این سوره در ((مکه )) نازل شده و داراى 30 آیه است .
محتواى سوره سوره ملک که نام دیگرش ((منجیه )) (نجات بخش ) و نام سومش ((واقعیه )) یا((مانعه )) است زیرا تلاوت کننده خود را از عذاب الهى یا عذاب قبر نگاه مى دارد ازسوره هاى بسیار پرفضیلت قرآن مى باشد, و مسائل زیادى در آن مطرح شده که عمدتا بر سه محور دور مى زند.
1 بحثهائى پیرامون ((مبدا)) و صفات خداوند, و نظام شگفت انگیز خلقت مخصوصا آفرینش آسمانها و ستارگان , و آفرینش زمین و مواهب آن , و همچنین آفرینش پرندگان , و آبهاى جارى و آفرینش گوش و چشم و ابزار شناخت .
2 بحثهائى پیرامون ((معاد)) و عذاب دوزخ , و گفتگوهاى ماموران عذاب بادوزخیان , و مانند آن .
3 انذار و تهدید کافران و ظالمان به انواع عذابهاى دنیا و آخرت .
فضیلت تلاوت سوره در حدیثى از امام باقر(ع ) مى خوانیم که فرمود: ((سوره ملک سوره ((مانعه ))است , یعنى از عذاب قبر ممانعت مى کند, و در تورات به همین نام ثبت است ,کسى که آن را در شبى بخواند بسیار خوانده , و خوب خوانده , و از غافلان محسوب نمى شود)).
البته این همه آثار عظیم مربوط به خواندن بدون فکر و عمل نیست , هدف خواندنى است آمیخته با الهام گرفتن براى عمل .
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر.
(آیه ) این سوره با مساله مهم مالکیت و حکامیت خداوند و جاودانگى ذات پاک او آغاز مى شود که در واقع کلید همه بحثهاى این سوره است .
مى فرماید: ((پربرکت و زوال ناپذیر است کسى که حکومت جهان هستى به دست اوست , و او بر هر چیز تواناست )) (تبارک الذى بیده الملک وهو على کل شى قدیر).
(آیه ) در این آیه به هدف آفرینش مرگ و حیات انسان که از شؤون مالکیت و حاکمیت خداست اشاره کرده , مى فرماید: ((آن کسى که مرگ و حیات راآفرید تا شما را بیازماید که کدامیک از شما بهتر عمل مى کنید)) (الذى خلق الموت والحیوه لیبلوکم ایکم احسن عملا ).
منظور از آزمایش خداوند نوعى پرورش است , به این معنى که انسانها را به میدان عمل مى کشد تا ورزیده و آزموده و پاک و پاکیزه شوند و لایق قرب خداگردند.
به این ترتیب عالم میدان آزمایش بزرگى است براى همه انسانها و وسیله آزمایش , مرگ و حیات , و هدف این آزمون بزرگ رسیدن به حسن عمل , که مفهومش ((تکامل معرفت , و اخلاص نیت , و انجام هر کار خیر)) است .
و از آنجا که در این میدان آزمایش بزرگ , انسان گرفتار لغزشهاى فراوانى مى شود و نباید این لغزشها او را مایوس کند, و از تلاش و کوشش براى اصلاح خویش باز دارد, در پایان آیه به بندگان وعده یارى و آمرزش داده مى گوید: ((و اوشکست ناپذیر و بخشنده است )) (وهو العزیز الغفور).
(آیه ) بعد از بیان نظام مرگ و زندگى , به نظام کلى جهان پرداخته , وانسان را به مطالعه مجموعه عالم هستى دعوت مى کند, تا از این طریق خود را براى آن آزمون بزرگ آماده کند, مى فرماید: ((همان کسى که هفت آسمان را بر فراز یکدیگرآفرید)) (الذى خلق سبع سموات طباقا).
و به دنبال آن مى افزاید: ((در آفرینش خداوند رحمان هیچ تضاد و عیبى نمى بینى )) (ما ترى فى خلق الرحمن من تفاوت ).
با تمام عظمتى که عالم هستى دارد هرچه هست نظم است و استحکام , وانسجام , و ترکیبات حساب شده , و قوانین دقیق و اگر بى نظمى در گوشه اى از جهان راه مى یافت آن را به نابودى مى کشید.
و در پایان آیه براى تاکید بیشتر مى فرماید: ((بار دیگر نگاه کن (و عالم را بادقت بنگر) آیا هیچ شکاف و خلل و اختلافى (در جهان ) مشاهده مى کند))؟!(فارجع البصر هل ترى من فطور).
منظور این است که هر چه انسان در جهان آفرینش دقت کند کمترین خلل وناموزونى در آن نمى بیند.
(آیه ) و لذا در این آیه براى تاکید همین معنى مى افزاید: ((بار دیگر به عالم هستى بنگر, سرانجام چشمانت به سوى تو باز مى گردد در حالى که خسته وناتوان شده )) و در جستجوى خلل و نقصان در این عالم بزرگ ناکام مانده است !
(ثم ارجع البصر کرتین ینقلب الیک البصر خاسئا وهو حسیر).
(آیه ) این آیه , نظرى به صفحه آسمان افکنده , و از ستارگان درخشنده وزیبا سخن به میان آورده , مى گوید: ((ما آسمان پایین را با چراغهاى فروزانى زینت بخشیدیم , و آنها [ شهابها] را تیرهائى براى شیاطین قرار دادیم , و براى آنان عذاب آتش فروزان فراهم ساختیم )) (ولقد زینا السما الدنیا بمصابیح وجعلناهارجوما للشیاطین واعتدنا لهم عذاب السعیر).
این آیه بار دیگر این حقیقت را تاکید مى کند که تمام ستارگانى که ما مى بینیم همه بخشى از آسمان اول است , آسمانى که از میان آسمانهاى هفتگانه به ما نزدیکترمى باشد, و به همین دلیل به عنوان ((السما الدنیا)) (آسمان نزدیک و پائین ) از آن تعبیر شده است .
(آیه ) از آنجا که در آیات گذشته سخن از نشانه هاى عظمت و قدرت خدا و دلائل آن در عالم آفرینش بود, در اینجا سخن از کسانى مى گوید که این دلائل را نادیده گرفته , و راه کفر و شرک را پیش مى گیرند, و همچون شیاطین , عذاب الهى را به جان مى خرند.
نخست مى فرماید: ((براى کسانى که به پروردگارشان کافر شدند عذاب جهنم است و بدفرجامى است )) (وللذین کفروا بربهم عذاب جهنم وبئس المصیر).
(آیه ) سپس به شرح گوشه اى از این عذاب وحشتناک پرداخته ,مى افزاید: ((هنگامى که (کفار) در آن افکنده شوند صداى وحشتناکى از آن مى شنوند و این در حالى است که پیوسته مى جوشد)) (اذا القوا فیها سمعوا لهااشهیقا وهى تفور).
آرى !
هنگامى که آنها با نهایت ذلت و حقارت در آن پرتاب مى شوند فریاد وحشتناک و طولانى جهنم برمى خیزد, و تمام وجود آنها را در وحشت فرو مى برد.
(آیه ) سپس براى مجسم ساختن خشم ((دوزخ )) مى افزاید: ((نزدیک است از شدت غضب پاره پاره شود))!
(تکاد تمیز من الغیظ).
درست همانند ظرف عظیمى که روى آتش فوق العاده پرحرارتى گذارده اند وچنان مى جوشد و زیر و رو مى شود که هر زمان بیم متلاشى شدن آن مى رود.
سپس ادامه مى دهد: ((هر زمان که گروهى در آن افکنده مى شوند نگهبانان دوزخ (از روى تعصب و توبیخ ) از آنها مى پرسند (مگر شما رهبر و راهنمانداشتید؟) مگر بیم دهنده الهى به سراغ شما نیامد))؟
پس چرا به این روز سیاه افتاده اید؟!
(کلما القى فیها فوج سالهم خزنتها الم یاتکم نذیر).
(آیه ) ولى آنان در پاسخ ((مى گویند: آرى بیم دهنده به سراغ ما آمد,ولى ما او را تکذیب کردیم و گفتیم : خداوند هرگز چیزى نازل نکرده (تا به هواى نفس خویش ادامه دهیم , حتى به آنها گفتیم ) شما در گمراهى عظیمى هستید))!(قالوا بلى قد جانا نذیر فکذبنا وقلنا ما نزل اللّه من شى ان انتم الا فى ضلا ل کبیر).
نه تنها آنها را تصدیق نکردیم , و به پیام حیات بخششان گوش فرا ندادیم ,بلکه به مخالفت برخاسته , و این طبیبان روحانى را گمراه خواندیم , و از خود راندیم .
(آیه ) بعد به دلیل اصلى بدبختى و گمراهى خود اشاره کرده ((ومى گویند: اگر ما گوش شنوا داشتیم , و یا تعقل مى کردیم , درمیان دوزخیان نبودیم ))!(وقالوا لو کنا نسمع او نعقل ما کنا فى اصحاب السعیر).
(آیه ) آرى ((اینجاست که به گناه خود اعتراف مى کنند, دور باشنددوزخیان از رحمت خدا))!
(فاعترفوا بذنبهم فسحقا لا صحاب السعیر).
از یکسو خداوند گوش شنوا عقل و هوش داده , و از سوى دیگر پیامبرانش رابا دلائل روشن فرستاده , اگر این دو با هم ضمیمه شوند سعادت انسان تامین است وگرنه بدبختى و دورى از رحمت خدا نصیب انسان خواهد شد.
(آیه ) به دنبال بحثهائى که در آیات گذشته پیرامون کفار و سرنوشت آنهادر قیامت بیان شد, قرآن در اینجا به سراغ مؤمنان و پاداشهاى عظیم آنها مى رود.
نخست مى فرماید: ((کسانى که از پروردگارشان در نهان مى ترسند مسلماآمرزش و پاداش بزرگى دارند))!
(ان الذین یخشون ربهم بالغیب لهم مغفره واجرکبیر).
نـخـسـت مـى فـرمـاید: ((کسانى که از پروردگارشان در نهان مى ترسند مسلماآمرزش و پاداش بزرگى دارند))!
(آیـه )ـ سـپس براى تاکید مى افزاید: ((گفتار خود را پنهان کنید یا آشکار(تفاوتى نمى کند) او به آنچه در سینه هاست آگاه است )) (واسروا قولکم او اجهروابه انه علیم بذات الصدور).
بـعـضـى از مـفـسـران شان نزولى براى این آیه از ((ابن عباس )) نقل کرده اند که جمعى ازکفار یا منافقان پشت سر پیامبرخدا(ص ) سخنان ناروائى مى گفتند و جبرئیل به پیامبر(ص ) خبر مى داد, بعضى از آنها به یکدیگر گفتند: ((سخنان خود را پنهانى بگوئید تا خداى محمد نشنود))!.
آیه فوق نازل شد و گفت : چه آشکار بگوئید و چه پنهان , خدا از آن آگاه است .
(آیه )ـ این آیه در حقیقت به منزله دلیلى است براى آنچه در آیه قبل آمد,مى فرماید: ((آیا آن کسى کـه مـوجـودات را آفـریـد از حال آنها آگاه نیست ؟
در حالى که او (از اسرار دقیق ) بااخبر و آگاه است )) (الا یعلم من خلق وهو اللطیف الخبیر).
(آیـه )ـ بـه دنـبـال بحثهائى پیرامون دوزخیان و بهشتیان , و کافران و مؤمنان که در آیات پیشین گذشت در اینجا براى ترغیب و تشویق به پیوستن به صفوف بهشتیان , و برحذر بودن از راه و رسم دوزخـیـان , بـه ذکـر بـخـشـى از نـعمتهاى الهى , وسپس به قسمتى از عذابهاى او, اشاره کرده , مى فرماید: ((او کسى است که زمین رابراى شما رام کرد)) (هو الذى جعل لکم الا رض ذلولا ).
((بـر شـانه هاى آن راه بروید, و از روزیهاى پروردگار بخورید, و (بدانید)بازگشت و اجتماع همه به سوى اوست )) (فامشوا فى منـاکبهـا وکلوا من رزقه والیه النشور).
((ذلـول )) به معنى ((رام )) جامعترین تعبیرى است که درباره زمین ممکن است بشود چرا که این مـرکـب راهـوار بـا حرکات متعدد و بسیار سریعى که دارد آن چنان آرام به نظر مى رسد که گوئى مطلقا ساکن است , بعضى از دانشمندان مى گویند: زمین چهارده نوع حرکت مختلف دارد که سه قسمت آن حرکت به دور خود, و حرکت به دور خورشید, و حرکت همراه مجموعه منظومه شمسى در دل کـهـکـشـان است , این حرکات که سرعت زیادى دارد چنان نرم و ملایم است که تا براهین قطعى بر حرکت زمین اقامه نشده بود کسى باور نمى کرد حرکتى در کار باشد!.
از سوى دیگر, پوسته زمین نه چنان سفت و خشن است که قابل زندگى نباشد, و نه چنان سست و نرم است که قرار و آرام نگیرد, بلکه کاملا براى زندگى بشر رام است .
از سـوى سـوم , فـاصـله آن از خورشید نه چندان کم است که همه چیز از شدت گرما بسوزد, و نه چـنـدان دور اسـت کـه همه چیز از سرما بخشکد, فشار هوا برکره زمین آن چنان است که آرامش انسان را تامین کند, جاذبه زمین نه آنقدر زیاداست که استخوانها را درهم بشکند, و نه آن قدر کم است که با یک حرکت انسان ازجا کنده شود و در فضا پرتاب شود!.
خلاصه از هر نظر ((ذلول )) و رام و مسخر فرمان انسان است.
در عین حال تا گامى برندارد و تلاشى نکند بهره اى از روزیهاى زمین نخواهد داشت !
.
ولـى بـدانـیـد اینها هدف نهائى آفرینش شما نیست , اینها همه وسائلى است درمسیر ((نشور)) و رستاخیز و حیات ابدى شما.
(آیه )ـ به دنبال این تشویق و تبشیر به سراغ تهدید و انذار مى رود, ومى افزاید: ((آیا خود را از عذاب کسى که حاکم بر آسمان است در امان مى دانید که دستور دهد زمین بشکافد و شما را در خود فرو بـرد, و دائمـا بـه لـرزش خـود ادامه دهد))؟!
بطورى که حتى قبر شما هم آرام نباشد (امنتم من فى السمـا ان یخسف بکم الا رض فاذا هى تمور).
اگـر او دسـتـور دهد این زمین ذلول و آرام طغیان مى کند, و به صورت حیوان چموشى در مى آید, زلزله ها شروع مى شود, شکافها در زمین ظاهر مى گرددو شما و خانه ها و شهرهایتان را در کام خود فرو مى بلعد, و باز هم به لرزه واضطراب خود ادامه مى دهد.
(آیـه )ـ سـپـس مى افزاید: لازم نیست حتما زلزله ها به سراغ شما آید بلکه مى تواند این فرمان را به تـنـدبادها دهد ((آیا خود را از عذاب خداوند آسمان درامان مى دانید که تندبادى پر از سنگریزه بر شـمـا فـرسـتد)) و شما را زیر کوهى از آن مدفون سازد؟!
(ام امنتم من فى السمـا ان یرسل علیکم حـاصبا).
((و به زودى خواهید دانست تهدیدهاى من چگونه است ))!
(فستعلمون کیف نذیر).
(آیـه )ـ در حـقـیـقت آیات فوق به این معنى اشاره مى کند که عذاب آنهامنحصر به عذاب قیامت نیست , در این دنیا نیز خداوند با مختصر تکان زمین , یاحرکت بادها, مى تواند به زندگى آنها پایان دهد, و بهترین دلیل این امکان , وقوع آن در امتهاى پیشین است .
لذا در این آیه مى گوید: ((کسانى که پیش از آنان بودند (آیات الهى و رسولان او را) تکذیب کردند, اما (ببین ) مجازات من چگونه بود))؟!
(ولقد کذب الذین من قبلهم فکیف کـان نکیر).
گـروهـى را بـا زلـزله هاى ویرانگر, و اقوامى را با صاعقه ها, و جمعى را با طوفان یا تندباد مجازات کردیم , و شهرهاى ویران شده و خاموش آنها را به عنوان درس عبرتى باقى گذاردیم .
(آیه )ـ.
به این پرندگان بالاى سر خود بنگرید!.
در آیـات آغـاز ایـن سـوره بـه هنگامى که بحث از قدرت و مالکیت خداوند بودسخن از آسمانهاى هـفـتـگـانـه و سـتارگان و کواکب آنها به میان آمد, در این آیه همین مساله قدرت با ذکر یکى از مـوجـودات بـه ظـاهر کوچک عالم هستى تعقیب مى شود,مى فرماید: ((آیا به پرندگانى که بالاى سـرشـان اسـت و گاه بالهاى خود را گسترده و گاه جمع مى کنند نگاه نکردند؟!
(اولم یروا الى الطیر فوقهم صـافات ویقبضن ) همه پرواز مى کنند اما هرکدام برنامه مخصوصى دارند.
ایـن اجـسـام سـنـگین برخلاف قانون جاذبه از زمین برمى خیزند, و به راحتى تمام برفراز آسمان , ساعتها, و گاه هفته ها و ماهها!
پشت سرهم به حرکت سریع ونرم خود ادامه مى دهند, بى آنکه هیچ مشکلى داشته باشند.
چه کسى بدن آنها را به گونه اى آفریده که به راحتى در هوا سیر مى کنند؟!
وچه کسى این قدرت را به بالهاى آنها بخشیده ؟.
لذا در پایان آیه مى افزاید: ((جز خداوند رحمان کسى آنها را بر فراز آسمان نگه نمى دارد, چرا که او به هر چیز بیناست ,)) و نیاز هر مخلوقى را مى داند (مـایمسکهن الا الرحمن انه بکل شى بصیر).
اوست که وسائل و نیروهاى مختلف را براى پرواز در اختیار آنها گذارده ,نگهدارنده پرندگان در آسـمـان , همان نگهدارنده زمین و موجودات دیگر است و هرزمان اراده کند نه پرنده قدرت پرواز دارد و نه زمین آرامش خود را حفظ مى کند.
(آیـه )ـ در ایـن آیـه بـه این معنى اشاره مى کند که کافران در برابر قدرت خداوند هیچ گونه یار و مـددکـارى نـدارنـد, مى فرماید: ((آیا این کسى که لشکرشماست مى تواند شما را در برابر خداوند رحمان یارى دهد))؟!
(امن هذا الذى هوجند لکم ینصرکم من دون الرحمن ).
نـه تـنـهـا نمى توانند شما را در گرفتاریها یارى دهند, بلکه اگر بخواهد همانها رامامور عذاب و نابودى شما مى کند.
((ولى کافران تنها گرفتار فریبند)) (ان الکـافرون الا فى غرور).
پـرده هـاى غـرور و جهل بر عقلهاى آنها افتاده , و به آنان جازه نمى دهد این همه درس عبرت را بر صفحات تاریخ یا در گوشه و کنار زندگى خود ببینند.
(آیـه )ـ بـاز بـراى تـاکـیـد بـیشتر مى افزاید: ((یا آن کس که شما را روزى مى دهداگر روزیش را بازدارد)) چه کسى مى تواند نیاز شما را تامین کند؟
(امن هذا الذى یرزقکم ان امسک رزقه ).
هرگاه به آسمان دستور دهد نبارد, و زمینها گیاهى نرویاند, و یا آفات مختلف نباتى محصولات را نـابود کنند, چه کسى توانائى دارد غذائى در اختیار شمابگذارد؟
و یا اگر روزیهاى معنوى و وحى آسمانى را از شما قطع کند چه کسى توانائى راهنمائى شما را دارد؟.
اینها حقایقى است آشکار, ولى لجاجت و خیره سرى , حجابى است در برابردرک و شعور آدمى , و لذا در پـایان آیه مى فرماید: ((بلکه آنها در سرکشى و فرار ازحقیقت لجاجت مى ورزند)) (بل لجوا فى عتو ونفور).
راست قامتان جاده توحید!.
در تعقیب آیات گذشته , پیرامون کافران و مؤمنان , در این آیه وضع حال این دو گروه را در ضمن مـثـال جـالـبـى منعکس ساخته , مى فرماید: ((آیا کسى که به روافتاده حرکت مى کند, به هدایت نـزدیکتر است , یا کسى که راست قامت در صراطمستقیم گام برمى دارد)) و پیش مى رود (افمن یمشى مکبا على وجهه اهدى امن یمشى سویا على صراط مستقیم ).
در ایـنـجـا افـراد بى ایمان و ظالمان لجوج مغرور, به کسى تشبیه شده اند که ازجاده اى ناهموار و پرپیچ و خم , مى گذرد, در حالى که به رو افتاده , و با دست و پا, یابه سینه حرکت مى کند, نه راه را بـه درسـتى مى بیند, و نه قادر بر کنترل خویشتن است , نه از موانع باخبر است و نه سرعتى دارد؟
کمى راه مى رود و درمانده مى شود.
ولى مؤمنان را به افراد راست قامتى تشبیه مى کند که از جاده اى هموار وصاف و مستقیم باسرعت و قدرت و آگاهى تمام , به راحتى پیش مى رود.
چـه تشبیه جالب و دقیقى ؟
که آثار آن در زندگى این دو گروه کاملا نمایان است و با چشم خود مى بینیم .
(آیه )ـ در این آیه پیامبر(ص ) را مخاطب ساخته , مى افزاید: ((بگو: او کسى است که شما را آفرید, و بـراى شـمـا گوش و چشم و قلب قرار داد, اما کمترسپاسگزارى مى کنید)) (قل هو الذى انشاکم وجعل لکم السمع والا بصـار والا فئده قلیلا مـا تشکرون ).
خـداونـد, هـم وسـیـله مشاهده و تجربه را در اختیار شما قرارداد (چشم ) و هم وسیله آگاهى بر نـتـیـجه افکار دیگران (گوش ) و هم وسیله اندیشیدن در علوم عقلى (قلب ) را, خلاصه تمام ابزار لازم بـراى آگـاهـى به علوم عقلى و نقلى را در اختیار شماگذارده است , اما کمتر کسى سپاس این همه نعمتهاى بزرگ را به جا مى آورد, زیراشکرنعمت آن است که هر نعمتى در مسیر هدفى که به خاطر آن آفریده شده است به کار گرفته شود.
(آیه )ـ بار دیگر پیامبر(ص ) را مخاطب ساخته , مى فرماید: ((بگو: او کسى است که شما را در زمین آفرید و به سوى او محشور مى شوید)) (قل هو الذى ذراکم فى الا رض والیه تحشرون ).
پـیام این سه آیه این است که : در راه راست و صراط مستقیم ایمان و اسلام گام بردارید, و از تمام ابزار شناخت بهره گیرید, و به سوى زندگى جاویدان حرکت کنید.
(آیـه )ـ سـپس در همین رابطه , به گفتار منکران معاد و پاسخ آنها پرداخته ,مى فرماید: ((آنها (از روى اسـتـهـزا) مى گویند: اگر راست مى گوئید این وعده قیامت چه زمانى است ))؟!
(ویقولون متى هذا الوعد ان کنتم صـادقین ).
(آیـه )ـ در این آیه به آنها چنین پاسخ مى گوید: ((به آنها بگو: علم آن تنهانزد خداست , و من تنها بیم دهنده آشکارى هستم )) (قل انما العلم عنداللّه وانمـا انانذیر مبین ).
و بـاید چنین باشد چرا که اگر تاریخ قیامت معلوم بود هرگاه فاصله زیادى داشت مردم در غفلت فرو مى رفتند, و اگر فاصله کم بود حالتى شبیه به اضطرار پیدامى کردند, و در هر حال , هدفهاى تربیتى ناتمام مى ماند.
(آیـه )ـ در ایـن آیه , مى افزاید: ((هنگامى که آن (وعده الهى ) را از نزدیک مى بینند صورت کافران زشت و سیاه مى گردد)) به گونه اى که آثار غم و اندوه از آن مى بارد (فلما راوه زلفه سیئت وجوه الذین کفروا).
((و بـه آنـهـا گـفته مى شود: این همان چیزى است که تقاضاى آن را داشتید))!(وقیل هذا الذى کنتم به تدعون ).
(آیـه )ـ ایـن آیه و دو آیه بعد که آخرین آیات سوره ((ملک )) است و همه باکلمه ((قل )) خطاب به پـیـامبر(ص ) شروع مى شود ادامه بحثهائى است که در آیات قبل کفار شده , که جنبه هاى دیگرش در این آیات , منعکس است .
نـخست به آنها که غالبا انتظار مرگ پیامبر(ص ) و یارانش را داشتند و گمان مى کردند که با مرگ وى آئیـن او بـرچـیـده مـى شـود و همه چیز پایان مى یابد ـو غالب دشمنان شکست خورده درباره رهبران راستین همیشه همین انتظار را دارندـ مى فرماید:((بگو: به من خبر دهید اگر خداوند مرا و تـمـام کـسانى که با من هستند, هلاک کند, یامورد ترحم قرار دهد چه کسى کافران را از عذاب دردنـاک پـنـاه مى دهد))؟
(قل اریتم ان اهلکنى اللّه ومن معى او رحمنـا فمن یجیر الکـافرین من عذاب الیم ).
کـافـران مـکه , به پیامبر(ص ) و مسلمانان نفرین مى کردند و تقاضاى مرگ او راداشتند به گمان ایـن کـه اگر آن حضرت از دنیا برود, دعوتش نیز برچیده مى شود, آیه فوق نازل شد و به آنها پاسخ داد.
(آیـه )ـ و در ادامـه هـمـیـن سخن مى افزاید: ((به آنها بگو: او خداوند رحمان است , ما به او ایمان آورده , و بـر او تـوکـل کـرده ایم , و به زودى مى دانید چه کسى درگمراهى آشکار است )) (قل هو الرحمن آمنا به وعلیه توکلنـا فستعلمون من هو فى ضلا ل مبین ).
یـعـنـى , اگـر ما به خدا ایمان آورده ایم , و او را ولى و وکیل و سرپرست خودبرگزیده ایم , دلیلش روشن است , او خداى رحمان است , رحمت عامش همه جارسیده , و فیض انعامش دوست و دشمن را فراگرفته , اما معبودهاى شما چه کارى کرده اند؟!.
(آیـه )ـ در آخـریـن آیـه به عنوان ذکر یک مصداق از رحمت عام خداوند که بسیارى از مردم از آن غافلند, مى گوید: ((به آنها بگو: به من خبر دهید اگر آبهاى (سرزمین ) شما در زمین فرو رود چه کـسى مى تواند آب جارى و گوارا در دسترس شما قرار دهد))؟!
(قل اریتم ان اصبح مـاؤکم غورا فمن یاتیکم بمـا معین ).
در روایـاتـى کـه از ائمـه اهـل بیت (ع ) به ما رسیده , آیه اخیر به ظهور حضرت مهدى ـعج ـ و عدل جهان گستر او تفسیر شده است که همه از باب ((تطبیق )) است , وبه تعبیر دیگر ظاهر آیه مربوط بـه آب جـارى اسـت کـه مایه حیات موجودات زنده است , و باطن آیه مربوط به وجود امام و علم و عدالت جهان گستر اوست که آن نیزمایه حیات جامعه انسانى است .