دانلود تحقیق اصول فقه در حقوق

Word 186 KB 31546 20
مشخص نشده مشخص نشده حقوق - فقه
قیمت قدیم:۱۰,۱۵۰ تومان
قیمت: ۷,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • الف) تعریف علم اصول فقه

    فقه، به ابزار و وسایلی نیازمند است که یکی از آنها، علم اصول است. در علم اصول، از قواعدی بحث می شود که نتیجه آن، در طریق استنباط حکم شرعی قرار می گیرد.[1] به دیگر سخن، علم اصول، علم استنباط یا منطق فقه است؛[2] یعنی منطق استنباط حکم شرعی و دستور فقاهت و اجتهاد است.

    ب) اهمیت علم اصول

    اهمیت و فایده علم اصول از ارزش فقه دانسته می شود؛ همان طور که فقه، جایگاه رفیعی در معارف اسلامی و در زندگی فردی و اجتماعی انسان دارد، اصول نیز که مقدمه آن است، همان مقدار شرافت و ارزش آلی خواهد داشت. فقه، زمانی زنده و پویا است که پایاپای زندگی، به حلّ مشکلات بپردازد و اصول تا وقتی حیات دارد که دشواری های طریق فقاهت را برطرف سازد.

    گفتنی است که علم اصول چون یکی از دانش هایی است که یک فقیه باید به آن توجّه نماید، به اندازه نقش آفرینی خودش دارای اهمیت است؛ نه این که تمام فقه و فقاهت بر آن متوقّف باشد؛ فقیه باید فقه را با دیگر دانش های ضروری؛ همچون حدیث، منطق، فلسفه و عرفان همراه سازد تا از تبدیل شدن فقه برای فقه و نه برای زندگی و از ایستایی آن و گرفتاری در شبکه تحجّر جلوگیری نماید.

    به بیان امام خمینی (ره)، «فقه، تئوری واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است».[3]

    همان گونه که اگر فقه از رسالت خود کناره گیرد، یا به بخشی از رسالت خود بپردازد، از ارزش می افتد، علم اصول نیز وقتی به صورت استقلالی نگریسته شود و خود را فربه سازد و با فقه همپا نباشد و به آنچه می پردازد نیاز فقه نباشد و به دشواری های فقاهت کاری نداشته باشد، از جایگاه بلند خود سقوط کرده است. با معادله ای که میان «زندگی»، «فقه» و «علم اصول» وجود دارد، به میزان گسترش ابعاد زندگی و پیچیده شدن آن، فقه گسترده خواهد شد و به همان نسبت نیز باید «علم اصول» متحوّل شود.

    بر این اساس، ممکن است با رشد فقه، نیازهای تازه ای برای «علم اصول» پیدا شود، و یا بحث هایی از آن دیگر قابل طرح نباشد. چنین نیست که تمام مباحث اصولی برای همه دوره­ها ثابت باشد؛ مواردی مانند بحث انسداد[4] که در پاسخِ برخی از شاگردان وحید بهبهانی در اصول پیدا شد،[5] نیز بحث سببیّت و ابطال آن در جواب ابن قبه،[6] بحث حقیقت شرعیه، اشتراک، ضد، مقدمه واجب، که به طور گسترده از قرن یازدهم وارد اصول شد[7] و از این قبیل مباحث که به نظر می رسد به جهت نیازهایی که وجود داشته، مباحثی طرح شد که در زمان پیش از آن اصلاً نبوده و یا خیلی کم بوده است.

    راز همه اینها در بیان عالمانه مرحوم آخوند خراسانی –یکی از دانشمندان بزرگ علم اصول- نهفته است که نیاز فقه و اجتهاد به اصول، متغیّر، و بر اساس زمان و مسائل مختلف، تفاوت می کند. او می گوید: «در استنباط احکام فرعی، و استخراج آن از ادلّه، چاره ای جز مراجعه به علم اصول و مباحث آن نیست. این ضرورت، برای اخباری و اصولی یکسان است. بلی، مقدار نیاز به علم اصول، با توجه به مباحث فقه، شرایط زمانی، استعداد و ویژگی های فقیه، یکسان نیست، لذا اجتهاد در قرن های اول و دوم، مئونه کمتری داشت، و نیاز به پاره ای از بحث های اصولی دوره های بعد، نداشت».[8]

    در شیوه آیت الله بروجردی (ره) در تدریس اصول، چنین توصیف شده است: «وقتی ریاست شیعه، و زعامت و رهبری حوزه های علوم دینی، در اختیار مرجع بزرگ، آیت الله العظمی بروجردی قرار گرفت، وی در ضمن تدریس علم اصول، زائدها را حذف می نمود و از حاشیه ها پرهیز می کرد و به بحث های مهم و مورد نیاز می پرداخت؛... و خلاصه، راه راست و روش درست را در تدریس این دانش، دنبال می کرد».[9]

    بیان امام خمینی (ره) در این زمینه چنین است: «حق آن است که اخباری ها، در بدبینی نسبت به علم اصول راه افراط را رفته اند؛ همان طور که پرداختن فراوان به اصول و آن را دانش مستقل کمال آور دانستن، و در مباحث بی نتیجه آن عمر صرف نمودن، تفریط است. و این عذر پذیرفته نیست که دقت در این علم، ذهن را قوی می سازد و انسان را موشکاف می کند. بر این اساس، آنکه قدردانِ عمر خویش است، به امور بی بهره نمی پردازد و تلاش خود را در نیازهای معاش و معاد مصرف می کند. به اندازه ای که استنباط بر آن تکیه دارد، دنبال می کند و زائدها را حذف می نماید».[10]

    بنابراین، اگر کسی در عصر گسترش و نو پدید زندگی و گستردگی مسائل فقهی، سخن از نیاز علم اصول به «تنقیح»، «تصحیح» و «تهذیب» بر زبان آورد، نه تنها مرتکب کبیره ای نشده، بلکه در واقع نگری، از علمای بزرگ گذشته پیروی کرده است.

    ج) مباحث زائد در علم اصول

    در این نوشته در صدد بیان چگونگی تصحیح و تهذیب علم اصول نیستیم، -این مسئله خود مجال دیگری را می طلبد- ولی به صورت کلی می گوییم لازم است مباحث زائد و بی فایده و نیز کم بهره از اصول حذف شده و به جای آن به مباحث مهم و رهگشا در فقه پرداخته شود.

    به تصریح دانشمندان علم اصول، مطالبی در این علم زائد و بی فایده است که یا هیچ ثمره ای برای آن مترتّب نیست و یا این که خیلی کم بهره بوده، به طوری که دلایل دیگری وجود دارد که فقیه را از این بهره کم نیز بی نیاز می کند؛ گرچه روزی مفید بوده و یا در دانشی دیگر سودمند است. در ذیل به نمونه هایی اشاره می شود:

    1. بحث شرط متأخّر و نیز بحث هایی؛ چون «موضوع علم»، «جامع صحیحی و اعمّی»، «طلب و اراده»، «مشتق، بسیط است یا مرکب»، و ده ها نمونه از این قبیل مسائل باید به کلّی از علم اصول حذف شود؛ زیرا در بحث های فقه اجتهادی و در مقام استنباط احکام حوادث واقعه، هیچ تأثیری ندارد؛ علت اصلى راه یافتن این بحث ها به مباحث اصول، یک قاعده فلسفى است که مى‌گوید: «العله لا بد و أن تکون بجمیع اجزائها متقدمه على المعلول». در حالى که این قاعده در حیطه علل و معالیل طبیعى و امور حقیقى مطرح است و راه دادن چنین قاعده‌اى در حیطه مباحث اعتبارى تشریعى، یک خلط و انحراف است.[11]

    2. همچنین برخی از مباحثی که قابل حذف است، عبارت است از: بحث تعریف وضع، اقسام وضع، استعمال لفظ در چیزی که با موضوع له مناسبت دارد، آیا بالوضع است یا بالطبع، وضع الفاظ در برابر معانی آنها آیا «من حیث هی» است یا «بما هی مراده لالفاظها»، آیا مرکبات دارای وضع مستقل می باشند یا خیر، اطلاق لفظ و اراده نوع یا صنف یا شخص آن و معانی حرفی و احوال پنج گانه لفظ، جواز استعمال لفظ واحد در بیشتر از یک معنا و نظائر آنها که در استنباط احکام شرعی نقشی ندارد.[12]

    3. حقیقت شرعیه: مرحوم نائینی در این زمینه می گوید: این بحث فایده ای ندارد؛ زیرا بنا بر تحقیق، اساساً مورد مشکوک در خطابات و الفاظ شارع وجود ندارد تا در مراد استعمالی آن شک کرده و شک خود را به واسطه این قاعده برطرف سازیم.[13]

  • فهرست:

    الف) تعریف علم اصول فقه.. 1

    ب) اهمیت علم اصول.. 1

    ج) مباحث زائد در علم اصول.. 4

    اهمیت فقه در نظام حقوقی حکومت اسلامی.. 8

    نقش اصول فقه در نظام حقوقی اسلام. 9

    خطر کم توجهی به اصول فقه در دانشکده های حقوق.. 10

    اصول فقه و کاربرد آن در حقوق مدنی.. 12

    1)اصاله الصحه .. 12

    2)اماره فراش.... 13

    3)اصاله البرائه .. 14

    4)اصل لزوم معامله.. 15

    5)اماره تصرف... 16

    6)قاعده تلازم. 16

    7)اصل عدم تبرع. 17

    8)اماره تصرف درخت و بنا 18

    9)اصل عدم ارتفاق.. 19

    10)اصل تعیین مهریه در عقد منقطع.. 20

    11)اصل تسلیط.... 21

    منابع.. 22

     

    منبع:

    براهیم شفیعی‌سروستانی، پیشین، ص۱۷۹

    ابراهیم شفیعی‌سروستانی، قانون‌گذاری در نظام جمهوری اسلامی (قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۵، چاپ اول) ص۱۸

    ابوالحسن محمدی، مبانی استنباط حقوق اسلامی (تهران: انتشارات دانشگاه تهران،۱۳۷۰، چاپ هفتم) ص۲۲

    اجود التقریرات، ج 1، ص 33؛ همچنین ر.ک: خویی، سید ابوالقاسم، محاضرات فی الاصول، ج 1، ص 134، انتشارات انصاریان، 1417ق.

    ادوار فقه و کیفیت بیان آن، ص 492.

    امام خمینی، الرسائل، ج 2، ص 97 و 98، با اندکی تلخیص، انتشارات اسماعیلیان، قم، 1385 ق.

    امام خمینی، تهذیب الاصول، ج 1، ص 46، انتشارات اسماعیلیان، قم، 1382ق. 

    امام خمینی، صحیفه امام، ج 21، ص 289، مؤسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی (ره)، تهران، بی تا.

    بروجردی، سید حسین، نهایه الاصول، مقرّر: منتظری، حسینعلی، ص 7 و 8، نشر تفکر، 1415ق.

    جلال‌الدین قیاسی، روش تفسیر قوانین کیفری (قم: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۹، چاپ اول) ص۲۵۷

    جناتی شاهرودی، محمد ابراهیم، ادوار فقه و کیفیت بیان آن، ص 467، بی جا و بی تا.

    خویی، سید ابوالقاسم، دراسات فی علم الاصول، ج 1، ص 6، مؤسسه دائره المعارف فقه اسلامی، قم، 1419ق.

    ر.ک: میرزای رشتی، بدائع الافکار، ص 421، مؤسسه آل البیت (ع)، قم، 1313ق؛ نائینی، محمد حسین، أجود التقریرات، ج 1، ص 203، انتشارات مصطفوی، قم، 1368ش؛ شهید صدر، سید محمد باقر، بحوث فی علم الاصول، ج 2، ص 163، مؤسسه دائره المعارف فقه اسلامى، قم، 1417ق.

    زیرا این مباحث به صورت گسترده در کتاب «معالم الدین»، نوشته «حسن بن زین الدین» (متولد 959 ق و متوفی 1011 ق) مطرح شد. و ایشان در قرن یازدهم می زیسته است.

    صحیفه امام، ج 21، ص 289.

    محقق خراسانی، کفایه الاصول، ص 468، مؤسسه آل البیت (ع)، قم، 1409ق. 

    مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 5، انتشارات اسماعیلیان، قم، بی تا.

    ناصر کاتوزیان، فلسفه حقوق (تهران: شرکت سهامی انتشار، ۱۳۷۷، چاپ اول) ج۱و۲و۳؛ ابوالحسن محمدی، پیشین

    همان، ص 467.

    یعنی، حکم عقل به حجیّت ظنّ مطلق در فرض انسداد باب علم و علمى است؛ ر.ک: شیخ انصاری، فرائد الاصول، ج 1، ص 184، دفتر انتشارات اسلامی، قم، بی تا؛ حیدری، سید علی نقی، اصول الاستنباط، ص 203، نشر شورای مدیریت حوزه علمیه قم، 1412ق.

اقتضاي جامع بودن دين اسلام، داشتن برنامه براي زندگي اجتماعي بشر است. فقيهان اسلام عهده‌دار بيان برنامه و روش اسلام در تمام جنبه‌هاي زندگي بشر بوده‌اند. ايجاد و استقرار نظم و امنيت از مقوله‌هاي مهمي است که علماي اسلام به بيان برنامه شريعت براي تأمين

درآمدي برنسبت ميان فقه وحقوق بشر شايد حقوق بشر، انساني ترين پديده مدرن باشد. زماني که غرب از جنگ به ستوه آمد و خسته بر ويرانه ها زانو زد و سرنوشت تراژيک خود را نگريست، تنها روشي که مي توانست ميثاقي براي همه انسان ها فارغ از همه تفاوت ها باشد، حقوق ب

تاریخچه فقه و اجتهاد همان طور که در جای خود ثابت‏شده، هدف از آفرینش انسان، تکامل فردی و اجتماعی در امور مادی، معنوی و اخلاقی است و او برای رسیدن به کمال، احتیاج مبرم به قوانینی دارد که تمام جنبه‏های فوق را دارا باشد. ●لزوم فقه و شریعت همان طور که در جای خود ثابت‏شده، هدف از آفرینش انسان، تکامل فردی و اجتماعی در امور مادی، معنوی و اخلاقی است و او برای رسیدن به کمال، احتیاج مبرم ...

فصل اول – کلیات مفهوم لغوی واژه اخلاق: اخلاق جمع کلمه خُلق به معنی سرشت باطنی انسان است و در مقابل آن خَلق به معنی شکل و صورت ظاهری انسان است. تفاوت صفات نفسانی انسان: صفات نفسانی انسان یا ثابت و راسخ است که به آن ملکه گفته می شود و یا زودگذر و موقتی است که به آن حال گفته می شود. اخلاق همان صفات ثابت و راسخ در نفس انسان است. عوامل مؤثر در اخلاق: دو عامل مهمن که خُلق و خوی انسان ...

چکیده : اقتضای جامع بودن دین اسلام، داشتن برنامه برای زندگی اجتماعی بشر است. فقیهان اسلام عهده‌دار بیان برنامه و روش اسلام در تمام جنبه‌های زندگی بشر بوده‌اند. ایجاد و استقرار نظم و امنیت از مقوله‌های مهمی است که علمای اسلام به بیان برنامه شریعت برای تأمین آن پرداخته‌اند. گفتمان فقهی و نحوه بازتولید مستندات شرعی در جرم انگاری و شیوه پاسخ دهی به جرائم علیه امنیت تأثیر گذار بوده ...

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله خالق اللّوح و القلم و شکر لله جاعل النّور والظلّم و الصّلوه و السّلام علی اشرف اولاد الآدم و سید العرب و العجم ابی القاسم محمد(ص) و علی آله واولاده واولیاء النّعم، من الآن إلی یوم النّدم. مقدمه (تاریخچه و ضرورت بحث و طرح و تقسیم مطالب) تاریخچه: سرچشمه قدرت را باید دروجود حضرت حق جستجو کرد که قطره ای از آن را در وجود انسان قرار داد و این چنین، ...

علم قاضی از دیدگاه فقیهان امامی جواز استناد قاضی غیر معصوم به علم خویش در مقام صدور حکم، یکی از مسائلی است که از آغاز دوران غریبت کبرای حضرت حجت سلام الله علیه تاکنون، مورد مناقضشه بعضی از فقیهان بوده است. با توجه به این که شناخت صحیح کمی و کیفی ادله اثبات دعوی، در اجرای عدالت و استواری قضاوت عادلانه، نقش محوری دارد و این ادله در نظامهای حقوقی معاصر، خصوصاً نظام قضایی اسلام، از ...

قاضی از دیدگاه فقیهان امامی جواز استناد قاضی غیر معصوم به علم خویش در مقام صدور حکم، یکی از مسائلی است که از آغاز دوران غریبت کبرای حضرت حجت سلام الله علیه تاکنون، مورد مناقضشه بعضی از فقیهان بوده است. با توجه به این که شناخت صحیح کمی و کیفی ادله اثبات دعوی، در اجرای عدالت و استواری قضاوت عادلانه، نقش محوری دارد و این ادله در نظامهای حقوقی معاصر، خصوصاً نظام قضایی اسلام، از ...

شيعه در طول حيات خود با اهتمام شديد به علم اصول فقه، آن را مقدمه فقه و ابزاري مهم در استنباط صحيح احکام شرعي ضروري مي دانست، تا جايي که آن را، منطق علم فقه ناميده¬اند.[1] بدين معنا که فقيه در استنباط احکام شرعي از منابع ، نيازمند اصول و قواعدي است ک

(1) الناصریات کتاب الناصریات مشتمل بر 207 مساله فقهى است. هرچنددر پایان کتاب چندمساله اعتقادى نیز آمده است.((170)) سید مرتضى آن را درمقام شرح و نقد و تسدید فقه جد مادرى خود حسن‏اطروش،معروف به ناصرکبیر،صاحب دیلم و طبرستان تالیف کرده است.((171)) این کتاب یک بار درسال 1276ه.ق. درضمن الجوامع الفقهیه درایران چاپ شد و اخیرادرسال 1417ه.ق. توسط مرکز البحوث والدراسات العلمیه وابسته به ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول