مقدمه
ارتباطات یک فرایند سازمان یافته برای تبادل اطلاعات بین قسمتها، و معمولا از طریق یک رشته علائم می باشد. علوم ارتباطات یک شاخه دانشگاهی برای مطالعه ارتباطات است.
روش ها و اجزا ارتباطات
اجزا متداول شناخته شده ارتباطات شامل موارد زیر است:
کانال، زمینه، محیط، پس خورد، تداخل امواج، پیغام، دریافت کننده، و منبع.
فرایند ارتباطات آن چیزی است که به بشر اجازه می دهد تجارب و دانش را به اشتراک بگذارد. شکل های متداول ارتباطات انسانی عبارتند از: زبان علامت، مکالمه، نوشتن، اشاره، و پخش رادیوئی. ارتباطات می تواند به یکی از صورتهای متقابل، یک طرفه، ارادی یِا غیر ارادی باشد؛ همچنین می تواند شفاهی یا غیر شفاهی باشد. به علاوه ارتباطات می تواند درون فردی و میان فردی باشد.
تعریف ارتباطات
تعریف واحدی از ارتباطات که همه را قانع کند وجود ندارد. در 1970، فرانک دنس تعریف انتشار یافته را شناسائی کرد. از نظر برخی مردم "ارتباطات" بر مفاهیم متفاوت ، و گاهی متضاد دلالت دارد. از یک طرف، معنی آن تبادل متفکرانه دیدگاه ها از طریق یک مکالمه معنادار بین دو انسان می باشد؛ هر چند، می شود آن را به پیام ساده ارسال شده، بدون تفکر یا درخواست بازخورد، اطلاق کرد. با این تعریف اخیر، می توان گفت ماشین ها و جانوران پائین تر نیز ارتباط برقرار می کنند.
موانع ارتباطات
نگرانی مرتبط با ارتباطات، با عنوان درک اطلاعات شناخته می شود. این نگرانی به تاثیر پذیری به وسیله خود پنداره یک شخص گرایش دارد. در کنار درک، ارتباطات می تواند
توسط عوامل کنار گذاشتن، عدم تشخیص و قطبش آسیب ببیند.
شکل های ارتباطات:
ارتباطات حیوانات
ارتباطات میان فردی
بازار یابی
تبلیغات
روابط عمومی
ارتباطات عمومی
ارتباطات درون فردی
ارتباطات غیر شفاهی
ارتباطات گفتاری
ارتباطات راه دور
ارتباطات به وسیله کامپیوتر
ارتباطات میان فرهنگی
نظریه ارتباطات
فن آوری اطلاعات
در جنبه های فنی تر ببینید: تلگراف ، تلفن ، شبکه کامپیوتری.
اما این حوزه های متضاد ارتباطات بشر را می توان از یک طرف به آنهائی که یک تبادل متفکرانه بین یک تعداد کوچک از مردم می باشند«مناظره، رادیو بی سیم، پست الکترونیک، نامه های شخصی) و از طرف دیگر؛ به آنهائی که وسیعا یک پیغام ساده را به طور یک طرفه پخش می کنند( روابط عمومی، تلویزیون، سینما تقسیم کرد.
از دید رومی ها، ارتباطات بیشتر گرآوری اطلاعات به سوی مرکز بود تا پخش آن به اطراف در مدیریت مجازی یکی از موضوعات مهم ارتباطات بوسیله کامپیوتر می باشد.
تصویر مردم از ارتباطات، با تغییر روش های ارتباطات و برنامه ریزی که فن آوری جدید ارائه می دهد ، در حال تغییر است. این رویداد جدید در اطلاعات یعنی شبکه بندی شخصی غیر متمرکز ازدحام هوشمند نامیده می شود.
نظریه ارتباطات
نظریه ارتباط
بعضی افراد معتقدند که ساده ترین روش برای شروع طبقه بندی نظریات ارتباط ، با تلاش جهت تعریف واژگان ارتباط و نظریه از نظر تئوری نادرست است. با این وجود آغاز مطالعه بر روی نظریه هایی که در رابطه با ارتباط هستند ، بدون فهم حتی موقتی و ضعیف انواع پدیده های ارتباطی ونیز فهم اینکه چه نظراتی درباره این پدیده ها تشکیل فرضیه - یا تخصصی تر - فرضیه خوب را میدهند دشوار است
ارتباط ، مفهومی تغییر پذیر است، درحالیکه شاید به کرّات ازاین واژه استفاده کنیم، رسیدن به تعریف دقیق این کلمه که مورد قبول دانشمندان امور ارتباطات باشد دشوار است.
ارتباطات به حدی در رفتار انسان و ساختارهای اجتماع ریشه دارد که حتی تصور رخدادهای رفتاری یا اجتماعی بدون حضور ارتباطات دشوار است.
ممکن است ارتباط را انتقال اطلاعات از فردی به فرد دیگر تعریف کنیم.در واقع بسیاری از دانشمندان ارتباطات این تعریف را بعنوان تعریف کاربردی در نظر می گیرند و سخن معروف Lasswell(چه کسی چه چیزی را به چه کسی و با چه تاثیری) را روش احاطه بر رشته ارتباطات می دانند. سایرین معتقدند که جریانی تشریفاتی در ارتباطات وجود دارد که نمی توان آنرا بصورت ساختگی از بافتهای اجتماعی و تاریخی جدا نمود. با توجه به جدید بودن نسبی این رشته تحقیق ، انتظار یک مفهوم آفرینی مشترک بین تمامی افراد این رشته زود است. علاوه بر این ، خود فرضیه ارتباط از بسیاری جهات تلاش برای توصیف و توضیح دقیق ارتباط محسوب می شود.
در واقع یک فرضیه توضیحات مختلفی از گروهی از پدیده های مشهود می باشد. Karl Popperفرضیه را به طرز جالبی تعریف کرده است :" توری که ما جهت صید لغت پهن می کنیم تا آن را بیان، توضیح و حاکم نماییم." گمان یک فرضیه درون تمامی جریانات تحقیقی قرار دارد و در حالیکه بسیاری دانشمندان علوم اجتماعی مایلند آزمایش روی یک فرضیه خوب را با علوم طبیعی انجام دهند، بسیاری افراد دیگر که به مطالعه ارتباطات مشغولند فرضیه را همانند سایر رشته های دانشگاهی می دانند. با این وجود هنگام سنجش درستی یک فرضیه، ملاکهای موجود در علوم و برگرفته شده از روشهای علمی اغلب تا حد بسیار زیادی صادقند.
ارزیابی فرضیه
شش عامل ، از خصوصیات یک فرضیه قوی است (واژگان موجود در اینجا ازفرضیات ارتباطات بشر(Littlejohn) گرفته شده اند اما گروه مشابهی از معیارها به شدت مورد قبول هر دو گروه درونی و خارجی رشته ارتباطات قرار گرفته اند:
گستره نظری
یک فرضیه تا چه حد کلی است؟ یعنی یک فرضیه چقدردرست است؟ در بسیاری موارد فرضیه ای که برای محدوده نسبتاً کوچکی از وقایع صادق است به اندازه فرضیه ای که بخش بسیار وسیعی از فعل وانفعالات ارتباطی را دربردارد مفید نمی باشد.البته به فرضیه ای ایده آل گفته می شود که بطور مختصر و کلی ماهیت ارتباطات انسان را توضیح دهد.
تناسب
نظریات اغلب بر اساس چگونگی ارتباط فرضیات شناخت شناسی ، هستی شناسی و ارزش شناسی آنها با موضوع یا سوال مورد بحث سنجیده می شوند. اگر فرضیات یک تئوری به اختصار بیان شده باشد (وابسته به تکرار گویی) آن یک تئوری مفید نخواهد بود.
ارزش تحقیقی
بعضی از نظریات روشهایی که با آنها امکان تحقیقات بیشتر وجود دارد را نشان می دهند.نظریه با ارائه الگویی تفسیری، سوالات یا فرضیاتی که می توانند به آسانی به کار انداخته شوند را بوجود می آورند.عملاً ممکن است موفقیت یک فرضیه در چگونگی امکان ادامه آن توسط محققان دیگر برای انجام کاری پر باردر حمایت یا انعکاس آن قرار داشته باشد.
اعتبار
شاید نیاز به توضیح نباشد که داشتن اعتبار یکی از ملاکهای نظریه خوب است. اعتبار، میزان دقت یک نظریه در نشان دادن حالت واقعی جهان است. آیا بحثها یکپارچه هستند و آیا پیش بینی ها و ادعاها بصورت منطقی از فرضیات آن گرفته شده اند؟موارد زیادی برای مخدوش کردن این نظریات لازم است یعنی نظریاتی که پیش بینی هایی میکنند و موجب بی اعتباری آن می شوند(اگر نادرستی آنها اثبات شود).عدم وجود چنین پرسشهایی به شدت ارزش تئوری را کاهش می دهد چون نظریه ای که نادرستی آن را نمی توان اثبات کرد ، صحت آن نیز قابل اثبات نمی باشد.
ایجاز
بر اساس قانون ایجاز (Occam's razor) یک نظریه باید به ساده ترین شکل ممکن(عملی) یک پدیده را توضیح دهد. به عقیده دیگران نظریه خوب نشان دهنده کیفیتی هنرمندانه است یعنی بیانگر زیبایی یا علمی بودن نظریه است. این خصوصیت منجر به ایجاد لحظه می شود که در آن احساس درک موضوع را می کنیم.
انعطاف پذیر)آزادی (
نظریات (شاید بصورت متناقض) نباید نظریات دیگر را بطور قطعی نفی کنند. فرضیه نباید تعصبی باشد. باید هم مشوق و بوجود آورنده تردید وهم (تا هراندازه ممکن) قابل رقابت با سایر نظریه های معتبر باشد.
توجه به این نکته مهم است که یک نظریه "درست" یا "غلط" نمی باشد ( به رغم بحث بالا درباره صحت نظریه) بلکه در توضیح علل پدیده ای خاص نسبتاً بهتر یا بدتر هستند. بخصوص در علوم اجتماعی انتظار یافتن چندین نظریه متفاوت داریم که هر کدام از آنها یک پدیده را به طرق مفید توضیح بدهد. اگر بتوانیم نظریات را به شکل لنزهایی بکار ببریم که با آنها به همراه سایر دانشمندان به فهم واقعیات جهان نائل شویم بسیار با ارزش است.
فرضیات و الگوها
بسیاری معتقدند هرگز چنین نظریه موفقی درزمینه ارتباطات وجود ندارد اما ما درتهیه الگوهای ارتباطی نسبتاً موفق بوده ایم. Karl Deutsch در مقاله ای که درسمینار سال 1952 ارائه شد(درباره مدلهای ارتباطی در علوم اجتماعی) الگو را به این صورت تعریف می کند :"ساختاری از علائم و قوانین ارتباطی است که احتمالاً گروهی ازنقاط مرتبط را در فرآیندها یا ساختارهای موجود جور میکند." به بیان دیگر آن یک نمایش یا الگویی ساده شده از یک فرآیند است به درک ماهیت ارتباط در یک محیط اجتماعی کمک کند".این الگوها ضرورتاً نقشه های یک جور از جهان واقعی نیستند بلکه آنها تا زمانی موفقند که دقیقاً مهمترین عناصر جهان واقعی و پویایی ارتباطات بین خودشان را بیان می کنند.
Deutsch می گوید یک مدل باید تامین کننده چهار عملکرد باشد. باید یک سیستم پیچیده را مرتب کرده(در صورتیکه تا حد ممکن کلی باشد) و عملکردی تحقیقی ارائه نماید. هر دوی این عملکردها مشابه موارد اشاره شده در بالا هستند. او در ادامه می گوید الگوها باید تا حد امکان مبتکرانه باشند؛ آنها نباید به اندازه کافی واضح باشند تا در سیستم موجود انعکاس یابند.آنها همچنین باید تامین کننده اشکال گوناگونی برای سنجش سیستمها باشند که متشابهاً در مدل و در سیستم واقعی در حال بررسی عملی باشند.
الگوها ابزار تحقیق هستند به گونه ایکه شاید فرضیه ها مانند آنها نباشند. الگوها با نمایش سیستم در حال بررسی،روش مختصر تری را برای کار روی مشکلات یک سیستم " جهان واقعی " ارائه می دهند. آنها خودشان را معطوف به ساختار احتمالی فرضیه می کنند اگر چه ممکن است گاهی اوقات فرضیه ای که در علوم طبیعی وجود دارد در علوم انسانی یافت نشود. متاسفانه درحالیکه الگوها مطرح کننده "چه" و "چگونگی" هستند، برای توضیح "چرا" مناسب نیستند و لذا به اندازه فرضیات قوی گره گشا نمی باشند.
قواعد و قوانین
هدف علوم طبیعی حد اقل از زمان Hempel ایجاد قانون پوششی می باشد. این قانون نیازمند ارتباط واضحی ازیک وضعیت عادی است که تاثیرات آن دارای مرزهای خاصی می باشد. مشخص شده که دسترسی به ارتباطات اجتماعی در ساختار قانون پوششی بسیار دشوار است.شاید علت آن ، عادت ناخوشایند مردم به نقض قوانین طبیعت باشد. بویژه کارهای بعدی Wittgenstein این موضوع را مطرح نمود که احتمال ارائه الگوی روشنتری از ارتباطات بشر توسط سیستمهای قانونمند وجود دارد.این مسئله نشان می دهد که چرا نظریه پردازان ارتباطات بیشتر به ایجاد الگوها گرایش دارند تا فرضیات. روشهای قانونمند بویژه در ارتباطات گفتارمتداول هستند که ظاهراً در آن ، فعل و انفعالات انسان در طول ساختاری جریان دارند اگرچه لزوماً خطوط عادی نمی باشند.