مقدمه
ستایش واقعی از آن الله است که در کتاب محکمش می فرماید: «سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی أنسهم حتی یتبین لهم أنه الحق.» فصلت /53 «بزودی نشانه های خود را در اطراف جهان و در درونشان به آنها نشان خواهیم داد تا برای آنان آشکار گردد که او حق است.»
و درود و سلام بر اشرف انبیا و مرسلین که اولین آیات نازل شده بر او، این آیات بود: «اقرأ باسم ربک الذی خلق خلق الانسان من علق اقرأ و ربک الاکرم الذی علم بالقلم علم الانسان ما لم یعلم» علق /5-1 «از همه» بزرگوار تر است همان کسی که به وسیله قلم تعلیم نمود و به انسان آنچه را نمی دانست، یاد داد» و درود و سلام بر همه ی خاندان و صحابه آن حضرت (ص) و همه ی کسانی که روش آن حضرت را پیمودند و تا قیامت دنبال می کنند و اما بعد خداوند، انبیا و مرسلین را بشارت دهنده و بیم دهنده فرستاد و آنها را با معجزاتی تأیید کرد تا بعنوان دلیل و حجتی در برابر قوم آنها باشد؛ سپس هنگامی پیامبر به سوی قوم خود می آمد، گفت: «انی رسول من الله الیکم» «من فرستاده ای از جانب خدا به سوی شما هستم» می گفت و پیام و آیین را آورده ام، قوم از او دلیلی برای اثبات گفتارش طلب می کردند… پس باید معجزاتی با او می بود که صحت ادعای او و راستی و صدق گفتارش را در تبلیغ از جانب خداوند (تعالی) تأیید می کرد… و باید معجزه از اموری باشد که احدی نتوانند مانند آن را بیاورد … و همچنین باید از اموری باشد که قوم او در آ، امر درخشیدند تا گفته نشود که پیامبر با قومش به امری تحدی می کردند که نمی شناختند و از آن بهره ای نداشتند … و فقط تحدی در کاری صحیح است که مردم در آن سررشته دارند تا تحدی ارزشمند باشد و به این سبب ملاحظه می کنیم که معجزه ی هر پیامبری در زمینه ای بوده است که قوم او در آن نبوغ داشته اند.
ابتدا در دوره ی حضرت موسی (ع) «سحر» در صدر زندگانی اجتماعی آنها بود… پس معجزه ی آن حضرت عصا بود. از نوع آنچه که آن قوم در آن نبوغ داشتند و لیکن آن عصا سحر نبود، آن تجلی سحر بود ولی سحر نبود… پس هنگامی که عصا را انداخت تبدیل به ماری شد و شروع به بلعیدن ریسمانها و عصاهایشان کرد و ساحران به خوبی تشخیص دادند که ممکن نیست که آن سحر باشد.
و حضرت عیسی (ع) به پیامبری مبعوث شد در حالی که قوم او در علم طب برتری داشتند. پس برای آنها معجزه ای آورد از نوع آنچه در آن سر آمد بودند؛ پس کور مادر زاد و پیس را شفا داد. علاوه بر آن در یک امر دیگر بر آنها برتری یافت که کسی بعد از آن هم به این امر دسترسی نیافت … پس مرده ها را زنده گرداند…
دانشمندان می گویند: آن معجزاتی که خداوند، پیامبرش حضرت محمد (ص) را به آنها تأیید کرد بر دو نوعند:
الف) معجزاتی که قوانین و سنت های طبیعی را نقض کرده است مثل معجزه ی شق القمر و جاری شدن آب از میان انگشتهای شریف آن حضرت و معجزات بسیاری دیگر و آنها معجزاتی طبیعی هستند که صحابه و دیگران در زمان آن حضرت مشاهده نمودند، اما کسانی که بعد از آن حضرت پا به عصره حیات گذاشتند فقط نام آن معجزات را شنیده اند بدون این که آنها را ببینند و تصدیق کرده اند زیرا برای آنها به تواتر و سند تاریخی صحیح نقل شده است.
ب) معجزه ی ماندگار و همیشگی، و آن قرآن کریم است که روح الامین آن را بر قلب سید المرسلین با زبان عربی روشن نازل کرده است تا از بیم دهندگان باشد و آن معجزه ای است که صاحبان عقل و فکر را برای همه ی زمانها مورد خطاب قرار داده و می تواند هر کسی بگوید: محمد رسول الله است و این قرآن معجزه ی اوست.
قطعاً مجزه ی مادی محسوس، یکبار واقع می شود و کسی که آن را ببیند به آن ایمان می آورد و کسی که آن را ندیده است، از آن با خبر می شود لیکن آن اعجاز قرآن است که فصیحان و ادیبان عرب را بهت زده رده در حالیکه آن حضرت (ص) در میان امتی که در شعر و بلاغت و بیان سر آمد بودند مبعوث شد و برای آنها معجزه ای آورد که از جنس آن چیزی بود که در آن سرآمد بودند، علاوه بر آن، آنها را عاجز ساخت از اینکه مانند آن را بیاورند، هر چند یک سوره مانند آن باشد.
این معجزه ی جاودانه و این تحدی در قرآن فقط برای عرب نیست بلکه برای جمیع عالم است. ابتدا اعجاز بیانی و لغوی قرآن کریم همان به مبارزه طلبیدن عرب در آنچه که در آن به نبوغ رسیده بوده باشند؛ لیکن قرآن کتابی است که برای همه ی امتها با اختلاف زبانهایشان معجزه می باشد پس تحدی برای غیر عربها کدام است؟ زیرا این قرآن تا قیام قیامت باقی است. پس لازم است برای همه ی عالم در هر زمان و مکانی معجزه باشد و به این سبب برای قرآن معجزاتی است در زمان نزول، بعد از زمان نزول، همه ی این معجزات پیوسته از زمان نزول تا روزگار ما و تا قیام قیامت استمرار دارد، تا معجزات خداوند را در طول روزگار برای ما آشکار گرداند.
آن دورانهایی که عرب زبانها، هنگام شنیدن بیت شعری یا بیان جمله ای بلاغی به وجد می آمدند و با آن فرهنگ ادبی راز عظمت قرآن را در می یافتند به پایان رسید و با پایان آن دوران ذوق ادبی در میان امت عرب به سبب دور شدنش از فرهنگ ادبی عظیم در محاورات و معاملات پایان یافت، پس بیشتر مردم، امروز چیز زیادی از فصاحت و بلاغت قرآن را درک نمی کنند، علاوه بر آ، از شناخت عمقی قرآن هم بهره ای ندارند، ولی بیشتر مردم لغات اروپایی را که به زبان عربی راه یافتند درک می کنند و این بالاترین درجه ی نادانی است که امت عرب از میراث و فرهنگ خود عدول کرده و این حالت است که هرگز قوم عرب بلاغت قرآن و اسلوب زیبای آن را درک نخواهد کرد. بنابراین آیا رسالت پیامبر با حضرت محمد (ص) پایان یافته است؟ خیر، رسالت آن حضرت (ص) پایان نیافته و هرگز تا روز قیامت پایان نخواهد یافت.
پس همانطور که به آن حضرت (ص) آیاتی عطا شد که اهل آن دوره به آنها ایمان آوردند، اهل این عصر و عصرهای بعدی به آن آیات، ایمان خواهند آورد هرچند که این عصر با سیطره ی علم و مفاهیم علمی با افکار آنها تفاوت دارد. ولی در لابلای صفحات قرآن کریم اشارت و ظرافت های علمی وجود دارد که بسیاری از حقایق را در زمینه هستی و طب و معارف علمی گوناگون در بر می گیرد که از علوم جدید با فاصله ی بیش از هزار و چهار صد سال سبقت گرفته است.
قرآن بر عموم بشر تأکید کرده است که این قرآن حق و صدق است:
پس خداوند فرموده است «سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق» فصلت /53 قرآن نگفت «سنریهم آیاتنا فی الارض» بلکه فرمود: «فی الآفاق» یعنی خداوند سبحانه و تعالی بعضی از آیاتش را بزودی برای آیندگان آشکار خواهد کرد تا برای آنها بیان کند که این قرآن صدق و حق محض است.
آن همان حقایق طبیعی است که بعد از صدها یا هزاران سال به آن دست خواهند یافت و درک خواهند کرد که قرآنبه بسیاری از آنها اشاره کرده و با بیان این آیات بر آنها سبقت گرفته است و در آن زمان برای آنها روشن خواهد شد که این قرآن حق است زیرا آن کلام خداست و آن کس که عالم را خلق و ایجاد کرده؛ همان خداست.
این کتاب عظیم بر پیامبر امی نازل شده است که به مدرسه نرفته و از مرکز علمی و دانشگاهی فارغ التحصیل نشده، پس چگونه این حقایق را که در این عصرها آشکار شده، شناخته است. جواب آن را در این سخن خداوند بلند مرتبه می یابیم. «نزل به الروح الامین علی قلبک لتکون من المنذرین بلسان عربی مبین» شعرا /195-193
«انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون» حجر/9
و در پایان اضافه می نماید که این تلاش ناچیزی است که عرضه می کنم، آنچه را که خداوند عز و جل برای من از آیات قرآن عظیم میسر کرده است و علوم جدید نیز آن را تصدیق کرده و دلیلی محکم است بر اینکه در قرآن کریم براهین علمی و حقایق درخشانی وجود دارد.
همانا قرآن کریم کتاب خداوند عز و جل و اسلام دین حقیقت و علم است و از خداوند می خواهیم که به من راستی در گفتار و اخلاص در عمل را ارزانی دارد و خداوند به باطن انسان آگاه است.