دانلود تحقیق علم قاضی در دعاوی کیفری

Word 241 KB 31591 78
مشخص نشده مشخص نشده حقوق - فقه
قیمت قدیم:۳۰,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • قاضی از دیدگاه فقیهان امامی

    جواز استناد قاضی غیر معصوم به علم خویش در مقام صدور حکم، یکی از مسائلی است که از آغاز دوران غریبت کبرای حضرت حجت سلام الله علیه تاکنون، مورد مناقضشه بعضی از فقیهان بوده است.

    با توجه به این که شناخت صحیح کمی و کیفی ادله اثبات دعوی، در اجرای عدالت و استواری قضاوت عادلانه، نقش محوری دارد و این ادله در نظامهای حقوقی معاصر، خصوصاً نظام قضایی اسلام، از جایگاه ویژه ای برخوردار می باشد و به خصوص علم قاضی که در فقه امامیه و قانون مجازات اسلامی (مواد 105 و 120 به صورت کلی و مواد 199 و 231 به شکل خاص در امر سرقت و قتل)[1] بدان تصریح شده است و از آن جا که قانون گذار جمهوری اسلامی طبق اصل چهارم قانون اساسی[2]، خود را به تهیه و تدوین قوانین منطبق با موازین شرع مقدس اسلام، موظف می داند، لازم است که اساس علم قاضی و بعد از فرض ثبوت آن، قلمرو استناد و صدور حکم طبق آن از جهت فقهی مورد تحقیق و بررسی بیشتری قرار گیرد.

    بعد از بررسی آثار مکتوب فقیهان قدیم و معاصر، به روشنی در می یابیم که میان آنان چنین مشهور بلکه اتفاق است که امام معصوم (ع) می تواند به استناد علم شخصی خود حکم کند، ولی نسبت به قاضی غیر معصوم، اختلاف نظر است که بعد از جمع بندی در این باره به پنج قول و دیدگاه متفاوت، بر می خوریم:

    1-مشهور فقیهان امامیه بر این باورند که قاضی غیر معصوم نیز مثل امام معصوم (ع) در همه دعاوی و جرایم، اعم از حق الله؛ چون شرب خمر و زنا و حق الناس؛ نظیر قصاص و قذف، می تواند به استناد علم خویش قضاوت کند.[3]

    2-مرحوم ابن جنبد بر این عقیده بوده که قاضی مطلقاً نمی تواند مطابق علم خود، قضاوت کند.[4]

    3-برخی دیگر، قول به تفصیل (بین حق الله و حق الناس) را به ابن جنبد نسبت داده اند. به این معنی که ایشان گفته است: «قاضی فقط در حق الله می تواند به استناد علم خویش حکم صادر کند، نه در حق الناس»[5]

    4-نظر بعضی دیگر نیز تفصیل است، ولی عکس نظر پیشین : «قاضی می تواند به استناد خود، در حق الناس داوری کند».[6]

    5-مرحوم شیخ طوسی در بعضی از آثارش، بین حدود و غیر حدود، فرق گذاشته است و در حدود، قضاوت به استناد علم شخصی را جایز نمی داند.[7]

    کلیات

    الف) تعریف لغوی و اصطلاحی علم

    علم از نظر اهل لغت مقابل جهل و به معنای دانستن است[8] و به معنای درک حقیقت امری نیز آمده است[9] و در اصطلاح قضایی درباره مفهوم و مصداق علم، به ویژه در مساله علم قاضی، برداشتهای مختلفی وجود دارد و برای تنقیح محل نزاع، باید مراد و مقصود فقها از علم در مسأله قضا مشخص شود تا در کاربرد، متحیر نمانیم.

    بعضی از فقها، خصوصاً کسانی که در علم اصول، با دقت عقلی و منطق فلسفی غور نموده اند، مراد از علم را علم فلسفی و قطع منطقی (چیزی که احتمال خلاف آن، عقلاً و عادتاً محال است) می دانند. این گونه علم، اگر چه در علوم ریاضی و طبیعی، قابل قبول است، اما در امور قضایی و دعاوی جزایی و مدنی، طرفین دعوی تاب و توان گذراندن مراحل مختلف رسیدگی را که در این زمان معمول است، ندارد. از طرف دیگر، مصالح اکید و گوناگون زندگی قضایی و فلسفه وجودی «محکمه القضا» با انتظار چندین ساله نمی سازد. البته همه مجهولات قضایی، از نظر سهولت و دشواری، در یک سطح نیست، ولی پیشگیری از گسترش دعاوی، می طلبد که به دادرسیها سرعت بخشیده شود و سرعت همراه با دقت معقول، مقتضی این است که یقین فلسفی، معیار غیر قابل عدول در امر قضاوت نباشد. به همین دلیل، بعضی از حقوقدانان معاصر، تأکید شخصیتهایی همچون «ابواسحاق شیرازی» و مرحوم «شیخ انصاری» را بر علم فلسفی و قطع منطقی را اشتباه می دانند و آن را نتیجه دقت نکردن اینان در مساله می دانند.

    ابواسحاق شیرازی کتاب اللمع فی اصول الفقه را و شیخ انصاری، فرائد الاصول خود را براساس یقین فلسفی پی ریزی کرده اند، در حالی که علم حقوق و زندگی قضایی، مطلقاً بر اساس «علم عادی» است.[10]

    علم عادی

    مرحوم میرزا ابوالحسن شعرانی، فیلسوف الهی و فقیه صمدانی، در تعریف «علم عادی» چنین می گوید: علمای علم اصول فقه، بعضی از علوم را علم عادی می نامند و آن عبارت است از: علمی که احتمال خلاف آن، عادی باشد؛ مثل پرواز کردن انسان در آسمان، اگر چه عقلاً محال نمی باشد. در مقابل علم عادی، علم فلسفی و [یقین] منطقی قرار دارد که احتمال خلاف در آن محال عقلی است؛ مثل اجتماع نقیضین. به هر حال، شکی نیست که علم عادی، حقیقتاً علم است؛ زیرا عادتاً احتمال خلاف در آن نیست.[11]

    نویسنده در ادامه می افزاید:

    ظن غالب، ظنی است که نزد متعارف مردم، به عنوان یک ظن شناخته نمی شود، بلکه به عکس، به عنوان علم شناخته می شود. به همین جهت، آن را علم عادی و علم عرفی می نامند.[12]

    ب) تعریف لغوی و اصطلاحی قاضی

    «قاضی» در لغت اسم فاعل از ماده «قضی» به معنای حکم کننده و فیصله دهنده به اختلاف بین خصمین است، اما در عرف فقیهان امامی، قاضی و حاکم شرع کسی است که شرایط و ویژگیهای ذیل را داشته باشد:

    قاضی باید عالم، توانمند و مطمئن بر انجام کار قضا باشد و این اطمینان پیدا نخواهد شد، مگر پس از آن که شخص از کمال عقلانی و علم به کتاب خدا و سنت معصومین (ع) برخوردار باشد؛ یعنی، آیات ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه و عام و خاص و مطلق و مقید را از هم تفکیک نماید و قواعد جاری در هر مورد را بداند و احکام واجب و مستحب را از هم تشخیص دهد و در امر سنت، اخبار آحاد، متواتر، مرسل، متصل، مسند، منقطع، عام، خاص، ناسخ و منسوخ را بشناسد. او باید مسائل مورد اجتماع و فتاوای اخلافی را بداند؛ زیرا احکام مورد اجماع، لازم العمل می باشد. موارد اختلافی را نیز بشانسد تا متوجه گردد که آیا برداشت او، موافقی در فقه دارد یا خیر. او باید به زبان عرب و معانی کلام و نکات دستوری آن آشنا باشد؛ زیرا این زبان، منبع و سرچشمه الفاظی است و از محرمات الهی (گناهان کوچک و بزرگ) و هواپرستی و میل به دنیا، به شدت دوری کند و حریص در کسب تقوا باشد و اعمال نیک را زیاد انجام دهد و عادل و مجتهد در همه ابواب فقه، بلکه اعلم از همه علمای شهر (محل تصدی کار قضا) یا محلهای نزدیک به آن باشد و متیقن (موافق با احتیاط) این است که قاضی، فراموشکار نباشد، زیرا اگر خوش حافظه نبود، به حدی که از او سلب اطمینان شود، اقوی آن است که بگوییم پذیرش مسند قضا برای او نارواست.[13]

    با توجه به همین شرایط و ویژگیها بوده است که امام خمینی در اولین مساله از «کتاب القضاء» تحریر الوسیله می نویسد:

    قضاوت کردن بین مردم، هر چند دعاوی در اطراف چیزهای کم ارزش باشد، بر فردی که صلاحیت و اهلیت شرعی قضاوت را ندارد، حرام است. پس اگر فردی خود را مجتهد عادل جامع شرایط فتوا دادن و اصدار حکم نمی داند، بر او حرام است که متصدی و شاغل به کار قضاوت گردد؛ هر چند مردم معتقد به اهلیت [صلاحیت] او باشند، و بر کسانی که صلاحیت چنین شغل و منصبی را دارند، واجب کفایی است.[14] قابل ذکر است که هدف ما در این نوشتار، بررسی علم قاضی و حاکم شرع مورد رضای الهی و واجد جمیع شرایط لازم برای قضاوت اسلامی است؛ صرف نظر از این که اطلاق این عنوان بر متصدیان امر قضا در جمهوری اسلامی ایران که به ظاهر، نزدیکترین سیستم قضایی به نظام قضایی اسلام به حساب می آید،  صادق باشد یا نباشد، چنان که امام خمینی در پاسخ به نامه رئیس وقت کمیسیون امور قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلمی در مورخه 28/8/1364 فرموده است:

    در این موقع که اکثریت قاطع متصدیان امر قضا و اجد شرایط شرعیه قضاوت نیستند و از باب ضرورت، به آنان اجازه داده شده است، حق تعیین و تعریز را بدون اجازه فقیه جامع الشرایط ندارند.[15]

    و با توجه به این که امام معتقد است: «... اکثر این شاغلین، شروط شرعیه قضا را ندارند و حتی به نظر من، با اذن و یا نصب از جانب ولی امر نیز عنوان حاکم بودن شرعی بر ایشان ثابت نمی شود...» از اطلاق عنوان حاکم شرع (و قاضی که در باب علم قاضی مورد نظر است) بر اکثر متصدیان فعلی امر قضا خودداری می کند.

    ج)بررسی انواع علم و ارزیابی آنها

    ارزش قضایی علم یقینی و علم عادی از نظر فقیهان و حقوقدانان اسلامی

    شایسته است بررسی شود که فقها و حقوقدانان درباره علم عادی، چگونه اظهار نظر کرده اند؛ آیا آن را به صورت یک اصل پذیرفته اند یا به صورت یک استثنا؟

    یکی از محققان در این باره چنین می نویسد:

    تا جایی که نویسنده تتبع کرده است، در این رابطه دو مکتب متضاد وجود دارد:

    مکتب اول: کسانی که به مساله یقین و ظن و شک، از دیدگاه فلسفی نگاه می کنند... و اینان در مقام عمل با انبوهی از ظن رو به رو هستند و نمی توانند همه آنها را معتبر بشناسند، ناچار به دنبال قاعده ای می گردند که در پرتو آن بتوانند قسمت محدودی از ظنها را معتبر بدانند و به کمک آنها کارهای روزانه جامعه را حل و فصل کنند و در این راست، پس از قرنها این قاعده را تأسیس کردند که می گوید: هیچ ظنی اعتبار ندارد، مگر آن که شرع به آن اعتبار داده باشد؛ مانند ظن حاصل از اقرار و شهادت و سوگند که شرع به آنها اعتبار داده است و درباره یکایک آنها نص خاص وارد شده است[16]... نتیجه این که، چون از دید این مکتب، علم عادی نوعی از ظنون است، پس در نظر این مکتب، اصل این است که علم عادی اتبار ندارد، مگر به صورت استثنا؛ یعنی در موارد خاص که نص خاص بر اعتبار آن دلالت کند

  • فهرست:

    علم قاضی از دیدگاه فقیهان امامی.. 1

    کلیات.. 3

    الف) تعریف لغوی و اصطلاحی علم.. 3

    علم عادی.. 5

    ب) تعریف لغوی و اصطلاحی قاضی.. 6

    ج)بررسی انواع علم و ارزیابی آنها 8

    مقایسه علم عادی و ظن (اطمینانی) متآخم به علم.. 10

    اطمینان در عرف فقیهان و حقوقدانان. 13

    بررسی حق الله و حق الناس... 20

    تعریف لغوی حق.. 20

    تعریف اصطلاحی حق.. 21

    تعریف اصطلاحی حق الله و حق الناس... 22

    ضرورت شناخت حق الله و حق الناس و آثار قضایی آن دو. 25

    دیدگاه های فقیهان امامی درباره حجیت علم قاضی.. 27

    بررسی ادله مخالفان اعتبار علم قاضی.. 28

    1-دلیل ابن جنید بر عدم اعتبار علم قاضی.. 28

    بررسی دلالت روایات مورد استناد. 29

    بررسی دیدگاه قائلان به تفصیل.. 40

    الف) دیدگاه طرفداران حجیت علم قاضی در حقوق الله.... 40

    ب) دیدگاه معتقدان به اعتبار علم قاضی در حق الناس... 43

    بررسی مبانی فقهی نظریه جواز مطلق استناد قاضی به علم خویش.... 44

    1-اولویت علم قاضی نسبت به بینه.. 44

    2-عدم اعتبار علم قاضی و لزوم مخالفت با حجیب ذاتی علم.. 53

    3-اجماع. 56

    4-ملازمه بین عدم حجیت علم قاضی و واجب نبودن اظهار حق و... 60

    علم قاضی و دعاوی مدنی.. 65

    نتیجه گیری.. 67

    سیستمهای «ادله قانونی» و «ادله اخلاقی». 71

    نظام قضایی اسلام و سیستم ادله قانونی.. 72

    علم قاضی و نقش آن در اقناع وجدان از دید فقیهان. 73

    فقها و ارزش قضایی نظر کارشناس... 75

    رابطه نظر کارشناس با علم قاضی.. 77

    ویژگیهای علم قاضی.. 80

    فصل دوم: دلایل اثبات در امور کیفری.. 86

    مبحث اول: اهمیت دلیل در امور کیفری و بار ارائه آن. 86

    بند اول: محتوای اصل برائت... 88

    بند دوم: آثار اصل برائت... 89

    مبحث دوم: ارزیابی دلایل و مهمترین دلایل اثبات.. 92

    نتیجه گیری کلی.. 101

    منابع

    منبع:

    ک: ابولقاسم علی بن حسین سید مرتضی علم الهدی، الانتصار فی انفرادات الامامیه ؛ ص 486؛

    محمد بن حسن طوسی (شیخ طوسی)، الخلاف فی الاحکام، ج6، کتاب القضاء، مساله 41؛ المبسوط، ج8، ص 166؛

    محقق حلی، شرائع الاسلام، ج4، ص 67؛ علامه حلی، تحریر الاحکام، ج2، ص 183؛ فخرالمحققین حلی، ایضاح الفوائد، ج4، ص 312؛

    محمد بن جمال الدین مکی (شهید اول)، الدروس الشرعیه فی فقه الامامیه ، کتاب القضاء، درس چهارم؛ شهید ثانی، الروضه البهیه ، ج1، ص 242؛

    همو، مسالک الافهام فی  شرح شرائع الاسلام، ج13 ص 284-385، محمد باقر بن محمد موم سبزواری، کفایه الاحکام، ص 263؛ بهاء الدین محمد به حسن اصفهانی (فاضل هندی)، کشف اللثام عن قواعد الاحکام، ج2، ص 149؛ سید علی طباطبایی، ریاض المسائل، ج2، ص 389؛

    محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج40، ص 88؛ شیخ انصاری، القضاء و الشهادت، ص 94؛ میرزا حبیب الله رشتی، کتاب القضاء، ج1، ص 104؛

    سید محمد کاظم طباطبایی یزدی، ملحقات عروه الوثقی، ج3، ص 31؛ امام خمینی، تحریر الوسیله ، ج2، ص 408.

    فخر المحققین حلی، ایضاح الفوائدف ج4، ص 490؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ج13، ص 384؛ محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج41، ص 366؛ سید ابولقاسم خویی، مبانی تکمله المنهاج، ج1، ص 227.

    فخر المحققین حلی، ایضاح الفوائد، ج4، ص490؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ج13، ص 384؛ محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج 41، ص 366؛ سید ابولقاسم خویی، مبانی تکمله المنهاج، ج1، ص 227.

    فخر المحققین حلی، ایضاح الفوائد، ج4، ص 359؛ محمد حسن نجفی، جواهر الکلامف ج40، ص 222.

    همان، ص 212؛ شیخ طوسی، المبسوط، ج7، ص 248؛ محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج22، ص 209.

    محمد جعفر جعفری لنگرودی، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ج3، ص 1687.

    سید ابولقاسم، خویی، مبانی تکمله المنهاج، ج1، ص 30.

    شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج18، ص 143، باب 7 مقدمات الحدود (6حدیث).

    همان؛ علامه حلی، ارشاد الاذهان، ج2، ص 140؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ج13، ص 427.

    سید مرتضی علم الهدی، الانتصار، ص 486؛ حسینی عاملی، مفتاح الکرامه ، ج10، ص 35 و 36؛ محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، ج40، ص 86؛ سیداحمد خوانساری، جامع المدارک، ج6، ص 13 و 14.

    اقتباس و نقل از: سید محمود هاشمی، حکم القاضی بعلمه، فقه اهل البیت، شماره 16، ص 

علم قاضی از دیدگاه فقیهان امامی جواز استناد قاضی غیر معصوم به علم خویش در مقام صدور حکم، یکی از مسائلی است که از آغاز دوران غریبت کبرای حضرت حجت سلام الله علیه تاکنون، مورد مناقضشه بعضی از فقیهان بوده است. با توجه به این که شناخت صحیح کمی و کیفی ادله اثبات دعوی، در اجرای عدالت و استواری قضاوت عادلانه، نقش محوری دارد و این ادله در نظامهای حقوقی معاصر، خصوصاً نظام قضایی اسلام، از ...

مقدمه: مردم در آغاز یک دسته بودند و اختلافی در میان آنها وجود نداشت کم کم دسته ها و قبایل بوجود آمدند و چون که بخاطر گذارندن زندگی رزومره با یکدیگر داد وستد داشتند اختلافات و تضادهایی در میان آنها پدیدار شد که باید رفع خصومت می شد. هر گاه اختلاف در میان خانواده بود رییس خانواده رفع خصومت می کرد و اگر بین دو نفر در اجتماع اختلافی پیش می آمد ابتدائاً ممکن بود طرفین خودشان توافق ...

مقدمه: مردم در آغاز یک دسته بودند و اختلافی در میان آنها وجود نداشت کم کم دسته ها و قبایل بوجود آمدند و چون که بخاطر گذراندن زندگی روزمره با یکدیگر داد وستد داشتند اختلافات و تضادهایی در میان آنها پدیدار شد که باید رفع خصومت می‌شد. هر گاه اختلاف در میان خانواده بود رییس خانواده رفع خصومت می‌کرد و اگر بین دو نفر در اجتماع اختلافی پیش می‌آمد ابتدائاً ممکن بود طرفین خودشان توافق ...

مقدمه: در هر سیستمی در زمینه آیین دادرسی کیفری, وقتی که رسیدگی به امر کیفری به حکم قطعی و نهایی منتهی می شود می گویند: حکم, اعتبار امر مختوم یا قضیه محکوم بها اکتساب نموده و در نتیجه دعوی عمومی سقوط حاصل کرده است. قوانینی که به منظور ترمیم اشتباهات در امر قضایی, دعاوی کیفری را قابل رسیدگی در مراحل مختلف بدوی و پژوهشی و فرجامی پیش بینی نموده است, امر کیفری پس از رسیدگی و صدور حکم ...

اناالفقير في غناي. فکيف لا اکون فقيراً في فقري الهي اناالجاهل في علمي. فکيف لا اکنون جهولاً في جهلي . تحولاتي که پس از پيروزي انقلاب اسلامي در نظام قضائي کشور پديد آمد سبب شد تا برخي از احکام اسلام که ساليان متمادي به بوته‌ي فراموشي سپرده شد

مقدمه: مردم در آغاز یک دسته بودند و اختلافی در میان آنها وجود نداشت کم کم دسته ها و قبایل بوجود آمدند و چون که بخاطر گذراندن زندگی روزمره با یکدیگر داد وستد داشتند اختلافات و تضادهایی در میان آنها پدیدار شد که باید رفع خصومت می‌شد. هر گاه اختلاف در میان خانواده بود رییس خانواده رفع خصومت می‌کرد و اگر بین دو نفر در اجتماع اختلافی پیش می‌آمد ابتدائاً ممکن بود طرفین خودشان توافق ...

مقدمه الهی اناالفقیر فی غنای. فکیف لا اکون فقیراً فی فقری الهی اناالجاهل فی علمی. فکیف لا اکنون جهولاً فی جهلی[1]. تحولاتی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در نظام قضائی کشور پدید آمد سبب شد تا برخی از احکام اسلام که سالیان متمادی به بوته‌ی فراموشی سپرده شده بود آشکار شود و قدرت شگرف خود را در اصلاح جامعه نشان دهد. از جمله‌ی آن احکام که پس از پیروزی انقلاب مورد توجه قرار گرفت و به ...

چکیده تا نیمه اول قرن بیستم قضات در زمره کسانی بودند که مصونیت آنها امری استثنا ناپذیر می‌نمود. به واسطه جنبشهای فکری به وجود آمده، به تدریج اصل مصونیت مورد انتقاد قرار گرفت و لذا به تدریج این خواسته در جنبش قانون‌گذاری رسوخ نمود. در اصل یکصد و هفتاد و یکم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، با الهام گرفتن از متون روایی، نیز به مسئولیت شخصی قضات در صورت تقصیر تصریح گردیده است. اما ...

مقدمه : مطالعه تاریخ زندگی انسانها نشان می دهد که افراد بشر به طور انفرادی نزیسته اند واز زمان خلقت وتکامل انسان به علت نیاز باهم به طور اجتماعی زندگی کرده اند ودربین گروه هابه حالت جمعی روزگار سپری کرده اند ودربین گروه های به حالت جمعی روزگار سپری کرده اند ، به عبارت دیگر انسان موجودی اجتماعی بوده است .راجع به مساله زندگی اجتماعی انسان عقاید متفاوتی از طرف علماء ابراز شده است . ...

- اگر پيشنهادي هم داريد در قسمت نتيجه گيري بياوري. آوردن پيشنهاد بر غذاي کار شما خواهد افزود. 9- در مورد اصل موضوع چنانچه ميتوانيد، مطالب ديگري نيز تهيه کنيد. ظاهراً يکي از ممنوعيتهاي شغل قضاوت که بي ترديد به استقلال وي نيز لطمه وارد مي سازد اشتغا

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول