تملک املاک و اراضی در شهرداری ها
چکیده:
شهرداریها در شهرها با اهداف متعدد عمومی و به ویژه برای تأمین و حفظ فضای فیزیکی و فرهنگی زیستجمعی و نیز توسعه آن ایجاد میشوند. تحقق این اهداف در گرو آن است که شهرداریها دارای شخصیت حقوقی باشند تا اینکه با گذشت سالها و وجود نسلهای جدید بتوانند با اتکاء بر سابقه و گذشته خود آینده را در مسیر مطلوبی که به رفع نیازهای عمومی جامعه میانجامد رهنمون شوند.
علاوه بر این شهرداریها در پرتو شخصیت حقوقی باید دارای حق و تکلیف شوند تا در تحقق اهداف وجودیشان با خلاءهای حقوقی روبرو نشده و امکانات لازم حقوقی را در این راستا داشته باشند.[1] بر همین اساس ماده 3 قانون شهرداریها مصوب سال 1334 ه.ش هر شهرداری را دارای شخصیت حقوقی مستقل دانسته است. [2]
همچنین همانطور که از نام شهرداری برمیآید هر شهرداری مختص به شهر خود بوده و از این جهت از اشخاص دیگر ولو «دولت» مستقل است. از همین رو شهرداریها جزء نهادهای دولتی به حساب نمیآیند. بند 1 ماده واحده قانون فهرست نهادها و مؤسسات عمومی غیردولتی مصوب 19/4/1373 مجلس شورای اسلامی نیز که ناظر بر تبصره ماده 5 قانون محاسبات عمومی کشور مصوب 1366 است مشعر بر همین معناست.
وقتی که شهرداری دارای شخصیت حقوقی است باید انتظار داشت که قطعاً دارای حقوق و تکالیف نیز باشد. این حقوق و تکالیف با توجه به اصل اختصاصی بودن صلاحیت اشخاص حقوقی، در قانون شهرداریها مصوب 1334 و آییننامه مالی شهرداریها مصوب 12/4/1346 و سایر قوانین مرتبط با شهرداریها مطرح میباشند.
هرچند تعارض این موضوع با اصل صلاحیت عام اشخاص حقوقی که از ماده 588 قانون تجارت استخراج میشود. [3] مطلب قابل تأمل و مطالعهای است. [4]
در هر صورت هر شهرداری یک شخص حقوقی است، لذا دارای اهلیت تمتع از حقوق و متعهد شدن به تعهدات میباشد. یکی از نتایج این اصل آن است که شهرداری میتواند عنوان مالک را داشته و از حق مالکیت برخوردار باشد. این حق از حقوق زیربنایی و اساسی هر شخص حقیقی یا حقوقی است و در مورد شهرداریها نیز این مطلب صادق است.
مقدمه:
با پیشرفت جوامع و گسترش شهرنشینی، شهرها بیش از پیش نیازمند طرحهای عمومی و عمرانی میباشند و شهرداریها متولی این عمران و آبادانی خواهند بود.
شهرداریها در راستای ایفای وظایف خود ناگزیر به تملک املاک و اموال میپردازند. دستهای از این اموال، اموال اختصاصی بوده و امکان تصرف و نقل و انتقال آنها از سوی شهرداری وجود دارد و شرایط قراردادهای خصوصی و حقوق مدنی بر آنها حاکم خواهد بود البته با وجود تشریفات خاص. از سویی دیگر اموال عمومی متعلق به شهر و استفاده عموم است صرفاً اداره کردنش بر دوش شهرداری میباشد.
در صورتی که جهت اجرای طرحهای عمومی در شهر و حریم آن، سلب حقوق مالکانه اشخاص لازم شناخته شود، شهرداری به عنوان مجری طرح وارد عمل میشود و مطابق قوانین و مقررات جاری به تملیک املاک اشخاص میپردازد و رفع نیازهای عمومی را معطل نمیگذارد.
لایحه قانونی نحوه خرید و تملک اراضی و املاک برای اجرای برنامههای عمومی، عمرانی و نظامی دولت مصوب 17/11/1358، قانون تعیین وضعیت املاک واقع در طرحهای دولتی و شهرداریها مصوب 29/8/1367، قانون نحوه تقویم ابنیه، املاک و اراضی مورد نیاز شهرداریها مصوب 28/8/1370 از جمله قوانین و مقررات موجود در خصوص تأمین حقوق مالکانه افراد و تملک املاک مورد نیاز شهرداری در طرحهای عمومی است که در آنها شرایط احداث، تجدید بنا، افزایش بنا، تعمیر، فروش، رهن و اجاره در املاک واقع در طرحهای عمومی شهرداری، شرایط اخذ زمین معوض، نحوه تعیین قیمت روز ملک از سوی هیأت کارشناسان رسمی و ... مقرر شده است.
در این مقاله بررسی نظام حقوقی حاکم بر نحوه تملک املاک از سوی شهرداریها و طرز عمل شهرداری براساس قوانین و مقررات موجود مورد توجه است و در چهار مبحث کلی «آشنایی با نحوه تملک املاک در شهرداریها»، «آشنایی با مفاهیم مرتبط»، «مبانی و منابع تقدم حقوق عمومی بر حقوق مالکانه» و «تأمین حقوق مالکانه در اجرای طرحهای عمومی شهرداری و روشهای آن» ارائه میگردد.
مفهوم حقوق مالکانه
بارزترین و بیشترین حقی که علیالاصول در راه اجرای طرحهای عمومی قرار دارد، حق مالکیت است. حق مالکیت مهمترین و گستردهترین حقوق عینی است و حقوق دیگر از این حق ناشی میشوند. علاوه بر حق مالکیت، حق انتفاع و حق ارتفاق از جمله حقوق عینی هستند که به عنوان حقوق مالکانه در زمان اجرای طرح توسط شهرداری، با اجرای طرح برخورد دارند.
برابر ماده 40 قانون مدنی: «حق انتفاع عبارت از حقی است که به موجب آن، شخص میتواند از مالی که عین آن ملک دیگری است، یا مالک خاص ندارد استفاده کند».
حق ارتفاق نیز به عنوان یکی دیگر از حقوق عینی اصلی لازم به ذکر میباشد، ارتفاق از کلمه رفق (به فتح راء) به معنی مدارا مشتق میباشد و به این حق ارتفاق گفته شده برای اینکه مالک ملک باید با صاحب حق ارتفاق به رفق و مدارا رفتار کند و از استفاده او جلوگیری ننماید. اصطلاحاً حق ارتفاق حق کسی است در ملک دیگری برای کمال استفاده از ملک خود. ماده 93 ق.م میگوید: «ارتفاق حقی است برای شخصی در ملک دیگری». البته این تعریف مانع نیست زیرا شامل بعضی از موارد حق انتفاع و شامل حقوقی از قبیل حق رهن و حق مستأجر نسبت به مورد اجاره نیز میگردد. حق عبور، حق شرب، حق مجری و حتی حق حریم از جمله حقوق ارتفاقی است.
لازم به ذکر است که حقوق عینی آن دسته از حقوق مالکانه است که بر اموال مادی یا به تعبیری اشیاء مادی تعلق میگیرد و از آنجایی که موضوع حق یک عین است به این نام معروف شده است. حق عینی، حقی است که قانونگذار برای شخص نسبت به یک عین که وجود خارجی و ملموس دارد، قرار داده است. حق عینی دو رکن اصلی دارد اول؛ شخصی که صاحب حق است و دوم؛ چیزی که موضوع حق قرار میگیرد. حقوق عینی یا اصلی و یا تبعی هستند و همانطور که گفته شد «حق مالکیت»، «حق انتفاع» و «حق ارتفاق» از اقسام حقوق عینی اصلی هستند که در اجرای طرحهای عمومی رو در روی شهرداری قرار میگیرد.
طرحهای عمومی شهرداری
منظور از طرحهای عمومی شهرداری، طرحهایی است که اولاً در راستای انجام وظایف محوله به شهرداری، و برای رسیدن به اهداف مختلف، ترسیم و اجراء میگردد. ثانیاً، این طرحها و برنامهها، از سوی سازمانی با ویژگیهای خاصی به نام «شهرداری» جامه عمل و اجراء به خود میپوشد. برای این که، درک درستی از این طرحها و مجری آن یعنی شهرداری داشته باشیم، ضرورت دارد تا بدواً طرحهای عمومی از حیث مفهوم، بشناسیم.
در این قسمت، ابتداء طرحهای عمومی را تعریف و ابعاد و زوایای آن را بررسی و سپس محدود? اجرای این طرحها را، یعنی محدوده ای مکانی، که شهرداری باید در این قلمرو مکانی، در راستای وظایف خود، طرح هایی را اجراء نماید، بررسی می نماییم. گفتار اول به «تعریف طرح» و گفتار دوم به «محدوده اجرای طرح» اختصاص دارد.
تعریف طرح
در قوانین ما، طرح به صورت کلی، تعریف نشده است . با توجه به قوانین و مقررات حاکم بر شهرداریها و استفاده از این کلمه در متون مختلف قانونی، میتوان این کلمه را دارای دو معنای عام و خاص دانست. ابتداء از طرح در معنای عام کلمه و سپس از طرح در معنای خاص کلمه سخن میگوییم.
طرح در معنای عام کلمه
نگاهی اجمالی به قانون شهرداری و دیگر قوانین مربوطه، نشان میدهد که در این قوانین، وظایف متعددی برای شهرداریها در نظر گرفته شده است. هر چند به مرور و در نتیجهی اصلاحات قانونی و واگذاری وظایف شهرداریها به دیگر دستگاهها و نهادها وظایف پیشبینی شده در قانون یادشده، با کاهش زیادی روبرو بوده است، معهذا در وضعیت فعلی نیز، این وظایف قابل توجه میباشد. [5]
جهت اجرای این وظایف، شهرداریها باید اقدام به برنامهریزی نمایند و امکانات خود را در جهت تحقق اهداف مقرر بسیج نمایند. اهتمام به اجرای این وظایف، یک طرح محسوب میشود. مثلاً به موجب ماده 55 ق. ش، شهرداری مکلف است از سد معابر عمومی و اشغال پیاده روها و استفاده غیرمجاز آنها و میدانها و پارکها و باغهای عمومی برای کسب و یا سکنی و یا هر عنوان دیگری جلوگیری نماید. در همین راستا، شهرداری موظف است راسأ و به وسیله مأمورین خود، نسبت به برداشتن دکههای منصوب در سطح معابر، که بدون مجوز نصب شدهاند اقدام کند. یا مثلاً طرحهایی که شهرداریهای برای کنترل ترافیک در شهرهای بزرگ به اجرا میگذارند.
بنابراین در معنای عام کلمه، طرح به اقداماتی گفته میشود که شهرداری در راستای انجام وظایف خود انجام میدهد که به صورت معمول نیز امکان دارد، اجرای برخی از وظایف مربوطه، بصورت ضربتی و در یک مقطع زمانی کوتاه و با بسیج همه امکانات صورت میپذیرد.
به نظر میرسد مقصود از کلمه طرح، در قوانینی که مبین نظم حاکم بر حقوق مالکانه در برابر طرحهای عمومی هستند، طرح به معنای عام کلمه است. به عنوان نمونه، در ماده 1 ل.ق.ن.خ از «برنامههای عمومی» سخن گفته شده است و در ماده 2 همین قانون در توضیح آن آمده است که: «برنامههای مذکور در ماده یک شامل برنامههایی است که اجرای به موقع آن برای امور عمومی و امنیتی دستگاه اجرایی لازم و ضروری باشد ...». بنابراین از این قانون، استفاده میشود که طرحهای عمرانی و شهرسازی، صرفاً قسمتی از طرحهای عمومی را شامل میشود و طرحهای عمومی، معنای وسیعتری که شامل هم? طرحهای با اهداف متنوعی میباشد، دارد.[6]