خلاصه :
این مقاله ، مدیریت/ مهندسی ارزش را به عنوان یک سبک مدیریت در اجرای پروژهها بیان میدارد و در کل سعی شده است. با بررسی یک سری تحقیقاتی که توسط محققان زبده در این زمینه انجام گرفته و تحلیل نتایج آنها به یک نتیجهگیری کلی در مورد چگونکی تداخل مدیریت ارزش و اجرای پروژهها دست یابیم. همانطور که میدانیم مدیریت یا مهندسی ارزش تکنیکی است کارکردگرا که کارآیی خود را به عنوان یک ابزار مدیریتی مؤثر برای بهبود طراحی، ساخت و صرفه جویی در هزینههای عناصر متنوع یک پروژه در عمل اثبات کرده است و برای رسیدن به نتایج مطلوب در مرحله توسعه پروژه، از مهندسی ارزش بایستی در مواردی همچون گزینه های زیر کمک گرفته شود :
- در ابتدای برنامه ریزی ، پروژه را بایستی چنان برنامهریزی کرد تا پتانسیل ارتقای محصول و صرفه جویی در هزینه بر حداکثر خود برسد.
- از یک تیم چند رشته ای شامل متخصصان حرفهای که به استفاده کاربردی مهندسی ارزش در اجرای پروژه ها مسلط می باشند ، بهره مند گردیم.
این مقاله شامل چندین بخش کلی است. در ابتدا پس از بیان مقدمه ای بیشتر در راستای توضیح فعالیتهای تحقیقاتی انجام گرفته، پیشرفت ها در مدیریت ارزش را بیان نموده و پس از آن مدیریت ارزش را به عنوان سبک روش مدیریت مورد بحث قرار داده و در نهایت 4 روش تحقیق همواره با ویژگی های هر کدام را شرح می دهیم.
1- مقدمه
«کلی» و «میل» چند تحقیق برای مؤسسه رویال (یک مؤسسه نقشهبرداری با پروانه رسمی) در اواسط تا اواخر دهه 1980 انجام دادند(1) و بقیه کار توسط انجمن تحقیقات علوم مهندسی انگلیس پشتیبانی شده این انجمن از یک مطالعه الگوبرداری 26 ماهه ملی در مورد مدیریت ارزش پشتیبانی کرد. نتیجهای که از این مطالعه بدست آمد عبارت بود از یک متودولوژی الگوبرداری شده ملی با بهترین عملکرد در مورد ارزش که در سال 1998 منتشر شد.
از سال 1998 به بعد نویسندگان توان و دقت این متدولوژی را آزمایش کردند و این نظریه را از طریق اجرای یک برنامه تقویت نمودند. این برنامه عبارت بود از مطالعات متمرکز بر روی صنایع در بیش از دویست صنعت به شیوه تحقیق عمل نگر که به طور سیستماتیک نتایج را بررسی می کند. این متدولوژی در مطالعاتی از قبیل پروژههای اصلی و مهم، ایجاد تنظیمات مربوط به شرکا و زنجبره تأمین به کار رفته است.
این تحقیق عملنگر بطور موفقیت آمیز به عنوان رویکردهای متقابلاً تقویت کننده مورد استفاده قرار گرفته است تحقیق عملنگر رویکردیست برای پژوهش اجتماعی کاربردی که در آن محقق و مشتری در ایجاد و تشخیص راه حل یک مسأله با هم همکاری می کنند این کار به طور معمول مستلزم طراحی مداخلات در فرآیندهای اجتماعی می باشد. (2)
مبنای اصلی تحقیق عمل درگیری محقق و نمایندگان این در فرآیند تحقیق به عنوان اقدام ناشی از عمل است. نتیجه عبارتست از بهبود خود عمل، افزایش فهم از طریق نمایندگانی که در فرآیند تحقیق درگیرند و بهبود وضعیتی که در آن، تحقیق عمل صورت می گیرد. در نهایت تمرکز بر سیستم است که تأکید میشود و ارتباط تنگاتنگی با سیستم های جهان حقیقی دارد. تئوری پایه ریزی شده به عنوان یک رویکرد کیفی برای تحقیق توسط گلاسر و استرائوس مطرح شد. اصول اصلی شناخت فزاینده از کار زمینه ای، تئوری پایه ریزی شده در واقعیت، روش اجتماعی مربوط به رفتار، عمل و تأکید در مورد فرآیند، تغییر، تغییرپذیری و پیچیدگی زندگی است.
نویسندگان که بازتاب در عمل را پذیرفته اند قادر به شناخت تصویر کاملی برای مدیریت ارزش بوده اند که شامل عناصر ساختار، فرآیند و شرایط سازمانی پروژه را می باشد. روش شناسی که اکنون انتخاب شده و توسط نویسندگان استفاده می شود.(3) یک سیستم حل مسأله کار او مؤثر تغییرگرا برای پروژهها و سازمانهاست که قدرتمند و ساخت یافته شده است.
پیشرفت ها در مدیریت ارزش
مدیریت، ارزش قدرت و نیروی خود را از روش شناسی مبتنی بر تیم و فرآیند با استفاده از تحلیل عمل برای بررسی و انتقال محصول، خدمات، یا پروژه در برنامه بهینه کل عمر و هزینه بدون عامل آسیب رسان به کیفیت می گیرد. پیشرفت های مدیریت ارزش در آغاز با تفکر و اندیشه آمریکای شمالی آغاز شد. (4) و (5) و (6) و (7) و در طول اواخر دهه 1960 و 1970 متنوع شد که به طور بین المللی بیشتر از طریق بخش تولیدی در ژاپن ، انگلیس، ایتالیا ، استرالیاو کانادا بود.
جنبه های مختلف نیز به طور بین المللی در طول دهه 1980 و در دهه 1990 با استفاده بین المللی مدیریت- ارزش در ساختمان ایجاد گردید. همچنین بعضی از کشورهای انتخاب شده اولیه در تولید یک نوع امتیاز، مدیریت ارزش را از روش شناسی ایالات متحده جستجو کردند مثل ژاپن و کره در حالیکه بعضی دیگر به روش شناسی گرایش یافتند و در نتیجه آن را برای منظور کردن بازارهای ملی و فرهنگ های آن در هم ادغام نمودند. تعیین محل در استرالیا رخ داد. اریک آدام(8) ارتباط نزدیک تری با دیدگاه آمریکای شمالی داشت در حالیکه روی بارتون از دانشگاه کانبرا در نتیجه تور تحقیقاتی خود به آمریکای شمالی حامی فعال مفهوم گرایی در استرالیا شد. معیار نیوزلند استرالیایی این موقعیت را منعکس می کند. کی و میل در انگلیس مسیر مشابه و تقریباً همزمانی با روی با رتون در طول این دوره دنبال کردند و مدیریت ارزش در انگلیس را مفهومی ساختند. آنها کار خود را از اواسط دهه 1980 در مهندسی ارزش آمریکای شمالی تحکیم کردند و در نتیجه آن را از لحاظ استراتژیکی و تاکتیکی در مدیریت برنامه ارزش و ساختار پروژه گسترش دادند.
این موضوع این مطلب را منعکس می کند که روش شناسی را به وضوح به مرحله استراتژیکی برنامه ها و پروژه ها برده و مطرح می نماید که در محیط های پیچیده تر اعضای تیم مدیریت ارزش لازم است. ابهامات و پیچیدگی هایی را بفهمند که در تحقیقات با آنها مواجه می شوند و زمان بیش تری باید در این وضعیت ها به مدیریت ارزش داده شود. همچنین در طول اوایل دهه 1990 تا اواخر آن در انگلیس استوارت گرین (9) و (10) خود را با تصمیمات گروه تحقیقاتی عملیات وفق داد که از روش شناسی ها حمایت کردند و عبارت مدیریت – ارزش SMART را محک زدند در حالیکه نورتون و مک ایلیگوت کارورزان دوگانه ایالت متحده آمریکا و انگلیس را انتخاب کردند و بر این روش تأکید نمودند. در آسیای جنوب شرقی بحث در مورد مفهوم گرایی روش شناسی مناسب در آن منطقه می باشد. (11) و (12) و (13)
پیشرفت ها در تفکر مدیریت ارزش و عمل آن منتج به انواع تعاریف- روش های عمل و معیارهای رسمی بین المللی شده است. معیار بین المللی SAVE از عبارت روش شناسی ارزش استفاده می کند و تأکید می کند که شامل فرآیندهایی تحت عنوان تحلیل و بررسی ارزش، مهندسی ارزش، مدیریت ارزش، کنترل ارزش، اصلاح ارزش و تضمین ارزش می شود.(4) در حالیکه SAVE بین المللی روش شناسی را تعریف نمی کند. معیار، طرح کاری تأیید شدهای است که بخشی از دانش و بدنه آن است و طرح های خاص مدیران ارزرش، متخصصین ارزش و وظایف سازمان ارزش را نشان می دهد. در این خصوص ، معیار همگی در بر گرفته می شود. اما فاقد تعریف وسیع تری از مدیریت ارزش ناشی از اروپا، استرالیا و نیوزلند است که ارتباط نزدیک تری با تفکر آنها دارد. معیار اروپایی برای مدیریت ارزش، مدیریت ارزش را به عنوان سبک و روش مدیریت تعریف می کند و تکامل تحلیل ارزش بر محصولات در دهه 1940 را به روش های اجرایی پروژه ها و خدمات خاطرنشان می کند و اضافه می کند که روش های دیگر معاصر و روش های مدیریت نیز بر مبنای مفاهیم ارزش و عملی است که ایجاد شده است مثل طرح ریزی برای هزینه و مشخصات عمل اجرایی. معیار نشان می دهد که هدف مدیریت ارزش تطبیق اختلافات در نگرش بین سهامداران و مشتریان داخلی و خارجی برای چیزی است که ارزش را می سازد.
در این راستا معیار نیوزلند استرالیایی 1994 برای مدیریت ارزش آن را به عنوان فرآیند ساختار بندی شده، به منظم و تحلیلی تعریف می کند که خواهان کسب ارزش برای پول با ایجاد تمام اعمال لازم در کمترین هزینه کلی منطبق با سطوح مورد نیاز کیفیت و عملی است. فرآیند مدیریت ارزش به گونه ای مشاهده میشود که در مورد کار مشارکتی تأکید می کند که گروه نماینده و چند رشته ای از افرادی را در بر می گیرد که با همدیگر برای جستجوی بهتر راه حل ارزش برای یک موقعیت خاص کار میکنند. سه عامل، موفقیت اصلی شناخته می شود یعنی روش شناسی کاربردی، نحوه عمل افراد درگیر و روشی که در آن کل فرآیند، تسهیل و کنترل می شود. معیار جدیدی این تعریف را اصلاح می کند و نشان می دهد که در جای مناسب ، ارزش برای پول ، محصولات، فرآیندها، خدمات، سازمان ها و سیستم ها است. همچنین می گوید که ارزش برای پول ارتباط نزدیکی با کاربردهای سنتی تر تحلیل ارزش و مهندسی ارزش در اقداماتی مثل طرح، اجرا، عمل و رفع امور دارد همچنین جدیدترین معیار، طرح فرآیند تحقیق و بررسی مدیریت ارزش را به عنوان فرآیندی می بینند که کار مشارکتی چند رشته ای را تأکید می کند و اکنون عبارت طرح کار را به جای طرح اشتغال استفاده می کند که در اصل توسط میلز استفاده شد. پس معیار جدید 5 عامل اصلی در فرآیند مدیریت ارزش را می شناسد: فرآیند تحقیق تعیین شده، اجرای افراد درگیر مدیریت فرآیند ، کار اجرایی و تسهیل مؤثر.