دانلود تحقیق سازمان حکومتی در صدر اسلام

Word 131 KB 32260 19
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مقدمه دعوت اسلامی‌ از آغاز، جهان شمول بود و ماهیتی انسانی داشت؛ دعوتی که همه قشرهای جامعه را به پرستش خدای یگانه فرامی‌ خواند.

    آیین جدید، افراد جامعه را به بینش، خردورزی و تدبر در گذشته انسان ها و سیر تحول جوامع و شناخت و دریافت قوانین الهی، که برای تمامی‌ ادوار زندگی بشر و سعادت او وضع شده بود، فرا می‌ خواند.

    تعالیم اسلامی‌، برگرفته از واقعیت بود، از این رو می‌ بایست با عادت ها و رسومی‌ که در جامعه آن روز حاکم بود و با مبانی و اصول اسلام مغایرت نداشت به نحوی کناربیاید.

    با در نظر گرفتن این امر و این که آیین جدید، در جامعه عربی پا می‌ گرفت، زبان عربی زبان قرآن و زبان عبادت های اسلامی‌ شد.

    پیامبراکرم(ص) با رسوم و عادت ها و اندیشه های آن روز جامعه عربی، دونوع برخورد داشت: با بعضی مبارزه کرد و پاره ای از آن ها را که ارزش های اجتماعی و شایستگی بالایی داشت، ابقا کرد.

    این بخش شامل عناصری بود که مدنیت عربی را تشکیل می‌ داد و برای دیگر جوامع مفید و کارآمد بود و لذا اسلام کوشید تا این بخش از روابط اجتماعی را به جهان عرضه کرده و آن را میان مردم بگستراند.

    اما عادت ها و رسومی‌ که با روح اسلام و جهان شمولی آن سازگاری نداشت به دلیل فراهم نبودن شرایط و موقعیت مناسب، به سستی گرایید که این سیر نزولی نسبت به متغیربودن شرایط زمان و مکان، متفاوت بود.

    پیامبر(ص) چهل سال قبل از بعثت و سیزده سال دوران رسالت خود را در مکه سپری کرد و به نشر احکام الهی و رسالت خویش پرداخت.

    محوربودن مکه در امر فعالیت های بازرگانی، زمینه را فراهم کرد تا پیامبر(ص) [پیش از بعثت] در امور بازرگانی خبره شده و خود نیز بدان بپردازد.

    هجرت پیامبر(ص) به مدینه، آن حضرت را وا می‌ داشت تا به مسائل و مشکلات مردم آن سامان - که عمدتا کشاورز بودند - رسیدگی کند.

    با توجه به این که مکه و مدینه دوشهر مهم بودند، پیامبر(ص) برآن شد تا تمام تلاش خود را مصروف رسیدگی به مسائلی که با تمدن و شهرنشینی ارتباط داشت، کند.

    از این رو می‌ توان اسلام را در تفکر و سازمان دهی اداری و حکومتی، دین تمدن و ترقی دانست.

    سیستم حکومت پیامبر(ص) در مدینه با هجرت پیامبر(ص) به مدینه، حکومت اسلامی‌ تولد یافت.

    مسلمانان این رخداد را آغاز تاریخ اسلامی‌ قراردادند.

    قلمرو حکومت اسلامی‌ در آغاز، به مدینه محدود بود و پیامبر گرامی‌ اسلام در این مرحله، شرط مسلمان شدن را در هجرت به مدینه و سکونت در آن می‌ دانست.

    این شرط هم چنان پابرجا بود تا این که مکه، توسط مسلمانان فتح شد و از این زمان بود که شرط هجرت برای مسلمان شدن لغو شد.

    پیامبر(ص) با پاره ای از قبایل ساکن حجاز و به ویژه ساکنان اطراف مدینه، پیمان هایی بست.

    این پیمان ها، آنان را به بی طرفی و یا حمایت از آیین جدید ملزم می‌ ساخت.

    این اقدام پیامبر در گسترش قلمرو اسلام موثر بود.

    اما پیامبر از همان آغاز نسبت به این پیمان ها با دیده تردید وشک می‌ نگریست و این امر از آیات ذیل، مشهود است: "الاعراب اشد کفرا ونفاقا واجدر ان لایعلموا حدود ماانزل الله علی رسوله" [1].

    "وقالت الاعراب آمنا قل لم تؤمنوا ولکن قولوا اسلمنا ولمایدخل الایمان فی قلوبکم" [2].

    اسلام تنها به اقامه فرایض و مراسم دینی اکتفا نکرده، بلکه توجه فراوانی به مسائل زندگی افراد جامعه داشت و این توجه، دربردارنده اندیشه مشخص و موضع گیری خاصی(که بر افعال و سلوک فرد تاثیر مستقیم دارد) بود.

    از این رو بود که مسلمانان الزاماً باید گرد پیامبر جمع می‌ شدند تا آن حضرت، آنان را با رهنمودهای اسلام، آشنا ساخته و از چشمه زلال اندیشه اسلامی‌ سیراب سازد.

    در این مرحله، مسلمانان درخطر بودند و می‌ بایست از اسلام و پیروان آن حمایت و در راه دفاع از دولت اسلامی‌ توسعه آن تلاش می‌ شد، از این رو پیامبر(ص) سکونت مسلمانان را در مدینه الزامی‌ دانست.

    تلاش پیامبر(ص) پس از هجرت به مدینه براین بود که دولت خود را نمونه و مبتنی براساسی صحیح استوار سازد تا افراد جامعه توانایی آیین جدید را در ارائه خوشبختی و سعادت دریابند و شخص پیامبر(ص) از استحکام این پایگاه در نشر دعوت خویش اطمینان حاصل کند، چه این که اگر این پایگاه سستی پذیرد، منشأ تهدیدی برای این دعوت اجتماعی و سیاسی خواهد بود.

    سازمان دهی اداری ارائه شده توسط پیامبر(ص) بسیار ساده و روشن بود و نیاز به گماردن افرادی ثابت برای اداره آن نداشت و توجه پیامبر(ص) ابتدائاً به امور دینی و اخلاقی و ایجاد جامعه ای مرتبط با هم و متحدبود که خود ایشان درراس آن قرارداشت و به دلیل آشنایی کامل با اسلام و به عنوان پیامبری که وحی بر او نازل می‌ شود و او تعالیم اسلام را به مردم می‌ رساند، پیشوای مطاع بود.

    از این رو لازم می‌ دید که قدرت را به تنهایی دردست گیرد.

    سیستم حکومتی جدید توجه خاصی به قدرت عالی مرکزی - که هنوز در مدینه به وجود نیامده و در مکه نیز سست بود - داشت و حاکمیت بر جامعه اسلامی‌ را از آن خدا می‌ دانست، زیرا خداوند فرموده است: "هو الاول والآخر والظاهر والباطن وهو بکل شیء علیم." [3] "ولله ما فی السموات وما فی الارض." [4] "وقل اللهم مالک الملک توتی الملک من تشاء وتنزع الملک ممن تشاء وتعز من تشاء وتذل من تشاء بیدک الخیر انک علی کل شیء قدیر." [5] بر همین اساس، پیروی از فرمان الهی بر بندگان واجب است و کیفر نافرمانی از او آتش دوزخ است.

    قرآن کریم که تجلی گاه اوامر و تعالیم الهی است، از طریق پیامبر(ص) برای مردم فرستاده شد؛ پیامبری که از جنس بشر است و به دلیل ویژگی او، این شایستگی را یافت تا پیام خدا را به مردم برساند و برگزیده خدا باشد، چه او آشناترین فرد به اوامر حق است و هم او مژده دهنده و هشداردهنده است، لذا خداوند در بیش از بیست آیه، اطاعت از پیامبر را واجب می‌ شمارد که به چند مورد آن اشاره می‌ کنیم: "ومن یطع الله ورسوله یدخله جنات تجری من تحتهاالانهار." [6] "من یطع الرسول فقد اطاع الله." [7] "ومن یعص الله ورسوله فقد ضل ضلالا مبینا" [8] و "ومن یعص الله ورسوله فان له نار جهنم خالدین فیها ابدا".

    [9] همان گونه که گفتیم، حکومت در جامعه اسلامی‌ از آن خدا است، اما با توجه به این که تفکر اسلامی‌ با تجسید و شکل مادی دادن خدا مخالف است و آن را نمی‌ پذیرد، لذا اداره نظام و حکومت عینی بر جامعه آن(چیزی که امروزهAuthority خوانده می‌ شود) بر عهده رسول خدا بود و قرآن کریم در آیات زیادی حکومت پیامبر را تثبیت و مردم را به اطاعت از او دعوت کرده و آن را اطاعت از خدا دانسته و شرط اساسی اسلام شمرده است: "فلا وربک لایومنون حتی یحکموک فیما شجر بینهم ثم لایجدوا فی انفسهم حرجا مما فضیت ویسلموا تسلیما." [10] می‌ بینیم که پیامبر(ص) احکام قرآنی را در امور حکومتی و اجرایی به کار می‌ گرفت، اما باتوجه به کلی بودن احکام و دستورهای قرآن، شرح و تفسیر احکام و اجرای آن به شخص پیامبر واگذاشته شده بود تا آن گونه که او ضروری می‌ داند، اجرا کند.

    و بدین ترتیب، پیامبر از قدرت اداری - اجرایی زیادی بهره مند بود.

    می‌ بینیم که پیامبر(ص) احکام قرآنی را در امور حکومتی و اجرایی به کار می‌ گرفت، اما باتوجه به کلی بودن احکام و دستورهای قرآن، شرح و تفسیر احکام و اجرای آن به شخص پیامبر واگذاشته شده بود تا آن گونه که او ضروری می‌ داند، اجرا کند.

    سیستم اداری ای که پیامبر(ص) وضع کرده بود، کارگران و عوامل اجرایی ثابت و دائمی‌ زیادی نداشت.

    او کارها را به حسب نیاز به افرادی وا می‌ گذارد و پس از انجام آن، آنان را از مسئولیت معاف می‌ داشت.

    در سیستم حکومتی او - آن گونه که امروز در سیستم های حکومتی رایج است - سلسله مراتب رایج نبود، بلکه پیامبر(ص) بنا به فرمان خدا: "وامرهم شوری بینهم" [11] "وشاورهم فی الامر" [12] در کارهای حکومتی با یاران خویش مشورت می‌ کرد و آنان نظریات پیامبر(ص) را نادیده نمی‌ گرفتند و پیامبر(ص) نیز مکان و اعضایی ثابت برای مشورت درنظر نگرفت و فرمان های صادره نیز با نام آن حضرت صادر می‌ شد.

    چگونگی سیستم اداری و حکومتی پیامبر(ص) از منشوری که در سال دوم هجری [13] صادر کرده، نمایان است؛ آن حضرت در این فرمان به ترسیم خطوط کلی و اصلی سازمان دهی حکومت، اجتماع و ایجاد هماهنگی میان آن دو پرداخت.

    این فرمان چگونگی اوضاع جامعه نوین اسلامی‌ را که در آن مردم امتی واحد شده و معتقد به خدای یگانه و پیرو حاکمی‌ واحد و دستورهای دینی یک سان اند، روشن می‌ کند.

    اسلام، امتی را به وجود می‌آورد که روابط آنان مبتنی بر عقاید دینی بود، نه براساس خویشاوندی و روابط اقلیمی‌.

    این امت، قابلیت فزونی گرفتن و یا کاهش یافتن داشت و این تغییر جمعیت، ارتباط تنگاتنگی باشمار افرادی که به آن می‌ پیوستند و یا آن را رها می‌ کردند، داشت و متکی بر ارتباطات معنوی و اخلاقی بود و سیاستی که در آن مطرح بود،آمیخته به اخلاق اسلامی‌ بود، و روابط قبیله ای تحت الشعاع روابط دینی قرارگرفته بود.

    این امت با پیوندی که با یکدیگر دارند، از دیگر امت ها متمایزند.

    در منشور پیامبر(ص) آمده است که پیمان و عهد الهی یکی است و تنها مؤمنان بر یکدیگر ولایت دارند و مسلمانان، که مجموعه ای برتر از دیگر مجموعه ها است، با همدلی در برابر تمامی‌ گروه ها می‌ ایستند و از افراد این امت حمایت می‌ کنند.

    مسئولیت آنان در تمامی‌ شرایط یکسان است.

    و میان کوچک و بزرگ، نیازمند و ثروتمند تفاوتی نیست.

    هریک از افراد این امت موظف است تا هرکه را بخواهد درپناه خود بگیرد و تمامی‌ مسلمانان در مورد فردی که به نام اسلام از آنان حمایت و پناهندگی بخواهد، وظیفه دارند او را درپناه خود قراردهند.

    هرچند این مورد، از رسوم و شیوه هایی است که از روزگاران کهن درمیان قبایل حاکم بود، اما اسلام برای حفظ اتحاد و یگانگی مسلمانان - که اکنون جای دسته بندی های قبیله ای را گرفته - آن را محور قرار داده است.

    هم چنین در منشور ذکر شده، مؤمنان را جمعیت واحدی می‌ داند که هر یک باید از دیگری حمایت کند.

    آنان هم چنین باید به کمک بینوایان از اهل ایمان شتافته و آن گونه که درخور توان و شایسته است آنان را مدد رسانند و باید عدالت و قسط در میان آنان حاکم باشد و خون مسلمان تنها با خون یک مسلمان دیگر هم سنگ است.

    مورد اخیر، خلاف رسم رایج جاهلیت بود که دیه افراد، براساس جایگاه اجتماعی آنان تعیین می‌ شد.

    در جای دیگر منشور، به وحدت امت اسلامی‌ و جهت گیری آن دربرابر جرایمی‌ که امنیت جامعه اسلامی‌ را مختل می‌ کند، اشاره شده است و مؤمنان پرهیزگار را موظف کرده تا دربرابر کسی که درصدد تعدی و ستم کاری و ایجاد فتنه میان مؤمنان است، برخورد قطعی کنند، هرچند این متجاوز، فرزند یکی از آنان باشد.

    به بخشی از منشور که به مسائل امنیتی اشاره دارد توجه کنیم: "برای هیچ مؤمنی که متن این منشور را پذیرفته و به خدا و قیامت ایمان آورده است جایز نیست کسی را که مرتکب قتل شده یاری کند یا او را پناه دهد.

    و هرکس که چنین کسی را یاری کند و یا پناه دهد، لعنت خدا بر او باد و در روزقیامت مشمول غضب خداوند است و گواهی آنان پذیرفته نخواهدشد." و براساس این پیام، مؤمنان از حمایت، دوستی و تلاش در راه آزادکردن جانی - اگرچه فرزند باشد - منع شده اند.

    این بخش از منشور پیامبر(ص) به روابط صحیح و سالم اجتماعی و وجوب همدستی و همکاری مسلمانان در حفظ امنیت جامعه و تحت پیگرد قراردادن مفسد، تاکید شدید دارد، از این رو قوه اجرائیه تنها به دست مسلمانان - به عنوان یک جمعیت و امت واحد - و به صورت جمعیتی اداره می‌ شود و دیگر افراد که از اجزای این امت نیستند در این امر سهمی‌ ندارند.

    حکومت پیامبراکرم(ص) دیگر مجموعه های عشایری را نادیده نگرفته و پای بندی آنان به همکاری با یکدیگر، حق سلطه بر غلامان، عاقله و دیگر حقوق را برای آنان محفوظ داشتند.

    آن حضرت، برخی از سازمان دهی عشایری مانند سکونت در زمین مادری، پرداخت دیه براساس شیوه رایج در عشایر قبل از پذیرفتن اسلام و کمک رسانی به افراد قبیله ای را که در مخمصه افتاده بودند، پذیرفت و درکنار این مسائل، مسئولیت آنها را درقبال اسلام و مسلمانان گوشزد کرد.

    آن حضرت در بخشی از منشور خود، با اشاره به این موضوع می‌ فرماید: "...علی ربعهم، یتعاقلون معاقلهمالاولی وکل طائفه تفدی عانیها بالمعروف والقسط بین المؤمنین؛ در سرزمین خود زندگی کنند و شیوه پیشین خود را(در پرداخت دیه) دنبال کنند و هر طایفه ای به نحو شایسته ای با پرداخت فدیه، اسیران را آزاد سازد و به عدل میان مومنان عمل کنند."(3-10) واژه طایفه که در منشور آمده بیانگر این است که هر عشیره از چندطایفه تشکیل شده، اگرچه دقیقاً منظور از واژه طایفه را نمی‌ دانیم.

    در جای دیگر این منشور آمده است که هیچ مؤمنی نباید با غلام مومن دیگری هم پیمان شود(12- ب).

    در جای دیگر منشور آمده است: "لایحالف مؤمن مولی مومن دونه؛ هیچ مومنی نباید با افراد تحت پیمان مومن دیگری هم پیمان شود".

    و بدین ترتیب، پیامبر(ص) هم پیمانی افراد قبیله ای با بزرگان دیگر قبایل را - به دلیل سابقه دیرینه ای که داشت - مشروع دانست، مشروط که این هم پیمانی، با موافقت و رضایت رئیس قبیله فرد متقاضی هم پیمانی باشد، زیرا هم پیمان شدن، برای میهمان و میزبان مزایایی دربرداشت.

    فردی که با این شیوه به قبیله میزبان می‌ پیوست، می‌ توانست در سایه حمایت قبیله جدید، فعالیت آزادانه داشته باشد و نیز قبیله میزبان از حضور هم پیمانان، سودهای مادی و معنوی می‌ بردند.

    البته باید به این توجه داشت که رابطه هم پیمان و میزبان، همانند رابطه خونی و خویشاوندی استوار نبود، اما قدر مسلم این بود که این جا به جایی به تضعیف یک قبیله و تقویت قبیله دیگری می‌ انجامید؛ پیش آمدی که عدم ثبات و ایجاد مشکلات اجتماعی و سیاسی و اداری را درپی داشت.

    از این رو پیامبراکرم(ص) برای جلوگیری از تمامی‌ این پیشآمدها، پذیرفتن عضوی به عنوان هم پیمان را، منوط به رضایت رئیس قبیله مقابل می‌ دانست.

    دسته بندی های قبیله ای و عشایری، چنان در سراسر وجود و جایجای زندگی آنان رسوخ کرده بود که پیامبر(ص) بنا به مصالحی آن را ابقاکرد.

    بدیهی است که سیستم عشایری به تدریج و پس از نفوذ مبانی آیین جدید درمیان افراد آن، از بین خواهد رفت، زیرا اسلام براساس مسئولیت های فردی استوار گشته و مردم را به وسیله عقیده به یکدیگر پیوندزده و معیارهای برتری افراد امت بر یکدیگر را در تقوا، دیانت و اخلاق فاضله دانسته است.

    از این رو گروه گرایی عشایری جزئی از عوامل ارتباط امت اسلامی‌ و تحت الشعاع آن می‌ باشد و با گذر زمان این گروه گرایی محکوم به زوال و فروپاشی است، چه هرکسی که آیین جدید را پذیرد ارتباط محکم و گسترده تری با برادران دینی خود برقرارمی‌ کند و در تمامی‌ مراسم دینی از قبیل نماز، شادمانی ها و مصالح عمومی‌ جامعه همگام بوده و بدین ترتیب از کسانی که هم چنان با آیین های شرک آمیز پیوند داشتند، فاصله می‌ گرفت.

    از دیگر مواردی که پیامبر(ص) آن را در منشور خود گنجانده و بدان توجه نموده بود، عدالت و سیستم قضا بود که آن حضرت قسمت های زیادی از منشور را به این امر اختصاص داد، لذا می‌ توان دو اصل عدالت و قضا را از مهم ترین دست آوردهای این سند دانست که نشان دهنده درک دقیق پیامبر(ص) از اهمیت و ضرورت دواصل یادشده برای هر جامعه سالم است، چه این که فقدان اصول فوق، از برجسته ترین معایب جامعه مکه و مدینه و مهم ترین عامل بروز ناامنی به شمار می‌ رفت.

    قوه قضائیه در دست پیامبر(ص) قرارداشت و او با قضاوت خویش، نزاع و نابسامانی هایی که امنیت جامعه را تهدیدمی‌ کرد برطرف می‌ نمود.

    قضاوت پیامبر(ص) منحصر به نزاع های میان مسلمانان یا مسلمانان و یهود نبود، بلکه براساس بند ذیل، منصب قضا فقط از آن پیامبر(ص) بود و همو صلاحیت این کار را داشت: "وانه ماکان بین اهل هذه الصحیفه من حدث او اشتجار یخاف فساده، فان مرده الی الله والی محمد رسول الله؛ هر پیش آمد و نزاعی که میان مخاطبان این منشور رخ دهد که بیم فساد و فتنه از آن رود، به خدا و رسول باز گردانده شود."42 پیامبر(ص) براساس این ماده، قوه قضائیه مرکزی به وجود آورد که تمامی‌ افراد، در مخاصمات خود، بدان روی می‌آوردند و از آن جا که این مهم، ماهیت الهی داشت و نیز خداوند فرمان پیامبر(ص) را فرمان خود و واجب الطاعه می‌ دانست - براساس آیات قرآن - تاثیر بسزایی در ایجاد آرامش ونظم داشت.

    سیستم قضایی تنها مسلمانان را در بر نمی‌ گرفت، بلکه مشرکان قریش، مردم یثرب و آنان که از ایشان تبعیت کرده و در کنار ایشان به جهاد پرداخته اند را نیز شامل می‌ شد.

    چنین برمی‌آید که عبارت: "من تبعهم فلحق بهم وجاهد معهم؛ هرکس که از آنان تبعیت کرد و در کنار آنان جهاد کرد" که در منشور آمده درباره افراد عشایر و قبایل مدینه بود که به اسلام نگرویده بودند.

    حضرت، آنان را بدون آن که مجبور به پذیرفتن اسلام کند، مانند مسلمانان تحت پوشش قضای اسلامی‌ قرار داد.

    شاید این اقدام پیامبر(ص) و نراندن آنان و نیز عدم اجبار آنان به پذیرش اسلام، پرهیزداشتن او از پراکندن عشایر و قبایل و در نتیجه درمعرض خطر قرار گرفتن این دسته افراد بود که خطرهای زیادی آنان را تهدیدمی‌ کرد.

    هم چنین پیامبر(ص) این موضوع را درنظر داشت که این افراد پس از مدتی و بعد از این که عمده افراد عشیره و قبیله مسلمان شده بودند، با درک صحیح از اسلام سرتسلیم فرود آورده و به اسلام روی می‌آوردند.

    پیش از این یادآوری کردیم که مهم ترین و برجسته ترین نمای وحدت در مدینه، امنیت عمومی‌ جامعه و سیستم قضایی مورد تأکید منشور بود که براساس بند (وان ماکان بین اهل هذه الصحیفه من حدث او اشتجاریخاف فساده فان مرده الی الله والی محمد رسول الله(ص) امر قضا در اختیار پیامبراکرم(ص) و مختص به او بود.

    جای تردیدی نیست احکام قضایی - با این گستردگی - تنها مؤمنان را دربرنمی‌ گیرد، بلکه یهودیان نیز مشمول احکام آن می‌ شوند و حضور یهود نزد پیامبر به منظور حکمیت و قضاوت آن حضرت، به معنای پذیرفتن قدرت و حکومت پیامبر است؛ و این امر(قضاوت پیامبر) آنان را در درجه دوم قرار می‌ دهد و پیامبر(ص) مرجع حل اختلافات امنیتی آنان می‌ شود.

    آن چه بدان اشاره رفت، نشان آن است که منشور یادشده پس از پیروزی بزرگ پیامبر(ص) در جنگ "بدر - رخدادی که برای مسلمانان شوکت و عظمت در پی داشت و دشمنان پیامبر را بیمناک کرده بود - تنظیم و منتشر شد.

    مسئله امنیت عمومی‌ جامعه، جنگ و صلح در اختیار پیامبر(ص) بود، اما مسائل شخصی مانند ازدواج، طلاق، میراث - که آن را قانون مدنی می‌ خوانیم - چیزی نبود که یهودیان در این گونه امور به پیامبر(ص) مراجعه کنند و نیز پیامبر(ص) این اختیار را داشت که در دعاوی یهودیان درمیان آنان قضاوت کند یا نپذیرد.

    آیه: "فان جاووک فاحکم بینهم او اعرض عنهم وان تعرض عنهم فلن یضروک شیئا وان حکمت فاحکم بینهم بالقسط ان الله یحب المقسطین" [14] به این حق انتخاب اشاره دارد.

    احکام قضائی پیامبر(ص) بر عرف توام با عدالت و مبادی اسلام استوار بود و آیه: "...

    فاحکم بینهم بما انزل الله ولاتتبع اهواء هم عما جاءک من الحق..." [15] از دیگر مسائلی که منشور، بدان اهمیت داده و در چندین مورد بدان پرداخته، مسئله صلح وجنگ است.

    از آن جا که اسلام، در آن روز محدود به مدینه بود و از هرسو در محاصره دشمنان بود و آنان درصدد نابودی این آیین نوپا بودند، با راه اندازی جنگ - که بر جزیره العرب حاکم بود - علیه این آیین و کشتار پیروان آن، توجه داشتن و پرداختن به مسئله جنگ، امری طبیعی بود و تنها راه دفع دشمنان اسلام، جنگ بود.

    جنگ وصلح از دیگر مواردی بود که باید مردم مدینه - چه مؤمن و مسلمان و چه کسانی که منشور پیامبر(ص) را پذیرفته بودند - برآن متفق باشند.

    در بند دیگری از این منشور می‌ خوانیم: "فسلم المومنین واحد، لایسالم مومن دون مومن فی قتال فی سبیل علی سواء وعدل بینهم" مؤمنان در پذیرفتن صلح یک صدا هستند و در جنگ فی سبیل الله همسو بوده و نغمه اختلاف - یکی جنگ بخواهد و دیگری صلح - سرنمی‌ دهند.

    حضور در صحنه های نبرد با دشمنان وظیفه همه بود و کسی نمی‌ توانست درحالی که دیگران با دشمن در جنگ هستند، با دشمن رفتاری صلح آمیز داشته باشد و باید تمامی‌ مسلمانان به کمک یکدیگر، به خون خواهی شهیدان خود برخیزند و عبارت:"وان المؤمنین یبیء بعضهم عن بعض بمانال دماؤهم فی سبیل الله؛ مؤمنان به خون خواهی دیگر مؤمنان که در راه خدا شهید شده اند بپردازند" به همین امر اشاره دارد.

    بدین ترتیب احکام و مقررات جنگ، تنها متوجه مسلمانان و وابستگان آنان نیست، بلکه یهودیان را نیز شامل می‌ شود.

    هم چنین منشور پیامبر(ص) با جمله :"للیهود دینهم وللمسلمین دینهم، موالیهم وانفسهم الا من ظلم ان اثم فانه لایوقع الا نفسه واهل بیته؛ یهودیان و مسلمانان، هرکدام پیرو آیین خود هستند و جان و اموال و کسان آنان در امان اند، مگر کسی که ستم(و یا فتنه ای) کرد که در این صورت خود و بستگان او در صورتی که [در جرم شریک باشند] کیفر ببینند" آزادی دینی یهود را تضمین کرده است.

    در جای دیگر منشور می‌ خوانیم: "من تبعنا من یهود فان له النصر و الاسوه غیر مظلومین ولامتناصرین علیهم؛ هریک از یهود به ما بپیوندد، از یاری ما بهره مند خواهد بود و با او همدردی می‌ کنیم و بر او ستم روا نمی‌ داریم و دیگران را علیه او یاری نمی‌ کنیم." اما دیگران، به هنگام تهاجم دشمنان به مدینه، ملزم به یاری دادن به مسلمانان هستند: "وان بینهم النصردهم یثرب؛ آنان موظفند در جنگ های دفاعی از مدینه، شرکت کنند.

    از دیگر موارد این منشور است که: "ان بینهم النصر علی من حارب اهل هذه الصحیفه وان بینهم النصح والنصیحه والبر دون الاثم؛ بر آنان است که به جنگ کسانی که با پذیرندگان منشور جنگ می‌ کنند بروند و برای آنان خیرخواهی کنند." آن چه بیش تر جلب توجه می‌ کند این است که در زمان جنگ، یهودیان ملزم به حمایت مادی و معنوی از مسلمانان هستند و از رواداشتن خیانت در حق مسلمانان برحذر داشته شده اند.

    اما آن چه قابل قبول تر است این که پیامبر(ص) از آنان نخواسته که در کنار مسلمانان بجنگد، بلکه بی طرفی آمیخته به حمایت را از آنان خواسته است و هیچ دلیلی مبنی بر نبرد یهودیان درکنار مسلمانان در دست نیست و ملامت پیامبر(ص) نسبت به "بنی قریظه" در جنگ خندق به دلیل پیوستن آنان به قریش بود.

    بخشی از منشور پیامبر(ص) به یهودیان اجازه می‌ دهد تا از شرکت در جنگ های اسلامی‌خودداری کنند: "واذ ادعوا الی صلح یصالحونه ویلبسونه، فانهم یصالحونه ویلبسونه وانهم اذ ادعوا الی مثل ذلک فان لهم علی المؤمنین الا من حارب فی الدین؛ و چون مسلمان به صلح و پای بندی به آن دعوت کند آنان می‌ پذیرند و اگر آنان درخواست مشابهی داشته باشند بر مؤمنان است که پاسخ مثبت دهند و این حق برای آنان محفوظ است، مگر این که علیه مسلمانان جنگ دینی راه اندازند." این ماده، به دنبال مواد مربوط به دفاع از مدینه آمده و از این رو، می‌ توان آن را مکمل و متمم مواد دیگر دانست و صلحی که در این ماده بدان اشاره شده، به خطرهایی که مدینه را تهدید می‌ کند مرتبط است.

    ماده دیگر این است که هیچ یک از یهودیان نباید بدون اجازه پیامبر(ص) آتش جنگی را برفروزند، و بدین ترتیب این ماده، محدودیت شدیدی در پیمان بستن با قریش برای آنان قائل می‌ شد.

    ماده دیگر این منشور فراتر از این محدودیت است.

    در این ماده می‌ خوانیم:"لاتجار قریش ولا من نصرها؛ به قریش و کسانی که به یاری او شتافتند، پناه و امان داده نمی‌ شود." این منشور هم چنین مسائل اقتصادی غیر منتظره را که در دی بروز جنگ ها بروز می‌ کرد مدنظر قرارداد.

    هزینه زندگی مسلمانان و یهودیان - که درکنار هم به جنگ مهاجمان می‌ پرداختند - بر عهده مسلمانان و یهودیان بود و آن چه در این منشور می‌ خوانیم که: "ان الیهود ینفقون مع المؤمنین ماداموا محاربین" و "ان علی الیهود نفقتهم وعلی المسلمین نفقتهم" یعنی هرگاه جنگی پیش آید و یهودیان در آن جنگ شرکت کنند، یهودیان و مسلمانان، باید نیازهای آنان را تأمین کنند، روشنگر این موضوع است.

    روابط افراد امت اسلامی‌ با رشته عقیده به یکدیگر پیوند خورده و آنان در حقوق و واجباتی که عامل وحدت و تقویت کننده اتحاد آنان است مشترک می‌ باشند و این عقیده وسیله هماهنگی میان آزادی فرد و مصالح جامعه است.

    به وجود آمدن امت اسلامی‌، بدین معنا نیست که فرد و جایگاه او را دیرنگ و سرکوب کند، چه این که مسئولیت های اخلاقی، دینی و....

    مسائل فردی است و قرآن کریم در آیاتی چون: "کل نفس بما کسبت رهینه" [16] "ولاتزر وازره وزر اخری" و در آیه هایی چون: "لایجزی والد عن ولده ولامولود هو جاز عن والده شیئا" [17] و "فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره ومن یعمل مثقال ذره شرا یره" [18] به کیفر و پاداش اخروی اشاره دارد.

    اسلام، آزادی فردی او را در انتخاب کار و پیشه مورد علاقه و مسافرت به هرجا که مدنظر او است مجاز دانسته است، ولی او را در اقدام به کارهایی که به مصالح امت لطمه می‌ زند محدودکرده و نیز امت را از سلب آزادی افراد - در صورتی که به مصلحت جامعه لطمه نزند - برحذر داشته است.

    در زمینه رعایت آزادی های فردی، رعایت عدالت مورد تأکید قرار گرفته است.

    در منشور می‌ خوانیم: "لایکسب کاسب الا علی نفسه؛ هرکس مرهون کردار خویش است و "لایاثم امرءً بحلیفه؛ هیچ فردی به جرم هم پیمانش کیفر نبیند.

    اخلاق فاضله و نیکوکاری و پرهیزکاری از موضوعاتی است که موردعنایت منشور قراردارد.

    در این باره می‌ خوانیم:"ان الله جار لمن بر واتقی؛ خداوند، پناه کسی است که نیکی و پرهیزکاری را پیشه کند.

    پیش از این گفتیم که منشور پیامبر(ص) بر ضرورت عدم حمایت از مفسدان و متجاوزان تاکید دارد و مؤمنان را در این زمینه به همکاری خوانده است که "المومنین المتقین ایدیهم علی کل من بعض منهم او ابتغی دسیعه ظلم اواثم او عدوان او فساد بین المومنین وان ایدیهم علیه جمیعا ولوکان ولد احدهم ، مؤمنان پرهیزکار، باید یک صدا علیه کسی که درپی تعدی، ستم، ارتکاب گناه و قتل و ایجاد اختلاف بین آنان باشد قیام کنند هرچند که فرزندشان باشد."13 و هیچ مؤمنی مجاز نیست که مرتکب قتل را پناه دهد و یا یاری کند و هرگاه او را یاری دهد لعنت خدا بر او باد و در قیامت مورد خشم خدا قرار گیرد و نیز فدیه ای از او پذیرفته نیست.

    21-22.

    بنابراین هدف پیامبر(ص) از ایجاد حکومتی متمرکز و سیستماتیک در مدینه، به وجودآوردن امتی است با پیوندی محکم و برخوردار از آزادی عمل که حق عدالت گستری، ایجاد امنیت، قضاوت و پرداختن به مسائل جنگ وصلح برای حکومت نیز محفوظ باشد، مشروط براین که افراد این جامعه - چه حاکمان و چه رعایا - تقوا و اخلاق اسلامی‌ را سرلوحه اعمال خود قرار دهند.

    سازمان دهی اداری جزیره العرب شرایطی که پیامبر(ص) در آن قرارداشت چنین اقتضا می‌ کرد که در سال های نخستین هجرت به مدینه، به سازمان دهی آن جا بپردازد.

    پیامبر(ص) در این اقدام خود، پاره ای از عادت ها و رسوم حاکم بر جامعه را که با روح اسلام مغایرت نداشت موردتوجه قرارداد و با مواردی از این عادت ها که به مدینه و مردم آن سرایت کرده بود مماشات می‌ کرد.

    اما توجه آن حضرت به قبایل بدوی که خارج از مدینه می‌ زیستند، ریشه ای نبود، چه آنان در خارج شهر زندگی می‌ کردند و همین دوری، مشکلاتی را در راه شناساندن روح و الگوهای اسلامی‌ به آنان به وجودآورده بود که در نتیجه، سلطه پیامبر(ص) را بر آنان کم رنگ و امکان بهره بردن از آنان در دفاع از کیان حکومت اسلامی‌ هنگام بروز خطرها کم تر بود.

    خداوند در چند مورد، به عدم شناخت آنان از اسلام و محرومیت ایشان از منبع فیاض این آیین اشاره فرموده، ازجمله: "أشد کفراً ونفاقاً واجدر الا یعلموا حدود ماانزل الله" [19] و "قالت الاعراب آمنا قل لم تومنوا ولکن قولوا اسلمنا ولما یدخل الایمان فی قلوبکم." [20] بزرگ ترین دشمنی که در آن روزگار دربرابر گسترش دامنه حکومت اسلامی‌ ایستادگی می‌ کرد، مشرکان قریش بودند که مکه را پایگاه مبارزاتی خود ساخته بودند، آنان سلطه سیاسی گسترده ای بر قبایل عربی ساکن سرزمین حجاز، به ویژه سرزمین هایی که کاروان بازرگانان قریش از آن می‌ گذشتند، داشتند.

    این قدرت قریش براساس معاهدات و پیمان های سیاسی مبتنی بود که طی آن قریش، استقلال هریک از این قبایل را پذیرفته بود و این قبایل با قریش ارتباط داشتند؛ ارتباطی که براساس منافع و مصالح شخصی استواربوده نه برمبنای روابط دیپلماسی.

    از این رو روابط سیاسی و تجاری قریش و دیگر قبایل نمی‌ توانست عمیق و استوار و از جایگاه ویژه ای برخوردار باشد.

    اما پیامبر(ص) توانست در نخستین سال هجرت، فعالیت سیاسی - دیپلماسی خود را آغازکند که در نتیجه، قبایل زیادی به اسلام گرویدند و گروهی دیگر بی طرفی را برگزیدند و این امر به کم رنگ کردن استیلای سیاسی و حاکمیت قریش انجامید.

    جنگ خندق آخرین عملیات بزرگی بود که قریش به منظور از میان برداشتن اسلام به راه انداخت.

    این جنگ قریش را متزلزل کرد و مشرکان مکه به دلیل ضعف سیاسی و نظامی‌، فعالیت خود را علیه پیامبر متوقف کردند و سرانجام تن به صلح دادند و پیمان معروف "حدیبیه" را امضا کردند؛ پیمانی که قریش براساس مفاد آن، آیین جدید را به رسمیت شناختند و از مبارزه با پیامبر(ص) خودداری کردند.

    بدین ترتیب، قریش دستاویزهای خود را در آزار و هم صدایی علیه پیامبر(ص) و اسلام از دست دادند.

    پیامبر(ص) موفق شد قبایل حجاز را جذب آیین اسلام کند و یا وادار به بی طرفی کند و با این اقدام، حکومت اسلامی‌ رو به گسترش نهاد و این در حالی بود که آن حضرت گرویدن به اسلام را مشروط به هجرت به مدینه کرد.

    در سال هشتم هجرت پیامبر(ص) تمامی‌ توان و امکانات و نیروهای خود را، که ده هزار تن بودند، بسیج کرد و بدون جنگ و خون ریزی وارد مکه شد و آن را ضمیمه قلمرو حکومت اسلامی‌ کرد و با این اقدام، جنگ دیرینه ای که عمده توان پیامبر و یاران او را فرسوده، بود به پایان برد و خطر بزرگی که حکومت اسلامی‌ را تهدید می‌ کرد از بین برد و فتنه ای که سایر قبایل را علیه اسلام می‌ شوراند، فرونشاند.

    با سست شدن دشمن و تقویت پیامبر(ص) هیئت های اعزامی‌ از سوی قبایل گوناگون و از اطراف و اکناف به حضور پیامبر(ص) رسیدند و مسلمان شدن خود را به حضرتش نوید داده و پیوستن قبایلشان را به اسلام اعلام کردند.

    بدین ترتیب، گستره دولت اسلامی‌ تقریباً سراسر جزیره العرب را فراگرفت.

  • فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

به نام خدا خلاصه تاريخ ايران زمان ميلادي زمان هجري سلسله پادشاه رويدادها پايتخت حدود 720 تا 550 پيش از ميلاد مادها ديا اکو ديااکو هفت قبيله آريايي را در

چکیده تأکید اسلام بر لزوم به کار گرفتن اندیشه روشنگری و آگاهی بخشی و بیان حقایق برای رسیدن به اتحاد و محبت و مهرورزی نسبت به انسان ها و توجه کرامت آنها بر کسی پوشیده نیست زیرا که فلسفه خلقت و آفرینش امید به لطف و رحمت الهی و کمال و سعادت است. قرآن برای دستیابی به سعادت است که به اموری اشاره می کند که می‌توان از آنها به عنوان عوامل بیرونی و درونی اتحاد و انسجام یاد کرد. از آنجایی ...

راهبرد اتحاد ملی و انسجام اسلامی خبرگزاری فارس: مقاله حاضر گامی است در این جهت تا راهبرد اتحاد ملی و انسجام اسلامی از دیدگاه حضرت امام(ره) هرچه بیشتر مورد کنکاش و تبیین قرار گیرد. چکیده: امام خمینی (ره) احیای اسلام ناب محمدی(ص) را به دور از التقاط و تحجر و پیرایه های خرافی و روشنفکری به عنوان راهکار بازیابی عظمت و موتور محرکه جهان اسلام به سمت ترقی و پیشرفت می دانستند.به اعتقاد ...

چکیده با توجه به نقش عمده فرهنگ و اعتقادات دینی در آموزش پذیری جامعه، به عقیده بسیاری از صاحبنظران، راهکار نهایی پایان دادن به بهره برداری بی حد و حصر انسان از منابع طبیعی و ایجاد روحیه مسؤلیت پذیری مشترک جهت حفاظت محیط زیست احیاء فرهنگ های اصیل ملل و رویکرد به تعالیم دینی و بهره گیری از رهنمود های ادیان الهی است. بسیاری از مبانی فرهنگی ما که با اعتقادات دینی آمیخته است حاوی ...

مقدمه امام علی بن ابی طالب(ع)، علاوه بر خلافت و جانشینی منصوص از رسول گرامی اسلام(ص)، پس از کشته شدن خلیفه سوم، در تاریخ بیست و پنجم ذی حجه سی و پنج هجری (ششصد و چهل و چهار میلادی)[1] ، با همه استنکافش از پذیرفتن حکومت و خلافت، با اقبال عمومی و اصرار آنان برای پذیرش منصب حکومت ظاهری، مواجه شد، و با بیعت آنان و در رأس همه، بیعت اصحاب پیامبر از مهاجران و انصار، عملاً متصدی امر ...

مسجد همواره مهمترین مرکز فرهنگی قابل اعتماد مردم محسوب می شده و در زندگی و حیات اجتماعی یک ملت نقش موثری ایفا کرده است و بدون شک شناخت کارکردهای مساجد و احیای آنها نیازمند پژوهش و برنامه ریزی جدید و متناسب با نیاز جامعه است . برخلاف مسیحیت در اسلام ، مذهب و سیاست از هم تفکیک پذیر نیستند. یک فرد هم فرمانروا و هم اداره کننده هر دو حوزه بود و مسجد هم کانون سیاست و هم کانون مذهب به ...

تعریف رهبری از جوان مسلمان : تعریف شما از یک جوان مسلمان و خصوصیات او چیست؟چگونه یک جوان می تواند مسیر زندگی را طی کرده و به اهدافش برسد؟ : من اساساَ در بین این خصوصیات مهمی که جوانان دارند ، سه خصوصیت را بارز می بینم ؛ که اگر آنها مشخص بشود و اگر آنها به سمت درستی هدایت بشود به نظر می اید که می توان به این سوال پاسخ داد آن سه خصوصیت عبارتند از :انرژی ، امید ،ابتکار.اینها سه ...

موضوع اول عوامل پیشرفت مسلمین در زمان گذشته ومعاصر عوامل پیشرفت وگسترش اسلام در اواسط قرن چهارم هجری که منشا گرفته از نظر اخلاقی ،علمی،عقلانی ، آزاد منشی دین اسلام بوده است اگرنقشه سیاسی اروپا ، آفریقا ،آسیای غربی را در اواسط قرن چهارم هجری ترسیم نمائیم و جغرافیای تاریخی این دوره را بررسی کنیم متوجه میشویم که بزرگترین بخش جهان مسکون راکه یونانیان آن رااویکومین می نامیدندتشکیل ...

: چنانچه تشکیل حکومت اسلامی، برای سرپرستی و اداره شؤون مسلمانان به حکم ضرورت لازم آید، قهرا نظام و تشکیلاتی باید باشد که بر تعیین حاکم، شرایط، صلاحیت‏ها، اختیارات و اوصاف او نظارت داشته باشد و در چگونگی صدور صلاحیت‏ها و رابطه حاکم بر مردم ضوابطی باشد وگرنه هرج و مرج جای نظم و انضباط را می‏گیرد و این بر خلاف اصول اسلام و منطق است. این نوشتار بر آن است تا حکومت اسلامی رسول الله ...

پيشگفتار: بي گمان انقلاب اسلامي ايران، بزرگ ترين و عميق ترين انقلاب ارزشي، فکري و ديني در عصر حاضر است.بنيانگذار اين نظام مقدس، حضرت امام خميني ( رضوان الله تعالي عليه ) ، با رهبري هاي پيامبر گونه اش، اسلام را از انزواي سياسي بيرون آورده، مسلما

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول