دانلود تحقیق خوش گویى

Word 52 KB 32253 9
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مقدمه دوست داریم زندگى‏هایمان، سرشار از صمیمیت و خون گرمى و صفا باشد.

    حریم انسانها و حرمت همگان، محفوظ بماند و معاشرت‏هایمان نشات‏گرفته از «فرهنگ قرآنى‏» و تعالیم مکتب باشد.

    و این، یعنى «زندگى مکتبى‏».

    پایدارى و استحکام رابطه‏هاى مردمى، در سایه رعایت نکاتى است که‏برگرفته از «حقوق متقابل‏» افراد جامعه باشد.

    در اینکه «چگونه باید زیست‏» و چه سان با دیگران باید رابطه داشت، نکته‏اى‏است که در بحث «آداب معاشرت‏» مى‏گنجد.

    بر خلاف فرهنگ غربى، روح و محتواى فرهنگ دینى ما بر پایه «ارتباط‏»،«صمیمیت‏»، «تعاون‏»، «همدردى‏» و «عاطفه‏» استوار است.

    جلوه‏هاى این فرهنگ‏بالنده نیز در دستورالعملهاى اخلاقى اسلام دیده مى‏شود.

    «زندگى مکتبى‏»، در سایه شناخت این رهنمودها و به کار بستن آنها درصحنه‏هاى مختلف زندگى است، نه با شعار و ادعا.

    به هر میزان که معیشت ومعاشرت ما با اینگونه هدایتهاى دینى در مقوله رفتار، هماهنگ باشد، به همان‏اندازه زندگیهایمان «مکتبى‏» است.

    مسلمان باید به‏گونه‏اى در چارچوب اصول وسنن فرهنگ دینى خودش زندگى کند که با شهامت و افتخار، بتواند «امضاى دین‏»را پاى همه رفتارش بگذارد و زندگیش «برچسب اسلام‏» داشته باشد و الگوى‏اسلامى را بر زندگى خویش در خانه و جامعه، سایه‏افکن سازد.

    «آداب برخورد»، «دید و بازدید»، «رفت و آمد»هاى خانوادگى و دوستانه،نحوه «گفتار» و «رفتار» با اقشار مختلف، «دوستى‏» و حد و حدود آن، مراعات‏«حقوق دیگران‏»، «ادب و سپاس و احترام‏»، از جلوه‏هاى بارز اخلاق معاشرت‏است.

    این‏گونه رابطه‏هاى اجتماعى، با عنوانهاى مختلف و در شرایط گوناگون‏انجام مى‏گیرد.

    گاهى به صورت «صله‏رحم‏» است; در ارتباط با اقوام و بستگان.گاهى نام «عیادت‏» به خود مى‏گیرد; در مورد بیماران.

    گاهى نسبت‏به برادران وخواهران دینى، عنوان «زیارت‏» مى‏یابد، گاهى با همسایگان است، گاهى بامستمندان.

    گاهى هم بر محور اطعام است و گاهى به شکل مسافرتهاى دور ونزدیک و بردن هدیه و آوردن «سوغات سفر».

    گاهى هم براى شرکت در مجلس عقدو عروسى یا مشارکت در مراسم سوگ و تسلیت‏گویى است.

    به هر حال، همه اینها نوعى «رابطه‏» و «معاشرت‏» است و نشان‏دهنده منش‏انسانى و فرهنگ اخلاقى هر فرد.

    اسلام نیز در این باره‏ها بسیار سخن گفته و رهنمودداده است که در این کتاب، گوشه‏اى از معارف و آموزشهاى دین در این زمینه‏ها رامرور مى‏کنیم.

    باشد که «فرهنگ خودى‏» و «هویت دینى‏» را پاس بداریم و با افتخار وسربلندى و رها از سلطه فرهنگى بیگانه و با تکیه بر رهاورد مکتب و وحى، زندگى وروابط خویش را بر پایه ارزشهاى برگرفته از قرآن و اهل بیت (علیهم‏السلام)،سامان بخشیم و براى نسلهاى آینده هم «ادب و اخلاق‏» را میراث بگذاریم.

    آنچه پیش روى شماست مجموعه‏اى است از رهنمودهاى اخلاق دینى درمعاشرت با دیگران که نخست، در سالهاى 78 - 1376 در مجله پیام زن با عنوان‏«اخلاق معاشرت‏» انتشار یافت و اینک با اندکى بازنگرى تقدیم مى‏گردد.

    اخلاق معاشرت خوشرویى و خوشخویى شاید گیراتر از «حسن خلق‏»، واژه‏اى نباشد که ترسیم کننده روحى‏زلال و طبعى بلند و رفتارى جاذبه‏دار باشد.

    چیزى که عنوان برجسته‏رفتار یک مسلمان است و معیار کمال ایمان یک مؤمن، آنگونه که‏رسول خدا(ص) نیز، به این فضیلت متعالى آراسته بود.

    بخشى از اخلاق نیکو، در «خوشرویى‏» متجلى است، بخشى در«خوشخویى‏» و بخشى هم در «خوشگویى‏».

    و چه خوش است که به این‏سه «خوش‏» مبارک و مقدس، بپردازیم و از آنها کلیدى براى گشودن‏قلعه دلها و عاملى براى تحکیم رابطه‏ها بسازیم.

    خوشرویى در مواجهه دو نفر با یکدیگر، پیش از هر سخن و عمل، دوصورت با هم روبه‏رو مى‏شود.

    مواجهه دو انسان با هم و کیفیت این‏رویارویى چهره‏ها، نقش عمده در نحوه گفتار و رفتار دارد و رمزگشایش قفل دلهاست.

    «خوشرویى‏»، هم در نگاه مطرح است، هم در لبخند.

    هم در گفتار آشکار مى‏شود، هم در رفتار.

    چه بسا رابطه‏ها و دوستیهایى که با «ترشرویى‏» و «اخم کردن‏» و«عبوس شدن‏» به هم خورده است.

    از سوى دیگر مبدا بسیارى از آشناییهاهم یک «تبسم‏» بوده است.

    وقتى با چهره شکفته و باز با کسى روبه‏رو مى‏شوید، در واقع کلیدمحبت و دوستى را به دست او داده‏اید.

    برعکس، چهره اخمو وابروهاى گره‏خورده و صورت درهم و بسته، دریچه ارتباط وصمیمیت را مى‏بندد.

    اگر این خوشرویى و خنده‏رویى با نیت پاک و الهى انجام گیرد،علاوه بر تاثیر محبت‏آفرین، «حسنه‏» و «عبادت‏» به حساب مى‏آید.

    از امام باقر(ع) سخن بیاوریم که فرمود: «تبسم الرجل فى وجه اخیه حسنه ‏»; (1) .

    لبخند انسان به چهره برادر دینى‏اش «حسنه‏» است!

    تبسم، مبدا بسیارى از آشناییها و زداینده بسیارى از غمها وکدورتهاست.

    شگفت از کسانى است که از این کار بى‏زحمت و رنج وخرج، که برکات فراوان دارد، طفره مى‏روند و به سختى حاضرند«گلخنده‏» مسرت را بر لبان خود و چهره دیگران بیافرینند.

    برخورد با چهره باز با دیگران، آنان را آماده‏تر مى‏سازد تا دل به‏دوستى با شما بسپارند.

    خنده‏رویى و بشاش بودن، دیگران را دل وجرات مى‏بخشد، تا بى‏هیچ هراس و نگرانى، با شما باب آشنایى را بازکنند و سفره دلشان را پیشتان بگشایند برخورد با چهره باز با دیگران، آنان را آماده‏تر مى‏سازد تا دل به‏دوستى با شما بسپارند.

    خنده‏رویى و بشاش بودن، دیگران را دل وجرات مى‏بخشد، تا بى‏هیچ هراس و نگرانى، با شما باب آشنایى را بازکنند و سفره دلشان را پیشتان بگشایند.

    اگر با خوشرویى، بتوانید بار سنگین غم دوستان را سبک کنید،کارتان عبادت است و اگر با یک تبسم، بتوانید خاطرى را شاد سازید، به‏خدا نزدیک‏تر شده‏اید.

    به قول حافظ: دایم گل این بستان، شاداب نمى‏ماند.

    دریاب ضعیفان را، در وقت توانایى.

    غم‏زدایى وقتى یک چهره گشاده و لبخند صمیمى، غمى را از دل مى‏زداید،چرا باید از این «احسان‏»، دریغ کرد؟

    بعضیها حضورى غم‏آفرین دارند، برخى هم محضرى غم‏زدا.گروه اخیر، آیت لطف الهى‏اند که قدرشان ناشناخته است.

    سعدى مى‏گوید: گفته بودم چو بیایى غم دل با تو بگویم چه بگویم؟

    که غم از دل برود چون تو بیایى.

    انسانها نیازمند محبت‏اند.

    این تشنگى، جز با ملاطفت و خوشرویى برطرف نمى‏شود.

    اگر اولین برخورد ما با کسى، به گونه‏اى باشد که غم او را به شادى‏و نگرانى‏اش را به اطمینان مبدل سازد، دریچه‏اى به دنیاى صفا و سروربه رویش گشوده‏ایم.

    این نیز نزد خداوند، حسنه و عبادت است.

    باز هم حدیثى از حضرت صادق(ع): «من اخذ من وجه اخیه المؤمن قذاه کتب الله له عشر حسنات‏»; (2) .

    کسى که از چهره برادر دینى‏اش، رنج و اندوهى را بزداید، خداوندبه پاداش آن، ده «حسنه‏» در نامه اعمالش مى‏نویسد.

    مگر این کار نیک، چه اندازه زحمت دارد؟

    البته این رفتار، نوعى هنرمندى در معاشرت است، قلبى مهربان‏مى‏خواهد و عاطفه‏اى سرشار و خصلتى نوعدوستانه.

    شاد کردن‏دیگران، چهره دیگرى از همین «غمزدایى‏» است.

    گاهى با توجهى،نگاهى، محبتى، کلامى، هدیه‏اى و ...

    مى‏توان انسانى را مسرور ساخت‏و در نتیجه خدا را از خود راضى ساخت.

    در این زمینه، باز هم سخنى از پیشواى صادق شیعه بیاوریم که‏فرمود: «ایما مسلم لقى مسلما فسره سره الله عز و جل‏»; (3) .

    هر مسلمانى که با مسلمانى دیدار کند و در برخورد، او را شادمان‏سازد، خداى متعال نیز او را خوشحال و مسرور خواهد ساخت.

    وقتى مى‏توان با کلماتى و چهره و برخوردى خوش و دلپذیر،خاطرى را خرسند ساخت، چرا باید با گفتن کلماتى ناخوشایند واندوه‏آفرین، غم بر چهره دیگرى نشاند و او را به یاد روزهاى تلخش‏انداخت و او را مایوس و دلسرد ساخت؟

    هنرمند کسى است که بتواند غبار غم از خاطرها بزداید.

    باز به قول‏حضرت لسان‏الغیب: سمن‏بویان، غبار غم چو بنشینند، بنشانند.

    پرى‏رویان قرار از دل چو بستیزند، بستانند.

    خوشگویى از شاخه‏هاى دیگر «حسن خلق‏»، که رابطه‏ها را استوارتر و پیوندهارا صمیمى‏تر مى‏سازد، گفتار دلپذیر و شادى‏بخش است.

    متانت درسخن و ادب در گفتار و زیبایى در کلام، خصلت پاکدلان بى‏کینه است‏و خلق و خوى اولیاء دین.

    ارزش انسان و جوهره وجودى‏اش را زبان و بیان روشن مى‏سازد: یکى تحقیر مى‏کند، یکى تشویق.

    یکى عیبجویى مى‏کند، دیگرى تحسین و تقدیر.

    یکى ملامت مى‏کند، دیگرى پر و بال مى‏دهد و امید مى‏آفریند.

    کدام یک خوبتر است؟

    شما خودتان چگونه بیان و زبانى دارید؟

    تلخ یا شیرین؟

    گزنده یامرهم گذارنده؟

    آیا با دیگران همان‏گونه صحبت مى‏کنید که دوست دارید دیگران‏با شما آنچنان حرف بزنند و خطاب کنند؟

    پذیرایى از دیگران، همیشه با غذا و میوه و شیرینى نیست.

    گاهى پذیرایى، با یک کلام خوب و سخن شایسته است.

    این اکرام،بالاتر از تغذیه و اطعام است، چرا که گفتار شایسته و زیبا، غذاى روح‏است.

    گفتن یک «آفرین‏»، «احسنت‏»، «بارک‏الله‏» مگر چقدر هزینه و خرج‏دارد؟

    کسانى هستند که جان مى‏دهند، ولى حاضر نیستند یک کلام‏تشویق‏آمیز و محبت‏بار بر زبان جارى کنند.

    بشنویم از رسول‏خدا(ص) که اسوه اخلاق حسنه و الگوى ادب در گفتار و رفتار است که‏فرموده است: «من اکرم اخاه المؤمن بکلمه یلطفه بها و فرج عنه کربته لم یزل فى ظل الله‏الممدود علیه الرحمه ما کان فى ذلک‏»; (4) .

    هر کس برادر باایمانش را با گفتن کلامى ملاطفت‏آمیز و غم‏زدا،مورد تکریم قرار دهد، تا وقتى او شادمان است، گوینده آن سخن‏همواره در سایه رحمت گسترده الهى به سر مى‏برد.

    کلام تشویقى و آفرین و مرحبا گفتن بر عمل شایسته دیگرى نیز،از این‏گونه صالحات است.

    باز هم از کلام امام صادق(ع) بشنویم: «من قال لاخیه المؤمن «مرحبا» کتب الله له مرحبا الى یوم القیامه‏»; (5) .

    هر کس به برادر مؤمن خود «مرحبا» بگوید، خداى متعال تا روزقیامت‏براى او مرحبا و آفرین مى‏نویسد.

    غیر از پاداش الهى، تاثیرات اجتماعى «خوشگویى‏» در نرم ساختن‏دلها و جلب عاطفه‏ها و استوار ساختن رابطه‏ها مشهود است.

    آنکه‏خوش‏سخن باشد، از دیگران نیز کلام نیکو مى‏شنود.

    «این جهان کوه است‏و فعل ما ندا» و البته که حرف و سخن ما هم در کوهستان زندگیها انعکاس‏دارد و خوبى آن به خود ما منعکس مى‏شود.

    کسى که گفتار مؤدبانه داشته باشد، دیگران نیز با او مؤدبانه سخن‏خواهند گفت.

    وگرنه ...

    «کلوخ‏انداز را پاداش، سنگ است‏».

    از کلام مولاعلى(ع) است که: «اجملوا فى الخطاب تسمعوا جمیل الجواب‏»; (6) .

    زیبا خطاب کنید، تا جواب زیبا بشنوید!...

    کیفیت‏برخورد ما با انسانهاى دیگر، همان نتیجه را به ماء;//:ف‏برمى‏گرداند.

    ادب، ادب مى‏آورد و توهین و فحش، بدزبانى و اهانت‏متقابل را در پى دارد.

    خوشخویى از رموز موفقیت‏حضرت رسول(ص) در دعوت و رسالت‏خویش، اخلاق نیکو و برخورد شایسته و جذاب با مردم بود.

    «حسن‏خلق‏» آن حضرت، امتیاز بارز آن مظهر رافت و رحمت‏بود.

    با همین‏«اکسیر اعظم‏» دلها را جذب مى‏کرد، دشمنان را دوست مى‏ساخت، کینه‏هارا به مهربانى مبدل مى‏کرد، الفت مى‏آفرید و پیوند مى‏داد، دلها را با دلها،دستها را با دستها!

    و به همین سبب مدال «انک لعلى خلق عظیم‏» (7) از خداى‏عظیم دریافت کرد.

    کلام نرم، رفتار شایسته، گفتار مؤدبانه و جاذبه‏دار، تحمل فراوان وحلم و بردبارى و چهره گشاده و بشاش، از مظاهر و جلوه‏هاى «حسن‏خلق‏» است.

    به تعبیر دیگر، وقتى محبت‏خود را به دیگران ببخشید، درحوادث، صبور و شکیبا باشید، خشم خود را فرو خورده،خویشتن‏دارى کنید، بدى را با خوبى پاسخ دهید و از خشونت وعصبانیت و بدزبانى و تحقیر و توهین و تکبر به دور باشید، داراى‏«حسن خلق‏» هستید.

    اگر خداوند به صاحبان حسن خلق، پاداش جهاد و شهادت‏مى‏دهد، بیجا و گزاف نیست، چرا که این هم نوعى مجاهده دارد.

    پیامبراکرم(ص) براى تثبیت و گسترش همین کمالات اخلاقى و «خوشخویى‏»برانگیخته شد.

    از کلمات نورانى او است: «ان الرجل یدرک بحسن خلقه درجه الصائم القائم‏»; (8) .

    گاهى انسان در سایه خوشخویى، به مقام و رتبه روزه‏داران‏شب‏زنده‏دار مى‏رسد!

    انسى که مؤمنان با یکدیگر مى‏گیرند، بسیار قیمتى و باارزش است‏و این در سایه خوش اخلاقى پدید مى‏آید که حلقه وصل انسانها به هم‏است.

    در جوامع غربى، برخوردها اگر شاد و همراه با لبخند است، آن‏خوشرویى‏ها حرکات سطحى و ظاهرى است و ریشه در عمق دلهاندارد.

    «اخلاق آمریکایى‏» و «اروپایى‏»، تصنعى است.

    اما حسن خلق وخوش برخوردى در جوامع ایمانى و اسلامى، ریشه در متن عقیده داردو انسانها با هم یکدل و صمیمى‏اند، و دلسوز و رؤوف و بامحبت!

    پیامبر اکرم(ص) رابطه مؤمن با مؤمن و برخوردشان را با هم،همچون رسیدن یک تشنه به آب سرد و گوارا مى‏داند که با آن سیرابى‏مى‏شود: «ان المؤمن لیسکن الى المؤمن کما یسکن قلب الظمان الى الماء البارد.» (9) .

    در کجاى اخلاق غربى، این حالت‏یافت مى‏شود؟

    در معاشرت مسلمانان با هم، باید «همدلى‏»، بیش از «وحدت‏فیزیکى‏» و «پیوند سطحى‏» حاکم باشد، تا به انس و الفتهاى پایدار ورابطه‏هاى درونى بیانجامد.

    با سلام و مصافحه و حسن خلق و چهره بازو لبخند محبت‏زا و غم‏زدا و برخورد نیک، این مهم تامین مى‏شود.میزان اسلامى بودن اخلاق هر مسلمان را باید در نحوه معاشرتش بادیگران جستجو کرد.

    خوش خلقى ، دین و مرام مسلمانى است.

    به‏فرموده حضرت رسول(ص): «ایمان کسى کاملتر است که اخلاقش بهترباشد، کسى به پیامبر شبیه‏تر و به او نزدیکتر است که خوش خلق‏تر باشد» (10) و به‏تعبیر امام صادق(ع): «پس از عمل به واجبات الهى، محبوبترین کارها نزد خداوند، آن است که‏انسان اخلاقى سازگار با مردم داشته و اهل «مدارا» باشد.» (11) .

    بارى ...

    گفتار و رفتار ما «آیینه شخصیت‏» ماست، بکوشیم هر چه‏روشنتر و شفاف‏تر باشد.

    شناخت و مراعات حقوق دیگران شناخت وظیفه، پایه انجام وظیفه است.

    انسانها در جامعه نسبت‏به یکدیگر «وظایف متقابل‏» دارند و به‏تعبیرى دیگر، بر عهده خویش نسبت‏به افراد دیگر «حقوق متقابل‏»دارند.

    شناخت این حقوق و انجام آنها و مراعات دو جانبه، ضامن‏تصحیح روابط و سالم‏سازى معاشرتها و زدودن کدورتها و کاهش‏اختلافها و گله‏مندیهاست.

    در جامعه انسانى، جز با «مراعات‏» دیگران و حقوقشان، وضع‏رفتارى سامان نمى‏پذیرد.

    مثلا پدر و مادر نسبت‏به فرزندان و به‏عکس، وظایفى دارند.

    زن در برابر شوهر و شوهر در برابر زن،تعهداتى دارد.

    فرمانده و سرباز، سبت‏به هم حقوق و وظایفى دارند.دو شریک با یکدیگر، کارفرما و کارگر، رئیس و مرئوس، معلم وشاگرد، همسایه با همسایه، مشاور و مشورت‏خواه، خویشاوندان وارحام نسبت‏به هم، برادران و خواهران دینى نسبت‏به یکدیگر،مسلمان با مسلمان و ...

    نمونه‏هاى دیگرى از ارتباطهاى اجتماعى، هرکدام نسبت‏به هم محدوده و مجموعه‏اى از تکالیف را دارند که در آیین‏اسلام، به انجام آنها توصیه شده است.

    این وظایف و تکالیف و حقوق، اگر: 1- «شناخته‏» شود، 2- به آنها «عمل‏» شود، 3- عمل هم دو سویه و «متقابل‏» باشد، بسیارى از مشکلات، یا پیش نخواهد آمد، یا برطرف خواهدگشت.

    شبیه این در قوانین راهنمایى و رانندگى وجود دارد و رانندگان اگرآن آیین‏نامه‏ها را بدانند و به آنها عمل کنند و عمل هم به صورت متقابل‏و از سوى همه رانندگان باشد، نه یکجانبه و ناقص، طبیعى است که‏بسیارى از تصادفات و حوادث و ضایعات رانندگى پیش نخواهد آمد.

    منابع - کتاب :اخلاق معاشرت تالیف استاد فرزانه دکتر جواد محدثی

  • فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

مقدمه دوست داریم زندگى‏هایمان، سرشار از صمیمیت و خونگرمى و صفا باشد. حریم انسانها و حرمت همگان، محفوظ بماند و معاشرت‏هایمان نشات‏گرفته از «فرهنگ قرآنى‏» و تعالیم مکتب باشد. و این، یعنى «زندگى مکتبى‏». پایدارى و استحکام رابطه‏هاى مردمى، در سایه رعایت نکاتى است که‏برگرفته از «حقوق متقابل‏» افراد جامعه باشد. در اینکه «چگونه باید زیست‏» و چه سان با دیگران باید رابطه داشت، ...

دوست داريم زندگى‏هايمان، سرشار از صميميت و خونگرمى و صفا باشد. حريم انسانها و حرمت همگان، محفوظ بماند و معاشرت‏هايمان نشات‏گرفته از «فرهنگ قرآنى‏» و تعاليم مکتب باشد. و اين، يعنى «زندگى مکتبى‏». پايدارى و استحکام رابطه‏هاى مردمى، در سايه رعايت نک

دوست داريم زندگى هايمان ، سرشار از صميميت و خونگرمى و صفا باشد. حريم انسانها و حرمت همگان ، محفوظ بماند و معاشرت هايمان نشاءت گرفته از فرهنگ قرآنى و تعاليم مکتب باشد. و اين ، يعنى زندگى مکتبى پايدارى و استحکام رابطه هاى مردمى ، در سايه رعايت نکاتى

دوست داريم زندگى هايمان، سرشار از صميميت و خونگرمى و صفا باشد. حريم انسانها و حرمت همگان، محفوظ بماند و معاشرت هايمان نشات گرفته از «فرهنگ قرآنى » و تعاليم مکتب باشد. و اين، يعنى «زندگى مکتبى ». پايدارى و استحکام رابطه هاى مردمى، در سايه رعايت نکاتى

ضرورت بحث پس از خانواده که کوچک ترین و اساسى ترین تشکل اجتماعى انسان ها به شمار می آید, افرادى که در یک محل گرد هم مىآیند و با یکدیگر همسایه مى شوند با وحدت, وفاق و معاشرت ها و روابط عاطفى مى توانند پاسدار بعد انسانى و ارزشى و ضامن استحکام و استوارى واحد اجتماعى خویش باشند. اسلام براى همسایگان همچون خویشاوندان, حقوقى قایل شده که اگر کسى بخواهد آن ها را نادیده انگارد یا ضایع ...

مقدمه مطالعه سیر تاریخی فحشا[1]، نشانگر آن است که این پدیده، از کهن‌ترین انحرافات بشری است و از دیر باز به عنوان یک واقعیت اجتماعی وجود داشته است. با این حال، تحقیقات علمی اندکی روی آن صورت گرفته است. طبق تعریف، زن ویژه یا روسپی یا فاحشه، زنی (یا به ندرت مردی) است که مخارج زندگی خود را به طور کلی یا جزئی از طریق تسلیم جسم خویش به دیکران (با انگیزه‌های جنسی) تأمین می‌کند. بعلاوه ...

پس از قتل قائم مقام فراهانی حاج میرزا آقاسی که خود با دسیسه چند نفر دیگر جزء عاملین قتل آن سید بزرگوار بودند به جانشینی قائم مقام برگزیده شد. میرزا آقاسی در مقابل سیاستهای روسی و انگلیس کاملا تسلیم بود ولی مردی درویش سبک، خرافاتی و بسیار موذی و مکار بود و در ایام نخست وزیری نامبرده از ایران هیچ چیز باقی نماند و تمام زحمات قائم مقام فراهانی را نیز بباد داد. وی از سال 1835 تا 1848 ...

شهید عزیز روحانی مبارز حجه الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ غلامرضا سلطانی به سال 1322 شمسی در اشتهارد از خانوده ای پاک دیده به جهان گشود. آقای سلطانی پس از پیمودن مقدمات علوم اسلامی در اشتهارد در حدود سالهای 1336 آماده برای ورود به حوزه علمیه قم گردید و در دانشگاه بزرگ جعفری به تحصیل ادامه داد . ایشان درس کتاب مکاسب و رسائل را می خواندند ، اساتید معظم ایشان در دوره خارج ، حضرت ...

مقدمه : همه ما بارها و بارها در مورد مسئله دختران فراری یا خیابانی در روزنامه ها ، مجلات، سایتهای اینترنتی و سایر رسانه های داخلی و خارجی و یا از قول مسئولان سازمانهائی همچون بهزیستی، مطالب بسیاری را خوانده ، دیده و شنیده ایم . علل بسیار و متفاوتی برای فرار دختران به همراه آمار و سن و سال آنان بیان شده ، سازمانها، نهادها، دفاتر و اماکنی برای پیشگیری و برخورد با این مسئله ایجاد ...

پس از قتل قائم مقام فراهانی حاج میرزا آقاسی که خود با دسیسه چند نفر دیگر جزء عاملین قتل آن سید بزرگوار بودند به جانشینی قائم مقام برگزیده شد. میرزا آقاسی در مقابل سیاستهای روسی و انگلیس کاملا تسلیم بود ولی مردی درویش سبک، خرافاتی و بسیار موذی و مکار بود و در ایام نخست وزیری نامبرده از ایران هیچ چیز باقی نماند و تمام زحمات قائم مقام فراهانی را نیز بباد داد. وی از سال 1835 تا 1848 ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول