زنبورعسل
بسم الله الرحمن الرحیم
و اوحی ربک الی النحل ان اتخذی من الجبال بیوتا و من الشجر و مما یعرشون.ثم کلی من کل الثمرات فاسلکی سبل ربک ذللا یخرج من بطونها شراب مختلف الوانه فیه شفاء للناس ان فی ذالک لایه لقوم یتفکرون.(نحل 67-69 (
پروردگارت به زنبور الهام کرد که در کوهها و درختان و در آنچه سقف دارند لانه کن، آنگاه از هر میوه ای بخور و راه هموار پروردگارت را بپوی ، و از شکم آنها نوشابه ای که رنگهای مختلف دارد بیرون می آید، که آن باعث درمان مردم است، به راستی در این کار نشانه ای برای اندیشمندان است.
مقدمه
زنبور عسل یکی از حشرات مفید برای انسان است که متعلق به رده دوبالان میباشد. زنبور عسل خیلی پیش از انسان در روی زمین بوجود آمده و زندگی میکرده است. زنبور عسل حدود 150 میلیون سال قبل وجود داشته و مشغول زاد و ولد بوده است. منتها با این تفاوت که در آن فاقد یک زندگی اجتماعی بوده و مثل خیلی از زنبورهای غیر عسلی امروزی ، زندگی انفرادی داشته و هر زنبور لانه مخصوص بخود را داشته و در آن زندگی میکرده است. کندو محلی است که زنبورها در آن تولد یافته ، کار کرده ، خواهران و برادران خود را پرورش داده و مواد غذایی لازمه را در آن انبار و ذخیره میکنند. زنبور عسل دارای نژادهای مختلف است و ساختمان بدنی پیچیدهای دارند.
ساختار بدن زنبور عسل
سر
در جلوترین قسمت بدن قرار داشته و شامل اعضای زیر است: دو عدد چشم مرکب ، سه عدد چشم ساده ، دو عدد آنتن و دهان با خرطوم. بزرگی چشمها وسیلهای است که زنبوردار به کمک آن به راحتی میتواند زنبور نر را از کارگر تشخیص دهد. زیرا چشمهای زنبور نر بزرگتر بوده و از عقب سر بهم میرسند، ولی در زنبور کارگر و ملکه بهم نمیرسند. کار آنتنها ، لمس کردن و بوییدن است. زنبور به کمک خرطوم ، شهد را از روی گلها جمع آوری و از راه دهان به داخل کیسه عسلی میفرستد.
سینه
از سه حلقه کیتینی درست شده و اعضای زیر به آن اتصال دارند: چهار عدد بال یا پر که دو عدد آنها بالهای جلویی و دو عدد دیگر بالهای عقبی هستند. شش عدد پا که جفت عقب آن دارای حفرههایی به نام سبد میباشند و زنبور عسل در دوران فعالیت خود گردههای گل در آن پر و با خود به کندو حمل میکند. این سبدها در کارگران بزرگتر از نرها هستند.
شکم
در قسمت انتهایی بدن قرار داشته، از 6 حلقه کیتینی پشتی و 6 قطعه شکمی تشکیل شده است. در انتهای شکم مخرج برای دفع مدفوعات دیده میشود. از راه همین مخرج ، زنبور قادر است خاری را که در داخل بدنش جای دارد، خارج کرده و نیش بزند. زنبور نر نمیتواند نیش بزند، چون اصلا نیش ندارد.
غده های مهم
در داخلا دو طرف سر کارگر یک جفت غدهای به نام غدههای شیری وجود دارد که از خود مادهای به نام شیر یا ژله شاهانه ترشح میکند و با آن ملکه و لاروهای خیلی جوان را تغذیه مینمایند.
غدههای بزاقی همراه با یک جفت غده سینهای بوسیله یک کانال مشترک ، ترشحاتشان را به داخل دهان زنبور میریزند. ترشحات این غدهها در موقع لارو بودن صرف تنیدن به دور خود شده و پس از رشد و تبدیل به یک زنبور کامل ، نقش غده بزاق دهان را در زندگیشان بازی میکنند.
غدد زیر آروارهای که در کارگران خیلی کوچک و غیرفعال بوده و در ملکه بسیار بزرگ و فعال است. مادهای بوسیله این غده ترشح میشود که با بوی مخصوصش باعث تمیز ملکه از سایر زنبورها میشود.
در زیر شکم زنبورها 4 جفت غدههای مومی وجود دارد که سه جفتش فعال هستند و موم ترشح میکنند و بکار ساختن سلولها و شان میخورند.
غدههای بویایی: در پشت زنبورها غدهای به نام غده بویایی دیده میشود که کارش تشخیص بوهاست.
غدههای مخزنی: سه عدد غده در مخزن به نام غدههای مخزنی ، مدفوعاتی را که در آنجا ذخیره شدهاند، مرتب ضد عفونی میکنند.
زنبورعسل عسل و زنبور عسل از زمانهای بسیار دور شناخته شدهاست و در باره آن سخن گفتهاند، در زمان قبل از اسلام مردمان پیشین درباره عسل و استعمال آن سخن گفتهاند، در ایام جاهلی عربهای ما قبل از اسلام و در اشعار شاعران نام عسل و زنبور عسل بسیار ذکر شدهاست. در عصر اسلام خداوند تبارک وتعالی سورهای بنام :(سُورَه الَنحَل) یعنی «زنبورعسل»، نازل فرمودهاست. و در آیاتی مُبین و مُنَزَه فوائد ومنافع عسل بر انسان بیان فرمودهاست. در جمعیت سالم وکامل سه نوع زنبورعسل وجود دارد:
یک ملکه .
چندصد تا حدود یک هزار عدد زنبورنر .
چندهزار تا چند ده هزار زنبور کارگر .
ملکه عسل وهمه زنبورهای کارگر مادهاند و فرق بین این دو در این است که دستگاه تناسلی کارگران ناقص بوده وجفتگیری برایشان ممکن نیست. وحال آنکه دستگاه تناسلی ملکه کامل است، امکان جفت گیری برایش وجود دارد وجفت گیری هم میکند.
جمعیت زنبورعسل
مجموعهٔ زنبورهای نر و کارگر و ملکه هر کندوه را «یک جمعیت زنبورعسل» مینامند.
کندو
محلی که یک جمعیت زنبورعسل در داخل آن زندگی، تولید ورشد میکند یک «کندو» نامیده میشود. کندو خانهٔ زنبورعسل است.
فرق ظاهری بین ملکه وکارگر در طویلتر بودن شکم واندام است. شناختن ملکه در داخل جمعیت وبین دهها هزار زنبور عسل کار سادهای نیست، ولی زنبوردارهای با سابقه وکار کشته ومجرب با کمی زحمت ودقت ملکه را از بین آنهمه از زنبورها پیدا میکنند. فرق ظاهری بین زنبورهای «نر» با «کارگران» و «ملکه» در این است که:
اولاً: چشمهای مرکب زنبور نر از پشت سر به یگدیگر میرسند وحال آنکه چشمهای کارگران وملکه مثل هم بوده وبه همدیگر نمیرسند.
دوم: زنبورهای نر چاقند وکلفتر از کارگران وملکهاند.
سوم: انتهای شکم زنبور نر گرد است ولی ملکه وکارگران دارای انتهای نوک تیز میباشند.
ملکه زنبورعسل
ملکه تنها موجود مادهٔ کامل وتنها تخمگذار جمعیت است که مثل زنبور کارگر از تخم بارور شده به وجود میآید. «ملکه» مادر تمام زنبورهایی است که باوی در یک کندو زندگی میکنند. مدت رشدش از تخم تا موجود کامل ۱۷ تا ۱۸ روز بوده وپس از رسیدن به سِّن بلوغ (۴ تا ۵ روز بعد از تولد) در یک یا چند روز آفتابی قبل از ظهرها از کندو به خارج پرواز نموده وبا چند یا چندین زنبور نر جفتگیری میکند. بنا براین خیلی از زنبورهای یک جمعیت باوجودی که از یک ملکه به وجود میآیند باز هم نسبت نا خواهری دارند، چون دارای پدرهای متفاوتی میباشند. به همین دلیل هم خیلی از اوقات زنبورهایی که از ملکه تولید شدهاند رنگهای مختلفی دارند. پس از شروع تخمگذاری ملکه معمولاً تا آخر عمر دیگر کندویش را ترک نمی کند مگر هنگام بچه زادن. ملکه معمولاً ۵ سال وبه طور استثنایی ۶ سال هم ممکن است عمر کند، ولی اگر بخواهیم جمعیت پر محصول باشد باید وی را حد اکثر در سِّن سه سالگی حذف نموده ویک ملکه جوان وفعال به جای آن به جمعیت داد، به زبان زنبورداران (ملکه را جانشین نمود)، چون با بالا رفتن سِّن وپیری، قدرت تخم گذاری ملکه نیز کمتر میشود، در نتیجه جمعیت پس از مدتی ضعیف وضعیفتر میگردد، از یک جمعیت ضعیف هم هرگز نباید انتظار محصول عسل فراوان را داشت.