دانلود تحقیق تفسیر آیات 75 الی 77 سوره فرقان

Word 240 KB 31890 9
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • نمونه آیه : أ ولئک یجزون الغرفه بما صبروا و یلقون فیها تحیه و سلاما (75) خلدین فیها حسنت مستقرا و مقاما (76) ترجمه : 75 - آنها هستند که درجات عالى بهشت در برابر شکیبائیشان به آنان پاداش داده مى شود.

    و در آن با تحیت و سلام روبرو مى شوند.

    76 - جاودانه در آن خواهند ماند، چه قرارگاه خوب و چه محل اقامت جالبى!

    پاداش عباد الرحمان (بندگان ویژه خدا) از این آیات به بعد بحث جامع و جالبى پیرامون صفات ویژه بندگان خاص پروردگار که تحت عنوان عبادالرحمان آمده ، مطرح مى شود، و در حقیقت تکمیلى است براى آیات گذشته که مشرکان لجوج هنگامى که نام خداوند رحمان برده مى شد از سر استهزاء و غرور مى گفتند: رحمان چیست ؟

    و دیدیم که قرآن ضمن دو آیه خداوند رحمان را به آنها معرفى کرد، اکنون نوبت این رسیده است به بندگان خاص این خداوند رحمان را معرفى کند، جائى که بندگان او این قدر عالى مقام و با شخصیتند عظمت خداى رحمان را بهتر مى توان درک کرد.

    این آیات دوازده صفت از صفات ویژه آنان را بیان مى کند که بعضى به جنبه هاى اعتقادى ارتباط دارند، و برخى اخلاقى ، و پاره اى اجتماعى ، قسمتى جنبه فردى دارد و بخش دیگرى جمعى است ، و رویهم رفته مجموعه اى است از والاترین ارزشهاى انسانى .

    نفی غرور و تکبر و خود خواهی حلم و بردباری عبادت خالصانه ی پروردگار خوف و ترس از مجازات و کیفر الهی اعتدال و دوری از هر گونه افراط و تفریط توحید خالص پاکی از آلودگی به خون بیگناهان نفی زنا و بی عفتی هرگز شهادت باطل نمیدهند(شهادت زور) آلوده به اغو و بیهودگی نمی شوند توجه به تربیت فرزند و خانواده خویش دارند در سبقت در دین قانع نیستند تفسیر: بعد از تکمیل این اوصاف دوازده گانه اشاره به این بندگان خاص خدا با تمام این ویژگیها کرده و در یک جمع بندى کوتاه پاداش ‍ الهى آنان را چنین بیان مى کند: آنها کسانى هستند که درجات عالى بهشت در برابر صبر و استقامتشان به آنها پاداش داده مى شود (اولئک یجزون الغرفه بما صبروا) غرفه از ماده غرف (بر وزن حرف ) به معنى برداشتن چیزى و تناول آن است ، و غرفه به چیزى مى گویند که برمى دارند و تناول مى کنند (مانندآبى که انسان از چشمه براى نوشیدن برمى گیرد) سپس به قسمتهاى فوقانى ساختمان و طبقات بالاى منازل اطلاق شده است ، و در اینجا کنایه از برترین منزلگاههاى بهشت است .

    و از آنجا که عباد الرحمن با داشتن این اوصاف در صف اول مؤ منان قرار دارند درجه بهشتى آنان نیز باید برترین درجات باشد.

    قابل توجه اینکه مى گوید: این مقام عالى به خاطر این به آنها داده مى شود که در راه خدا صبر و استقامت به خرج دادند، ممکن است چنین تصور شود که این وصف دیگرى از اوصاف آنان است ، ولى در حقیقت این وصف تازه اى نیست بلکه ضامن اجراى تمام اوصاف گذشته است ، مگر بندگى پروردگار، مبارزه با طغیان شهوات ، ترک شهادت زور، قبول تواضع و فروتنى ، و غیر این صفات بدون صبر و استقامت ، امکان پذیر است ؟

    این بیان انسان را به یاد حدیث معروف امیر مؤ منان على (علیه السلام ) مى اندازد که مى فرماید: و الصبر من الایمان کالرأ س من الجسد: صبر و استقامت نسبت به ایمان همچون سر است نسبت به تن که بقاى تن با بقاى سر است چرا که مقام فرماندهى تمام اعضاء در مغز انسان قرار دارد.

    بنابراین صبر در اینجا مفهوم وسیعى دارد که شکیبائى و استقامت در برابر مشکلات راه اطاعت پروردگار و جهاد و مبارزه با هوسهاى سرکش و ایستادگى در مقابل عوامل گناه همه در آن جمع است و اگر در بعضى از اخبار تنها به فقر و محرومیت مالى تفسیر شده مسلما از قبیل بیان مصداق است .

    سپس اضافه مى کند: در آن غرفه هاى بهشتى با تحیت و سلام روبرو مى شوند (و یلقون فیها تحیه و سلاما).

    بهشتیان به یکدیگر تحیت و سلام مى گویند و فرشتگان به آنها، و از همه بالاتر خداوند به آنها سلام و تحیت مى گوید، چنانکه در آیه 58 سوره یس مى خوانیم : سلام قولا من رب رحیم : براى آنها سلامى است از سوى پروردگار رحیم و در آیه 23 و 24 سوره یونس مى خوانیم : و الملائکه یدخلون علیهم من کل باب سلام علیکم : فرشتگان از هر درى بر آنها وارد مى شوند و به آنها مى گویند سلام بر شما.

    در اینکه آیا تحیت و سلام در اینجا دو معنى دارد یا یک معنى ؟

    در میان مفسران گفتگو است ، ولى با توجه به اینکه تحیت در اصل به معنى دعا براى زندگى و حیات دیگرى است ، و سلام از ماده سلامت است ، و به معنى دعا براى کسى است ، بنابراین چنین نتیجه مى گیریم که واژه اول به عنوان درخواست حیات است و واژه دوم براى توأ م بودن این حیات با سلامت است ، هر چند گاهى ممکن است این دو کلمه به یک معنى بیاید.

    البته تحیت در عرف معنى وسیعترى پیدا کرده و آن هر گونه سخنى است که در آغاز ورود به کسى مى گویند و مایه خوشحالى و احترام و اظهار محبت نسبت به او مى باشد.

    سپس براى تاکید بیشتر مى فرماید: جاودانه در آن خواهند ماند، چه قرارگاه خوب و چه محل اقامت زیبائى ؟

    (خالدین فیها حسنت مستقرا و مقاما).

    آیه : قل ما یعبؤ ا بکم ربى لو لا دعاؤ کم فقد کذبتم فسوف یکون لزاما (77) ترجمه: 77 - بگو پروردگار من براى شما ارجى قائل نیست اگر دعاى شما نباشد، شما (آیات خدا و پیامبران را) تکذیب کردید و دامان شما را خواهد گرفت و از شما جدا نخواهد شد.

    تفسیر: اگر دعاى شما نبود ارزشى نداشتید!

    این آیه که آخرین آیه سوره فرقان است در حقیقت نتیجه اى است براى تمام سوره ، و هم براى بحثهائى که در زمینه اوصاف عباد الرحمن در آیات گذشته آمده است روى سخن را به پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) کرده مى گوید: بگو پروردگار من براى شما ارج و وزنى نیست اگر دعاى شما نباشد (قل ما یعبؤ بکم ربى لو لا دعاؤ کم ).

    یعبؤ از ماده عبا (بر وزن عبد) به معنى سنگینى است ، بنابراین جمله لا یعبا یعنى وزنى قائل نیست ، و به تعبیر دیگر اعتنائى نمى کند.

    گر چه درباره معنى دعا در اینجا احتمالات زیادى داده شده ولى ریشه همه تقریبا به یک اصل باز مى گردد.

    بعضى گفته اند دعا به همان معنى دعا کردن معروف است .

    بعضى دیگر آنرا به معنى ایمان ، و بعضى به معنى عبادت و توحید، و بعضى به معنى شکر و بعضى به معنى خواندن خدا در سختیها و شدائد، تفسیر کرده اند اما ریشه همه اینها همان ایمان و توجه به پروردگار است بنابراین مفهوم آیه چنین مى شود: آنچه به شما وزن و ارزش و قیمت در پیشگاه خدا مى دهد همان ایمان و توجه به پروردگار و بندگى او است .

    سپس مى افزاید: شما تکذیب آیات پروردگار و پیامبران خدا کردید، و این تکذیب دامان شما را خواهد گرفت ، و از شما جدا نخواهد شد (فقد کذبتم فسوف یکون لزاما) تفسیر: اگر دعاى شما نبود ارزشى نداشتید!

    ایـن آیـه که آخرین آیه سوره فرقان است در حقیقت نتیجه اى است براى تمام سوره ، و هم بـراى بـحـثهائى که در زمینه اوصاف عباد الرحمن در آیات گذشته آمده است روى سخن را بـه پـیـامـبـر (صـلى اللّه علیه و آله و سلّم ) کرده مى گوید: بگو پروردگار من براى شـمـا ارج و وزنـى نـیـسـت اگـر دعـاى شـمـا نـبـاشـد (قل ما یعبؤ بکم ربى لو لا دعاؤ کم ).

    یـعـبؤ از ماده عبا (بر وزن عبد) به معنى سنگینى است ، بنابراین جمله لا یعبا یعنى وزنى قائل نیست ، و به تعبیر دیگر اعتنائى نمى کند.

    بـعـضـى دیـگـر آنـرا بـه معنى ایمان ، و بعضى به معنى عبادت و توحید، و بعضى به مـعـنـى شکر و بعضى به معنى خواندن خدا در سختیها و شدائد، تفسیر کرده اند اما ریشه همه اینها همان ایمان و توجه به پروردگار است بنابراین مفهوم آیه چنین مى شود: آنچه به شما وزن و ارزش و قیمت در پیشگاه خدا مى دهد همان ایمان و توجه به پروردگار و بندگى او است .

    سـپـس مـى افزاید: شما تکذیب آیات پروردگار و پیامبران خدا کردید، و این تکذیب دامان شما را خواهد گرفت ، و از شما جدا نخواهد شد (فقد کذبتم فسوف یکون لزاما) مـمـکـن اسـت چـنـیـن تـصـور شـود کـه مـیـان آغـاز و پـایـان آیـه تـضـادى وجـود دارد و یـا حـداقـل ارتـبـاط و انـسجام لازم دیده نمى شود، ولى با کمى دقت روشن مى شود که منظور اصـلى ایـن اسـت شـما در گذشته آیات خدا و پیامبران او را تکذیب کردید اگر به سوى خدا نیائید و راه ایمان و بندگى او را پیش نگیرید هیچ ارزش و مقامى نزد او نخواهید داشت ، و کیفرهاى تکذیبتان قطعا دامانتان را خواهد گرفت .

    از جمله شواهد روشنى که این تفسیر را تایید مى کند حدیثى است که امام بـاقـر (عـلیـه السـلام ) نـقـل شـده : از آن حـضـرت سـؤ ال کـردنـد: کـثـره القـرائه افـضـل او کـثـره الدعـاء؟: آیـا بـسـیـار تـلاوت قـرآن کـردن افـضـل اسـت یـا بـسـیـار دعـا نـمـودن ؟

    امـام در پـاسـخ فـرمـود: کـثـره الدعـا افضل و قرء هذه الایه : بسیار دعا کردن افضل است و سپس آیه فوق را تلاوت فرمود.

    نکته : دعا راه خودسازى و خداشناسى مى دانیم در آیات قرآن و روایات اسلامى اهمیت زیادى به مساله دعا داده شده که نمونه آن آیـه فـوق بـوده ولى مـمـکن است قبول این امر براى بعضى در ابتدا سنگین باشد که دعا کـردن کـار بسیار آسانى است و از همه کس ساخته است ، و یا قدم را از این فراتر نهند و بگویند دعا کار افراد بیچاره است !

    این که اهمیتى ندارد!.

    ولى اشـتـبـاه از ایـنجا ناشى مى شود که دعا را خالى و برهنه از شرائطش مى نگرند در حـالى کـه اگـر شـرائط خـاص دعـا در نظر گرفته شود این حقیقت به وضوح ثابت مى شود که دعا وسیله مؤ ثرى است براى خودسازى و پیوند نزدیکى است میان انسان و خدا.

    نخستین شرط دعا شناخت کسى است که انسان او را مى خواند.

    شـرط دیـگـر شـستشوى قلب و دل ، و آماده ساختن روح براى تقاضاى از او است ، چرا که انسان هنگامى که به سراغ کسى مى رود باید آمادگى لقاى او را داشته باشد.

    شـرط سـوم دعـا جـلب رضـا و خـشـنـودى کسى است که انسان از او تقاضائى دارد چرا که بدون آن احتمال تاثیر بسیار ناچیز است .

    و بـالاخـره چهارمین شرط استجابت دعا آن است که انسان تمام قدرت و نیرو و توان خویش را به کار گیرد و حداکثر تلاش و کوشش را انجام دهد، و نسبت به ماوراى آن دست به دعا بردارد و قلب را متوجه خالق کند.

    زیرا در روایات اسلامى صریحا آمده است کارى را که انسان خود مى تواند انجام دهد اگر کوتاهى کند و به دعا متوسل شود دعایش مستجاب نیست !

    بـه ایـن تـرتـیـب دعـا وسـیـله اى اسـت بـراى شـنـاخـت پـروردگـار و صـفـات جـمـال و جـلال او، و هم وسیله اى است براى توبه از گناه و پاک سازى روح ، و هم عاملى است براى انجام نیکیها، و هم سببى است براى جهاد و تلاش و کوشش بیشتر تا آخرین حد توان .

    بـه همین دلیل تعبیرات مهمى درباره دعا دیده مى شود که جز با آنچه گفتیم مفهوم نیست ، مثلا: در روایـتـى از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) مى خوانیم : الدعاء سلاح المؤ من ، و عـمـود الدیـن ، و نـور السموات و الارض : دعا اسلحه مؤ من ، و ستون دین و نور آسمانها و زمین است .

    در حـدیث دیگرى از امیر مؤ منان على (علیه السلام ) مى خوانیم : الدعاء مفاتیح النجاح ، و مـقـالیـد الفـلاح ، و خـیـر الدعاء ما صدر عن صدر نقى و قلب تقى : دعا کلید پیروزى و مـفـتـاح رسـتـگـارى اسـت و بـهـتـریـن دعـا دعـائى است که از سینه پاک و قلب پرهیزگار برخیزد.

    و در حـدیـثى از امام صادق (علیه السلام ) مى خوانیم : الدعاء انفذ من السنان دعا نافذتر از نوک نیزه است !.

    گـذشـتـه از هـمـه ایـنـهـا اصـولا در زندگى انسان حوادثى رخ مى دهد که از نظر اسباب ظاهرى او را در یاس فرو مى برد، دعا مى تواند دریچه اى باشد به سوى امید پیروزى ، و وسیله مؤ ثرى براى مبارزه با یاس و نومیدى .

    به همین دلیل دعا به هنگام حوادث سخت و طاقت فرسا به انسان قدرت و نیرو و امیدوارى و آرامـش مـى بـخـشـد، و از نـظـر روانـى اثـر غـیـر قابل انکارى دارد.

    در زمـیـنـه مـسـاله دعـا، و فـلسـفـه ، و شـرائط، و نـتـائج آن ، بـه طـور مـشـروح در جـلد اول تـفـسـیر نمونه ذیل آیه 186 سوره بقره بحث کرده ایم ، براى توضیح بیشتر به آنجا مراجعه فرمائید.

    پروردگارا!

    ما را از بندگان خاصت قرار ده و توفیق کسب ویژگیهاى صفات عباد الرحمن را به ما مرحمت کن .

    خداوندا!

    درهاى دعا را به روى ما بگشا و آن را سبب ارزش وجود ما در پیشگاهت قرار ده .

    خـدایـا!

    تـوفـیـق دعاهائى که مطلوب درگاه تو است به ما مرحمت فرما و از اجابت آن ما را محروم مکن انک على کل شى ء قدیر، و بالاجابه جدیر.

    المیزان اولئک یجزون الغرفه بما صبروا و یلقون فیها تحیه و سلاما(75) خالدین فیها حسنت مستقرا و مقاما(76) کلمه(غرفه) به طورى که گفته اند به معناى بنایى است که بالاى بناى دیگر واقع شده باشد و از کف خانه بلندتر باشد.

    و در آیه شریفه ، کنایه است از درجه عالى تر بهشت ، و مراد از (صبر)، صبر بر طاعت خدا و بر ترک معصیت او است و این دو قسم صبر همان است که در آیات سابق نیز ذکر شده بود و لیکن این دو صبر عادتا جداى از صبر قسم سوم ، یعنى صبر در هنگام شدائد و مصائب نیست و قهرا کسى که بر طاعت خدا و بر ترک معصیت او صبر مى کند ممکن نیست در هنگام شدائد صبر نکند.

    و معناى آیه این است : این نامبردگان که به اوصاف قبل وصف شدند درجه رفیع و قسمت بالاى بهشت را پاداش گرفته و فرشتگان ، ایشان را با تحیت و سلام دیدار مى کنند، تحیت به معناى هر پیشکشى است که آدمى را خوشحال سازد.

    و مراد از( سلام ) هر چیزى است که در آن ترس و پرهیز نباشد، و اگر این دو کلمه ، یعنى تحیت و سلام را نکره آورد به منظور بزرگداشت آن دو بوده ، بقیه الفاظ آیه روشن است .

    آیه: قل ما یعبوا بکم ربى لو لا دعاوکم فقد کذبتم فسوف یکون لزاما(77) در مفردات گفته : وقتى گفته مى شود: ما عبات به معنایش این است که : من به فلان چیز اعتنایى نکردم و باکم نشد، و اصل این کلمه از ماده عبا گرفته شده که به معناى ثقل است گویا فرموده : اینان نزد پروردگار من وزن و قدرى ندارند و در آیه (قل ما یعبا بکم ربى)نیز بدین معنا است .

    بعضى دیگر گفته اند : از باب (عبات الطیب - بوى خوش باقى ماند) است ، گویا گفته شده اگر دعاى شما نباشد خدا باقیتان نمى گذارد.

    بعضى از مفسرین گفته اند: جمله(دعاوکم ) از باب اضافه مصدر به مفعول خودش است و فاعل آن ضمیرى است که به کلمه ربى بر مى گردد و معنایش این است که : اگر دعوت پروردگارم شما را نبوده باشد، بنابراین تفسیر، جمله (فقد کذبتم ) از باب تفریع سبب بر مسبب - یعنى انکشاف سبب به وسیله مسبب -است و معنایش این است که : باید از همین تکذیب خود پى ببرید که دیگر خدا شما را به سوى خود نمى خواند و در نتیجه اعتنایى به شما ندارد و جمله (فسوف یکون لزاما) معنایش این است که به زودى این تکذیب شما، طوق لعنتى به گردنتان خواهد شد که به هیچ وجه از شما جدا نشود تا با شقاوتى لازم و عذابى دائم کیفر شوید.

    و معناى آیه چنین مى شود که : اى رسول من !به ایشان بگو نزد پروردگار من قدر و منزلتى ندارید و وجود و عدمتان نزد او یکسان است ، براى اینکه شما او را تکذیب کردید، پس دیگر هیچ خیرى در شما امید نمى رود و به زودى این تکذیب به شدیدترین وجه ، ملازم شما خواهد شد و اگر باز هم خدا شما را مى خواند تنها به منظور اتمام حجت بر شما است و یا براى این است که شاید شما از تکذیب دست بردارید.

    و این تفسیر، تفسیر خوبى است .

    بعضى دیگر گفته اند: جمله ( دعاوکم ) از باب اضافه مصدر به فاعل است .

    و مراد از دعا هم عبادت خداى سبحان است و معنا این است که : بگو پروردگار من اعتنا و اهتمامى به کار شما ندارد و یا شما را باقى نمى گذارد اگر او را عبادت نکنید.

    ولى این تفسیر با تفریع بعدى یعنى جمله (فقد کذبتم) نمى سازد و به وجه روشنى نتیجه جمله مورد بحث قرار نمى گیرد و اگر جمله مورد بحث از باب اضافه مصدر به فاعل خودش و مراد از (دعاوکم ) دعایتان بود، جا داشت دیگر تفریع نکند و بدون (فا) ى تفریع بفرماید: (و قد کذبتم ).

    علاوه بر این ، همیشه وقتى مصدرى به فاعل خود اضافه مى شود دلالت مى کند بر اینکه عمل قبلا انجام شده و یا در حال انجام است و مشرکین مورد بحث آیه ، نه قبلا خدا را عبادت کرده بودند و نه در آن حال ، و به همین جهت حق کلام این بود که بفرماید: (لو لا ان تدعوه - اگر او را نخوانید)، دقت فرمائید.

    این آیه شریفه ، خاتمه سوره فرقان است و در آن بازگشتى به غرض سوره شده و گفتار سوره در آن خلاصه گشته است ، چون همه گفتگوى سوره پیرامون اعتراض مشرکین بر رسول خدا(صلى اللّه علیه و آله ) و بر قرآن نازل بروى و تکذیبشان به پیغمبر و قرآن بود.

    بحث روایتى (روایاتى در ذیل آیات گذشته مربوط به اوصاف مؤ منین ، اسراف واقتار، تبدیل سیئات به حسنات و...) در مجمع البیان در ذیل جمله (الذین یمشون على الارض هونا) از امام صادق (علیه السلام ) روایت آورده که فرمود: کسانى هستند که وقتى راه مى روند همانطور که جبلى و طبیعى ایشان است قدم بر مى دارند و در راه رفتن تصنع نمى کنند و به طور غیر طبیعى و با تکبر راه نمى روند.

    و در الدر المنثور است که : عبد بن حمید از ابى سعید خدرى از رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله ) روایت کرده که در معناى (غرام ) در جمله (ان عذابها کان غراما) فرموده : یعنى دائمى است .

    و در تفسیر قمى در ضمن روایت ابى الجارود از ابى جعفر (علیه السلام ) نقل کرده که در معناى کلمه مذکور فرمود: غرام به معناى لازم و لا ینفک است .

    و در معناى اسراف در جمله (لم یسرفوا ) فرموده است : اسراف به معناى انفاق در معصیت و در غیر حق است .

    و در معناى اقتار در جمله (و لم یقتروا) فرموده : یعنى در حق خداى عزوجل بخل روا نمى دارند.

    و در معناى جمله (و کان بین ذلک قواما) فرموده : قوام به معناى عدل و میانه روى در انفاق است ، و آن عبارت است از انفاق در هر جایى که خدا دستور داده باشد.

    و در کافى از احمد بن محمد بن على از محمد بن سنان از ابى الحسن (علیه السلام ) روایت کرده که در ذیل جمله (و کان بین ذلک قواما) فرموده : قوام ، عبارت است از انفاق دارندگان ، بمقداریکه لازم است و انفاق بیچارگان بمقدارى که قدرت و توانایى دارند هست ، آنهم هر یک را به قدر عیال و مخارجشان ، مخارجى که زندگیشان را اصلاح کند و زندگى خود صاحب عیال را نیز اصلاح نماید، زیرا خداى تعالى هیچ کس را تکلیف نفرموده مگر به آن مقدارى که قدرت به ایشان داده است .

    و در مجمع البیان از معاذ روایت کرده که گفت : از رسول خدا(صلى اللّه علیه و آله ) از این آیه پرسیدم ، فرمود: کسى که در غیر حق انفاق کند اسراف کرده و کسى که در مورد حق انفاق نکند اقتار کرده است .

    مؤ لف : اخبار در معناى این آیه بسیار زیاد است .

    و در الدر المنثور است که فاریابى و احمد و عبد بن حمید و بخارى و مسلم و ترمذى و ابن جریر و ابن منذر و ابن ابى حاتم و ابن مردویه و بیهقى (در شعب الایمان )، از ابن مسعود روایت کرده که گفت از رسول خدا(صلى اللّه علیه و آله ) پرسیدم : چه گناهى از همه گناهان بزرگتر است ؟

    فرمود: اینکه براى خدا شریک بگیرى ، با اینکه او تو را خلق کرده .

    پرسیدم دیگر چه ؟

    فرمود: اینکه فرزندت را برسانى .

    فرمود: اینکه با زن همسایه ات زنا کنى .

    بعد از این جریان خداى تعالى در تصدیق پاسخهاى رسول خدا(صلى اللّه علیه و آله ) این آیه را فرستاد: (و الّذین لا یدعون مع اللّه الها آخر و لا یقتلون النفس التى حرم اللّه الا بالحق و لا یزنون ).

    مؤ لف : شاید مراد، تطبیق آیه بر این مورد باشد نه اینکه بخواهد بگوید شاءن نزول آیه در خصوص این مورد است .

    و در همان کتاب آمده که عبد بن حمید از على بن الحسین روایت کرده که در ذیل آیه (یبدل اللّه سیاتهم حسنات ) فرموده است : این تبدیل در آخرت است .

    ولى حسن گفته در دنیاست .

    و نیز در همان کتاب است که احمد و هناد و مسلم و ترمذى و ابن جریر و بیهقى (در اسماء و صفات ) از ابوذر روایت کرده اند که فرمود: رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) فرمودند روز قیامت انسان را مى آورند و گفته مى شود گناهان کوچکش را بر وى عرضه کنید، پس گناهان کوچکش نشان داده مى شود و اما گناهان بزرگش را از او دور مى سازند، آنگاه به او مى گویند: تو در فلان روز این گناه را و در فلان روز این را و روز دیگر این را مرتکب نشدى ؟

    !و آن شخص به همه اقرار مى کند، در حالى که در دل ترس آن را دارد که گناهان بزرگش را بیاورند، پس درباره او دستور مى رسد در برابر هر گناهى که کرده حسنه اى باو بدهید.

    مؤ لف : این حدیث یکى از روایات بسیار زیاد و مستفیضى است که هم از طرق شیعه و هم سنى در مساءله تبدیل سیات به حسنات از رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله ) و امام باقر و امام صادق و امام رضا(علیه السلام ) رسیده است .

    و در روضه الواعظین از رسول خدا(صلى الله علیه و آله ) روایت کرده که فرمود: هیچ مردمى به یاد خدا نمى نشینند، مگر آنکه یک منادى از آسمان به ایشان ندا مى دهد که برخیزید که خداى تعالى گناهانتان را به حسنات مبدل نموده و همه آنها را بیامرزید و در کافى به سند خود از ابى الصباح از ابى عبد اللّه (علیه السلام ) روایت کرده که در ذیل جمله (لا یشهدون الزور) فرمود: مقصود از زور، غنا است .

    مؤ لف : و در مجمع گفته : این روایت از ابى جعفر و ابى عبد اللّه (علیه السلام ) نقل شده و قمى آن را، هم با سند و هم بدون سند روایت کرده است .

    و در عیون به سند خود از محمد بن ابى عباد - که معروف بوده به رقص و نوشیدن شراب مویز - روایت کرده که گفت : از حضرت رضا(علیه السلام) از رقصیدن پرسیدم ، فرمود اهل حجاز درباره آن فتوایى دارند.

    ولیکن رقصیدن ، خود یکى از مصادیق باطل و لهو است که حکمش اگر شنیده باشى قرآن کریم بیان کرده و فرموده است : (و اذا مروا باللغو مروا کراما) و در روضه کافى به سند خود از ابى بصیر روایت کرده که گفت : از امام صادق (علیه السلام ) از معناى آیه پرسیدم ، فرمود: معنایش این است که : با بصیرت آن را مى پذیرند، نه کورکورانه و با شک .

    و در تفسیر جوامع الجامع از امام صادق (علیه السلام ) روایت کرده که در ذیل جمله (و اجعلنا للمتقین اماما) فرمود: منظور آیه شریفه ماییم .

    مؤ لف : در این باره روایات بسیارى رسیده است و نیز روایات دیگرى هست که آیه را به صورت (و اجعل لنا من المتقین اماما) قرائت فرموده اند.

    و در الدر المنثور است که ابن ابى حاتم و ابو نعیم در کتاب حلیه از ابى جعفر روایت کرده اند که فرمود مقصود از صبر در آیه (اولئک یج زون الغرفه بما صبروا) صبر در برابر فقر در دنیاست .

    و در مجمع البیان از عیاشى و او به سند خود از یزید بن معاویه روایت آورده که گفت : از امام باقر(علیه السلام ) پرسیدم بسیار قرآن خواندن خوب است یا بسیار دعا کردن ؟

    فرمود: بسیار دعا کردن بهتر است ، آنگاه این آیه را قرائت کردند.

    مؤ لف : لیکن به نظر ما انطباق آیه با مضمون روایت روشن نیست .

    و در تفسیر قمى در روایت ابى الجارود از امام ابى جعفر(علیه السلام ) آمده که در معناى جمله (قل ما یعبوا بکم ربى لو لا دعاوکم ) فرموده : یعنى پروردگار من با شما چه معامله کند؟

    با اینکه او را تکذیب کردید و به زودى گریبانگیرتان خواهد شد.

    و الاذین اذا ذکروا بآیات ربهم لم یخروا علیها صما و عمیانا

  • فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

آیه 51 - 54 آیه و ترجمه وَ إِذْ وَعَدْنَا مُوسى أَرْبَعِینَ لَیْلَه ً ثُمَّ اتخَذْتمُ الْعِجْلَ مِن بَعْدِهِ وَ أَنتُمْ ظلِمُونَ(51) ثمَّ عَفَوْنَا عَنکُم مِّن بَعْدِ ذَلِک لَعَلَّکُمْ تَشکُرُونَ(52) وَ إِذْ ءَاتَیْنَا مُوسى الْکِتَب وَ الْفُرْقَانَ لَعَلَّکُمْ تهْتَدُونَ(53) وَ إِذْ قَالَ مُوسى لِقَوْمِهِ یَقَوْمِ إِنَّکُمْ ظلَمْتُمْ أَنفُسکم بِاتخَاذِکُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا ...

آیه 51 - 54 آیه و ترجمه وَ إِذْ وَعَدْنَا مُوسى أَرْبَعِینَ لَیْلَه ً ثُمَّ اتخَذْتمُ الْعِجْلَ مِن بَعْدِهِ وَ أَنتُمْ ظلِمُونَ(51) ثمَّ عَفَوْنَا عَنکُم مِّن بَعْدِ ذَلِک لَعَلَّکُمْ تَشکُرُونَ(52) وَ إِذْ ءَاتَیْنَا مُوسى الْکِتَب وَ الْفُرْقَانَ لَعَلَّکُمْ تهْتَدُونَ(53) وَ إِذْ قَالَ مُوسى لِقَوْمِهِ یَقَوْمِ إِنَّکُمْ ظلَمْتُمْ أَنفُسکم بِاتخَاذِکُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا ...

توصیف بنده آیات 63_68 فرقان وَ عِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشونَ عَلى الاَرْضِ هَوْناً وَ إِذَا خَاطبَهُمُ الْجَهِلُونَ قَالُوا سلَماً(63)وَ الَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سجَّداً وَ قِیَماً(64)وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا اصرِف عَنَّا عَذَاب جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا کانَ غَرَاماً(65)إِنَّهَا ساءَت مُستَقَرًّا وَ مُقَاماً(66)وَ الَّذِینَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ ...

ترجمه: آيه 20: از نشانه هاي او اين است که ما را از خاک آفريد، سپس انسان هايي شديد و در روي زمين انتشار يافتيد. آيه 21: و از نشانه هاي او اينکه همسراني از جنس خود شما آفريد، تا در کنار آنها آرامش يابيد، و در ميانتان مودت و رحمت قرار داد، در اين نشانه

تفسير آيات 20 الي 25 سوره روم: ترجمه: آيه 20: از نشانه هاي او اين است که ما را از خاک آفريد، سپس انسان هايي شديد و در روي زمين انتشار يافتيد. آيه 21: و از نشانه هاي او اينکه همسراني از جنس خود شما آفريد، تا در کنار آنها آرامش يابيد، و در ميانتان مود

سوره ناس این سوره در مکه نازل شده و داراى 6 آیه است محتوى و فضیلت سوره ناس انسان همیشه در معرض وسوسه هاى شیطانى است ، و شیاطین جن و انس کوشش دارند در قلب و روح او نفوذ کنند ، هر قدر مقام انسان در علم بالاتر رود و موقعیت او در اجتماع بیشتر گردد ، وسوسه هاى شیاطین شدیدتر مى شود ، تا او را از راه حق منحرف سازد و با فساد عالمى عالمى را بر باد دهد . این سوره به پیغمبر اکرم (صلى الله ...

سوره مبارکه طور آیه24 وَ یَطوف عَلَیهِمْ غِلْمَانٌ لَّهُمْ کَأَنهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّکْنُونٌ(24) ترجمه: و پیوسته در گرد آنها نوجوانانى براى خدمت آنان گردش مى کنند که همچون مرواریدهاى در صدفند! تفسیر: نمونه: سپس به چهارمین نعمت که نعمت وجود خدمتگذاران بهشتى است پرداخته مى گوید: (( پیوسته گرداگرد آنها نوجوانانى براى خدمت آنان گردش مى کنند که همچون مرواریدهاى در صدفند )) و یطوف علیهم ...

نام خالق هستی بخش و پروردگار امام حسین(ع) موضوع مورد بحث پیرامون آیه( انا لله وانا الیه راجعون) است که آیه 156 سوره بقرهاست. در تمام قرآن آیه ای مشابه با این آیه تکرار نشده و با این سیمای ظاهری هم دیده نشده است و تنها در این سوره با چنین سیمایی ظاهر شده است . اما آیات دیگری با این معنا ومفهوم د رقرآن آمده است مثل آیه 185 سره آل عمران ( کل نفس ذائقه الموت)که در تفاسیر از آن به ...

سوره بقره آیه 31: وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِکَه ِ فَقَالَ أَنبِئُونِی بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ شان نزول آیه ترجمه: و نامهای چیزها را به آدم بیاموخت سپس آنها را به فرشتگان عرضه کرد و گفت : اگر راست می گویید مرا به نامهای این چیزها خبر دهید تفسیر نمونه انسان نماینده خدا در زمین در آیات گذشته خواندیم که خدا همه مواهب زمین ...

مقدمه این سوره در مکه نازل شده و داراى 28 آیه است تفسیر نمونه جلد 25 صفحه 97 محتواى سوره ((جن )) این سوره ، چنانکه از نامش پیدا است ، عمدتا درباره خلق ناپیدائى به نام ((جن )) سخن مى گوید، سخن از ایمان آنها به پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم )، و خضوع در برابر قرآن مجید، و ایمان و اعتقاد آنها به معاد، و وجود گروهى مؤ من و کافر در میان آنان و مسائلى از این قبیل است ، این ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول