بیان مساله
مدیریت آموزش از دشوارترین و حساس ترین نوع مدیریت در سازمانهای عمومی و دولتی می باشد.
در سازمانهای آموزش و پرورش به لحاظ نوع فعالیت، روشهای اجرا و اهداف پیچیده آن، مدیریت و رهبری آموزشی جایگاه ویژه ای به خود اختصاص داده است.
افزون بر اهمیت فوق، شرایط پیچیده نظام آموزش متوسطه لزوم توجه به تواناییهای فکری و ذهنی و مهارتهای مدیران واحدهای آموزشی را بیش از پیش آشکار می سازد.
مدیریت آموزشی در نظام آموزش متوسطه مرکز ثقل فعالیتها قرار گرفته و به عنوان منبع انرژی روانی شرایط مساعد انگیزش را برای کادر تعلیماتی و فراگیران هموار میسازد.
از طرف دیگر توسعه و پیدایش بخشهای جدید در واحدهای آموزشی بطور عرضی باعث گسترش سازمان مدارس شده و هماهنگی عوامل انسانی و مادی را دشوارتر می نماید.
با توجه به موارد فوق مدیران واحدهای آموزشی ضمن دارا بودن شرایط اختصاصی از قبیل مدرک و رشته تحصیلی متناسب، تجربه آموزشی، تاهل و… باید از مهارتهای فنی، انسانی و ادراکی لازم نیز برخوردار باشند.
(محمدلو 1378، ص65)
بررسیهایی که در سالهای اخیر درباره ناکامی های سازمانها و موسسات اجتماعی انجام گرفته است نشان می دهد که درصد بالایی از شکست ها، پیامد مدیریت نالایق و ناآزموده بوده است، مدیرانی که تواناییها و مهارتهای لازم را نداشته اند.
این ناکامی ها توجه بسیاری از اندیشمندان علوم مدیریت را به خود جلب کرده و موجب گردیده است که تحقیقات بسیاری در این زمینه انجام گیرد تا جایی که تئوریهای فراوانی در زمینه سبک و سلوک و مهارتهای مدیریت به منصه ظهور برسد.
از شواهد موجود می توان به نتایج پایان نامه بررسی و تعیین نیازهای آموزش مدیران مدارس متوسطه اشاره کرد که در آن مدیران در اکثر زمینه هایی که باید مهارتها و دانشهای لازم را داشته باشند اعلام نیاز به آموزش نموده اند.
(مرادی، 1373)
همچنین یکی از صاحب نظران در کتاب خود درباره ضعف مهارتی مدیران و معلمان این چنین بیان می کند: مدارس ما، متاسفانه هنوز به شیوه هایی که در نیم قرن گذشته شکست آفرین بوده اند اداره می شود.
رفتارهای مدیریت و رهبری در آنها، با تحولات آموزش و پرورش در این عصر همخوانی ندارند، ملاکهای عمد و عمل بایدهای اداری است، حتی در برقراری روابط انسانی و رعایت جوانب انسانی کار، نقاط ضعف اساسی وجود دارد.
اغلب معلمان و مدیران ما علاقه چندانی به تفکر درباره کار و وظیفه خود ندارند و چندان نیازی به آموزش فراتر در زمینه فعالیت خود احساس نمی کنند.
امر تعلیم و تربیت، به مثابه امور عادی اداری مرسوم در سایر سازمانهای اداری کشور تلقی شده و با معیارهای رایج آن سازمانها اداره می گردد.
عدم اعتنا به ابتکار و نوآوری، به مرور، مدیران و معلمان را به مهره ای اداری واجرایی مبدل ساخته است، در نتیجه، بحث و تفکر درباره کار یا آموزش و کسب مهارتهای جدید در زمینه آن، برای آنها بی فایده و فاقد ارزش عملی جلوه می کند.
(علاقه بند، 1374، ص3)
صاحب نظران معتقدند که مدیریت در کشورهای جهان سوم یا بحران مواجه است.
البته بحران مدیریت نه تنها در مدیریت دولتی و صنعتی بلکه در مدیریت آموزشی نیز به وقوع پیوسته است.
برخی بر این باورند که بحران مدیریت در کشور بدین معنی نیست که رشته امور از دست مدیران خارج شده باشد، بلکه بحران در شرایط حاضر، به کمرنگ شدن صلاحیت و قابلیت مدیریت به سبب کاهش مداوم منابع کمیاب و افزایش حجم و نوع مسائل مبتلا به مدیریت اشاره می کند.
(کمالی خلخالیان، 1378، ص18)
فیلیپ کومبز (PH.Combs) در کتاب بحران جهانی تعلیم و تربیت یادآور می شود که: «اگر قرار است تحولی در عرصه تعلیم و تربیت به وقوع پیوندد، این تحول و دگرگونی باید از مدیریت آموزش و پرورش آغاز شود.
(عسگریان، 1373، ص 248)
بیان این مطالب دال بر اینست که مدیران مدارس دارای ضعف مهارت مدیریتی هستند.
قاعدتاً مقطع و مناطق انتخابی محقق نیز از این امر مستثنی نیست.
علاوه بر این جز اولویت های پژوهشی قرار گرفتن «مطالعه میزان مهارتهای مدیریتی مدیران مدارس متوسطه» حکایت از آن دارد که مسئولین سازمان ها و مناطق در زمینه میزان مهارت مدیریتی مدیران مدارس متوسطه دغدغه خاطری دارند که آیا واقعاً مدیران مدارس متوسطه از مهارتهای مدیریتی (فنی، انسانی، ادراکی) لازم برخوردارند یا نه؟
همین نگرانی و در اولویت بودن موضوع سندی بر وجود مساله و کوشش در جهت رفع آن می باشد.
لذا برای پاسخگویی به سئوال مذکور، قاعدتاً در میان جنگل بی انتهای مدیریت و تئوریهای آن باید کار را از یک نقطه ای آغاز کرد.
به نظر می رسد که معتبرترین مدل برای شناخت مهارتهای مدیران مدارس، مدل کاتز باشد که شامل مهارتهای فنی، انسانی و ادراکی می باشد زیرا صاحب نظران علوم تربیتی در مقالات و کتب متعدد خود از بعد مدیریت آموزشی به این مدل پرداخته اند.
(آذر، 1374،ص32)
محقق نیز در همین قالب به بیان سئوال اساسی پرداخته است که مدیران مدارس متوسطه تا چه اندازه (میزان) از مهارتهای مدیریتی (فنی، انسانی و ادراکی) برخوردارند؟
تا با سنجش و مطالعه میزان آن، به ارائه راهکارهای عملی و علمی جهت بهبود مهارت مدیریتی مدیران اقدام نماید.
اهمیت و ضرورت پژوهش:
امروزه مدیریت و رهبری آموزشی جایگاهی علمی- تخصصی در جهان پیدا نموده است مطالعات حاکی از آن است که عمده پیشرفت های نظام آموزشی در جهان با عنایت به این موضوع تحقق یافته است در حالیکه در نظام آموزشی ایران شان علمی مدیریت و رهبری آموزشی همچنان اندک است و عملاً از ظرفیت این قلمرو علمی برای حل مسایل آموزشی استفاده چندانی به عمل نمی آید ضعف کارایی و اثربخشی در فعالیتها، تسلط کارکرد مدیریت آموزشی به جای رهبری آموزشی و تکیه بر سبکهای ساختاری و آمرانه به عنوان ضعف های مطرح شده در بخش مدیرت آموزش و پرورش عمدتاً وابسته به این مساله است که مدیران از تخصص و مهارت لازم برخوردار نیستند.
(سلسبیلی و دیگران، 1382، ص 73)
علاوه بر این با گذشت زمان و مطابق با تغییرات و تحولات سیستم های اجتماعی و بروز پیچیدگی در سازمانها، اداره آنها نیازمند دانش و معلومات و مهارت های جدیدی است به طوری که به مرور اداره کنندگان آن می بایستی از بینش، ژرف اندیشی و مهارت خاصی برخوردار شوند.
(بابارضا، 1377، ص 162)
بنابراین نقش پر اهمیت مدیریت در اداره سازمان و تحقق اهداف آن، سبب می شود که سطح دانش و مهارتهای مدیر در عملیات سازمان مطمح نظر باشد.
به منظور افزایش کارایی و عملکرد مدیران و بهسازی مدیریت سازمانهای آموزشی، منطقی است که به میزان مهارت مدیران و آموزش آنان توجه بیشتری شود.
(ابطحی، 1373، ص19)
نتایج مطالعات و تحقیقات متعددی که سالیان گذشته در زمینه مدیریت آموزشی انجام گرفته نمایانگر این امر است که کیفیت آموزش و پرورش در مدرسه، ارتباط مستقیم با مهارتها و آموزش مدیران دارد و مداس ممتاز همواره از طریق مدیرانی با قدرت رهبری قوی هدایت می شوند.
بدین ترتیب، یکی از راههای بهبود کیفیت آموزش و پرورش در مدرسه، تقویت مهارتهای رهبری مدیران مدارس است.
(بازرگان، 1373، ص 12)
نتایج مطالعات و تحقیقات متعددی که سالیان گذشته در زمینه مدیریت آموزشی انجام گرفته نمایانگر این امر است که کیفیت آموزش و پرورش در مدرسه، ارتباط مستقیم با مهارتها و آموزش مدیران دارد و مداس ممتاز همواره از طریق مدیرانی با قدرت رهبری قوی هدایت می شوند.
(بازرگان، 1373، ص 12) پس بهبود کیفیت در آموزش و پرورش مانند زمینههای دیگر از جمله صنعت و بهداشت ضرورت یافته است زیرا عملکرد کیفیت کار مدیران آموزشی، عملکرد نظام آموزشی را در سطح جامعه رقم می زند و عملکرد موثر سازمانهای آموزشی نیز اساس عملکرد یک جامعه و ملت را تشکیل می دهد.
بهبود مدیریت در آموزش و پرورش از شاخصهای مهم بهبود سازمان آموزشی محسوب میشود.
(حاجی پور، 1378،ص101) در واقع با بررسی سطح مهارت مدیران مدارس می توان نسبت به کارایی و سطح کیفیت مدیریت اعمال شده اظهار نظر کرد و با ایجاد، اصلاح و تقویت مهارتهای مدیران مدارس می توان نسبت به بهبود کیفیت مدیریت در سطح جامعه امیدوار بود.
در نهایت الیارد استرالیایی مدیر کمیسیون برای آینده (CFF) پارا فراتر می نهد و میگوید: «آینده مکانی نیست که بدانجا می رویم بلکه جایی است که آن را بوجود میآوریم.
راههایی که به آینده ختم می شوند، یافتنی نیستند، بلکه ساختنی اند و ساخت آنها هم سازنده راه و هم مقصد را دگرگون می کنند و امیدوارم مدیران مدارس ماهر و توانمند سازندگان جامعه مترقی آینده باشند.
(مرعشی، 1378، ص7) نقطه مشترک همه صاحبان نظریه ها این است که حرکت به سوی آینده مستلزم تغییر و نوآوری در نظام آموزشی کشور وآن هم وابسته به اصلاح ساختار وایجاد مهارت در مدیریت بویژه در مدیریت مدارس است.
پس با توجه به مطالبی که درباره ضرورت و اهمیت مدیریت در مدرسه، نظام آموزشی و جامعه مطرح شد شواهد و مستنداتی که ارائه شد برای بهبود سطح مدیریت جامعه نیازمند مدیریت صحیح در نظام آموزشی و مدارس هستیم و برای مدیریت صحیح در مدرسه نیازمند مدیران ماهر و توانمند هستیم برای اینکه مشخص شود مدیران مدارس متوسطه تا چه اندازه از مهارتهای سه گانه مدیریتی (فنی، انسانی و ادراکی) برخوردارند؟
انجام پژوهش را ضروری می سازد تا براساس نتایج آن نسبت به آموزش مهارتها، بکارگیری بهینه نیروی انسانی و… اقدام کرد.
اهداف پژوهش هدف کلی: در این پژوهش هدف کلی مطالعه میزان مهارتهای مدیریتی (فنی، انسانی، ادراکی) مدیران و ارائه رهنمودهای عملی جهت بهبود وضعیت مدیران مدارس متوسطه شهرستانهای استان تهران می باشد.
برای بررسی این هدف، اهداف جزئی زیر بیان شده است.
اهداف جزئی: 1- مطالعه میزان مهارت مدیران مدارس متوسطه در زمینه مهارتهای انسانی.
2- مطالعه میزان مهارت مدیران مدارس متوسطه در زمینه مهارتهای ادراکی.
3- مطالعه میزان مهارت مدیران مدارس متوسطه در زمینه مهارتهای فنی.
4- تعیین اینکه مدیران مدارس متوسطه از کدامیک از مهارتهای سه گانه کمتر برخوردارند.
سوالات پژوهشی سوال کلی پژوهش: تا چه اندازه مدیران مدارس متوسطه شهرستانهای استانتهران از مهارتهای مدیریتی برخوردارند؟
مسئله تحقیق در مطالعات کمی و کیفی می تواند به صورت سوال بیان شود.
از آنجا که شکل سوالی بیان مسئله غالباً مرجع است.
(سرمد و دیگران، 1376،ص34) به این علت در این پژوهش از سوالات پژوهشی استفاده شده است.
سوالات زیر در جهت پاسخگویی به سوال کلی طرح گردیده است.
1- تا چه اندازه مدیران مدارس متوسطه از مهارتهای انسانی برخوردارند؟
2- تا چه اندازه مدیران مدارس متوسطه از مهارتهای ادراکی برخوردارند؟
3- تا چه اندازه مدیران مدارس متوسطه از مهارتهای فنی برخوردارند؟
4- مدیران مدارس متوسطه از کدامیک از مهارتهای سه گانه کمتر برخوردارند؟
مهارت مدیریتی: مهارت مدیریتی به توانایی های قابل پرورش شخص که در عملکرد و ایفای وظایف منعکس می شود اشاره می کند.
بنابراین، منظور از مهارت، توانایی به کار بردن موثر دانش و تجربه شخصی است که رابرت کاتز آنها را به سه دسته فنی، انسانی، ادراکی تقسیم کرده است.
(علاقمند، 1372، ص183) مهارت فنی (Technical Skill): عبارت است از توانایی به کاربردن دانش، روش، تکنیک و وسایل لازم برای اجرای وظایف خاصی که از راه تجربه، آموزش و تعلیم حاصل شده است (پارسائیان و اعرابی، 1377، ص9).
به عبارت دیگر مهارت فنی عبارت از توانایی و مهارت انجام یک فعالیت با روش و با تکنیک های درست است که دارای جنبه عملی بوده و در محیط کار بطور عینی بکار گرفته شود (میرکمالی، 1375، ص111).
در این پژوهش منظور از مهارت فنی همان موضوعاتی است که پرسشنامه می سنجد و این موضوعات در قسمت ابزار اندازه گیری مشخص شده است.
مهارت انسانی (Human Skill): مهارت انسانی قدرت و توانایی تشخیص در کارکردن با مردم و انجام دادن کار بوسیله آنها که شامل درک و فهم انگیزش و به کاربردن رهبری موثری است می باشد.
به عبارت دیگر مهارت انسانی در اینجا توانایی مدید در ارائه کار ثمربخش به عنوان یکی از اعضای گروه و ایجاد تفاهم و همکاری در بین گروهی است که هدایت و رهبری آن را برعهده دارد.
(غنوی، 1377، ص34) در این پژوهش منظور از مهارت انسانی شامل موضوعاتی است که پرسشنامه میسنجد و این موضوعات در قسمت ابزار اندازه گیری مشخص شده است.
مهارت ادراکی (Conceptual Skill): عبارت است از توانایی درک مشکلات سازمان و اینکه همراه با جزئیات تشکیل دهنده آن در داخل موقعیت مربوطه می باشد مدیر آموزشی باید بتواند هر مساله گریبانگیر سازمان خود را به وضوح و با دقت در ذهن خود مجسم نماید تا اینکه تصمیم اثربخش اتخاذ نماید (سیدعباس زاده، 1374، ص35).
در این پژوهش منظور از مهارت ادراکی شامل موضوعاتی است که پرسشنامه می سنجد و این موضوعات در قسمت ابزار اندازه گیری مشخص شده است.
مدیران: عبارت از کلیه افرادی که برحسب ابلاغ رسمی ادارات آموزش و پرورش شهرستانهای استان تهران در پست مدیریت مدارس متوسطه منصوب و مشغول به کار باشند.
پیشینه پژوهش: برای اینکه شخص مدیر بتواند از عهده وظایف مدیریت برآید و فعالیتهای جمعی را در جهت اهداف از پیش تعیین شده سوق دهد، باید دارای مهارتهایی باشد که در انجام این امر مهم ضروری است اما طبیعت کار مدیریتی سبب شده است که نظریههای متعددی در این زمینه ارائه شود و به طور خلاصه می توان به چند مورد اشاره کرد.
مطالعات دیوداوینگ: وی معتقد است که مهارتهای مدیران لااقل در جزئیات، اساساً بر دانش و فهم استوار است اوینگ این نکته را به طور اثربخشی پرورانده است وی دریافت که سه لایه یا قسمت دانش مدیریتی شامل: 1- روشها و فنون حل مساله، 2- تشخیص واقعیت های داخل و محیط سازمان، 3- اطلاعات مربوط به اهداف، سیاستها و استانداردها می باشد.
(Ewing, 1964, P.91) مطالعات سلزهها سکینز و دیلویت: سلزودیلویت با تخصص مشاوره آموزشی، مهارتهای مدیران را به سه دسته مهارتهای وظیفه ای، مهارتهای بین شخصی و مهارتهای سازمانی تقسیم کرده اند.
(Deloitteand Sells, 1988, P.156) مطالعات میخائیل آرمسترانگ: وی معتقداست مدیران به مهارتهای مدیریت تعارض، کنترل، هماهنگی، فرهنگ مشارکت، مشاوره، فکر خلاق، رهبری، انگیزش، هدف گذاری سازماندهی، برنامه ریزی، مدیریت تحول و مدیریت عملکرد نیازمند هستند.
(Armstrong, 1994, P.
193) مطالعات هنری فایول: وی معتقد است هر مدیری اعم از مدیر موسسات خصوصی، دولتی و آموزشی به تواناییها، ویژگیها و مهارتهایی از قبیل توانایی جسمی، توانایی فکری، معلومات عمومی، معلومات تخصصی و تجربه نیاز دارد.
(ایران نژاد پاریزی، 1378، ص 88) رابرت کاتز: وی مهارتهای مدیران را در سه سطح فنی، انسانی و ادراکی مطرح کرده است.
از تحقیقات انجام شده درباره مهارتهای مدیران می توان به موارد زیر اشاره کرد.
تحقیقی توسط سی هیمووتیز در سال 1988 با عنوان پنج دلیل اساسی شکست مدیران انجام شد و نتایج بدست آمده حاکی از آن بود که بزرگترین دلیل شکست یا ناکام ماندن مدیران، نداشتن مهارتهای لازم در زمینه روابط انسانی است.
(Hymowitz, 1998, P.25) تحقیق دیگری توسط آنالویی و همکارانش در سال 1996 با عنوان بررسی مهارتهای مدیریتی انجام شد وآنها در تحقیق خود نقش سه مهارت یعنی مهارتهای مربوط به کار، مهارتهای مربوط به مردم و مهارتهای ادراکی را برای افزایش اثربخشی مدیران مهم تلقی کردند.
(Analoui, 1996, P.15) از تحقیقاتی که در ایران انجام شده می توان به تحقیق ناهید انتصاری (1379) اشاره کرد که در مورد مهارتهای مدیران مدارس راهنمایی شهر تهران نیازسنجی بعمل آورده است و به این نتیجه رسیده است که مدیران از نظر مهارت فنی ضعیف هستند.
تحقیق دیگری توسط غلامحسین افسری (1378) درباره نیازهای آموزشی مدیران انجام شده است و به این نتیجه رسیده است کارکنان آموزش و پرورش استان خراسان به مهارتهای فنی بیشتر نیاز دارند و تحقیق دیگری توسط نعمت الله مرادی (1373) انجام شده است که در آن مدیران در زمینه مدیریت امور کارکنان، شناخت ویژگیهای دانش آموزان، وظایف شغلی و روشها و ابزارهای انجام کار از مهارتهای لازم برخوردار نیستند.
روش تحقیق: با توجه به اینکه پژوهش حاضر، بر مبنای توصیف شرایط موجود مهارتهای مدیران مدارس متوسطه می باشد.
لذا به منظور ارائه تصویری روشن از میزان مهارتهای سه گانه مدیریتی از روش پژوهش توصیفی- پیمایشی که با قابلیت های خاص خود متناسب با موضوع پژوهش حاضر می باشد استفاده خواهد شد.
البته روش پژوهش پیمایشی به سه دسته (مقطعی، طولی، دلفی) تقسیم می شود به جهت ماهیت سوالات پژوهشی و گردآوری داده ها در یک مقطع زمانی در این پژوهش از روش پیمایشی مقطعی استفاده خواهد شد.
(سرمد و دیگران، 1376، ص82)