شهید عزیز روحانی مبارز حجه الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ غلامرضا سلطانی به سال 1322 شمسی در اشتهارد از خانوده ای پاک دیده به جهان گشود. آقای سلطانی پس از پیمودن مقدمات علوم اسلامی در اشتهارد در حدود سالهای 1336 آماده برای ورود به حوزه علمیه قم گردید و در دانشگاه بزرگ جعفری به تحصیل ادامه داد . ایشان درس کتاب مکاسب و رسائل را می خواندند ، اساتید معظم ایشان در دوره خارج ، حضرت امام خمینی ، آیت ا... العظمی گلپایگانی و حضرت آیت ا... العظمی شیخ محمد علی اراکی و حضرت آیت ا... منتظری و..... بودند ایشان تمام وقت را به فراگیری فقه جعفری با یارانی متعهد که اکنون هریک ستاره های درخشان حوزه علمیه هستند پرداخت .
و درکنار آن به تحصیل تفسیر و اخلاق و فلسفه همت گماشت و در ایام تعطیلی مانند ماه رمضان و محرم و بعضاَ جمعه ها به اطراف و اکناف شهرهای اسلامی ایران مسافرت کرده و به تبلیغ اسلام و تشکیل کلاهای متعدد برای قشرهای مختلف جامعه پرداخت و با عمل و گفتار خود مردم را به سوی تکامل اسلامی دعوت نمود .
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی و قبل از آن با اینکه همواره در خطر و تهدید بود ، با بیان شیوا و قاطع خود به افشاگری بر ضد رژیم هزار فامیل شاهنشاهی می پرداخت . بعد از پیروزی انقلاب ، که مسئولیتهای سنگینی را رب دوش خود احساس کرد . قهرمانانه برای انجام آنها به میدان آمد و در سنگر های مختلف از انقلاب اسلامی که صدها هزار شهید براه آن داده شده به پاسداری پرداخت .
1 در سنگر امام جمعه : ایشان از همان سالهای آغازیروزی انقلاب اسلامی ، از سوی حضرت امام امت ، امام جمعه اشتهارد شد. و چندین سال در این سنگر به ارشاد مردم و رتق وتوفیق امور پرداخت. در پرتو نماز جمعه خدمات او در اصلاح و رسیدگی و به امور و توجه به مستضعفین چشمگیر بود ، از جمله رفع کردن مشکل آب شیرین اشتهارد.
2 در سنگر قضاوت : شهید سلطانی در عین اینکه سنگر نماز جمعه اشتهارد را اداره
می کرد قاضی و حاکم شرع کرج و بخشهای آن بود ، بار سنگین قضاوت را با یارای متعهد بعهده گرفت و چند سال در این سنگر به داد خواهی مردم براساس اسلام پرداخت و با اینکه در مخاطره سختی بود قاطعانه با گروهکهای ملحد و منافقین برخورد کرد و بر اساس عدالت اسلامی با کمال حلم و استقامت آنها را به محاکمه کشید .
3 در سنگر دانشگاه : شهید بزرگوار به ارشاد و تبلیغ اسلام که کار اصلی روحانیت است عشق می ورزید با اینکه عهده دار چنین کار بود چندین کلاس درس دانشگاه تهران در رشته حقوق و معارف اسلامی را به عهده گرفته بود و در هفته یکروز برای تدریس به دانشگاه می رفت . ایشان مدتی نماینده حضرت آیت ا... منتظری در مجتمع علوم انسانی دانشگاه تهران بودند که چند دانشگاه زیر پوشش این مجتمع بود. این کار نیز در رابطه با انقلاب فرهنگی بود تا حقایق اسلام به دانشگاه راه یابد و آینده سازان کشور و فارغ التحصیلان دانشگاه افرادی آگاه به اسلام و جوشیده و خروشیده از متن اسلام نهایت تشویق را در مورد تحصیل نموده است .
4 تألیفات چاپ شده شهید : او با آن همه اشتغالاتی که داشت ، اهل قلم بود از جمله کتابهای تألیف شده ایشان عبارتند از :
1 معاد آخرین سیر تکاملی انسان ( در 159 صفحه )
2 درسهایی از اقتصاد اسلامی ( در 171 صفحه )
3 تکامل در پرتو اخلاق ( در 261 صفحه شامل 32 درس مهم اخلاقی )
4 جلد دوم تکامل در پرتو اخلاق ( شامل 36 درس اخلاقی )
5 در سنگر مجلس : شهید در سال 1363 به نماینده گی از طرف مردم قهرمان در مرحله اول انتخابات با 46 هزار 369 رأی از مجموع 273 هزار 584 رأی ( 1/60% رأی اخذ شده ) از شهرستان کرج به مجلس شورای اسلامی راه یافت ، او در مجلس عضو کمیسیون امور اقتصادی و حقوقی بود . او به طوری جدی و کوشا بود که قوانین کاملا اسلامی تصویب شود .
روز پنج شنبه اول اسفند 1364 او که رزمندگان قهرمان در جبهه و در عملیات والفجر8 حماسه آفریدند و با آزاد سازی (( فاو)) کمر صدامیان را شکستند . در طی این جریان هواپیمای مسافربری (( فرند شیب ))که حاوی بیش از 40 تن از امت حزب ا... از جمله حجه الاسلام سلطانی بود به دو هوایمای عراقی اصابت کرد و این 40 نفر از جمله این شهید بزرگوار به فیض شهادت نائل آمدند .
یکی از بدرقه کنندگان شهید عزیز سلطانی می گفت هنگام خداحافظی آخر ، آقای سلطانی به بنده گفت (( به مردم کرج بگویید مرا حلال کنند و از همه آنها تشکر میکنم))
وصیت نامه شهیدغلامرضا سلطانی :
بسم ا... الرحمن الرحیم
بعداز حمد که مخصوص ایزد یکتاست و درود بر همه پیامبران خدا مخصوصا بر پیغمبر عظیم الشأن الاسلام و خاندان گرامیش و بالخصوص بر امیر المومنین و فاطمه زهراء علیها سلام و یازده فرزندانشان که امامان و رهبران جامعه انسانیت بوده اند و هستند و بالاخص به حضرت
صاحب الزمان (عج) .
الهم عجل فرجه و سهل مخرجه و قرب زمانه و اجعلنا من انصاره و اعوانه ورزق شهادتنا فی رکابه و رکابه نایبه الامام خمینی (ره) دامت ظله.
و بعد ای ملت عظیم و عزیز اسلامی ایران باید بدانیم این جمهوری اسلامی خون بهای دها هزار شهید و مجروح است و اگر ما امروز از آن حفاظت نکنیم باید بدانیم یک روز در درگاه عدل الهی جوابی نخواهیم داشت و روز شرمنده گی ما خواهد بود . امروز که شما عزیزان همه گروهک های وبسته به شرق و غرب را سرکوب کرده اید و دیگر آنها جای پایی در این کشور عزیز اسلامی ندارند باید بدانیم آنچه امروز ممکن است خدای ناکرده به انقلاب ما ظربه بزند فقط هوا پرستی ها و خودخواهی ها خواهد بود . بکوشید همه طابع حق باشید و از تفرقه دوری کنید که همه بدبختی های جامعه اسلامی ما در آن است. و ای مردم شهید پرور سعی کنید کارهایتان را برای خدا انجام دهید اگر کاری در رابطه با خدا باشد هیچ وقت درگیری در آن نخواهیم داشت و به فرموده امام عزیزمان اگر همه انبیاء در یک زمان باشند با هم اصطکاک نخواهند داشت .
وبه شما عزیزانی که مرا می شناسید مخصوصا اهالی متدین و شجاع و غیور اشتهارد میگویم و خدا را گواه می گیرم که سعی و تلاش من در این بود که به مقدار توانم کاری برای جامعه اسلامی کرده باشم و از مسئولیت ها و پست هایم به هیچ وجه استفاده سوء نکردم بلکه می خواستم به هیچ وجه استفاده مادی ولو مشروع باشد نکنم . نکرده ام با این وصف نمی دانم در شب اول قبر چه جوابی در برابر ملائکه مقرب خدا بگویم و در روز دادگاه عدل الهی چگونه می توانم نجات پیدا کنم ، اگر فضل خدای بزرگ و شفاعت خانواده عصمت و طهارت و شهدای اسلام شامل حالم نشود روز بد بختی و بی چاره گی من است .
خدایا به فضل خویش مارا مشمول لطف و شفاعت پیامبر و ائمه معصومین (ع) قرار
بده و ای مردم متدین و عزیز سعی کنید نماز جمعه و دعای کمیل تان هرچه باشکوه تر باشد . جوانان شما ، در اثر این دو برنامه بیشتر دآگاهی پیدا می کنند و متدین می شوند و در نتیجه گرفتاری هایی که در محیط دیگر است در اینجا نیست و نخواهد بود و محیط شهر عزیزمان اشتهارد چون مدینه فاضله است . و در خاتمه به همه جوانان و دانشجویان و دانش آموزان می گویم اگر بخواهیم استقلال و آزادی خود را حفظ کنیم بکوشید در رابطه تزکیه و تعلیم به سرحد کمال برسید و جامعه اسلامی ، احتیاج به جوانان متدین و دانشمند دارد .
الهم انی اسئلک راحت عند ا لموت و ا لمغفره بعد ا لموت و ا لعفو عند الحساب .
ا لهم ا رزقنی ا لشهادت فی سبیلک آمین یا رب ا لعا لمین.
28 / 12 / 61
غلامرضا سلطانی
رفتی زغمت جان و دل و هم جگرم سوخت
هم خیمه و هم جامه و هم زیب وفرم سوخت
سلطانی پر شور ، توای مرد سلحشور
با رفتن تو هم سفر و هم حضرم سوخت
ای آنکه تو را عشق حسینی سر و جان بود
بنمای رخی ، ور نه نگاه بسرم سوخت
وی آنکه زدی صاعقه بر خرمن دشمن
بر خیز که با غیبت تو خشک و ترم سوخت
پرواز نمودی بر جانان ، تو به صد شوق
صد آه که من ماندم و این بال و پرم سوخت
پرواز نه تنها ، بر یاران دلاور
که رفتنتان حزب خدا ، مجد سرم سوخت
آن دشمن پر کینه و دیو سیه روی
پرپر بنمودی گل من ، صدر و برم سوخت
ز اشک قلم و دیده دل شعله ورم سوخت
فریاد برآورد که قند و شکرم سوخت
قربان زبان و کرم و قلب و کتابت
قربان صفایت که به یادش ، ترم سوخت
از وصف تو وامانده شد خامه ((بیمار))
زیرا زفراق تو ، دست و کمرم سوخت
زندگی نامه شهید کلهر :
در سال 1333 در روستای بابا سلمان از توابع شهرستان شهریار در یک خانواده مذهبی و متوسط فرزندی به دنیا آمد که نامش را ید ا... گذاشتند. یدا.. در دامان مادری رشد یافت که در دیده همگان به پارسایی و متانت معروف بود . و عشق به ائمه و ولایت از همان با شیر خود در وجود فرزندش جاری ساخت .
او که از نوادگان مرحوم ملا ید ا... یکی از روحانیون شهر ری بود سعی کرد تا صفات حسنه را در ید ا... رشد دهد . از همان کودکی می دانستند که ید ا... بردباری و شکیبایی را از مادر و شجاعت م جوانمردی را از پدر به ارث برده است . با رسیدن به هفت سالگی در دبستان روستا مشغول تحصیل شد آنجا بود که هوش و ذکاوت فوق العاده اش عرصه ظهور یافت . پشتکار و علاقه وافری به تحصیل و معرفت در او پیدا شد . و پا به پای مدرسه در کلاسهای قرآن شرکت جست . در کلاس پنجم ابتدایی موفق شد سوره لقمان را با ترجمه فارسی حفظ کند . این درحالی بود که به ورزش نیز می پرداخت و در دو رشته والیبال و فوتبال فعالیت می کرد .
با ورود به دوره تحصیلی راهنمایی فعالیت و جوش خروش او بیشتر شد . او سعی می کرد با همان سن کم خود عقاید هم کلاسی هایش را در مقابل افراد بهایی مسلک که در آن منطقه زندگی می کردند حفظ کند اخلاق و رفتار او در دوران جوانی موجب جذب جوانان روستا شده بود و با رعبری غیر محسوس بر آنها همگی از جان ودل خواسته های او را اجابت می کردند .
لازم و به رغم علاقه زیاد به درس مجبور به ترک تحصیل شد . در سال 1351 مشغول کسب و کار شد و به همراه یکی از دوستانش به کار سیم گشی ساختمان پرداخت . در شهریور سال 1353 خود را برای انجام به خدمت سربازی معرفی کرد . دوره آموزشی را در ارومیه گذراند و بعد به مشهد مقدس و سپس به چهل دختر اعزام شد . در طول خدمت سربازی دست از فعالیت های سازنده اش بر نداشت . در سال 1355 پس از اتمام دوره خدمت سربازی دوباره مشغول کسب و کار در آهنگری شد . در کار بسیار جد وکوشا بود و همشه داوطلب برای انجام کارهای سخت و دشوار بود . به موازات انجام کارهای روزمره به فعالیت های انقلابی نیز می پرداخت در این زمان پیامها و نامه های حضرت امام (ره) را دریافت و به دیگران منتقل می کرد .
در 21 بهمن ماه سال 1357 به هنگام تسخیر یکی از پادگان های تهران از ناحیه پای راست مورد اصابت گلوله قرار گرفت و مجروح شد . مدت زیادی را در بستر نگذراند و به رغم توصیه اطرافیان برای استراحت ، دوباره به صفوف مردم انقلابی پیوست . پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم زمان با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به جمع پاسداران سبز پوش انقلاب در سپاه کرج پوست و به حق می توان او را از بنیان گزاران بسیج و سپاه در کرج دانست . وی همراه یک گروه سی نفره راهی کردستان و سنندج شد . مأموریت کردستان سه ماه به طول انجامید .
طرح و برنامه ریزی که در سمت فرمانده عملیات سپاه ((تکاپ)) انجام داد نقش مهمی در سرکوبی گروه های ضد انقلاب منطقه داشت . وی در سال 1358 مراسم ازدواج ساده ای برگزار کرد و جشن عروسی تبدیل به یک سفر 15 روزه به مشهد مقدس شد. بلافاصله بعد از سفر بار دیگر خانه را برای انجام مأموریت ترک کرد در سال 1359 با آغاز جنگ تحمیلی ، ضمن به عهده گرفتن فرماندهی تعدادی از بسیجیان کرج در 20 مهر سال 1359 راهی جبهه آبادان و ایستگاه فیاضیه شد .
تنها فرزندش در سال 1359 به دنیا آمد ولی از دیدار فرزندش به دلیل ماندن در جبهه محروم ماند . از جمله مسئولیت های شهید کلهر عبارت است از : معاونت تیپ المهدی در عملیات فتح المبین ، جانشین تیپ سلمان و فرمانده محور گیلان غرب در سال 1360 ، معاونت لشگر 27 حضرت رسول (ص) در عملیات والفجر مقدماتی ، معاونت تیپ نبی اکرم (ص) و قائم مقام لشگر 10 سید الشهداء در عملیات کربلا ی5 مهمترین مجروحیت او در عملیات والفجر 8 در جزیره ام الرصاص اتفاق افتاد که منجر به از کار افتادن ک دست و کلیه اش شد . هنوز بهبودی کامل خود را بدست نیاورده بود که به جبهه برگشت و این برای تمام نیروها و رزمنئگان قوت قلب و آرامش بود .روحه شب زنده داری وتعبد نشانه عشق والای او به ذات کبریای بود ، حالاتی که در عزاداری ائمه معصومین در او نمود پیدا کرد ارادت و مودت خالصانه او را به اهل بیت (ع) می رساند. سر انجام در عملیات کربلای 5 هنگام بازگشت به قرارگاه ماشین حامل وی مورد اصابت گلوله تانک دشمن قرار می گیرد و به شدت مجروح می شود و ضمن انتقال به بیمارستان در حالی که تعدادی از نیروهای همراهش او را در آغوشش گرفته بودند و می گریستند ، به یاران آسمانیش ملحق شد .
پیکر مطهرش بنا به وصیت خود او ، در امام زاده محمد کرج ، کنار دوستان شهیدش به خاک سپرده شد .
خداوند درجاتش را متعالی و ما را لایق شفاعتش بگرداند .
وصیت نامه شهیدیدا...کلهر :
بسم ا... الرحمن ارحیم
من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی احبنی و من احبنی عشقتنی و من عشقتنی عشقته و من عشقته قتلتله و من قتلته فا انا دییه.
با سلام و درود بر محمد (ص) و اما زمان(عج) و نایب بر حقش امام خمینی رهبر
بزرگ تمامی مسلمین و مستضعفین جهان رهبری که تمامی ما را از منجلاب خواری
و ذلت بیرون کشیده و به راه راست هدایتمان کرد و نوری شد در تاریکی راه که بتوانیم حرکت خودمان را از تمامی راههای انحرافی باز داریم و در راه مستقیم که همان ا... می باشد حرکت خود را ادامه دهیم و با این راهنمایی امام عزیزمان بود که راه خود را پیدا و انتخاب کردم تا بتوانم جبران زمان جاهلیت خود را بکنم .
خدایا شاهد باش که از تمامی مظاهر مادی دنیا بریدم تا بیشتر به تو تزدیک شوم و به تو بپیوندم .
خدایا شاهد باش به عشق تو در مسیر تو حرکت کردم و اینک فقط پیوستن به تو را انتظار دارم .
خدایا من خواهان شهادتم نه به این معنی که از زندگی کردن در این دنیا خسته شده ام و یا خواسته باشم خود را از دست این سختیها و نابسمانیهای دنیوی خلاص سازم ، بلکه میخواهم برای گناهان زیادی را که انجام داده ام ، ای بهتر از همه دوستها و یارها مرا دریاب .
ای معشوقم مرا نزد خویش بخوان ، من انسانی گنهکار و روسیاه هستم . مرا فراخوان که دیگر نمی توانم صبر کنم و صبرم به پایان رسیده است . و چه سخت و ناگوار است بین دوستان صمیمی جدایی می افتد و چه سخت است که آن زمان که یک رهرو به مقصدش برسد و دیگری مثل من به مقصد خویش نرسد .
بار الها خودت این سختیها را از دوش من بردار.
پدر عزیزم مرا ببخش که فرزند خوبی برایت نبودم و از من راضی باش تا خداهم از من خشنود گردد و مرا بیامرزد .و امیدوارم بتوانم با تقدیم خون ناچیز و جسم ضعیف خود به اسلام و قرآن ، رضایت خدا و شما را فراهم کنم ، صبور باش و مبادا بی صبری و گریه کنی .
و تو مادر مهربانم در شهادتم گریه نکن افتخار کن و شجاع باش و به دیگر مادران
شهداء بیشتر سر بزن و به آنها دلداری بده و اگر خواستی گریه کنی بر سید الشهداء حسین بن علی (ع) گریه کن نه بر من .
همسر خوبم می دانم که همسر خوبی برایت نبودم و از روز اول ازدواج زمان زیادی پیش شما نتوانستم بمانم و حتی شاید بگویم هنوز نتوانستیم درست همدیگر را بشناسیم ، به حر حال شما مرا حلال کن و امیدوارم بتوانی در مقابل تمام سختیها چون کوهی استوار و مقاوم باشی . و استاد خوبی باشی برای تنها دخترم که هنوز هم پدر خود را به خوبی نمی شناسد. دخترم را وری بزرگ و تربیت کن که در آینده زنی مسلمان ، متعهد و لایق برای اسلام و جامعه اسلامی باشد .
برادر عزیزم مرا ببخش که برادر خوب و لایقی برایت نبودم وباعث سرافکندگی تو بودم ، ولی مرا حلال کن و امیدوارم همیشه در راه رسیدن بهاهداف اسلام و قرآن موفق باشی.
و شما خواهران مهربانم زینب گونه باشید و مانند زینب (س) پیام شهداء و برادر کوچک خود را به همه جا برسانید و مبادا گریه کنید که دشمن از این گریه کردن ها خوشحال خواهد شد و حجاب اسلامی داشته باشید و آن را به همه گوش زد کنید .
و اما پیامی به تمام دوستان برادران و آشنایان ، روی مسائل اسلامی بیشتر تکیه کنید و همیشه در فکر رشد دیگران و خود باشید و سعی همگی بر این باشد که بیشتر به یاد خدا باشیم و رابطه خودمان را با او
نزدیکتر کنید و دوستیهای این دنیا مبادا موجب
غفلتمان گردد و در صف غافلین قرار بگیریم و همیشه سعی کنیم نفس خود را تحت فشار قرار دهیم و خومان را با سختیهای جامعه وفق دهیم . و پیش از
پیش به فکر اغراد سطح پایین جامعه باشیم و به آنها بیشتر کمک کنیم و همیشه در خط امام که همان خط قرآن است حرکت کنیم و خارج نشویم و همیشه پشتیبان امام
عزیزمان باشیم . در آخر از تمام برادران و آشنایان برایم حلالیت بطلبید تا گناهانم کمتر شود .
ضمنا مرا در امام زاده محمد کرج دفن نمایید .