کلیات تحقیق
1 طرح مسأله
تجدد یا مدرنیته ، موضوعی است که اندیشه و عمل انسان را ، در سرتاسر جهان در سدههای اخیر به خود مشغول داشته است . بنابر این ، موضوعی با این حد از اهمیت ، قطعاً نمیتواند از بررسی و نقد برکنار باشد . بر این اساس ، از نیمه دوم قرن نوزدهم و در طی قرن بیستم ، نقد مدرنیته جوهره اندیشه سیاسی را تشکیل داده است . اندیشهها ، اصول و مبانی مدرنیته از همه سو به نقد کشیده شدهاند . از نیمه قرن نوزدهم سه جریان نقادِ([1]) رادیکال ،لیبرال و ُپست مدرن ؛ هر یک با رویکرد خاص خود ، به انتقاد از اختلالات مدرنیته پرداخته و جانشینهای خاصی را برای رفع تعارضهای جامعه مدرن عرضه کردهاند .
در این تحقیق به طور عمده ، به جریان نقد ُپست مدرن با تأکید بر اندیشههای ، نیچه ، فولوولیوتار پرداخته و مضمون واکنش آن را در قبال مبانی و مدرنیته به ویژه انسان گرایی ، اخلاق و سیاست ، و همچنین بدیلهای مدرنیته را از این دیدگاه بررسی مینماییم .
این جریان فکری ( پسا مدرنیسم ) ، برای پژوهشهای خود هیچ مرزی نمیشناسد . قلمرو بحث آن ، گسترهایی به وسعت رشتههای فلسفه ، زبان شناسی ، نشانه شناسی ، نقد ادبی ، جامعه شناسی ، اقتصاد ، سیاست ، انسان شناسی ، روان کاوی ، تاریخ ، ادبیات ،سینما، علوم تجربی ، پزشکی ، و دیدگاههای مارکیستی و فمینیستی است . بنابراین با توجه به طرح گستردهی اندیشههای ُپست مدرنیستی توسط اندیشمندان وفیلسوفان غربی ، به ویژه در حوزهی اندیشه و فلسفه سیاسی که در این تحقیق مورد نظر است ، همچنین پیامدهای این رویکرد در عرصهی اندیشه و عمل انسان امروز ، کوشش در کنار گذاشتن این بحث
( اندیشههای پسا مدرنیسم ) یا قانع کردن دیگران به این که چنین بحثی زائد است ، به هر دلیل فکری و سیاسی که صورت پذیرد ، ناموجه و به گمان نگارنده واپسگرایانه خواهد بود .
2 اهداف پژوهش
با توجه به این نکته که تحولات جهان ، حداقل پس از دوران مدرن در غرب تعیین میشوند و ما ، در ایجاد تحولات یاد شده تأثیر گذار نمیباشیم ، نوشتار حاضر در راستای باروری و تناوری تفکر فلسفی ایران و همچنین ،ضرورت در اختیار گذاردن متنی برای روشنفکران و فرهیختگان عرضه میگردد . از سوی دیگر ، نباید فراموش کرد که اندیشههای غربی به گونههای مختلفی وارد فرهنگ ما میشوند ، پس بهتر است تا تصویری اصیل و صحیح از این متون ارائه گردد ؛ هر چند برخی از افراد به این اعتقادند که جامعه ما حتی وارد دوران مدرن نیز نشده ،بنابراین پرداختن به این مسائل لزومی ندارد : اما با این حال لازم است که روشنفکران با پیشروترین نظرات ادبی و فلسفی جهان آشنا باشند ، تا بتوانند مشکلات جامعه را به حداقل تقلیل دهند . در ضمن اهداف دیگر تحقیق حاضر ، شامل اهداف علمی کاربردی و ضرورتهای خاص انجام تحقیق به شرح ذیل میباشد :
اهداف علمی
الف کسب شناخت آشنایی و آگاهی بیشتر از مفاهیم و مضامین اندیشههای سیاسی و فلسفی دوران مدرن و ُپست مدرن .
ب بسط ادبیات موجود پژوهش در زمینه یاد شده به منظور تکمیل کوششهای انجام شده در جهت بیان بدیهی و توضیح بیشتر، پیرامون چشم انداز موضوع مورد بررسی .
اهداف کاربردی
الف کسب شناخت و آگاهی از چالشها و بحرانهای فرا روی انسان مدرن ، درجهت یافتن فرصتهایی که به تعدیل بحرانهای یاد شده کمک نماید .
ب ارزیابی موقعیت کشورهای در حال گذار از جمله ایران در ارتباط با چالشهای بر آمده از تقابلهای سنت مدرنیته ، مدرنیته پسامدرنیته و رهیابی به شرایط مساعدتر
ضرورتهای خاص انجام تحقیق
الف در شرایط جهانی شدن و ورود به عصر اطلاعات ، لزوم شناخت مؤلفههای نظری ، سیاسی و فرهنگی دوران مدرن و مباحث ُپست مدرن به منظور آگاهی و هماهنگی کشورهای در حال توسعه ، از جمله ایران با یکدیگر ، در شرایط موجود ضروری مینماید.
ب ضرورت بسط پژوهشهای بهنگام و مطابق با شرایط روز در حوزهی اندیشههای سیاسی
3 اهمیت پژوهش
یکی از اهمیتهای این پژوهش ، افزون بر معرفی اندیشهی ُپست مدرن و طرح نکات انتقادی دربارهی آن ، تأکید بر وجهی از اندیشه و نگارش فلسفی است ، که در فرهنگ ما حتی برای بسیاری از دست اندر کاران نیز بی اهمیت یا بیگانه میباشد؛ به عبارت دیگر ، همان روش اندیشیدن و تعهد به وجه استدلالی در اندیشهی فلسفی است .
به گمان نگارنده ، وجه مشترک اندیشهی فلسفی و اندیشه سیاسی همانا ویژگی عقلی انتقادی آنهاست . بدین ترتیب میتوان ادعا نمود که ، این دو و روح دمکراسی شباهتهای مهم و ارتباطی تنگاتنگ وجود دارد . از این رو ، تلاش در ترویج اندیشه انتقادی در نهایت ، تلاشی است در جهت تحکیم مبانی دمکراسی در جامعه ما ، به بیان دیگر از آنجا که در فرهنگ ما وجه استدلالی انتقادی فلسفه ، به شکلهای مختلف تخفیف یافته ، تأکید به آن دارای اهمیت و ضرورت ویژه است .
اهمیت دیگر پژوهش حاضر آن است که جامعه ایران امروزه بیش از پیش به شناخت جهان مدرن و بنیانهای فلسفی ، فرهنگی و سیاسی آن نیاز دارد . تاریخ معاصر ایران در رویارویی با تمدن و فرهنگ غربی رقم خورده است و کسانی که تلاش کردهاند تا با نگاهی در «غرب ستیزانه » یا « غرب گرایانه » صِرف ، سرنوشت این رویارویی را رقم بزنند ، هر کدام به نوحی دچار تفریط و افراط گشتهاند . حتی اگر جامعه ایرانی بخواهد در مورد پدیده غرب ، داوریهای ارزشی نیز داشته باشد ، این داوریها ضرورتاً باید مبتنی بر آگاهی و شناخت باشد . بدینسان « غرب ستیزی » و « غرب گرایی » را باید به « غرب شناسی » تبدیل کرد و این شناخت فقط وقتی امکان پذیر است که فهمی دقیق از غرب و بینانهای فلسفی و فرهنگی آن یعنی « مدرنیته » داشته باشیم .
4 سئوال اصلی پژوهش فرضیهها
سئوال اصلی پژوهش
« مضمون اندیشههای ُپست مدرن ( نیچه ، فوکو ، لیوتار ) در نقد انسان گرایی ، اخلاق و سیاست مدرن ، حاوی چه تأکیداتی است ؟ »
سئوال فرعی پژوهش
« بدیلهای پیشنهادی اندیشههای منتقد انسانگرایی ، سیاست و اخلاق مدرن کدامند؟»
فرضیههای پژوهش
فرضیه اصلی
« نقد انسان گرایی ، اخلاق و سیاست مدرن در اندیشههای ُپست مدرن به دلیل تأکید به نسبیت گرایی ، خرد گریزی و شالوده شکنی ،مبانی جهان بینی مدرن و داعیههای اصلی روشنگری را به پرسش میکِشد و به هیچ انگاری در قبال رویکردهای مدرن ، از « انسان ، اخلاق و سیاست » میرسد .
لذا براساس این فرضیه ، متغیرهای مستقل و وابسته عبارتند از :
متغیر مستقل : نقد پست مدرن از « انسانگرایی ، اخلاق و سیاست مدرن »
متغیر وابسته : رویکرد هیچ انگارانه در قبال مفاهیم مدرن از انسان ، اخلاق و سیاست .
فرضیه فرعی و رقیب
مدرنیته با تأکید بر انسان گرایی ، خرد باوری و مبنا گرایی ، تعاریف مشخص از انسان ، اخلاق و سیاست به دست میدهد که نقد ُپست مدرن اساس آنها را به پرسش نمیکشد .
5 سابقه پژوهش
ادبیات انتقادی دربارهی مدرنیته ، جوهرهی اندیشهی سیاسی و حوزه توجه عملی و نظری غرب در قرن بیستم است . این موضوع محوری ، پژوهشهای وسیعی را در حوزهی فلسفه و علوم اجتماعی و سیاست بر انگیخته و بررسیهای متنوعی را دربارهی آن دامن زده است .
در جهان سوم ، عرصه تقابل با اندیشهی مدرن از اهمیت ویژهای برخوردار است . نقد مدرنیته موضوع تأمل نظری و سیاسی در این بخش از جهان محسوب میشود . در ایران نیز این موضوع طی قرن اخیر ، محور بسیاری از پژوهشهای نظری قرار گرفته و گرایش به بررسی این حوزه از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است . با این وصف ، ادبیات انتقادی دربارهی مدرنیته بویژه نقد ُپست مدرن در جامعهی معاصر ایران در هالهای از ابهام و عدم شفافیت فرو رفته و فاقد بداهت نظری است ، لذا هر گونه کوشش پژوهشی در جهت توضیح و تمایز مرزهای دقیق این بحث میتواند انگیزه مناسبی برای انجام پژوهش آزاد باشد .
6 تعریف متغیرها و مفاهیم
همانطوری که در ذیل فرضیه اصلی توضیح داده شد ، متغیر مستقل در این تحقیق : « نقد انسان گرایی ، اخلاق و سیاست مدرن » و متغیر وابسته : « هیچ انگاری رویکرد ُپست مدرن در قبال مفاهیم مدرن از انسان ، اخلاق و سیاست » است .
1. نقد رادیکال در طیفی از اندیشمندان مشتمل بر مارکس تاها برماس ، نقد لیبرال شامل اندیشمندانی از میل تارالز و نقد پست مدرن در برگیرنده اندیشمندانی از نیچه تادریدا میباشند .