سوره تحریم
این سوره در مدینه نازل شده و داراى 12 آیه است
محتواى سوره تحریم
این سوره عمدتا از چهار بخش تشکیل شده است :
بخش اول : که از آیه یک تا پنج ادامه دارد مربوط به ماجراى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) با بعضى از همسرانش مى باشد، حضرت پاره اى از غذاهاى حلال را بر خود تحریم فرمود، و آیات فوق نازل شد و همسران پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) را مورد ملامت قرار داد، که شرح آن در شاءن نزول به خواست خدا خواهد آمد.
بخش دوم : که از آیه 6 تا 8 ادامه دارد خطابى است کلى به همه مؤ منان در مورد مراقبت در امر تعلیم و تربیت خانواده ، و لزوم توبه از گناهان .
بخش سوم : که تنها یک آیه است ، خطاب به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در مورد جهاد با کفار و منافقین است .
در بخش چهارم : که آخرین بخش سوره را تشکیل مى دهد و شامل آیه 10 تا 12 مى باشد، خداوند براى تبیین بخشهاى قبل شرح حال دو نفر از زنان صالح (مریم و همسر فرعون ) و دو نفر از زنان ناصالح (همسر نوح و همسر لوط) را بیان کرده است و در واقع به زنان مسلمین و به خصوص همسران پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) هشدار مى دهد که خود را با گروه اول هماهنگ کنند نه دوم .
فضیلت تلاوت سوره
در حدیثى از رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) چنین نقل شده ، ((هر کس این سوره را بخواند اعطاه الله توبه نصوحا: ((خداوند توفیق توبه خالص به او مى دهد))
و در حدیثى از امام صادق (علیه السلام ) مى خوانیم : ((هر کس سوره طلاق و تحریم را در نماز فریضه بخواند، خداوند او را در قیامت از ترس و اندوه پناه مى دهد، و از آتش دوزخ رهائى مى بخشد، و او را به خاطر تلاوت این سوره و مداومت بر آن ، وارد بهشت مى کند، زیرا این دو سوره ، از آن پیغمبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) است .
آیه 1-5
آیه و ترجمه
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
یَأَیهَا النَّبىُّ لِمَ تحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَک تَبْتَغِى مَرْضات أَزْوَجِک وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ(1(
قَدْ فَرَض اللَّهُ لَکمْ تحِلَّه َ أَیْمَنِکُمْ وَ اللَّهُ مَوْلَاشْ وَ هُوَ الْعَلِیمُ الحَْکِیمُ(2(
وَ إِذْ أَسرَّ النَّبىُّ إِلى بَعْضِ أَزْوَجِهِ حَدِیثاً فَلَمَّا نَبَّأَت بِهِ وَ أَظهَرَهُ اللَّهُ عَلَیْهِ عَرَّف بَعْضهُ وَ أَعْرَض عَن بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَت مَنْ أَنبَأَک هَذَا قَالَ نَبَّأَنىَ الْعَلِیمُ الْخَبِیرُ(3(
إِن تَتُوبَا إِلى اللَّهِ فَقَدْ صغَت قُلُوبُکُمَا وَ إِن تَظهَرَا عَلَیْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَ جِبرِیلُ وَ صلِحُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمَلَئکه ُ بَعْدَ ذَلِک ظهِیرٌ(4(
عَسى رَبُّهُ إِن طلَّقَکُنَّ أَن یُبْدِلَهُ أَزْوَجاً خَیراً مِّنکُنَّ مُسلِمَتٍ مُّؤْمِنَتٍ قَنِتَتٍ تَئبَتٍ عَبِدَتٍ سئحَتٍ ثَیِّبَتٍ وَ أَبْکاراً(5(
ترجمه
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر
1 - اى پیامبر! چرا چیزى را که خدا بر تو حلال کرده به خاطر جلب رضایت همسرانت بر خود حرام مى کنى ، و خداوند غفور و رحیم است .
2 - خداوند راه گشودن سوگندهایتان را (در این گونه موارد) روشن ساخته و خداوند مولاى شماست و او عالم و حکیم است .
3 - به خاطر بیاورید هنگامى را که پیامبر یکى از رازهاى خود را به بعضى از همسرانش گفت ، ولى هنگامى که وى آن را افشا کرد و خداوند پیامبرش را از آن آگاه ساخت قسمتى از آن را براى او بازگو کرد و از قسمت دیگر خوددارى نمود هنگامى که پیامبر همسرش را از آن خبر داد گفت چه کسى تو را از این راز آگاه ساخته ؟ فرمود خداى عالم و آگاه مرا آگاه ساخت !
4 - اگر از کار خود توبه کنید (به نفع شما است ) زیرا دلهایتان از حق منحرف گشته و اگر بر ضد او دست به دست هم دهید (کارى از پیش نخواهید برد) زیرا خداوند یاور او است ، و همچنین جبرئیل و مؤ منان صالح ، و فرشتگان بعد از آنها پشتیبان او هستند.
5-امید است اگر او شما را طلاق دهد پروردگارش بجاى شما همسرانى بهتر براى او قرار دهد، همسرانى مسلمان ، مؤ من ، متواضع ، توبه کار، عابد، هجرت کننده زنانى ثیبه و باکره .
شان نزول :
در شان نزول آیات فوق روایات زیادى در کتب تفسیر و حدیث و تاریخ شیعه و اهل سنت نقل شده است که ما از میان آنها آنچه مشهورتر و مناسبتر به نظر مى رسد انتخاب کرده ایم و آن اینکه :
پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) گاه که نزد ((زینب بنت جحش )) (یکى از همسرانش ) مى رفت زینب او را نگاه مى داشت و از عسلى که تهیه کرده بود خدمت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى آورد، این سخن به گوش ((عایشه )) رسید، و بر او گران آمد، مى گوید: من با حفصه یکى دیگر از همسران پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) قرار گذاشتیم که هر وقت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نزد یکى از ما آمد فورا بگوئیم آیا صمغ ((مغافیرخورده اى ؟!مغافیر صمغى بود که یکى از درختان حجاز به نام ((عرفط)) (بر وزن هرمز ) تراوش مى کرد و بوى نامناسبى داشت ) و پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مقید بود که هرگز بوى نامناسبى از دهان یا لباسش شنیده نشود بلکه به عکس اصرار داشت همیشه خوشبو و معطر باشد! به این ترتیب روزى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نزد ((حفصه )) آمد، او این سخن را به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) گفت ، حضرت فرمود: من ((مغافیر)) نخورده ام ، بلکه عسلى نزد زینب بنت جحش نوشیدم ، و من سوگند یاد مى کنم که دیگر از آن عسل ننوشم (نکند زنبور آن عسل روى گیاه نامناسبى و احتمالا مغافیر نشسته باشد) ولى این سخن را به کسى مگو (مبادا به گوش مردم برسد، و به گویند چرا پیامبر غذاى حلالى را بر خود تحریم کرده ؟ و یا از کار پیامبر در این مورد و یا مشابه آن تبعیت کنند، و یا به گوش زینب برسد و او دلشکسته شود
ولى سرانجام او این راز را افشا کرد، و بعدا معلوم شد اصل این قضیه توطئه اى بوده است ، پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) سخت ناراحت شد و آیات فوق نازل گشت و ماجرا را چنان پایان داد که دیگر این گونه کارها در درون خانه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) تکرار نشود
در بعضى از روایات نیز آمده است که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بعد از این ماجرا یک ماه از همسران خود کناره گیرى کرد و حتى شایعه تصمیم آن حضرت (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نسبت به طلاق آنها منتشر شد، به طورى که سخت به وحشت افتادند و از کار خود پشیمان شدند.
تفسیر نمونه :
سرزنش شدید نسبت به بعضى از همسران پیامبر (ص )
بدون شک مرد بزرگى همچون پیغمبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) تنها به خودش تعلق ندارد، بلکه به تمام جامعه اسلامى و عالم بشریت متعلق است ، بنابراین اگر در داخل خانه او توطئه هائى بر ضد وى ، هر چند به ظاهر کوچک و ناچیز، انجام گیرد نباید به سادگى از کنار آن گذشت ، حیثیت او نباید نعوذ بالله بازیچه دست این و آن گردد، و اگر چنین برنامه اى پیش آید باید با قاطعیت با آن
برخورد کرد.
آیات فوق در حقیقت قاطعیتى است از سوى خداوند بزرگ در برابر چنین حادثه اى ، و براى حفظ حیثیت پیامبرش .
نخست روى سخن را به خود پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) کرده مى گوید: ((اى پیامبر! چرا چیزى را که خدا بر تو حلال کرده به خاطر جلب رضایت همسرانت بر خود تحریم مى کنى ))؟! (یا ایها النبى لم تحرم ما احل الله لک تبتغى مرضات ازواجک ).
معلوم است که این تحریم ، تحریم شرعى نبود، بلکه به طورى که از آیات بعد استفاده مى شود سوگندى از ناحیه پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) یاد شده بود و مى دانیم که قسم خوردن بر ترک بعضى از مباحات گناهى ندارد.
بنابراین جمله ((لم تحرم )) (چرا بر خود تحریم مى کنى ؟) به عنوان عتاب و سرزنش نیست بلکه نوعى دلسوزى و شفقت است .
درست مثل این که ما به کسى که زحمت زیاد براى تحصیل درآمد مى کشد و خود از آن بهره چندانى نمى گیرد، مى گوئیم چرا اینقدر به خود زحمت مى دهى ، و از نتیجه این زحمت بهره نمى گیرى ؟.
سپس در پایان آیه مى افزاید: ((خداوند غفور و رحیم است )) (والله غفور رحیم ).
این عفو و رحمت نسبت به همسرانى است که موجبات آن حادثه را فراهم کردند که اگر راستى توبه کنند مشمول آن خواهند بود، یا اشاره به این است که اولى این بود که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) چنین سوگندى یاد نمى کرد کارى که احتمالا موجب جراءت و جسارت بعضى از همسران حضرت (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى شد.
در آیه بعد اضافه مى کند: ((خداوند راه گشودن سوگندهایتان را (در این گونه موارد) روشن ساخته است )) (قد فرض الله لکم تحله ایمانکم ) و (2) به این ترتیب که کفاره قسم را بدهید و خود را آزاد سازید.
البته اگر سوگند در موردى باشد که ترک کارى رجحان دارد باید به سوگند عمل کرد، و شکستن آن گناه است ، و کفاره دارد. اما اگر در مواردى باشد که ترک آن عمل مرجوح باشد (مانند آیه مورد بحث ) در این صورت شکستن آن جایز است ، اما براى حفظ احترام قسم بهتر است کفاره نیز داده شود.
سپس مى افزاید: ((خداوند مولاى شما و حافظ و یاور شما است و او علیم و حکیم است )) (و الله مولاکم و هو العلیم الحکیم
لذا او راه نجات از این گونه سوگندها را براى شما هموار ساخته ، و طبق علم و حکمتش مشکل را براى شما گشوده است .
از روایات استفاده مى شود که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بعد از نزول این آیه برده اى آزاد کرده و آنچه را بر خود از طریق قسم حرام کرده بود حلال نمود.
در آیه 3، شرح بیشترى پیرامون این ماجرا داده ، مى فرماید: ((به خاطر بیاورید هنگامى را که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) یکى از رازهاى خود را به بعضى از همسرانش گفت ، ولى او رازدارى نکرد و به دیگران خبر داد، و خداوند پیامبرش را از این افشاى ((سر)) آگاه ساخت ، او قسمتى از آن را براى همسرش بازگو کرد و از قسمت دیگرى خوددارى نمود)) (و اذا سر النبى الى بعض ازواجه حدیثا فلما نبات به و اظهره الله علیه عرف بعضه و اعرض عن بعض ).
این چه رازى بود که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) به بعضى از همسران خود گفت که او رازدارى نکرد؟، مطابق آنچه در شاءن نزول گفتیم و این راز مشتمل بر دو مطلب بود: یکى نوشیدن عسل نزد همسرش زینب بنت جحش ، و دیگرش تحریم نوشیدن آن بر خود در آینده بود، و منظور از همسر غیر رازدارش در این آیه ((حفصه )) بود، که او این سخن را شنید و به عایشه بازگو کرد.
پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) چون از طریق وحى ، از این افشاى راز، آگاه شده بود، قسمتى از آن را به ((حفصه )) فرمود، و براى آنکه او زیاده شرمنده و خجل نشود از ذکر قسمت دیگرى خوددارى کرد (ممکن است قسمت اول ، اصل نوشیدن عسل باشد و قسمت دوم تحریم آن بر خویش.
به هر حال ((هنگامى که پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) این افشاى ((سر)) را به او (حفصه ) خبر داد او گفت : چه کسى تو را از این موضوع آگاه کرد))؟ (فلما نباها به قالت من انباک هذا)
گفت : خداوند دانا و آگاه مرا با خبر ساخت )) (قال نبانى العلیم الخبیر)
از مجموع این آیه برمى آید که بعضى از همسران پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نه تنها او را با سخنان خود ناراحت مى کردند، بلکه مساءله رازدارى که از مهمترین شرائط یک همسر باوفا است نیز در آنها نبود، اما به عکس ، رفتار پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) با آنها با تمام این اوصاف چنان بزرگوارانه بود که حتى حضرت حاضر نشد تمام رازى که او افشا کرده بود به رخ او بکشد، تنها به قسمتى از آن اشاره کرده و لذا در حدیثى از امیر مؤ منان على (علیه السلام ) آمده است : ما استقصى کریم قط، لان الله یقول عرف بعضه و اعرض عن بعض : ((افراد کریم و بزرگوار هرگز در مقام احقاق حق شخصى خویش تا آخرین مرحله ، پیش نمى روند، زیرا خداوند در اینجا براى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى فرماید: او قسمتى را خبر داد و از قسمتى خوددارى کرد.
سپس روى سخن را به این دو همسر که در توطئه بالا دست داشتند کرده مى گوید: ((اگر شما از کار خود توبه کنید، و دست از آزار پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) بردارید به سود شما است ، زیرا دلهاى شما با این عمل از حق منحرف گشته ، و به گناه آلوده شده )) (ان تتوبا الى الله فقد صغت قلوبکما
منظور از این دو نفر به اتفاق مفسران شیعه و اهل سنت (حفصه و (عایشه است که به ترتیب دختران ((عمر)) و ((ابوبکر)) بودند.
صغت )) از ماده ((صغو)) (بر وزن عفو) به معنى متمایل شدن به چیزى است لذا مى گویند: صغت النجوم یعنى ستارگان ، متمایل به سوى مغرب شدند))، به همین جهت واژه ((اصغاء))، به معنى گوش فرا دادن به سخن دیگرى آمده است ، و منظور از ((صغت قلوبکما)) در آیه مورد بحث ، انحراف دلهاى آنها از حق به سوى گناه بوده است .
سپس اضافه مى کند: ((اگر شما دو نفر بر ضد او دست به دست هم دهید کارى از پیش نخواهید برد، چرا که خداوند مولى و یاور او است ، و همچنین جبرئیل و مؤ منان صالح ، و فرشتگان نیز بعد از آنها پشتیبان او هستند)) ((وان تظاهرا علیه فان الله هو مولاه و جبریل و صالح المؤ منین و الملائکه بعد ذلک ظهیر
این تعبیر، نشان مى دهد که تا چه حد این ماجرا در قلب پاک پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و روح عظیم او تاثیر منفى گذاشت ، تا آنجا که خداوند به دفاع از او پرداخته و با اینکه قدرت خودش از هر نظر کافى است ، حمایت جبرئیل و مؤ منان صالح و فرشتگان دیگر را نیز اعلام مى دارد.
قابل توجه اینکه : در ((صحیح بخارى )) از ((ابن عباس )) نقل شده که مى گوید: از عمر پرسیدم آن دو نفر از همسران پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) که بر ضد او دست به دست داده بودند چه کسانى بودند؟ عمر گفت : حفصه و عایشه بودند، سپس افزود: به خدا سوگند ما در عصر جاهلیت براى زنان چیزى قائل نبودیم تا اینکه خداوند آیاتى را درباره آنان نازل کرد، و حقوقى براى آنان قرار داد، (و آنها جسور شدند