دانلود تحقیق قدرت و سیاست

Word 92 KB 31691 20
مشخص نشده مشخص نشده علوم سیاسی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • رهبران جملگی با قدرت و سیاست سروکار دارند.

    قدرت، توانایی نفوذ بر دیگران و بر رویدادهاست.

    قدرت همانند سهامی است که هر رهبری در شرکت خود دارد، و راه نفوذ وی را بر دیگران بازمی‎گشاید.

    قدرت با اختیار تفاوت دارد، زیرا اختیار از مدیریت بالاتر واگذار می‎شود.

    از سوی دیگر، قدرت را رهبران، خودشان بر پایه شخصیتشان، کوششهایشان، و موقعیتهایی که در آنها به کار می‎پردازند به دست می‎آورند.

    سیاست به شیوه‎هایی گفته می‎شود که رهبران قدرت به دست می‎آورند و به کار می‎بندند.

    این ضرورت وجود دارد که به رهبر یاری داده شود تا «بر موقعیت مسلط شود».

    و رویدادها را به سوی هدفهای دلخواه هدایت کند.

    سیاست به زمینه‎هایی از این دست باز می‎گردد: توازن قدرت، حفظ آبرو، «‌زد و بند»، «مرمت کردن خرابیها»، سازشهای ابتکاری، داد و ستد، و شمار گوناگونی از کوششهای دیگر.

    سیاست یک کوشش باستانی و دیرینه انسانی است که از آغاز تمدن وجود داشته است، از این رو چیزی نیست که یگانه سازمانهای امروزین باشد.

    ولی سازمانهای امروزین، زمین باروری برای پرورش و رشد سیاست است.

    صاحب‎نظران بر این گمانند که رهبران توانا و شایسته اگر از مهارتهای بنیادی سیاسی بی‎بهره باشند، برای دستیابی به نوک هرم سازمانهای امروزین با دشواری رودررو خواهند بود.

    به سخن یکی از این صاحب‎نظران، قدرت سیاسی « یکی از سازوکارهای اندکی است که سازمان را با موقعیت خود همراه می‎سازد».

    به سخن ساده، مهارتهای سیاسی برای رهبران ضروری است، چه برای کامیابی خودشان و چه برای هموار کردن راهی که کارکنان به کارکرد خود می‎پردازند.

    گونه‎های قدرت قدرت به راههای گوناگون پرورش می‎یابد.

    نمونه‎های عمده قدرت سازمانی و سرچشمه‎های پدید آمدن آنها چنین‎اند.

    قدرت شخصی: قدرت شخصی ‎- که به نام قدرت مرجع، قدرت خردمندی، و قدرت شخصیتی نیز خوانده می‎شود ‎- سرچشمه‎اش در هستی خود فرد است.

    قدرت شخصی توانایی رهبران است که پیروان خود را بر پایه نیرومندی شخصیتشان می‎پرورانند.

    این رهبران از جاذبه شخصی، اعتماد، و باور به هدفهایی که پیروان را جذب و پابرجا می‎دارد، بهره‎مندند.

    مردم بدان سبب پیروی می‎کنند که می‎خواهند پیروی کنند؛ عواطف آنان به آنها می‎گوید که چنان کنند.

    رهبر نیازهای مردم را احساس می‎کند و وعده‎های کامیابی برای رسیدن به آن نیازها را می‎دهد.

    نمونه‎های تاریخی این رهبران «ژاندارک» در فرانسه، «مهاتما گاندی» در هند،‌ و «فرانکلین روزولت» در ایالات متحد آمریکا هستند.

    قدرت مشروع: قدرت مشروع که به نام قدرت جایگاه و قدرت رسمی نیز خوانده می‎شود، سرچشمه‎اش پایورانی در پایگاه بالاتر است.

    این قدرت از فرهنگ جامعه برمی‎خیزد که از راه آن به روشی مشروع و قانونی از سوی پایوران بالاتر به دیگران داده می‎شود.

    این اختیار به رهبران قدرت نظارت بر منابع و پاداش و کیفر دادن به دیگران را وامی‎گذارد.

    مردم این قدرت را می‎پذیرند، زیرا آن را به دلخواه می‎پندارند و برای استقرار نظم و پیشگیری از هرج و مرج در جامعه آن را بایسته می‎شمارند.

    فشار اجتماعی از سوی همالان و دوستانی که آن را می‎پذیرند، و ارد می‎شود و توقع آن است که دیگران نیز بدان گردن نهند.

    قدرت کارشناسی: قدرت کارشناسی که به نام اختیار دانش و شناخت نیز خوانده می‎شود، از دانشهای تخصصی سرچشمه می‎گیرد.

    این قدرت از درون دانش شخص و اطلاعات وی درباره موقعیتی پیچیده برمی‎خیزد.

    این قدرت به آموزش و پرورش، آموزش ویژه، و تجربه و آزمودگی بستگی دارد، و از این‎رو گونه مهمی از قدرت در جامعه ‌فن‎شناختی امروزین ماست.

    برای نمونه، اگر همسر شما به دلیل نوعی از حمله در اتاق معالجه فوری بیمارستان خوابیده باشد و در این هنگام پزشک و خدمتکار بیمارستان هر دو به اتاق وارد شوند احتمال آن خواهد بود که شما به پزشکی که درمان همسر شما را در پیش خواهد گرفت بیشتر توجه کنید تا به خدمتکاری که ملحفه‎های تازه به اتاق آورده است.

    قدرت سیاسی: قدرت سیاسی از پشتیبانی گروه‎های مردم پدید می‎آید.

    این قدرت از توانایی یک رهبر در کار کردن با مردم و نظامهای اجتماعی برای به دست آوردن وفاداری و پشتیبانی آنان سرچشمه می‎گیرد.

    این گونه قدرت در همه سازمانها پدید می‎آید.

    گونه‎های قدرت از سرچشمه‎های گوناگونی پدید می‎آیند، ولی آنها در عمل به هم پیوسته‎اند.

    هنگامی که یک پایگاه قدرت از دست سرپرستان گرفته شود، کارکنان می‎پندارند که دیگر پایگاه‎های قدرت و نفوذ نیز رو به کاهش هستند.

    بررسی‎های دیگری که صورت گرفته نشان می‎دهند که بهره‎گیری از یک پایگاه قدرت برای آنکه کارساز باشد، باید با بافت سازمانی سازگاری و تناسب داشته باشد.

    قدرت سیاسی زمانی رونق می‎یابد که پیرامون سازمانی فنی و نامعین است.

    اکنون به توضیح بیشتر این‎گونه از قدرت می‎پرازیم.

    تدبیرهای کاربردی برای به دست آوردن قدرت سیاسی چندین تدبیر کاربردی در دست است که رهبران می‎توانند برای به دست آوردن قدرت سیاسی آنها را به کار گیرند.

    دو نمونه ‌همگانی آن عبارتند از دادوستد اجتماعی و اتحادها از گونه‎های متفاوت.

    داد و ستد اجتماعی بدین معنی است که «اگر شما برای من کاری بکنید، من نیز برای شما کاری خواهم کرد».

    داد و ستد اجتماعی بر «هنجار داد و ستد متقابل» در جامعه استوار است که بر پایه آن دو تن در یک پیوند پیوسته تعهد توانمندی برای بازپرداخت «دیون» خود به یک دیگر احساس می‎کنند.

    هنگامی که این داد و ستد با کامیابی برگزار شود، هر یک از دو تن چیزی را که می‎خواستند به دست می‎آورند.

    داد و ستد پیوسته به مدت زمانی دراز به طور معمول به اتحادی خواهد انجامید که در آن دو کس یا بیشتر در یک گروه قدرت بلند مدتی شرکت خواهند کرد تا بهره‎هایی را که به طور برابر طلب می‎کنند، به دست آورند.

    یکی دیگر از راه‎های دست‎یابی به قدرت سیاسی همانند شدن با یک پایور بالاتر و یا با شخصیت مهمی در درون سازمان است.

    آنگاه، چنانکه گفته می‎شود، بخشی از قدرت وی نیز ‌«نصیب» شما خواهد شد.

    اغلب این همانندی امتیازهای ویژه‎ای برای شما خواهد داشت، و در بسیاری از حالتها شما به نام نماینده یا سخنگوی شخصیت مهم‎تر سازمان شناخته می‎شوید.

    دیگران دشواریهای خود را به شما خواهند گفت، به این امید که شما به آنان یاری خواهید داد تا به پایور بالاتر دسترسی پیدا کنند.

    یک نمونه از همانندی حالت دستیار شخصی رئیس شرکت است که به نمایندگی از سوی وی با دیگران تماس برقرار می‎کند یکی دیگر از راه‎های دست‎یابی به قدرت سیاسی همانند شدن با یک پایور بالاتر و یا با شخصیت مهمی در درون سازمان است.

    یک نمونه از همانندی حالت دستیار شخصی رئیس شرکت است که به نمایندگی از سوی وی با دیگران تماس برقرار می‎کند.

    نمونه‎هایی از تدبیرهای کاربردی برای کسب قدرت سیاسی راه همگانی دیگری برای به دست آوردن قدرت سیاسی دادن خدمت ویژه به هواداران است.

    برای نمونه، مدیر خرید برای یاری دادن به کسانی که از فعالیت واحد خرید پشتیبانی می‎کنند، خدمت سریع‎تری به آنان می‎کند و در این راه از «نادیده گرفتن دستورها و مقررات» خودداری نمی‎کند.

    تدبیر کاربردی دیگر به دست آوردن نمادهای قدرت و جایگاه است که دلالت بر آن دارد که شما در سازمان ، شخص مهمی هستید.

    گرچه اگر شما نتوانید قدرت برابر با نمادهای آن به دست آورید، از وقوع پی‎آمدهایی ناپسند گزیری نخواهد بود.

    برخی از مدیران از تدبیر پرخاشگرانه بازیهای قدرت برای ربودن قدرت از دیگران بهره می‎گیرند.

    این روش می‎تواند مخاطره‎آمیز باشد،‌ زیرا دیگران ممکن است به شیوه‎هایی که قدرت مدیر قدرت طلب را سست می‎کنند به تلافی برخیزند.

    یک تدبیر همگانی برای افزایش قدرت پیوستن به گروه‎های هم سود دارای هدف مشترک یا تشکیل چنین گروه‎هایی است.

    این شبکه‎ها بر پایه دوستی و آشنایی‎های شخصی به کار می‎پردازند، و می‎توانند جایگاهی برای مردم با نفوذ باشند.

    مدیر جوانی که به اتاق بازرگانی می‎پیوندد یا در یک باشگاه چوگان وارد می‎شود،‌ راه را برای پیوندهای تازه که می‎توانند سودمند باشند می‎گشاید.

    چنانکه در نمونه بعد شرح داده شده است، قدرت و سیاست بخشی بنیادی از کامیابی رهبری در هر سازمان است.

    مدیریت یک دفتر دولت ایالتی در این اندیشه بود که آیا فعالیت خاصی را از یک بخش به بخش دیگر منتقل کند.

    سرانجام مدیر اصلی سازمان بر آن شد تا برای تصمیم‎گیری درباره جای این فعالیت نشستی با شرکت همه مدیران ارشد برپا دارد.

    پیش از نشست، مدیر بخشی که می‎خواست این فعالیت به بخش وی واگذار شود، گزارش مفصل و مستدلی فراهم آورد که در آن از این انتقال به درستی پشتیبانی می‎شد.

    در همان حال، مدیر بخشی که بیم داشت این فعالیت را از بخش او جدا کنند، به دیدار همه‌اعضای نشست پرداخت و به مرمت دشواریها، بده و بستان با آنها و جلب پشتیبانیشان از واحد خود دست زد.

    دو هفته بعد که نشست مدیران برپا شد، بیشتر اعضای آن از پیش بر آن بودند که به هواداران از مدیری که روش سیاسی را در پیش گرفته بود رأی دهند.

    استدلال منطقی گزارش کتبی را نادیده گرفتند،‌ و شورا رأی داد که این فعالیت همچنان در جای خود باقی بماند.

    مهارتهای سیاسی در این موضوع بحث‎انگیز، چیره شد.

    مدیریت بر پایه هدف یک روش همگانی که برخی از ویژگیهای رهبری راه ‎- آماج را روشن می‎سازد مدیریت بر پایه هدف است.

    یک کارمند هدفهای کاری و شخصی را برای دوره‎ای دیگر بررسی می‎کند و سپس فهرستی از هدفهای آن دوره را آماده می‎سازد.

    کارمند فهرست آماده شده را به سرپرست می‎دهد،‌ و از راه بحث و نظر متقابل، با هدفهای کار کارمند برای سال دیگر موافقت می‎کنند.

    آنان درباره ‌معیارهای اندازه‎گیری پیشرفت کار و دستیابی به هدفها موافقت می‎نمایند.

    سپس کارمند بر پایه هدفهایی که تعیین شده است به کار می‎پردازد.

    یک بررسی با مدیرانی که در سازمانی خدماتی به کار سرگرم بودند نشان داد که تراز توافق و همداستانی میان مدیران و کارکنان درباره عنصرهای شغلی کارکنان به میانگینی تنها برابر 75 درصد رسید.

    با این همه، میان توافق مدیر ‎- کارمند درباره عنصرهای شغلی و دست‎یابی کارمند به هدف همبستگی نیرومندی پدید آمد.

    معنی این همبستگی برای هواداران «مدیریت برپایه هدف‌» آشکار است ‎- روشن کردن هدف یک گام مهم آغازین در این فراگرد است.

    برای پشتیبانی از آزادی و رشد کارمند، به کارمند بیشترین آزادی ممکن داده می‎شود تا راه رسیدن به هدفهای برگزیده را خود تعیین کند.

    به جای سرپرستی پیوسته و نزدیک، هرگاه ضروری باشد، به بازنگری گاه به گاه از پیشرفت کار می‎پردازند.

    بدین سان هرگاه کارکرد از هدفهای تعیین شده دور شود، آنگاه می‎توان گامهای اصلاحی را برداشت.

    سرانجام، در پایان دوره، یک بازنگری رسمی‎تر از کار به عمل می‎آید و هدف‎گذاری تازه‎ای از سوی کارمند صورت می‎گیرد، که این از نو همه فراگرد را برای دوره‎ای تازه آغاز می‎نماید.

    برازنده بودن «مدیریت بر پایه هدف».

    مدیریت بر پایه هدف بویژه برای مردمی که در کارهای مدیری، حرفه‎ای، و فروش سرگرمند و آنان که کار مستقل می‎کنند،‌ برازنده است.

    برای نمونه، این روش برای فروشندگانی که دور از محل سازمان و در مناطق به فروش می‎پردازند و از جای زندگی خود مدتی دور می‎شوند، مناسب است.

    آنان در اوضاعی به صورت مستقل و آزاد کار می‎کنند که انگیزش درونی در آنها بسیار مهم است.

    در این وضع معیارهای عینی برای اندازه‎گیری پیشرفت کار می‎تواند فراهم آید، مانند اندازه فروش، نوع فروش، شمار دیدارهای فروش، و شمار شکایتها از کار فروشنده.

    از سوی دیگر، برای کارهای عادی و یکنواخت رده کارگری، مانند خط تولید، روش «مدیریت بر پایه هدف» کاربردی اندک دارد.

    پیوندهای نقش در «مدیریت بر پایه هدف»: «مدیریت بر پایه هدف» پیوندهای نقش زیردستان و مدیران را دگرگون می‎کند.

    در این شیوه به کارکنان مسؤولیت بیشتری برای تعیین هدفهای کارشان داده می‎شود و از آنان می‎خواهند تا ابتکارهای تازه‎ای درباره انجام دادن کار و آهنگ آن از خود آشکار سازند.

    سرانجام آنان نقشی بزرگ‎تر برای ارزیابی از پیشرفت کار خود بر دوش خواهند داشت.

    نقش مدیر نیز دگرگون می‎شود.

    پس از آنکه درباره هدفهایی که باید به دست آیند، همداستانی حاصل شد، نقش مدیریت به نقش پشتیبان مبدل می‎شود.

    وظیفه دوگانه مدیر آن خواهد بود که پاداشها را به کوشش و کارکرد کارکنان بپیوندد و برای کامیابی بهتر آنان خدمات پشتیبانی فراهم آورد.

    دگرگون کردن نقشها برای سرپرستان و کارکنان دشوار است، از این‎رو احتمال می‎رود که دگرگونی به کندی صورت گیرد.

    بسیاری از کارکنان سر آن ندارند که هدفهای کار را برای خود برگزینند، بنابراین احتمال دارد با حزم و دوراندیشی در این راه گام بردارند.

    برخی از مدیران ممکن است با این دشواری آغازین رویارو شوند که در پیوند با کارکنان خود به جای آنکه به آنان بگویند «این راهی است که باید کار را از آن راه انجام دهید» از ایشان بپرسند «چگونه می‎توانم به شما یاری دهم؟» نتیجه کار آن است که یک برنامه کامیاب «مدیریت بر پایه ‌هدف» زمانی دراز می‎گیرد تا پرورده شود و جای خود را باز کند، و برای جا افتادن آن نیز آموزش فراوانی ضرورت دارد.

    سبک رهبری الگوی کلی کنشهای رهبران، چنانکه از سوی زیردستانشان ادراک می‎شود، به نام سبک رهبری خوانده می‎شود.

    سبک رهبری، فلسفه، مهارتها، و نگرشهای رهبران را در عمل نمایان می‎سازد.

    سبکهایی که در اینجا باز کاوی می‎شوند، برپایه انگیزش، قدرت، یا سوگیری به طرف کار یا مردم با یک دیگر تفاوت پیدا می‎کنند.

    گرچه به طور معمول این سبکها به صورت ترکیبی یا حتی جداگانه در مورد کارکنان مختلف به کار برده می‎شوند،‌ بیان صفات وزراء و ارکان دولت و ارباب مناصب بدترین وزراء تو آن وزیری است که پیش از تو وزارت فاسقی کرده باشد، و در جور و ستم و سایر گناهان موافقت و موافقت کرده باشد.

    زنهار که چنین کسان را وزیر و صاحب تدبیر خود مکن، و محرم اسرار خویش مگردان، که اینها یاران گنهکار و برادران آن ستمکارند، و به جور و ظلم عادت کرده حسن سعی تو را ضایع سازند.

    و در خفیه تو با رعیت به طریق ستمکاری مسلوک دارند، و از قوانین عدل و داد اگر چیزی دانند از تو اخفا نمایند، و ناگاه به تکرار و وسواس و تذکار هوی تو را نیز اسیر ربقه شیطان سازند،‌ و بر جور و ستم دلیل و حریص گردانند.

    و اگر به ایشان التفات ننمائی،‌ و خدمات خویش را به ایشان رجوع نفرمائی، نه اینست که عاجز بمانی و طریق ملک داری تو مسدود گردد،‌ امور مملکت تو معطل بماند.

    بلکه جمعی دیگر در عوض ایشان بیابی، که در بینش و صواب رای‎ور شود و در فرمانروائی نظیر ایشان باشند و به تقدس و تنزه از گناهان مذکوره برائت، از معایب مزبوره سمت اختصاص و امتیاز داشته باشند، ظالمی را بر ظلم معاودت ننمایند، و گناهکاری را یاری ننمایند، و دست پرورده تربیت تو بوده به عادت و طریقه تو عمل نمایند.

    و چون اول دولت ایشان اندک را غنیمت شمارند، و از تو طمع ننمایند و مؤنت ایشان بر تو سبک برآید، و چون تو ایشان را دخیل مهمات سازی و به دولت مجالست و مخالطت سرافرازفرمائی، معونت و یاری ایشان تو را بیشتر و دلهای ایشان بر تو مهربان باشد، و با غیر تو الفت کمتر گیرند، و سخن اعداء تو را در حق دولت نپذیرند، و با تو کمال اخلاص ورزند، و حق‎شناسی تو را بر ذمت خود واجب و متحتم دانند.

    و این جماعت را خواص خلوت خودگردان، و در مجامع و محافل انیس و جلیس خویش ساز، تا ملکت تو رونق گیرد و دولت تو استحکام پذیرد.

    بیان آن که مقرب‎ترین وزراء که باشد چون وزراء و امراء برحسب خواهش و وفق مدعای تو، متجلی به صفات مذکوره و متخلی از رذایل مزبوره بر تو جمع گردیدند، و خاطر تو از مهم ایشان برآسود، از میان ایشان جمعی را برگزین، که به حق گویاتر و عیب تو را در نظر تو جویاتر باشند، و حرف حق را هرچند تلخ‎تر و ناگوارتر باشد به مذاق رسانند، و از درشتی آن پروا نکرده خود را در اظهار آن دریغ و معاف ندارند، و در افعال ناشایسته که در درگاه الهی ناپسندیده باشد، و از برای دوستان خود نپسندد تو را مساعدت و معاونت ننمایند.

    و هرچند خواهش تو به امری بسیار باشد، و عقل تو اسیر و مغلوب هوای و هوس تو گردیده باشد، از رنجش تو پروا نکنند، و ترک مساعدت و یاری تو بر چنین امری لازم شمارند.

    ایشان را به مزید عنایات و الطاف خویش ممتاز ساز،‌ و محبت ایشان را زیاد بر دیگران در دل‎گیر، و صحبت این طایفه شریفه را زیاده بر حد و حصر غنیمت شمار و از این تجاوز منما.

    امر به تعین سردار و بیان اوصاف سپه‎سالار هر یک از این طایفه را از جناب اقدس الهی و سعتی از جهتی حاصل شده، و در خزائن رحمتش برای هر یک از راهی گشاده، و وجه معیشتی بهم رسیده و همگی صلاح کار به رعایت ولات منوط، و استصلاح احوال و اطوار به نظر شفقت و التفات ایشان مربوط است، و هر کدام را بر خزاین مراحم و خیراندیشی والی مقرر گشته، و از سهام عواف و مکارمش نصیب و بهره مقرر گردیده، با هر طایفه به وصفی که مناسب مرتبه‎اش باشد سلوک باید نمود، و با هر طبقه به مقتضای رتبه‎اش در مقام رعایت و حق‎گذاری باید بود، از آن جمله جنود و لشکری را بی‎سرکده و سرهنگی نباید گذاشت، و سلسله جمعیت ایشان را بتعین والی و امیری منتظم باید داشت.

    پس چون خواهی که سرداری بر ایشان گماری، و سررشته تدبیرشان به دست امیری سپاری، باید که از میان ایشان کسی را برگزینی، و منصب امارت و سرکردگی بدو تفویض کنی، که در نظر تو به امانت و تقوی سمت امتیاز داشته.

    نقد قلبش را به محک امتحان آزموده باشی، و طلای طبعش را تمام عیار یافته، از مراتب وقوف و دیانتش خاطر جمع نموده باشی.

    و دانی که زیاده بر همه کس به لوازم اخلاص قیام می‎نماید، و رعایت رضای الهی و سنت نبوی و سیرت امام زمام خود را از روی خلوص عقیدت، و صفای طویت بجا آورد، و در مراسم حلم و بردباری سمت فضیلت بر همگان دارد، و در حال غضب سررشته صبر و شکیب از دست نمی‎گذارد، و راحت خود در قبول عذر گنه‎کاران و مجرمان می‎شمارد، و با ضعفا و بیچارگان طریقت رأفت و عطوفت می‎نماید، و بر أقویاء و زیردستان استعلا و ترفع می‎نماید، و در عنف و تعدی که نسبت به او واقع شود زود از جای درنمی‎آید، و درشتی اهل جهل را به نرمی و مدارا تلقی می‎فرماید، و به قوت و کثرت بر جنود اعداء اقامت هیبتش از مقابله و مقاومت متقاعد نمی‎گردد.

    چه هرگاه امثال این جماعت بر جنود و رعیت امیر باشند، و همم عالیه بر رتق و فتق مهمات عباد گمارند و به اندک زمانی رسم رستن برافتد، و قانون عدل در عالم شیوع یابد و کار رعیت و سپاهی و امور ولایت و پادشاهی رونق و استقامت گیرد.

    بیان آنکه مقرب‎ترین سرداران که باید ، و تقرب که را شاید و باید که برگزیده لشکریان در نظر تو کسی باشد که با تبعه خود طریق مواسات پیش گیرد، و مال خویش را از یاران و هواداران دریغ ندارد، و به تفضل و احسان و عطایا و امتنان ایشان را بنوازد، و همت بر آن گمارد که ایشان و بازماندگان ایشان را از تنگنای فاقه و احتیاج رهائی بخشد، و به مفاتیح مددکاری و مراعات ابواب وسعت و رفاه بر روی معاش ایشان گشاید،و آن قدر به ایشان رساند که به کار اهل دیار و بازماندگان ایشان آید، تا آنکه سلوک تو با خود بر نهج معهود و معامله امرای تو با تابعان هر یک بر وفق این طریق معهود بوده باشد.

    هر آینه همتهای ایشان همگی در مجاهده اعدای دین یکی گردد، و کلمه ایشان اتفاق و ایتلاف پذیرد و با یکدیگر در مقام الفت و وداد و مهربانی و اتحاد باشند، و مهربانی تو با لشکر دلهای ایشان را بر تو مهربان سازد، و به صحت و اخلاص ایشان نسبت به یکدیگر جز بدان صورت نبندد، که همه را دل به سرهنگان خویش مایل باشد، و دولت ایشان را مکروه و ناخوش نداری، و منتظر انقطاع مدت ایشان نباشند.

    ‎ ملاحظه: علم در آیات فوق علاوه بر علوم دینی شامل دانشهای طبیعی و تجربی نیز هست و گاهی در تعبیر علم و علما توجه بیشتر روی مسائل طبیعت و آشنائی با دنیای خارج شده است.

    برای نمونه در آیه «الام تر ان الله انزل من السماء ماء ‎…» سخن از بارانهای پربرکت است که میوه‎های رنگارنگ و محصولات متنوع کشاورزی را پدید می‎آورد و از سنگهای مختلف کوهها و مردم و انواع جانوران و دامها.

    آنگاه پس از بیان قدرت‎نمائی خدا در مظاهر طبیعت می‎فرماید: «کذلک انما یخشی الله من عباده العلماء».

    معلوم است تنها کسانی از این مظاهر طبیعت می‎توانند به خدا راه یابند که خود از علما باشند و تنها علما هستند که از خدا خوف و خشیت دارند و از او حساب می‎برند و بدین ترتیب علم تجربی راهگشای مردم به سوی خدا می‎گردد.

    بلی، این آیه همان‎گونه که سید قطب گفته است: «انها لفته کونیه عجیبه من اللفتات الداله علیب مصدر هذا الکتاب لفته تطوف فی الارض کلها تتبع فیها الالوان والاضباغ فی کل عواملها، فی الثمرات المختلفات و فی الجبال و فی الناس و فی الدواب والانعام لفته تجمع فی کلمات فلائل بین الاحیاء و غیر الاحیاء فی هذه الارض جمیعا و تدع القلب مأخوذا بذلک المعرض الالهی الجمیل الرابع الکبیر الذی یشمل الارض جمیعا.» (نگرش جهانی عظیمی است از نگرشهای عجیبی که ما را به مصدر این کتاب آسمانی رهنمون می‎گرداند.

    این نگرش، تمام زمین را دربرگرفته و در پیرو آن عنصر رنگ و رنگ‎آمیزی در انواع موجودات مختلف در کوهها، در مردم، در جنبندگان و دامها مورد توجه قرار گرفته است؛ نگرشی که با کلمات محدود و اندک موجودات زنده و غیرزنده زمین، همه را به ترسیم کشیده و در این نمایشگاه الهی بزرگ زیبا و دلپذیر که همه زمین را فرامی‎گیرد دلهای آگاه را به تماشا می‎خواند.) این نمایشگاه در آغاز بارانهای پربرکت را از نظر می‎گذراند.

    که منتهی به ظهور میوه‎ها می‎گردد.

    این میوه‎ها تنها از زاویه رنگ مورد نظر واقع شده‎اند.

    رنگ میوه‎ها منظره بدیعی است که نقاشان در همه ادوار زندگی نخواهند توانست صورت ابداعی آن را به رسم کشند، زیرا هر نوعی با نوع دیگر مخالف است و با یکدیگر اختلافی محسوس دارند که هیچ کدام عین رنگ دیگری نیست.

    آنگاه از رنگ میوه به رنگ کوهها منتقل می‎شویم، چرا که مناسبتی بین میوه و کوه وجود دارد.

    بلی انتقال از رنگ، مناسب شگرفی است و درست همان تنوع و تعدد رنگ را در کوهها نیز مشاهده می‎کنیم (و من الجبال جدد بیض وحمر مختلف الوانها و غرابیب سود).

    در کوهها انشعابات و طرقی وجود دارد که یک سنگ سفید یا قرمز یا تیره را خود به رنگهای مختلفی تقسیم می‎کند و تنوع عجیبی در سنگهای کوه آشکار می‎گردد.

    توجه به این تنوع عجیب سنگها، بعد از شگفتی الوان میوه‎ها، دل را می‎لرزاند و ذائقه جمال‎دوستی و زیباطلبی انسان را که همان تنوع رنگ میوه‎ها را در کوهها می‎بیند تحت تأثیر قرار می‎دهد.

    از این‎گونه‎گونی رنگ به تنوع رنگ انسانها می‎رسیم.

    تنوع رنگ در انسانها محدود به رنگهای معروف نیست، زیرا افراد هر رنگی همان تنوع رنگها را بین خود مشاهده می‎کنند به گونه‎ای که حتی دو فرد توأمان (دوقلو) که از یک شکم بیرون آمده‎اند با هم اختلاف رنگ دارند و همین‎طور اختلاف جنبندگان و دامها و تفاوت آشکاری که بین تک‎تک آنها از هر صنف وجود دارد.

    کیست که بتواند این همه زیبائی و تنوع رنگها و ویژگیها را در عین همبستگی در همه جا درک کند؟

    به حق علمای جدید فیزیک و طبیعی هستند که در این حقایق می‎توانند غور کرده، به عنایات خدای جهان راه یابند.

    در این زمینه به یک حقیقت جالب از فلسفه اسلامی برمی‎خوریم که این آیه می‎تواند بهترین شاهد آن باشد؛ حقیقت اینکه «لاتکرار فی‎التجلی» موجودات هر یک جلوه‎ای از پرتو جمال حق‎اند و دراین جلوه‎ها تکرار مشاهده نمی‎شود، بلکه همان سان که خدا فرد است، هر یک از جلوه‎ها نیز فرد است و به همتای خود که از همان صنف و همان زوج است نمی‎ماند.

    بگذارید در اینجا عجیبی را از دانشمند هندی «دکتر عنایت‎الله مشرقی» برای شما نقل کنیم.

    اوکه از بزرگترین طبیعی‎دانان و ریاضی‎دانان هندوستان است و در اثر افکار جدید و اکتشافات عظیمش شهرت جهانی یافته، اولین کسی است که طرح بمب اتم را عرضه داشت،‌ ولی اکنون به واسطه مشکلات سیاسی بلادش میدان علمی را رها کرده و به مسائل اجتماعی پرداخته است.

    او می‎گوید: «یکی از روزهای یکشنبه سال 1909 که آسمان به شدت می‎بارید برای انجام کاری از خانه خارج شدم.

    دانشمند هیوی (هیئت‎شناس) مشهور «‌سر جیمز جنیز»‌ استاد دانشگاه کمبریج را دیدم که به کلیسا می‎رفت و کتاب انجیل و چتری زیربغل داشت.

    به او نزدیک شدم و سلام کردم.

    پاسخم نداد.

    دوباره سلام کردم.

    پرسید: از من چیزی می‎خواهی؟

    گفتم: بلی؟

    دو چیز می‎خواهم اول اینکه با وجود باران شدید چرا چتر زیربغل شما است؟

    لبخندی زد و فوراً چتر را گشود.

    گفتم: دوم اینکه می‎خواستم بدانم مردی اینچنین مشهور را چه عاملی به کلیسا می‎کشاند؟

    در مقابل این سؤال لحظه‎ای ایستاد و سپس گفت: شما امروز عصر چای را مهمان من باشید.

    عصر به منزلش رفتم.

    خانم جیمز رأس ساعت چهار بعدازظهر در را باز کرد و گفت: آقای جیمز در انتظار شما است.

    وقتی وارد اطاق کار جیمز شدم دیدم در مقابلش میز کوچکی قرار دارد که وسائل چای روی آن نهاده شده و فیلسوف غرق در افکار خود است.

    وقتی فهمید من وارد شده‎ام پرسید: شما چه می‎خواستید؟

    و بدون اینکه منتظر پاسخ من باشد شروع به سخنرانی درباره اجرام سماوی کرد.

    نظام مدهش سیارات و فواصل بینهایت آنها و راهها و مدارها و جاذبه‎ها و طوفانها و نورهای خیره‎کننده آنها را برای من چنان شرح داد که احساس کردم قلبم از عظمت خدا تکان خورد.

    در این حال او موهای سرش برافراشته شده و چشمانش پر از اشک بود و دستهایش از خشیت خدا می‎لرزید.

    ناگهان خاموش شد و سپس گفت: آقای عنایت‎الله!

    وقتی به پدیده‎های عظیم خلقت می‎نگرم تمام وجودم به لرزه درمی‎آید و در هنگام خضوع و رکوع در برابر خدا می‎گویم «خدایا بزرگی ترا است».

    هر بندی از بندهای وجودم در این دعا با من همراهی می‎کند و احساس عظمت می‎کنم و آرامشی دارم که خود را هزارها مرتبه خوشبخت‎تر از دیگران می‎بینم.

    حال آیا فهمیدی ‎- عنایت‎الله خان!

    ‎- چرا من به کلیسا می‎روم؟

    عنایت‎الله می‎گوید: در حالی که از سخنرانی او سخت منقلب شده بودم و طوفانی در اندیشه‎ام پدید آمده بود گفتم: آقا!

    من از گفتار شما سخت تحت تأثیر واقع شدم و بدین مناسبت به یاد آیه‎ای از آیات کتاب مقدس خودمان افتادم.

    اگر اجازه دهید آن را بخوانم.

    سرش را تکان داد و گفت: با کمال مسرت.

    من این آیه را خواندم: «و من الجبال جدد بیض و حمر مختلف الوانها و غرابیب سود و من الناس والدواب والانعام مختلف الوانه کذلک انما یخشی الله من عباده العلماء».

    جیمز با فریادی از شعف گفت: چه گفتی؟

    «انما یخشی الله من عباده العلماء»؟

    حیرت‎زا است!

    عجیب است!

    جداً غریب است!

    این امری است که من مدت پنجاه سال روی آن بررسی و تحقیق کرده‎ام.

    چه کسی محمد‎]‎ص‎[ را از این موضوع خبر داده است؟

    آیا واقعاً این یکی از آیات قرآن است؟

    اگر این‎طور است بنویس گواهی مرا که من شهادت می‎دهم قرآن وحی الهی است.

    سرجیمز افزود: محمد‎]‎ص‎[ درس نخوانده بود و هیچگاه ممکن نیست این امر را با درک خودش کشف کرده باشد، ولی خدا او را به این امر خبر داده است.

    بسیار غریب و مدهش است!».

    البته باید توجه داشت که قرآن کتاب علمی نیست که برای مراجعات مسائل فیزیک و شیمی و بیولوژی و سایر علوم تدوین شده باشد،‌ ولی با تدبر در آیات آن و خواندن و برسری دقیق مضامین آن، به دو هدف اساسی دست خواهیم یافت: اولا توجه به خدا و مسیر معنوی ایمان و تقوا و عمل صالح است که هدف اصلی نزول قرآن به شمار می‎رود، و ثانیاً مسیر ایمان و عمل صالح با مسیر علم نه تنها فاصله ندارد بلکه ایمان هماهنگ با علم صحیح است و علم دعوت‎کننده به ایمان است.

    علم وسیله وافزار حرکت است و ایمان هدف و مقصد نهائی آن پس علم در عمل مقدم بر ایمان است، ولی مقصد نهائی چیزی جز تحقق همان خواسته‌ ایمان نیست.

    بدیهی است با همین دید، علوم و معارف و از جمله اقتصاد برای ایمان نقش کلیدی دارد و جامعه بدوی و ناآگاه از تکنولوژی و علوم نه تنها در دنیای امروز نمی‎تواند جامعه‎ای سربلند، مستقل و باکفایت باشد بلکه راهی به سوی ایمان و فضیلت نیز نخواهد برد و هرچند در مرحله ایمان و تقوی بخواهد گامی بردارد تا گرفتاریهای دنیوی خود را مرتفع نکند و زمینه سیر معنوی‎اش را فراهم نسازد نمی‎تواند موفقیتی کسب کند.

    بنابراین هدف، ما حق داریم در آیات علمی قرآن دقت کنیم.

    این آیات توجه ما را به ارزش علم و تکنیک در زندگی معطوف داشته، ما را در کاوشهای علمی و تحقیقات تکنولوژی ترغیب می‎کند.

    و از آنجا که بخشی از سخن موسی(ع) پیرامون مسأله توحید و شناسائی خدا بود قرآن در اینجا فصل دیگری در همین زمینه بیان می‎دارد: «همان خداوندی که زمین را برای شما مهد آسایش قرار داد، و راه‎هایی در آن ایجاد کرد، ‌و از آسمان، آبی فرستاد، (الذی جعل لکم الارض مهداً و سلک لکم فیها سبلا و انزل من السماء ماء).

    «‌ما به وسیله این آب، انواع گوناگون از گیاهان مختلف را از خاک تیره برآوردیم» (فاخرجنا به ازواجاً من نبات شتی).

    در مجموع این آیه به چهار بخش از نعمتهای بزرگ خدا اشاره شده است: 1- زمین که مهد آرامش و آسایش انسان است و به برکت قانون جاذبه و همچنین قشر عظیم هوائی که اطراف آن را گرفته انسان می‎تواند به راحتی و امن و امان روی آن زندگی کند.

    2- راهها و جاده‎هایی که خداوند در زمین به وجود آورده است که تمام مناطق آن را به یکدیگر پیوند می‎دهد، همانگونه که غالباً دیده‎ایم در میان سلسله جبال سر به آسمان کشیده، غالباً دره‎ها و راه‎هائی وجود دارد، که انسان می‎تواند از آنها عبور کرده، به مقصد خود برسد.

    3- آبی که مایه حیات است و سرچشمه همه برکات از آسمان نازل کرده.

    4- گیاهان و نباتات گوناگون و مختلفی که به وسیله این آب از زمین می‎روید که قسمتی از آنها مواد غذائی انسان را تشکیل می‎دهند و بخشی مواد داروئی قسمت را انسان برای ساختن لباس مورد استفاده قرار می‎دهد و قسمت دیگری را برای وسائل زندگی (همچون درها و حتی خانه‎هائی که از چوب ساخته می‎شود و کشتی‎ها و بسیاری از وسائل نقلیه‌ دیگر).

    بلکه می‎توان گفت: این چهار نعمت بزرگ به همان ترتیب که در آیه فوق آمده است اولویتهای زندگی انسان را تشکیل می‎دهد، قبل از همه چیز، محل سکونت و آرامش لازم است، و به دنبال آن راه‎های ارتباطی، سپس آب، و فرآورده‎های کشاورزی.

    و به تناسب اینکه در بیان توحیدی این آیات، از آفرینش زمین و نعمتهای آن استفاده شده «معاد» را نیز با اشاره به همین زمین در آخرین آیه مورد بحث بیان کرده، می‎فرماید: «از آن شما را آفریدیم و در آن بازمی‎گردانیم، و از آن نزی شما را بار دیگر بیرون می‎آوریم» (منها خلقناکم و فیها نعیدکم و منها نخرجکم تاره اخری).

    چه تعبیر گویا و فشرده‎ای از گذشته و امروز و آینده‌ انسانها، همه از خاک به وجود آمده‎ایم، همه به خاک بازمی‎گردیم و همه بار دیگر از خاک برانگیخته می‎شویم.

  • فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

متغیر مستقل صورتبندی قدرت سیاسی متغیر وابسته توسعه سیاسی و اقتصادی ایران سؤال اصلی : آیا صورتبندی قدرت سیاسی بر فرآیند توسعه سیاسی واقتصادی ایران طی سالهای 1320 تا 1357 تاثیر گذار بوده است ؟ فرضیه اصلی : با توجه به اینکه ما صورتبندی قدرت سیاسی را طی این دوران با ماهیتی رانتیردر نظر می گیریم ، لذا بر توسعه چه سیاسی و چه اقتصادی تاثیرات بسزایی داشته است و هرچه از سال 1320 به جلو ...

آنچه که اذهان عمومي از کلمه سياست تلقي دارد ، مکر و خديعه و پشت پا زدن به فضايل انساني و نوار ميس الهي جزو انصار سياست بوده است ملاک اين قضاوت ازهان عمومي حکامي است که تاکنون بر بشريت حکم مي خوانده اند . بي شک علي بن ابيطالب (ع) از چهره هاي معدد و ا

آنچه که اذهان عمومی از کلمه سیاست تلقی دارد ، مکر و خدیعه و پشت پا زدن به فضایل انسانی و نوار میس الهی جزو انصار سیاست بوده است ملاک این قضاوت ازهان عمومی حکامی است که تاکنون بر بشریت حکم می خوانده اند . بی شک علی بن ابیطالب (ع) از چهره های معدد و استثنایی تاریخ است که آیین نامه سیاسی اش را مکتب عرفان و فضایل و کرامات انسانی پی می افکند . این شیوه و سیره (سیاست ) گرچه برای آن ...

چکیده : شناخت و تعیین کشورهای کانونی و پیرامونی در مناطق مختلف جغرافیایی کمک شایانی برای بررسی و آگاهی از ساختار نظام قدرت منطقه ای می کند. برای شناخت اینگونه کشورها نیاز به رده بندی بر اساس قدرت ملّی آنها می باشد. با تعیین سطح و وزن ژئوپلیتیکی هر یک از کشورها می توان سطوح قدرت ملّی آنها را مورد سنجش قرار داد. سنجش قدرت ملّی کشورها مستلزم ارزیابی و محاسبه مؤلّفه ها و عوامل مختلف ...

) یکی از قدیمی ترین و اساسی ترین مباحث نظام سیاسی است که از یونان باستان ، توسط افلاطون و ارسطو و سپس از سوی متفکرانی همچون سیسرو ، آگوستین قدیس ، توماس آکویناس ، فارابی ، ابن رشد ، غزالی ، ماوردی ، ابن سینا و سایر شخصیت های مشرق و مغرب زمین مورد توجه قرارگرفته و با تقسیم حکومت به آریستوکراسی ، دموکراسی ، مونارکی ، جمهوری و مانند این ها به بحث ازمصادیق حکومت های مشروع و نامشروع ...

آلیسون" (1971,pp.163-48). مشخصه های اصلی الگوی سیاست بورو کراتیک یا دولتی را مورد بحث قرار می دهد. در این الگو، تصمیم ها و اقدام های سازمانی، نتیجه فراگردهای سیاسی، فراگردهای مذاکره، و بازی قدرت های موجود در سازمان ها هستند. سازمان ها ترکیبی از بازیگرانی در موقعیت های مختلف اند که برای ارتقا قدرت و موقعیت خود در بازی ها وارد می شوند. بررسی های دیگری که در زمینه علوم سیاسی به عمل ...

چکيده: سازمان ها متشکل از مجموعه از انسان ها هستند که اين افراد هر يک دارا شخصيت منحصر به فردي هستند که در تعاملات خود با سازمان و ديگران آن را بروز مي دهند. مديريت رفتار سازماني مبحثي است که به هدف دادن و شکل بخشيدن به اين رفتارهاي متفاوت مي پ

جامعه شناسی مطالعه رفتار انسان در زمینه اجتماعی است. بنابراین جامعه واحد اساسی تحلیل است و ازاین جهت جامعه شناسی با روانشناسی که واحد اساسی تحلیل آن فرد انسانی است تفاوت دارد. جامعه را می توان گروهبندی متمایز و به هم پیوسته ای از افراد انسانی تعریف کرد که در مجاورت یکدیگر زندگی می کنند و رفتارشان با عادات، هنجارها و اعتقادات مشترک فراوانی مشخص می شود که آن را از گروه بندیهای ...

یکی ازتناقض های دنیای ما این است که همه از دمکراسی ملی خود صحبت می کنند وکسی نیست که ازدمکراسی بین دولتها و ملتها سخن بگوید .اگر هر عضو خانواده ای از دمکراسی نوع خود صحبت کند بدون اینکه دمکراسی در بین آن خانواده وجود داشته باشد سرنوشت چنین خانواده ای چه خواهد بود ؟ در جامعۀ بشری نیز اگر به فرض ،درهمۀ ملتها دمکراسی مود علاقه خود را پیاده کنند ولی میان خود دمکراسی نداشته باشند ...

مقدمه‌ ‌توانمندي‌ و موفقيت‌ هر کشوري‌ در صحنه‌ اقتصاد جهاني‌ منوط‌ به‌ موفقيت‌ سازمانها، و موفقيت‌ آنها درگرو خلاقيت، نوآوري‌ و کارايي‌ است. به‌عبارت‌ ديگر تحول‌ و رشد اقتصادي‌ هر کشور تحت‌ تاثير مستقيم‌ تحول‌ سازمانها و مديريت‌ در آن‌ تحقق‌ مي

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول