سینما در اصل واژه ای است یونانی به معنای حرکت ، اما در اصطلاح ، سینما ، هنر و فنی است که به کمک یک سری تصاویر متحرک ، پیامی را به مخاطب خود که همان تماشا گر است منتقل می کند.
سینما آخرین هنر و به عبارت دیگر هفتمین هنر است .
شش هنر دیگر عبارتند از : تئاتر ، نقاشی ، مجسمه سازی ، معماری ، موسیقی و رقص .
در این میان سینما تنها هنری است که نه تنها شش هنر دیگر را به خدمت گرفته بلکه به گونه ای توانسته آنها را اعتلا نیز ببخشد.
همچنین سینما صنعت ، فن و تکنیک را نیز به خدمت گرفته و در متن خود دارد اهمیت سینما هنو ز سینما دوره های آغازین خود را طی می کرد که لنین ( از جمله پایه گذاران و سردمداران نظام کمونیست شوروی ) درباره سینما گفت : « سینما با ما ، همه ارتش های دنیا بر علیه ما ، سرانجام پیروز خواهیم شد.» همین یک جمله که از زبان یک سیاستمدار نقل شده ، به خوبی نشانگر اهمیت و قدرت سینماست.
سینما وسیله خوبی برای تبلیغ و ارائه دیدگاه ها و اندیشه های سیاسی و اجتماعی و حتی اقتصادی است و از همین رهگذر گاه مخاطبش را به بی راهه برده و او را در چمبره تبلیغات گسترده اسیر کرده ، اما با این وجود سینما به علوم مختلف از پزشکی ، الکترونیک و جغرافیا گرفته تا فیزیک ، شیمی و تاریخ خدمات شایانی نموده است.
سینما ، این وسیله سمعی و بصری جذاب ، بزرگترین کارکردش در خلق رویا ، خلق ماجرا ، خلق شخصیت های دوست داشتنی ، نفرت انگیز ، ترحم بر انگیز و...
و در نهایت ایجاد احساسات عمیق انسانی از عشق و محبت گرفته تا ترس و نفرت است.
دیگر سینما یک وسیله ساده سرگرمی ساز نیست ، سینما پا را بسیار فراتر گذاشته و تجربه نشان داده ، نادیده گرفتن آن امری غیر عاقلانه است ، چه از سوی تماشاگران معمولی و چه از سوی سیاست گذاران اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی جوامع مختلف فضای سینمایی فضای سینمایی همان فضا و حیطه ای است که در فیلم خلق می شود و به جهان عینی ربطی ندارد.
فضای سینمایی را می توان به شیوه های زیر از فضای واقعی جدا کرد : 1 – فضای سینمایی ، دو بعدی است و تصاویری خلق می کند که به اصطلا ح عمق ندارند.
این فضا بر درک ما از اندازه ها ، فواصل و روابط اشیا تاثیر می گذارد ، به همین خاطر ، فیلم سازان از ترکیب بندی قاب ، استفاده از عدسی های مخصوص ، حرکت دوربین های مختلف و تدوین استفاده می کنند ، تا به نحوی این واپیچیدگی ها را جبران کنند و فضایی مشابه فضای واقعی و قابل قبول برای تماشاگر بسازند.
2 – تدوین نما ها از زوایای مختلف می تواند فضایی تازه و یگانه خلق کند ، و تجربه ای جدید برای تماشاگر باشد.
3- فضای واقعی و عینی ، برای ما پیوسته و فاقد قطع و پارگی است.
اما تدوین می تواند در فضای سینمایی ما را به عقب و جلو پرت کند.
ما می توانیم در این فضا بدون هیچ حرکتی صحنه ای را از زوایا و فاصله های مختلف ببینیم.
چنین تدوینی پرسپکتیو فضایی را از بین می برد ، و یا دگرگون می کند.
4 - در سینما می توان با دکور های مختلف ، استفاده از طراحی صحنه های پیچیده و ، امروز با گرافیک های کامپیو تری فضا هایی عجیب و غریب خلق کرد و تماشاگر را چنان در آن جذب کرد که همه چیز برایش طبیعی و قابل قبول جلوه کند در حالی که هرگز چنین تجربه ایی در دنیای واقعی نداشته است و شاید هم هرگز نخواهد داشت زمان سینمایی توالی زمانی و رویداد های تاریخی در فیلم به گذر زمان در دنیای واقعی ربطی ندارد.
در حالی که تماشاگر در زندگی روزمره خود با سیر بی رحم ثانیه ها ، ساعت ها و روز ها سرو کار دارد ، سینما این توانایی را دارد که به شیوه های زیر این سیر منطقی را به هم بزند و یا حتی توالی زمانی تازه ای را خلق کند : 1 – نشان دادن هم زمان رویداد های مختلف که در زمان های گوناگون اتفاق افتاده اند ، به نحوی که هم زمان به نظر برسند.
2- حذف زمان های غیر مهم در صحنه ها و سکانس ها.
در این لحظه ها هیچ حادثه ای که به درد سینما بخورد رخ نمی دهد.
مثلا در صحنه ای ، ما شروع حرکت اتومبیلی را به مقصدی مشخص می بینیم و در صحنه بعد بدون این که شاهد حرکت آن اتومبیل در مسیرش باشیم آن را در مقصد می بینیم.
3 – بر عکس آنچه در مورد 2 گفته شد ، گاهی هم ، زمان واقعی بسط داده می شود.
این کار در مورد نما های مهم و حساس انجام می شود.
برای این کار نما هایی را که از چند زاویه و فاصله مختلف از یک رویداد واحد گرفته شده در کنار هم نشان می دهند و به این ترتیب زمان واقعی رویداد را افزایش می دهند.
4 – بسط دادن و یا کوتاه کردن حس زمانی تماشاگر از طریق قطع سریع و حرکت دوربین.
5 – پیش رفتن و یا عقب نشستن در زمان از طریق فلاش بک (Flashback ) یا فلاش فوروارد ( Flash Forward ) .
6- بر هم نمایی دو رویداد مختلف در دو زمان متفاوت برای خلق حس تضاد.
باید در نظر داشت همه این قوانین به صورت نا خودآگاه در طول تاریخ سینما در ذهن تماشاگر جای گرفته و به نوعی سینما ، تماشاگرش را برای ایجاد ارتباط با خودش ، تربیت کرده و آموزش داده.
در حالی که اولین تماشاگران سینما قادر به درک کوچک ترین پیچیده گی زمانی و مکانی در فیلم ها نبودند ، تماشاگر امروزی قادر به درک و قبول پیچیده ترین تمهیدات سینمایی است تاریخ سینما سینما اگر چه جوان ، اما پر رونق ترین ، پر بار ترین و جنجالی ترین تاریخ را پشت سر گذاشته و به نحوی گریزناپذیر در کلیت تاریخ قرن بیستم جای گرفته است.
در واقع در سینما تاریخ به معنای گسترده تری حضور دارد که البته همواره بر آن فشار اعمال می کند ، تاریخی که دنیای جنگ و انقلاب ، تحولات فرهنگی ، جامع شناسی ، سبک زندگی ، ژئوپلتیک ( تاثیر عوامل جغرافیایی بر سیاست ) و اقتصاد جهانی را در بر دارد.
اما همه این تاثیرگزاری ها و تاثیرپذیری ها از آن جاست که این وسیله ارتباطی اولا با عواطف ، اخلاق ، فرهنگ و اعتقادات مردم سروکار دارد و قادر است افکار و اعتقادات خاصی را به مخاطبان خود القا کند ، ثانیا از آغاز پیدایش تا به امروز هر دم عرصه های تازه ای را فتح کرده و در عرض یک سده توانسته به طور مداوم حوزه های نفوذ خود را گسترش دهد.
آنچه از تاریخ سینما بر می آید آن است که کشمکش بین سیستم های اجتماعی و سیا سی ، فرهنگ ها و جهان بینی ها ، نقش عمده و تعیین کننده ای در شکل گیری جنبش ها و فرم های سینمایی بازی می کنند .
بدون درک سینما نمی توان فیلم های آن را درک کرد.
باید فهمید که سینما ، اصولا به دلیل عامه پسند بودن فوق العاده اش همواره در معرض خطر قدرت هایی بوده که نمی توانسته آن ها را کنترل کند ، در حالی که به نوبه خود این قدرت را هم داشته که بر تاریخ تاثیر بگذارد فیلوتئو آلبرینی ، فیلم گمنام 70میلی متری (1911) .
این عکس از روی نگاتیوی متعلق به کلکسیون فیلم جورج ایستمن هاوس ، روچستر ، نیویورک ، آگراندیسمان شده است پنج نویسنده معروفی لئون تولستوی آنتوان چخوف برتولت برشت هنریک ایبسن مارک تواین پنج فیلم مطرح تاریخ سینما دزد دوچرخه ( ویتوریا دسیکا ) روشنایی های شهر ( چارلی چاپلین ) جویندگان طلا ( چارلی چاپلین ) رزمناو پوتمکین ( سرگئی ایزنشتاین ) تعصب ( دیوید دارک گریفیث پنج فیلم مطرح تاریخ سینما دزد دوچرخه ( ویتوریا دسیکا ) روشنایی های شهر ( چارلی چاپلین ) جویندگان طلا ( چارلی چاپلین ) رزمناو پوتمکین ( سرگئی ایزنشتاین ) تعصب ( دیوید دارک گریفیث پنج فیلم مطرح تاریخ سینما دزد دوچرخه ( ویتوریا دسیکا ) روشنایی های شهر ( چارلی چاپلین ) جویندگان طلا ( چارلی چاپلین ) رزمناو پوتمکین ( سرگئی ایزنشتاین ) تعصب ( دیوید دارک گریفیث پنج فیلم مطرح تاریخ سینما دزد دوچرخه ( ویتوریا دسیکا ) روشنایی های شهر ( چارلی چاپلین ) جویندگان طلا ( چارلی چاپلین ) رزمناو پوتمکین ( سرگئی ایزنشتاین ) تعصب ( دیوید دارک گریفیث کارگردانان امریکایی استنلی کوبریک دیوید لینچ جیم جارموش استیون اسپیلبرگ اورسن ولز جورج لوکاس کوئینتین تارانتینو فرانک کاپرا فرانسیس فورد کاپولا مارتین اسکورسیزی ژوزف منکویچ الیور استون دیوید فییچر جان فورد جان هیوستون ویلیام وایلر کارگردانان انگلیسی آلفرد هیچکاک دیوید لین چارلی چاپلین آلن پارکر کن لوچ کارگردانان ایتالیایی میکل آنجلو آنتونیونی فدریکو فلینی روبرتو روسلینی لوچینو ویسکونتی پیر پائولو پازولینی جوزپه تورناتوره ویتوریو دسیکا کارگردانان فرانسوی ژان لوک گدار فرانسوا تروفو ژان رنوار ژان پیر ژونه کلود شابرول کارگردانان لهستانی رومن پولانسکی کریستوف کیشلوفسکی کارگردانان روسی سرگئی آیزنشتاین کارگردانان آلمانی کارگردانان ژاپنی آکیرا کوروساوا کارگردانان هنگکنگی کارگردانان برزیلی والتر سالس* کارگردانان اسپانیایی لوئیس بونوئل کارگدانان مکزیکی آلخانرو گونزالز ایناریتو کارگردانان دانمارکی لارس فونتریه کارگردانان ایرانی عبدالحسین سپنتا حسین شهابی عبّاس کیارستمی مسعود کیمیایی مجید مجیدی بهمن قبادى محسن مخملباف سهراب شهید ثالث داریوش مهرجویی ستاره های سینما کجایند؟
بازیگرانی که در سینما تبدیل به ستاره میشوند و به تنهایی فروش یک فیلم را تضمین میکنند، با توجه به تغییر شرایط سنی و آمدن بازیگران جوانتر در فیلمهای کمتری حضور مییابند.
اما این غروب و طلوع در سینمای جهان همواره تابع شرایط مشخص است که به نظر میرسد این شرایط در سینمای ما وجود ندارد.
شهرت و به اصطلاح ستاره شدن یک بازیگر تابع قواعد خاصی نیست.
گاه یک بازیگر که از توانایی و استعداد خوبی برخوردار است، با پیشنهاد بازی در نقشی مواجه می شود و در شرایطی قرار می گیرد که تبدیل به یک بازیگر مشهور و محبوب می شود.
در چنین وضعیتی یک بازیگر می تواند همچنان به رشد خود ادامه دهد یا در جایی متوقف شود.
افزایش سطح کیفی حضور یک بازیگر در سینما نیز تابع شرایط مشخص نیست.
به این جهت که همه چیز در گرو پیشنهادهایی است که از سوی فیلمسازان به بازیگران می شود.
برخی اوقات شانس به یک ستاره سینما رو می کند و او امکان جذب گیشه و حضور در فیلم های خاص را به دست می آورد، اما گاه این امکان برای یک بازیگر به هیچ وجه فراهم نمی شود.
با این حال وقتی یک بازیگر موقعیت حرفه ای خود را تثبیت کرد، در جایگاه مشخصی قرار می گیرد.
ستاره های سینما عمر حرفه ای مشخص ندارند.
گاه یک بازیگر از جوانی تا پیری در تعداد زیادی فیلم بازی می کند و همچنان مورد توجه کارگردان های مختلف قرار می گیرد.
اما در برخی مواقع نیز رفته رفته با کاهش پیشنهاد حضور در فیلم های مختلف مواجه می شود که یکی از دلایل این امر، حضور و فعالیت بازیگران جوانتر است که برای مخاطبان تنوع به وجود می آورند و جای ستاره های قدیمی را می گیرند.
اما ستاره های قدیمی به طور کامل فراموش نمی شوند.
جایگاه تثبیت شده یک بازیگر که تبدیل به ستاره سینما شده، در سینمای تمام کشورهای جهان به توانایی تکنیکی وی ارتباط دارد.
همین مسئله موجب می شود بالارفتن سن از نظر بازی برای بازیگر نوعی پختگی و افزایش سطح توانایی ها را به همراه داشته باشد و همواره نقش های پیچیده و مناسب سن بازیگر به وی پیشنهاد شود.
بنابراین به طور کامل فراموش نمی شود؛ بلکه از نظر حرفه ای شرایط وی تغییر می کند.
در سینمای ایران این مسایل در خصوص بازیگران حرفه ای چندان صدق نمی کند.
به این خاطر که اصولا محبوبیت یک بازیگر با توانایی های او ارتباط مستقیم ندارد.
یعنی گاه یک بازیگر سینما نقش ویژه و منحصر به فردی را بازی نمی کند، اما چهره ظاهری یا حتی حضور وی در یک فیلم کاملا تجاری که از نظر هنری ارزش چندانی هم ندارد، باعث تبدیل شدن یک بازیگر به ستاره محبوب سینما می شود.
این مسئله از آنجا ناشی می شود که در سینمای ایران، فیلمسازی تابع شرایط اقتصادی و سیاستگذاری های دولتی است.
یعنی در یک دوره زمانی مشخص، سینمای ما به سمت خصوصی شدن پیش می رود که به همین خاطر استفاده از بازیگران جوان برخوردار از محبوبیت در سطح گسترده مورد توجه فیلمسازان قرار می گیرد تا مردم به سینماها جذب شوند و سطح فروش فیلم ها افزایش پیدا کند.
در دوره ای دیگر، برنامه های دولت برای سوق دادن سینما به مسایل هنری و اعتقادی پای تعداد دیگری از بازیگران را به فیلم ها باز می کند و توانایی ایفای نقش یک بازیگر مطرح می شود.
در این شرایط حضور گسترده بازیگر به عنوان "ستاره" به طور کامل تابعی از خواست مردم یا نگاه کارگردان ها نیست.
نگاهی به نحوه فعالیت بازیگران سینما این موضوع را بیشتر مشخص می کند.
زمانی محمدرضا گلزار، بهرام رادان، محمدرضا فروتن، آتیلا پسیانی، ابوالفضل پورعرب و فریبرز عرب نیا فعالیت گسترده ای در عرصه سینما داشتند و در طول سال بسیاری از فیلم ها برای تضمین فروش خود تعدادی از این بازیگران را جذب می کردند.
اما طی چند سال اخیر فروتن گزیده کار شده، پسیانی در فیلم های محدودی حضور می یابد، پورعرب و عرب نیا به فعالیت در تلویزیون بسنده کرده اند و رادان نیز نقش های کمی را بازی می کند.
خسرو شکیبایی که زمانی بالاترین دستمزدها را در سینمای ایران می گرفت، علی مصفا که بازیگر محبوبی محسوب می شد و حتی پرویز پرستویی که شانس حضور در ژانرهای مختلف را داشته، اکنون در اندک آثاری حضور دارند و حتی گاه در نقش های اصلی دیده نمی شوند.
بازیگران باتجربه ای همانند عزت الله انتظامی همراه با علی نصیریان، مهدی هاشمی، پرویز پورحسینی، جمشید مشایخی و داریوش ارجمند هم کم و بیش از سینما کنار گذاشته شده اند.
اکبر عبدی که سال ها از سینما و تلویزیون دور بود، اکنون در فیلم های به نسبت زیادی حضور می یابد.
مسعود رایگان فعالیت بسیار گسترده ای یافته، جمشید هاشم پور همچنان سیر حرکتی خاص خود را طی می کند و محمدرضا شریفی نیا و شاهرخ فروتنیان بیش از پیش فعال شده اند.
در این میان امین حیایی را می توان پرکارترین بازیگر حال حاضر سینمای ایران معرفی کرد.
بخشی از دلایل به وجود آمدن این شرایط به تغییر میزان تولید ژانرهای سینمای ایران مربوط می شود.
یعنی در حال حاضر تولید آثار گیشه پسند و کمدی تا حدود زیادی افزایش یافته و در عین حال فیلمسازان به ارزانتر تمام شدن فیلم های خود فکر می کنند.
به همین خاطر سراغ بازیگران قدیمی تر نمی روند که احتمالا دستمزد بیشتری می خواهند.
چون به هر حال برای آنها نیز نقش وجود دارد.
نکته دیگر اینکه طی چند سال اخیر بازیگر جدید چندانی به سینمای ایران وارد نشده که ستاره های قبلی سینما به نوعی بازنشسته شوند.
حتی بازیگران توانایی همانند حمید فرخ نژاد، حسین یاری و حمید گودرزی که جزو ستاره های جوان سینما محسوب می شوند نیز حضور محدودی در سینما دارند.
بخشی از این علت را در فیلمنامه باید جستجو کرد که تعداد شخصیت های اصلی آنها بسیار محدود هستند تا بازیگران شناخته شده کمتری نیاز داشته باشد.
مسایلی که به آنها اشاره شد در مورد بازیگران زن سینمای ایران نیز به خوبی دیده می شود.
نیکی کریمی، میترا حجار، هدیه تهرانی، لیلا حاتمی و لعیا زنگنه که زمانی تعیین کننده اصلی فروش بالای یک فیلم بودند، در حال حاضر حضور بسیار محدودی در سینما دارند و افزایش سن و تجربه آنها باعث نشده نقش های پیچیده تر و دشوارتری به آنها واگذار شود.
عسل بدیعی، نگار فروزنده، مریلا زارعی، آزیتا حاجیان، کتایون ریاحی، پانته آ بهرام، سیما تیرانداز و بازیگران باتجربه ای همچون گلچهره سجاده و گلاب آدینه نیز در جمع نقش پردازان پرکار سینمای ایران حضور ندارند.
آنها جای خود را به چهره های جوانتر نداده اند، بلکه تغییر سیاست های فیلمسازی باعث شده به نوعی فراموش شوند.
در حال حاضر شرایط فیلمسازی در کشور ما به گونه ای است که کارگردان ها برای استفاده از بازیگران مورد نظر خود مجال انتظار کشیدن را ندارند و زمانی که مجوز ساخت به دست می آورند در اندک زمانی دست به تولید می زنند.
در این میان، سراغ بازیگرانی هم می روند که تهیه کننده به گیشه پسند بودن آنها اعتماد و اعتقاد داشته باشد.
این شرایط باعث می شود تعدادی از بازیگران در فیلم های به نسبت زیادی دیده شوند و برخی بازیگران با وجود برخورداری از توانایی بالا در ایفای نقش و شناخته شده بودن موفق به حضور در فیلم های سینمایی نشوند.
این موضوع بیش از همه به سینما و اقتصاد آن لطمه می زند.
چون به شکل گسترده ای تنوع بصری و اعمال سبک های مختلف فیلمسازی را از سینمای ایران می گیرد و بیشتر آثار را شبیه به هم می کند.
در این شرایط فیلمی می تواند به فروش بیشتری دست پیدا کند که یا به تحریک سطحی ترین احساسات مخاطب بپردازد یا به مسایل حساسیت برانگیز جامعه، آن هم به رویه ظاهری موضوع توجه نشان بدهد.
به عبارت دیگر، بخش هنر در سینمای ایران به شدت نزول پیدا کرده و همه چیز در خدمت صنعتی شدن سینما قرار گرفته و چون ابزار و امکانات لازم از جمله اکران مناسب در اختیار فیلمسازان قرار ندارد، سینمای ایران به سمت سطحی گرایی آشکار سوق پیدا می کند.
در همین راستا ستاره های سینمای ایران نیز زمانی پرفروغ و گاهی خاموش هستند.
گذاری بر تاریخ سینمای ایران سینمای ایران در سال 1900 میلادی ( مظفر الدین شاه) به فرانسه سفر کرد و با دیدن دستگاه سینما توگراف مجذوب آن شد.
تعریفی که وی از این دستگاه ارائه کرد، این بود ( دستگاهی است که بر روی دیوار می اندازند و مردم در آن حرکت می کنند)).
به دستور شاه دستگاه سینما توگراف خریداری شد و اولین فیلمبردار همان عکاس دربار و همراه شاه یعنی ( میرزا ابراهیم خان عکاس- باشی) بود.
اولین سالن سینما در سال 1283 ه.ش در خیابان چراغ گاز توسط ابراهیم خان صحاف باشی افتتاح شد.
نخستین فیلمبردار تحصیل کرده و حرفه ای خان بابا معتضدی بود که برای اولین بار فیلم خبری ساخت و به دستور وزیر جنگ از مجلس موسسان فیلم گرفت و از مراسم تاجگذاری رضا شاه فیلمبرداری کرد.
معتضدی اولین لابراتوار ظهور فیلم را در زیر زمین خانه اش دایر کرد.
پیشگامان سینمای ایران 1 آوانس اوگانیانس: اولین کارگردان فیلمهای بلند و سینمایی در ایران بود.
او در رشته سینما در مسکو تحصیل کرده بود و به ایران مهاجرت کرد و سر انجام اولین(( مدرسه آرتیستی سینما)) را در سال 1309در خیابان علاءالدوله تاسیس کرد و در همین سال نیز فیلم بلند سینمایی ایران را ساخت.
دل مشغولی های اوگانیآنس تهیه فیلمهای کمدی و خنده دار بود.
اولین فیلم بلند سینمای ایران ، فیلمی با نآم آبی و رابی و ساخته اوگانیانس بود.
این فیلم کمدی بود و توسط معتضدی فیلمبرداری شده بود.
که به طور کلی از بین رفت و از این فیلم جز خاطره هایی نوشته شده، چیزی موجود نیست.
دومین فیلم بلند داستانی سینمای ایران حاجی آقاآکتورسینما نام داشت که این فیلم نیز توسط اوگانیانس ساخته شد.
این فیلم نیز کمدی و صامت بود.
2 ابراهیم مرادی: در همان سالهایی که اوگانیانس مشغول تدریس بود، ابراهیم مرادی در بندر انزلی به تاسیس ((استودیو جهان نما)) پرداخت.
مرادی به آثار رمانتیک اروپایی و امریکایی علاقه داشت و در سال 1310 فیلمی با نام انتقام برادر یا روح و جسم ساخت و پس از آن نیز فیلمی به نام بوالهوس ساخت که همزمان با فیلم حاجی آقا آکتور سینما روی پرده آمد.
3 عبد الحسین سپنتا: سومین فیلم ساز ایرانی بود که علاقه او بیشتر به مضامین حماسی بود.وی به شخصی به نام (اردشیر ایرانی) معرفی شد.
اولین فیلم ناطق ایرانی دختر لر ساخته (( اردشیر ایرانی))بود که قصه ای عاشقانه و روستایی داشت و در هندوستان ساخته شد.
در حدود سال 1324 ورود فیلمهای خارجی به ایران، صنعت سینمای ایران را دچار شکست نمود و افرادی مانند ابراهیم مرادی برای همیشه از این هنر دست کشیدند و به این ترتیب دوبله فیلمهای خارجی آغاز شد.
اولین دوبله های فیلم در ترکیه و توسط (( دکتر اسماعیل کوشان)) آغاز شد.
اولین آنونس فیلم(آگهی تبلیغاتی فیلم)در تاریخ سینمای ایران مربوط به فیلم دختری از شیراز به کارگردانی ((ساموئل خاچیکیان)) بود.
خاچیکیان از اولین کارگردان هایی است که ساخت فیلمهای ملودرام جنایی، حادثه ای را آغاز کرد.
در حدود سال 1338 فرخ غفاری کانون فیلم را پایه گذاری کرد.
دکتر هوشنگ کاوسی که تحصیل کرده سینما در فرانسه بود، فیلم ( هفده روز به اعدام ) را ساخت که اولین فیلم پلیسی سینمای ایران است.
اولین کارگردان زن ایرانی(( شهلا ریاحی)) بود که در سال 1335، فیلم مرجان را ساخت.
در حدود سالهای 1337 واقع گرایی در فیلمها شکل گرفت.
که به اجتماع و شخصیتهای طبقه پایین مانند جاهل ها و لوطی های تهران می پرداخت.
از طرف دیگر ، کافه به دلیل ساختاری در فیلمها وارد شد ، به این ترتیب به جز موسیقی متن که به اصطلاح ، صحنه را پر می کرد کافه، فضایی از اتفاقات و رفتارهای ویژه را باز گو می کرد.
رغبت دیگر فیلم سازان نیز به دلیل به عهده گرفتن مسئولیت در قبال رنج های محرومین و تا حدودی شباهت با سینمای نئو رئالیسم ایتالیا بود.
بسیاری از فیلمهای کافه ای این دوره (( پایان خوش)) داشت.
نمونه معروف این فیلم (( گنج قارون)) ساخته ( سیامک یاسمی9 در سال 1344 بود که فیلمی ملودرام محسوب می شد و فردین به عنوان قهرمان سینمای رویا پردازانه تحسین و تمجید شد و اقتصاد سینمای ایران را دچار تحول و نجات از ورشکستگی نمود کیفیت نازل فیلمهای کافه ای ( رقص،آواز، قهرمان مطلقا خوب یا بد، رقاصه ،پایان خوش)که دکتر هوشنگ کاوسی آن را ((فیلم فارسی)) نامیده، باعث شد که تحصیل کردگانی که از اروپا به ایران آمده بودند به سمت سینمای مستند تمایل پیدا کنند.
افرادی مانند:فرخ غفاری، ابراهیم گلستان، پرویز کیمیایی و...
در پایان دهه 30، هژیر داریوش ، منتقد سینما ، معتقد بود : (( اولین فیلم ساز ایرانی، هر که باشد هنوز فیلمی نساخته است.)) در حدود سالهای 1342_1343 موج روشنفکری در سینمای ایران به وجود آمد.
مانند فیلمهای خشت وآینه ساخته ابراهیم گلستان .
شب قوزی ساخته فرخ غفاری اما با توجه به فیلمهای کافه ای یا فیلم فارسی این سالها استقبال خوبی از این موج به عمل نیامد و سینمای روشنفکری از نظر تجاری شکست خورد و فیلم فارسی با فروش زیاد در این رقابت پیروز شد.
موج نو در سینمای ایران موج نو در سینمای ایران در سال 1348 با دو فیلم آغاز شد.
قیصر ساخته (( مسعود کیمیایی)) و فیلم گاو ساخته ((داریوش مهر جویی)) .این فیلم گرایش به واقع گرایی اجتماعی و روانشناسی را زنده کرد.(همین فیلمی که امروز به مسخره گرفته شد!!) از فیلمهای اقتباسی که مردم از ان استقبال خوبی کردند فیلم ((شوهر آهو خانم)) ساخته داوود ملاپور بود.
از جمله فیلمهای دیگر موج نو در سینمای ایران فیلم آرامش در حضور دیگران ساخته (( ناصر تقوایی)) (کارگردان امروز کاغذ بی خط) بود که سه سال در توقیف ماند و بر عکس فیلمهایی با پایان خوش در آن دوران واقعیتی تلخ و گزنده را ارئه می کرد و تصویری از آشفتگی اخلاقی را در دهه چهل نشان میداد.
سینمای دهه پنجاه ایران شعور اجتماعی و تغییر را ، در ویران کردن فیلم فارسی می دانست مانند فیلمهای رضا موتوری ساخته مسعود کیمیایی( کارگردان امروز سربازها جمعه) ، صادق کرده ساخته ناصر تقوایی و دایره مینا ساخته مهرجویی( کارگردان امروز میهمان مامان).
سر انجام انقلاب ارزشهای قدیمی را تغییر داد.
در حدود سالهای 1356و1357 فیلمهای ایدئولوژیک و انقلابی خارجی اکران شد و در سال 1361 وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، بنیاد سینمای فارابی را تاسیس کرد تا روند ورود فیلم را بهبود بخشد.
از همین سال (( جشنواره بین المللی فیلم فجر)) نیز آغاز به کار کرد.
منابع: http://www.tcr.ir/modules.php?name=Forums&file=viewtopic&p=2903 http://30nemairan.com/gozaresh/StarCinema.htm