مقدمه
در مطالعه اقتصاد کلان هرگاه با چارچوب تحلیل هیکسی و معادلات IS-LM رو به رو شوید یک نکته اساسی را محور ارتباط بین درآمد ملی با سایر ارکان اقتصادی خواهید دید و آن نرخ بهره میباشد. ظرافت کاربرد و استفاده از این عامل برای پوند دادن بازار پول و کالا باعث تداوم جذابیت این چارچوب تحلیلی بعد از گذشت نیم قرن از طرح آن گردیده است. بازار پول، سرمایهگذاری و حتی مصرف به نوعی درگیر یک جایگزین یا در اصطلاح دارای هزینه فرصت هستند که معیاری به نام نرخ بهره دارد.
دریافت ارتباط بین هر یک از این ارکان با نرخ بهره بسیار ساده است: اگر نرخ بازده سپردههای بانکی بالا باشد:
* مصرف در حال حاضر کم گردیده و بخش بیشتری از درآمد در بانکها پس اندازه (به این امید که عایدی بیشتری کسب شود؛ و مصرف آینده افزایش یابد فرض این نتیجهگیری این است که بانکها به عنوان نهادهای کم ریسک برای سرمایهگذاری در بین عامه پذیرفته شدهاند).
اگر نرخ تسهیلات اعتباری اعطایی بانکها پایین باشد:
* فرصتی مغتنم خواهد بود تا سرمایهگذاری در بخش تولیدی و خدماتی را تجربه کرد.
* سرمایه موجود در بخشهای کاذب (دلالی) را به بخشهای اقتصادی منتقل نمود.
* ریسک سرمایهگذاری کاهش یافته پس میتوان ذخیره احتیاطی از پول نقد را کاهش داد.
این امر نهایتاً به معنای سرمایهگذاری بیشتر خواهد بود.
تناقض کاهش مصرف (کنترل تقاضا) و افزایش سرمایهگذاری به دلیل نوع رابطه با نرخ بهره از مسایل مهم اقتصاد کلان و سیاست گذاران اقتصادی محسوب میشود. اگر نرخ بهره تسهیلات اعطایی به طور دستوری کمتر از نرخ بازده سپردههای بانکی باشد این تناقض رفع خواهید گردید. اما چه نهادی باید پاسخگوی زیان بانکها باشد؟ به این ترتیب دو گانگیهای اهداف اقتصاد کلان در این حیطه با شدت بیشتری نمود مییابد. اکنون با دریافت اهمیت این واژه در علم اقتصاد به جایگاه کنترلکننده و ناظر آن پرداخته میشود. از دیدگاه اقتصاددانان طرفدار سیاست پولی انسان در تاریخ حیات خود؛ یک کشف و دو اختراع مهم انجام داده است؛ آتش؛ چرخ و بانک مرکزی!
غلظت این طنز؛ ناشی از نقش والایی است که برای بانک مرکزی به عنوان نهاد سیاستگذار پولی میتوان فایل شد. امروزه بانکها علاوه بر راهبری نقدینگی جامعه، به عنوان نهاد اصلی بازار سرمایه عمل میکنند و به نوعی با تضمین سود سالیانه نقدینگی سرگردان جامعه را صرف سرمایهگذاری در طرحهای خود مجری یا برون سپاری شده؛ مینمایند نرخ بهره به عنوان اهرم قانونی برای کنترل بازار پول و سرمایه در اختیار بانک مرکزی است. این سازمان تنها مرجع دستوری و تعیینکننده نرخ رسمی بهره در هر کشور به حساب میآید.
تورم و نرخ بهره
در اقتصاد؛ نرخ بهره به دو نوع اسمی و واقعی تفکیک میشود. نرخ بهره واقعی به علاوه نرخ تورم ؛ نرخ بهره رایج یا اسمی بازار را به دست میدهد. اما نکته مهم ارتباط تورم و نرخ بهره بر سر تابعیت آنهاست. نرخ بهره تابعی از نرخ تورم است یا نرخ تورم تابعی از نرخ بهره؟ اگر دخالت سیاستگذاران اقتصادی نباشد؛ تورم و نرخ بهره چگونه به حد تعادلی خود میرسند؟ بر اساس نتایج تحقیقات جان تایلور استاد دانشگاه استانفورد که اکنون به عنوان قانون تابیلور مشهور است؛ نرخ بهره تابعی از؛ میزان تورم برنامهریزی شده و اختلاف بین محصول ناخالص داخلی بالفعل و محصول ناخالص داخلی بالقوه (output Gap) میباشد. با توجه به این قانون؛ و ارتباط مستقیم بین نرخ بهره و تورم بر پیچیدگی تاثیر سیاستهای پولی افزوده میشود. در کشور آمریکا با مشاهده شتاب تورم و شکاف تولید ناخالص داخلی؛ نرخ بهره رسمی افزایش داده شد و پیامد آن نقدینگی کاهش یافت و برعکس (تجربه 1987).
ارتباط میان متغیرهای کلان اقتصادی بر اساس نظریههای موجود در دو مقطع کوتاه مدت و بلندمدت باید بررسی شود چرا که در بلندمدت ممکن است اثر علت و معلولی (شکل تابعی) معکوس گردد یعنی این بار تورم تابعی از نرخ بهره شود.
نرخ بهره و سرمایهگذاری 1385 1360
شناخت نرخ بهره و اثرات آن از دیدگاه نظری
خ بهره و اثرات آن از دیدگاه نظری
بنیادهای اقتصادی نقش کلیدی دارد. نرخ بهره را میتوان به نرخ بهره به عنوان یک عامل مالی در بین مردم مبلغی که در هنگام بهرهبرداری از سرمایه پرداخت میگردد به صورتهای گوناگونی تعریف کرد به بهره معروف است چنانچه اندازه مبلغ بهره پرداختی به سرمایه بر حسب درصد بیان شود گفته میشود اندازه یا نرخ بهره از دیدگاه کلان و بنگاههای اقتصادی نرخ بهره قیمتی است که برای دریافت اعتبار یا پول پرداخت میگردد و یا برخی در اصطلاح آن را هزینه اجاره پول عنوان میکنند. از دیدگاه خانوارها میتوان گفت نرخ بهره جایزهی به تعویق انداختن مصرف است. در این حالت نرخ بهره بیانگر نرخی است که یک فرد میتواند قدرت خرید امروز را با انداختن مصرف کند یا مصرف کنونی خود را به تاخیر بیاندازد. پس نرخ نقش متفاوت بین مصرف کنونی و پس انداز بازی میکند.
در شناختی که از نرخ بهره به دست دو گروه بزرگ خانوارها و بنگاههای اقتصادی نگاه خاصی داشتند اما نکته قابل توجه آن است که برای آنها عام بهره بسیار اهمیت دارد. در واقع نرخ بهره به آنها علامت میدهد که چگونه تصمیم بگیرند و در چه قیمتی پول را در اختیار قرار دهند و یا آن را قرض بگیرند بازارهای مالی که در آن پول نقش کلیدی را بر عهده دارد، به نرخ بهره واکنش نشان میدهد نرخ بهره در چنین ارتباط مهمی که بین پساندازهای خانوارها و سرمایهگذاری بنگاههای اقتصادی برقرار میشود نقش تعیینکنندهای بازی میکند.
5 نرخ تورم ... و توجه خاص به نرخ بهره تصمیم میگیرند که چه خیران از درآمدهای خود را پسانداز کنند. آنها بر اساس سطح بهره رایج میتوانند برای درآمدهای پولی خود برنامهریزی و تصمیمگیری کنند. پاسخ آنها به چگونگی تخصیص درآمدهای پولی به عامل نرخ بهره ارتباط زیادی پیدا میکند. خانوارها میتوانند درآمدهای پولی خود را به خرید کالاهای مصرفی بادوام، مخارج روزمره سرمایهگذاری در بورس اوراق بهادار، سپردهگذاری در بانک، خرید اوراق قرضه یا شکلهای دیگری کنند. در هر صورت نرخ بهره عاملی است که آنها را راهنمایی میکند. مصرفکنندگان با نرخ بهره معین بین مصرف کنونی و پس انداز تصمیم خواهند گرفت آنها در هر زمان از خود میپرسند که آیا باید با توجه به نرخ بهره کنونی باید کالاهای بادوام خریداری کنند و یا بهتر است درآمدهای خود را با پس انداز در جهت سرمایهگذاری هدایت کنند، نرخ بهره به جامعه علامت میدهد و به آنها میگوید که چگونه از منابع مالی استفاده کنند. نرخ بهره به مردم میگوید که هزینه اجاره پول چه میزان است. نرخ بهره به تولیدکنندگان علامت میدهد که چگونه منابع مالی را تفصیص دهند و کارفرمایان از خود میپرسند که سرمایهگذاری با توجه به نرخ بهره رایج چه منافع و ریسکهایی را به ارمغان میآورد. تولیدکنندگان و بنگاههای اقتصادی دوست دارند که منابع مالی ارزان قیمت بدست آورند، اما اگر نرخ بهره در نقطه تعادل خود قرار بگیرد ممکن است تقاضای آنها برای کالاهای سرمایهگذاری و یا موجودی انبارها تقاضای کل اقتصاد را تحت تاثیر قرار دهد و یا ممکن است خوشبینی آنها نسبت به آینده و سرمایهگذاریهای آنها تولید را به سطحی رساند که با تقاضای برنامه ریزی شده خانوارها فاصله زیادی بگیرد. شکاف عرضه و تقاضای کل و دورههای کسب و کار نمیتواند تحت تاثیر نرخ بهره قرار گیرد و این مساله باعث میشود که بانکهای مرکزی در مورد تغییرات نرخ بهره با دقت و هوشیاری عمل کنند. نرخ بهره در اقتصاد سازوکاری را ایجاد میکند که جامعه را در تصمیم به چگونگی تخصیص درآمد به کالاها و خدمات در طی زمان راهنمایی میکند. این همان کاری است که قیمتها در اقتصاد انجام میدهند آیا جز این است که در اقتصاد قیمتها میتوانند وظیفه تخصیص کالاها یا خدمات را بر عهده گیرند و هر فرد را به گزینش کالا یا خدمت و ارزشگذاری نسبت به آنها راهنمایی میسازد. روشن است که نرخ بهره جایگاه کلیدی در اقتصاد دارد و نظریهپردازان در الگوهای اقتصادی ارتباط نیرومندی بین نرخ بهره و میزان درآمد یا تولید ملی برقرار میکنند.
شرح نمودار: در این شکل چرخه ساده
اقتصاد به پنج جز مهم آن (بنگاههای اقتصادی، بازار نهادههای تولید، خانوارها، بازار کالاها و خدمات و بازارهای مالی) به تصویر کشیده شده است. سطح نرخ بهره به عنوان یک عامل مالی مهم و سطح اشتغال، سطح عمومی قیمتها و رشد اقتصادی به عنوان عاملهای اقتصادی مهم برجسته شدهاند.
کینز به عنوان یک اقتصاددان برجسته به بهره به صورت ویژهای مینگرد. از نظر وی بهره نرخی است که میزان عامل مردم به نگهداری ثروت به صورت پول نقد را تعیین میکند و بعبارت دیگر نرخ بهره تعادل بین صورتهای مختلف دارایی و میزان پول نقد را موجب میشود. همچنین او معتقد بود که نرخ بهره مبلغی است که بابت استفاده از وام یا اعتبار پرداخته میشود. بر اساس نظریات کینز نرخ بهره با تقاضای پول رابطه تنگاتنگی دارد هرگاه نرخ بهره کاهش یابد تقاضا برای پول افزایش مییابد و افزایش نرخ بهره تقاضا برای پول را کاهش میدهد. در دنیای واقعی افراد نسبت به نرخ بهره بانکی حساس هستند و افزایش سود سپردههای بانکی میتواند تقاضا برای مانده واقعی پول را کاهش دهد و منابع مالی بانکها رو به فزونی میگذارد و هرگاه نرخ سود سپردههای بانکی در جهت کاهش باشد میتواند در شرایط انتظارات تورمی و رشد قیمتها موجبات افزایش تقاضای پول و بیرون آمدن بخشی از سپردههای افراد از نظام بانکی شود. هر چیز برخی باورهای کنیز و یا دیدگاههای مکتب کلاسیک در شرایط کنونی ممکن است به طور کامل پاسخگوی نیازهای اقتصادی جوامع کنونی نباشد، اما غالب اندیشههای آنها پایههای نظری دانش اقتصاد کنونی را تشکیل میدهد و به شکلدهی نظریات جدید و هماهنگ نمودن دانش و نظریات اقتصادی با وضعیت امروزی کمک شایانی نموده است. بدیهی است که دیدگاههای اقتصادی و تغییرات نرخ بهره در دنیا بر اساس نظریات تدوین شده از گذشته تا حال بنیان نهاده شده و توجه به آنها لازم و ضروری است نرخ بهره به عنوان جبران هزینه تورم در اقتصاد به شمار میآید. همچنین نرخ بهره نشان میدهد که آیا بازدهی و سرمایهگذاری در یک طرح خاص مناسب است. نرخ بهره مهمترین و برترین عامل اثرگذار بر روی مبادلات نرخ ارز است به هر حال بانکهای مرکزی هم اغلب تمایل چندانی ندارند که پیوسته نرخ تنزیل را تغییر دهند اما واقعیتهای بینالمللی و محیط اقتصاد داخلی بانکهای مرکزی را وادار به تغیر نرخ تنزیل میکنند به طور کلی نرخ بهره بالاتر سبب تقویت ارز یک کشور میشود.
همچنین با ثابت نگهداشتن سایر عوامل کاهش نرخ بهره در یک کشور موجب تضعیف نرخ ارز یک کشور میشود با این وجود سرمایهگذاری باید به نرخ بهره واقعی نسبت به نرخ بهره نسبت به نرخ بهره اسمی توجه و تمرکز داشته باشند به بیان ساده نرخ بهره اسمی، بر عکس نرخ بهره واقعی تورم را به حساب میآورد و نرخ بهره بانکهای مرکزی و تجاری از دیدگاه اقتصادی به مفهوم نرخ بهره اسمی است و میزان توان و قدرت خرید به عنوان نرخ بهره واقعی از تفاضل نرخ بهره اسمی و نرخ تورم بدست میآید. به زبان دیگر نرخ بهره اسمی در برگیرنده واقعی شبیه به هم هستند، نرخهای بهره اسمی آنها با توجه به انتظارات افراد در برابر نرخهای تورم متفاوت است. نرخ بهره اسمی یا به دلیل تغییر نرخ بهره واقعی و یا به واسطه تعبیر نرخ تورم جابجا میشد. رابطه نرخ بهره واقعی، تورم و نرخ بهره اسمی به صورت زیر خلاصه میشود.
نرخ بهره اسمی (In) = نرخ بهره واقعی (Ir) + نرخ تورم انتظاری (Ie)
اندازهگیری نرخ تورم و یا نرخ تورم پیش بینی شده در عمل بسیار مشکل است. با این وجود کارشناسان و مؤسسات اقتصادی و سالمی اقدام به برآورد تورم میکنند. تصور کنید که در یک اقتصاد نرخ تورم انتظاری 4% است و نرخ علامی اسمی از سوی بانک مرکزی 3 درصد در نظر گرفته شود. در این صورت نرخ بهره اسمی تا سطح 7% درصد افزایش خواهد یافت. برای درک مفهوم نرخ بهره واقعی به یک مثال توجه کنید فرض کنید بهره اسمی توسط موسسات مالی و بانکها 5 درصد اعلام شده است اگر در سطح جامعه برآوردی از نرخ تورم 5 درصدی برای سال آینده منتشر گردد، در این حالت نرخ بهره اسمی 5% بدین مفهوم است که افراد بین مبادله حال و آینده بیتفاوت خواهند بود در واقع اگر نرخ تورم در سال آیند همان 5 درصد تحقق یابد، نرخ بهره واقعی صفر خواهد بود چرا که اگر فردی در موسسات مالی ملغی را سرمایهگذاری کرده باشد، در سال آینده اصل و بهره سرمایهگذاری وی همان قدرت خرید گذشته را دارا میباشد. نرخ بهره اسمی با وارد کردن تورم یا تغییر در سطح عمومی قیمتها تعدیل میشود و به این ترتیب هزینه وام گیری یا وام دهی به طور واقعیتری در نظر گرفته میشود اما در حقیقت نرخ بهره واقعی نرخ مبادله کالاها و خدمات را بین شرایط کنونی و آینده نشان میدهد اگر در اقتصادی سطح عمومی قیمتها در بلند مدت ثابت باشد آن گاه افراد بین نرخ بهرهی واقعی و اسمی تفاوت قائل نمیشوند.
روشن است که پول نقش مهمی در تعیین درآمد ملی دارد، اما میزان بهره عامل تعیینکنندهای در سطح درآمد ملی و مخارج کل است تغییرات نرخ بهره در سطح ملی اثرات جانبی بسیاری دارد. برای نمونه از دیدگاه نظری کاهش نرخ بهره سبب افزایش تقاضای کل و سرمایهگذاری میشود. میزان بهره و سطح درآمد ملی در یک اقتصاد با تعادل در بازارهای کالا و پول بدست میآیند.
این مهم است که بتوانیم سنجشی میزان تاثیر تغییر در نرخهای بهره را بر روی بازارهای دارایی یک کشور داشته باشیم در برخی موارد تغییرات نامطلوب بهره ممکن است به این بازارها صدمه وارد نماید در راستای تغییرات نرخ بهره باید به پرسشهای متعددی پاسخ داد. برخی از این پرسشها میتوانند در چهارچوب زیر مطرح شود.
آیا کاهش نرخ بهره به سود بنگاه های اقتصادی و بورس اوراق بهادار ایران تمام خواهد شد؟ آیا تغییر نرخ بهره و کاهش آن میتواند بر اقتصاد ایران تاثیر مثبت داشته باشد؟ پیامدهای تغییر نرخ بهره در ایران چیست؟