فصل اول
مقدمه:
سالها از کشف باکتری سالمونلا میگذرد ولی این باکتری اهمیت خود را در جوامع علمی و بین دانشمندان از دست ندادهاست. در سال 1885 اسمیت و سالمون جرمی را از خوک جدا کردند و تصور نمودند که عامل بیماری وبا یا طاعون خوک است در نتیجه نام آنرا باسیلوس کلراسویس نهادند. در طی سالهای بعد نام این جرم را سالمونلا کلراسویس گذاشتند.
در قرن بیستم روشهای مؤثری برای درمان و پیشگیری این باکتری صورت گرفت و نتایج امیدوارکنندهای برای دانشمندان حاصل شد اما با مقاومشدن سالمونلا نسبت به آنتیبیوتیکها و روشهای درمانی دیگر، خطر بزرگی جوامع بشری را تهدید میکند.
بطوریکه انسان قرن حاضر با تمام پیشرفتهای مختلفی که در علوم و فنون داشته، هنوز روزگار خود را با و حشت عظیمی از فراگیرشدن این بیماری میگذراند. ترسی که در بین اجداد بشر هم وجود داشته و قربانیان زیادی گرفت.
در جلد اول و دوم کتاب ارزشمند تاریخ ودامپزشکی و پزشکی ایران تألیف استاد بزرگوار جناب آقای دکتر حسن تاجبخش به بیماری حصبه، تب مطبقه و تب تیفوئید اشاره شدهاست به نقل از این کتاب لوکرس(55- 98 ق.م) به فراوانی اپیدمیهای بیماریهای حیوانی اشاره کرده و از آنها به عنوان« آتش مقدس» یاد میکند. ویرژیل(19-70 ق.م) وقتی آتش مقدس را در گونههای مختلف شرح میدهد میتوان
تا حدی به ماهیت برخی از بیماری های عفونی از جمله تب تیفوئید(حصبه) اسب پی برد.
در تمدن باشکوه اسلامی دانشمندان ایرانی بویژه رازی، ابنسینا و جرجانی در مورد بیماریهای عفونی مطالب مهم و جالبی بیان داشتهاند که این خود براهمیت موضوع بیماریهای ناشی از سالمونلا در دنیای قدیم بیان میکند.
با گسترش پدیده شهرنشینی و استفاده روزافزون از خانههای آپارتمانی انسان معاصر برای فرار از تنهایی و رهاشدن از انزوایی که به علت رشد صنعت پدید آمده کوششهای وافری انجام داده که یکی از آنها نگهداری و مراقبت حیوانات در محیط خانه بوده تا بتواند بر این پدیده غلبه کند.
با یک نگاه آماری متوجه میشویم که غالب این حیوانات از نوع دام کوچک بوده بطور مثال: گربه سگ، طوطی، همستر و… تمایل بیشتری برای نگهداری آنان وجود دارد که با توجه به بحث بیماریهای مشترک بین انسان و دام خود چالش جدیدی را در این عرصه ایجاد نمودهاست.
در این پروژه تحقیقی سعی بر این بوده که با بررسی بیماری سالمونلایی در گربههای خانگی، راهکاری هرچند ناچیز جهت پیشگیری این بیماری در محیط زندگی آدمی ارائه گردیده و اطلاعات لازم در این زمینه برای اهل فن و عموم مردم روشنگر باشد.
فصل دوم
کلیات
خصوصیات کلی
باکتری سالمونلا از نظر طبقهبندی در خانواده « انتروباکتریاسه» جای میگیرد. انتروباکتریاسه گروه بزرگ و ناهمگونی از باسیلهای گرم منفی میباشد که محل طبیعی زندگی آنها روده انسان و حیوانات است. این خانواده از جنسهای زیادی تشکیل شدهاست (مانند اشریشیا، شیگلا، سالمونلا، انتروباکتر، کلبیسلا، سراشیا، پروتئوس و غیره). بعضی از ارگانیسمهای رودهای، مانند اشریشیاکولی، قسمتی از فلور طبیعی انسان هستند و گاهی ایجاد بیماری میکنند، در حالیکه بقیه، مانند سالمونلا و شیگلا برای انسان و حیوانات همیشه بیماریزا هستند.
انتروباکتریاسهها هوازی یا بیهوازی اختیاری هستند و طیف وسیعی از کربوهیدراتها را تخمیر میکنند. این باکتریها ساختار آنتیژنی پیچیدهای داشته، سموم و عوامل بیماریزای زیادی تولید میکنند.
انتروباکتریاسه شایعترین گروه باسیلهای گرم منفی هستند که در آزمایشگاههای بالینی کشت داده میشوند و در میان شایعترین باکتریهای ایجادکننده بیماری در کنار استافیلوکوک و استرپتوکوک قرار دارند.
طبقهبندی انتروباکترویاسه پیچیده است و با پیدایش تکنیکهایی که فواصل تکاملی را بررسی میکنند( مانند هیبریداسیون و تعیین توالی اسیدنوکلئیک)، به سرعت در حال
تغییر است.
بیشتر از 25 جنس و 110 گونه یا گروه شناسایی شدهاند. با این حال، انتروباکتریاسههایی که از لحاظ بالینی اهمیت داشتهباشند، 20 تا 25 گونه را تشکیل میدهند و با بقیه گونهها، خیلی کم مواجه میشویم.
خانواده انتروباکتریاسه، دارای خصوصیات زیر هستند:
آنها باسیلهای گرم منفی هستند، یا متحرکند که در این صورت در سرتاسر محیطشان مژه دارند یا غیرمتحرکند، آنها در محیط عصاره گوشت یا پپتون بدون اضافه کردن کلریدسدیم یا سایر مکملها رشد میکنند.
رشد خوب در آگارمککانکی، رشد به صورت هوازی یا بیهوازی( بیهوازی اختیاری هستند)، تخمیر گلوکز به جای اکسیدکردن آن که اغلب همراه با تولید گاز است، از مشخصات آنها میباشد، آنها کاتالاز مثبت و اکسیداز منفی هستند و نیترات را به نیتریت احیاء میکنند و 39 تا 59% DNA، C + G دارند، آزمایشهای بیوشیمیایی که برای افتراق انواع انتروباکتریاسه به کار میروند، در ذیل آمدهاست:
تخمیر انواع قندها از قبیل: لاکتوز، سوکروز، تخمیر D- گلوکز، D- گزیلوز، L- رامنوز، L- آرابینوز، D- سوربیتول، D- مانیتول و غیره.
هیدرولیز اوره: سولفید هیدروژن (H2S)، سیمونزسیترات، تولیداندول، تست حرکت، ژلاتیناز و MRVP.
مورفولوژی و مشخصات
الف) ارگانیسمهای تیپیک: انتروباکتریاسه باسیلهای گرم منفی کوچکی هستند، شکل تیپیک این باکتریها در رشد بر محیطهای جامد آزمایشگاهی دیدهمیشود، اما شکل این باکتریها در نمونههای کلینیکی بسیار متنوع است. در کلبسیلا کپسولها بزرگ و منظم هستند، چیزی که در انتروباکتر کوچکتر بوده و در سایر انواع به ندرت دیدهمیشود.
ب) کشت: اشریشیاکولی و بیشتر دیگر باکتریهای رودهای کلونیهای حلقوی، محدب و مسطح با لبههای واضح تشکیل میدهند. کلونیهای انتروباکتر شبیه کلونیهای اشریشیاکولی است با این تفاوت که کمی موکوئیدیتر است. کلونیهای کلبسیلا بزرگ و بسیار موکوئیدی هستند و با طولانیشدن کشت تمایل به یکیشدن دارند. سالمونلا و شیگلاکلونیهای مشابه اشریشیاکولی ایجاد میکنند اما لاکتوز را تخمیر نمیکنند. بعضی از گونههای اشریشیاکولی در آگار خونی همولیز ایجاد میکنند.
ج) خصوصیات رشد: از ویژگیهای بیوشیمیایی نظیر الگوهای تخمیر کربوهیدرات و فعالیت دکربوکسیلازهای اسیدهای آمینه و سایر آنزیمها برای افتراق باکتریها استفاده میشود. بعضی آزمایشها نظیر تولید اندول از تریپتوفان در سیستمهای تشخیص سریع بسیار استفاده میشوند، در حالیکه بقیه آزمایشها مثل واکنش وگس - پرسکائر**(تولید استیل متیل کاربیونال از دکستروز) کمتر به کار میروند. کشت در محیطهای افتراقی که حاوی رنگها و کربوهیدراتهای خاصی هستند( مثل ائوزین- متیلنبلو، [EMB]، مککانکی یا محیط دئوکسیکولات) تشخیص کلونیهای تخمیرکننده لاکتوز(رنگی) را از کلونیهای غیرتخمیرکننده (غیررنگی) میسر میسازد و تشخیص سریع و احتمالی باکتریهای رودهای را ممکن میکند.
چندین محیط کشت پیچیده جهت شناسایی باکتریهای رودهای ساخته شدهاند. یکی از این محیطها، محیط سهگانه آگار- قند – آهن میباشد که اغلب برای افتراق سالمونلا و شیگلا از سایر باسیلهای گرم منفی رودهای در کشت مدفوع به کار میرود. این محیط دارای 1/0% گلوکز، 1% سوکروز، 1% لاکتوز، سولفات فرو( برای پیبردن به تولید H2S)، عصاره بافتی(سوبسترای رشد پروتئینی) و یک نشانگر PH (فنل قرمز) میباشد.
این محیط در یک لوله آزمایش ریخته میشود به طوری که یک سطح شیبدار با قسمت انتهایی عمیق به وجود میآید و باکتریها از سطح به عمق کاشته میشوند چنانچه تنها گلوکز تخمیر شود، در اثر مقدار حجم کم اسید تولید شده، در ابتدا سطح شیبدار و قسمت عمقی زردرنگ میشوند. وقتی مواد حاصل از تخمیر به CO2 و آب اکسیده میشوند و از سطح شیبدار رها میگردند و دکربوکسیلاسیون اکسیداتیوپروتئینها با تولید آمین ادامه مییابد، سطح شیبدار قلیایی میشود (قرمز). اگر سوکروز یا لاکتوز تخمیر شود، مقدار زیاد اسید تولید شده موجب میشود که سطح شیبدار و قسمت عمقی زرد بمانند(اسیدی). به طور تیپیک، سالمونلا و شیگلا، سطح شیبدار را قلیایی و قسمت عمقی را اسیدی میکنند. اگرچه پروتئوس، پروویدنسیا و مورگانلا سطح شیبدار را قلیایی و قسمت عمقی را اسیدی میکنند، آنها را میتوان از طریق ایجاد شدن سریع رنگ قرمز در محیط اوره شناسایی کرد. دیگر باکتریهای رودهای بر سطح شیبدار، اسید و در قسمت عمقی اسید و گاز (حباب) تولید میکنند.
ساختار آنتیژنی
انتروباکتریاسهها، ساختار آنتیژنی پیچیدهای دارند. آنها به وسیله بیش از 150 نوع آنتیژن مقاوم به حرارت O سوماتیک (مربوط به لیپوپیی ساکارید)، بیش از 100 نوع آنتیژن حساس به حرارت K ( مربوط به کپسول) و بیش از 50 نوع آنتیژن H(مربوط به تاژک) طبقهبندی میشوند. در سالمونلاتیفی، آنتیژنهای کپسولی، آنتیژنهای vi نامیده میشوند.
آنتی ژن های O خارجیترین قسمت لیپوپیی ساکارید دیواره سلولی هستند و از واحدهای تکرار شونده پلیساکاریدی تشکیل شدهاند. برخی از پلیساکارید های اختصاصی آنتیژن O، از قندهای منحصر به فردی تشکیل شدهاند. آنتیژنهای O به گرما و الکل مقاوم بوده، با آگلوتیناسیون باکتریال مشخص میشوند. آنتیبادیهای ضد آنتیژن O، غالباً از نوع IgM هستند.