دانلود مقاله نقش هزینه ها در نرخ گذاری صنعتی

Word - PDF 169 KB 30606 25
مشخص نشده مشخص نشده اقتصاد - حسابداری - مدیریت
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • خلاصه

    بر اساس تحقیقات گسترده­ای از موسسات در صنایع نورژ، همگام با مطالعات پیشین، درمی­یابیم که اکثریت (68.7%) آنها از برخی از اشکال هزینه مبتنی بر نرخ­گذاری استفاده می­کنند. برخلاف مطالعات پیشین، هزینه متغیر مبنای بارز هزینه­ای نمی­باشد. تنها حدود 20% موسسات از هزینه بطورکامل توزیع­شده استفاده می­کنند در مقایسه با 30 تا 41% نقل­قول­شده در مطالعات گذشته. همچنین سهم موسساتی که از روش نرخ­گذاری سخت­گیرانه مبتنی بر هزینه بدون توجه به عوامل بازار استفاده می­کنند حاشیه بوده و بطور قابل­توجهی کمتر از مبالغ پیشین است.

    ما درمی­یابیم که هزینه­ها نقش بیشتری در موسسات کوچک و متوسط دارند و برای موسساتی که به تعادل در نرخ­گذاری تاکید دارند. درعوض، اهمیت موسسات در موقعیت رقابتی و ارزش مشتری ارتباط منفی با نقش هزینه­ها دارد.

    کلیدواژگان: روش­های نرخ­گذاری، صنعت

    1مقدمه

    مطالعات متعدد تجربی علاوه بر دستیابی به سطوح بالایی از نرخ­گذاری مبتنی بر هزینه به نرخ­گذاری مبتنی بر هزینه کامل یا جذبی نیز رسیده­اند. درواقع، این مطالعات به این موضوع می­رسند که چیزی بین 70 تا 83% مبنای نرخ­گذای موسسات بر مبنای هزینه کل است. این رقم چشمگیر است زیرا در شمول هزینه­های ثابت در تصمیمات نرخ­گذاری بر خلاف فلسفه اصولی است. میزان نرخ­گذاری مبتنی بر بازار بطور معکوس بنظر پایین نمود داشته است.

    تلاش­هایی در تطبیق میزان نرخ­گذاری هزینه کامل با تئوری انجام پذیرفته است. برای نمونه، کیر (1986) نشان می­دهد که هزینه جذبی کامل همراه با هزینه عادی سربار نسبت به هزینه متغیر برای خروجی برابر یا متجاوز از موثرترین سطح تولید،برآورد بهتری از هزینه حاشیه­ایست. این مقوله در یک پژوهش آزمایشی موردحمایت تیشلیاس و چالوس (1988) قرار می­گیرد. از سوی دیگر، شیپلی (1981) پی می­برد که بیشتر موسسات بدنبال اهداف چندگانه هستن و درنتیجه آنها را تبدیل به تضمین­کنندگان سود تبدیل می­کند تا افزایش­دهندگان سود. درواقع، تنها حدود 15% تولیدکنندگان بریتانیا را می­توان بعنوان افزایندگان واقعی سود در حالت تئوری اقتصادی سنتی برشمرد. جابر و هولی (1988) درمی­یابند که حدود 40% موسسات بریتانیا افزایش حداکثری سود را بعنوان هدف اولیه خود مدنظر قرار می­دهند. ما می­پرسیم تا به چه میزان افزایش سود در تصمیمات نرخ­گذاری آنان یک هدف برجسته و بارز است. اکثریت موسسات پاسخ­های متوسط تا کم داشته و یا اصلاً اهمیتی نمی­دادند (شکل1).

    شکل1 توزیع اهمیت در افزایش سود در نرخ­گذاری (اهمیت کم تا زیاد در مقیاس هفت نقطه­ای لیکرت)

    هدف اصلی پژوهش ما کاوش بیشتر در نقش هزینه­ها در نرخ­گذاری صنعتی است. برخی از مطالعات پیشین (مانند اسکینر 1970 و میلز 1988) به این موضوع پی بردند که گرچه موسسات مبنای نرخ­گذاری خود را بر هزینه­ها می­نهند، آنها نیز عوامل بازار را مدنظر قرار می­دهند. ازاینرو، ما بویژه در رابطه با عوامل بازار یا تقاضا دارای کنترل­های متعددی هستیم. تا جایی که ما می­دانیم، ما اولین کسانی هستیم که بطور ضمنی در این دامنه ادبیات قانون نرخ­گذاری را کنترل می­کنیم.

    درمی­یابیم که سهم موسساتی که از نرخ­گذاری هزینه کامل بهره می­برند بطور قابل­توجهی کمتر از (بین 20 تا 31%) مطالعات پیشین است (70 تا 83%). همچنین بر خلاف یافته­های پیشین با 35 تا 41%، تنها حدود 12% موسسات قیمت را بر مبنای هزینه کاملاً توزیعی قرار می­دهند.

    بطور کلی بیشتر موسساتی که از نرخ­گذاری هزینه­ای بهره می­برند نیز توجه شایانی به تقاضا، رقابت ویا ارزش دریافتی مشتری برای محصولات خود دارند. بالعکس، از موسساتی که از نرخ­گذاری مبتنی بر بازار استفاده می­کنند، حدود یک چهارم مبین این موضوع می­باشند که هزینه­ها هنوز نقش قابل­توجهی دارد. ازاینرو، بنظر موسسات درمقیاس تعدیلی از نرخ­گذاری سخت­گیرانه مبتنی بر FDC تا نرخ­گذاری صرفاً بازاری مشروح توسط فاگ (1994) عمل می­کنند. ازاینرو، می­توان اینطور عنوان نمود که نتایج ما نیز اط یافته­های نابل و گروکا (1994) در این بخش پشتیبانی می­کند که موسسات به همگامی با فلسفه اصولی بیشتر گرایش دارند تا شاید نسبت به مطالعات متعدد پیشین.

    درنهایت، درمی­یابیم که هزینه­ها در موسسات کوچک و متوسط و موسساتی که به تعادل در نرخ­گذاری تاکید دارند، نقش برجسته­تری ایفا می­کند. درمقابل، تعداد نسخه­های محصول و تاکید موسسات بر وضعیت رقابتی رابطه منفی با نقش هزینه­ها داراست.

    باقیمانده مقاله بصورت ذیل می­باشد. در بخش2، ما مروری اجمالی از مطالعات پیشین فراهم می­کنیم. بخش3 تحقیقات را ارائه داده و بخش4 نتایج را فراهم می­کند. بخش5 بخش نتیجه­گیری مقاله است.

    2مطالعات پیشین در نرخ­گذاری

    در این بخش، مروری اجمالی از مطالعات پیشین و قابل مقایسه در نرخ­گذاری تهیه می­کنیم. اسکینر (1970) 179 پاسخ از موسسات تولیدی در در مرسی­ساید بریتانیا دریافت نمود که که از این مقدار 70% از شکل هزینه اضافه بر بهای تمام شده بر نرخ­گذاری برخی از محصولات خود استفاده نموده و 57% از آن برای تمامی محصولات بهره بردند. همچنین نشان داد که موسسات درکل اهمیت شایانی به رقابت و تقاضا و همچنین هزینه­ها و سود در نرخ­گذاری خود می­دهند. تنها یک موسسه دارای نرخ­گذاری صرفاً مبتنی بر هزینه بدون توجه به عوامل غیرهزینه­ای بود.

    در تحقیقاتی از موسسات Fortune 1000 در ایالات متحده، گوینداراجان و آنتونی (1983) 505 پاسخ مفید دریافت داشتند. آنها پی بردند که 83% از برخی از اشکال نرخ­گذاری کامل هزینه­ای بهره برده و حدود 41% از نرخ­گذاری مبتنی بر FDCاستفاده می­کنند. تنها 17% از نرخ­گذاری هزینه متغیر بهره می­برند. گوینداراجان و آنتونی (1983) برای تاثیر بر نرخ­گذاری عوامل غیرهزینه­ای را کنترل ننمودند.

    میلز (1988) 94 پاسخ از تحقیقی از بزرگترین موسسات تولیدی و خدماتی در بریتانیا دریافت داشتند. وی به این موضوع پی برد که 71% موسسات تولیدی (65% خدماتی) در بریتانیا از نرخ­گذاری هزینه کامل بهره می­برند. هرچندکه، موسسات عوامل غیرهزینه­ای دیگری را با با سطوح کلی نرخ­های رقبا مدنظر قرار دادند که مهمترین اینهاست.

    بر مبنای تحقیقی از موسسات صنعتی، شیم و سودیت (1995) اینطور گزارش نمودند که تقریباً 70% از نرخ­گذاری هزینه کامل با حدود نیمی از اینها که از تفاوت بین هزینه کامل تولید و نیمی دیگر که از تفاوت تمامی هزینه­ها بهره می­برند یعنی 35% از نرخ­گذاری مبتنی بر FDC استفاده می­کنند. تنها حدود 12% از نرخ­گذاری هزینه متغیر بهره برده و حدود 18% از برخی از اشکال نرخ­گذاری مبتنی بر بازار استفاده می­کنند.

    هانکینسون (1995) بر روی 50 موسسه مهندسی کوچک در بریتانیا در طول دوره 1990 تا 1995 تحقیق نمود و دریافت که 82% آنها نرخ­گذاری خود را بر هزینه کامل بنا نهادند. تنها 18% (اکثراً موسسات بزرگ) از نرخ­گذاری غیرهزینه­ای بهره بردند. گرچه، موسسات رقابت را تایید نمودند، تاثیر آن زیاد نبوده و نرخ رقابتی بسختی می­توانست نرخ فروش شرکت را تعیین کند.

    نابل و گروکا (1991) بر روی 1000 موسسه صنعتی در ایالات متحده تحقیق می­نمایند و 270 پاسخ دریافت می­دارند (میزان پاسخ 27%).آنها درمی­یابند که هزینه اضافه بر بهای تمام شده بر نرخ، مکررترین روش مورداستفاده (56%) در میان موسسات صنعتی آمریکا بود و تمایزی بین مبناهای مختلف هزینه­ای قائل نمی­شود. همچنین نرخ­­گذاری مبتنی بر هزینه استفاده بیشتری توسط موسسات دارد چنانچه اینطور فکر کنند که برآورد تقاضا کار دشواری است. بیش از 50% موسسات حاکی از استفاده از بیش از یک راهبرد نرخ­گذاری می­باشند. هرچندکه، از موسساتی که از هزینه اضافه بر نرخ تمام شده استفاده می­کنند بیش از یک سوم تنها از این روش استفاده می­کنند (به آن مقدار قابل­توجه 100% داد) یعنی تنها 19% تمامی موسسات.

    گیلدینگ، دروری و تایلیز (2005) بر روی 187 موسسه بریتانیایی و 90 موسسه استرالیایی تحقیق نمودند. آنها دریافتند که اطلاعات هزینه­ای در تصمیمات نرخ­گذاری با 65% موسساتی که اهمیت متوسط تا زیادی به آن می­دهند، نسبتاً دارای اهمیت است. آنها همچنین دریافتند که موسسات تولیدی به نسبت دیگر بخش­ها اهمیت کمتری به نرخ­گذاری اضافه بر بهای تمام­شده می­دهند. بعلاوه، آنها دریافتند که هزینه بر بهای تمام­شده ارتباط مثبتی با رقابت دارد اما ارتباطی با ابعاد موسسه ندارد. آنها سهم موسساتی که از نرخ­گذاری هزینه کامل بهره می­برند را مشخص نمی­کنند.

کلمات کلیدی: نرخ گذاری صنعتی - هزینه

سرمایه گذاری مستقیم خارجی و فعالیت اقتصادی داخلی تجزیه و تحلیل آماری اطلاعات داخلی شرکت های چند ملیتی در بخش سرمایه گذاری بین المللی دفتر تحلیل اقتصادی انجام گرفت. بخش تجاری تنظیم و نگهداری قانونی و قابل اعتماد نیازها است. نظرات مطرح شده نظر نویسندگان است و منعکس کننده دیدگاه رسمی وزارت اقتصاد آمریکاست. نویسندگان این مقاله کمال تشکر را از کوین هَسِت،‌بیل زیل و شرکت کنندگان در ...

بخش عمومی می تواند دارای نقش مجاورتی در طبقه بندی صنعت ESCO توسط دادن تأمین مالی حقوق صاحبان سهام مکانیزه شده باشد. مخصوص شرکت تضامن با بخش خصوصی است که در اداره کردن بهتر به حالت موازنه در می آورد و وجه نقد را به کار می اندازد. هدف مخصوص وسیله نقلیه همچنین می تواند نقش ارزشمندی را بازی کند نانچه شریک برای حقوق سرمایه گذاری در ESCO (بخش 5.2 در SPVs دیده می شود). این گونه منابع ...

چکیده اغلب کشور های در حال توسعه برای رونق دهی به اوضاع اقتصادی، ایجاد اشتغال و دستیابی به رشدو توسعه اقتصادی پایدار با مشکل کمبود منابع سرمایه گذاری روبرو هستند. کمبود در آمد های ارزی ناشی از صادرات و نرخ ناعادلانه مبادله که اغلب به زیان صادر کنندگان کالاها و مواد اولیه خام در حال تغییر است و انبوه جمعیت و مصرف به نسبت بالااز عواملی است که منابع پس انداز قابل تبدیل به سرمایه ...

از زمانیکه حرکت تلفیق کردن شرکتها در اواخر قرن نوزدهم آغاز شد، اقتصاددان های آمریکایی بطور مجدد در حیطه ای علاقه مند بوده اند که در آن اندازه بزرگ برای کارآیی تجاری لازم است. آیا حرکت تلفیقی لازم بود، آیا قاعده استدلالی از لحاظ اقتصادی توجیه پذیر بود، آیا این آن صنعت تلفیق شده بدون از دست دادن کارایی خود می تواند به گزینه های کوچکتر تبدیل شود؟ این مقوله پیوسته سؤال حائز اهمیت ...

تعریف شرکت‌ های سرمایه‌ گذار خطر‌پذیر) (VC[1] Fund در کشورهای پیشرفته یکی از روش‌های جذب سرمایه به صنایع در حال رشد، ایجاد نهادهای مالی با مشارکت سرمایه‌گذاران خصوصی است. گروه‌بندی این سرمایه‌گذاران خصوصی از شرکت‌های بیمه، بانک‌ها، صندوق‌های بازنشستگی تا اشخاص حقیقی ادامه دارد. تصویر زیر زمان سرمایه‌گذاری این گونه نهادها را در مراحل رشد شرکت‌ها نشان می‌دهد. عموماً VC ها در مراحل ...

حسابداری صنعتی 1: منبع حسابداری صنعتی جلسه اول نشریه شماره 26 سازمان حسابرسی بارم : 5 نمره میان ترم ، 12 نمره پایان ترم ، 3 نمره کلاسی گزارشات صورتهای مالی : پردازش گزارشات صورتهای مالی بارخورد اطلاعات اولیه خام سیستم حسابداری مالی استفاده کنندگان : مدیران شرکت ، مردم ، حسابداران شرکت ، اعتبار دهندگان (بانک ) بستانکاران ، سهامداران دولت ، سرمایه گذاران بالقوه . صورتهای مالی ، ...

. روند تحولات اقتصاد کلان و چالش های پیش روی روند تحولات نرخ رشد تولید ناخالص داخلی ایران در چهار دهه گذشته (1380-1340) نشاندهنده حرکت کند این متغیر است. متوسط رشد 6/10 درصدی سال‌ها‌ی دهه 1340 به ترتیب به رشد‌ها‌یی معادل 7/2، 2/4 و 8/3 درصد در دهه‌ها‌‌ی 1350، 1360 و 1370 کاهش یافته است تحقق نیافتن رشد اقتصادی بالا در سه دهه گذشته، ریشه در دو پدیده‌ای دارد که از دهه 1350 اقتصاد ...

خوشه صنعتي دوريکا به عنوان شرکت مادربوده و متشکل از چندين شرکت جزء ميباشد که شرکت اروين پلاست يکي از شرکتهاي زيرمجموعه اين شرکت مادر ميباشد . نحوه تهيه وفروش شرکت اروين پلاست به گونه اي است که عمده محصولات توليدي اين شرکت انحصاري بوده وتنها ميتوا

روش‌هایی وجود دارد که می‌توان با کمک آنها و انتخاب ترکیب مناسب سرمایه‌گذاری احتمال عدم تحقق بازده مورد انتظار را کاهش داد. از جمله این تکنیک‌های جدید و کمی که در ارزیابی ریسک غیرسیستماتیک موثر است، تکنیک دیرشن duration و تحدب convexity در ارزیابی ریسک اوراق بهادار است. ریسک سرمایه‌گذاری عبارت است از احتمال انحراف (عدم تحقق) بازدهی واقعی با بازدهی مورد انتظار و ارتباطی مستقیم و ...

مقدمه مفاهیم و روشهای ارائه شده در این تحقیق غالباً در رابطه با واحدهای تولیدی، مورد بحث قرار می گیرد. اما باید توجه داشت که این مفاهیم و روشها در موارد دیگر از قبیل: (1) واحدهای تجاری کوچک (بطور اعم) (2) واحدهای غیرتولیدی مانند فروشگاه ها و مؤسسات خدماتی نظیر بانکها، شرکتهای بیمه و هتلها و (3) سازمانهای غیرانتفاعی مانند بیمارستانها، کتابخانه ها، مدارس، دانشگاه ها و مؤسسات ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول