مقدمه
تغییر بدین معناست که وضعیت جدید عوامل با وضعیت سابق آنها فرق کند، تحول سازمانی به رهبران کمک می کند تا تغییر را از این دیدگاه که «تغییر نوعی فرصت است» مد نظر قرار دهند و آن را تحقق بشند بیشترین عوال مسبب تغییر، در خارج از سازمان قرار دارند، عواملی نظیر رقبا، تکنولوژیهای جدید، مشتریان و ... بطور کلی جامعه. گاهی اوقات عوامل تغییر از درون سازمان نشات می گیرد مانند روی کار آمدن مدیر جدید، منسوخ شده کالا یا خدمات، جهت گیری های استراتژیک جدید و ...
برای درک تحول سازمانی، ضروری است، در ابتدا «تغییر» درک شو و سپس ضرورت تغییر برنامه ریزی شده روشن گردد.
روشهای مختلف انجام تغییر:
1 – برنامه ریزی شده (با قصد قبلی) 2 – غیر برنامه ریزی شده (تصادفی)
میزان تغییر می تواند کم یا زیاد باشد بر حسب گستردگی و وسعت آن می تواند بر عناصر متعددی از سازمان یا فقط بر تعداد محدودی از آنها تاثیر گذارد.
تغییر می تواند (ناگهانی و دفعتاً) Fast change یا بطئی و آهسته (تدریجی) Slow change باشد.
وضعیت جدید ناشی از تغییر می تواند ماهیتی کاملاً متفاوت از حالت سابق داشته باشد (تغییر بنیادی) Fundamental Change. یا وضعیت جدید می توان همان ماهیت اولیه همراه با شکل گیری و ویژگیهای جدید باشد (تغییر تدریجی) Incrementral Change.
امروزه خواسته های تحمیلی بر سازمان چنان وسیع و گسترده اند که در بسیاری از موارد تغییرات اساسی ضروری است.
سازمان ها تجدید ساختار می شوند، وظایف و فعالیتهای کاری شکل جدید به خود می گیرند، قوانین بازار تغییر می کنند، ماهیت بنیادی سازمانها تغییر می یابند، در نتیجه وضعیت جدید عوامل، بطور قابل توجهی در وضعیت سابق آن متفاوت خواهد شد. در واقع مجریان تحول سازمان درگیر برنامه های مختلفی از تغییرات اساسی و تدریجی می باشند.
عواملی که موجب ایجاد تغییر در سازمان می شوند.
1 – ماهیت نیرو های کاری سازمان
با توجه به تغییر نیروی کار در دهه اخیر، سیاستهای مربوط به نیروی انسانی تغییر کرده تا بتواند نیروهای کاری بسیار متنوع و دارای خصوصیات گوناگونی که قابلیت جذب در فعالیتهای گوناگون را داشته باشد، بپرواند.
2 – فن آوری
استفاده از فن آوریها نوین اثرات بسیار شدیدی بر روی سازمانها گذاشته است، پروژه بسیاری از مشاغل تغییر شکل داده اند و کارها تکراری و تخصصی گردیده و به وسیله گروههایی انجام می شود که این تیم ها می توانند چندین کار تخصصی را بصورت همزمان انجام دهند و در فرایند تصمیم گیری شرکت نمایند.
3 – شوک های اقتصادی
مثلاً تغییرات قیمت نفت، شوکهای عظیم اقتصادی به سازمانها وارد می کند و موجبات تغییرات سازمانی می شود.
4 – روند های اجتماعی
سازمانها لازم است آماده پذیرش تغییرات اجتماعی باشند مثلاً دیدگاه جامعه نسبت به آموزش عالی یا تغییرات سلیقه ای در رابطه با خرید کالا و ...
5 – سیاست های جهانی
مانند نوسانات نرخ ارز یا نوسانات نرخ طلا
6 – رقابت
در سایه رقابت، سازمانهایی موفق خواهند بود که بتوانند در برابر رقبایشان واکنش های مناسب از خودشان دهند مثلا تولید محصولات جدید و عرضه به بازارهای جهانی
چه شرایطی موجب اقدام به تغییرات سازمانی می شود.
1 – وجود مشکل یا مسئله که خللی را در کارها ایجاد کرده است.
2 – وجود نوعی فرصت که مورد بهره برداری قرار نگرفته است.
3 – اجزای متشکله سازمان در جهت هدف واحدی حرکت نمی کنند.
4 – آینده ای که برای سازمان ترسیم شده و سازمان را هدایت می کند باید تغییر کند.
روشهای مداخله و ایجاد در سیستم متقاضی تحول:
1 – افزودن فعالیتهای مشابه به فعالیتهای عادی سازمان
2 – فعالیت های مشاور جایگزین فعالیت های فعلی سازمان می گردد.
مدلهای تغییر برنامه ریزی شده بهتر است در این قسمت آورده شود.
نکاتی که کارگزاران تحول سازمان را یاری می دهد تا فعالیتها را به روشهایی «بهتر» تنظیم نماید.
1 – فعالیتها را طوری ساختار دهید که افراد ذیربط در آنجا حضور داشته باشند.
2 – فعالیت های را طوری ساختار دهید که: الف- محور توجه اش نوعی مشکل یا فرصت باشد. ب- در جهت حل مسائل و مشکلاتی باشد که خود متقاضیان تحول آنها را یافته باشند.
3 – فعالیت های را طوری ساختار دهید که هدف و روش نیل به هدف مشخص باشد.
4 – فعالیتها را طوری ساختار دهید که تحقق هدف، سود آوری بالایی ایجاد کند.
5 – فعالیتها را طوری ساختار دهید که هم یادگیری بر تجربه را و هم یادگیری مفهومی/نظری را در بر گیرد.
6 – فعالیت را طوری ایجاد نمایید که افراد به جای آنکه مضطرب باشند یا حالت دفاعی به خود بگیرند، آزاد باشند.
7 – فعالیت را طوری ساختار دهید که مشارکت کنندگان، نحوه حل یک مسئله یا مشکل خاص و «آموختن چگونه آموختن» را بطور همزمان بیاموزند، یعنی فعالیت را دقیقاً زمانبندی نمایند، تا بتوان هم به مسئله متمرکز شده و هم از آموخته های آن بهره گرفت.
8 – فعالیت ها را طوری ساختار دهید که افراد بتوانند هم در مورد وظیفه و هم در مورد فرایند بیاموزند.
9 – فعالیت ها را طوری ساختار دهید که افراد در آن بعنوان بخشی از گروه و نه بطور مجزا دخیل باشند.