مقدمه
انسان در طول تاریخ از انواع انحراف ها و آسیب های اجتماعی و روانی رنج برده و همواره در جستجوی علل و عوارض آن و رهایی از این مسائل بوده است. یکی از این انحراف ها و آسیب ها فرار دختران از خانه است که امروز به عنوان یک بحران جامعه، بخصوص شهر تهران را درگیر نموده است. این معضل روز به روز گسترش بیشتری مییابد و سلامت و رشد افراد جامعه و بخصوص نوجوانان و جوانان را تهدید مینماید.
اگر کودکان و نوجوان که آینده سازان کشور هستند، در مسیر انحراف و بزهکاری قرار گیرند، به زودی جامعه خود را به ورطه فساد و تباهی می کشانند. بدون تردید جامعهای قادر است در جهت ترقی گام بردارد که بتواند کودکان و نسل جوان خود را از بیراهه به راه راست و در جهت سازندگی هدایت نماید.
مسئولیت جامعه در مورد کودکان و نوجوانان فراری از خانه و در معرض خطر به مراتب سنگین تر از مجرمین بزرگسال است. براساس اصل پیشگیری مقدم بر درمان است. برای جلوگیری از صرف هزینه های گزاف و اتلاف وقت به جهت بازداری افراد از آسیبهای اجتماعی و مفاسد، و رعایت اصل پیشگیری مقدم بر درمان است. مطالعه در زمینه آسیب های اجتماعی به عنوان ضروری ترین اقدام محسوب می شود. بنابراین از اینگونه تحقیقات که علل فرار دختران از منزل را شناسایی میکند اقدام اساسی جهت پیشگیری از وقوع حوادث و بروزمشکلات روانی می باشد.
هرگاه والدین، مربیان و مسئولین امور با عوامل بوجود آورنده مشکل آشنا باشند راحت تر می توانند نسبت به پیشگیری از بروز حوادث اقدام نمایند. داشتن اطلاعات پایه و اساسی پیرامون مشکل برای تصمیم گیری در مورد استفاده از روش های پیشگیری و درمان، بسیار ضروری می باشد و با انجام پژوهش های مختلف پیرامون مشکل فرار دختران از خانه حقایقی روشن می گردد که براساس آن می توان در این رابطه اقدام اساسی بعمل آورد.
بیان مسأله
در مطالعات علمی، میزان کجرفتاری ها و آسیب های اجتماعی با شاخص های متعددی مثل، شاخص های فرهنگی، خانوادگی، اقتصادی مقایسه شده است و به این نتیجه رسیده اند که آسیب های اجتماعی باستثناء خودکشی تنها با بحران های اقتصادی رابطه نداشته و جریان زندگی ماشینی و بهزیستی و تعارض هنجارها در پیدایش کج رفتاری ها و بیماری های اجتماعی تاثیر بیشتری داشته است.
مسائل اجتماعی مثل بیکاری، تراکم جمعیت، محل زندگی نامناست، عدم مراقبت های بهداشتی مشکلات آموزشی، بزهکاری جوانان، اختلافات روانی، تعارضات اخلاقی، هزینه جنگ ها وتخریب آنها هر یک زمینه مساعدی برای ناسازگاری های اجتماعی است.
در عصر جدید، با پیشرفت تکنولوژی توجه به ارزش های مادی و بی توجهی نسبت به امور معنوی، اخلاقی، اعتقادی و اختلاف بین دو نسل (والدین و فرزندان) بیشتر می شود. در نتیجه تعاملات و روابط انسانی در خانواده و سپس در جامعه، خدشه وارد میشود. پرورش محیط نامساعد، به بیکاری و ولگردی افراد کمک میکند و ولگردی نیز به نوبه خود به ازدیاد ارتکاب جرایم منجر می شود.
دوران نوجوانی، دوره بحرانی است که فرد باغلیان احساسات و تغییر حالت های آنی روبروست، معمولا دارای خلقی سرکش است در زمینه تغییر عقاید و ایدئولوژی کنجکاوی به خرج می دهد و انتظاراتش از زندگی بیشتر می شود. نوجوان معمولا بدنبال استقلال فکری است و سعی میکند خود را با معیارهای جدید و دلخواهش هماهنگ سازد و به همین خاطر با اولیاء مدرسه و والدین خودش، اختلاف عقیده پیدا میکند.
معمولا والدین خواستار ارزش های سنتی هستند ولی نوجوانان پذیرای این ارزش ها نیستد و معیارهای جدید فرهنگی را بیشتر می پسندند. جوانان استقلال فکری و استقلال در تصمیم گیری را حق مسلم خود می دانند، در حالی که والدین فرزندان و نوجوانان خود را به عنوان کودکانی فرض می کنند که قدرت تصمیم گیری درست را ندارند. با عمیق شدن این اختلافات رابطه عاطفی نیز تحت تاثیر قرار می گیرد و نوجوان احساس خلا وتهی بودن میکند و فضای منزل و مدرسه را برای خود غیر قابل تحمل می داند و چون در این دوره قدرت خطرپذیری فرد فوق العاده بالاست، ممکن است برای اثبات حقانیت خود، دست به کارهای مخاطره آمیز بزند و محیط خانواده را ترک کند.
اهمیت ضرورت پژوهشی
انسان به عنوان موجودی منحصر به فرد و اشرف مخلوقات، مسائل و مشکلات پیچیده ای دارد که تحلیل و حل و فصل آنها نیاز به تعمق و دید همه جانبه دارد. هر فرد ظرفیت روانی خاصی دارد که غفلت از آن جامعه بشری را با تهدید و خطر روبرو می سازد. امروزه بسیاری کودکان و نوجوانان بدون آینده مشخص و امیدوار کننده همراه با احساس اضطراب، بی هویتی، سرگردانی در معرض خطر هستند. بر طبق آمار 55% از بزهکارانی که در کانون های اصلاح و تربیت نگهداری می شوند نوجوانانی هستند که به نحوی فرار از مدرسه و یا فرار از خانه داشته اند. به ویژه در چند سال اخیر آمار فراریان از خانواده رو به فزونی است و متاسفانه تعداد زیادی از این آمار را دختران تشکیل میدهند که از نظر جسمی و روانی نسبت به پسران آسیب پذیرتر هستند.
برای مطالعه و بررسی علمی رفتارهای انسانی، بخصوص در زمینه کجروی، هم از لحاظ ذهنی به صورت شناخت مفاهیم خاص، و هم به کمک ابزار و وسایل تحقیق عینی برای گسترش پژوهش های علمی در این زمینه نیازمندیم (فرجاد، 1375).
در هر جامعه برای شناخت چگونگی ماهیت کجروی، ابتدا باید اطلاعاتی در مورد آن جامعه و هنجارهای فرهنگیش، یعنی آنچه که به وسیله خود مردم خلق شده و از آن پیروی می کنند داشته باشیم (همان منبع).
در فرهنگ جامعه ایرانی، نوجوانانی که خود مدار هستند و کمتر حاضر به اطاعت و تسلیم در برابر اولیا هستند، خاطی به شمار می روند و همین مسئله باعث تضاد و تعارض بین نوجوان و خانواده می گردد. فرزند این خانواده ها، اکثراً به علت فقدان آگاهی لازم، ناپختگی و عدم بلوغ اجتماعی و فکری چاره مشکلش را در فرار می بینند. بدیهی است پس از اقدام به فرار، خطرات زیادی این فرزندان را که به راستی سرمایه های عظیم این مملکت هستند تهدید میکند. از یک طرف سلامتی جسمی، روانی و امنیت فرد در معرض خطر قرار می گیرد و از طرف دیگر سلامتی جامعه تحت تاثیر قرار می گیرد. فرار دختران در مقایسه با فرار پسران به دلیل مسائل فرهنگی جامعه و نیز آسیب های جدی که دختران در معرض آن هستند و خصوصیات فردی و جنسی این گروه، مشکلات بیشتری را برای آنها و خانوادههایشان ایجاد میکند. به طوری که بازگشت مجدد آنها پس از خروج از خانه حتی برای چند روز قابل پذیرش نیست.
این افراد معمولا برای رفع نیازهای اولیه خود مثل گرسنگی و داشتن سرپناه مجبورند به سرقت وهمکاری با باندهای قاچاق و … می شود و معمولا پس از دستگیری، مدتی را در زندان یا کانون های اصلاح تربیت به سر می برند. در این مراکز نوجوانان راه های بیشتری برای اقدام به بزهکاری یاد می گیرند و متاسفانه بدون هیچگونه اصلاحی و بدون هیچتگونه توضیحی به علت و ریشه اصلی فرار، به جامعه و خانواه باز گردانده میشود و از آنجا که مُهر فرزند بد و دانش آموز بد به پیشانی آنها خورده است ایندفعه بیش از پیش تحت فشار روانی قرار می گیرند و معمولا مجدداً اقدام به فرار می کنند و مرتکب جرائمی مثل سرقت، فحشا و یا فروش مواد مخدر می گردند.
تحقیق حاضر در صدد است با جمع آوری اطلاعات، پیرامون علل بروز مشکل فرار دختران از خانه راهگشای اقدامات موثر در زمینه پیشگیری و درمان مشکل مذکور باشد