مقدمه: در کشور نروژ راه حلهای فن آوری ابتدایی همیشه برای حداقل رساندن و کنترلرهایی از آلودگیها در اثر معادن غیر قابل استعمال سولفید وسیلهای ارجح بوده است.
این برآورد و ارزیابیها شامل راه حلهای متنوع، رسوبات زیرآب، جبران گذشته و بهره وری از بخش کثیر آبهای طبیعی می باشد.
معیار اصلی این قبیل راه حلها، علاوه بر تاثیر کم و هزینه نگهداری، همیشه مورد استفاده بوده.
به طبیعی واکنشهای موادشیمیایی زمینی به منظور نزدیک آمدن هرچه ممکن به یک وضعیت ثابت شیمیایی رخ می دهند.
به هرحال، پیچیدگی سیستم معمولاً پیش بینی نتیجه درست از یک راه حل مشخص را مشکل می سازد و باعث تعجب بسیاری خواهد شد.
تاکنون بعضی وقتها، ترجیحات بار راه حلهای فن آوری و مقدماتی جدید اقداماتی انجام می شد که مجبور به بهبود بخشیدن و رفع عیوب می بود.
این برگه توصیف به جد و جهد می کند.
مثال خوبی از یک راه حل مبنی بر بهرهگیری به طور طبیعی از فعل و انفعالات موادشیمیایی زمین در معدن غیر مستعملkken L در نروژ مرکزی کشف شده (که در فهرست شماره یک مشخص است) جائیکه یک معدن همچون یک “ گیاه درمانی “ به منظور جابجایی مس از گنداب سطح اسیدی استعمال شده است.
همچنین در بخشهای بعدی به تفضیل شرح داده خواهد شد که تاکنون اقدامات چاره ساز در معدنkken L انجام شده و یک موفقیت بزرگ در نظر گفته شده.
به هر حال در طی دوسال اخیر صادرات مس اضافه اتفاق افتاده و پیشرفت آینده نیز نامعلوم است.
در برابر اطلاعات صدوراخیر مس ازمعدن kken L ، هیئت مدیره استخراج معدن نروژیها اقدام به یک تحقیق کردهاند، در مورد راه حلهای کم هزینهای که می تواند به کار گرفته شود که آیا این موقعیت تا از دست دادن کیفیت طول میکشد؟
یک نکته جالبی وجود دارد که آن تلقین آب معدنی با آب طبیعی می باشد که به منظور جابجایی مس از راه خنثی سازی و روچگالش نسبی، ترکیبات غیرآلی بوجود میآورد.
هدف، جابجایی مس محلول بودن هیچ ابزار آهنی می باشد، بنابراین اجتناب از مسائل مربوط به مهار ته نشین کردن مقادیر زیاد مس، رسوب آهن را آلوده میکند.
این مسئله بوسیله واگشایی خیلی کم نیروی آهنی موجب شده است.
در یک سیستم آهن در ابتدا همچون نیروی آهنی معرفی شدهی بنابراین حالتی برای آب معدنی شده، بنابراین حالتی برای آب معدنی در kken L می باشد، آن مقدار از اکسیداسیون ترکیب آهنیش به طور تصاعدی افزایش خواهد یافت.
با افزایش PH آنهم یکبار PH از PHA فراتر می رود.
(1970 stumm و Singer) لذا، اختلاف سطح و فشار (پتانسیل) انتقال چگالش، در مقایسه با رسوب هیدورکسید در حقیقتی قرار می گیرد که بازدارش در یک پایین تر قابل ملاحظه ای می تواند نایل شده باشد.
با وجود تحقیق قبلی (Kliev ، 2001 ، kleiv و Sandvid ، 2002) Foreserite olivine (Sio4 Mg2) مانند یک ماده معدنی پرآیته دیده شده، همچنین آن هم یک عامل خنثی سازی و هم یک عامل رونشین را با شباهت بسیرای برای مس برقرار میکند.
در قست 201 بیان می کند که فقدان کلسیم در Olivene تقریبا سودمند است.
بعلاوه، عملکرد مستقل مس رونشستی از مرحله سیالی که بنابر چگالی نسبتا زیاد forsterite (یعنی m3 /g 303) مفید خواهد بود را آلوده می کند.بنابر، یک پیامد، این تحقیق توسط هیئت مدیره استخراج معدن کشور نروژ به منظور ارزیابی امکان یک راه حل مبنی بر Olivne Forstenite شروع شده است.
این ورق آزمایشات اولیه و مراکز فعالیت روی پنانسیل شیمیایی را تعریف می کند.
2) دورنما olivine – عامل رونشست و خنثی کردن ساختار کریستال (بلور) olivine (Sio4 Fel2 و mg) متشکل از چهار وجه SioA A به طور منفی، پرت و مکلف می باشد که یکدیگر را توسط کاتیون (یونهای دارای بار مثبت) حاوی دولانس هم عرض octahedrally نگه می دارد.
فقدان ارتباط قوی پاوندهای Si – O – Si بین SiO4 مجزای چهاروجهی باعث میشود Olivine سریعتر فرسایش ماده معدنی سیلیکات شود.
وارفتگی وزوال Olivine توسط تعدادی از محققان ابه نامهایSanemaasaetal درسال 1972، luce etal در سال 1972، Lasage ، Blum درسال 1988 ، Herketal در سال 1989، Wogelius، Walther درسال 1991، 1992) مورد پژوهش واقع شده و یک مروری به ادبیات موجود توسط Jonckbloedt در سال 1988 شده است کسی که انحلال olivine را درون اسید سولفوریک در درجه حرارتی بالابر بررسی کرد.
Jinckbloedt در تحقیقش از منیزیم فراوان بنابر Alsolivin در نروژ استفاده می کندو بیشترین تحقیقات از بکارگیری olivin های منیزیم طبیعی یا Forsterite مصونوعی انجام شده اند.
واکنش مکانیسم در اکثر این تحققات نشان می دهد ک عملکرد تساوی زیر می تواند گویا باشد.
Mg 2 SiO A + AH+ → 2 Mg2 + Si (oH) A طی حل در اسید، یونهای Mg2+ توسط یونهای هیدروژن، منومرهای Si (oH)A قابل انعطاف و یونهای Mg2+ در محلول جایگزین می شوند.
این واکنش در یک کاهش بسیار خاصیت اسیدی نتیجه می دهد.
اکثر پژوهشگران یک وضع کنایی تقریبا 505 برای یون هیدروژن گزارش داده اند.
یعنی لگاریتم میزان افزایش متناسب با PH 505 2001 و Rimstidt و Rosso می باشد.
وابستگی شدید PH اینگونه معنی می دهد که Forsterite از وجود یک ماده معدنی کمابیش به یک اده معدنی زود فرسوده درون یک ردیف PH نسبتا محدود می آید.
استفاده از حداکثر ظرفیت olivine به منظور سولفوریک خنثی توسط محققین متعددی توصیف شده به نامهای Schuiling از سال 1986 تا 1998، Jonckbloete در سال 1998 ، Kleivetal در سال2001، Herbert و morales در سال 2001، Thorhill و Kleiv در سال (2002) به واسطه حل پذیری بسار بالای سولفات منیزیم، کاربرد olivin به مدنند یک عامل خنثی و یابی طرف درون رسوبات حجیم سولفات نتیجه نخواهد داد.
بهرحال این میتواند معضل باشد زمانیکه مصرف کربنات کلسیم مانند یونهای کلسیم از تلقیق مواد معدنی با یونهای سولفات به منظور ترکیب سنگ گچ فروشویی می کند (فروشویی یعنی عملی برای جدا کردن مواد معدنی).
به منظور ترکیب سنگ گچ فروشویی می کند (فروشویی یعنی عملی برای جدا کردن مواد معدنی).
Kliev در سال 2001 نشان داد که olivine Forsterite یک رونشست مس از نوع خوب است و روچگالش مناسب ترین حوزه درونی طبیعت است (یعنی Chemisorption) همینطور برای اکثر سیستمهای شامل یونهای فلزی دارای دووالانس در حضور یک سطح سیلیکات، گرایش مس به رونشین شدن به olivine با افزایش PH افزوده خواهد شد.
در تحقیق سابق کاربرد غلظت مس و بخشهای محلول / جامد شبیه به توضیحاتی است که در این ورق آمده است.
محققینی چون Kleiv و Sandvik در سال 2002 پی بردند که در چگالش اطراف PH4 حائز اهمیت می باشد و در سراسر PH 6 به 100 درصد رسید.
202 معدن kken L معدن kkex L از کار افتاده در نروژ مرکزی تقریبا 50 کیلومتری جنوب غربی تروندهمی که در تصویر شماره یک نمایان است باشد.
نهشت و رسوب معدن kken L ، در اصل شامل 30 میلیون تن سنگ عدن با پیویت (سولفید آهن F 2 S 2 ) ، چالکوپیریت و اسفالریت مانند ترکیبات عمده سنگ معدن می باشد.
رسون معدن kken L بزرگترین رسوب پرحجم سولفیدی است که تا به حال درنروژ یافت شده.
استخراج معدن kken L در سال 1654 آغاز شده زمانیکه قطعات سنگ معدن (کانه) برای وسعت مس بهره برداری می شد.
اواخر،ؤ هم پیریت و هم روی (فلز سفید مایل به آبی) فرآورده های ارزشمند و گرانبهای شدند.
از سال 1974 چگالشهای مس و روی توسط فرایند گزینش تولید شدند.
در اواخر هفتاد سال 1970 سنگ معدن در قسمت شرقی معدن ذخیره می شد و نیز معدن و النبرگ معرفی می شده که سنگ عدن بیشتر یا کمتری مصرف شده است.
تولید در قسمت غربی معدن، که معدن آستروپ نامیده میشود تا سال 1987 ادادمه داشت تا هنگامیکه عملکردهای استخراج نفت سرانجا به انتها رسید.
به جر دوره 1983 تا 1992 آب معدنی همیشه منبع عمده آلودگی معدنی kken L (Arnesen ، سال 1999) بوده است در اصل، آن مستقیما به مستقیم آب محلی معرفش شده است.
بنابراین سبب یک تأثیر منفی مهم در چگونگی و کیفیت آب رودخانه Orkla میشود.
از سال 1952 یک کانال ارتباطی چوبی در امتداد سیکیلومتر به جهت انتقال آب معدنی به فجور در او رنکنجر کشیده شده است.
در ابتدا آن دورن یک دستگاه رسوبگر سولفاید عمل شد، اما از سال 1962 به موضوع پالایش نشده فجور معرفی شده.
تا اواخر دهه 70 سال 1970، m3 000 و 6000 – 500 (یعنی نزدیک به PH2) آب معدنی اسیدی بسیار هر ساله تولید میشد.
معمولاً حاوی 1/500 میلی گرم مس می شد.
(1999 0 Arnesen) بیش از 90 درصد از آب معدنی معدن kkex L از معدن Wallenbery سرچشمه می گیرد.
در سال 1983 معدن والنبرگ دو از معدن استروپ با در پوشهای بتونی و ترک به طغیان تعیین میشود.
طی گذشت چهارسال کارکرد، آب معدنی از معدن آستروپ به معدن والنبرگ روانه شد.
این موجب یک حالت موقتی و زودگذر درصد ور آب معدنی از معدن kken L که به مدت 9 سال جدیدترین بود میشود.
در سال 1992 حداکثر ظرفیت ذخیره سازی معدن والنبرگ مورد تحقیق واقع گرفت و آب عدنی یکبار دیگر از این معدن بیرون فرستاده شد و معروف به گیرنده ذخیره سازی معدن والنبرگ مورد تحقیق واقع گرفت وتاب معدنی یکبار دیگر از این معدن بیرون فرستاده شد و معروف به گیرنده محلی شده سپس پی برده شد که افزایش دوره اقامت PH آب و به طور تقریبی PH 2 به PH 6 تغییر یافته بود.
در سال 1992 حداکثر ظرفیت ذخیره سازی معدن والنبرگ مورد تحقیق واقع گرفت و آب عدنی یکبار دیگر از این معدن بیرون فرستاده شد و معروف به گیرنده ذخیره سازی معدن والنبرگ مورد تحقیق واقع گرفت وتاب معدنی یکبار دیگر از این معدن بیرون فرستاده شد و معروف به گیرنده محلی شده سپس پی برده شد که افزایش دوره اقامت PH آب و به طور تقریبی PH 2 به PH 6 تغییر یافته بود.
این تغییر توسط یک کاهش شگرفت در غلظت مس تقریبا از 2500 یک میلی گرم را توأم می شد.
بهره برداری از فرآیندهای موادشیمیایی زمینی در معدن والنبرگ اتفاق می افتد، فضولات معدن اسید از صخره های مخروب و در هم کوبیده بیرون می آیند و دیگر صنایع صوری تا سال 1992 گردآوری شده اند و او به معدنی در میان قسمت شرقی تصویر شماره یک معرفی شده.
این زهاب تقریبا شامل m3 000 و 200 هرساله و معمولاً حاوی دوبیست میلی گرم /1 مس می باشد.
عاقبت زمانیکه آب از بدنه معدن والبنرگ (چنانچه در فهرست شماره یک بیانگر است) روانه و به بیرون فرستاده میشود و غلظت و چگالی مس در ردیف 5 – 1 50 میلی گرم /1 می باشد.
(Arnesen در سال 1999 چنین تحقیق کرد.) با این نکته که حجم و مقدار زیاد آهن درون آب معدنی خارج شده، موجودات که در ترکیب آهنی آن رخ می دهند.
طغیان معدن والنبرگ و عملکرد معدن مانند یک گیاه معالج مواد شیمیائی زمین برای زهکشی در محموله مس ناب از معدن kkex L به تقلیل 95 درصد کشیده شده است.
(تحقیق Versex (و Arnesen در سال 2001 میباشد) و معیار راه حل، یک موفقیت شگرف در نظر گرفته شده، به هر حال، در پاییز سال 2001 کیفیت آب معدنی خروجی شروع به تغییر کرد و قسمتهای متفاوت PH را پایین آورد و نه غلظت بالای مس در طی دوسال اخیر مشاهده شده بود (هیئت مدیره استخراج معدن کشور نروژ به طور شخصی و گروهی) اگرچه افزایش غلظت مس به حد mgll 1405 می رسد، دور از مقایسه شگرف با غلظت سابق سال 1983 می باشد.
آن می تواند منجر به یک تخطی و تخلف از محدوده اعلایی آب برای گیرنده محلی مشخص توسط توانایی کنترل آلودگی نروژ بشود.
مواد معدنی و روشها 301 روشهای همگانی سابق تمام ظروف شیشهای، بطریها و قوطیها کاملا با ماده زدایش گر تمیز می شوند، قبل از ترک این روش و سایل را در ده درصد اسید نیتریک (جوهر شوره) (HNO 3 ) به مدت بیست و چهارساعت خیس می کردند.
در آخر، آن وسایل چندبار با آب شستشو داده می شوند.
توجه زیادی در سراسر تحقیق برای به حداقل رساندن خطر آلودگی شده بود.
همهاندازه گیریهای PH از کاربرد یک meter PH 744 metrohm با یک برق الکترود مدغم انجام شده اند: این ابزار قبلا هر سری از اندازه گیریهای کاربرد مناسب محلولها ضربه گیر metrohm درجه بندی شده است.
همه معرف های بکاررفته در این تحقیق از تحلیل گران با تجربه سابق بودند.
فقط آب beionised را برای رقیق سازی و وارفتگی به کار می بردند.
302: محلول ساختگی آب معدنی برای حتمی کردن حداکثر کنترل سیستم تصمیم گرفته می وشد که تجربیات و آزمایشا با کاردیک محلول ساختگی نسبتا ساد را به جای نمونه های آب معدنی واقعی از معدن kkex L اجرا کنند.
این ترکیب ازمحلول ساختگی آب معدنی انتخاب شد تا PH و چگالی های فلز درون آب معدنی تولید در معدن kkex x L را طی شدت پخش آلودگیها از معدن، نمایان سازد.
مبنی بر اطلاعاتی از جانب هیئت مدیره استخراج معدن نروژ.
محلول ساختگی طرح شده شامل mg/1 15 مس، mg/1 50 روی و 005 میلی متر اسید سولفوریک می باشد که منجر به یک PH نزدیک ب 3 میشود.
بعلاوه، آنه آهنین شامل یک چگالی متغیر گسترده از صفر به پانصد میلیگرم /1 با 250 میلی گرم/ انمایانگر حدبالای آلودگی می باشد.
کاربرد محلول ابتدای آب معدنی ساختگی در ترکیب آزمایشات خنثی سازی و روچگالش توسط رقیق سازی یک فلز اسیدی شامل محلول همیشگی توسط یک فاکتور صد می باشد، فراهم میشود.
این محلول متداول توسط مس آبکی و سولفاتهای روی درون اسید سولفوریک (به ترتیب این فرمول 7H2O .
ZxSOA و CuSo A) تهیه شده بود.
ممانعت از اکسیدشدن آهن آهنین طی ذخیره سازی، باعث میشود که آهن ضمیمه محلول همیشگی نشود.
در عوض در قسمت 304 نیز بیان میشود که قبل از شروع هر آزمایشی بلافاصله آهن آهنزاد به محلول آب معدنی ساختگی اضافه شود.
3.
3 گرد Olivine عملکرد Olivine در این تحقیق از تولید دانه های ریزی فرآوردههای ریز فرآوردههای Olivine بنابرآردسازی (آسیاب کردن) و طبقه بندی هوا آغاز میشود.
کیفیت بالا شن Olivine (AFS50) توسط Olivine Als تهیه میشود.
شن در کمپانی تولید شن واقع در آهیم داخل نروژ غربی تولید میشد.
آسیاب کردن طبقه بندی هوایی در دانشگاه علم و تکنولوژی (Ntnu) واقع در شهر تروندهیم اجرای میشود.
در آنجا از یک آسیاب کروی و یک مأمور طبقهبندی هوایی SINTEF (به علامت اختصاری SAC200) در یک مدار بسته استفاده میشود.
گرد Olivine بهترین مواد معدنی بدست آمده از این فرآیند را نشان می دهد.
بعدها نمونه هایی از گردOlivine دوباره بازیابی شده مواد معدنی دریافت شده پیش از کاربردش در ترکیب آزمایشات خنثی سازی ؟
وچگالی برخورد اضافی نمی باشد.
ترکیب شیمیایی Olivine از تجزیه و تحلیل فلورسانس (خاصیت شب نمایی) اشعه ایکس (با علامت اختصاری تجزیه و تحلیل XRF) بدست میآید و این نتایج در نمودارد شماره یک نشان داده شده.
این تجزیه و تحلیل آزمایشگاه Olivine واقع در آهیم مطابق فرآیندهای داخلی متداول اجرا شده است.
همچنین قسمتی از فرآیند تحلیلی عناصر ساده تجزیه شده در معرض حرارت 900 درجه سانتی گراد برای سی دقیقه قبل از تجزیه فلورسانس اشعه ایکس قرار می گیرند.
مقدار افت اشتعال (با علامت اختصاری LOI) از کم توجهی به نفوذ و اهمیت نمونه است.
Olivine ناب و خالص شهر آهیم متشکل از حدود تقریبی (mg2 SiOA) Forstorite % 93 و (1998 ، Osland) (Fe 2 SiO A).
0/7 می باشد تشدید تولیدشن واقع در آهیم شامل 90 تا 95 درصد Olivine می باشد.
از آنجا که بخش باقی شامل عناصر اضافی مانند کلرید، کرومیت، انستاتیت، مارپیج و طلق میباشد.
در نتیجه تمام این عناصر می تواند درگرد Olivine یافت شوند.
مبنا برنتایجی از تجزیه از تجزیه و تحلیل فلورانس اشعه ایکس (XRF)، گرد Olivine احتمالا قریب به 90 درصد Olivine می باشد.
ترکیب تقریبی کانی در نمودار شماره یک نوشته شده .
توزیع به اندازه گردو خاک فرآیند بدست آمده از تحلیل پراش لیزرازیک کولته 230 LS فروکانت به اندازه ذره استفاده میشود.
از آنجا که نواحی سطح خاص با استفاده از تکنیک روچگالی N2 (یعنی تعادل BET که تحقیق Brunoveretal در سال 1938 بود) و یک 2300 Sorb II Flow مقدار زیاد فروکافت روچگالش گاز تعیین شده است.
نتایج در فهرست شماره یک نشان داده شده است.
3 : آزمایشات آزمایشات مقدماتی پیشین مطابق فرآیندهای توصیفی اجرا می شد.
پاراگراف زیر نشان می دهد که چگالی روی تحت شرایط تجربی جاذبه خیلی کم تغییر می کند.
این آزمایشات تقریبا نشان می دهد که چگالی آهن را محلول همچون pH از افزایش سیستم پایین می آید.
توجه کنید که هم آهن و هم روی در تجزیه ابتدایی محلول آب معدنی به منظور دستیابی ترکیب واقعی تر موجود است نمونه ی بدست آمده از آزمایشات در این کاغذ گزارش شده و تنها به منظور مس تجزیه شده است.
آزمایشات بدست آمده خنثی سازی روچگالش با افزودن نخست هزار میلیگرم محلول آب معدنی ساختگی به یک تنگ شیشه ای انجام شده.
آن تنگ با یک حرکت مغناطیسی جابجا میشود و نیازمند مقداری سولفات آهن (7 H 2 O .
Fe S o A ) اضافه در محلول به منظور کسب چگالی اولیه آهن می باشد.
بعداز افزایش و وارفتگی سولفات آهن، (درجه اسیدی) PH محلول اولیه مشخص میشود.
یک مقدار از وزن دقیق گرد Olivine بر محلول افزوده شده و بلاتکلیفی نتیجه پیوسته به 500 دور در دقیقه (rpm) انجامیده است.
تعلیق درجه اسیدی (PH) در تمام مدت آزمایش، مجددا اندازهگیری و ثبت میشود.
در بعضی جریانات آزمایشی، تعلیق تقریبا گهگاه توسط نتیجهگیری و پالامیدن یک ظرفیت ml 5 وum o.
A5 با استفاده از سرنگ نمونهگیری میشود.
در همان موقع، درجه لاسیدی متناسیب تعلیق یادداشت می شد.
مایعات تصفیه شده در بطریهای بسیار کوچک شیشه ای جمع آوری میشود و مقدار Ml 20 اسید نیتریک 65 درصدی تبدیل به اسید میشود.
به هیچ وجه از کی روند ازمیاشی بیشتر از نمونه جمع آوری نمی شود.
بنابراین نگهداری مقدار تعلیق مطلق در سراسر آزمایش کم و بیش ثابت و همیشگی است.
سرانجام مایعات تصفیه شرده جهت سنجش جذب اتی علکگرد مسی و طیف جذب اتمی شعله Avanta GBC تجزیه می وشد.
هر تشخیص توسط گرفتن میانگین از سه سنجش مکرر بدست می آید.
بیش از نود درصد تشخیصات، یک انحراف نسبی شاخص کمتر از 2 درصد و فقط آنها با یک انحراف نسبی شاخص کمتر از 5/2 درصد در نتایج ثبت شده بوجود می آید.
نتایج مداکز است گیفت خنی سازی کیفیت خنثی سازی اسید از گرد Olivine در فهرست شماره 2 بیان شده که نشان میدهد PH همچون یک کاربرد و عملکرد واکنش زمانی برای سه قسمت متفاوت جامد/ محلول می باشد.
طبق یک افزایش ناگهانی PH، همه جوانب خطوط هم دما، قبل از یک افزایش مهم PH میتواند مشاهده شود.
همچنین با یک تغییر رنگ خاکستری به قهوهای مایل به قرمز مشاهده میشود.
و به طور مستقیم توسط آزمایشات مقدماتی پیشین حمایت میشود.
این چنین عملکردی می تواند توسط اکسیداسیون و رسوب متعاقب آهن توصیف شود.
این چنین عملی اثرات مکنیزمها را تلفین می کند که توسط فرمول 2 و 3 بیان میشود که دو موج شکن از پروتونهای هر موج شکن آهنین که در تصویر شماره 2 بیان شده است را ایجاد می کند و فرمول شماره 3 را به تسریع می اندازد.
(2)Fe3+ + ½ H2 O → (2) Fe 2+ + 1/ Ao 2 + H+ (3) + 3 H2 o → Fe (oH)3 (s) + 3 + Fe3+ بنابراین، PH سیستم به طور موثر ضربه توسط رسوب هیدروکسید آهن می گیرد.
آهن تعلیق در حال حاضر PH را یک توافق جبنشی – حرکتی بین محلول Olivine (درفهرست شماره یک) و اکسیداسیون آهن ور سوب آهن درنظر میگیرد.
به منظورتست و آزمایش تاثیر ضربه آهن.
یک سری از حرکات آزمایشی و تجربی باتراکم و غلظت متفاوت آهن اولیه اجرا شده است.
نتایج مشخص در فهرست شماره 3 به طور واضحی چگونگی PH از سیستم آزاد - آهن مقداماتی را به منظور افزایش زمانی شرح می دهد.
به هر حال سه خطوط دهم دمای تراکم و غلظت آهن اولیه را از 250 و 100 میلی گرم را نشان می دهد.
شکستگی محوریهای صاف و هم تراز را یادداشت کنید .
این تقریبا یادداشت اشتباهی که منتها درجه ارتفاع به طور منفی به تراکم آهن اولیه مربوط شده است یعنی پایینترین حد نصاب با بالاترین تراکم آهن اولیه کسب شده است.
4 .
2 ثبات در جذب کنندگی مس آن میزان از حفظ و بقای مس توسط olivine از تفاوت بین مقدار اولیه مس درمحلوب آب معدنی ساختگی و میزان ابقا در محلول بعد از نمونه گیری و تصفیه محاسبه شده است.
بنابراین میزان حفظ و نگهداری مس، با درصد نگهداری نمایش داده می شود، میتواند همچون یک کسر کمترین واحد و محاسبه ذیل تأکید شود.
% Retoined = 100% در جایکه تراکم اولیه و تراکم مس در تصفیه می باشد.
چهار حفظ و نگهداری مس را مانند یک عملکرد دوره واکنش سه ترکیب متفاوت نسبت جامد / محلول و تراکم آهن اولیه را نشان می دهد.
همینطور از این نتایج آشکار است که حضور آهن درون محلول اولیه در حفظ مس محسوس است .
این دو خط هم دما حرکات آزمایشی اجرا شده را با کی تراکم آهن اولیه 1% mg 250 همان عمل را نشان می دهد.
سپس افزایش سریع حفظ و نگهداری مس به حداکثبر میزان می رسد.
در اینجا حداکثر حفظ و نگهداری مس نزدیک به 79 درصد برای یک نسبت جامد/محلول 1/ g 10 دریافت شده است، چنانچه حدنصاب خطوط هم دمای 1/g دریافت شده است، چنانکه حدنصاب خطوط هم دمای 1/g 5 به طور تقریبی %33 می باشد.
در مقابل ، حضور خط هم دمای سیستم آزاد – آهن اولیه به طور یکنواختی همچون یک عملکرد زمانی تا زمانیکه عملا همه مسها حفظ و نگهداری شوند، افزایش می یابد.
این خطوط هم دما در یک نسبت جامد/محلول 1/g 10 و یک تراکم آهن اولیه 1/g250 کسب شدند.
بدین وسیله همانندآهن اولیه به خطوط هم دمای O0 : 10 اشاره شده است.
ثبات در جذب و حفظ مس در Olivine غالبا توسط PH از سیستم (2002 ، Sandvik و Kleiv 2001، Kleiv) هدایت میشود.
در فهرست شماره 4 سازواری و سازش خطوط هم دمای خنثی سازی نظیر فهرست شماره 2 آشکار است، حتی سراسر آنجایک فاصله جزئی بین حدود PH و حدود محفوظات می باشد.
حدود خط هم دمای خنثی سازی 250: 10 در 45 50 PH تقریبا 5 دقیقه می باشد.
جائیکه در نصاب نگهداشت متناسب پنج دقیقه دیرتر اتفاق میافتد.
این حقیقت که رعایت حفظ و نگهداری تا حد افزایش ادامه دارد اگرچه PH سیستم کاهش می یابد اما باید بر عوامل جنبشی تأثیر داشته باشد.
گفتار ازنظر جنبشی، روچگالش یونهای فلزی روی سیلیکاتها معمولاً یک فرایند سریع میباشد.
اما سری فاصله تعادل می تواند طی 5 تا 10 دقیقه اول واکنش مورد رسیدگی واقع شود.
ای مبحث در فهرست شماره 5 توضیح داده شد.
که PH را همچون یک عملکرد دوره واکنش هم با حضور مقدماتی آهن و هم بدون آن در محلول آب معدنی ساختگی نشان می دهد.
به دلیل اهمیت افزایش و کاهش عملکرد PH معلق، خط هم دمای نگهداشت برای سیستم حاوی آهن ایجاد نوسان می کند که بیشتر د فهرست شماره 6 بیان شده است، جائیکه خط هم دمای 250 : 10 در یک قطعه و متفرق 3D میباشد.
یعنی درصد نگهداشت هم PH و هم دوره واکنش تعیین شده است.
نوسانات خط هم دمای 250 .
10 خیلی متفاوت و ناهمگن است.
در یک دوره واکنش از یک دقیقهای 7 0 .
50 PH انجام شده و تقریبا 41 درصد از ازمس توسط گرد Olivine نگهداری شده .
دریک دوره واکنش 45 دقیقه ای، بعد از اینکه PH و هم حد اعلای نگهداشت نتیجه گیری شده PH به 8 0 .
50 مربوط می شود، اما حالا درصد نگهداری نزدیک به 65 درصد کشف شده است.
یک نفر مقادیر بدست از حفظ و نگهداری واکش به جهت نزدیک تر بودن به حالت تعادل را در نظر گرفت.
درفهرست شماره 5 یک خط هم دمای تعادل ممکن به شرح واکنش حرکتی و جبنشی این سیستم اشاره میکند.
این خط هم دما به سادگی بازیاده خواهی ترسیم شده که تفاوت بین نگهداشت و میزان تعادل افزایش خواهد یافت.
با افزایش مدت واکنش واینکه سیستم بعد از 24 ساعت به تعادل خیلی نزدیک خواهد شد.
چیزی که بیشتر قابل قبول خواهد بود این است که PH تغییر پذیری را تعیین می کند یعنی اینکه خط هم دمای تعادل هم محتوای آهن و هم سیستم آزاد – آهن مقدماتی را نشان می دهد.
لذا در فرمول چهار، درصد نگهداری چیزی بیشتر از یک نسبت اندازهگیری شده بنابر مشاهدات واقعی نیست.
بهرحال وقتی PH سیستم کمتر از آنچه که برای رسوب هیدروکسید نیاز دارد، آهن مقدار نگهداری شده معمولاً همچون مقدار رونشین شده به سمت سطوح مواد معدنی گزارش میشود.
درفهرست شماره 5 حل پذیری تئوریک هیدروکسید مس (Cu (oH) 2) به منظور قیاس و همسنجی نمایش داده میشود این خط هم دمای واگشایی به یک تراکم مس اولیه 1/mg 15 اشاره می کند.
L30 .
7 Az Mivteq مدل کامپیوتری ( 1991 al.
et Allison) محاسبه شده است و اطلاعات ترمودینامیک (گرماپویاشناسی) توسط محققینی چون Allison و Brown در سال 1987 پایه ریز شده.
همچنین در فهرست شماره 5 دیده شده که خطوط هم دمای محفوظ شده به طور آزمایشی تقریبا 105 – 1 واحدهای PH به سمت چپ خط هم دای واگشایی مستقر شده اند، بدین طریق روچگالش / خاصیت پذیری را همچون مکانیسمهای بارز برای کنترل حفظ و ابقاء پیشنهاد می کند.
نتایج بدست آمده از تلفیق آزمایشان خنثی سازی/ روچگالش اثبات می کند که چگونه گرد Olivine امکانی برای جابجایی مقادیر عظیم مس از آب معدنی در معدن L kk en دارد.
بعد از اینکه نگهداری مورد نیاز انجام شد، روچگالش می تواند از محلول آهن جدا شود و دریک ثابت از نظر شیمیایی رسوب کند.
بهرحال، در تمرین یک تعداد از مسائل به منظور انجام یک راه حل قبلا باید حل شوند.
در تصاویر شماره و پنج آشکار است که روچگالش مس از سطوح Olivine تبدیل به کیفیت موثر میشود.
همینطور یک نتیجه از این مبحث، تا اندازه نسبت بالای جامد/ مایع به دسترسی مقدار مورد درخواست حفظ و ابقا نیاز شده است.
تقریبا اینطور معنی میدهد که دروه واکنش فرایند به منظور تصمین کردن یک فرآورده ثابت جنبشی باید بالا باشد.
درتئوری، تاکنون روچگالش توسط تغییرات PH القای آهن موجب شده.
این مسئله می تواند توسط هر حرکت آهن از محلول سابق به حفظ وابقای مس مستولی شود، یا به وسیله جلوگیری آهن آهن زا از اکسیدشدن تا روشن شدن مس دارای بازار محلول محتوی آهن جدا شود.
انتقال آهن، وابسته به این روش، در هر مقدار هنگفت هیدروکسیدهای آهن یا هزینههای کارکرد بالا، نتیجه خواهد داد.
بنابراین منفعتهای ممکن فرآیند بعدی را از انتقال مس مصرف گرد olivine لغو می کند راه چاره بعدی، به هرحال ، یک توجه و دید اشتباهی است.
اینجا هنگامیکه PH سیستم فراتر از PH 4 می رود میزان اکسیداسیون آهن آهن زا به سمت آهن زادخودش با افزایش PH (1970 Stumm و Singer) بالا می رود.
بنابراین، معرفی یک عامل کاهش احتمالا به توقف اکسیژن جدید به سیستمی که میتواند ثابت کند به نارسا بودن مورد نیاز واقع شده زمان مطالعه خط دهم دمای 250 –10 فهرست شماره چهارمدرکی است که میزان محفوظ مس در فاصله زمانی بین 5 تا 20 دقیقه تغییر می کند.
در نتیجه یک سوم تدبیر و استراتژی ممکن برای اجتناب روچگالش درجدا سازی گرد olivine حاصل مس بنابر محلول محتوی آهن در طی این جابجای باریک قرار دارد.
در تمرین، انفکاک جامد از مایع طی یک فاصله زمانی 20 تا 30 دقیقه یک جالش قابل توجه را نشانمی دهد.
به هر حال اگر انجام شود، فشار مواد شیمیایی فرایند می تواند کاملابدون معرفی دیگر مکانیسمهای مواد شیمیایی کاملا مورد استفاده قرار گیرد.
در پی انی نتیجه، همچنین یک سیستم می تواند ثابت کند که قوی و نیرومندتر می باشد.
علیراغم چگونگی فرایند انجام شده محصول آخر شامل مقادیر حائز اهمیت گرد Olivine آلودگی مس خواهد شد.
این مواد باید در یک محیط ثابت شیمیای به منظور جلوگیری روچگالش بعدی رسوب شود.
همچنین توسط Kleiv درسال 2001 نشان داده شده که PH عامل اصلی کنترل ثبات پیچیدگیهای سطح Olivine مس می باشد، تاجاییکه قدرت سبک ایونیک سیستم یک نقش کم اهمیت را به خاطر طبیعت محدود داخلی روچگالش ایفا می کند.
در نتیجه گردOlivine مس میباشد.
تاجاییکه قدرت سبک ایونیک سیستم یک نقش کم اهمیت را به خاطر طبیعتی محدوده داخلی روچگالش ایفا می کند.
در نتیجه گرد Olivine آلوده مس باید در یک سیستم رسوب شود جائیکه PH بالاتر از آنچه قبلی روچگالش / محلول انفکاک و جداسازی را زمان بندی می کند.
بنابر یک نقطه نظر شیمیایی محض، طبیعی ترین آب انباشت ها تعدیل خواهد یافت.
بنابر تعریف پاراگرافهای قبلی، احتمال ظرایافتها بیشتر از علم شیمی مورد اطمینان است.
تحقیقات بیشتر به منظور ارزیابی فشار برای جداسازی مایع جامد/مایع مورد نیاز واقع شده.
مشکلات مربوط به رسیدگی و اجرای میزان نتایج گرد Olivine آلوده بیان میشود.
5) بخش آخر پیشگفتار دیگر بنابر آزمایشات گروهی در هر کدام از گردهای Olivine افزون بریک محلول آب معدنی ساختگی اسیدی که شامل مس، روی و مقادیر مختلف آهن میباشد استنباط شده است.
هم مقدار محفوظ مس و هم تعلیق PH به طور مثبت و فعالی با نسبت جامد/محلول همبسته و مربوط شده اند.
باحضو آهن آهن زا در محلول اولیه، هردو معیارهای مشخص یک سرعت اولیه مانند عملکرد دوره واکنش افزایش می یابد.
قبلا PH مستقل و در حداکثر حفظ و نگهداری موثر بوده.
بعد از این مرحله، هم خط هم دمای خنثی سازی و هم دمای حفظ یک کاهش کندر را نشان می دهد.
زمان تشبیه و قیاس خطوط دمای حفظ و نگهداری به سمت واگشایی هیدراکسید مس، روچگالش مس به سمت سطح Olivine خودش را همچون مسولیت مکانیسم بارز برای برگزاری ابقا پیشنهاد می کند.
کاهش حداکثر محلول PH را در رابطه با دوره واکنش می توند توسط اکسیداسیون و رسوب متعاقب آهن بیان شود.
آهن ، نتایج کاهش PH را موجب میشود.
به طور منظم، کاهش و کمبود در نگهداشت مس روی سطوح Olivine پدیدار میشود.
زمانیکه آهن را از محلول آب معدنی ساختی در نظر نگیریم حداکثر PH در طی معیرا زمان آزمایشات وحد بالای PH و مقادیر محفوظ بدست می آید.
زمان بکارگیری طرح محلول آب معدنی ساختگی برای نشان دادن میزان صدرو آلودگیها از معدن Lkken ، آن حداکثر حفظ مس کسب شده را در نسبت جامد/محلول 1/g10 بعد از تقیریبا ده دقیقه از زمان ابقادی نظر می گیرد.
دراین نقطه نزدیک به 79 درصد از 1/mg15 حضور مقدماتی توسط مرحله جامد حفظ و نگهداری هنوز بالای 75 درصد بودتا وقیکه آن تقریبا بعد از 60 دقیقه از زمان واکنش به 60 رسید.
اگر حفظ چگالش همچون یک راه علاج در معدن Lkken مورد استفاده واقع میشود مس دارای بار دوچگالش باید مجزا از آهن حاوی محلول باشد.
ممانعت از روچگالش مهم، به حداقل رساندن انجام روچگالش و بهره بری کامل امکان موادشیمیایی سیستم، به طور مجزا باید در یک فاصله زمانی بین 20 تا 30 دقیقه دردسترسی باشد.
متناوبا، خاصیت جذب کنندگی می تواند توسط ممانعت آهن ، آهن زا از اکسیده کردن تا تکمیل جداسازی اجتناب شود.