در این مقاله با طرح ضرورت توجه به مدیریت اسلامی در حکومتی اسلامی، مفاهیم و تعاریف مدیریت اسلامی از دیدگاه برخی از صاحبنظران و نویسندگان مورد اشاره قرار گرفته است و سپس به وجوه کلی تفاوت های مدیریت اسلامی و مدیریت غربی به صورت مختصر اشاره شده است. از دیدگاه نگارنده، مدیریت اسلامی در سطحی بالاتر از مدیریت غربی به مسایل مدیریت و محور آن (انسان) توجه دارد.
مدیریت غربی بیشتر به روش ها و فنون مدیریتی پرداخته است. و مدیریت اسلامی ضمن توجه به این موارد، به انسان نیز توجه اکید و خاص داشته و کلیه فعالیت ها و وظایف مدیریت را حول انسان طراحی میکند.
نگارنده سپس پیش فرض های مربوط به مدیریت اسلامی را مطرح کرده است. از جمله مهمترین این پیش فرضها، نیاز جوامع به مدیریت، نیاز جوامع با فرهنگ و حکومت اسلامی به مدیریت اسلامی، تأثیر گذاری مکتب الهی اسلام، بر روی مدیریت اسلامی و ارزشی بودن این نوع مدیریت، الگو و نمونه بودن مدیر در مدیریت اسلامی، برتری مدیریت اسلامی نسبت به مدیریت غربی، انسانی بودن سازمان درمدیریت اسلامی به جای سازمانی بودن انسان مورد اشاره قرار گرفته است.
در بررسی موانع و مشکلات فراروی مدیریت اسلامی در جامعه اسلامی ایران، نگارنده سیطره نفوذ مدیریت غربی، عدم آشنایی عموم با قابلیت های مدیریت اسلامی، عدم ایجاد تمایز میان تکنیک ها و روش های مدیریت غربی و رویکردهای انسانی در مدیریت، نبود معیار و مفهوم مشخص از مدیریت اسلامی در سطوح سازمانی، محدودیت میانی نظری در زمینه مدیریت اسلامی درسطوح سازمانی، ابهام در معنا و مفهوم مدیریت اسلامی، نبود نگاه راهبردی به مقوله مدیریت اسلامی، بیتوجهی به انجام پژوهش در زمینه مدیریت اسلامی و موانع روانی پذیرش دیدگاه جدید، را از مهمترین مشکلات و موانع پیش روی مدیریت اسلامی میداند.
نویسنده در پایان، اصلاح رابطه خود و خدا( برای مدیران جامعه اسلامی)، خودباوری در جوامع مسلمان و جهان سوم، ضرورت ارایه تعریف مشخص و تبیین دقیقتر از محدوده و مرزهای مدیریت اسلامی، انجام تحقیق ها و پژوهشهای بیشتر در این زمینه و توجه به این که مدیریت غربی میتواند در سطوحی پایینتز از مدیریت اسلامی مورد استفاده قرار گیرد را به عنوان محورهایی که میتواند در گسترش مدیریت اسلامی نقش اساسی ایفا کند از جمله راه های رفع موانع و توسعه مدیریت اسلامی دانسته است.
الف – مقدمه
مدیریت به شکل های مختلف و متفاوت در طول تاریخ و جود داشته و به صور گوناگون، زمینه پایداری و دوام و قوام تمدن ها و حکومت ها را فراهم ساخته است. با پیشرفت علم و افزایش آگاهی بشر در استفاده از امکانات و توانایی های خود، تأثیر مدیریت در پیشرفت بشر نیز فزونی یافت و همراه با آن، نظریههای مختلف و متفاوتی که از منظرهای گونهگون به انسان نگاه میکردند نیز ارایه گردید. به نظر این جانب، وجه مشترک تمامی این نظریهها، هدفگرا بودن و توجه به نتیجه کار است و در این راستا، انسان نیز گاه همسنگ ابزار مورد توجه قرا گرفته و گاه به آن در سطوح بالاتر توجه شده است. آنچه که هست این که در هر حال توجه به انسان نیز در راستای افزایش تولید و نتیجه اقتصادی مطلوب انجام شده است.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و حضور یک حکومت مذهبی که زمینههای نظری اداره امور حکومتی در آن بر پایه ارزش های دینی و مذهبی استوار بوده و اعمال حکومت تحت تأثیر نگرش الهی انسان قرار گرفته است، مدیریت به عنوان یکی از وجوه اداره حکومت و فرایندی که باید تحت تأثیر نگرش تازه و جدید ارزشی حاکم بر کل جامعه قرار داشته باشد مورد توجه قرار گرفته است.
ب – مدیریت اسلامی چیست؟
نویسندگان و صاحب نظرانی که در قلمرو مدیریت اسلامی و دیدگاههای اسلام درمورد مدیریت قلم زدهاند هر یک به فراخور برداشت و ذهنیت های خود از اسلام، مبانی اخلاقی و سیره پیامبر (ص) و معصومین (ع) به طور مستقیم و یا غیرمستقیم تعاریف و یا توضیحاتی را ارائه دادهاند که نوعی مفهوم مدیریت اسلامی از آن مستفاد میشود. با توجه به این که دامنه ی این برداشت ها و تعریف ها ( که بیشتر بر محور ارزش ها و مبانی اخلاقی مکتب اسلام و سیره پیشوایان دین قرار داشتهاند) گسترده و از نظر نوع نگاه نیز (در عین نزدیک به هم بودن) متنوع است.
به تعدادی از تعریفهای ارایه شده در مورد مدیریت اشاره میشود:
"افجهای" مدیریت اسلامی را مقولهای مکتبی میداندو وظیفه مکتب نیز از نظر او ارایه راهحل هایی است که با مفهوم عدالت خواهی سازگار است. (فصلنامه مطلاعات مدیریت، شماره 21 و 22، ص 10).
"حمیدیزاده" نیز معتقد است که نظام مدیریت در تفکر اسلامی از اصول اعتقاد آن سرچشمه میگیرد و بنابراین، مدیریت بر یک مجموعه انسانی و در یک سازمان در راستای مدیریت جهان خلقت است و با این ویژگی، وی مدیریت را به عنوان یک بینش مطرح میکند ومدیر نیز عضوی از اعضای آفرینش است که باید همراه و هماهنگ با ضوابط و قوانین کلی آن باشد زیرا تشکیلاتی که به وی سپرده شده، هدفش در جهت نظم کلی جهان و برای پیشبرد فعالیت های بشری به منظور دستیابی به سطوح آرمانی است ( فصلنامه مطالعات مدیریت، شماره 20، ص2).
"عسگریان" مدیریت از دیدگاه اسلام را در مسیر نزدیکی به خداوند میداند. بدین معنی که در کلیه ی سطوح آن زهد و تقوی پیشه میشود، سعی در بخشش و ارشاد فزونی مییابد و جلب رضایت اکثریت بیشتر میشود (عسگریان، 1370، ص 52).
"مشرف جوادی" معتقد است در مدیریت اسلام (اسلامی)، ابتدا محور رابطه با ا.... و حرکت به سوی او همراه با قادر مطلق دانستن وی و شهادت به یگانگی یعنی فقط یاری و کمک طلبیدن از او منظور است ( مشرف جوادی، 1378 ص11).
«مدیریت در اسلام» بدون در نظر گرفتن اعتقاد به معاد و یا دنیای دیگر ناقص است. در واقع مطلب و مسایل مدیریت در اسلام، جدا از دنیای دیگر همان مدیریت غربی است ( مشرف جوادی، 1378، ص ج).
هنگامی که صحبت از مدیریت در اسلام میشود، ابتدا منظور اداره ی امور بهرهبرداری صحیح از نعمت های الهی بر اساس اعتقاد به جهانبینی توحیدی است. یعنی کلیه ی اعمال و رفتار انسان ها و یا مدیران باید بر مبنای جهانبینی توحیدی باشد و فلسفه توحیدی ایجاب میکند که اعمال یک مدیر، علاوه بر انطباق با جهانبینی توحیدی، با اصول و اهداف جامعه اسلامی نیز تطبیق داشته باشد (مشرف جوادی 1378، ص 3).
سازمان امور اداری و استخدامی در مورد مدیریت اسلامی این تعریف را آورده است: « مدیریتی که زمینه ی رشد انسان به سوی ا... را فراهم نماید و مطابق کتاب و سنت و روش پیامبر (ص) و امامان معصوم وعلوم و فنون و تجارب بشری جهت رسیدن به اهداف یک نظام در ابعاد مختلف، همانند یک محور عمل کند، مدیریت اسلامی مینامیم. « مدیریت اسلامی، 1364).
حضرت آیه ا... مصباح یزدی نیز برای مدیریت اسلامی سه معنی و برداشت قایل می باشند: "... بررسی شیوه ی مدیران مسلمان در طول تاریخ امت اسلامی، تحلیل شیوهای مدیریت مسلمان و نشان دادن خصلتهایی است که از مسلمان بودن آنان نشأت گرفته است و معنای سوم این که مسایل مدیریت اسلامی را در منابع اسلامی (قرآن و سنت) مورد بررسی قرار دهیم و سیره ی مدیران معصوم (ع) را نیز به عنوان سنت عملی مورد توجه قرار دهیم ". (دیدگاههای اسلام درباره مدیریت، صص 28-27).