قبل از تعریف خانواده به ریشه لغوی این واژه میپردازیم. کلمه family یا خانواده مشتق از یک کلمه لاتین یعنی familia است. از نظر ترمینولوژی اولین بار به این کلمه در گیاهشناسی و سپس جانورشناسی بکار رفت و سرانجام به خانواده انسانی اطلاق گردید.کلمه معادل آن در زبان یونانی oikonomia است که کلمه Economic یعنی اقتصادیات از آن مشتق شدهاست. این مسئله نشان میدهد به زعم پیشینیان خانواده قبل از هرچیز یک سازمان اقتصادی است. (جامعهشناسی ساموئلکینگ ج 2 ص146).
تعاریف متعددی از جانب اندشمندان از خانواده مطرح شدهاست. اما در کل میتوان تعریف نسبتاً جامعی بدین قرار از خانواده ارائه داد.« خانواده گروهی خاص، اجتماعی و متضمن قرارداد و دارای روابط خاص نسبی از طریق همخونی یا سببی از طریق زناشوئی و فرزندپذیری و دارای فرهنگ جزئی و بالنسبه خاص و دارای استمراری ویژه است که از گروههای تصادفی و اتفاقی جدا است. (جزوء دستنویس ساروخانی15/8/64)
درواقع با پیوندهای خاص سببی یا نسبی افراد خانواده نسبتهای گوناگون مانند زن، شوهر، مادر، پدر، پسر، برادر، خواهر به یکدیگر پیدا میکنند. و به دلیل ارتباط دائم و متقابلی که میان این اعضاء برقرار میگردد، فرهنگ مشترکی نیز میان آنان پدیدار میشود و ویژگیهای مشترکی آنان را به یکدیگر پیوند میدهد و مانند آنچه اخلاف یک نیای مشترک را به یکدیگر پیوند میدهد همانطور که گفته شد به جزء پیوندهای مهم خونی یا زناشوئی پیوندهای دیگری نیز ممکن است در خانواده و پس از تشکیل آن بوجود آید. این پیوندها میتواند از طریق فرزندپذیری حاصل شود. مثلاً هنگامی که فرزند دیگری به خانه آورده میشود این فرزند صاحب حقوقی خاص میگردد و جزئی از اعضاء خانواده محسوب میشود. مثلاً مشمول حق ارثی که دیگر اعضاء خانواده از یکدیگر دارند میشود در تعاریفی که مردمشناسان از خانواده ارائه کردهاند علاوه بر تعریف خانواده بر مبنای فضای مشترک زندگی و روابط جنسی و کانونی برای پرورش فرزندان و تربیت فرهنگی و گاه آموزش شغلی کودکان به نکته دیگری نیز اشاره کردهاند و آن اقتصاد مشترک و وابستگی افراد به درآمد خانواده است. این خصوصیت نباید تعریف خانواده و خانوار را در تصور ما یکسان گرداند.
زیرا« خانوار نیز مانند خانواده متضمن وحدت مکان است اما برخلاف خانواده در خانوار آنچه را مهم نیست روابط نسبی و سببی یا فرهنگ مشترک است و آنچه مهم تلقی میشود مشارکت اقتصادی و وحدت فضایی است. خانوار میتواند حتی شامل یک نفر هم باشد.
همچنین بزرگانی چون ارسطو و افلاطون نیز به تعریف خانواده پرداختهاند. ارسطو ازدواج را اتحاد بین کسانی میداد که بدون یکدیگر نمیتوانند زندگی کنند و راه بقای انسان را نتیجه این اتحاد میداند. اتحاد که نه از روی اراده و هدف آزاد بلکه چون دیگر حیوانات و گیاهان از روی میل طبیعی است( جزوء شماره 20 دانشگاه شیراز ص12 وص20)
هرچند ارسطو تعریف خانواده را به صورتی ناقص ارائه دادهاست و صرفاً میل جنسی دو جنس را مد نظر قرارداده و تأثیرات اجتماعی و فرهنگی در شکلگیری نهاد خانواده را از نظر دور داشتهاست، نسبت به تعریف افلاطون تعریف عقلانیتری را عنوان کردهاست افلاطون خانواده در مدینه فاضله خود را به شکلی بسیار آرمانی تصویر میکند افلاطون این نوع خانواده را زمینهای برای استفاده همگان از استعدادها و توانائیهای خود میداند زیرا در مدینه فاضله افلاطون« چگونگی ارتباط پدران و فرزندان نقشی نمیتواند داشته باشد زیرا نه فرزند والدین خود را میشناسد نه والدین فرزندان را. باروری در این جامعه در زمان و مکان معین و طی جشنی که همه ساله برپا میشود صورت میگیرد همه کودکان پس از تولد از پدر و مادر خود جدا شده و تحت مراقبت افراد خیر رشد میکنند.»(خانواده وجامعه ویلیام جیگود
ص15).
البته تعاریفی که در رابطه با خانواده وجود دارد از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت میگردد زیرا اساس ساختار خانواده در فرهنگ های متفاوت شکل های مختلفی به خود می گیرد از این رو تعریف خانواده برای فردی که در یک کشور صنعتی زندگی می کند با تعریف خانواده برای فردی که در یک کشور در حال توسعه به سر می برد تفاوت زیادی دارد.
و این تفاوت در خصوص روابط زن و شوهر ،پدر و مادر و مسئولیت پذیری آنان نسبت به کودکان نیز مصداق دارد . چنانچه آنتونی گیدنز میگوید خانواده گروهی از افرادی است که با ارتباطات خویشاوندی مستقیماً پیوند یافته اند و اعضای بزرگسالان آن مسئولیت مراقبت از کودکان را بر عهده دارند (جامعه شناسی، ترجمه منوچهر صنوبری تهران نشر نی 1376 ص424)
با توجه به ساختار جامعه ایرانی و نقشها و کارکردهای مختلف خانواده می توان تعریف ذیل را ارائه داد :
خانواده نخستین هسته زندگی اجتماعی انسان است که بنیان آن صرفاً قرار داد اجتماعی نیست بلکه مبتنی بر نیاز های فطری و برخاسته از عمق روح انسان است نیاز به سکونت و آرامش روحی بین دو جنس مخالف از طریق عقد و قرار دادی خاص ، نخستین حلقه زندگی اجتماعی را شکل می دهد و وظایف و نقشهای ویژه ای را برای طرفین به ارمغان می آورد این هسته اجتماعی با هسته مشابه مربوط به خود) والدین و فرزندان و دیگر اقوام نسبی و سببی) پیوندی انسانی ،عاطفی و حقوقی دارد طبق تعریف فوق خانوده دارای ویژگیهای زیر است :
1 بر اساس یک نیاز فطری نه صرفاً جنسی تشکیل می شود .
2 تشکیل آن نیازمند عقد و قرارداد اجتماعی خاص است .
3 بین دو جنس مخالف (زن و مرد ) بوجود می آید .
4 برای طرفین این قرارداد وظایف و نقشهای خاص ثابت است .
5 بین این هسته اجتماعی و دیگر هسته ها و اعضای خاص واسطه ویژهای وجود دارد و یک هسته مربوط به زندگی زناشویی در درون این شبکه خویشاوندی دارای جایگاه و نقش خاصی است .
چرا خانواده یک نهاد اجتماعی است؟
همانطور که در بخش تعریف خانواده اشاره شد خانواده مجموعهای از پیوندهاست که عدهای از افراد را به یکدیگر بر اثر قرابت نسبی و سپس از لحاظ اجتماعی، عاطفی و اقتصادی پیوند میدهد آنچه در این بخش بدان تأکید میگردد وجه اجتماعی زندگی خانوادگی است به گفته اشتراوس ( ناصحی جزو جامعهشناسی خانواده سال 55-54)( آنچه که به خویشاوندی جنبه اجتماعی میدهد ارتباط آن با طبیعت نیست بلکه کوششی است که برای جداشدن از طبیعت میکند.) درواقع مشروعیت و اقتداری که به خانواده داده میشود و نظام خویشاوندی و خانوادگی را به رسمیت میشناسد مستقیماً از جامعه نشأت میگیرد به عبارتی به غیر از جنبههای زیستی و روانی که در تشکیل خانواده سهم دارند. از دیدگاه اجتماعی خانواده خویشاوندی در سطح وسیعتر آن متضمن قراردادی اجتماعی است که به پیوندهای خویشاوندی و خانوادگی معنای خاص میبخشد و آن را تعریف میکند. خانواده نهادی اجتماعی است همچون دیگر ساختهای اجتماعی که از مجموعهای از روابط و پیوندها و فعل و انفعالات متقابل میان اعضاء تشکیل شدهاست. کنت در تکامل و پویش و شکلگیری نهادهای اجتماعی مراحل سهگانه ای را مدنظر قرار میدهد که از خانواده شروع میشود و به دولت و سرانجام به نوع انسان میرسد. بدین ترتیب کنت[1] خانواده را نه تنها اولین واحد اجتماعی بلکه گونهی مسلط نهاد اجتماعی اولین مرحله تکامل تاریخی میداند.( جزوء شماره21 شیراز ص 22) از جنبههای دیگر میتوان اجتماعیبودن خانواده را مورد بررسی قرار داد. اگر خانواده تنها جنبهای زیستی و غریزی داشت مطمئناً بایستی در تمام جوامع به یک شکل ظهور میکرد در حالی که شکل و نوع خانواده و تعریف روابط موجود در آن بطور مستقیم از جانب جامعه مشخص میشود. تفاوتهای زیادی که در الگوی خانواده و ازدواج در میان فرهنگهای گوناگون و در زمانهای مختلف وجود دارد میتواند مؤید این مطلب باشد. بطور مثال قبل از دوران صنعتیشدن شکل مسلط خانواده در جوامع خانواده گسترده بود که پس از انقلاب صنعتی در پی تأثیرپذیری از صنعت و زندگی شهری و الزاماتی که این نوع از زندگی خود به عرصه خانوادگی میآورد به شکل خانواده هستهای تبدیل میشود