دانلود تحقیق حافظه

Word 319 KB 31822 89
مشخص نشده مشخص نشده روانپزشکی - روانشناسی - علوم تربیتی
قیمت قدیم:۳۰,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • حافظه شامل آن دسته از فعالیتهایی است که بصورت حفظ، یادآوری، تشخیص و انجام آنچه در گذشته آموخته شده است ظاهر می گردد.

    بعضی حافظه را یکی از اشکال یادگیری می دانند.

    دسته ای آنرا نتیجه و دلیل یادگیری فرض می کنند.

    پاره ای از روانشناسان حافظه را فعالیتی می دانند که در عین ارتباط با یادگیری جدا از آن نیست.

    به نظر این دسته فرد ابتدا باید چیزی را یاد بگیرد، آنگاه آنرا حفظ کند و در موقع معین بخاطر آورد و بالاخره تشخیص دهد که این امر را در گذشته آموخته است.

    حافظه از یادگیری جدا نیست و از جهتی عین یادگیری می باشد.

    خصوصیت عمده حافظه حفظ و نگهداری است.

    یادآوری، تشخیص و اجرا، آثار و نتایج حفظ می باشند.

    آنچه درباره یادگیری گفته می شود در مورد حفظ نیز قابل بحث می باشد روی این اصل نمی‌توان این دو جنبه از فعالیت ذهن را جدا از هم فرض نمود.

    چنانچه در مورد یادگیری بیان نمودیم ثورندایک و پیروان او یادگیری را نتیجه ارتباطات عصبی می دانند و اصل تمرین و تکرار را پایه و اساس این جریان قرار می دهند.

    بعضی از روانشناسان حفظ را نیز نتیجه برقراری ارتباطات عصبی فرض می کنند و تحقق آنرا نتیجه تمرین و تکرار می دانند.

    بنظر این عده یادگیری و حفظ یک جریان است.

    همانطور که دیدیم تمرین و تکرار شرط اساسی یادگیری نیست.

    ممکن است امری را یکمرتبه انجام داد یا مطالعه کرد و آنرا یاد گرفت و بدون تکرار و تمرین بعد از زمان طولانی آنرا بخاطر آورد و دوباره انجام داد.

    با اینکه در جریان حفظ و یادگیری دستگاه عصبی دخالت کامل دارند و وقتی پوشش مغزی دچار لطمه و آسیب شود عمل یادگیری و حفظ را م ختل میسازد معذلک نمیتوان تغییرات عصبی را پایه و اساس حفظ و یادگیری قرار داد.

    آن دسته از روانشناسان که پایه و اساس یادگیری را تداعی معانی یا برقراری عکس العمل مشروط می دانند حفظ را نیز نتیجه همین جریان فرض می کنند.

    به نظر ایندسته مشابهت و مجاورت، اساس حفظ را تشکیل می دهند.

    یادآوری و تشخیص نیز در اثر تداعی واحد بدون اراده یا از طریق ایجاد نداعیهای متعدد و با دخالت اراده انجام میشود.

    پیروان گشتالیت عقیده دارند وقتی در جریان یادگیری کل موقعیت و کل موضوع مورد توجه شخص یادگیرنده باشد جریان یادگیری و حفظ به نحو کامل انجام میشود.

    چنانچه خواهیم دید عوامل مؤثر در یادگیری در جریان حفظ و یادآوری نیز تأثیر دارند.

    خلاصه آنچه سبب یادگیری میشود در حفظ و یادآوری نیز تأثیر دارد روی همین زمینه این دو جریان از هم جدا نیستند.

    انواع حافظه Garrett مؤلف کتاب روانشناسی عمومی دو نوع حافظه را مورد بحث قرار می دهد: 1- حافظه زبانی Verbal که حفظ و یادآوری نامها و تاریخها و مانند اینها را انجام میدهد.

    2- حافظه عضلانی یا عملی که طرز کار و روش انجام امری را که در گذشته فرد آموخته است حفظ می نماید؛ مثلا طرز ماشین نویسی، رانندگی ، شنا که فرد در گذشته آموخته و بعداز مدتی متار که دوباره انجام میدهد.

    در هر دو مورد فرد عکس العملهایی را که در گذشته آموخته است دوباره به وجود می آورد.

    Sperling مؤلف کتاب روانشناسی ساده شده آنچه را که مربوط به طرز کار و روش انجام امری است به عادت ارتباط می دهد و حفظ و یادآوری اینگونه امور را نتیجه تشکیل عادت تلقی می کند به نظر او کار حافظه کسب و حفظ کلمات، علامتها و تجربیاتی است که فرد از روی آگاهی تحصیل می نماید.

    خلاصه، او امور زبانی را به حافظه نسبت می دهد و امور غیرزبانی را مربوط به عادت میداند.

    امور زبانی مثل بیان امری که در گذشته رخ داده است از امور غیرزیانی یا از مهارتهای بدنی جدا نیست چنانچه شهادت درباره امری مستلزم سخن گفتن یا نوشتن است.

    به همین طریق امور و فعالیتهای غیرزبانی مثل رانندگی، ماشین نویسی از فعالیتهای زبانی که غالباً بصورت درک مفاهیم و بیان آنها نیز ظاهر میگردد مجزا نیست.

    عادات شامل اعمال قابل مشاهده مثل لباس پوشیدن، رانندگی، ماشین نویسی و اعمال غیرقابل مشاهده از قبیل با خود صحبت کردن در موقع مطالعه و انجام اعمال اصلی حساب در ذهن نیز می شود.

    جنبه های مختلف حافظه برای حافظه مراحل مختلف یا جنبه های گوناگون ذکر کرده اند: Garrett چهار جنبه برای حافظه بیان می نماید: (1) توجه Fixation که آنرا به تحصیل و کسب Acquisition نیز تعبیر می نماید (2) حفظ Retention (3) یادآوری Recall و (4) تشخیص Recognition.

    بعضی پنج جنبه برای حافظه ذکر می نمایند: (1) فراگیری یا کسب (2) تشخیص (3) یادآوری (4) تولید مجدد Reproduction و (5) اجرا Performance.

    1- توجه یا فراگیری برای اینکه امری رد خاطر باقی بماند ابتدا فرد باید آنرا فرا گیرد.

    حفظ مهارتها یا عادات، تمایلات و ادراکات مستلزم فراگرفتن آنهاست.

    افرادی که نمی توانند دقت یا توجه خود را به امر خاصی معطوف دارند، در کسب و فراگرفتن آن امر دچار اشکال می شوند.

    معمولا بیماران روانی نمی توانند امر معینی را مورد توجه قرار دهند.

    پیرمردها نیز در جریان توجه یا دقت با اشکال روبرو هستند.

    بعضی این امر را نتیجه پژمردگی بافتهای مغز یا از دست رفتن خاصیت ارتجاعی مراکز عصبی می دانند ولی اشخاصی هستند که در دوران کهولت نیز به آسانی امور را فرا می گیرند در هر حال تمایلات ا شخاص پیر واشتغالات ذهنی آنها ممکن است در انصراف ذهن ایشان از شیء معین م ؤثر باشد.

    بچه ها نیز در اثر کم حوصلگی یا بواسطه تمایلات متنوع کمتر دقت و توجه خود را روی امر خاصی متمرکز می سازند.

    معمولا افراد در مقابل محرکهای مختلف قرار دارند.

    وقتی محرک خاصی روی فرد اثر می گذارد که توجه او را به خود جلب کند و محرکهای دیگر را از نظر او دور بدارد.

    تعدد محرکها مانع جلب توجه فرد به هر یک از آنها می شود.

    در شرایط خاصی فرد نمی تواند وقت خود را به طرف امر معینی معطوف دارد.

    افرادی که دچار هیجانات شدید میشوند در این حالت نمی توانند شیء معینی را مورد توجه قرار دهند و در موقع دوا خوردن یا نوشیدن مشروبات الکلی غالباً دچار اینوضع میشوند.

    اشخاص الکلی از درک امور جدید عاجز هستند و گاهی تمایل به دروغ گفتن و مبالغه کردن، در تضعیف حافظه آنها تأثیر دارد.

    ضرباتیکه در اثر حوادث و صدمات به مغز وارد می‌آید فرد را از درک واقعه یا آنچه قبل از آن یا بعد از آن بلافاصله اتفاق می افتد بازمیدارد.

    2- حفظ : حفظ چنانچه گفته شد اساس حافظه را تشکیل می دهد.

    بعضی حفظ را عین یادگیری می دانند و عقیده دارند آنچه را که فرد می آموزد حفظ می کند بنابراین مهارتها، تجربیات حسی و آنچه را که فرد از خواندن یا در اثر تعلیمات دیگران فرا می گیرد همه حفظ و نگاهداری می شوند و اثر آنها در ذهن باقی می ماند.

    خاطراتی که خود به خود به قسمت روشن ذهن بر می گردد، آنچه را که فرد در اثر هیبنوتیسم به خاطر می آورد و اینکه در یادگیری مجدد امری وقت کمتری صرف می کند همه دلیل بر باقیماندن آثار اموری است که قبلا فرد آموخته و در ذهن او جایگزین شده است.

    با اینکه در جریان حفظ تغییراتی در مراکز عصبی به وجود می آید و آسیب مغزی در اختلال آن تأثیر دارد معذلک حفظ نیز مانند یادگیری تابع عوامل و شرایط خاصی است.

    بعضی حفظ را تابع عکس العمل مشروط می دانند و مجاورت و مشابهت را پایه و اساس حفظ قرار میدهند.

    بعضی از روانشناسان عقیده دارند در جریان حفظ ذهن حالت پذیرندگی دارد روی این اصل اختلاف حظ و یادآوری را در این می دانند که اولی جنبه انفعالی دارد در صورتیکه یادآوری نوعی فعالیت است و با تلاش و کوشش ذهن همراه می باشد.

    بیماران روانی معمولاً قوه حفظ را تا اندازه ای از دست می دهند.

    پیری تا حدی سبب از دست رفتن قوای ذهنی میشود و فرد را در جریان حفظ با اشکال روبرو می سازد.

    با اینکه ضعف قوه حفظ در افراد پیر عمومی است معذلک آنچه را فرد در ایامیکه دستگاههای عصبی قدرت بیشتری داشته اند آموخته است در دوره پیروی کمتر از یاد می برد.

    معمولا اطلاعات شخصی گذشته و قدیم بهتر در خاطر می مانند تا وقایع روزمره.

    منظور این است که اشخاص پیر وقایع گذشته را بهتر از آنچه در ایام کهولت کسب کرده‌اند بخاطر می آورند.

    در موارد معینی نقص قوه حفظ معلول آسیب مغزی است.

    تومرهای مغزی، جراحات و خونریزی در مغز سبب نقص قوه حفظ میشوند Aphasias یا نقص حافظه که در اثر آن فرد قدرت فهم و استعمال کلمات را از دست میدهد نتیجه صدمه مغزی و آسیب دیدن ناحیه تکلم است.

    فردی که دچار این نقص می شود نمی تواند کلمه صحیح را پیدا کند و بیان نماید.

    در مواقعی که این نقص شدت پیدا می کند سخنان فرد نامفهوم می شود و آنچه را که می خواند نمی فهمد.

    این نقض در موقع خستگی زیاد در میان افراد عادی نیز دیده می شود.

    روشهای اندازه گیری حفظ برای اندازه گیری استعداد حفظ در افراد از روشهای مختلف میتوان استفاده نمود: (1)‌ روش اندازه گیری حدود حفظ: به منظور تعیین حدود حفظ یک فرد میتوان تصاویر، اشکال، کلمات یا اعدادی را در زمان معینی مثلا هر عدد یا تصویر را در یک ثانیه به فرد نشان داد یا برای او نقل کرد و پس از چند ثانیه از او خواست آنچه را که دیده یا شنیده بگوید یا بنویسید.

    عدد ساده ترین چیزی است که در این آزمایش میتوان از آن استفاده کرد.

    ابتدا عدد سه رقمی را به فرد نشان می دهند و بعد از او می خواهند تا او را تکرار کند.

    چنانچه مؤلفان کتاب روانشناسی نقل می کنند آزمایشهایی که در این باره انجام شده است نشان می دهد که بچه های 4 تا 6 ساله عدد چهاررقمی را بطور کامل می توانند تکرار کنند یعنی حدود حفظ ایشان در مورد حفظ اعداد این مقدار است.

    این حد تا سن 18 سالگی افزایش می یابد یعنی اعداد 5 رقمی یا پاره ای 6 یا 7 رقمی و شاگردانی که وارد دانشکده میشوند بطور متوسط میتوانند اعداد 8 رقمی را بطور کامل تکرار کنند و به ندرت افرادی پیدا می شوند که حدود حفظ ایشان بیش از این مقدار باشد.

    جریان حفظ در افراد مختلف فرق می کند.

    هوش و تمرین در حفظ تأثیر دارد.

    (2) روش یادگیری مجدد: وقتی فردی امری را آموخت و توانست آنرا نقل کند و پس از مدتی دوباره به یاد گرفتن آن اقدام نمود، معمولا برای یادگیری مجدد وقت کمتری صرف می کند.

    اختلاف زمان یادگیری مجدد با یادگیری اصلی دلیل بر این است که قسمتی از آنچه آموخته شده در ذهن یادگیرنده باقیمانده است.

    (3) اندازه گیری حفظ از راه تشخیص: برای این منظور مثلا 12 تصویر را به فرد نشان می دهند بعد آنها را با 12 تصویر دیگر ترکیب می کنند و آنها را به فرد نشان می دهند و از او می‌خواهند تصاویری را که قبلا دیده است مشخص سازد.

    (4) اندازه گیری حفظ از طریق تولید مجدد: در اجرای این روش ممکن است از اشکال یا تصاویر معین استفاده کرد و از فرد خواست که تمام آنها را با ترتیبی که تصاویر در آن قرار گرفته اند بخاطر آورد.

    (5) یادآوری اموری که با هم درک شده اند: در این مورد نیز می توان از تصاویر، اشکال و رنگها استفاده نمود.

    فرد تصویرهای مختلف را با هم درک می کند بعد از مدتی یکی از دو تصویر را که با ه م وارد ذهن او شده اند به وی نشان می دهند و از او می خواهند که تصویر مربوط به آنرا پیدا کند و ذکر نماید.

    برای اجرای این آزمایش ممکن است تصاویر را با هم و مجزا روی کارتهایی رسم نمود ابتدا کارتهایی را که حاوی دو تصویر است به فرد نشان داد و بعد یکی از آنها را که بطور انفرادی تهیه شده مجدداً در معرض تماشای فرد قرار داد واز او خواست که تصویر مربوط به آنرا ذکر کند.

    ارتباط و با هم بودن تصویرها در یادآوری آنها تأثیر دارد.

    3- یادآوری (Recall) یادآوری جریانی است که ذهن در آن اموری را که قبلا ادراک کرده و هم اکنون در معرض حواس فرد قرار ندارند بخاطر آورد.

    فرد مطلبی را از کتابی اقتباس کرده است و می خواهند نام آن کتاب را بخاطر آورد یا بحثی درباره شخصی که قبلا او را دیده است به میان می آید میخواهد نام آن شخص را به ذهن بیاورد.

    Woodworth ضمن مقاله ای تحت عنوان نقل شده است اموری را که فرد در گذشته آموخته و بخاطر می آورد بشرح زیر بیان می دارد: 1- لیست ها ، اقلام، حقایق و هر نوع امری را که فرد در گذشته آموخته و هم اکنون آنها را بطور ارادی بخاطر می آورد.

    2- اجرای هر عملی که قبلا آموخته شده است.

    3- تصویر های حسی 4- تخیلات یا افکار متداعیه که بدون اراده و آزادانه بخاطر می آیند.

    5- امور متداعیه ای که از روی اختیار و اراده وارد ذهن میشوند مثلا در موقع جمع کردن، خواندن و مکالمه نه تنها فرد اعداد و کلمات را بخاطر می آورد بلکه در جمع، حاصل اعداد و در خواندن و مکالمه معانی لغات را نیز در نظر می گیرد.

    6- تفکر که در برخورد به مسلئه و موقعیت تازه ایجاد میشود قابل یادآوری است.

    یادآوری مواد لازم را برای تفکر آماده می سازد.

    بعضی یادآوری را همان تولید مجدد می دانند.

    تولید مجدد امری که قبلا آموخته شده است از یادآوری آن مشکل تر می باشد.

    ممکن است کتاب نویسنده معینی را بخاطر آورد و پاره ای از مطالب آنرا دوباره در ذهن مجسم نمود ولی دوباره به وجود آوردن آنچه که فرد قبلا از این کتاب آموخته است مستلزم یادآوری جزئیات نیز میباشد.

    یادآوری ممکن است گاهی دقیق، کامل و مطابق با واقع باشد مثلا شعری را که فرد قبلا یادگرفته است بطور کامل بخاطر آورد ولی در بعضی موارد آنچه را فرد از امور گذشته به یاد می آورد ممکن است مبهم، ناتمام و غیرواقعی باشد.

    بطور مثال افرادی که می خواهند محتویات کتابی را که قبلا خوانده اند یا مطالبی را که ضمن سخنرانی شنیده اند بخاطر آورند نتوانند آنچه را که در گذشته آموخته اند بطور دقیق، کامل و مطابق با واقع دوباره در ذهن به وجود آورند.

    گاهی معلومات عمومی فرد به او در جریان یادآوری کمک می کند.

    در بعضی موارد زمینه های نامطبوع عاطفی که با امر مورد نظر همراه بوده است مانع یادآوری آن میشود.

    در جریان یادآوری گاهی دو عکس العمل در راه یکدیگر قرار میگیرند و مانع یادآوری هم میشوند.

    بعضی اوقات سخنران برای بیان یک مفهوم دو عبارت یا دو لغت مترادف را در نظر می گیرد و همین امر یعنی تعدد عبارت یا لغت مانع یادآوری می شود.

    Garrett عقیده دارد افرادی که دچار «صرع» هستند نمی توانند وقایع معینی را در زندگی بخاطر آورند؛ ولی در یادآوری مطالب دیگر مانند افراد عادی هستند.

    حوادث وقایعی که با هیجانهای شدید همراه باشند مانع یادآوری می شوند.

    حوادثی که سبب ترس و وحشت افراد شود ممکن است آنها را از یادآوری نام خود یا بخاطر آوردن وقایع گذشته و نام دوستان باز دارد.

    ذهن چنانچه دیدیم از یادآوری تمایلات عقب رانده شده خودداری می کند و از این راه مانع ایجاد ناراحتی در افراد میشود.

    4- تشخیص: یادآوری امری را که در معرض حواس ما قرار دارد تشخیص گویند.

    چنانچه دیدیم در جریان یادآوری فرد امری را که در معرض حواس او نیست به خاطر می آورد و در تشخیص چیزی را که در معرض حواس او قرار دارد به یاد می آورد و متوجه می شود که آنرا در گذشته درک کرده است.

    کتابی را که می بینید و به یاد می آورد آنرا دو سال پیش مطالعه کرده است و شخصی را در خیابان مشاهده می کند و متوجه می شود که او را قبلا دیده و با او صحبت کرده است.

    تشخیص ممکن است ناقص یا کامل باشد در هر صورت از یادآوری آسانتر است.

    رفتار فرد در جریان تشخیص نیز تحت تأثیر عکس العمل مشروط قرار دارد.

    معمولا عکس العملی را که فرد ابتدا در مقابل امر معینی از خود ظاهر می سازد در برخورد مجدد به آن امر همان عکس العمل را به وجود می آورد در این صورت عکس العمل فرد دلالت بر تشخیص وی دارد.

    بچه ای که در مقابل دائی خود که قبلا او را دیده و اسباب بازی قشنگی از او دریافت نموده و شادمان شده است تبسم می کند معلوم می شود پس از دیدن دائی تشخیص داده است که او را در گذشته ملاقات کرده است.

    تشیخص علاوه بر جنبه ادراکی یا عقلانی با جنبه های عاطفی نیز همراه است.

    اختلال تشخیص در دو صورت ظاهر می شود.

    اول احساس بیگانگی در مقابل اموریکه فرد قبلا آنها را درک کرده است.

    این احساس ممکن است نتیجه ارتباط اینگونه امور با حالات نامطبوع عاطفی باشد.

    چون تشخیص این امور با حالات نامطبوع عاطفی یا اضطراب شدید همراه است فرد برای جلوگیری از پیدایش اضطراب آنها را تشخیص نمی دهد.

    احساس بیگانگی در بعضی از انواع جنون مانند Amnesia (از دست دادن هویت) که با هیجانهای شدید همراه است دیده می شود.

    دوم تشخیص غلط یا کاذب Paramnesia می باشد.

    در این مورد فرد تصور می کند امور تازه را قبلا درک کرده و با آنها آشنایی دارد در صورتیکه واقعاً این گونه امور را برای اولین بار مشاهده می کند.

    تشخیص غلط یا کاذب وقتی رخ می دهد که میان آنچه فرد در موقعیت فعلی می بیند با آنچه در موقعیتهای قبلی مشاهده کرده است شباهتهایی وجود داشته باشد.

    وجود عناصر مشابه در دو موقعیت فرد را به عکس العمل مشابه در مقابل آنها وادار میسازد و همین امر سبب اشتباه فرد میشود.

    تشخیص کاذب بصورتهای گوناگون ممکن است ظاهر گردد.

    گاهی ممکن است ما امری را بخاطر آوریم و تصور کنیم که خود ناظر وقوع آن بوده ایم در صورتیکه شخص دیگری درباره این امر برای ما صحبت کرده است یا مطالب مربوط به آنرا در روزنامه یا مجله خوانده ایم و هم اکنون خیال میکنیم که شخصاً ناظر انجام آن امر بوده ایم.

    در بعضی موارد تشخیص کاذب از ترکیب دو یا چند امر که در زمانهای مختلف اتفاق افتاده اند ناشی میشود.

    این امور بنا به عللی با هم ارتباط پیدا می کنند و ما آنها را با هم بخاطر می آوریم و از دیدن امر مشابه با آنها امور قبلی را که هر یک از آنها را در وقت معینی ادراک کرده‌ایم با امر فعلی در طرح و زمینه ای قرار میدهیم و به تصور اینکه با هم وارد ذهن ما شده اند به تشخیص آنها اقدام می کنیم.

    گاهی آنچه را که فرد می شنود یا می بیند سبب گمراهی او در تشخیص میشود.

    مثلا سؤالی طرح می شود و فرد می خواهد جوابی را که مبین تشخیص او باشد اظهار نماید اما وضع سؤال طوری است که جواب معینی را به فرد تلقین می کند و مانع از این میشود که فرد آنچه را در گذشته دیده یا انجام داده درست تشخیص دهد.

    معمولا دادستان برای وادار کردن متهم به اعتراف به طرح این نوع سؤالها اقدام می کند ولی وکیل متهم حق دارد به دادستان اعتراض کند زیرا سؤالات او سبب گمراهی متهم می شود.

    فراموشی (Forgetting) درباره فراموشی نظریات مختلف ابراز شده است.

    بطور کلی فراموشی جنبه منفی حفظ را تشکیل می دهد.

    همانطور که پیدایش عوامل معینی جریان حفظ را آسان می سازد فقدان این عوامل در بروز فراموشی موثر است.

    چنانچه Geldard مؤلف کتاب اساس روانشناسی اظهار می دارد ارسطو گذشت زمان را عامل مؤثر در فراموشی فرض می کند؛ فراموشی را عبارت از نقصان تدریجی تأثیر ذهنی امور می داند.

    طبق این نظریه در اثر برخورد فرد به عالم خارج تأثراتی از اشیاء در ذهن به وجود می آید و در اثر مرور زمان این تأثرات از بین می رود و فراموشی حاصل می شود.

    این نظریه در قرن 19 به وسیله Herman Ebbinghaus (1909-1850) روانشناس آلمانی تأیید شد.

    این دانشمند ضمن آزمایشی که در سال 1885 درباره حافظه به عمل آورد متوجه این حقیقت شد که فراموشی هجاهای بی معنی از طرح معینی پیروی می کند.

    سرعت فراموشی بلافاصله بعد از یادگیری زیاد است یعنی در چند ساعت اول فرد آنچه را که آموخته است به سرعت فراموش می‌کند ولی بعد از آن سرعت فراموشی کم میشود و به تدریج صورت می گیرد.

    پاره ای از آزمایشها نشان می دهد که عامل زمان در فراموشی مؤثر نیست.

    چنانچه اگر فرد امری را بیاموزد و بعد از مدتی استراحت کند و ذهن خود را خالی از فعالیت نگاهدارد در این صورت فراموشی به وجود نمی آید.

    چنانچه قبلا نیز گفتیم به یاد آمدن خاطرات یا آنچه را که فرد در اثر خواب مصنوعی به یاد می آورد دلیل بر این است که عامل زمان در جریان فراموشی مؤثر نمی‌باشد.

    ضعف و فرسودگی بافتهای مغز و تزلزل ارتباطات عصبی در اثر عدم استعمال نیز مانند گذشت زمان عامل مؤثر در فراموشی تلقی شده است.

    آنهاییکه عوامل زیستی را در جریان فراموشی مؤثر می دانند عقیده دارند ضعف و فرسودگی بافتهای مغز که در اثر کهولت یا آسیب مغزی به وجود می آید سبب فراموشی می شود.

    ارتباطات عصبی نیز در اثر مرور زمان ضعیف و متزلزل می‌شود.

    همانطور که اعضاء در اثر عدم استعمال از کار می افتند همینطور آثاری که در اثر ارتباطات عصبی در مغز به وجود می آید اگر با پیدایش محرک و بروز عکس العمل دوباره ظاهر نگردد یا ارتباطات عصبی دیگری به جای آنها بوجود آید به تدریج ضعیف میشوند.

    در هر صورت فراموشی را نمی توان بطور کلی نتیجه ضعف و فرسودگی بافتهای مغزی دانست.

    دخالت (Interference) به نظر اکثر روانشناسان آنچه سبب فراموشی شود دخالت اموری است که بعد از فراگرفتن امر فراموش شده وارد ذهن میشود.

    چنانچه قبلا بیان نمودیم اگر امور تازه ذهن را به فعالیت وادار نمی‌کردند یادآوری امور گذشته امکان داشت.

    گذشتن زمان همانطور که دیدیم سبب فراموشی نمیشود ولی آنچه در فاصله میان یادگیری و یادآوری ذهن را به فعالیت وا می دارد باعث فراموشی امر آموخته شده می گردد.

    فرض کنیم فردی مطلب الف را می آموزد بعد به فراگرفتن مطلب ب اقدام می کند؛ حال اگر درباره مطلب الف از او پرسشهایی بنمائیم و آنچه را که فرد از این مطلب به خاطر می آورد یادداشت کنیم و نتیجه را به اموری که فرد فقط به یادگیری مطلب الف اقدام می کند و از فراگرفتن مطلب ب خووداری می نماید مقایسه کنیم متوجه خواهیم شد که فراگرفتن مطلب ب سبب فراموشی مطلب الف می شود.

    البته نوع مطالب و ارتباط آنها با هم در جریان فراموشی تأثیر دارد.

    فرض کنیم مطلب الف فراگیری صفات مترادف باشد و مطلب ب اموری مانند صفات مترادف، صفات متضاد.

    صفات غیرمربوط.

    هجاهای بی معنی یا اعداد سه رقمی باشد.

    تأثیر فراگیری مطلب ب سبب فراموشی مطلب الف می شود.

    فرض کنیم مطلب الف فراگیری صفات مترادف باشد و مطلب ب اموری مانند صفات مترادف، صفات متضاد، صفات غیر مربوط، هجاهای بی معنی یا اعداد سه رقمی باشد.

    تأثیر فراگیری مطلب ب در هر یک از این موارد در یادآوری مطلب الف مختلف است.

    اگر مطلب ب از صفات مترادف تشکیل شود طبق آزمایشی که در این زمینه به عمل آمده است فراموشی کامل نسبت به مطلب الف حاصل می‌گردد.

    علت این امر شباهت میان مطلب الف و ب می باشد.

    اگر به جای صفات مترادف صفات متضاد یا صفات غیرمربوط در ضمن مطلب ب آموخته شود به ترتیب فراموشی کمتر به وجود می آید و اگر مطلب الف همان صفات مترادف باشد ولی مطلب ب از اعداد سه رقمی تشکیل شود در این صورت فراموشی به حداقل صورت می گیرد.

    دخالت امر دوم را در یادآوری امر اول Retroactive Inhibition می گویند ولی دخالت همیشه به این صورت نیست.

    گاهی امر اول نیز در یادآوری امر دوم تأثیر می کند این نوع دخالت را Inhibition Proactive گویند.

    گاهی فراگیری امر دوم در حفظ و یادآوری امر اول تأثیر می کند و در بعضی موارد که امر اول با امر دوم متضاد است مانع فراگیری آن میشود.

    هر دو صورت در ایجاد فراموشی تأثیر دارند ولی پاره ای از آزمایشها نشان می دهد که تضاد میان امر دوم با امر اول بیشتر سبب فراموشی می شود.

    عقب راندن (Repression) بعضی از روانشناسان فراموشی امور را نتیجه عقب راندن آنها از قسمت آگاه ذهن می دانند.

    چنانچه در بحث راجع به رفتار دفاعی دیدیم عقب راندن در مورد تمایلاتی که بروز و ارضاء آنها باعث اضطراب فرد می شود صورت می گیرد.

    طبق این نظریه ما سعی می کنیم خاطراتی را که سبب اضطراب و پریشانی میشود فراموش نمائیم.

    پاره ای از روانشناسان مخالف نظریات فروید، عقب راندن را عامل مؤثر در فراموشی فرض نمی‌کنند.

    به نظر این دسته عامل عقب راننده و محلیکه امور عقب رانده شده در آن قرار می گیرند معین نیست.

    و وجود دستگاههایی مانند «خود » و «آن» مسلم نمی باشد.

    بعضی فراموشی را تا حدی مربوط به فقدان عامل تقویت کننده می دانند آنچه ما را راضی سازد و با شادی و رضایت خاطر همراه باشد زودتر بخاطر می آید ولی آنچه با رنج و ناراحتی همراه است فراموش می شود.

    پاره ای از آزمایشها نشان می دهد که افراد معمولا آنچه را که رضایت خاطر ایشان را فراهم کند زودتر بخاطر می آورند و آنچه سبب ناراحتی و تجدید خاطرات تأثرانگیز شود فراموش می‌کنند.

    عوامل موثر در حافظه چنانچه قبلا گفته شد حافظه و یادگیری از هم جدا نیستند و آنچه در جریان یادگیری تأثیر دارد در حفظ و نگاهداری نیز مؤثر می باشد.

    در این قسمت پاره ای از عوامل مؤثر در حافظه را بیان می‌داریم.

    1- محرک: همانطور که محرک در جریان یادگیری تأثیر دارد در حفظ و به خاطر آوردن آنچه فرد آموخته است نقش مهمی بازی می کند.

    محرک ممکن است احتیاجات افراد و تمایلات آنها باشد.

    امری را که فرد می آموزد اگر مورد نیاز او باشد آسانتر حفظ می کند و زودتر بخاطر می آورد.

    کسیکه احتیاج دارد مطلبی را بیاموزد دقت او در مورد فراگرفتن آن مطلب بیشتر جلب می گردد و علاقمند است که درست و کامل آنرا بخاطر بسپارد.

    وقتی تکلیف درسی مورد علاقه و احتیاج شاگرد باشد معلوم مجبور نیست که دقت او را از طریق تهدید جلب کند بلکه خود شاگرد از روی میل و اراده به انجام تکلیف درسی اقدام می‌کند و نکات مفید را به خاطر می سپارد.

    ذوق و میل افراد نیز در جریان حفظ و یادآوری تأثیر دارد.

    وقتی محرک فرد در فراگیری امری ذوق و تمایل او باشد در این مورد نه تنها خواهان درک آن امر است بلکه برای فراگرفتن آن کوشش فوق العاده به خرج می دهد.

    تجربیات روزمره و آزمایشهای متعدد روانشناسان تأثیر احتیاج و رغبت را در جریان حفظ و یادآوری مطالب مدلل می دارد.

    روی همین اصل مربیان بزرگ توصیه می کنند که برنامه های مدارس مطابق احتیاج و میل شاگردان تهیه شود و معلمان در تنظیم فعالیتهای درسی و تعیین تکلیف احتیاجات و تمایلات افراد را در نظر بگیرند.

    در اینجا توجه به یک حقیقت لازم است که احتیاجات و تمایلات افراد مختلف است.

    هر یک از افراد در مدرسه یا خارج به امور خاصی نیاز دارد و علاقه و رغبت آنها متوجه شیء معینی است بنابراین مربیان باید اختلافات فردی شاگردان را در زمینه احتیاج و رغبت مورد توجه قرار دهند و مطالب درسی را با تمایلات و نیازمندی های آنها مربوط سازند.

    2- با معنی بودن: یکی از مسائلی که نظر روانشناسان را به خود جلب کرده است با معنی بودن مطالب آموختنی است.

    تحقیقاتی که در این زمینه به عمل آمده نشان می دهد که کلمات، هجاها یا قطعات با معنی آسانتر از مواد بی معنی به خاطر سپرده میشود.

    برای حفظ مطالب بی معنی تکرار و تمرین بیشتری لازم است و اغلب دیده شده که اشخاص در یادآوری مطالب بی معنی دچار اشکال میشوند.

    در اینجا باید دو نکته را در نظر داشت اول اینکه گاهی پاره ای از مطالب درسی بی معنی هستند و معلم خود نیز از درک مفهوم آنها عاجز است ولی به بهانه اینکه این مطالب در برنامه گنجانیده شده شاگردان را به حفظ آنها مجبور می سازد.

    در درس ریاضی ، فیزیک، شیمی حتی ادبیات و زبان غالباً باینگونه مطالب بر می خوریم.

    شاگرد تعریف فلان امر ریاضی را از معلم می پرسد یا میل دارد مفهوم معادله خاصی را دریابد ولی معلم نیز از بیان تعریف امر مورد نظر یا روشن کردن مفهوم معادله مورد بحث عاجز است ولی از شاگردان می خواهد که آنها را به خاطر بسپارند.

    بدون تردید شاگرد از حفظ اینگونه مطالب چیزی نمی آموزد و خیلی زود آنچه را که نفهمیده بخاطر سپرده است فراموش می کند.

    اصولاً گنجانیدن اینگونه مطالب در ضمن مواد درسی فایده ای ندارد.

    نکته دوم این است که شاگرد معنی مطلب مورد بحث را درک نمی کند ولی از ترس معلم یا مردود شدن به حفظ آن اقدام می‌نماید.

    در اینصورت باید دید علت اینکه شاگرد مطلب را نفهمیده چیست.

    آیا روش تدریس معلم خوب نبوده است؟

    آیا مطلب درسی جلب توجه شاگرد را نکرده است؟

    آیا قوه بیان معلم ضعیف می باشد؟

    آیا معلم ارتباط این مطلب را با سایر مطالبی که شاگرد قبلا آموخته روشن ننموده است؟

    در هر حال باید علت نامفهوم بودن مطلب درسی را پیدا کرد و به شاگرد کمک نمود تا معنی آنرا خوب درک کند و سپس به حفظ آن اقدام نماید.

    با معنی بودن مطلب آموخته شده چند نتیجه دارد.

    اول اینکه دیرتر دچار فراموشی می شود دوم اینکه فرد را برای یادگیری امور تازه آماده می سازد.

    سوم اینکه فکر فرد را برای حل مسائل بیشتر مهیا می کند.

    برای اینکه مطلب آموختنی با معنی باشد باید آنرا در طرح و زمینه معنی قرار داد و ارتباط آنرا با سایر مطالب روشن نمود.

    در ضمن یادگیری فرد باید نکته های قابل تعمیم را مشخص کند و از این راه مفهوم مطلب را بهتر درک نماید.

    3- کل و جزء: چنانچه در جریان یادگیری دیدیم فرد یادگیرنده ابتدا کل امر آموختنی را درک می کند و بعد به بررسی اجزاء آن می پردازد.

    همانطور که در یادگیری این مسئله مطرح بود که ایا باید تعلیم را از کل شروع کرد یا از جزء در جریان حفظ نیز همین مسئله توجه روانشناسان را جلب کرده است.

    معمولا در موقع حفظ یک شعر، یک سخنرانی یا یک مبحث علمی دو روش بکار می رود عده ای شعر، سخنرانی یا مطلب علمی را به چند جزء تقسیم می کنند و هر جزء را به ترتیب حفظ می‌نمایند.

    دسته ای ابتدا تمام شعر یا تمام سخنرانی و مطلب علمی را مطالعه می کنند و مفهوم آنرا بطور کل در نظر می گیرند سپس به حفظ اجزاء آن می پردازند.

  • فهرست:

    ندارد
     

    منبع:

    ندارد

بخش اول حافظه حافظه شامل آن دسته از فعالیتهایی است که بصورت حفظ، یادآوری، تشخیص و انجام آنچه در گذشته آموخته شده است ظاهر می گردد. بعضی حافظه را یکی از اشکال یادگیری می دانند. دسته ای آنرا نتیجه و دلیل یادگیری فرض می کنند. پاره ای از روانشناسان حافظه را فعالیتی می دانند که در عین ارتباط با یادگیری جدا از آن نیست. به نظر این دسته فرد ابتدا باید چیزی را یاد بگیرد، آنگاه آنرا حفظ ...

تاريخ نشانگر تغيير و تحول بسيار در عصرهاي مختلف مي‌باشد. با هر نسل ابزارها، سنت‌ها و عقايد جديد رشد مي‌کنند و اين موضوع در آغاز قرن بيستم از جايگاه ويژه‌اي برخوردار است. نظام‌هاي اجتماعي، اقتصادي، سياسي در حال تحول مي‌باشند. ابزارهاي جديد موجب پديد

مقدمه تغيي و تحول در عرصه هاي مختلف اجتماعي,اقتصادي, سياسي, فرهنگي و در عصر حاضر امري اجتناب ناپذير است و اين تغيير و تحول به نوبه خود از پيشرفتهايي که بطور روزمره در علوم و تکنولوژي هاي مختلف در سطح جهان نشأت مي گيرد, از اين گذشته نيز در عرصه

مقدمه: «ن و القلم و ما یسطرون» همه باغستان های با سخاوت، شهادت می دهند که انسان از آن زمان که بر آن شد تا حدیث رمز آمیز دل را به جاودانگی بر جریده عالم بنویسد و با پیچ و تاب ناز، آن را باز تلاوت کند، خط را برگزید. ظهور خط بزرگ ترین اتفاقی است که در سپیده دم تاریخ به دست انسان صورت گرفت، چه اگر خط پدید نمی آمد و نگارش انجام نمی گرفت، میراث علمی پیشینیان حفظ نمی شد، فروغ اندیشه ...

چکیده: تأثیر رنگ در حافظه یادآوری و بازشناسی دانش آموزان دختر پایه دوم ابتدایی است. هدف این پژوهش یافتن رابطه بین رنگ و حافظه است. روش تحقیق آزمایشی بوده و از شیوه پیش آزمون و پس آزمون استفاده شده است. جامعه آماری در تحقیق حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه دوم ابتدایی است. در انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شده و نمونه از 60 نفر دانش آموز پایه دوم آموزشگاهی ...

کمک کردن به بچه ها در کاوششان در پی دانش یک هدف اساسی همه نوع آموزش است،‌ مخصوصاً آموزش مطالعات اجتماعی،‌که قسمتی از برنامه درسی مورد نظر برای تدریس شدن به بچه ها درباره ماهیت آنان،‌جهان و روابط انسانی است. بچه ها آگاهی از همه رشته های علومی اجتماعی را در امر یادگرفتن درباره ‌ انسان و جهان نیاز دارند. اما مدارس چگونه می توانند همه آن چیزهایی که برای دانستن و درک کردن جهان پیچیده ...

کمک کردن به بچه ها در کاوششان در پی دانش یک هدف اساسی همه نوع آموزش است،‌ مخصوصاً آموزش مطالعات اجتماعی،‌که قسمتی از برنامه درسی مورد نظر برای تدریس شدن به بچه ها درباره ماهیت آنان،‌جهان و روابط انسانی است. بچه ها آگاهی از همه رشته های علومی اجتماعی را در امر یادگرفتن درباره ‌ انسان و جهان نیاز دارند. اما مدارس چگونه می توانند همه آن چیزهایی که برای دانستن و درک کردن جهان پیچیده ...

سالوادور فلیب دالی نقاش بزرگ و مشهور اسپانیایی در 11 ماه مه سال 1904 میلادی در روستای نزدیکی شهر مادرید به نام میگرز چشم به جهان گشود. در سال 1903 برادر بزرگ‌تر او در سن هفت سالگی دقیقاً نه ماه و ده روز قبل از تولد دالی درگذشت و مرگ او تأثیر بدی روی والدینش گذاشت و به همین خاطر والدین سالوادور تمام توجه خود را بعد از مرگ او معطوف فرزند کوچکشان کردند. پدرش یکی از افراد با اعتبار ...

بیان مسئله ورزش و فعالیتهای بدنی، به عنوان یک پدیده اجتماعی در خور بررسی و تامل، و جایگاه برجسته ای در دو سطح محلی و جهانی بدست آورده است. هیاتها، نهادها، جمعیتها، انجمنها، اتحادیه ها و کمیته هایی که به موضوع ورزش می پردازند و در راستای حمایت از فعالیتهای روزشی، چه در سطح محلی و چه در سطح مرسعی، کار و تلاش می کنند، خود جلوه ها و مظاهری از این جایگاه هستند. در صد سال گذشته، بر ...

آسیب شناسی اختلالات روانی چه چیزهایی در بوجودآوردن سلامتی و اختلالات روانی در غربت موثرند؟ این بحث را به چند بخش تقسیم کرده‌ام. در ابتدا برای فهم مشترک از سلامتی و اختالات روانی توضیحاتی را می‌دهم. بعد از آن می‌پردازم به اصلی‌ترین زمینه‌ساز بحرانهای روانی‌ای که در ارتباط با زندگی در غربت برجسته می‌شوند و سپس به نکاتی می‌پردازم که باید نشان بدهند که چیزی بعنوان اختلالات روانی خاص ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول