به منظور بررسی اثرات مصرف کود های حاوی آهن ،منگنز،روی ومس وهمچنین تعیین حد بحرانی این عناصر درخاک های شدیداٌ آهکی طی سالهای 1375 تا 1378 چهار تحقیق گلخانه،هرتحقیق بر روی تعدادی از خاکهای مزارع گندم کاری منطقه زیر سددرود زن ،واقع در50 کیلومتری غرب شیراز انجام گرفت .
خاکهای مورد مطالعه دارای کربنات کلسیم معادل 31 تا 49 در صد بودند و دامنه تغییرات عناصر عصاره گیری شده با روشDTPA در خاک مورد مطا لعه به ترتیب آهن از 2.8تا 12.8 ومنگنز از 2.3تا10.8 ،روی از 22.تا 1.12ومس از 36.تا2.28 میلی گرم در کیلوگرم خاک متغیر بود.آزمایش در سه تکرار و در قالب طرح کاملاًتصادفی بر روی گندم بهاره Triticum aestivum.L رقم غلات به اجرا در آمد.
نتایج نشان داد مصرف هر یک از عناصرآهن ،منگنز ،روی ومس در مقایسه با شاهد مربوطه موجب افزایش عملکرد دانه (به ترتیب 8و13و17 و5درصد) عملکردکلش(به ترتیب10و11و13و6درصد) غلظت عنصرمورد آزمایش در دانه به ترتیب (16و11و127و23 در صد )غلظت آنها در کلش به ترتیب (26و35و88و12در صد ) جذب عنصر مورد آزمایش توسط دانه به ترتیب (25و24و127 و23درصد) وجذب آنها توسط کلش به ترتیب(37و47و112و18) در صد گردید .
با مصرف عناصرفوق میزان پروتئین ، وزن هزار دانه وتعداد دانه در خوشه به طور معنی داری افزایش یافت.
حدود بحرانی آهن ،منگنز ،روی و مس در خاک نیز به ترتیب4 -4/3-74/0 و8/0 میلی گرم در هر کیلو گرم تعیین گردید .گندم برای رشد بهتر به مواد غذائی مختلف از جمله عناصر غذائی کم مصرف آهن ،روی ،منگنزو مس نیاز دارد .کمبود این عناصر در خاک نه تنها موجب کاهش عملکرد گیاه می گرددبلکه از طریق کاهش غلظت این عناصر در مواد غذایی ،از جمله دانه گندم موجب کاهش جذب آنها به وسیله انسان و دام می شود که این امرباعث بروز بیماریهای مختلف و در نتیجه پایین آمدن سطح بهداشت و سلامتی جامعه می گرددو کمبود این عناصر در مناطق خشک و نیمه خشک و در خاک های با واکنش قلیایی،خاک های شنی ،خاک های فرسایش یافته وبه خصوص در خاک های آهکی شیوع بیشتری دارد .(ولچ وهمکاران 1991) در بیش از 30 کشور جهان که تحقیق صورت گرفته معلوم گردید که بیش از30در صد از خاک ها به نوعی به کمبود یک یا چند عنصر کم مصرف مبتلا هستند .
چاک ماک و همکاران ( 1996)با بررسی وضعیت روی در خاک های ترکیه آن رامشکل بزرگ گندم کاری در منطقه آناتولی ذکر نموده اند .محققان اخیراً گزارش کرده اند که در اثر مصرف روی عملکرد گندم 5تا554 و به طور متوسط 43 در صد افزایش یافته بود.
آگروال (1992) ضمن مطا لعه نیاز گندم به عناصر کم مصرف ،حد بحرانی آهن، منگنز،روی،مسدر خاک های زیر کشت گندم را به ترتیب 5-5/5-8/0-78/0 گزارش نموده است.
تاندون(1995)افزایش عملکرد گندم بر اثر مصرف آهن ،منگنز،رویفمس را به ترتیب 780-540-860-480 کیلو گرم در هکتار گزارش کرده است .
چیبا و همکا ران(1994) با انجام یک تحقیق گلخانه ایبر روی گندم اثرات مصرف مقادیر صفر تا640میلی گرم مس در کیلو گرم خاک مطالعه نمودندو نتیجه گرفتند که عملکرد دانه و ماده خشک گندم بامصرف مس تا10 میلی گرم در کیلو گرم خاک روندافزایش سریع ،از10تا20میلی گرمدر کیلو گرمروند افزایش کند و از 20تا40 میلی گرم در هر کیلو گرم خاک روندکاهشی داشته است.به طوری که باتصرف بیش از 40میلی گرم در کیلو گرم خاک علائم مسمومیت ظاهر گردید.
مجیدی (1376) با مصرف سولفات روی عملکردو متوسط غلظت روی در دانه را در کردستان افزایش داد.
نتایج در سال تحقیق توسط محققان موسسه تحقیقات خاک و آب در بیش از دو هزار مزرعه گندم در سراسر ایران حاکی از اثرات مثبت مصرف آهن و روی بر عملکردو غنی سازی گندم بوده است .در این تحقیقات مصرف 10 کیلو گرم در هکتار سکسترین آهن و40 کیلو گرم در هکتار سولفات روی ،محصول گندم را به طورمتوسط به ترتیب 463و483 کیلو گرم در هکتار افزایش داد.
بالا و آهک فراوان زمینه را برای کمبود عناصر کم مصرف فراهم می سازد.
PH مهمترین نقش منگنز ،دخالت این عنصر در آزادسازی اکسیژن فتوسنتزی در جریان شکستن مولکول آب است.به همین دلیل کمبود منگنزموجب کاهش فتوسنتزمی شود.در اثر کاهش فتوسنتز گیاهی میزان کربوهیدرات های محلول به خصوص درریشه ها به میزان زیادی کاهش می یابد .کاهش کربوهیدرات موجب کاهش تعداد دانه در خوشه و وزن هزار دانه ودر نتیجه موجب کاهش عملکردمی گردد.(مارشنر1995) همچنین اعلام شده است که مصرف روی در گندم موجب افزایش ارتفاع گیاه،تعدادپنجه وسرعت پنجه زنی شده و از طرفی سرعت رشد گیاه را تسریع کرده و موجب زود رسی دانه می گردد.علاوه بر این در اثر کمبود روی ،تشکیل پرچم ودانه گرده گندم آسیب دیده ودرنتیجه عملکرددانه به شدت پایین می آید.(براون وهمکاران 1993) ومحققین علت امر را کاهش مقدارIAA وپروتئین ذکر نموده اند.
نامبیار(1976) نیز در تحقیقی نشان داده است که مصرف سولفات مس موجب افزایش تعداد دانه در خوشه،تعداد خوشه در گیاه ووزن هزار دانه می گردد وبه همین دلیل افزایش عملکرد گندم در اثر مصرف مس در خاکهای فقیراز لحاظ این عنصر قابل انتظار است.
اگراوال (1992) نیز ضمن تعیین نیاز گندم به عناصر کم مصرف نشان داد که مصرف این عناصر موجب افزایش غلظت وهمان عنصر در برگ و همچنین افزایش عملکرد دانه گندم می شود.
تحقیقات محمد و همکاران 1990 حاکی از تاثیر مثبت مصرف آهن و روی بر غلظت ،جذب وعملکرد دانه می باشد.
این محققین نشان دادند که محلول پاشی موجب ایجاد بالاترین غلظت و جذب این عناصر در اندام هوایی و مصرف خاکی موجب ایجاد بالاترین غلظت و جذب آهن در دانه می شود و اینکه کاربرد آهن و روی به هر روشی، عملکرد ماده خشک گندم را بالا می برد.
بانسال(1990)نیز نشان داد که بین روی در خاک و عملکرد دانه و عملکرد کل گندم رابطه معنی داری وجود دارد.
وی حد بحرانی روی در خاک را 75/0 میلی گرم در هر کیلو گرم خاک تعیین نمود.
در تحقیقی توسط عبدالحسین ضیائیان و محمد جعفر ملکوتی در بررسی اثرهای مصرف سولفات منگنز به افزایش عملکرد و غنی سازی گندم آبی و تعیین حد بحرانی آن در خاکهای شدیداً صورت گرفت.
در این تحقیق اثر دو سطح صفر و 10 میلی گرم منگنز به ازاء هر کیلوگرم خاک از منبع سولفات منگنز در گلدانهایی با گنجایش پنج کیلوگرم خاک در سه تکرار در قالب طرح کاملاً تصادفی مطالعه گردید و نتایج نشان داده که مصرف منگنز موجب افزایش معنی داری به ترتیب معادل 9 و35 و 47 درصد در وزن ماده خشک وغلظت و جذب کل منگنز در اندامهای هوایی گردیده است وبا مصرف منگنز مقدار پروتئن دانه، وزن هزار دانه و تعداد دانه در خوشه بطور معنی داری افزایش یافت.
تحقیقات امامی و بهبهانی زاده (1989) نیز حاکی از تاثیر مثبت منگنز بر تولید ماده خشک گیاهی بود.
اوکی (1984) اعلام نمود که کمبود منگنز تا 16 درصد از وزن اندامهای هوایی را می کاهد.
وی علت این امر را به کاهش فتوسنتز و متابولیسم گیاهی ربط داد.
تحقیقات نشان می دهد که بر اثر سولفات منگنز، غلظت منگنز در اندامهای هوایی از 51.5 به 69.5 میکرو گرم در گرم و جذب آن توسط اندامهای فوق از 579 به 852 میکروگرم در گلدان افزایش یافته است.
تحقیقات امامی و بهبهانی زاده نیز حاکی همبستگی مثبت بین منگنز خاک وغلظت منگنز بود.
اوکی (1984) نیز گزارش نمود که با مصرف 20 کیلوگرم منگنز در هکتار غلظت منگنز در ساقه و دانه افزایش یافت.
تاندون (1990) افزایش عملکرد گندم در اثر مصرف منگنز در هندوستان را 560 کیلو گرم در هکتار ذکر کرد.
اگراوال (1991) نیز نشان دادکه منگنز اثر مثبتی برعملکرد دانه داشته است.
- با افزایش میزان منگنز قالب جذب خاک، غلظت و جذب کل این عنصر در دانه افزایش یافت.
- خالد و مالک (1982) نیز با آغشته نمودن بذور به منگنز غلظت این عنصر در دانه را بالا بردند.
داده های بدست آمده نشان داد که با مصرف سولفات منگنز در خاک میزان پروتئین کندم از 11.9 به 13.4 درصد افزایش یافته که این افزایش از لحاظ آماری در سطح 1 % معنی دار و معادل 13% بوده است .
علاوه بر این بر اثر کاربرد منگنز تعداد دانه در خوشه از 32.2 به 35.7 و وزن هزار دانه از44.3 به 46.3 افزایش یافته است.
بطور کلی حد بحرانی منگنز بسته به PH خاک و نوع عصاره گیر از 0.4 تا 8 میلی گرم در کیلوگرم خاک تغییر می کند.
در تحقیقی دیگر تحت عنوان تولید گندم و بهبود سلامتی دام از طریق مصرف سولفات روی در مزارع گندم کشور صورت گرفته است.
بر پایه یافته های این محقق کمبود عناصر آهن و روی حتی تا 50% در غذای افراد جامعه مشهود می باشد که این به کمی مصرف عناصر ریز مغذی بر می گردد.
به طوری که در کشورهای غربی 2تا 4 در صد کود مصرفی را کودهای محتوی عناصر کم مصرف تشکیل می دهند .
در حالی که این در صد در کشور ما نزدیک به صفر می باشد .
در سال زراعی 75-74 طرحی با استفاده از منابع مختلف روی ( سولفات روی و اکسید روی)به مقادیر20تا40کیلوگرم برهکتار در مزارع آبی و 10 تا20 کیلوگرم در مزارع دیم از دو منبع مختلف صورت گرفته است.
نتایج اولیه نشان داد که اثر مقادیر مختلف روی بر افزایش عملکرد در سطح یک در صد معنی دار ولی اثر منابع مختلف روی ،فقط در بعضی از مناطق در سطح پنج در صد معنی دار گردید .مصرف سولفات روی نسبت به اکسید روی ،عملکرد گندم را بیشتر افزایش داد.
روی،جریان اعمال موثر حیاتی بدن نظیر نگهداری و کارکرد سیستم آنزیمها و سلولها را هدایت و سرپرستی می کند .در کار امتزاج و پیوند پروتئین اهمیت دارد .انقباض عضلات را کنترل می کند وبه تشکیل انسولین کمک میکند دراعمال مغزومعالجه شیزوژنی دخالت می کند و برای ترکیب و تشکیلDNAلازم است.
التیام یافتن زخمهای داخلی و خارجی را تسریع می کند .
به معالجه ناراحتی های پروستات کمک می کند و رسوب کلسترول در رگها را کاهش می دهد .حس چشایی را تقویت می کندوغیره و مقدارمصرف توصیه شده برای بزرگسالان 15 میلی گرم است .برای زنان بار دار و شیرده کمی بیشتر بوده و کسانی که زیاد عرق می کنند به 30 میلی گرم از این عنصر در روز نیاز دارند .در غذاهای کنسروشده و مواد غذایی حاصل ازخاکهای دارای کمبود روی مقدار آن خیلی ناچیز است.
تصلب شرایین و احتمالاً بزرگ شدن پروستات از علائم کمبود آن در بدن میباشد.
گوشت ران گوساله و بره ،جوانه گندم ،مخمر آبجو،تخمه کدو،تخم مرغ ،شیرخشک بی چربی از بهترین منابع طبیعی روی می باشند.
روی به صورت قرص های سولفات روی عرضه می شود.
غالباً در قرص های مولتی ویتامین و مواد معدنی موجود است .روی همراه با ویتامین ب-کمپلکس-ویتامین ث و منیزیوم هم عرضه می شود .روی خوشبختانه مسمومیت ایجاد نمی کند ومصرف بیش از 150 میلی گرم آن توصیه نمی شود .
ذکر چند مورد در مورد روی ضروری است: اگر ویتامین B6 بیشتری مصرف شود به روی بیشتری احتیاج است و در مورد اشخاص مبتلا به بیماری قند نیز چنین است.
-به مردان با ناراحتی پروستات توصیه می شود که غلظت روی را در بدن خود بالا نگهدارند .
در مورد معالجه ضعف جنسی مصرف توام ویتامین B6 با روی موفقیت آمیز بوده است.
در اشخاص سالخورده مصرف روی و منگنز مفید بوده است برای تنظیم کردن عادت ماهانه خانمها قبل از اینکه به هورمون متوسل شوند بهتر است به عنوان مکمل غذایی از روی استفاده نمایند .
کمبود توام آهن و روی در مواد غذایی ایران عارضه ای بنام کم خونی ایجاد کرده است که در منابع خارجی از آن یاد شده است .
سولفات روی پاسخ های گیاهان زراعی را تا چهار نوبت کشت تحت تاثیر قرار می دهد و علت آن تبدیل سریع یخش مهمی از روی محلول به روی کربناتی کم محلول در این خاکهااست.وکربنات روی شکل مهم نگهداری روی مصرفی در خاک های آهکی بوده و می توان آن را به شکل بالقوه قابل استفاده این عنصر در خاک به حساب آورد.
توصیه شده است همزمان با مصرف سولفات روی در مزارع گندم آبی سایر عناصر کم مصرف نظیر آهن،منگنزومس نیز به کار رود.
گر چه نتایج تحقیقات نشان داده با مصرف سولفات روی و یا سایر عناصر کم مصرف ممکن است کاهش یافته و در نتیجه احتمال بروز کنش های تغذیه ای مطرح شود.
نظر به اینکه سولفات روی اثرات باقیمانده قابل توجهی ازخودبجای می گذارد ( سولفات روی به کربنات روی تبدیل می شود.) بنابراین نیاز به مصرف همه ساله آن در مزارع نمی باشد و مصرف هر دو سال یکبار آن توصیه می گردد.
بهتر است این کود را قبل از کاشت مشابه کودهای فسفاته زیر خاک نمود.
و یا بصورت محلول پاشی با غلظت پنج در هزار حداقل سه بار در فصل رشد از آن استفاده نمود.
و به هیچ وجه مصرف آن با آب آبیاری و یاپخش آن در سطح خاک توصیه نمی شود.
مینگ و چانگرال(1995) در آزمایشهای گلدانی خود در مورد گندم به این نتیجه رسیدند که پس از تامین متعادل ازت و فسفر و پتاسیم با مصرف سولفـات های روی و منگنز غلظت روی و منگنـز در دانه گنـدم به مقـدارقابل توجهی افزایش یافت آنها در این بررسی، نسبت متناسب و متعادل ازت به رویN/ZN را 320 و فسفر به روی P/ZN را 50 و پتاسیم به روی K/ZN را 35 گزارش نمودند.
حداکثر افزایش تولید با مصرف توام خاکی و محلول پاشی بدست می آید.
زمانی که هدف افزایش طولانی مدت اثرات روی برای زراعت های بعدی باشد مصرف خاکی و به هنگامی که هدف افزایش عملکرد و بهبود غلظت روی در دانه گندم باشد.
مصرف توام خاکی و محلول پاشی بهترین روشها می باشد.
کمبود روی در گیاهان گسترش جهانی داشته و برآورد گردیده است که 30% اراضی تحت کشت جهان مواجه با کمبود روی باشد.
( برنال1992) و خاک های خشک و نیمه خشک جهان بخش عمده ای از این اراضی را تشکیل می دهد.
(تاکروواکر1993) تحقیقاتی نیز درباره راندمان منابع کودی روی در زراعت های مختلف به انجام رسیده و نتایج اغلب آنها بیانگر این مطلب است که منابع اکسید روی وسولفات روی اثرات یکسانی در تامین روی مورد نیاز محصولات مختلف داشته است (بوان و همکاران، 1960- مارکر ووسترمن 1991) در تحقیق دیگری که تحت عنوان نقش روی و منگنز در تولید بذرهای قوی گندم توسط جلال قاری و محمد جعفر ملکوتی صورت گرفته مشخص شده است که کمبود این عناصر علاوه بر کاهش قدرت و توانایی بذور و عملکرد باعث کاهش غلظت عناصر ریز مغذی در دانه گندم میشود.
و وقتی که این بذرها مجدداً در مناطق مبتلا به کمبود کاشته شوند قدرت بذرها، رشد رویشی و پتانسیل عملکرد گیاهان کاهش می یابد.
عموماً تشکیل میوه و بذر در اثر کمبود عناصر ریز مغذی مخصوصاً روی می تواند عقیم یا شدیداً کاهش یابد.
مقدارعناصر ریز مغذی در بذر(آهن-روی- منگنزو مس) یک فاکتور کیفی مناسب در جوانه ایست که وابستگی زیادی به غلات برای تغذیه دارند.امروز راههای گوناگونی برای افزایش مقدار عناصر ریز مغذی در دانه گندم پیشنهاد شده است که عبارتند از: 1- افزودن کودهای حاوی عناصر ریز مغذی به خاک قبل از کاشت 2- افزودن کودهای حاوی عناصر ریز مغذی از طریق محلول پاشی در مراحل مختلف رشد 3- خیساندن بذور در محلول های مناسب و یا پوشش دار کردن عناصر ریز مغذی روی بذر قبل از کاشت .
در اغلب گیاهان زراعی نواحی معتدله بذرعامل تکثیر است تمام بذرها از لحاظ داشتن یک رویان ( ساقه چه و ریشه چه) و اندوخته غذایی برای تامین رشد تا زمانی که نهال از خاک خارج شود و فتوسنتز را آغاز کند شبیه هم هستند.
در گندم که یکی از غلات است و ذخیره آندوسپرمی آن عمدتاً نشاسته است رویان و اسکوتلوم فقط سه تا چهار درصد وزن کل بذر را تشکیل می دهند و بقیه بذر شامل لایه های محافظتی است وقتی مواد غذایی در بذر زیاد باشد مخصوصاً برای گیاهانی که در خاکهای مبتلا به کمبود رشد می کنند از اهمیت بسزایی برخوداراست.
تعیین محل عناصر معدنی و ترکیبات آلی در بافتهای بذر برای جوانه زنی و قدرت اولیه بذر مهم است.
در گندم حداکثر مقدار روی در رویان است در حالی که پوشش بذر و آندوسپرم دارای مقدار نسبتاً کمی روی هستند.
علاوه بر آن ماکزیمم مقدار منگنز در ریشه است در حالی که آندوسپرم دارای مقدار نسبتاً کمی منگنز می باشد.
( موسوی نیک و همکاران ) رینگل و گراهام (1995) اظهار داشتند که بذرهای گندمی که دارای مقدار زیادی روی است در مقایسه به بذوری که مقدار روی آنها کم بود دارای تعداد پنجه زنی بیشتر و از رشد بهتری برخودار بودند.
موسوی نیک و همکاران گزارش دادند وقتی بذری با مقدار منگنز کم و در یک خاک مبتلا به کمبود منگنز کاشته شود، گندم حاصله دارای بذری با قدرت ضعیف شده و عملکرد کمتری در مرحله برداشت خواهد داشت.
همچنین محققین اظهار داشتند که مقدار منگنز بذر بیشتر از مصرف خاکی در افزایش عملکرد ورشد گندم موثر بود و این نوع بذرها با مقدار منگنز بیشتر نسبت به بذرهایی با منگنز کمتر دارای تراکم بیشتر و عملکرد بالاتری بودند.(قادری و ملکوتی 1377- ملکوتی و لطف اللهی1378 و مارکر و همکاران 1986) تحت شرایط کمبود روی ،افزایش غلظت روی در بذر ،کاملاًرشد و عملکرد گندم را افزایش می دهد .
برای افزایش عملکرد ،بهبود کیفیت،غنی سازی دانه وکلش گندم و تولید بذرهای قوی مصرف خاکی ،خاکی توام با محلول پاش یا محلول پاشی با خیساندن بذر و یا حتی همه اینهادر حد نیاز توصیه می گردد.
همچنین درآزمایش اثرات متقابل وبرهم کنش ماده آلی ومنگنزبرعملکردمثبت ولی برهم کنش ماده آلی ومس منفی بوده است.
اثرات متقابل مواد آلی ومنگنزومس در مجموع مثبت بوده و در مصرف منگنز به تنهایی افزایش عملکرد بوده امادرمصرف توام با موادآلی 800 کیلو گرم بوده است .
ماده آلی نه تنها منبع عظیمی از عناصرغذایی ازت ،فسفر وگوگرد به شمار می رود بلکه با تشدید فعالیت زیستی در خاک به چرخش بهترمواد غذایی کمک می کند .کمپلکس های آلی فلزی که بر اثر تجزیه میکروبی ماده آلی در خاک تشکیل می شوند نیز چرخش عناصر کم مصرف را به طورموثری تحت تاثیر قرار می دهند اسیدهای آلی و هیدراتهای کربن با وزن مولکولی کم باعث ایجاد کمپلکس هایی می شوند که در آب محلول بوده وبرای گیاه قابل جذب می باشند .از طرف دیگر مولکولهای درشت و باوزن مولکولی بالا ایجاد کمپلکس هایی می کنند که محلول نبوده واز این طریق باعث کاهش غلظت عناصرکم مصرف و فلزات سنگین در محلول خاک می گردند .این نقش دوگانه مواد آلی در افزایش یا کاهش قابلیت جذب عناصر کم مصرف مورد توجه واقع شده است (استیونسون1994) نکته جالبی هم در طی آزمایشات مشاهده گردیده ،کاهش خسارت ناشی از سرمازدگی در کرت های حاوی ماده آلی بود به طوری که تراکم بوته در واحد سطح و رشد اولیه گیاه در این کرتها بیشتر بود .این امر می تواند به علت تیره ترشدن رنگ خاک و جذب بیشتر انرژی خورشیدی و در نتیجه گرمتر شدن خاک بوده باشد.(استیونسون1994) همچنین سدری وملکوتی (1378)وبدالی و همکاران (1378)نیز حد بحرانی مس راحداکثر یک میلی گرم برکیلو گرم خاک گزارش نموده اند در آزمایش انجام شده احمد گلچین و همکاران( 1378 ) اثر متقابل مثبتی بین ماده آلی و مس مشاهده نگردیده است .
همچنین درآزمایش بر هم کنش پتاسیم و روی بر غلظت و جذب عناصر غذایی در گندم (Triticum aestivum.L) در قالب آزمایش فاکتوریل و طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار، سه سطح پتاسیم و چهار سطح روی مصرف شده است.
نتایج نشان داد که مصرف پتاسیم و روی بطور معنی داری موجب افزایش غلظت آنها در کاه، دانه و جذب کل گردید.
جذب کل پتاسیم از 109.76 در K0ZN0 به 174.47 کیلوگرم در هکتار در K2ZN2 افزایش یافت.
جذب کل روی نیز از 280.64 گرم در ZN0 به 556.27 گرم در هکتار ZN2افزایش یافت.
در کل اثرات اصلی پتاسیم و روی بر غلظت و جذب فسفر، آهن، منگنز و مس توسط دانه در سطح یک درصد معنی دار شد.
مصرف پتاسیم درصد انتقال روی به دانه را افزایش داد و نسبت P/ZN دانه از 175.33 در تیمار K0ZN0 به 68.66 در تیمار K2ZN2 کاهش یافت که این امر از نقطه نظر کاهش اسیدفیتیک می تواند بسیار حائز اهمیت باشد.