درآمد
این نوشتار برگردان فارسى یکى از مقالات روانشناسى فلسفى اسلامى (علم النفس فلسفى) در دانشگاه «مک گیل» کشور کانادا است. اصل این مقاله به زبان انگلیسى بوده و در یک نیم سال درسى دوره کارشناسى ارشد زیر عنوان «موضوعات ویژه در کلام اسلامى» به پرفسور اریک ارمزبى(1) ارائه شده است.
استاد ارمزبى از من خواسته بود که با توجه به علاقه ام به موضوعات روانشناختى و تربیتى، پیرامون یک روایت نبوى مشهور، پژوهشى داشته باشم و دستاورد خود را در مقاله اى به دانشجویان آن درس عرضه کنم. به فراخور انتظار استاد و اقتضاى محل پژوهش، مقاله در نگارش اول بیشتر رویکرد کلامى داشت، اما در بازنگرى ترجمه برخى از جنبههاى تربیتى و روانشناختى روایت برجستهتر شد.
روش پژوهشى نگارنده، شیوه «تحلیل محتوا»(2) است. واژهها و فرازهاى روایت نبوى مشهورى که در ادامه خواهد آمد، با این روش به تحلیل کشانده شده است. گاهى رویکرد ادبى، زمانى کلامى و در مواردى هم از منظر عرفانى به روایت نگاه شده است. هدف از این آمد و شدها مطالعه یک روایت نبوى در فهم سیره آن حضرت و تلاش براى دستیابى به روشهاى پالایش تربیت عاطفى بوده است. منابع و متون گوناگونى که این نبوى یا مشابه آن را در بر داشته است، مورد مطالعه و مشورت قرار گرفته است تا معلوم شود که آن حضرت در پالایش گرایشهاى عاطفى و هیجانى خود چه راهکارى پیش مى گرفته اند. از آنجا که هنگام گذراندن این واحد درسى، کتاب احیاء علوم الدین غزّالى متن درسى بود، شروع آدرس دهى ها در این نوشتار از کتاب المحبّه متن نامبرده بوده است.
آنچه جالب توجه است اینکه با تحلیل محتوا و در دست داشتن یک رویکرد تربیتى و روانشناختى، چگونه مى توان از سطح ترجمه یک حدیث نبوى عبور کرد و به برخى از لایه هاى زیرین محتواى کلام معصومان و پیراستگان راه یافت.
بسیارى از مؤمنانى که دوست دارند رفتار، منش و چه بسا احساسات و عواطف خود را به گونهاى نبوى پالایش و تصعید کنند، ممکن است با این پرسش روبه رو باشند که پیامبراکرم صلى الله علیه وآله به عنوان الگوى برترى از اخلاق و شخصیت الهى چگونه بودند؟ ایشان چه چیزهایى را دوست مى داشتند؟ چگونه در زندگى روزمره رفتار مى کردند؟ و بالاخره منششان چه بود؟ به نظر مى رسد همین سؤال، حرکتدهنده مفسّر گرانقدر معاصر حضرت علامه طباطبائى بود که طى دوازده سال کوشیدند، برخى از زوایاى سیره نبوى را در کتابى با عنوان سنن النبى گردآورى کنند. این کتاب مجموعه جالبى است؛ زوایاى زیبایى از زندگى حضرت را به هم پیوند داده است. من هم یک روز با این سؤال رو در رو شدم که: راستى پیامبراکرم صلى الله علیه وآله چه چیزهایى را در این دنیا دوست داشتند؟ چه چیزهایى بیشتر مورد علاقه و توجهشان بود؟ حضرت عواطف و احساسات عشق و محبت خود را چگونه اولویتگذارى مىکردند؟ تا اینکه به این نبوى برخوردم:....
بله، حضرت هم مانند ما چیزهاى خاصى را دوست دارند و حتى بین دوست داشتنى ها فرق مى گذارند؛ برخى را بیشتر و بعضى را کمتر دوست دارند. بوى خوش، همسران و نماز از دوست داشتنى ترها بود. براى جهت دهى و پالایش عواطف و احساسات خود این گفتار نبوى را مرور مى کنیم:
قال رسول اللّه صلى الله علیه وآله : «حُبّبَ الىَّ مِن دنیاکم ثلاثٌ: النساءُ و الطّیب و جُعلت قرّه ُ عینى فى الصلاه ِ.»(3)
رسول اکرم صلى الله علیه وآله فرمودند: از دنیاى شما سه چیز مورد علاقه من قرار داده شده است: زنان، عطر و نور چشم من در نماز است.
فرمایش پیامبر از نگاه غزّالى
این حدیث توسط ابوحامد محمّد عزّالى (450 505 ه.ق) و در کاوش جالب او در کتاب المحبه از مجموعه احیاء علوم الدین مطرح شده است. هدف اصلى غزّالى از مطرح ساختن این روایت، تبیین چیستى عشق و برشمارى مراحل و گونه هاى آن به منظور برجسته سازى برترین و بلندترین گونه عشق است که به خداوند اختصاص مى یابد. «عشق» در نگاه غزّالى یک پدیده روانى است که ادراک و لذت را در هم آمیخته است. شاید هدف او از این توصیف آن بوده است که در دوستى و عشق، دو ساحت شناختى و هیجانى به هم پیوند مى خورد.(4) غزّالى بر این باور است که به فراخور تقسیم مجراهاى حسى گوناگون، دریافتهاى حسى و ادراکى ما در درد و خوشى متفاوت خواهد بود. هر حس با گونه ویژه اى از ادراک و بى تردید، با نوع مشخصى از لذت یا درد سر و کار دارد.
بنابراین، او روایت نبوى بالا را به عنوان نمونه و مثال روشنى از بحث خویش در گوناگونى دریافتهاى حسى و ادراکى لذت مطرح مى کند. گمان وى بر این است که در کلام پیامبر هر یک از سه واژه زنان (نساء)، بوى خوش (طیب) و نماز (صلوه ) به یک یا چند حس ویژه پیوسته شده است. براى مثال، عطرها تنها به این دلیل مطلوب و مورد علاقه ما هستند که بوى خوش آنها را از راه بوییدن و نه دیدن و شنیدن احساس مى کنیم. از سوى دیگر، زنان از آنرو در دل مردان جاى مى گیرند که با دیدن و تماس بدنى، از آنان لذت مى برند. پیامد این مطلب آن است که سایر حواس همچون بویایى، چشایى و شنوایى در لذت بردن از زنان نقشى ندارد. اما نماز به عنوان دلپذیرترین عملى که از راه دل و عقل احساس مى شود، مورد توجه یک مؤمن و دین باور قرار مى گیرد. از اینرو، غزّالى خاطرنشان مى سازد که بر اساس پیام این روایت، ما باید همچون حواس بیرونى، از سلامت حسى درونى نیز برخوردار باشیم تا بتوانیم از معانى درونى و حقایق معنوى که ناشى از ارتباط با خدا و تعلّق به او است، لذت ببریم.
اگرچه شاید درست باشد که از یک نگاه، ادراک (یا به تعبیر دقیقتر، احساس) و لذتهاى ناشى از آن را بر اساس حواس گوناگون تقسیم کنیم، ولى مى توان ادعا کرد که غزّالى براى استفاده از این فرمایش پیامبراکرم صلى الله علیه و آله به عنوان شاهدى بر نظریه خود، با مشکلاتى روبه رو است. براى مثال، زنان تنها به این دلیل که از راه تماس و دیدن در ارتباط عاطفى و جنسى با ما قرار مى گیرند، دوست داشتنى نیستند. در فرمایش حضرت، خاطرنشان شده که سه موضوع مورد علاقه آن جناب بوده است. براى فهم دلیل واقعى این بخش از کلام پیامبر، بهتر است و بلکه باید به قرآن و سایر روایتهاى نبوى مراجعه کنیم. مشورت با کریمه هاى قرآنى و برخى دیگر از گفتار هاى پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله ما را به این نکته رهنمون مى کند که علاوه بر جنبه هاى جسمانى، زنان به عنوان منبع اصلى تأمین نیازهاى روانى، به ویژه در بخش خانواده و ارتباطات خانوادگى، مورد توجه قرار گرفته اند. بر اساس آیه 21 سوره «روم»، زنان و همسران یکى از منابع اصلى آرامش و رهایى از تنشها به شمار آمده اند. امام على بن موسى الرضا علیه السلام مى فرمایند: «انّ اللّهَ جَعَل اللیل سکنا و جعلَ النساءَ و سکنا»؛ خداوند همانگونه که شب را مایه آرامش قرار داد ،زنان را نیز مایه آرامش و رهایى از تنش آفرید.(5) رهایى از تنشها و ایجاد آرامش تنها در لمس کردن و دیدن ریشه ندارد. این امر نیازى روانشناختى است که از طریق ارتباطات دو سویه، اما کاملاً مهار شده بین زنان و شوهران تأمین مى شود. بر اساس آیه 33 سوره «احزاب» به زنان پیامبر صلى الل هعلیه وآله دستور داده شده است: «.. آنقدر متواضعانه و همراه با نرمش با مردان سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند...» هرچند در آیه مزبور، زنان پیامبر مورد توجه و خطاب قرار گرفته اند، اما مى توان ادعا کرد که این امر در روابط هر مرد و زن مسلمانى مطرح است؛ چرا که هیچ خصوصیتى در موردى که آیه به آن اشاره کرده، وجود ندارد. بنابراین، صداى زنان (حتى در صورتى غیر از خوانندگى) مىتواند منشأ لذت انحرافآمیز باشد. پیام روشن این کریمه قرآنى آن است که از راه شنیدن نیز مىتوان از زنان استفاده و یا حتى سوء استفاده کرد.
علاوه بر این، امام على بن ابىطالب علیهالسلام مىفرمایند: زنان همچون گل هستند(6) پس نباید در فعالیتها و مشاغل سخت و دشوار به کار گرفته شوند. هرچند از این کلام حضرت، که زنان را به گل تشبیه کردهاند، استفاده مىشود که نباید در کارهاى دشوار از آنان سوء استفاده کرد، ولى این نتیجه نیز به دست مىآید که آنان همچون گل باید استشمام شوند. از اینرو، مىتوان از راه بوییدن نیز از زنان لذت برد. بوییدن یکى از مجراهایى است که زن و شوهر مىتوانند در برقرارى ارتباطات عاطفى و رهایى از تنشها از آن بهره جویند.