معماری ارگانیک
بینش معماری ارگانیک، ریشه در فلسفه رمانتیک دارد. رمانتیسم یک جنبش فلسفی، هنری و ادبی در اواخر قرن هجدهم و نوزدهم میلادی در شمال غربی اروپا بود که به سایر نقاط اروپا و آمریکا سرایت کرد. این جنبش، واکنشی در مقابل خرد گرایی عقل مدرن بود. گوته و شیلر، دو شاعر بنام آلمانی، واژه رمانتیک را در مقابل کلاسیک برای اولین بار به کار بردند. (اوایل قرن نوزده )
رمانتیک ها همانند پیروان تفکر کلاسیک به ذهن انسان اعتقاد داشتند. ولی رمانتیک ها به آن بخش از ذهن توجه داشتند که بیشتر درباره احساس و عواطف بود. در صورتی که برای فلاسفه کلاسیک مانند دکارت و لیبنیتز، عقل و منطق اهمیت داشت. می توان دید که کلاسیسیسم یا خرد باوری به مبانی علوم اثباتی مانند فیزیک، ریاضی و خرد و منطق معتقد است. در حالیکه رمانتیسم یا احساس باوری، به تخیل، احساس، هیجان و عاطفه نظر دارد.
نکته حائز اهمیت اینکه اکثر فلاسفه رمانتیک، شاعر بودند و به تجلیل از طبیعت وتخیل می پرداختند. در حالیکه اکثر فلاسفه کلاسیک ریاضی دان بودند. بطور خلاصه میتوان خصوصیات آثار کلاسیک را واضح، بدون ابهام، دارای نظم و تقارن و تناسب بیان کرد و آثار رمانتیک را دارای خصوصیات برانگیزاننده احساس و هیجان، ایجاد ابهام و توهم و مناظر تماشایی طبیعی دانست. بطو رکلی کلاسیک به دنبال سلطه بر طبیعت و رمانتیک در پی تحسین آن است.
مهمترین بنیانگذار فلسفه رمانتیک، فردریش ویلهم شیلینگ ( 1854- 1775 ) بود و معتقد به اینکه طبیعت، جزئی از انسان است و بین انسان و طبیعت جدائی نیست.
رالف والدو امرسون ( 1882- 1802 ) نویسنده، شاعر و کشیش آمریکائی، هنرمندان را تشویق می کرد که از طبیعت الهام بگیرند. هوراتیو گرینو ( 1852- 1803 ) مجسمه ساز و هنرمند آمریکائی، نظریه زیبائی پیشنهاد می کرد که براساس مطالعه دقیق طبیعت بود. ساموئل تیلور کولریج ( 1834- 1772 ) شاعر، ادیب و فیلسوف انگلیسی معتقد بود که « فرم ارگانیک همانگونه که ازدرون رشد می کند، شکل می گیرد. » ویوله لودوک ( 1879- 1814 ) معمار معروف فرانسوی که بر ضد ضوابط مدرسه هنرهای زیبا قیام کرد، ساختمان های گوتیک را پویا و دینامیک می دانست. وی معتقد بود « ارتباط بین عملکرد و سازه یک اصل زیر بنائی در معماری قرون وسطا بود و باید به عنوان یک اصل مهم، راهنمای هنرمندان مدرن باشد. »
معماری ارگانیک در آمریکا در قرن نوزده توسط فرانک فرنس و لوئی سالیوان شکل گرفت و اوج شکوفائی این نظریه در نیمه اول قرن بیستم در نوشته های فرانک لوید رایت مشاهده شد. فرانک فرنس، استاد سالیوان، تحت تاثیر سبک نئو گوتیک بود. سالیوان برای اولین بار شعار فرم تابع عملکرد را عنوان کرد. البته باید توجه داشت که معماران مدرن نیمه اول قرن اخیر مانند گروپیوس نیز فرم تابع عملکرد را شعار اصلی خود می دانستند ولی آنها فرم را تابع عملکرد ماشین و تکنولوژی می دانستند.
فرانک لوید رایت ( 1959- 1869 ) یکی از مهمترین و خلاق ترین معماران و
نظریه پردازان قرن بیستم می باشد. وی در20 می سال 1953 در تلیسین، معماری ارگانیک را در نه عبارت ذیل تعریف کرد:
طبیعت – فقط شامل محیط خارج مانند ابرها، درختان و حیوانات نمی شود بلکه شامل داخل بنا و اجزاء و مصالح آن نیز می باشد.
ارگانیک – به معنای همگونی و تلفیق اجزاء نسبت به کل و کل نسبت به اجزاء است.
شکل تابع عملکرد – عملکرد صرف صحیح نمی با شد بلکه تلفیق فرم و عملکرد و استفاده از ابداع و قدرت تفکر انسان در رابطه با عملکرد ضروری است. فرم و عملکرد یکی هستند.
لطافت – تفکر و تخیل انسان باید مصالح و سازه تخت ساختمان را به صورت فرم های دلپذیر و انسانی شکل دهد. مکانیک ساختمانی باید در اختیار انسان باشد و نه بالعکس.
سنت – تبعیت و نه تقلید از سنت اساس تفکر معماری ارگانیک است.
تزئینات – بخش جدائی ناپذیر معماری است. رابطه تزئینات به معماری همانند گل ها به شاخه های بوته می باشد.
روح – باید در درون آن وجود داشته باشدنه اینکه به ساختمان القاء شود.
بعد سوم – بر خلاف اعتقاد عمومی، بعد سوم عرض نیست بلکه ضخامت و عمق است.
فضا – عنصری است که دائما باید در حال گسترش باشد.