فصل اول
مقدمه پژوهش
مقدمه:
مشارکت سیاسی در بین دانشجویان از جمله مسائلی است که توجه اساتید و بزرگان ودانشگاهیان را به خود جلب کرده است.
سیاست بین دانشجویان نقش کمرنگ تری نسبت به سایر مسائل دارد، که برنامه ریزان درسی دانشگاهها باید تجدید نظری در مورد آن داشته باشند، یعنی با بیشتر و پر رنگ تر کردن نقش سیاست و جامعه شناسی سیاسی دانشجویان را بیشتر با این مسئله و موضوع مهم اجتماعی آشنا کنند.
در قسمتهای بعدی به طور مفصل به این موضوعات می پردازیم.
بیان مسئله :
- آیا عوامل اجتماعی مثل موقعیت اجتماعی ، محل سکونت ، میزان تحصیلات اطرافیان و عوامل فردی مثل درآمد ، میزان تحصیلات خود فرد بر مشارکت سیاسی دانشجو تاثیر دارد یا خیر؟
- آیا در خانواده های مذهبی میزان مشارکت سیاسی بیشتر از سایر خانوادهها است یا خیر، یعنی انجام مراسم مذهبی می تواند فرزندان خود را به سمت سیاست سوق بدهد ؟
- رسانه های جمعی تا چه حد در سیاسی کردن دانشجویان موثر بوده؟
- آیا رسانه ها می توانند با برنامه های سیاسی میزان توجه دانشجویان را به مشارکت سیاسی بیشتر کنند؟
باید دید علی رغم تلاش صداو سیما خود دانشجو علاقه ای به این برنامه ها نشان می دهد یا خیر؟
- آیا رسانه میتواند در انتخابات و کاندیداهایی که می خواهند انتخاب کنند تاثیر می گذارد ؟
می خواهیم بدانیم آیا دانشگاه تدابیری برای این موضوع اندیشیده است ؟
- آیا می توان درسی به نام جامعه شناسی سیاسی و سیاست و مشارکت سیاسی را در بین دروس گنجاند یا خیر؟
اگر این دروس هست چقدر دانشجو به آن اهمیت می دهد؟
آیا به مطا لب این دروس توجه میکنند یا خیر؟
- آیا در رابطه با سیاست با خانواده و دوستان خود بحثی می کنند؟
اهمیت و ضرورت پژوهش:
- اهمیت و ضرورت موضوع مشارکت سیاسی چیست ؟
- چرا مشارکت سیاسی در بین دانشجویان برای ما و جامعه مهم است ؟
که ما توضیحی در این مورد و با طرح فرضیه ها و آزمایش ها به صحت و سقم فرضیه ها می پردازیم .
اهمیت آن را برای دیگر دانشجویان عزیز روشن می کنیم و تمام سعی ما بر این است که آگاهی و شناخت دانشجویان در مورد مشارکت سیاسی بالا رود .
در اینجا به عنوان مقدمه ای کوتاه تعریفی از مشارکت سیاسی را ارئه می دهیم :
مشارکت سیاسی درگیر شدن فرد در سطح مختلف فعالیت در نظام سیاسی از عدم در گیری تا داشتن مقام رسمی ریاست است و به طور اجتناب نا پذیری مشارکت سیاسی با اجتماعی شدن رابطه نزدیک دارد .اما نباید آن را تنها در امتداد نتیجه اجتماعی شدن در نظر گرفت.
علاوه بر این مشارکت سیاسی با تعدادی از نظریه های مهم در جامعه شناسی رابطه دارد.
برای مثال هم در نظریه نخبگان و هم در نظریه کثرت گرایی نقش اساسی دارد اگر چه نقش آن در هر یک از نظریه ها عمیقا متفاوت است.
لیستر میلبرات در کتاب مشارکت سیاسی خود سلسله مراتبی از مشارکت را مطرح می کند که از عدم درگیری تا گرفتن مقام رسمی دولتی تفسیر می کند و پایین ترین سطح مشارکت واقعی رای دادن در انتخابات است، وی مردم آمریکا را به سه دسته تقسیم می کند : گلادیاتورها یا مخالفان سیاست بین (5تا7% ) تماشاگران (6 % ) بی تفاوتها (33 % ) .
اهداف پژوهش :
1- آیا دانشگاه امکاناتی برای بیشتر شدن مشارکت سیاسی در بین دانشجویان فراهم می کند ؟
2- آیا دانشجویان کتابها و مجلات سیاسی مطالعه می کنند ؟
3- آیا استادان وقت بیشتری برای بحث های سیاسی می گذارند؟
4- آیا دروس مربوط به سیاست در برنامه های درسی دانشجویان قرار دارد ؟
5-آیا دانشجویان از روی شناخت و آگاهی به کاندیداها رای می دهند؟
6-آیا دانشجویان در انتخابات شرکت می کنند ؟
7- آیا دانشجویان به اهمیت سیاست و مشارکت سیاسی پی می برند ؟
8-آیا دولت به پیشنهادهایی که از طریق مشارکت سیاسی بدست آمده توجه داشته است ؟
فرضیه :
1-هر چه تحصیلات بیشتر ، میزان مشارکت سیاسی بیشتر است.
2- هر چه موقعیت اجتماعی بالاتر ، میزان مشارکت سیاسی بیشتراست .
3- هر چه موقعیت اجتماعی پایین تر ، میزان مشارکت سیاسی کمتر است .
4- هر چه انگیزه سیاسی بیشتر ،میزان مشارکت سیاسی بیشتراست .
5- هر چه شرکت افراد در انتخابات بیشتر ، میزان مشارکت سیاسی بیشتر است .
6- هر چه خانواده مذهبی تر ، میزان مشارکت سیاسی بیشتر است .
7- هر چه اعمال قدرت دولت بیشتر ، میزان مشارکت سیاسی دولت بیشتر است .
8- هر چه افراد جوان تر ، میزان مشارکت سیاسی کمتر است .
9- هر چه افراد مسن تر ، میزان مشارکت سیاسی بیشتر است .
10- هر چه مهارت سخنوری فرد بیشتر ، میزان مشارکت سیاسی بیشتر است .
11- هر چه مقام رسمی بالاتر ، میزان مشارکت سیاسی بیشتر است .
12- هر چه افراد اجتماعی تر ، میزان مشارکت سیاسی بیشتر است .
13- هر چه اطلاعات سیاسی بیشتر ، میزان مشارکت سیاسی بیشتر است .
تعاریف تئوریکی و عملیاتی :
جنس : ویژگیهای جسمانی معینی که مرد و زن را از هم متمایز می کند .
سن : تعداد سالهایی که از عمریک فرد می گذرد .
تحصیلات : هر یک از مراحل یا دورههای تحصیلی را طی کرده باشد .
شغل : فعالیتی که مشغول به انجام آن هستند ومبلغی در قبال آن می گیرند .
درامد : مبلغی که به طور ماهانه در مقابل زحماتشان می گیرند .
طبقه اجتماعی : موقعیتی که فرد از لحاظ در امد ، خانواده دارا است .
محل سکونت : مکانی که فرد در آن زندگی می کند .
مشارکت سیاسی : درگیر شدن فرد در سطوح مختلف فعالیت در نظام سیاسی از عدم درگیری تا داشتن مقام رسمی سیاست است .
جامعه پذیری سیاسی : فرایندی که به وسیله آن افراد در جامعه ای معین با نظام سیاسی آشنا می شوند و تا اندازه ای قابل توجهی از ادراکشان از سیاست نسبت به پدیده های سیاسی معین می شود .
متغیر(مستقل – وابسته ):
آیا عوامل اجتماعی- فردی بر مشارکت سیاسی دانشجویان دانشگاه آزاد سال 86 موثر است ؟
متغیر مستقل :عوامل اجتماعی (خانواده ، دوستان ، درامد خانواده ) فردی (سن ، جنس ، شغل ، تحصیلات ) متغیر وابسته : مشارکت سیاسی دانشجویان
فصل دوم
پیشینه پژوهش
جامعه شناسی سیاسی چیست؟
جامعه شناسی و علم سیاست :
جامعه شناسی مطالعه رفتار انسان در زمینه اجتماعی است . اصطلاح جامعه شناسی را "اگوست کنت[1] " که یکی از بنیان گذاران این رشته است وضع کرده . هم کنت و هم هربرت اسپنسر[2](1820-1903)یکی دیگر از بنیان گذاران جامعه شناسی تاکید کرده اند که جامعه واحد اصلی تحلیل جامعه شناختی است.
از دیگر نظریه پردازان این رشته می توان به کارل مارکس - امیل دورکیم –ماکس وبر نام برد. هر سه این افراد سهم عمده ای هم از جهت نظری و تجربی در پیدایش و توسعه جامعه شناسی داشته اند.
مارکس(1818-1883) دانشمندی صاحب نظر در چند رشته از قبیل تاریخ- فلسفه سیاسی- اقتصاد وابسته فعالانه در سیاست شرکت داشت. کاوشها و نظریه های وی دربارهرابطه بین سیاست – اقتصاد و جامعه که او ناخواسته نام خود را به آنها داده دلیلی گویا بر سهمی است که او در پیشرفت جامعه شناسی داشته است.
بنا به تعریف می توان گفت که جامعه شناسی شامل علم سیاست است. در هر حال سیاست در زمینه اجتماعی رخ می دهد اما به منزله یک رشته دانشگاهی سیاست تقریبا به طور کامل جدا از جامعه شناسی توسعه یافته است.
در اروپا مطالعه سیاست از مطالعات حقوقی و به ویژه و به طور منطقی از مطالعه قانون اساسی نشات گرفته.
تعاریف سیاست فراوانند و تعریفی وجود ندارد که به طور عام پذیرفته شده باشد. برای حل این مشکل اغلب سعی شده با مشخص کردن ماهیت یا مفهوم اصلی مطالعه سیاسی به گونه ای از بحث درباره تعریف سیاست اجتناب شود. گفته می شود سیاست حل تضادهای انسانهاست،فرایندی که جامعه از طریق آن منابع و ارزشها را مقتدرانه توزیع ،تصمیمات را اتخاذ یا سیاستها را تعیین می کند. سیاست اعمال قدرت و نفوذ در جامعه است.
برنارد کریک[3](1966-ص683) استدلال می کند که علم سیاست یک موضوع مطالعه است نه یک رشته مستقل این موضوع به وسیله یک مساله تعریف می شود و آن مساله نقش حکومت است که او آن را "فعالیت و حفظ نظم " تعریف می کند به طور خلاصه می توان گفت علم سیاست مطالعه کارکرد حکومت در جامعه است.
پیدایش و گسترش جامعه شناسی سیاسی :
همه رشته ها و موضوعات رشته های فرعی یا حوزه های تخصصی تر مطالعه و تحقیق خود را ایجاد می کنند. اما جامعه شناسی سیاسی در حالی که از این جهت منحصر به فرد نیست،می کوشد دو علم اجتماعی مهم را زیر سیطره خود در آورد ،اساسا جامعه شناسی سیاسی می کوشد پیوندهای میان سیاست و جامعه را مطالعه کند و با تحلیل رابطه بین ساختارهای اجتماعی و سیاسی بین رفتار های اجتماعی و سیاسی سیاست را در زمینه اجتماعی آن قرار دهد ،بدینسان جامعه شناسی سیاسی آن چیزی است که جیووانی سارتوری[4] (1969-ص19) آن را یک "دورگه میان رشته ای[5] " نامیده است. بدین گونه جامعه شناسی سیاسی از هر دو رشته ای که می کوشید آنها را از سیطره خود درآورد بسیار سود می جوید.
اما با در نظر گرفتن تاریخ پیدایش و توسعه هر یک از آنها بگوییم که دو فردی که بیش از همه حق دارند بنیاد گذار جامعه شناسی باشند ارتباط نزدیکتری با جامعه شناسی داشته تا با علم سیاست . بدون تردید آنها کارل مارکس و ماکس وبر هستند که هر دو معتقدند سیاست گونه ای گریز ناپذیر ریشه در جامعه دارد.