بازی‌های المپیک بوده و اصلا نام این بازی‌ها از آن گرفته شده است.

    در ارزش و مقام بازی‌های المپیک در ایام باستان همین بس که در مدت بازی‌ها جنگ‌ها متوقف می‌شد و ورزشکاران از آسیای صغیر، سوریه، مصر و جز این‌ها برای مسابقه و پرستش زئوس (Zeus) به شهر المپیا می‌آمدند.

    پژوهش‌های تاریخی نشان می‌دهد که بازی‌های المپیک از سال 776 قبل از میلاد آغاز شده است و بعدها در سال 450 قبل از میلاد معبد زئوس توسط معماری بنام لیبون (Libon) ساخته شد.

    نیایشگاه زئوس بسیار ساده و با معماری معمولی یونان ساخته شد، ازاین‌ رو لازم بود تا به نوعی عظمت و بزرگی زئوس در پرستشگاه ترسیم شود.

    راه حل چیزی نبود جز یک تندیس با عظمت از زئوس، تندیس سازی به نام فی دیاس (Pheidias) مسوول ساخت این تندیس با شکوه شد.

    فی دیاس تجربه ساخت تندیس‌های بزرگ از طلا و عاج را داشت.

    کارگاه تندیس سازی او هنوز در المپیا موجود است، او در آنجا قطعات تندیس زئوس را ساخت و پس از پایان ساخت قطعات در نیایشگاه آن‌ها را روی هم سوار کرد.

    برای سال‌ها معبد زئوس محل جذب ورزشکاران و بازدیدکنندگان از سراسر دنیا بود.

    در سده‌ی نخست میلادی یکی از امپراتورهای روم به نام گالیگولا (Galigula) قصد آنرا داشت که این تندیس زیبا را به رم ببرد.

    اما در میان راه چهارچوب‌هایی که برای حمل تندیس ساخته بودند شکست و خساراتی هم به تندیس وارد شد، بعدها این معبد و تندیس زئوس در سده دوم میلادی توسط یونانیان بازسازی شد.

    در سال 391 پس از میلاد، امپراتور یونان تئودسیوس اول (Theodosius I) بازی‌های المپیک را ممنوع کرد و درب‌های معبد زئوس را به روی همه بست.

    او بازی‌های المپیک را تمریناتی برای کفر و شرک می دانست.

    پس از آن باران، زمین‌لرزه و غیره آسیبهای جدی به نیایشگاه زئوس وارد کرد تا اینکه قبل از قرن پنجم میلادی یکی از ثروتمندان یونان تندیس زئوس را از معبد به شهری بنام کنستانتینوپل (Constantinople) - که امروز جزو خاک ترکیه و حوالی استانبول است - برد.

    تندیس زئوس در این شهر تا سال 462 سالم نگهداری شد، تا اینکه در این سال در یک آتش سوزی بسیار بزرگ تخریب شد.

    در نوشته‌های به جا مانده از یونان باستان آمده است که "با وجود آن‌که نیایشگاه زئوس بسیار بزرگ است و با اینکه تندیس، زئوس را در حالت نشسته نمایش می دهد اما سر تندیس تقریبآ به سقف چسبیده است.

    ما نگران هستیم اگر چنانچه روزی زئوس بخواهد بایستد، سقف درهم خواهد شکست!"

    ارتفاع تندیس زئوس حدود 13 متر بود و سطح مجسمه به ابعاد 6.5 در 1 متر جای داده می شد، یونانیان باستان تندیس زئوس را در مراسم گوناگون با زیورآلات خاصی آرایش می کردند.

    در ارتباط با عظمت و زیبایی این تندیس جهان‌گرد معروف یونانی پاسانیاس (Pausanias) می نویسد: "روی سر این تندیس تاجی از برگ زیتون قرار داشت و در دست راست او نشان پیروزی ...

    در دست چپ او عصای سلطنتی که مینا کاری شده بود و روی عصا یک عقاب از طلا نشسته بود.

    کفش‌هایش طلا بود و لباس‌هایش از پوست حیوانات و گل یاس و ...

    تخت پادشاهی او از زر، چوب آبنوس و عاج فیل ساخته شده بود."

     

    معبد آرتمیس

     

     

     

     معبد آرتمیس در شهر افه‌سوس (Ephesus) در حدود 50 کیلومتری شهر ازمیر (Izmir) ترکیه قرار داشته است.

    این معبد به عنوان زیباترین بنای روی زمین شناخته می شده است و به همین دلیل در میان عجایب هفت گانه جا دارد.

    هرچند که زیربنای باقی مانده از این معبد، تاریخ ساخت آن‌را قرن هفتم قبل از میلاد مشخص می‌کند، اما راه یافتن معبد آرتمیس در فهرست عجایب هفت گانه به حدود 550 قبل از میلاد مربوط می‌شود.

    این بنا که به آن معبد بزرگ مرمرین گفته میشود، توسط کروسوس (Croesus) شاه لیدی به کرسیفون (Chersiphron) معمار یونانی سفارش داده شد.

    معبد با مجسمه‌های برنزی که توسط ماهرترین مجسمه سازان آن زمان ساخته شده بودند تزئین شده بود.

    هنرمندانی نظیر فیدیاس (Pheidias)، پلی کلیتوس (Polycleitus)، کرسیلاس (Kresilas) و فرادمون (Phradmon).

    معبد آرتمیس هم به عنوان یک محل داد و ستد کالا و هم به عنوان آموزشگاه مذهبی مورد استفاده قرار می‌گرفت.

    در طی سال‌ها، بازرگانان، جهان‌گردان، صنعت‌گران و پادشاهان از این محل مقدس دیدن می‌کردند و احترام خود را با آوردن هدایای مختلف ابراز می‌نمودند.

    تحقیقات اخیر باستان شناسی به یافتن تعدادی از این هدایا که شامل مجسمه‌های طلا و عاج آرتمیس، گوشواره‌ها، دستبندها و گردنبندهایی زیبا، اثر صنعت‌گران پارس و هند هستند، منجر شده است.

    در شب 21 جولای سال 356 قبل از میلاد، مردی به نام هروستراتوس (Herostratus) برای جاودانه کردن نام خود در تاریخ، معبد را آتش زد و درواقع به هدف خود دست یافت.

    عجیب این‌که اسکندر کبیر هم در همین شب متولد شد.

    بنا به گفته پلوتارک (Plutarch) تاریخ نگار، در آن شب آرتمیس چنان درگیر مراقبت از زاده شدن اسکندر بود که نتوانست از معبد خود محافظت کند.

    اسکندر پس از فتح آسیای صغیر اقدام به ساخت مجدد معبد کرد که تا بعد از مرگ وی در سال 323 قبل از میلاد، همچنان در دست ساختمان بود.

    در قرن اول پس از میلاد، هنگامی که سنت پل برای تبلیغ مسیحیت به افه‌سوس سفر کرد، با عده زیادی از پیروان آرتمیس مواجه شد که به هیچ وجه قصد ترک الهه خود را نداشتند.

    در سال 262 میلادی معبد توسط قبیله گوت Goths مجددا ویران شد.

    اهالی شهر قسم خوردند تا آن‌را مجددا بنا کنند.

    در قرن چهارم میلادی، بیشتر اهالی افه سوس به مسیحیت گرویده بودند و معبد شکوه و جلال خود را از دست داده بود.

    اهالی افه‌سوس پس از آخرین تهاجم منجر به ویرانی معبد در سال 401 میلادی، کم کم شهر را ترک کردند و این شهر متروک در اواخر قرن 19 میلادی کشف و حفاری شد.

    این اکتشافات زیربنای معبد را نمایان ساخت.

    این معبد با زیر بنای چهار گوش خود، برخلاف نمونه‌های دیگر از مرمر ساخته شده و یک ورودی زیبا و تزئینی به حیاط بزرگ ساختمان داشته است.

    پلکان مرمری طبقه همکف را به بالکن‌های‌ بلند و عظیمی متصل می‌کردند که کف آن در حدود 80 متر در 130 متر بوده است.127 ستون در این بنا به کار رفته بوده که ارتفاع آنها 20 متر و با سرستون‌های ایونیک و کناره‌های کنده کاری شده بوده است.

    ستون‌ها در ردیف‌های منظم در کل محوطه به جز منطقه مرکزی-که محل قرار گیری خانه الهه بود- قرار گرفته بودند.

    این معبد تعداد فراوانی از آثار هنری را در خود جا داده بود، از جمله 4 مجسمه برنزی باستانی از قبیله آمازون که توسط بهترین هنرمندان دوران ساخته شده بودند.

    هنگامی که سنت پل به دیدن شهر آمده بود، معبد با ستون‌های طلایی و مجسمه های کوچک نقره ای و نقاشی‌های متعدد تزئین شده بود.

    هیچ شاهدی مبنی بر وجود مجسمه آرتمیس در مرکز معبد وجود ندارد، اما دلیلی هم برای وجود نداشتن آن در دست نیست.

     

     

     

    مجسمه عظیم الجثه رودس در یونان

     غول رودس، نام تندیسی است از هلیوس (Helios) - خدای خورشید - که به قولی در ورودی بندر شهر رودس در یونان، قرار داشته است و به همین دلیل به غول رودس معروف گشته‌است.

    این تندیس، علی‌رغم اینکه پس از ساخته شدن، تنها 56 سال پابرجا بود، از سوی غربیان به عنوان یکی از عجایب هفتگانه جهان اعلام شده است.

    بنا به گفته تاریخ‌نگاران این تندیس عظیم حتی در زمانی که بر روی زمین افتاده بود هم بسیار شگفت انگیز بود.

    این غول تنها یک تندیس عظیم نبود بلکه نماد اتحاد مردم رودس به شمار میرفت.

    یونان باستان در بیشتر دوران تاریخی خود، شامل ایالاتی با قدرت محدود بوده است.

    جزیره رودس شامل سه ایالت یالیسوس (Ialysos)، کامیروس (Kamiros) و لیندوس (Lindos) بوده است.

    در 408 پیش از میلاد، این شهرها با هم متحد شده و یک قلمرو با پایتخت واحد به نام رودس، به وجود آوردند.

    این شهر از نظر اقتصادی بسیار پیشرفته بود و با مصر مراودات تجاری داشت.

    در سال 305 قبل از میلاد آنتیگونی‌های مقدونیه، رودس را محاصره کرد تا این ارتباط تجاری را از بین ببرد.

    آن‌ها هرگز موفق نشدند به داخل شهر نفوذ کنند و پس از امضای قرارداد صلح در سال 304 قبل از میلاد، آنتیگونی‌ها محاصره را ترک کردند و مقدار هنگفتی جنگ افزارهای گران‌بها برجا گذاشتند.

    اهالی رودس این غنایم را فروختند و به افتخار اتحاد خود، با پول آن تندیس عظیم را بنا کردند.

    ساختن این تندیس 12 سال طول کشید و در سال 282 قبل از میلاد به پایان رسید.

    سالها این تندیس در ورودی بندر پابرجا بود تا زمین‌لرزه شدیدی به شهر آسیب فراوان رساند و تندیس را از ضعیفترین بخش آن - زانوهای غول - شکست.

    امپراتور مصر هزینه تعمیر آن‌را به عهده گرفت اما یک پیشگو، عمل بازسازی را منحوس خواند و در نتیجه پیشنهاد امپراطور پذیرفته نشد.

    باقیمانده‌ی تندیس بیش از 800 سال بر خاک افتاده بود تا اینکه عرب‌ها به فرماندهی معاویه پسر ابوسفیان، در سال 654 پس از میلاد مسیح به رودس هجوم بردند.

    آن‌ها بقایای تندیس را از هم باز کردند و به یک بازرگان یهودی اهل سوریه فروختند.

    گفته شده است که 900 شتر این بار عظیم را به سوریه حمل کردند.

    با توجه به ارتفاع تندیس و عرض دهنه بندر، تصور قرار گرفتن مجسمه با پاهای گشوده بر دو طرف ورودی بندر، غیر ممکن به نظر میرسد و از آن‌جایی که تندیس پس از سقوط موجب گرفتگی مسیر بندرگاه نشده است، به نظر می‌رسد که تندیس یا بر روی سمت شرقی دماغه بنا شده بوده یا اصولا بیش از آنچه گفته می‌شود از آب دور بوده است.

    هر چه بوده، مسلم است که غول با پاهای گشوده بر دو سمت ورودی بندر ایستاده بوده است.

    پروژه ساخت تندیس به چارز اهل لیندوس (Chares of Lindos) تندیس‌گر سپرده شده بود.

    برای این کار، کارگران او قطعات برنزی روی تندیس را قالب ریزی میکردند.

    پایه تندیس از مرمر بوده و پاها تا مچ آن ابتدا ساخته و محکم شده است.

    ساختار تندیس به تدریج با قرار گرفتن قطعات برنز بر روی چهارچوبی از آهن و سنگ، پدیدار میشد.

    یک خاکریز بلند برای دسترسی پیدا کردن به بخشهای بالایی تندیس، در اطراف آن ساخته شد که پس از پایان کار برچیده شد.

    تندیس در پایان 33 متر ارتفاع داشت که بر روی پایه‌های مرمرین به بلندی 15 متر قرار گرفت.

    گفته می‌شود عده کمی می‌توانستند دو دست خود را بر دور انگشت شست او حلقه کنند

        

     

     

    اهرام مصر (هرم خوفو)

    هرم خوفو بزرگترین هرم در بین اهرام مصره که از 4400 سال پیش تا سال 1889 میلادی که برج ایفل ساخته شد بلند ترین بنای دنیا بود.

    این بنا در 2200 سال قبل از میلاد ساخته شده و 143 متر ارتفاع داشته و به دستور خوفو یا خئوپوس فرعون سلسله چهارم ساخته شده.
     

     

    بیشتر سنگهای بکار رفته در این بنا سنگهای بسیار عظیمی هستند که هنوزم جابجایی و حمل اونها تا ارتفاع بنا جزو اسرار و ناشناخته هاست.

    البته در اصل سنگهای روی بنا از سنگهای آهکی صیقلی بسیار زیبا بودن که در اثر مرور زمان از بین رفتن یا اینکه بعدها بوسیله فراعنه بعدی برای مقبره هاشون دزدیده شدن.

    برای همین امروزه 5 درصد از ارتفاع بنا به دلیل نبود اون سنگها کم شده.هرضلع قاعده هرم 230 متر طول داره و در ساخت اون حدود 2300000 قطعه بلوک به وزن تقریبی 5/2 تن استفاده شده

     

    هرم خوفو دارای سه اتاق دفن اجساد و راهروهای متعدده که یکی از اتاقها مربوط به جسد خود خوفو یکی دیگه مربوط به ملکه و دیگری هم برای رد گم کردن دزدها بوده.

    و راهروهای طولانی و تاریک و پیچ در پیچش هم برای مقابله با دزدها تعبیه شده.

    هرم خوفو در بین عجایب هفتگانه بزرگترین و قدیمی ترین اونهاست.

    فانوس الکساندریا

    هفتمین اثر از عجایب هفتگانه ی جهان ، فانوس دریایی اسکندریه و در واقع هشتمین اثر عجیب است.

    پیش از آنکه این اثر ساخته شود ، دیوارهای شهر بابل به عنوان دومین اثر شگفتی زای جهان به شمار می آمد.

    به هر حال برج روشنایی دهانه ی رود نیل که 130 متر ارتفاع داشت ، در نظر مردم عهد باستان چنان کار فنی استادانه و ماهرانه ای جلوه نمود که بی درنگ دیوارهای بابل را از فهرست هفتگانه ، حذف و برج را به عنوان آخرین و جوانترین عجایب هفتگانه ی دنیا وارد فهرست مذکور کردند.

    این برج تا امروز بلندترین برج روشنایی ساخته شده در جهان باقی مانده است.


    یک سال پس از آنکه اسکندر کبیر مصر را تسخیر کرد و در پایتخت قدیمی مصر به نام « ممفیس » به عنوان فرعون مصر تاج بر سر نهاد و اگر دقیقتر بگوییم در 16 آوریل سال 331 پیش از میلاد ، این فرمانروای جوان که آن هنگام تازه 25 سال سن داشت ، طی مراسم جشن و سروری ، چهار گوشی به ابعاد 7×30 استادیوم (1253×5370 متر) را با قدم ، اندازه گیری کرد.

    پشت سر او یک روحانی در جای قدمهای او آرد جو میپاشید.

    غیبگویی گفته بود که آرد جو ، التفات و کرامت خدایان را بر خواهد انگیخت و خواسته های شاه را متحقق خواهد کرد.

    زیرا در اینجا ، درست در غربی ترین نقطه ی دلتای نیل ، قرار بود « اسکندریه » ، اولین بنیان شهری به نام اسکندر (که بعدها باید شهرهای متعددی در خاور نزدیک از پی آن ساخته میشدند) تأسیس شود.

    شاه مقدونی میخواست با تأسیس اسکندریه فرهنگ و اقتصاد یونان را در مصر رواج دهد.

    این شهر باید یک مرکز تجارتی و بندر عمده و مهم میشد.

     

     

     

    نقشه های شهر جدید را اسکندر خود طرح ریزی کرده بود.

    او مکان میدان اجتماعات و مرکز تجارت را خود انتخاب کرد.

    او حتی تعداد و محل معبدها را معین کرد و مشخص نمود که هر معبد باید ویژه ی کدام خدا باشد.

    و بالاخره او دستور داده بود که بر فراز یک صخره ی دریایی در کنار جزیره ی « فاروس » که در جلوی شهر اسکندریه قرار گرفته بود ، یک برج روشنایی بسازند که بزرگتر و بلندتر از تمام برجهای دریایی باشد که تا آن زمان ساخته شده بود.

    نقشه های شهر جدید را اسکندر خود طرح ریزی کرده بود.

    و بالاخره او دستور داده بود که بر فراز یک صخره ی دریایی در کنار جزیره ی « فاروس » که در جلوی شهر اسکندریه قرار گرفته بود ، یک برج روشنایی بسازند که بزرگتر و بلندتر از تمام برجهای دریایی باشد که تا آن زمان ساخته شده بود.

    اسکندریه آن شد که شاه به هنگام تأسیس آن با خود عهد کرده بود: طی مدت کوتاهی اسکندریه تبدیل به شهری شکوفا و پر رونق با 600000 تن جمعیت شد که اکثر آنها از مهاجران یونانی ، مصریها و یهودیان بودند.

    اسکندریه مهمترین شهر در دریای مدیترانه شد.

    اسکندر خود به دیدار « فانوس دریایی » نائل نشد.

    او در سال 323 پیش از میلاد درگذشت ، و 23 سال بعد ساختمان برج آغاز شد.

    ایجاد برج ، کار ساختمانی عظیمی بود: بر زیر بنایی به طول و عرض 30×30 متر ساختمان چهار گوشه ای با زاویه های قائم به ارتفاع 71 متر که به سمت بالا ، قطر آن کمی کاهش می یافت ، برافراشته شد.

    بر روی سکوی فوقانی دومین بخش برج قرار داشت که ساختمانی هشت گوشه به ارتفاع 34 متر بود.

    بر روی این قسمت باز ساختمانی استوانه ای قرار داشت که در آن تأسیسات روشنایی استقرار یافته بود.

    بر فراز این قسمت استوانه ای روی ستونهایی ، سقفی گنبدی شکل قرار داشت و در قسمت انتهایی برج بر بالای گنبد مجسمه ی زئوس از ارتفاع 130 متری به دریا مینگریست.

    قسمت زیرین برج به 14 طاق منحنی که همدیگر را می پوشانید ، تقسیم میشد.

    به دور دیوارهای داخلی سطح شیب داری به طرف بالای برج امتداد داشت.

    این سطح دارای پهنایی بود که روی آن دو حیوان بارکش به راحتی میتوانستند پهلوی هم بالا بروند.

    در میان برج تونلی وجود داشت که از زیرزمین تا اتاق تأسیسات روشنایی امتداد داشت.

    یک بالابر طنابی میتوانست مواد و تجهیزات را تا بالاترین طبقه ی برج حمل کند.

    نمای خارجی برج از سنگ مرمر سفید بود.

    برای ساختمان برج حدود 800 تالنت (معادل 20800 کیلوگرم نقره) هزینه شده بود.

    برج اسکندریه احتمالاً مانند تمام نشانه های دریانوردی آن زمان در ابتدا به عنوان یک برج دریانوردی برای استفاده در « روز » ساخته شده بود.

    کشتیها در آن دوران ، عصرها پیش از غروب آفتاب همه روزه بندری را می یافتند و در آن پهلو میگرفتند تا شبها بر روی آب نباشند.

    .

    به هر حال بندر اسکندریه خارج از انتظار و خیلی سریع شکوفا و پر رفت و آمد شد.

    در بندر داخلی که در دهانه ی رود نیل واقع میشد ، غلات و انواع سبزی از دره ی پربار نیل تخلیه میشد ؛ در بندر رو به دریا کشتیهای بزرگ با انواع نوشیدنی از یونان ، ادویه از شرق ، فلز از اسپانیا و بسیاری اجناس بازرگانی دیگر از تمام دنیا پهلو میگرفتند و بارهای خود را تخلیه میکردند.

    آنها مسافر هم با خود می آوردند: دانشجویانی که در دانشگاه پیشرفته و نوپای اسکندریه میخواستند به تحصیل نجوم و فلسفه بپردازند ؛ بیمارانی که سلامتی خود را از پزشکان معروف اهل اسکندریه طلب میکردند ؛ سیاستمداران و بازرگانان و نیز جهانگردانی که میخواستند شهر جدید کنار رود نیل را ببینند و آن را تحسین کنند ، نیز به آنجا می آمدند.

    از اسکندریه در آن زمان بیش از هر چیز دیگر ، شیشه ، پاپیروس (نوعی الیاف گیاهی که از آن کاغذ میساختند) و کتان صادر میشد.

    چون ترافیک و تردد کشتیها در بندر اسکندریه پر حجم و پر تراکم شد ، کشتیها می بایست در شب نیز وارد بندر میشدند و پهلو میگرفتند و یا اینکه از بندر خارج و بادبان میکشیدند.

    برای این منظور یک تأسیسات روشنایی قوی در برج ایجاد شد که در آن صمغ درخت و روغن سوزانیده میشد.

    چوب ، گران بود و باید وارد میشد و فقط برای ساخت خانه و کشتی از آن استفاده میشد.

    این تأسیسات روشنایی ، نخستین تأسیسات هدایت نوری در تاریخ کشتیرانی و دریانوردی بود.

    بنابراین برج اسکندریه به معنای واقعی نخستین « برج روشنایی » بود که پدید آمد.

    نور ایجاد شده را آینه ی مقعری باز می تاباند.

    گفته میشود این نور آنقدر قوی بوده است که انسان میتوانست آن را مثلاً « تا انتهای جهان!

    » ببیند.

    این نورافکن قوی نیز به همراه ساختمان عظیم برج ، یکی از دلایلی بوده است که فانوس دریایی را بلافاصله پس از اتمام ساختمان آن در سال 279 پیش از میلاد ، جزو عجایب هفتگانه ی جهان قرار داده است.

    فانوس دریایی اسکندریه حدود 1000 سال در کشاکش جنگها سالم و دست نخورده باقی ماند ، سپس این ساختمان هم به سرنوشت برخی از عجایب هفتگانه ی دیگر دچار شد: در سال 796 میلادی این برج در اثر زلزله در هم فرو ریخت.

    تلاشهای اعراب برای بازسازی و نوسازی برج ، بیحاصل ماند.

    در سال 1477 میلادی « کیت بی » یکی از سلاطین سلسله ی ممالیک مصر بر روی زیر بنای برج قلعه ای ساخت که امروزه هنوز هم پابرجاست و نام سازنده ی خود را دارد.

    چون قبل از برج اسکندریه هنوز برج روشنایی به وجود نیامده بود و به همین دلیل نیز نامی برای چنین ساختمانی وجود نداشت ، این برج به سادگی بر اساس محل ساختمان برج « فاروس » نامیده شد.

    این نام بعدها در تمام زبانهایی که ریشه ی لاتین داشتند به صورت واژه ای متداول در آمد.

    برج روشنایی به زبان لاتین Pharus ، به زبان ایتالیایی و اسپانیایی Faro ، به زبان فرانسوی Phare و به زبان پرتغالی Farol خوانده میشود.

    بنابراین از هفتمین اثر عظیم و غول آسای عجایب هفتگانه جهان تنها یک « واژه » باقی مانده است.

    بر روی زیر بنای فانوس دریایی اسکندریه که بر اثر زلزله فرو ریخت ، سلطان ترک سلیمان قانونی (1520 ــ 1566 میلادی) قلعه ی بندری « کیت بی » را بنا نهاد که تا امروز نیز پای بر جا مانده است.

    مقبره هالیکارناسوس "آرامگاه هالیکارناسوس" از دیگر مواردی است که این بلاگر معرفی کرده و درباره‌ی آن نوشته است: این آرامگاه واقع در بودروم ترکیه که در زمان‌های قدیم هالیکارناسوس نام داشت، واقع بوده است.

    زمانی که ایرانیان حکومت خود را تا میان‌رودان، هند شمالی، سوریه، مصر و آسیای کوچک گسترش داده بودند، با توجه به گستردگی مملکت، یک شاه بدون کمک حکام محلی قادر به سر و سامان دادن حکومت خود نبود.

    سرزمین کاریا واقع در غرب آسیای کوچک (آناتولی) به قدری از پایتخت دور بود که به نوعی مستقل و خودگردان به شمار می آمد.

    در طی سالهای 377 تا 353 پیش از میلاد، شاهی ایرانی به نام ماسول (Mausollos) بر این منطقه حکومت می‌کرد و پایتخت خود را به هالیکارناسوس منتقل کرد.

    در زندگی این شاه هیچ نکته مهمی به غیر از بنا کردن آرامگاه خودش وجود ندارد.

    ایده این پروژه توسط همسر و خواهر شاه، آرتمیسیا به وجود آمد.این بنا در حدود سال 350 پیش از میلاد، سه سال پس از مرگ شاه و یک سال پس از مرگ آرتمیسیا، تکمیل شد.

    به مدت 16 سده، آرامگاه در شرایط خوبی برجا ماند تا یک زمین‌لرزه موجب آسیب دیدن سقف و ستون‌های آن شد.

    در اوایل سده 15 میلادی، شهسواران سنت‌جان از مالت، این ناحیه را اشغال کرده و از سنگ‌های آرامگاه برای ساختن یک دژ نظامی استفاده کردند.

    این دژ عظیم هم‌چنان پابرجاست و سنگ‌های براق و مرمرهای آرامگاه را در میان دیوارهای آن می‌توان بازشناخت.

    شماری از تندیس‌های موجود در آرامگاه اکنون در موزه بریتانیا در لندن نگهداری می‌شوند.

    پژوهش‌های باستان‌شناسی و شرح مفصل و پرجزئیات تاریخ‌نگاران باستانی تصویر روشنی از این آرامگاه به دست داده است.

    بنا دارای زیربنای چهارگوشی به ابعاد 30 در 40 متر بوده و جایگاه ویژه سلطنتی پلکان‌دار که زوایای آن با تندیس‌هایی تزئین شده، بر روی آن قرار گرفته بوده است.

    اتاق آرامگاه و تابوت مرمرین با طلا تزئین شده و با ستون‌های ایونی محاصره شده بوده است.

    سقف هرمی شکل مزین به تندیس‌های متعدد بر روی ردیف ستون‌ها قرار داشته است.

    نوک این آرامگاه با تندیس یک ارابه که توسط چهار اسب کشیده می‌شد، آراسته شده بوه است.

    ارتفاع کلی این آرامگاه حدود 45 متر محاسبه شده که از این مقدار، 20 متر مربوط به جایگاه ویژه، 12 متر برای ستون‌ها، 7 متر سقف هرمی و 6 متر مربوط به تندیس ارابه بوده است.

    زیبایی این آرامگاه نه تنها به خاطر خود بنا که به دلیل وجود تندیس‌هایی است که طبقات گوناگون آن‌را آراسته‌اند.

    در میان این تندیس‌ها، ده‌ها تندیس در اندازه طبیعی و همچنین بسیار کوچکتر و بزرگتر، از انسان، شیر، اسب و حیوانات دیگر به چشم میخورد.

    چهار هنرمند برجسته دوران، بریاکسیس Bryaxis، لئوکارس Leochares، اسکوپاس Scopas و تیموتئوس Timotheus، چهار طرف این بنا را تزئین کرده اند.

    آرامگاه هالیکارناسوس به دلیل اینکه به خدایان یونان قدیم تقدیم نشده، جایگاه بسیار ویژه‌ای در تاریخ دارد.

    باغهای معلق بابل در عراق در این نوشته با " باغ‌های معلق بابل در عراق " هم آشنا می‌شوید و در این خصوص می‌خوانید: باغ‌های مُعَلق بابـِل، باغ‌هایی تاریخی بودند که گفته می‌شود حدود 600 ق.م در شهر بابل (عراق امروزی) ساخته شده‌بودند.

    باغ‌های معلق بابل جزو عجایب هفت‌گانه جهان به شمار می‌آیند.

    این باغ‌ها بنا به نظر بسیاری از تاریخ‌دانان و پژوهندگان توسط نبوکدنصر (Nebuchadnezzar) شاه بابل در سده 600 پیش از میلاد برای همسر ایرانی‌اش امتیس (دختر شاه ماد) ساخته شده است.

    با توجه به منابع مکتوب یونانی، باغ‌های معلق دارای چنین مشخصاتی بوده اند: "باغ‌ها مربع شکل بوده و دارای گنبدهای قوسی شکلی بوده که بر روی کف شطرنجی مکعبی شکلی قرار داشته است.

    ایوانی که دور بام ایجاد شده بود، توسط پلکان با پایین مرتبط شده است.

    باغ‌های معلق از گیاهانی که بالاتر از سطح زمین کاشته شده بودند، ایجاد شده و ریشه گیاهان و درختان به جای کاشته شدن در زمین، در کف ایوان‌ها جاسازی شده بودند.

    تمام این مجموعه بر روی ستون‌هایی قرار داشت و آب از طریق وسایل بالا برنده در کانال‌های شیب دار ریخته و در کل باغ جریان می‌گرفت.

    آبیاری گیاهان و رطوبت موجود در فضا از همین آب بود.

    در واقع این بنا با چمن همیشه سبز و درختان محکمش، کاری هنری و تجملی شاهانه بود.

    یکی از جالب‌ترین جنبه‌های بنا، این بود که کار باغبانی و کشاورزی در بالای سر بیننده انجام می‌شد." بیشترین اطلاعات درباره باغ های معلق مربوط به مورخان یونانی است و جالب این‌که در کتیبه‌های بابل، هیچ اشاره‌ای به این باغ‌ها نشده است، در حالی که توضیح مفصل قصر و شهر بابل در آن‌ها وجود دارد.

    بنابه نظر تاریخ‌نگاران امروز، باغ‌های بابل محصول تخیل شعرا و تاریخ نگارانی است که شرح بابل را از زبان سربازان اسکندر شنیده و به آن شاخ و برگی شاعرانه داده‌اند.

    در قرن بیستم بعضی از اسرار باغ‌های معلق فاش شده است، زیرا باستان‌شناسان در حفاری‌های خود در محل شهر باستانی بابل در عراق امروز، زیر بنای این باغ‌ها را یافته‌اند و یک کشف دیگر مربوط به بنای طاق و گنبد دار اصلی است، که شامل دیوارهای ضخیم و یک چاه آبیاری در نزدیکی قصر جنوبی بوده است.

    گروهی از باستان‌شناسان منطقه قصر جنوبی را نقشه برداری کرده و ساختمان طاق دار اصلی را بازسازی کرده‌اند.

    **************************************** عجایب هفت گانه - معبد آرتمیس نقاشی بازسازی شده از معبد Artemis / Diana معبد آرتمیس در شهر افه سوس (Ephesus) در حدود 50 کیلومتری شهر ازمیر (Izmir) ترکیه قرار داشته است.

    این معبد به عنوان زیباترین بنای روی زمین شناخته می شده است و به همین دلیل در میان عجایب هفت گانه جا دارد.

    هرچند که زیربنای باقی مانده از این معبد تاریخ ساخت آنرا قرن هفتم قبل از میلاد مشخص میکند، اما راه یافتن معبد آرتمیس در فهرست عجایب هفت گانه به حدود 550 قبل از میلاد مربوط میشود.

    معبد با مجسمه های برنزی که توسط ماهرترین مجسمه سازان آن زمان ساخته شده بودند تزئین شده بود.

    هنرمندانی نظیر فیدیاس (Pheidias)، پلی کلیتوس (Polycleitus)، کرسیلاس (Kresilas) و فرادمون (Phradmon).

    معبد آرتمیس هم به عنوان یک محل داد و ستد کالا و هم به عنوان آموزشگاه مذهبی مورد استفاده قرار میگرفت.

    در طی سالها، بازرگانان، جهانگردان، صنعتگران و پادشاهان از این محل مقدس دیدن میکردند و احترام خود را با آوردن هدایای مختلف ابراز می نمودند.

    تحقیقات اخیر باستان شناسی به یافتن تعدادی از این هدایا که شامل مجسمه های طلا و عاج آرتمیس، گوشواره ها، دستبندها و گردنبندهایی زیبا اثر صنعتگران پارس و هند هستند منجر شده است.

    بقایای معبد آرتمیس در شب 21 جولای سال 356 قبل از میلاد، مردی به نام هروستراتوس (Herostratus) برای جاودانه کردن نام خود در تاریخ، معبد را آتش زد و درواقع به هدف خود دست یافت.

    عجیب اینکه اسکندر کبیر هم در همین شب متولد شد.

    بنا به گفته پلوتارک (Plutarch) تاریخ نگار، در آن شب آرتمیس چنان درگیر مراقبت از زاده شدن اسکندر بود که نتوانست از معبد خود محافظت کند.

    اسکندر پس از فتح آسیای صغیر اقدام به ساخت مجدد معبد کرد که تا بعد از مرگ وی در سال 323 قبل از میلاد، همچنان در دست ساختمان بود.

    در قرن اول پس از میلاد، هنگامی که سنت پل برای تبلیغ مسیحیت به افه سوس سفر کرد، با عده زیادی از پیروان آرتمیس مواجه شد که به هیچ وجه قصد ترک الهه خود را نداشتند.

    در سال 262 میلادی معبد توسط قبیله گوت Gothsمجددا ویران شد.

    اهالی شهر قسم خوردند تا آنرا مجددا بنا کنند.

    اهالی افه سوس پس از آخرین تهاجم منجر به ویرانی معبد در سال 401 میلادی، کم کم شهر را ترک کردند و این شهر متروک در اواخر قرن 19 میلادی کشف و حفاری شد.

    این اکتشافات زیربنای معبد را نمایان ساخت.

    شرح کوتاهی از بنا بقایای معبد آرتمیس این معبد با زیر بنای چهار گوش خود، برخلاف نمونه های دیگر از مرمر ساخته شده و یک ورودی زیبا و تزئینی به حیاط بزرگ ساختمان داشته است.

    پلکان مرمری طبقه همکف را به بالکن هایبلند و عظیمی متصل میکردند که کف آن در حدود 80 متر در 130 متر بوده است.127 ستون در این بنا به کار رفته بوده که ارتفاع آنها 20 متر و با سرستونهای ایونیک و کناره های کنده کاری شده بوده است.

    ستونها در ردیفهای منظم در کل محوطه به جز منطقه مرکزی-که محل قرار گیری خانه الهه بود- قرار گرفته بودند.

    این معبد تعداد فراوانی از آثار هنری را در خود جا داده بود، از جمله 4 مجسمه برنزی باستانی از قبیله آمازون که توسط بهترین هنرمندان دوران ساخته شده بودند.

    هنگامی که سنت پل به دیدن شهر آمده بود، معبد با ستونهای طلایی و مجسمه های کوچک نقره ای و نقاشی های متعدد تزئین شده بود.

    هیچ شاهدی مبنی بر وجود مجسمه آرتمیس در مرکز معبد وجود ندارد اما دلیلی هم برای وجود نداشتن آن در دست نیست.

    (ادامه دارد ...) فانوس دریایی اسکندریه هفتمین عجایب جهان در باز هم در مصر بود.

    برجی که بر فراز آن آتشی بود تا شبها راهنمای ناخدایان برای رسیدن به بندر اسکندریه باشد .

    این برج در جزیره کوچک فارو بنا شده بود و از همین جاست که کلمه فار به معنای چراغ دریای را در این این نوع ساختمانها که چراغ راهنمایی برای کشتی است بکار میبرند .

    برج دریایی اسکندریه در زمان سلطنت جانشین اسکندر یعنی بطلمیوس دوم 307 - 247 قبل از میلاد به وسیله معماری به نام سوسترات ساخته شد .

    آنچه که تاریخ در باره ارتفاع برج ذکر کرده است باور کردنی نیست .

    یونانی ها میگویند در حدود 272 متر ارتفاع داشته ، ولی اعراب که 10 قرن بعد توانستند قدم به مصر گذارند گفته اند ارتفاع خرابه برج به 16 متر میرسد این برج روی پایه ای چهار گوش که 69 متر ارتفاع آن بوده از دیواری 8 ضلعی و 38 متری بالا رفته است که برج 9 متری دیگر روی آن بنا شده بود که بر فراز برج اخیر فانوس دریایی پرتو افکن بود .

    این برج تا قرن 12 راهنمایی کشتی ها بود ولی در سال 1375 میلادی بر اثر زلزله شدیدی که در اسکندریه و سایر نقاط اطراف آن روی داد از بین رفت و چیزی هم از خرابه های آن در دست نیست ـ agar br dastetan resid khabaram konid مهدی هدایتی فر , September 13, 2005 - لطفا تمامی عکسها و نوشته های موجود از عجایب هفت گانه را برای من ارسال کنید.

    با تشکر syavash , September 12, 2005 - عجایب هفت گانه - معبد آرتمیس نقاشی بازسازی شده از معبد Artemis / Diana معبد آرتمیس در شهر افه سوس () در حدود 50 کیلومتری شهر ازمیر () ترکیه قرار داشته است.

کلمات کلیدی: عجائب - عجائب هفت گانه

مقدمه: طی سالیان درازی که از ساختمان هرم بزرگ گیزا می گذرد، این بنای باشکوه بارها و بارها مورد بازدید بزرگان، زورمندان تاریخ، اعم از خلفا، پادشاهان، فرمانروایان و سرداران قرار گرفته است. در این راستا برخی با صدور فرمان تخریب و نابودی هرم و پاره ای نیز همراه با احساس شگفتی و ستایش بوده است. یادآوری می شود که علی رغم کوششهای فراوانی که تاریخ نویسان، پژوهشگران و مصرشناسان بعمل ...

براى بدست آوردن ارزش نهضتى که پيامبر اسلام(ص) بنيانگذار آن بود، لازم است و لو در حد اجمال با اوضاع دو محيط آشنا شويم: 1- محيطى که اسلام در آنجا پيدا شد و رشد و نمو کرد. 2- محيط بيرون از جهان اسلام. در رابطه با محيط دوم، تاريخ ايران و روم را به عن

علوم قرآنى و سیر تاریخى نگارش ‏هاى آن علوم قرآنى، به مجموعه‏اى از علوم اطلاق مى‏گردد که براى فهم و درک قرآن مجید به عنوان مقدمه فراگرفته مى‏شوند. به بیان دیگر، مباحثى که قبل از تفسیر قرآن و فهم آیات الهى، آشنایى با آنها براى هر مفسر و محققى لازم است، مجموعه مباحث علوم قرآنى را تشکیل مى‏دهند. زرقانى در تعریف آن مى‏گوید: مباحثى است متعلق به «قرآن‏» از جهت نزول قرآن، ترتیب، جمع، ...

ادبیات فارسی یا پارسی به ادبیاتی گفته می‌شود که به زبان فارسی نوشته شده باشد. ادبیات فارسی تاریخی هزار و صد ساله دارد. شعر فارسی و نثر فارسی دو گونه اصلی در ادب فارسی هستند. برخی کتابهای قدیمی در موضوعات غیرادبی مانند تاریخ، مناجات و علوم گوناگون نیز دارای ارزش ادبی هستند و با گذشت زمان در زمره آثار کلاسیک ادبیات فارسی قرار گرفته اند. آوازه برخی شاعران و نویسندگان ایرانی از ...

عجایب هفت‌گانه، به هفت اثر برتر معماری و مجسمه سازی دوران باستان اطلاق می‌شود. این هفت اثر ظاهراً اولین بار توسط یک فنیقیایی یونانی‌الاصل به نام آنتیپاتروس در قرن دوم پیش از میلاد در یک کتاب ثبت شده‌است. مشخص نیست که این فرد خودش این آثار را دیده‌است یا نه. به هر حال آنچه مسلم است این است که وی در زمانی می‌زیسته که تمام این شاهکارهای هنری سالم و موجود بوده‌اند و او نمی‌خواست ...

در يکصد و پنجاه کيلومتري غرب آتن در يونان، شهري تاريخي به نام المپيا (Olympia) قرار دارد، شهري که جايگاه اوليه بازي‌هاي المپيک بوده و اصلا نام اين بازي‌ها از آن گرفته شده است. در ارزش و مقام بازي‌هاي المپيک در ايام باستان همين بس که در مدت بازي‌ها ج

اين هفت بناي باستاني از آن جهت براي مردم بسيار عجيب به نظر مي رسند که انسانهاي قديم آنهارا با کمک ابزارهاي بسيار ابتدايي بنا نهاده اند وکاري ما فوق دانش روزگار خود انجام داده اند. اهرام مصر ساختن اهرام در سرزمين مصر به فرمان فرعونها از سه هزار سال

تاريخ مصر باستان از آنجا آغاز مي کنيم که گذري اگر به تاريخ قديم مصر باستان داشته باشيم ، متوجه تجربه بزرگ مي شويم که انسان را آشناي محيط مي سازد . ظلم ها و شاديها ، غم ها و تمامي وقايع اقتصادي اجتماعي و فرهنگي و جنگي و روابط ها با همسايگان دروني و خ

از دوران‎هاي پيش، در طبيعت بشر اين احساس وجود داشته که هميشه در جستجوي ظرفيتها و قابليتهاي ويژه و چشمگير باشد. يونانيان باستان براي بازيهاي المپيک خود شعار «بالاتر، سريعتر، قويتر» را سرمشق قرار مي‎دادند و اين شعار براي ورزشهاي امروزي نيز وجود دارد.

عجايب هفتگانه جهان مربوط به زمانهاي گذشته است که پاره اي از آنها از بين رفته و نابود شده است . اين عجايب هر يک محصول نبوغ و کوشش عالي نوع بشر است که با صرف هزينه هاي سنگين و طي مدتهاي مديد ساخته شده و قربانيان فراواني داده است و هر يک از آنها در زم

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول