موضوعات تحقیق : الف-مقدار پوشش زنان و حفظ خود از نامحرم را به استناد آیات قرآن کریم بیان کنید .
ب-نور بودن خدا یعنی چه وحقیقت نور چیست ؟
ج-اهل سعادت ورستگاری چه کسانی هستند ؟
حجاب مصونّیت است نه محدودیت !
متفکر اندیشمند فرزانه استاد شهید مرتضی مطهریدراینزمینه مینویسند: مرد بسیاری از هنرنمایی ها و شجاعت ها ودلاوریها ونبوغها وشخصیتهای خود را مدیون زن وخودداری های ظریفانه زن ، مدیون حیا وعفاف زن می داند .
زن همیشه مرد را ساخته و مرد اجتماع را ، آنگاه که حیا وعفاف وخود داری زن از میان برود وزن بخواهد در نقش مرد ظاهر شود اول به زن مهر باطله می خورد وبعد مرد، مردانگی خود را فراموش می کند وسپس اجتماع منهدم می گردد.
حضرت امام (ره) می فرمایند : « زن مربع جامعه است .
زن با تربیت صحیح خودش انسان درست می کند وبا تربیت صحیح خودش کشور آباد می کند .» از همه شگفت آورتر سخنی است که یکی از مجلات زنانه از آلفرد هیچکاک نقل می کند : «زنان شرقی تا چند سال پیش به خاطر حجاب و نقاب وروبندی که به کار می بردند خود به خود جذاب می نمودند وهمین مساله جذبه نیرومندی به آنها می داد اما به تدریج با تلاشی که زنان این کشورها برای برابری با زنان غربی ا زخود نشان می دهند حجاب وپوششی که دیروز وبرزن شرقی کشیده شده بود از میان می رود وهمراه آن از جاذبه جنسی او هم کاسته می شود .
» بگو ای محمد صلی الله علیه واله وسلم زنان مؤمنه را که بپوشند چشمهای خودرااز مردان نامحرم و نگاهدارند از رویعفتفرجهایخودراازنظر نامحرم .
از ام سلمه روایت است که گفت بعد از نزول آیه حجاب من و میمونه نزد پیغمبر بودیم عبدالله مکتوم در آمد پیغمبر بما فرمودند پنهان شوید گفتیم یا رسول الله عبدالله مکتوم اعمی است و چیزی نمی بیند فرمو دند آیا شما هم اعمی هستید ؟
ودر بعضی تفاسیر آورده اند که روزی رسول اکرم (ص ) در حجره حضرت فاطمه علیهما سلام بودند عبدالله مکتوم در آمد حضرت فاطمه علیهما سلام برخاست و پنهان شد چون این مکتوم از نزد پیغمبر رفت حضرت زهرا نزد پدر خود آمد حضرت بر سبیل امتحان فرمود دختر جان چرا از این مکتوم پنهان شدی او که چشم نداشت ؟
حضرت فاطمه علیهماسلام عرض کرد پدر جان او چشم نداشت اما من که چشم داشتم اگر او مرا نمیدید من که او را می دیدم .
همچنانکه حق تعالی مرد آنرا امر نموده که چشم خود را ازدیدن زنان نامحرم نگاهدارند زنان را هم چنین امر نموده که حفظ چشم خود کنند از دیدن مردان نامحرم وظاهر نسازند .
و باید که زنان مؤمنه سینه و گریبان یعنی گردن وبرودوش خود را بمقنه بپوشانند وزینت و جمال خود را اشکار نسازند وظاهر ننمایند سروساعد وساق وگردن بند وخلخال را جز برای شوهران خود وپدران ، و پدران شوهر و پسران خود و پسران شوهر ، وبرادران وپسران برادر که در حکم برادرند ویا پسران خواهران واینها کسانی هستند که نکاح با ایشان روانیست .
کسانیکه از نسبت شیر محرم شده اند نیز همین حکم ثابت است وبزنان همدین خود یعنی زنان مؤمنه و کنیزان ملکی نه کافر از قبیل زنان یهودیه ونصرانیه ومجوسیه چه قرآن آنها را هم در حکم مردان بیگانه دانسته وجایز ندانسته که زنان مومنه نزد آنها برهنه باشند واتباع خانواده که رغبت بزنان ندارند مانند مردانیکه بنهایت پیری وسالخوردگی رسیده اند .
ویا ابلهان که مطلقاً از مباشرت با زن خبر ندارند ویا اطفال که هنوز بر عورت ومحارم زنان آگاه نیستند یعنی هنوز بحد بلوغ نرسیده وقوه جماع در آنها پدیدار نشده پس معلوم شد که بجز این اشخاص مذکور زنان باید از نشان دادن محل زینت خود احتراز کنند واحتجاب باطنی خود را ازدست ندهند ودر وقت راه رفتن آنطور پای بزمین نزنند که جلب توجه مردان شود مقصود از این جمله این است که درعصری زنان لباسها وکفشهای مخصوصی در برمینمایند مثلادر چهارده قرن پیش زنان عرب خلخال بپا می انداختند که وقتی را ه می رفتند صدای آن باعث جلب توجه مردان بود واین خود یکنوع زینت برای زنان حساب می شد از این جهت این آیه برای منع ازاین روش نازل شد مانند عصر خودمان که بانوان کفشهائی میپوشند که وقتی راه می روند باعث جلب توجه مردان است همانطور که در فوق ذکر شد مطابق آیه شریفه زنان مسلمان حق اینکه محل زینت را بنامحرمان نشان بدهند ندارند ، حال باید فهمید محل زینت زن که قرآن وذکر کرده کجا میباشد .
اگر خوب دقت در این آیه بشود پر واضح وآشکار خواهد شد که تمام سرتا قدم زن محل زینت می باشد مانند سر که محل زینت مواست و میشود آنرا با انواع مختلف آرایش نمود چنانکه امروز می کنیم .
دوم صورت که محل آرایشی اصلی زن است که با زهم زینت حساب میشود .
سوم جاهائی را که بوسیله گوشواره ویا کردن بند ویا دست بند آرایش می نمایند وحتی در بعضی ملت ها دیده شده که بینی راهم بوسیله جواهرات زینت می نمایند .
وبدن زن با لباسهای مختلف الوان زینت داده می شود وهمچنین پا را بوسیله کفشهای مدل با روز آرایش می دهند مانند زمان پیغمبر (ص) که زنها پاهای خود را بوسیله خلخال بستن زینت میدادند پس فهمیدید که تمام اعضای بدن زن عورت ومحل زینت است وباید از نامحرمان پوشیده شود ولی افسوس که درعصر ما بانوان اسلامی بر خلاف این آیه رفتار می نمایند ومحل زینت را که هیج بلکه طوری لباس برتن می نمایند که هم عورت آنها از قبیل سینه وبازوها وپاها پوشیده نیست وهم خود را در میان نامحرمان زیباتر جلوه می دهند که در حقیقت میتوان گفت با اینکه لباس بر تن دارند ولی عریان می باشند .
ب: ترجمه : خداوند نور آسمانها وزمین است ، مثل نور خداوند همانند چراغدانی است که در آن چراغی ( پرفروغ ) باشد ، آن چراغ در حبابی قرار گیرد ، حبابی شفاف ودرخشنده همچون یک ستاره فروزان ، این چراغ با روغنی افروخته می شود که از درخت پربرکت زیتونی گرفته شده که نه شرقی است ونه غربی ( آنچنان روغنش صاف وخالص است که ) نزدیک است بدون تماس با آتش شعله ور شود ، نوری است برفراز نور ، وخدا هر کس را بخواهد به نور خود هدایت می کند وخداوند به هر چیزی آگاه است .
تفسیر: در تفسیر آیات فوق سخن بسیار گفته شده است ، ومفسران وفلاسفه وعرفای اسلامی هر کدام بحثهای فراوانی دارند ، پیوند ارتباط این آیات با آیات گذشته از این نظر است که در آیات پیشین سخن ازمساله عفت ومبارزه با فحشاء با استفاده از طرف و مسائل گوناگون بود ، واز آنجا که ضامن اجرای همه احکام الهی ، مخصوصاً کنترل کردن غرائز سرکش ، بخصوص غریزه جنسی که نیرومند ترین آنها است .
جزء هیجدهم بدون استفاده از پشتوانه ایمان ، ممکن نیست ، سرانجام بحث را به ایمان واثر نیرومند آن کشانیده واز آن سخن می گوید .
نخست می فرماید : خداوند نور آسمانها وزمین است ، ( الله نور السموات والارض ).
چه جمله زیبا و جالب وپر ارزشی ؟
آری خدا نور آسمانها و زمین است ، روشنی وروشنی بخش همه آ”نها .
گروهی از مفسران کلمه « نور » را در اینجا به معنی هدایت کننده وبعضی به معنی « روشن کننده » وبعضی به معنی « زینت بخش ، تفسیر کرده اند .
همهاینمعنایصحیح است ولی مفهوم آیه بازهم ازاین گستردهتر میباشد .
توضیح اینکه : در قران مجید وروایات اسلامی از چند چیز به عنوان « نور » یاد شده است : قران مجید – چنانکه در آیه 15 سوره مائده می خوانیم : قد جائکم من الله نور وکتاب مبین : « از سوی خداوند نور وکتاب آشکاری برای شما آمد ودر آیه 157- سوره اعراف نیز می خوانیم : واتبعو النور الذی انزل معه اولئک هم المفلحون : « کسانی که پیروی از نوری می کنند که با پیامبر نازل شده است آنها رستگارانند .
« ایمان » چنانکه در آیه 257 بقره آمده است : الله ولی الذین آمنو یخرجهم من الظلمات الی النور : « خداوند ولی کسانی است که ایمان آورده اند ، آنها را از ظلمتهای (شرک وکفر ) به سوی نور ( ایمان ) رهبری می کند .
» « هدایت الهی » روشن بینی – چنانکه در آیه 122 سوره انعام آمده او من کان میتاً فاحیینا وجلعنا له نورا یمشی به فی الناس کمن مثله فی الظلمات لیس بخارج منها : «آیا کسی که مرده بوده است وما او را زنده کردیم ونور هدایتی برای اوقرار دادیم که در پرتو آن بتواند در میان مردم راه برود همانند کسی است که در تاریکی باشد وهرگز از آن خارج نگردد؟!
« آئین اسلام » چنانکه در آیه 32 سوره توبه میخوانیم : ویایی الله الا ان یتم نوره ولو کزه الکافرون : « خداوند ابا دارد جز از اینکه نور ( اسلام ) را کامل کند هر چند کافران نخواهند .
شخص پیامبر (ص) در آیه 46 سوره احزاب درباره پیامبر می خوانیم : وداعیاً الی الله باذنه وسراجاً منیراً : « ما تور ا دعوت کننده به سوی خدا به اذن وفرمان او قرار دادیم وچراغی نوربخش » امامان و پیشوایان معصوم – چنانکه د رزیارت جامعه آمده : خلقکم الله انواراً فجعلکم بعرشه محدقین : « خداوند شما را نور هائی آفرید که گرد عرش او حلقه زنده بودید ، ونیز در همان زیارتنامه آمده است : وانتم نورالاخیار وهداه الابرار : « شما نور خوبان وهدایت کننده نیکوکاران هستید ».
وبالاخره از «علم ودانش » نیز به عنوان نور یادشده چنانکه د رحدیث مشهور است : العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء : « علم نوری است که خدا در قلب هر کس که بخواهد می افکند » ...
اینها همه از یکسو .
واز سوی دیگر : باید در اینجا خواص و ویژگیهای نور را دقیقاً بررسی کنیم،بامطالعهاجمالیروشنمیشودکه نور دارای خواص وویژگیهایزیر است : 1-نور زیباترین ولطیفترین موجودات در جهان ماده است وسرچشمه همه زیبائیها ولطافتها است !
2- نور بالاترین سرعت را طبق آنچه در میان دانشمندان معروف است در جهان ماده دارد نور با سرعت سیصد هزار کیلومتر در ثانیه می تواند کره زمین را در یک چشم برهم زدن ( کمتر ا زیک ثانیه ) هفت با ر دور بزند ، به همین دلیل مسافتهای فوق العاده عظیم وسرسام آور نجومی را فقط با سرعت سیر نور می سنجند وواحد سنجش در آنها سال نوری است ، یعنی مسافتی را که نور د ریکسال با آن سرعت سرسام آورش می پیماید .
3- نور وسیله تبیین اجسام ومشاهدات موجودات مختلف این جهان است ، وبدون آن چیزی را نمی توان دید ، بنابراین هم « ظاهر » است وهم « مظهر » (ظاهر کننده غیر).
4- نور آفتاب که مهمترین نور در دنیای ما است پرورش دهنده گلها و گیاهان بلکه رمز بقای همه موجودات زنده است و ممکن نیست موجودی بدون استفاده از نور ( به طور مستقیم یا غیر مستقیم ) زنده بماند .
5- امروز ثابت شده که تمام رنگهائی را که ما می بینیم نتیجه تابش نور آفتاب یا نورهای مشابه آن است وگرنهموجوداتدرتاریکیمطلقرنگی ندارند !.
6- تمام انرژیهای موجود درمحیط ما ( بجز انرژی اتمی ) همه ازنور آفتاب سرچشمه می گیرد ، حرکت بادها ، ریزش باران وحرکت نهرها وسیلها و آبشارها وبالاخره حرکت همه موجودات زنده با کمی دقت به نور آفتاب منتهی می شود .
سرچشمه گرما وحرارت و آنچه بستر موجودات را گرم می دارد همان نور آفتاب است حتی گرمی آتش که از چوب درختان ویا زغال سنگ ویا نفت و مشتقات آن به دست می آید نیز از گرمی آفتاب است چرا که همه اینها طبق تحقیقات علمی به گیاهان وحیواناتی باز می گردند که حرارت را از خورشید گرفته ودر خود ذخیره کرده اند ، بنابراین حرکت موتورها نیز از برکت آن است .
7- نور آفتاب نابوده کننده انواع میکربها وموجودات موذی است واگر تابش اشعه این نور پر برکت نبود کره زمین ، تبدیل به بیمارستان بزرگی می شد که همه ساکنانش با مرگ دست به گریبان بودند.
سوره نور : آیه 35-38 خلاصه هر چه در این پدیده عجیب عالم خلقت (نور ) بیشتر می نگریم ودقیق تر می شویم آثار گرانبها وبرکات عظیم آن آشکار تر می شود .
حال با در نظر گرفتن این دو مقدمه اگر بخواهیم برای ذات پاک خدا تشبیه وتمثیلی از موجودات حسی این جهان انتخاب کنیم ( گرچه مقام با عظمت او از هر شبیه ونظیر برتر است ) آیاجز ا زواژه نور می توان استفاده کرد ؟
همان خدائی که پدید آورنده تمام جهان هستی است ،روشنی بخش عالم آفرینش است ، همه موجودات زنده به برکت فرمان او زنده اند ، وهمه مخلوقات بر سرخوان نعمت او هستند که اگر لحظه ای چشم لطف خود را از آنهاباز گیرد همگی در ظلمت فنا و نیستی فرومی روند .
وجالب اینکه هر موجودی به هر نسبت با او ارتباط دارد به همان اندازه نورانیت وروشنائی کسب می کند : قرآن نور است چون کلام اوست .
آئین اسلام نور است چون آئین او است .
پیامبران نورند چون فرستادگان اویند .
امامان معصوم انوار الهی هستند چون حافظان آئین او بعد از پیامبرانند .
« ایمان » نور است چون رمز پیوند با او است .
علم نور است چون سبب آشنائی با او است .
بنابراین «الله نور السموات والارض » ج: هر کس فرمان خدا ورسول را اطاعت کند وخدا ترس وپرهیزکار باشد جز این نیست که چون خوانده شوند مومنین بخدا و رسول یعنی دعوت شوند بحکم قران مجید که کتاب خدا است وپیغمبر او تاحکم کند میان ایشان بوقت مخاصمه ، آنوقت گویند که شنیدیم امر ترا اگر چه بضرر ما باشد و آنگروه که ذکر شد مومنانی هستند حقیقی وقابل این گفتار ونجات یافتگان ونائلین بنعمتهای بیکران الهی و رستگار از درکات سخط ربانی ورسیدن بدرجات رضای سبحانی می باشند.از ابوجعفر (ع) مرویست که مراد باین آیه حضرت امیر امومنین (ع) است البته صفت مومنین همین است نه اینکه هر وقت کاری بنفع آنها باشد راضی شوند ووقتیکه بضرر آنها بود راضی نشوند مانند مسلمانان زمان ما که هر چه بنفع ایشان است آنرا قبول دارند واگر دلخواه ومطابق میل آنها نباشد هرگز زیر بار نمیروند (51).
هر کس فرمان خدا ورسول را اطاعت کند وخدا ترس باشد وفرمان برد خدای را در فرایض واحکام قران درهر چه فرماید ، وبترسد ازعذاب خدای بر گناهان گذشته وبپرهیزد از خشم او ، ومعصیت نکند در زمان آینده چنین کسان را فیروزی وسعادت خواهد بود و فوز یافتگان بنعیم مقیم میباشند .
در کشاف آورده که یکی از ملوک از علمای زمان خود طلب آیتی کرد که عمل بدان کافی باشد و محتاج با آیاتی دیگر نشود ایشان با این اتفاق کردند چه حصول فوق وفلاح جز بفرمان برداری وخشیت وتقوی مقدور نیست .
مرویست که چون پیغمبر (ص) بیان کرد بحکم وامر او ایشان انکار کرده واین گروه بجهه دفع تهمت خود سوگند خوردند که اگر ما را امر کنی به بیرون رفتن از منازل واموال خود ما انقیاد امر تو نموده وهمه اموال خود را بگذاریم وفرار اختیار کنیم حق تعالی تکذیب ایشان نموده فرمود (52).
فهرست منابع : «تفسیر نمونه» ، استاد مکارم شیرازی «گنجینه سعادت» ، بانو - ف - مالک «نظام حقوق زن در اسلام» ، استاد شهید مطهری «پوشش زن در اسلام» ، محمد اشتهاری