1-1: مقدمه شتاب دنیای فرا صنعتی امروز هر لحظه افزایش مییابد، انسان هر روز راه و روشهای (تکنولوژی) پیشرفتهای برای انجام اغلب کارهای خود مییابد و آنها را با صرف انرژی و سرمایه کمتری به انجام میرساند و به این ترتیب سطح رفاه مادی زندگی خویش را بهبود میبخشد – با استفاده از روشهای علمی کاری که قبلا انجام آن مستلزم صدها ساعت کارشان دهها مغز انسان بود، اکنون توسط یکی دو نفر در زمانی بسیار کوتاه به انجام میرسد.
امروزه با استفاده از تکنولوژی جدید یک انسانی از یک هکتار زمین مقدار محصولی را به دست می آورد، که در گذشته دهها انسان از دهها هکتار به دست می آورند.
همین است.
اوضاع در عرصه صنعت و بسیاری دیگر از عرصه صنعت و بسیاری دیگر از عرصههای زندگی بشر در دنیا پیچیده امروز که شاهد رقابتهای بسیار فشرده جوامع مختلف در دستیابی به تکنولوژی برتر به مثابه منبع اصلی قدرت هستیم، و اگر، از گرانبهاترین سرمایههای هر جامعه و ملتی هستند، اینک جامعهها پیش از هر زمان دیگر نیازمند افراد هوشمند، خلاق و نوآور هستند.
هر قدر جهانی که در آن زندگی میکنیم پیچیدهتر میشود، نیازمند به شناسایی و پرورش ذهنهای خلاق و آفریننده بیشتر و تحقیقات مربوط به تیزهوشی و خلاقیت از مهمترین مسائل در قلمرو روان شناسی آموزشگاهی بوده است.[1] با توجه به اینکه دنیا روز به روز پیچیده تر میشود و تکنولوژی با سرعت سرسامآوری به پیش میرود.
سخن از جنگ ماهوارهاست، انسانهای رباتیک پای به عرصه حیات بشری میگذارند و لجام گسیختگیهای فرهنگی هم به شیوههای بیسابقه فراگیر شده و خواهد شده، اگر محصلان هر جامعه به خصوص تیزهوشان آن جامعه دچار عقب ماندگی فرهنگی خواهد شد، پس باید بچهها را به نوعی تربیت کنیم که از حداکثر ظرفیت هوش خویش بهرهمند شوند تا در آینده قادر باشند خود و جامعه صنعتی شان را اداره کنند.[2] دنیای امروز به این نتیجه رسیده است که اگر چه تیزهوشان از اهمیت بسیار برخوردارند و درست است که انسانها برای ادامه حیات مطلوب خود نیازمند بهرهگیری از حداکثر ظرفیت هوش خویش هستند، اما در آینده کشورهای قدرتمند و جوامع پیشرو، جوامعی هستند که به منابع قدرت بیشتری دسترسی داشته باشند و منبع اصلی قدرت یعنی تکنولوژی جدید و برتر به بیان دیگر در دهه اول سال 2000 کشوری که بتواند به تکنولوژی برتر مسلح شود، غنیتر و قویتر خواهد بود.
بنابراین، شایسته است که از میان افراد تیز هوش جامعه، نوجوانان و جوانانی را انتخاب و تربیت کنیم .
که دارای قابلیتهای آموزشی، آفرینش علمی و هنری هستند.
همچنین ، زمینه تفکر و اگر برای آنان فراهم کنیم تا با اختراعات و نوآوری هایشان جامعه آموزشهای ویژه برای دانشآموزانی است که دارای تواناییهایی و استعدادهای برتری هستند.[3] اولین تحقیق منظم و جدی در زمینه کودکان تیزهوش توسط ترمن انجام گرفت که وی بر ین باور نادرست که کودک تیزهوش دارای شخصیت بیمار و رنجور است و از لحاظ جسمانی دچار ضعف میباشد، خط بطلان کشید.
ترمن با بررسی طولی بر روی افراد تیزهوش نشان داده که کودکان تیزهوش دارای ویژگیهای جسمانی بالایی میباشند و از لحاظ جسمانی دچار ضعف میباشد، خط بطلان کشید.
تر من با بری طولی بر روی افراد تیزهوش نشان داد که کودکان تیزهوش دارای ویژگیهای جسمانی بالایی میباشند و از لحاظ مشکلات روانی در وضعیت مطلوبی قرار دارند.[4] در حال حاضر مطرح می شود که کودکان تیزهوش دارای رشد اجتماعی بالاتری میباشند و در محور برون گرایی از مقادیر بالاتری برخوردارند.[5] از این رو، در تحقیق فوق به مقایسه نیمرخ شخصیتی کودکان تیزهوش و عادی می پردازیم و میزان درونگرایی – برونگرایی و همچنین محور با ثبات- بیثبات هیجانی را در افراد تیزهوش و عادی مورد مقایسه قرار می دهیم.
2-1 بیان مسئله ابهامات گوناگونی در زمینه عوامل تشکیل دهنده، هوش وجود دارد.
این وضعیت به جنبههای شخصیتی نیز اشاره می نماید که ما هنوز نیز در شناسایی عوامل شخصیتی موثر بر هوش بهر با محدودیت روبرو میباشیم ضعف در خلا نظر فوق میتواند احساس مساله تحقیق را بارز کند که این خلا نظری در عوامل شخصیتی موثر بر هوش / هوشبهر/ جای دارد ولی با بررسی دقیقتر مساله تحقیق باید آن را محدود کرده و آنگاه فقط به عوامل شخصیتی موثر به هوشبهر جای دارد ولی با بررسی موثر بر هوش تاکید کنیم.
از این رو مسئله تحقیق اینگونه عنوان میشود که آیا بین عوام شخصیتی و هوش بهر ارتباط معنی داری وجود دارد یا خیر ؟
بنا بر این سوالات پژوهش زیر به شرح زیر عنوان میشوند: آیا نیمرخ روانی با هوش بهر در ارتباط میباشد یا خیر؟
آیا افراد تیزهوش در مقایسه با افراد با هوش معمولی از نیمرخ روانی متفاوتی برخوردارند؟
آیا افراد تیز هوش در مقایسه با دیگران از میزان برون گرایی- روانگرایی متفاوتی برخوردارند؟
آیا افراد تیزهوش در مقایسه با دیگران از میزان ثبات- بیثبات هیجانی متفاوتی برخوردارند؟
3-1: هدف تحقیق هدف این تحقیق در حیطه تحقیقات بنیادی یا ناب جای میگیرد.
زیرا که به شناسایی روابط بین متغیرها معطوف است و تلاش دارد تا به چرایی پدیدههای پاسخ دهد.
از آنجایی که در این تحقیق فرضیه به صورت قیاسی عنوان شدهاند و هدف این تحقیق کسب نظریه در زمینه روابط بین هوش و ویژگیهای شخصیتی می باشد، میتوان هدف تحقیق را در حیطه تحقیقات بنیادی قرار داد.
بنابراین، هدف این تحقیق به توصیف رابطه جزیی بین نیمرخ روانی افراد تیزهوش میپردازد و از این طریق به شناسایی عوامل شخصیتی موثر بر تیزهوشی پی برد.
تا بتوانیم ارتباط بین تیزهوشی و برونگرایی- درونگرایی و همچنین با ثبات هیجانی- بیثبات هیجانی را توصیف، تبیین، کنترل و پیش بینی نماییم.
4-1: فرضیههای تحقیق فرضیههای این تحقیق که به صورت فرض خلاق یا مقابل بدون جهت تدوین شدهاند به شرح زیر می باشند: میزان درونگرایی- برونگرایی افراد هوش دی عادی متفاوت است.
میزان بیثبات هیجانی- با ثبات هیجانی افراد تیزهوش با افراد عادی متفاوت است.
5-1: روش تحقیق روش این تحقیق در حیطه تحقیقات توصیفی جای میگیرد.
در زمانی که دستکاری مستقیم متغیر مستقل صورت نمیگیرد، با تحقیقات آزمایشی سرو کار نداریم، بلکه مفروضات تحقیقات توصیفی یا اکتشافی مطرح میشود.
در تحقیقات توصیفی روشهایی از قبیل زمینهیابی یا پیمایشی، تاریخی، قوم شناسی و علی مقایسهای قرار می گیرد.
اما عدهای اعتقاد دارند که روش تحقیق علی- مقایسهای نیز زیر مجموع از تحقیقات پیمایشی را در بردارد.
در این تحقیق روش علی – مقایسهای را به کار بردهایم زیرا با مقایسه مقادیر متغیر مستقل سعی شده است تا به رابطه علی دست یابیم و توان دستکاری مستقیم متغیر مستقل را نداریم.
ابزار تحقیقات علی- مقایسهای در اکثر اوقات پرسشنامه است.
6-1: جامعه آماری تمامی نوجوانان 14 تا 18 ساله، ذکر ساکن شهر تهران که در منطقه 6 آموزش و پرورش شهر تهران در سال تحصیلی 81-1380 ثبت نام کردهاند.
لازم به ذکر است که جامعه تحقیق فقط شامل افراد مذکر میباشند.
7-1: نمونه و نحوه گزینش نمونه این تحقیق به دو گروه کودکان عادی و تیز هوش تقسیم میشود.
کودکان تیز هوش کودکانی هستند که در مدارس استعدادهای درخشان و آموزش کودکان استثنایی ثبت نام کردهاند و در حال حاضر مشغول تحصیل میباشند.
با توجه به فهرست مدارس استعدادها درخشان در منطقه 6 آموزش و پرورش شهر تهران دو مدرسه استعدادهای درخشان انتخاب شدند و از هر مدرسه حجم نمونههای 50 نفر گزینش گردید.
بنابراین، 100 نفر به صورت تصادفی به عنوان کودکان تیز هوش از مدارس فوق گزینش شدند و این وضعیت در زمینه مدارس عادی نیز مصداق میکرد و از بین مدارس روزانه پسرانه نظام قدیم شهر تهران نیز دو مدرسه و از هر مدرسه 50 نفر به حکم قرعه انتخاب گردید که در مجموع 200 نفر را در بر میگرفت.
8-1: ابزار جمعآوری اطلاعات پیترهانس یورگنا، آیزنگ، وسیله ابزاری معتبر را برای شناسایی نیمرخ شخصیتی ابداع نموده است.
وی یک امتحان 72 سوالی را تدوین کرده است که دارای سه محور میباشد.
محور اول، شناسایی میزان دروغ گویی تاکید میکند.
محور دوم به شناسایی متغیر درونگرایی – برونگرایی میپردازد و محور سوم ثبات هیجانی را میسنجد.
آزمون فوق در حیطه آزمونهای عینی دو گزینهای جای گرفته است که دارای اعتبار و پایایی بالایی است.
در تفسیر نمره گذاری و اجرای آزمون فوق با شرایط یکسانی سر و کار داریم و می توانیم ابزار داریم که ابزار این تحقیق دارای شرایط استاندارد است.
این آزمون توسط دکتر براهنی و همکاران به فارسی ترجمه شده است و هنجاریابی گردیده است.
نمونهای از آزمون فوق در پیوست موجود است.
9-1: روش آماری جهت تجزیه و تحلیل استنباطی دادهها چون دادهها بصورت مقولهای طبقه بندی شدهاند از مدل آماری آزمون استفاده شده است.
10-1: اهمیت و ضرورت تحقیق اجرای اینگونه تحقیقات که جهت شناسایی نیمرخ روانی افراد تیز هوش و عادی انجام میگیرد، میتواند گره گشای پژوهشگران و برنامه ریزان در زمینههای آموزی باشد زیرا که کودکان تیزهوش دارای ویژگیهای خاص خود میباشند و در ارائه آموزش های ویژه باید ویژگیهای فراگیر یا دانش آموز را در نظر گیریم.
بنابراین، اجرای اینگونه تحقیقات که شناخت کاملی را نسبت به ویژگیهای شخصیتی افراد تیزهوش فراهم میسازد، اطلاعات تجربی و مفیدی را برای برنامه ریزان آموزشی و روانشناسان پرورشی فراهم میسازد.
از دیگر فواید این تحقیق می توان به برقراری پلهای ارتباطی بین نظامهای علم روان شناختی اشاره کرد.
از طریق اجرای اینگونه پلهای ارتباطی زمینه برای کسب اطلاعات بیشتر و انسجام هر چه فراوان تر یافتههای روان شناختی بدست می آید که این وضعیت می تواند ضعف در سطح نظری منعکس شده در علم روان شناسی را بر طرف کند.
لازم به ذکر است که شناسایی ویژگیهای شخصیتی افراد تیزهوش از دیر باز مورد توجه پژوهشگران و برنامه ریزان بوده و از فواید و اهمیت فزایندهای برخوردار میباشد.
کشوری که بر تعالی، توسعه ، بقا، امنیت ، هویت و حیثیت جهانی خود اهمیت میدهد، فضیلتی را پی میگیرد که زمنیههای آن را وجود منابع انسانی غنی، پایه ریز مینماید.
توجه به منابع انسانی و توسعه آن، مستلزم ع نایت ویژه به استعدادها و نیروهای درخشان و نخبگان جامعه است.
در واقع تواناییهای سرشار و قابلیتهای مییابد و موجب پیشرفتهای وسیع و فراگیر علمی، تکنولوژیکی، برای معضلات پیچیده در زمینههای مانند حفظ محیط زیست، حقوق بشر، تسلیحات هسته ای، انرژی، بازرگانی و تجارت جهانی و .
.
ارائه میدهد.
گستره، توجه به تیزهوشان، آنچنان افزایش یافته که هر کشور در حال رشدی (جهان سوم) که امید و حداقل توسعه را در سر می پروراند، به نوعی، خویش را در این کاروان جهانی چنین استعدادهای درخشان و نخبگان جای داده است.
پرورش استعدادها، همانند نقد کردن معادن کشور است و کسانی که این استعدادها را نقد می کنند کسانی هستند که آب را مهار میکنند.
و سد میزنند، این جامعه است که از آن سد باید خوب استفاده کند پرورش استعداد ها آثارش به هم مردم بازگشت دارد و اما اگر یک معدن را الان استخراج نکنیم، بعدا میتوان استخراج نمود ولی یک نفر که میتواند در یک مقطع زمانی بازدهی مشخصی داشته باشد، اگر از او استفاده نشود، فرصت از دست میرود.
انتظار می رود مشکلات بیشماری که هر جامه با آن مواجه است توسط افراد تیزهوش و خلاق حل میشود، زیرا افراد تیزهوش، با توجه به تواناییهای خود قادر هستند پیچیدگیهای مشکلات را درک کرده و برای حل آن، با توجه به جنبههای مختلف، ارائه طریق بنماید.
آنان مشاهده کنندگان دقیقی هستند که جواب سوالات فراوان خود را پس از بررسی منطقی می پذیرند.
کشف استعدادها و رفتارهای خلاق در افراد همواره یکی از آرزوهای بشر در همه زمانها بوده است.
با پیشرفت علوم و تکنولوژی، تحقق این آرزو و گر چه امکان بیشتری یافته است، در عین حال مخاطره آمیز تر شده است.
روشهایی که برای شناسایی استعدادها درخشان مورد استفاده قرار میگیرد، متعدد است.
با وجود این، بسیاری از آنها در جریان عمل موفق نیستند یکی از این روشها، در نظام آموزشی کشور ما برگزاری کنکور ورودی سراسر با توجه به پارهای شرایط میباشد.
از طریق این شناسایی و ورود آنان به مراکز استعدادهای درخشان میباشد.
بنا براین، تحقیق در پی آن است که عوامل موثر در میزان موفقیت دانشآموزان در این آزمون را بررسی کند، با عنایت به اینکه عوامل مختلفی از جمله (عوامل ژنتیکی IQ)، عوامل شخصی، عوامل اجتماعی، عوامل آموزشی، عوامل اقتصادی، و .
.)، در میزان این موفقیت قطعات موثر میباشد، اما از آنجایی که در جریان هر پژوهش پرداختن به عوام متعدد امکان پذیر نیست، لذا از عوامل شخصی (انگیزه تحصیلی)، از عوامل آموزشی (روش تدریس معلمان) از عوامل اقتصادی (سطح رفاه خانواده) بررسی میشود.
11-1: محدودیتها مهمترین محدودیت این تحقیق ضعف در دستکاری مستقیم متغیر مستقل بود.
بدین ترتیب که در تحقیقات معطوف به پسین خواهان شناسایی رابطه بین متغیر مستقل و وابسته میباشیم.
اما توان دستکاری متغیر مستقل به صورت مستقیم وجود ندارد.
و متغیر آزمایشی عنوان نمیشود.
این وضعیت باعث میشود که پژوهشگر محدودیتهای خاصی را در تفسیر نتایج و شناسای تأثیر متغیر مستقل در متغیر وابسته تجربه کند.
همچنین، وضعیت تیزهوش را باید از دیدگاه زیستی، روانی، اجتماعی بررسی کنیم و در این تحقیق ضبط به شناسایی این وضعیت از دیدگاه کنکور ورودی توجه کردیم که این وضعیت محدودیتهایی را ایجاد می کند به علاوه انتخاب نمونه فوق کاملا تصادفی نبود، زیرا که نمونههای تیز هوش آنهایی بودند که توسط امتحانات ورودی استعدادهای درخشان مشخص شده بودند.
12-1: تعریف عملیاتی متغیرهای تحقیق متغیر مستقل این تحقیق را می توان نیمرخ شخصیتی در نظر گرفت که متغیر وابسته با عنوان تیزهوشی مطرح میشود.
البته این رابطه دو سویه است ولی به صورت عملیاتی با تاکید بر ابزار اندازهگیری متغیرهای فوق تعریف عملیات سنجش میشوند و کودک تیزهوش شخصی که در آزمون استعدادهای درخشان نمره بالایی بدست آورده است و میتوان هم کم آموز و هم پیش آموزش باشد و این برچسبگذاری بر طبق مقیاس اسمی با ویژگیهای متغیر گسسته دو ارزشی عنوان میشود.
همچنین، پاسخ آزمودنی آیزنگ نیز تحت عنوان نیمرخ روانی محسوب می شود که بصورت عملیاتی می توان میزان با ثبات هیجانی – بی ثبات هیجانی و درونگرایی – برونگرایی را متغیری تعریف کرد که دارای مقیاس فاصله ای است و به صورت کمی و پیوسته ملاحظه میشود.
فصل دوم ادبیات و پیشینه تحقیق درونگرایی – برونگرایی: بر طبق نظریه آیزنگ و نظریه یونگ برونگرایی را می توان کنشی از شخصیت محسوب نمود که با فعالیتهای اجتماعی در ارتباط است در حالی که درونگرایی یا حالتهای همچون تفکر نسبت به خویشتن و گوشه عزلت طلبید همراه است.
با ثبات هیجانی – بیثبات هیجانی: افرادی که دارای ثبات هیجانی هستند از گرایشهای روان نژندی و اختلالات هیجانی کمتری برخوردارند و می توانند کنترل بیشتری را نسبت به خویشتن اعمال دارند در حالی که افراد بی ثبات هیجانی نقطه مقابل این وضعیت را دارند.
موفقیت در آزمون استعدادهای درخشان: عبارتست از قبولی در آزمونی که سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان ایران با همکاری وزارت آموزش و پرورش در دو مرحله برگزار می کند.
شرط موفقیت نهایی ورود به این مراکز، قبولی در هر دو مرحله است.
تیزهوش موفق (پیش آموز): تیزهوش موفق کودکی است که در مدرسه کار کرد خوبی دارد و انتظارات معلم را بر آورده میکند.
این کودک همه کارهایش را به خوبی انجام داده، نمرات خوبی کسب میکند و لایق مفهوم کلی دانش آموز خوب کودک یا بهره هوشی او مطابقت دارد.
تیزهوش ناموفق (کم آموز): تیز هوش ناموفق به کودکی گفته می شود که کار کرد مدرسهای او با برآورد معلم از توانایی یادگیریش تطبیق نمیکند یا به جای نظر معلم ممکن است نمره IQ املاک متفاوت قرار گیرد.
به این ترتیب، از کودکی با IQ نسبتاً بالا انتظار می ورد که در خواندن یا انجام دادن سایر درون نیز عملکردی متناسب با آن IQ داشته باشد.
این توقع ناشی از رابطه آماری بین IQ بالا و کار کرد در مواد درس از قبیل رو خوانی توانایی تخمین بالا، عملکرد خوبی در مدرسه ندارد در چنین مواردی باید علت مغایرت را جستجو کرد، تا مشخص شود که مثلا آیا احتمال علل جسمانی، اجتماعی، یا عاطفی مانع فراگیری کودک می شود.
بنابراین، والدین باید بین عدم موفقیت واقعی که میتواند معلول مسائل جدید که نیازمند به توجه باشد، و استفاده غلط این واژه در مورد کودکانی که صرفا مانند (همه مردم) عملکرد عادی دارند تمایز قایل شوند.
تیزهوشان سر آمد: تیز هوشان سرآمد یک تصور ذهنی است.
اگر کودکی در سطح بالاتر از آنچه که ما طور معمول Over Achiver-1 انتظار داریم، عمل نماید تخمینهای ما اشتباه بوده نه عملکرد کودک، کودکانی هستند که با حداکثر ظرفیت خودکار می کنند و کارشان این تلاش آنها را منعکس می سازد، آنها ممکن است به مثبتی بر انگیخته به وسیله جاه طلبی والدین به تلاش غیرعادی سوق داده شوند.
اما، دلیل هر چه باشد، عملکرد نمی تواند از ظرفیت تجاوز کند.
نابغه: در محافل آموزشی اصطلاح نابغه به ندرت مورد استفاده قرار میگیرد.
این اصطلاح مخصوص انسانهای نادری است.
که دانش و توانایی هایشان بیانتهاست و به نحو باور نکردنی بر جسته و درخشان به نظر می رسند، ما می توانیم این اصطلاح را برای هنرمندان، موسیقیدانان ، نویسندگان و شاعران نظیر میکل آنژ، بهتون و شکسپیر به کار ببریم و گاهی به دانشمندان 1- Geinivs سهم ارزنده ای در دانش بشری داشتهاند نسبت دهیم، نظیر انیمیشن اینها افراد برجستهای هستند که دستاوردهای آنها منحصر به فرد است.
آنها تیزهوشان موفق هستند.
کارشان تعلیم و تربیت زمانی اصطلاح نابغه را به هر کودکی که دارای بهرههوشی یا نمرهای بالاتر از 140 در آزمون ویژهای به نام آزمون هوش استنفررد بینه بود نسبت میدادند، کاربرد این واژه صرفا به این دلیل بود که لویس تورمن این اصطلاح را در مورد 1000 کودک تیزهوش مورد مطالعهاش در کتاب مشهورش تحت عنوان مطالعات ژنتیکی نابغه به کار برد، که این کتاب برای اولین بار در سال 1926 منتشر شد.
ناگفته نماند که تعریف نابغه معنای واقعی خود را در سومین چاپ فرهنگی بینالمللی جدید و بشر یافته است: (شخصی با برتری ذهنی، نیروی ابداع و ابتکار، توانایی برتر از حد معمول .
شخصی با بهره هوشی بالا معمولا در حدود 140 یا بالاتر، مترادف .
موهبت).
قبلا از اینکه تعاریف به کودکانی که دارای نمرات در سطح بالایی بودهاند بچهها (ترمن) گفته می شد.
این علت تحقیقات وی در زمینه انطباق آزمون های بینه سیمون از زبان فرانسوی با کار خود بود.
تیز هوش و با استعداد: اصطلاح متداولتر کنونی تیز هوش و با استعداد است، در هر حل هنوز اختلاف نظر زیادی در باره معنی این اصطلاح وجود دارد.
این اصطلاحات اغلب بر حسب اهداف برنامههای ویژه تعریف میشوند.
مجلس قانونگذاری آمریکا از طریق بررسیهای ویژه درباره وضعیت آموزشی تیزهوشان در ایالت متحده به یک تعریف گسترده رسید: کودکان تیزهوش و با استعداد، آنهایی هستند که اشخاص محبوب واجد، شرایط آنها را شناسایی میکنند و به دلیل برخورداری از تواناییهایشان در حد عالی و درخشان در آموزش، عملکرد بالایی دارند.
این کودکان به برنامهها و خدمات آموزشی متمایزی، فراتر از آنچه که در برنامه مدارس عادی ارائه میگردد، نیاز دارند تا دینشان را نسبت به خود و جامعه ادا نمایند.
در این قسمت، عبارت کودکان تیزهوش و با استعداد به معنای کودکان و در صورت اقتضا، جوانانی است که در سطح پیش دبستانی ، ابتدایی، یا متوسط در زمینههای هوش، خلاقیت، عمل فرهنگی ویژه یا توانایی رهبری، توانایی در هنرهای نمایشی و بصری، توانایی های بالقوه و بالفعلی دارند که دلیل بر قاطعیت آموزش و عملکرد آنها در سطح بالاست و به همین جهت، به خدمات و فعالیت های بیشتری نیازمندند که توسط مدرسه ارائه نمیگردد.
این تعاریف واژه تیزهوش و با استعداد را با هم تلفیق می کند.
بهتر است که این اصطلاحات را به زبان کاربردی تعریف کنیم.
به قول پی، دبیلیو، بریجین برنده جایزه نوبل در فیزیک: باید پذیرفت که (معنی واقعی یک واژه باید با مشاهده آنچه که فرد با آن انجام میدهد، درک شود، نه به آنچه که شخص درباره آن میگوید) مثلاً ، انسان میتواند استعداد را به عنوان هر مهارت یا توانایی ویژه ای در یک زمینه خاص تلاش، از قبیل هنرها یا ورزشهای خلاقه و نمایی، به حساب می آورد که در آن حرکات در برگیرنده یک جز فیزیکی از هماهنگی آمریکایی به عنوان با استعداد تلقی میشوند: دانیال فرنچ، مجسمه ساز- نیلو هومر، نقاش- هاربا تالچف رقاصه- سامی دیویس، نمایشگر.
واژه تیزهوشی نه تنها با نمرات آزمون های هوش قراردادی بیان میگردد، بلکه با توانایی ذهنی که شامل توانایی مشاهده و درک روابط و توانایی در تفکر تجریدی و کلامی، و پشتکار، کنجکاوی ذهنی، انعطاف پذیری و سازگاری، و تفکر خلاقه است نیز مشخص میگردد.
برای روشن شدن این تعریف به عنوان نمونه می توان این نابغه را نام برده اسکندر کبیر، بنیانگذاری امپراطوری – رنه دکارت، فیلسوف، دانشمند، ریاضی دان- جان استوارت میل، فیلسوف، منطق دان، اقتصاد دان- آلبر اینیشتن، ریاضی دان .
بسیار اشخاص با استعدادی هستند که توانایی ذهنییشان قابل ملاحظه نیست.
کلمه با هوش در نزد اشخاص مختلف همراه با معانی و مفاهیم گوناگونی است.
در واقع هیچ اتفاق نظر کاملی در تعریف کودک تیزهوش و یا با استعداد و سرآمد وجود ندارد و این بیشتر به خاطر تنوع استعدادها، و جنبه های مختلف هوش انسان میباشد.
در فرهنگهای متفاوت حتی تعاریف و برداشتهای متضادی از افراد با هوش وجود دارد.
به گفته یکی از دانشمندان در میان قبیلهای که شکار حیوان وحشی منبع اصلی ارتزاق آنهاست، در تعریف افراد با استعداد تکیه بر کسانی خواهد بود که برجستهترین شکارچی باشند و در قبیلهای دیگر که حرفه اصلی آنها جنگجوی است جنگجوترین و مبارزترین افراد مورد توجه قرار خواهند گرفت.
حتی ملتهایی که در خود مردان بزرگی دیدهاند و نظرات و بینشهایشان هنوز هم مورد تجلیل میباشد نگرش محدودی به استعدادهای انسان داشتهاند.
یونانیان افراد سخنور و هنرمند را مورد ستایش قرار داده و به مخترعین چندان توجهی ننموده اند.
رومیان مشوق سربازان جنگجو و رهبران نظمی بوده و به استعدادهای سرشار دیگر همشهریان و بردگان اهمیتی نمی دانند.
در جوامع پیچیده تر و نسبتا پیشرفته با توجه به اینکه چه مفهوم گستردهای از استعداد و هوش مطرح بوده و جوانب گوناگون آن تا چه حد روشن شده باشد به همان نسبت تعاریف پیچیده و وسیعتری از هوش و استعداد انتظار میرود معیارهای تشخیص افراد تیزهوش با طبیعت و چگونگی فرهنگ ها تغییر می کند.
در میان بعضی از جوامع عواملی چون تولد، ثروت، قدرت و برجستگیهای جسمانی از معیارهای عمده شخصی نمودن افراد سرآمده بوده است.
در دوران رنسانس و انقلاب صنعتی برتری هوش از خصوصیات مهم رهبران به شمار میرفته است.
در تعریف کودکان تیزهوش نیز باید به این نکته مهم اشاره کرد.
تیز هوش اول یک کودک است و بعد کودکی تیزهوش.
تیزهوش جوانب متعددی داشته و تحت شرایط و مقتضیات معین جلوههای شخصی از آن نمودار می گردد.
بین کودکان تیزهوش تفاوتهای مشهودی در زمینههای متفاوت وجود دارد.
به طوری که یک کودک ممکن است در یک سری از کاره برجسته بوده و کودک دیگری در کارهای کاملا متفاوتی، در حالی که هر دو کودک سرآمد هستند اما در زمینههای مختلف، گروهی از صاحب نظران اصطلاح سرآمد را به گروهی اطلاق می کنند که قدرت فوق العادهای در جنبه های وسیع و مختلف توانایی های ذهنی داشته باشند در حالی که گروهی دیگر را عقیده بر آن است که تیر هوش کسی است که فقط در یک جنبه از جنبههای ذهنی شایستگی فوق العاده داشته باشد.
برخی از دانشمندان تیز هوش را در بالا بردن بهره هوشی (IQ) و یا در قدرت تفکر انتزاعی و درک معانی و بعضی دیگران را در سرعت و سهولت در یادگیری موسیقی، هنر و خلاقیت و ابداع می دانند.
در نظر اغلب معلمان و مدیران مدارس، کودکانی تیز هوش و سرآمد هستند که بهترین نمرات را در کلاس بدیت آوردهاند.
در حالیکه به عقیده عده دیگری از معلمان، کودکان تیز هوش کسانی محسوب می شوند که با نوع سوالات و کنجکاویهای خود توانایی عمیق ذهنی خاصی را نمایان میسازند.
پروفسور هاویگوست، استاد دانشگاه شیکاگو و همکارانش کودک تیزهوش را بدین شرح تعریف می کنند: کودک تیزهوش یا سر آمد کسی است که در یکی از شرایط با ارزش از خود توانایی و برجستگی قابل توجهی نشان دهد.
با این تعریف ها می توانین نه تنها افراد تیزهوشی بله همه کسانی که در یکی از رشتههای علمی، هنرها موسیقی ، ترسیمی ، نویسندگان خلاق، هنرهای تخیلی، مهارتهای فنی، و رهبری اجتماعی از خود برجستگی های خاص نشان می دهند جزو افراد سرآمد و تیزهوش محسوب نماییم.
این تعریف نه تنها افرادی را با توانایی محدود و سرآمد می داند نه تنها افرادی را با توانایی محدود و سرآمد میداند بله در آن تاکید زیادی است بر آنچه که شخص از خود نشان میدهد نه اینکه توانایی های فکری او چقدر است.
لذا (افراد سرآمدی را که از هوش کاملا بهره نگرفته و یا هوش خود را در جهتهای مناسب اجتماعی به کار نبردهاند شامل نمیشود.
بر طبق تعریف فوق، کودکی که دارای بهرههوشی (IQ) 150 بوده ولی در مدرسه و مسیرهای مطلوب اجتماعی به کار نبرده است کودک با هوش به حساب نمیآید.
از آنجایی که گاهی پیشرفت تحصیلی و شغلی در جنبههای خاص خود داشته باشند به شرح زیر مشخص میگردند: با استعداد از نظر اجتماعی با استعداد از نظر مکانیکی با استعداد از نظر هنری با استعداد از نظر علوم زبانی با استعداد از نظر پیشرفتهای تحصیلی و علوم واضح است که این قبیل استعدادها خیلی در هم تداخل میکنند.
کسانی که از نظر اجتماعی و رابطه با مردم با استعداد هوش زیاد دارند ولی همه با هوشها از نظر درسی عالی نیستند.
عموما استعداد زیاد در یک یا چند ماده تحلیلی با هوش زیاد و سرآمد بودن همراه است.
هاویگروست و همکارانش در تحقیقی سعی کردهاند که ده درصد اول شاگردان را که بالاترین درجه هوش را در یک یا چند جنبههای مختلف ایجاد شد که نتیجه تحقیق را اینطور اعلام کردن که رویهمرفته 15 درصد جمعیت مدارس متوسطه را افرادی که در یک یا چند جنبه هوشی دارای استعداد فوقالعاده هستند تشکیل میدهند.
بدین ترتیب، این تحقیق آزمونهای هوشی را که در حال حاضر در دست است تقویت می کند.
برای این که کسی در یک رشته خاصی استعداد درخشان و چشمگیر نشان می دهد بایستی از گروه پیش افتادگان باشد.
ولی نحوه مسیری که این هوش خود را نمایان میسازد بستگی به عوامل زیادی دارد مثل تجربه و تمرین و انگیزه های گوناگون، علاقه و ثبات عاطفی، تعادل روانی و عکسالعمل و تشویق اطرافیان، دوستان و اجتماعی، اصرار پدر و مادر و .
خیلی از افراد تیز هوش که از جنبه خاص ذهنی سرآمد هستند ممکن است در زمینه دیگران نیز از خود برتری نشان دهند.
اگر آموزش و علاقه و دیگر عوامل مساعد آنها را نیز به آن جهت بکشاند.
عموما افراد خیلی با استعداد پیشرفته نیز هستند ولی دیده شدهاند افرادی که استعداد شایانی در یک رشته خاص دارند، ولی روی فعالیتهای تحصیلی زیاد ندارند.
این استعداد آنقدر وسیع نیست که شامل قدرت در جنبه های دیگر هوشی نیز بشود و این شاخص نمی تواند مطالب و ارتباط با یکدیگر خارج از یک حد معین را درک کند همانطور که میدانیم استعداد زیاد یکی از عواملی است که موجب موفقیت و به هدف رسیدن میشود که از جهت اجتماعی باید گفت این فقد از عوامل پیشرفت و ترقی است.
عواملی دیگری برای پیشرفت و موفقیت لازم است ولی در اینجا هدف ما بیشتر توانایی های ذهنی لازم است.
و اما هنگامی که برای توصیف موفقیت و تیزهوشی عوامل دیگری مثل رهبری اجتماعی و اعمال برجسته و مفید را وارد میکنیم این عمل منجر به پیچیده و مبهم شدن مطلب میشود.
چون کودکان پیشرفتهای نیز وجود دارند که اعمال شان نشان دهنده تیزهوشیشان نیست و نمیتواند قدرتی که دارند به علل روانی، عدم انگیزههای نادرست و دگر عوامل محیطی نشان دهند و همچنین کودکان پیشرفته ای داریم که استعدادشان را در کارهایی که پذیرفته نیست به کار میبریم ولی همه آنها هوش بهرشان یکی است و همه هوشی فوقالعاده دارند.
آنچه مسلم است در ارتباط با تیزهوشی و کودکان تیزهوش هدف ما بر خلاف عقب ماندگی ذهنی و معلولیتهای دیگر جسمانی و روانی که همواره سعی در بر طرف نمودن آن است در تیزهوشی تلاش مادر پرورش و شکوفایی آن میباشد.
«وینی» تیز هوش را به عنوان توانایی ویژه مربوط به هوش بهرعالی در یکی از حیطههای هنر، موسیقی، مکانیکی، علم ، روابط اجتماعی، رهبری، و سازماندهی میداند.
(رنزولی) (1987) یک تعریف عملیاتی از تیزهوش را ذکر می کند.
1- توانایی هوش فوقالعاده 2- عملکرد عالی در انجام امور 3- خلاقیت فوقالعاده به نظر میرسد که تیزهوش، مفهومی وسیعتر از آن است که با عناوین و یا تعاریف فوق بتواند آن را کاملا تبیین نماید.
به ویژه آن که (مهرنز) (1985 در بررسی ساختار هوش خاطر نشان میسازد که تحقیقات گسترده در طی چند دهه اخیر دلالت دارد که تنوع هوش در میان دانش آموزان تیزهوش گسترده بیشتری از افراد عادی دارد.
علاوه بر این، بایستی از قلمرو و توانایی هایی صرفا هوش و شناختی نیز پافراتر نهاد و از یک شخصیت وحدت یافته و منسجم سخن گفت که ویژگیهای وی در حیطههای 1- Renzaluiii 2- Mehrnes نظام انگیزشی، گرایشات، تواناییهای شناختی، خصایص شخصیتی، الگوهای رفتاری و حتی مشخصات جسمانی گسترش یافتهاند مفهوم که عموما با استعداد ویژه، خلاقیت، رهبری در یک مجموعه قرار میگیرد.
چنانچه (ایزاک) (1985) اذعان میدارد برخی افراد تیزهوش، هم مستعد و هم خلاق میباشند.
و گاهی نیز تیز هوش وجود دارد اما نشانهای از استعداد نیست و بر عکس چنان چندگانه (1985) بیان میدارد ویژگیهای انگیزش در کنار شرایط محیطی در شکوفایی تیزهوش در استعدادهای ویژه دخالت دارند.
برای تشخیص توان تیزهوش، یافته (بنینیگ) (1985) قابل ملاحظه است: فرد تیزهوش نسبت به افراد عادی، ثبات بیشتری با والدین خویش دارد.
ولی هنگامی که تیزهوش به حد نبوغ رسید تشخیص آن (برخلاف تصور عامه) پیچیدهتر میشود.
آغاسی (1985) استدلال می کند که گاهی برخی نوابغ رشد تاخیر یافتهای بروز می دهند.
پدیده هوش، تحت تاثیر تحول عمومی دستخوش تغیر میشود (ترمن) نشان داد.
در میان تیزهوشان با میانگین 30 سال، هوش بهره محاسبه شده میان 1/2 تا 5/2 انحراف معیار بالاتر از جمعیت عادی بزرگسالان قرار داشته در حالی که همین افراد در سنین طفولیت بالای 15/3 انحراف معیار واقع بودند.
در عین حال نمراتی که در سال 1940 از افراد تیزهوش مورد مطالعه به دست آمد مشخص ساخت که هیچ یک از آنها از لحاظ هوش به سطح عادی تنزل نکرده اند و تقریبا هیچ کدام بیش از 10 درصد کاهش هوش نشان نداند به عبارت دیگر از 85 پایین تر نیازمندند.
پراکندگی تیزهوشان در اجتماع آیا تیزهوشان، منحصرا در طبقه اجتماعی خاص وجود دارند؟، آیا جنسیت با تیزهوشی ارتباط دارد؟
کلیه پژوهشهای روان شناختی در زمینه هوش و تیزهوشی نشان میدهد که گستره هوش در جامعه بشری دارای توزیع تطبیقی به صورت منحنی زیر است: هر گاه جمعیت جهان را تا سال 2000 میلادی، 6 میلادی، به شمار آوردیم، بر اساس این منحنی میتوان بیان داشت: حدود 13 درصد جمعیت یعنی 870 میلیون نفر از هوش پایینی برخوردارند و به طور کلی قادر به تحصیلات در سطح ابتدایی می باشند.
حدود 67 افراد بشر 000/000/080/4 (چهار میلیارد و هشتاد میلیون نفر) از هوش بهر میان 85 تا 115 برخوردارند یعنی از لحاظ هوش، افراد عادی و متوسطی محسوب میشوند.
این افراد غالبا با حدود تحصیلات متوسطه ای که دارند مشاغل و حرفههایی با مهارت کم را در جامعه بشری بر عهده میگیرند.